سه‌شنبه 10 مهر 1403

باید ببینیم چه کسانی عجله دارند که ایران را درگیر جنگ کنند؟!

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
باید ببینیم چه کسانی عجله دارند که ایران را درگیر جنگ کنند؟!

شهادت سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان، معادله‌های جاری در منطقه پیرامون جنگ غزه را تغییر داده و همزمان نیرو‌های رژیم اسرائیل پس از یک سال بمباران بی امان غزه به سراغ لبنان و نقشه جدید تضعیف حزب الله رفته اند.

به گزارش جماران، محمدعلی سبحانی سفیر پیشین ایران در لبنان، اردن و قطر و مدیرکل خاورمیانه وزارت خارجه در دولت اصلاحات ضمن صحه گذاشتن بر ویژگی‌های شخصیتی خاص سید حسن نصرالله با توجه به سابقه بیش از چهل ساله فعالیت حزب الله لبنان معتقد است که هرچند این گروه اکنون ضربه‌های سنگینی را متحمل شده، اما جریان‌های مقاومت همواره از یک پتانسیل خاص برای قدرت نمایی و غافلگیری دوباره طرف مقابل برخوردار هستند.

شما به واسطه سال‌های کار در لبنان و رابطه عمیق جمهوری اسلامی ایران با حزب الله لبنان از نزدیک با سیدحسن نصرالله آشنا بودید. دبیر کل فقید حزب الله لبنان یک شخصیت کاریزماتیک و همزمان قدرتمند از خودش بروز داده بود که ویژگی‌های این شخصیت اکنون توانایی حزب الله در تداوم راه در مسیری مشابه با سی و دو سال گذشته را با پرسش‌هایی روبه رو کرده است. در سال‌های اخیر با توجه به جنگ در سوریه و البته وضعیت سیاست داخلی در لبنان انتقاد‌هایی نسبت به رویکرد کلی حزب الله لبنان و البته شخص سیدحسن نصرالله مطرح شده بود. شما شخصیت فردی و رویکرد سیاسی او را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سید حسن نصرالله در مبارزات داخل لبنان به امام موسی صدر گرایش داشت و شاید تنها لبنانی بود که سابقه سیاسی و حزبی‌اش بیشتر از بقیه می‌توانست مورد قبول نیرو‌های انقلاب اسلامی ایران باشد. مرحوم سیدعلی اکبر محتشمی پور از ابتدا سید حسن نصرالله را بسیار قبول داشت. او بسیار باهوش و شدیدا طرفدار امام موسی صدر و امام خمینی (س) بود. نصرالله انصافا در مقام دبیرکلی حزب الله لبنان هم خوش درخشید و باهوش، با نشاط و مبتکر بود. همین باعث شد که بعد از شهادت سید عباس موسوی، شورای حزب الله ایشان را به عنوان دبیرکل برگزیدند. حزب الله دو مرحله تأسیس دارد؛ مرحله اول کار رسمی نبود و بعد وقتی به عنوان یک حزب رسما اعلام حضور و آغاز به کار کرد، سیدحسن نصرالله داخل تشکیلات حزب قدرت و توانایی‌های خود را نشان داد و طرفداران خیلی زیادی پیدا کرد؛ حتی زمانی که دبیرکل هم نبود.

بعد از شهادت سید عباس، او دبیرکل شد و تقریبا رهبری اکثریت عمر حزب الله تا امروز به عهده ایشان بود و در دوره او اتفاقات خیلی مهمی در حزب الله رخ داد. قدرت نظامی حزب الله به شدت افزایش پیدا کرد، قدرت سیاسی حزب الله با ابتکار، درایت و مدیریت نصرالله افزایش زیادی پیدا کرد و در دوره او بود که حزب الله تصمیم گرفت وارد مجلس و دولت شود و در نتیجه در تحولات کلان دولت لبنان نقش و جایگاه مهمی پیدا کرد.

سید حسن نصرالله بعد از زمانی که دبیرکل شد به عنوان یک نیروی قدرتمند فکری، اثرگذار و مبتکر تقریبا در همه تحولات منطقه نقش بسیار جدی پیدا کرد. بنابراین، سید حسن به یک شخصیت بین‌المللی تبدیل شد. زمانی که در تحولات لبنان با دبیرکل سازمان ملل دیدار کرد و برخی از مسائل و مشکلاتی که در جنوب به وجود می‌آمد، دوره‌ای که خودم آنجا سفیر بودم و دوره شکوفایی حزب الله و خروج اسرائیل از جنوب لبنان بود، همکاری بسیار گسترده‌ای بین حزب الله و نیرو‌های بین‌المللی شکل گرفت. او برای نظم و ترتیب دادن به وضعیت جنوب لبنان و نیرو‌هایی که در آنجا به شکلی گریز از مرکز به حساب می‌آمدند، با کمترین تنش سازمان‌دهی امور را پیش برد.

تا جایی که دبیرکل سازمان ملل به دبیرخانه حزب الله رفت و با سید حسن نصرالله دیدار کرد که ملاقات بسیار مهمی ارزیابی شد. سید حسن نصرالله با سفرا و بعضی از مقامات اروپایی و رهبران کشور‌های اسلامی، رهبران سیاسی و فرهنگی جهان اسلام و نیرو‌هایی که در برابر اشغال مقاومت و برای برقراری عدالت مبارزه می‌کردند، ارتباطات گسترده‌ای را ایجاد کرد. نقش سید حسن و رهبری‌اش در شکل گرفتن قدرت نظامی، سیاسی و محبوبیت حزب الله در دنیای اسلام، لبنان و منطقه بسیار زیاد بود.

بعد از آزادی جنوب، حزب الله یک نیروی سیاسی پذیرفته شده در دولت در تعیین نخست وزیر و رئیس جمهور و سیاست داخلی و خارجی لبنان نقش پیدا کردند و از طریق بیانیه دولت به عنوان یک نیروی رسمی و قانونی مسئول دفاع از مرز‌های لبنان شدند. در حقیقت عنوانی به نام «مواجهه وحشت» تعریف شد و این طور نبود که اسرائیل به لبنان تجاوز کند و پاسخ مقابله به مثلی وجود نداشته باشد؛ بنابراین در جنوب لبنان نظم ایجاد شد و همه از این وضعیت، چه در داخل لبنان چه در منطقه و فرامنطقه و خود سازمان ملل، رضایت جدی پیدا کردند.

می‌توان گفت که این وضعیت حزب الله لبنان با ورود این جریان به بحث سوریه تا حدی مورد مناقشه قرار گرفت؟

بله، زمانی که 2011 انقلاب‌های عربی و بهار عربی شروع شد و موج خیزش‌های مردمی به سوریه رسید، وضعیت حزب الله لبنان هم به فراخور تحولات پس از این تاریخ تغییر کرد. من شخصا معتقدم که رهبران بزرگ هم گاهی کار‌هایی می‌کنند که به خود و مجموعه و سیستم مربوطه لطمه می‌زنند. من همواره نسبت به حضور و فعالیت حزب الله لبنان در سوریه نقد داشتم، اما فرصتی بعد از آن پیدا نشد که ایشان را ببینم و بپرسم استدلال او در مورد ورود به سوریه چه بوده است. در هر صورت از آن موقع، کم کم از محبوبیت حزب الله کاسته شد به این دلیل که متهم به ورود به یک جنگ طایفه‌ای شد. این در حالی بود که شاید سیدحسن نصرالله می‌توانست مسأله سوریه را بدون حضور حزب الله لبنان در این مناقشه به شکل دیگری مدیریت کند و شاید اثر بهتری هم داشت. البته در یک دوره زمانی که داعش وارد سوریه شد و اخوان المسلمین محو شد، حزب الله لبنان مردانه به سرنگونی، سقوط و تضعیف داعش در سوریه کمک بسیاری کرد. به طور کلی می‌توانم بگویم که شخصیت سید حسن نصرالله در نوع خودش به عنوان یک رهبر و یک نیروی مقاومت مشروع در برابر اشغال، بی‌نظیر بود.

سید حسن نصرالله را بیشتر یک قهرمان محور مقاومت می‌دانید یا یک چهره لبنانی؟

سید حسن نصرالله رهبر یک حزب مقاوم لبنانی است که وظیفه و کارکرد اولیه این حزب دفاع از مرز‌های لبنان، رفع اشغال از لبنان و حرکت کردن در یک چهارچوب لبنانی بوده است. ولی ما یک عنصری به نام اسرائیل جنایتکار با این ماهیت فعلی داریم که اگر به تاریخ اشغال فلسطین توسط نیرو‌های صهیونیستی نگاه کنیم و جنگ‌هایی که اتفاق افتاد و کل اعراب و مسلمانان پشت سر فلسطینی‌ها قرار گرفتند، می‌توانم بگویم سیدحسن نصرالله موفق‌ترین چهره‌ای بود که به عنوان یک رهبر لبنانی توانست نقش بی‌نظیری را در شکست اسرائیل و تحقیر و ریختن هیمنه اسرائیل داشته باشد.

شهادت سید حسن نصرالله را برای ساختار سیاسی، نظامی و امنیتی حزب الله قابل جبران می‌دانید؟

من نمی‌خواهم غیر واقعی و شعاری حرف بزنم. سید حسن به خاطر این همه سال رهبری و ویژگی‌های شخصی، فردی بود که همه احساس می‌کنند یافتن نمونه و نظیر او بسیار سخت است. حسن نصرالله شاید مثل برخی از شخصیت‌های دیگری که در تاریخ داریم، تکرار نشدنی باشد، اما بحث تربیت نیرو‌های جدید یا ظهور و بروز رهبران بررگ چیزی نیست که دور از ذهن باشد.

اگر زمان شهادت سید عباس موسوی هم این سؤال را می‌کردید، در خصوص شخصیتی که 30 سال در رهبری مقاومت لبنان حاضر شود، نمی‌توانستید جواب خیلی دقیقی به آن بدهید. ممکن است در آینده شرایطی به وجود بیاید که رهبران بعدی حزب الله هم از بین جوانان و نیرو‌هایی که دارند بر پایه نیاز‌های روز بتوانند کار‌های بزرگی را انجام بدهند. بنابراین، ما نمی‌توانیم ناامید باشیم از اینکه شخص یا اشخاص جدیدی برای این کار وجود داشته باشد. رهبری حزب الله شورایی است ولی شخصیت سید حسن در طول بیش از 30 سال آنچنان شکل گرفته بود که رهبری شورایی را تحت تأثیر گذاشت. اما قاعدتا از این پس رهبری شورایی لااقل برای مدت زمانی محوری‌تر خواهد بود؛ تا آینده که کسی از آن سراغ ندارد.

فکر می‌کنید زنجیره‌ای از ضربه‌هایی که در این چندماه اخیر بر حزب الله لبنان چه از نظر شهادت تعداد بالایی از نیرو‌های آن و چه از نظر ذخیره تسلیحاتی آنها وارد شده، چه تاثیری بر فعالیت‌های آن در کوتاه و میان مدت خواهد گذاشت؟

به هرحال بحث مورد اشاره شما یعنی شهادت تعداد زیادی از فرماندهان حزب الله و اخیرا انفجار همزمان پیجر‌ها و سایر دستگاه‌های ارتباطی مورد استفاده حزب الله لطمه و ضربه بزرگی به این گروه وارد کرده است. همان طور که خود سید حسن به دلیل همین واقع‌گرایی گفت که ما ضربه بزرگی خوردیم. این خیلی جالب است؛ کسی که می‌پذیرد ضربه خورده، حتما یک فکری هم برای جبران آن ضربه دارد.

در هر حال مجموع اتفاق‌های رخ داده که آخرین آنها شهادت سید حسن نصرالله است وضعیت را پیچیده و اتفاقات را مقداری مبهم کرده است. یعنی شاید تصویر روشن و دقیقی وجود نداشته باشد، اما مقاومت با سایر پدیده‌هایی که در دنیای سیاست داریم، متفاوت است. مقاومت همیشه خالق غیرمنتظره‌ها است. مثلا شما در 7 اکتبر سال گذشته شاهد آن عملیات غیرمنتظره فلسطینی‌ها در غزه و شمال غزه بودید. این کار مقاومت است. مقاومت را نمی‌شود به این راحتی قضاوت کرد که ما مثلا بگوییم این کار مقاومت اشتباه و آن کارش درست بود.

مقاومت می‌تواند با هوشمند، شرایط را احیانا به گونه‌ای تغییر بدهد که دوباره اسرائیل را آچمز کند. اما امروز حزب الله ضربه بزرگی خورده و باید ببینیم برنامه‌های آینده این گروه برای عبور از بحران ایجاد شده فعلی چگونه خواهد بود. برخی شعاری می‌گویند که وضعیت حزب الله لبنان هیچ فرقی نکرده، اما ما باید بپذیریم که اتفاقاتی افتاده، ولی مقاومت راهی جز مقاومت ندارد. اصلا مقاومت یعنی همین که طرف اجازه ندهد قوم اشغالگر به همه هدف‌های خودش برسد و باید او را خسته کند و به او ضربه بزند.

مسأله این جا است که این بار جریان مقاومت چه با ترور اسماعیل هنیه در تهران و چه با انفجار همزمان پیجر‌ها در بیروت و نوع هدف قرار گرفتن سید حسن نصرالله با نوع جدیدی از جنگ بر پایه تکنولوژی مدرن و نه الزاما روش‌های سنتی و چریکی سابق روبه رو شده است.

درست است و به همین دلیل من فکر می‌کنم که ممکن است از این به بعد درگیری‌ها یک مقداری جنبه‌های تکنولوژیکی بیشتری داشته باشد و حزب الله باید نقایص خود را در این بخش جبران کند؛ چون اسرائیلی‌ها در این مدت همه تکنیک‌های ترور را به کار برده‌اند و در بعضی کار‌ها هم کم و بیش موفق بوده‌اند؛ بنابراین مقاومت هم متناسب با شرایط خودش طبیعتا اقداماتی را انجام خواهد داد و شاید هم سورپرایز‌هایی را برای اسرائیلی‌ها داشته باشد و بتواند شرایط را برگرداند. نکته دیگر این است که نیرو‌های حزب الله از شهادت نمی‌ترسند؛ بر خلاف اسرائیل که رژیمی مهاجر است و ساکنان آن به اینجا آمده‌اند تا راحت زندگی کنند، اما فعلا در درگیری گرفتار شده و مجبور به فرار یا سکونت در زیرزمین هستند؛ لذا تا اشغال هست، مقاومت هست. اسرائیلی‌ها گفته‌اند ما می‌خواهیم جنوب لبنان را بگیریم. من فکر می‌کنم حزب الله و نیرو‌های مقاومت از این مسئله استقبال می‌کنند. زمانی که نیرو‌های اسرائیلی ورود زمینی به لبنان را رقم بزنند، انگیزه مبارزه در ملت لبنان و نیرو‌های مقاومت بیشتر خواهد شد.

برخی اعتقاد دارند که اگر جمهوری اسلامی بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران واکنشی نشان می‌داد و به روایتی «معطل وعده آمریکا برای برقراری آتش بس نمی‌ماند» شاید امروز برخی از اتفاقات رخ نداده بود. چقدر با این تحلیل موافق هستید؟ فکر می‌کنید الآن بهترین حرکت برای احیای بازدارندگی ایران چه خواهدبود.

برنامه ترور فردی در سطح سید حسن نصرالله با همه پیچیدگی‌هایی که در حفاظت او بوده، برنامه یک روز و دو روز و حتی یک سال و دو سال نبوده و شاید اسرائیلی‌ها سال‌ها کار نفوذی، تکنیکی و امنیتی کردند و یک روزی به نتیجه رسیدند که اکنون می‌توانند و باید این ترور را انجام بدهند. اینکه الآن باید چه کنیم، مخصوصا در مورد ترور امساعیل هنیه که داخل ایران انجام شد، توقعاتی از مسئولین کشور وجود دارد.

اما باید ببینیم چه کسانی عجله دارند که ایران را درگیر جنگ کنند؟ نخستین آنها اسرائیلی‌ها هستند؛ الآن همه می‌دانند که اسرائیل دنبال کشیدن پای ایران به جنگ است. البته در داخل هم چهره‌های تندرویی هستند که نگاه کوتاه بینانه به تحولات دارند و بدون توجه به شرایط انتخابات آمریکا، شرایط منطقه و وضعیت فعلی نیرو‌های مقاومت در غزه و حزب الله، سخنانی را به زبان می‌آورند.

جنگ قانون خودش را دارد. مگر ما وقتی که در جنگ تحمیلی یک جایی شکست می‌خوردیم، صحنه را رها می‌کردیم؟ چند ماه صبر و کار می‌کردیم و بعد یک عملیات موفق انجام می‌دادیم. این عجله مشکوک است که کسانی می‌خواهند پای ایران را فورا در این مسأله به جنگ بکشند. بهانه‌ای عجیب و غریب‌تر از این نیست که مثلا یک آقایی گفته بود که اگر سعید جلیلی آمده بود سید حسن نصرالله ترور نمی‌شد. ترور محصول چندین سال کار تخصصی و اطلاعاتی است و ممکن است 10 سال کار باشد که امروز به این نقطه رسیده است. اسرائیل از سال‌ها پیش اعلام کرده بود که هر زمانی که توان ترور سید حسن را داشته باشد، این کار را انجام می‌دهد. بالأخره این فرصت را برای خودش به وجود آورده و نتیجه‌اش را هم گرفته است. شهادت در راه مقاومت آرزوی سید حسن نصرالله بود، اما این مسأله هم یک پیروزی میدانی برای اسرائیل بود. لبنانی‌ها و فلسطینی‌هایی که خودشان را مسئول می‌دانند، هر کاری از دست‌شان بر می‌آمده انجام داده‌اند و از این به بعد هم انجام می‌دهند.

این که ما اصرار داشته باشیم با یک تصمیم نسنجیده که اتفاقا مطلوب اسرائیل هم است، وارد زمینی بشویم که اسرائیل طراحی کرده، محل بررسی و دقت است. بازی که اسرائیل امروز به دنبال آن است ایجاد مانع در مسیر دولت جدید و پیشبرد سیاست خارجی مطلوب دولت چهاردهم شامل رفع تحریم و ترمیم رابطه ایران با جهان است.

در حالی که اسرائیل به دنبال تکمیل تکه‌های پازل مدنظر خود است، متأسفانه برخی در داخل ایران هم توجه ندارند که در عالم سیاست و روابط بین الملل در برخی نقاط شما نباید تن به بازی در زمین طرف مقابل خود بدهید. بلکه خود شما با توجه به شرایط زمین بازی جدیدی طراحی کرده و در آن زمین بازی کنید. شما باید مراقب باشید که در طول یک جنگ، طرف مقابل می‌تواند برای تحریک و وادار کردن شما به بروز واکنش مدنظر او، کاری انجام بدهد و این شما هستید که باید تصمیم مناسب بگیرید. فراموش نکنیم که وارد شدن به یک جنگ و یا آغاز آن، هنر نیست. بلکه هنر در این است که مانع از جنگ شوید و از طرفی هم بتوانید به سایر اهداف خود که تضعیف اسرائیل است دست پیدا کنید.

یکی از اقدام‌هایی که می‌تواند شکست قابل توجهی برای اسرائیل باشد رفع تحریم‌های تحمیل شده بر ایران و عادی سازی رابطه ایران با جامعه جهانی است. بیش از 40 سال از تشکیل حزب الله لبنان گذشته و در این چهار دهه تا به امروز لبنان دچار دگردیسی‌های بسیار شده و حضور و فعالیت حزب الله در لبنان باعث تغییرات بسیار زیادی در این کشور شده است.

از میان اخبار

زنی که با صدایش خیابان‌ها را از کازابلانکا تا بغداد خلوت می‌کرد!

ایران در یکی از سخت‌ترین چالش‌های تصمیم گیری خود قرار گرفته است