بحران لیبی و پیچیدگیهای پیش روی بازیگران خارجی
تهران - ایرنا - لیبی سالها پس از سقوط دیکتاتور این کشور همچنان درگیر منازعات سیاسی و نظامی است؛ منازعاتی که برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نظیر روسیه ملاحظات و پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
بعد از سقوط «معمر قذافی» در سال 2011، کشور لیبی جولانگاه بازیگران و جریانات مختلفی شدهاست. بازیگران منطقهای و فرامنطقهای ازجمله روسیه، عربستان، امارات، مصر، ترکیه، اروپا و آمریکا هرکدام ظاهرا حامی یکطرف درگیر در این بحرانند. در این میان، بازیگری چون روسیه رفتاری خاص نسبت به بحران لیبی دارد و به نظر میرسد همزمان با همه طرفهای درگیر در ارتباط و تعامل است.
پس از سقوط قذافی یک نزاع دوقطبی بر سر قدرت در این کشور شمال آفریقا در جریان است. یکطرف این جنگ دولت «وفاق ملی» به رهبری «فائز السراج» است که در پایان 2015 بر اساس توافقی زیر نظر سازمان ملل تشکیلشده و طرف دیگر آنهم مقامات شرقی به رهبری «عقیله صالح» رئیس مجلس نمایندگان لیبی، مورد حمایت «ارتش ملی» به سرکردگی ژنرال «خلیفه حفتر» قرار دارد.
پژوهشگر ایرنا با «جعفر قنادباشی»، کارشناس مسائل بینالملل و دیپلمات سابق در مورد اهداف حضور روسیه در لیبی به گفتوگو پرداختهاست.
مسکو و دلایل حضور در عرصه تحولات لیبی
قنادباشی در ابتدای این مصاحبه اظهار داشت: یکی از اهداف حضور روسیه در لیبی به موضوع حیثیت و جایگاه مسکو در نظام بینالمللی برمیگردد. لیبی در دوران حکومت قذافی حوزه نفوذ شوروی سابق و روسیه بوده است. این کشور که حیاطخلوت روسها بود، در قضیه مداخله نظامی ائتلاف غرب علیه لیبی در سال 2011 مورد حمایت روسیه قرار نگرفت و سیاست مسکو در قبال این تهاجم نظامی که به سرنگونی قذافی منجر شد مورد ملامت خیلی از کشورها واقع شد. روسها در شرایطی که لیبی مورد یورش نظامی ناتو و دنیای غرب قرارگرفته بود، این کشور را تنها گذاشتند، اما بعد از حمله ناتو به لیبی و سقوط حکومت این کشور، روسیه به این نتیجه رسید که زیان بزرگی را متحمل شده است ویکی از متحدین مهمش در منطقه را از دست داد. مسکو بعد از سقوط قذافی از قدرت تاکنون به دنبال این است که حوزه نفوذ خود در لیبی را دوباره احیا کند.
از دیگر اهدافی که روسیه در لیبی دنبال میکند تعلقخاطر روسها به جهان عرب بخصوص کشورهای نفتخیز این حوزه است. این کشورها از خریداران عمده تسلیحات و اقلام صادراتی روسیه هستند. مسکو خواهان حفظ بازار فروش تسلیحات خود در این منطقه است زیرا لیبی کشوری ثروتمند است و در مقایسه با دیگر کشورهای آفریقایی، بیشترین ذخایر نفت را دارد. در سالهای اخیر هم با کشف منابع قابلملاحظه گاز در آبهای ساحلی لیبی در دریای مدیترانه، اشتیاق روسها برای پیوند با لیبی دوچندان شده است.
هدف دیگر حضور روسیه در لیبی به معادلات سیاسی و یارگیریهای جهانی در نظام بینالملل برمیگردد. مسکو در یک رقابت جدی یارگیری با غرب به سر میبرد آنهم در شرایطی که تحت تأثیر تحریمهای اروپا و آمریکا است. بنابراین روسیه خواهان گسترش حوزه نفوذ خود در جهان عرب و آفریقا است و میخواهد با یارگیری سیاسی و حفظ متحدان خود مجموعهای از ابزارها و پرستیژ سیاسی را در اختیار داشته باشد. روابط با لیبی بهعنوان یک کشور آفریقایی که دروازه ورود به بخشی از آفریقا است میتواند به ارتقای موقعیت مسکو در نظام بینالملل کمک کند، زیرا علاوه بر موقعیت استراتژیکی لیبی در حوزه کشورهای عربی - اسلامی نیز قرار دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه اظهار داشت: لیبی از تأمینکنندگان حوزه انرژی است. با توجه به صادرات گاز روسیه به اروپا، مسکو میتواند بهوسیله لیبی، اهرم فشار خود را بر اروپا وارد کند تا از تحریمهای اعمالشده علیه خود بکاهد، البته هنوز گاز لیبی به مرحله صادرات نرسیده است و میدانهای گازی این کشور به کمک ترکیه در دریای مدیترانه کشفشده و اقداماتی در این زمینه در حال انجام است. لیبی با فروش نفت و گاز کشوری ثروتمند است. روسیه میخواهد بازار کشورهای عربی از جمله لیبی را از دست ندهند. اگرچه جمعیت لیبی اندک است و شاید بازار کالاهای مصرفی روسیه در این کشور زیاد نباشد، اما تسلیحات و اجرای طرحهای اقتصادی لیبی میتواند جاذبههای زیادی برای روسیه داشته باشد.
دشواریهای بازی در بحران لیبی
قنادباشی با توجه به حضور بازیگران و جناحهای مختلف در لیبی بیان داشت: ورود روسیه در لیبی با پیچیدگیهایی همراه است، زیرا چندین جناح و گروههای مختلف در این کشور با یکدیگر رقابت میکنند. قطر و ترکیه حامی جنبشهای نزدیک به دیدگاه اخوان المسلمین در لیبی محسوب میشوند و از دولت وفاق ملی «فائز السراج» حمایت میکنند. اما در جبهه مقابل آنان، امارات، مصر و عربستان از ژنرال بازنشسته «خلیفه حفتر» حمایت میکنند و بهموازات همسویی با جریانات سکولار، از پشتیبانی ایدئولوژیکی جریان وهابیت نیز برخوردارند. بنابراین روسها برای پیشبرد اهداف خود در لیبی با مشکلات زیادی روبرو هستند زیرا ناگزیر به ارتباط با هر دو گروه رقیب در لیبی میاندیشند. البته تضادی که در عرصه عمل با ترکیه و قطر در این حوزه دارند، کمتر از تضادی است که با خط عربستان و امارات دارند. چرا که ترکیه و قطر همسوییها و همکاریهایی کمتری با آمریکا دارند، ولیکن عربستان و امارات بهعنوان متحدین منطقهای آمریکا و انگلیس به نیابت از لندن و واشنگتن، مشغول اجرای یک سلسله برنامه نظامی مداخلهجویانه در لیبی هستند. بااینحال، لابیگری خلیفه حفتر با مسکو سبب شده است تا روسیه به عنوان یکی از پشتیبانان وی معرفی شود.
به هر ترتیب، روسها علاقهمند یا به عبارت بهتر ناگزیر به حفظ ارتباط با هر دو گروه (هر دو دولت) در لیبی هستند و میخواهند با محافظهکاری در ارتباط با طرفهای درگیر در لیبی اهداف خود را دنبال کنند. این در حالی است که کشورهای اروپایی در موضوع لیبی نیز با هم اختلافات شدیدی دارند، چنانکه فرانسه از خلیفه حفتر و ایتالیا از فائز السراج حمایت میکند. روسها نمیخواهند در موضوع لیبی روابط خود با بقیه کشورها را به سمت اختلاف ببرند. اروپا و آمریکا نیز بر سر لیبی باهم اختلاف دارند. ورود مسکو در عرصه لیبی مساله ای دشوار است. در صورت حمایت از یک جناح خاص جبهه دیگری را از دست می دهند.
مقامات مسکو در موضوع سوریه با عربستان اختلاف جدی دارند و در قضیه لیبی نیز نمیتوانند همسو با عربستان پیش روند. عربستان، حامی ژنرال حفتر است و ایشان رفتوآمدهای سیاسی با روسیه داشته است اگرچه مسکو میخواهد در ظاهر از حفتر حمایت کند، اما اینگونه نیست. در این موضوع با ترکیه به وحدت رسیدند. روسیه میخواهد با همراهی ترکیه لیبی را از چنگ غرب خارج کند، اما غربیها در کنفرانس برلین در مورد بحران لیبی که چند ماه گذشته در آلمان به راه انداختند مانع این اقدام روسیه شدند. کوشش غرب در نشست برلین به این دلیل بود که نگذارد لیبی به دست ائتلاف مشترک ترکیه و روسیه بیفتد. مذاکراتی در مسکو بین ترکیه و روسیه برای تسلط بر لیبی تحت عنوان برقراری آتشبس و همکاری گازی مطرح شد، اما با افشا شدن آن ترکیه و روسیه نتوانستند اقدام مشترکی انجام دهند تا لیبی را از حوزه نفوذ غرب خارج کنند.
*س_برچسبها_س*