تخریب خاطرات هاشمی تحریف انقلاب است / منتقدان روحانی ستون پنجم دشمن هستند
تعداد زیادی از فعالین اصلاح طلب از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون در قدرت بوده، اما اکنون خود را اپوزیسیون و تئوریسین جا زده و از وضع موجود - مثل حوزه مسکن - که خود از بانیان اصلی آن هستند گلایه می کنند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**تخریب خاطرات هاشمی، تحریف انقلاب است
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «راه تحریف انقلاب، از تخریب خاطرات هاشمی میگذرد» نوشت: «خاطرات آیتا... هاشمی سالهاست خار چشم جریان تحریف انقلاب شده است؛ جریانی که بنا دارد مبارزه نکردههای زمان شاه را «مبارز نستوه» جا بزند، قطعا مهمترین مانع خود را خاطرات آیتا... هاشمی میبیند؛ خاطراتی دستاول، روزنوشت با شاهدانی زنده و موثق».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جریان تحریف در مسیر تخریب خاطرات آیتا... هاشمی همراهانی هم دارد که از سر کینههای شخصی هرازگاهی صحت خاطرات آیتا... هاشمی را زیر سوال میبرند تا شاید از این راه ناصواب، زخم حسادتهای دیرین خود را درمان کنند که آن هم نمیشود... مگر میشود شما رابطه طلایی رهبری و هاشمی در دوره ریاستجمهوری را در سطرسطر خاطرات وی بخوانید و بعد بروید برای تخطئه آن «رویای آجری» بسازید؟! خاطرات هاشمی باطلالسحر تمام تحریفکنندگان انقلاب است».
در روزهای گذشته مجموعه مستندی با عنوان «رویای آجری» از شبکه مستند سیما پخش شد. این مجموعه مستند به بررسی و آسیبشناسی حوزه مسکن در ایران، از زمان رژیم پهلوی تا دولت روحانی پرداخت. مستند مذکور بهدلیل افشاگری بیپردهاش درباره عوامل اصلی بالا رفتن قیمت مسکن در ایران، با استقبال خوبی از سوی مردم، کارشناسان و صاحبنظران مواجه شد.
در روزهای گذشته رسانه های اصلاح طلب در هجمه ای گسترده مدعی شدند که این مستند، مرحوم هاشمی رفسنجانی را تخریب کرده است. این درحالی است که مستند «رویای آجری» اساسا ارتباطی با شخص و زندگی شخصی رئیس دولت سازندگی ندارد، بلکه به سیاستهای دولتهای مختلف - ازجمله دولت سازندگی - در حوزه مسکن پرداخته است.
این مستند فارغ از مسائل جناحی و حزبی، به آسیب شناسی موضوع مسکن پرداخت و در همین راستا حتی دولتهای نهم و دهم نیز در این مستند مورد نقد قرار گرفت.
رسانه های اصلاح طلب همواره به استفاده ابزاری از شخصیت ها برای نیل به اهدافشان اقدام می کنند. ژست این طیف در حمله به مستند اخیر صدا و سیما در دفاع از هاشمی، صرفا پوششی برای پنهان ماندن علت اصل این ناراحتی و خشم است.
طیف تندروی اصلاح طلب از پخش چنین مستندهایی برآشفته می شود، چراکه در اینگونه مستندها عوامل ایجاد وضع موجود در حوزه های بسیار مهم از جمله مسکن، کاملا عیان و آشکار می شوند. جریانی که از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون در قدرت بوده اما اکنون خود را اپوزیسیون و تئوریسین جا زده و از وضع موجود گلایه می کند، آن هم وضعیتی که خودش و همقطارانش باعث و بانی آن بوده اند.
نویسنده یادداشت مذکور مدعی شده است که تخریب خاطرات هاشمی، تحریف انقلاب است. این ادعا پیش از این بارها از سوی کارشناسان و صاحبنظران و دلسوزان انقلاب رد شده بود. چرا که بخش هایی از خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی، با اصل ماجرا تفاوت دارد. یکی از نمونه های مشهور آن، نقل قولی از امام است که ادعا شده بود «امام خمینی (ره) موافق حذف مرگ بر آمریکا بودند»!
رهبر معظم انقلاب - 14 خرداد 94- واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا را یک ابداع عجیب از طرف امام (ره) دانستند و فرمودند: «امام (ره) تا آخرین روز حیات خود، همین احساس را نسبت به آمریکا داشت و ضمن آنکه تعبیر " شیطان بزرگ" را بکار می برد، از بن دندان هم به آن اعتقاد داشت».
**منتقدان روحانی، ستون پنجم دشمن هستند
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «جریان مرموز تحریف به دنبال چیست؟» نوشت: «بیراه نیست اگر گفته شود دولت روحانی حالا در کنار مقابله با دو عامل بیرونی تحریم و کرونا، ناگزیر از مقابله با ضلع سومی به نام عملیات روانی یا تحریف واقعیات و شایعات هم هست. اما آنچه این مصاف را دشوارتر میکند، همنوایی آگاهانه یا غیر آگاهانه برخی جریانها هایی که روحانی آنرا «جریان مرموز» می خواند با جریان هایی پشت تحریم قرار گرفته اند است... به نظر میرسد سخنان دیروز روحانی در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت و اشاره او به ستون پنجم دشمن، ناظر بر رفتار و عملکرد همین جریان است که موفقیت خود را در ناکامی دولت جستجو میکند و به جای آنکه در شرایط سخت همراه و همکار رزمندگان خط مقدم باشند، روحیه آنها را تضعیف میکنند. به عبارتی دیگر به جای آنکه «یار شاطر» باشند، «بار خاطر» شدهاند. در این چارچوب است که به نظر میرسد تحریف در شکل بی توجهی به موفقیتهای دولت و سیاه نمایی علیه آن خواسته یا ناخواسته در خدمت تحریم در آمده است»
ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت: «ناامید کردن مردم و تضعیف رزمندگان خط مقدم جبهه نبرد اقتصادی از نمونههای عملکرد جریان تحریف در یک جنگ فرساینده، هوشمند و سخت اقتصادی به عنوان ستون پنجم دشمن است - ترویج پیدرپی شایعات، سیاه نمایی از طریق ارائه آمار و اطلاعات نادرست و القای ناتوانی و ناکارآمدی و شکاف میان مسئولان و مهمتر از همه ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان اهداف این جریان است».
یکی از نقاط ضعف جدی دولت روحانی، عدم انتقادپذیری و برخورد تند و توهین آمیز با منتقدان است. متاسفانه در هفت سال اخیر مقامات ارشد دولت بارها به منتقدان توهین کرده و با القابی چون «بزدل»، «تازه به دوران رسیده»، «مستضعف فکری»، «انقلابیون نفهم»، «بی سواد»، «متوهم»، «یک مشت لات»، «عقب مانده»، «ترسو»، «متوهم» و... کارشناسان و اهالی رسانه و افکارعمومی را خطاب قرار داده اند.
از سوی دیگر دولت در سالهای اخیر بارها علیه رسانه ها شکایت کرده و اهالی رسانه را به دادگاه کشانده است. به عنوان نمونه در آبان 95 و در شرایطی که سه سال از عمر دولت سپری شده بود، در گزارشی اعلام شد که دولت آقای روحانی حدود 102 شکایت علیه رسانه ها انجام داده است. این در حالی است که روحانی در یکی از اظهارات خود گفته بود: «از دولت انتقاد کنید که انتقاد از این دولت پاداش هم دارد»!
پس از پایان دولت اول روحانی، میزان توهینها و الفاظ ناشایستی که برخی وزرا و مشاوران رئیس جمهوری علیه منتقدان به کار بردند به حدی زیاد بود که باعث شد تا مردم این بار علاوه بر وعدههایی که رئیس جمهور در ایام انتخابات داده، تشکیل کابینهای انتقادپذیر و اخلاقمدار را هم از او مطالبه کنند.
تنها در یک نمونه منتقدان دولت در سالهای گذشته در موضوع برجام، از دوره مذاکرات و پیش از امضای توافق تا به امروز بارها و بارها با دلایل فنی و کارشناسی و کاملا دلسوزانه به دولت مشورت دادند. اما دولتمردان هیچگاه به این رویکرد اخلاقی و حرفه ای پاسخ مثبت و شایسته ای ندادند.
جریان تحریف آن جریانی بود که مدعی شد «هر روز تاخیر در اجرای برجام، 400 میلیارد تومان خسارت در پی دارد» و بعد مدعی شد که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است»! و بعد ادعا کرد که «موگیرین گفته:"هر چه تهران بگوید»! و سپس مدعی شد که «اگر جو بایدن بیاید، گشایش اقتصادی ایجاد شده و همه مسکلات رفع می شود»! و...
** زیباکلام: جریان اصلاحات با جوان گرایی بیگانه است
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «اینهم حکایتی شده که مدتهاست هرگاه که درباره اصلاحطلبان مینویسم، بهجز انگشتگذاردن بر ضعفها، متأسفانه مطلب دیگری ندارم... همه ضعفها و ایرادات جریان اصلاحات یک طرف، چشمبستن آنان بر اصل بنیادین انتقاد از خود یک طرف دیگر. رفتار سیاسی رهبران اصلاحات بهگونهای است که گویا برایشان اساسا مفهومی به نام «انتقاد از خود» معنای چندانی ندارد و چقدر غمانگیز است جریان سیاسیای که آیینهای برای دیدن خود در دست نداشته باشد».
زیباکلام در ادامه نوشت: «از جمله ضعفهای جریان اصلاحات غفلت آن از کادرسازی یا همان پوستاندازی بوده است. اصولگرایان، صرفنظر از اعتدالیون یا رادیکالهایشان، دستکم توانستهاند تعدادی چهره جوان وارد سپهر سیاسی خودشان کنند. میتوان بسیاری از نمایندگان مجلس یازدهم یا کادر شهرداری تهران یا دولت احمدینژاد را از نسلهای دوم و سوم اصولگرایان دانست... اما... چهرهها و شخصیتهای اصلی اصلاحات، همان چهرهها و شخصیتهای دو دهه پیش هستند. همان چهرههایی که دو دهه قبل در جریان اصلاحات ظاهر شدند؛ درحالیکه در دو دهه گذشته، نسل جدیدی در کشور ظهور کرده است».
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: «اصولگرایان... ادبیات سیاسیشان سرشار از مفاهیمی مانند «جوانگرایی»، «مدیریت جهادی»، «مبارزه با فساد»، «نئواصولگرایی» و امثال این شده است... اما اصلاح طلبان... حتی در حدواندازه ظاهری هم نتوانستهاند تغییر و تحولی در ادبیات و گفتمان سیاسیشان ایجاد کنند. نه در تغییر چهرهها و نه در فرایند نوسازی گفتمان سیاسی، آنان نتوانستهاند دستکم به اندازه اصولگرایان خودی نشان دهند».
زیباکلام تصریح کرد: «ضرورت پوستاندازی اصلاحطلبان نه یک مانور تبلیغاتی است و نه یک ژست سیاسی بلکه تنها شانس بقای سیاسیشان است. آنان در قبال... ناکامی برجام... وعملکرد «فراکسیون امید» در مجلس دهم سکوت کردند. در قبال عملکرد دولت دوم آقای روحانی با وجود نقششان در ترغیب مردم به شرکت در انتخابات اردیبهشت 96 همچنان به سکوتشان ادامه دادند».
وی در پایان نوشت: «انتخابات اسفند 98 و ریزش بخش عظیمی از بدنه اجتماعیشان اما و باکمال تأسف هیچ حرکت و تغییر و تحول جدی از آنان دیده نشد؛ انگار جملگی آن حوادث و رویدادها در کشور دیگری اتفاق افتاده. اگر تدبیر «چه باید کرد؟» و پوستاندازی در وضعیت اصلاحطلبان بهصورت عاجل صورت نگیرد، آنقدرها طول نخواهد کشید که از دوم خرداد و اصلاحات بهجز نامی در تاریخ ایران بعد از انقلاب چیز دیگری باقی نخواهد ماند».
چندی پیش «تقی آزاد ارمکی» جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرقگفته بود: «اصلاحطلبان در تمام این سالها اجازه ندادند که نیروهای جدید و جوان به عنوان نیروهای اصلاحطلب مطرح شوند، زیرا معمولا همه کانونهای اصلاحطلبی را در اختیار خود گرفته بودند... میبینیم که برخلاف اصلاحطلبان، اصولگرایان در جامعه حضور دارند و با مردم در ارتباطاند، اما اصلاحطلبان چنین شرایطی را برای خود ایجاد نکردهاند... اصلاحطلبان حتی با طبقه متوسط هم همراه نشدند».
«سیدمحمود میرلوحی» عضو اصلاح طلب شورای شهر پنجم - آبان 97- در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود: «زنان و جوانان را برای شهرداری تهران انتخاب نکردیم، چون دنبال ظاهرسازی نیستیم»!
«جوان گرایی» و «حمایت از حقوق زنان» از جمله شعارهای پرتکرار اصلاح طلبان است. شعارهایی که هیچگاه به مرحله اقدام و عمل نرسید.
پس از روی کارآمدن جریان اصلاح طلب در شورای شهر تهران، در سه باری که تهران بدون شهردار ماند و همه چیز دست خود اصلاح طلبان بود، این جریان سیاسی نه تنها گزینه مطرحی برای این پست رو نکرد بلکه به طور کاملا ویترینی کاندیداهای نمایشی به میدان آورد که نه سوابق آنها با این پست همخوانی داشت و نه موقعیت آنها ایجاب میکرد که به شغل جدیدی بیاندیشند.
در طیف اصلاح طلب «ژنرال ها» و «ژن های خوب» دو روی یک سکه هستند. دو عاملی که موجب می شود که استعدادها و منابع ملی کشورمان نادیده گرفته شده و از دست برود.