پنج‌شنبه 19 مهر 1403

تدبیر در برابر تحریم و ترور

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
تدبیر در برابر تحریم و ترور

تهران - ایرنا - روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: چهار سال پس از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید که با تدوین، تبیین و اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران همراه بود، دوست و دشمن رییس‌جمهور ایالات متحده معتقد و معترف هستند که این سیاست با سرنوشتی جز شکست روبه‌رو نشده است.

روزنامه اعتماد 12 آذر یادداشتی به قلم سارا معصومی منتشر کرد و نوشت: جو بایدن، رییس‌جمهور منتخب ایالات متحده از بازگشت به توافق هسته‌ای سخن گفته اما این تغییر سکان نه از سر اشتیاق بلکه از سر استیصال است. جمهوری اسلامی ایران در سه سال و نیم گذشته از توقف حضور ایالات متحده در توافق چندجانبه هسته‌ای و همچنین بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای سیاست مقاومت حداکثری به علاوه تدبیر حداکثری را انتخاب و اجرا کرد. زمانی که دونالد ترامپ در ماه مه سال 2018 اعلام کرد که امریکا دیگر عضوی از توافق هسته‌ای نخواهد بود، اعضای اروپایی برجام به اضافه چین و روسیه نگران واکنش قهرآمیز تهران بودند.

واکنشی که می‌توانست تیر خلاص به توافق هسته‌ای باشد که 1+5 وقت می‌گفت دستاوردی امنیتی برای جهان در حوزه منع اشاعه است و البته می‌تواند به افزایش همکاری با ایران در سایر حوزه‌های غیرهسته‌ای هم منتهی شود. در آن مقطع زمانی چین و روسیه که از میان اعضای برجام رابطه نزدیک‌تری با نهادهای تصمیم‌گیرنده در ایران داشتند از تهران خواستند که خویشتن‌داری به خرج بدهد و گزینه خروج آنی از برجام را به حاشیه براند.

در نهایت تصمیم تهران به تعویق انداختن مقابله به مثل به مدت یک سال بود. گروه هدف این سیاست هم نخست افکار عمومی در سطح بین‌المللی و دوم بازماندگان در برجام بودند. فرصت یک ساله ایران، تحلیلگران، کارشناسان و البته مقام‌های سیاسی از شرق تا غرب را متقاعد کرد که تهران به تمام تعهدات بین‌المللی پایبند بوده و البته برای جبران خسارت نبود امریکا در این توافق هم به 1+5 فرصت داده است. تدبیر ایران حتی پس از پایان فرصت یک‌ساله در تبیین نقشه راه برای برداشتن گام‌های معکوس برجامی هم ادامه یافت و دیدیم که فاصله زمانی گام‌های برداشته شده به گونه‌ای تنظیم شد که اروپا، چین و روسیه فرصت کافی برای جبران و بازگشت به نقطه صفر که اجرای تمام تعهدات بود را داشته باشند. این سیاست نظام آن روزها نیز منتقدانی در داخل داشت. منتقدانی که دولت را متهم به انفعال در برابر غرب کردند و البته در تمام این انتقادها آنچه نادیده گرفتند تبعات پایان برجام برای ایران و بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران بود.

امروز که دونالد ترامپ در چند قدمی وداع با قدرت قرار دارد نیم‌نگاهی به گذشته پاسخ برخی پرسش‌ها را دقیق‌تر مشخص می‌کند. آیا اگر ایران در پاسخ به خروج امریکا از برجام بلافاصله از توافق خارج می‌شد یا فاصله زمانی 1 ساله به 1+4 برای جبران خروج امریکا نمی‌داد، ما شاهد شکست تلاش‌های پیاپی دولت ترامپ در شورای امنیت، ایستادن اعضای دائم و غیردائم شورا در کنار ایران، لغو محدودیت‌های تسلیحاتی ایران و انزوای امریکا بودیم؟ پاسخ قطعا خیر است.

زنجیره‌های تحریم ایالات متحده علیه ایران بی‌شک بیشترین فشارها را بر مردم عادی تحمیل کرد. مردمی که حداقل در یک سال گذشته درست مانند شهروندان سایر کشورها با ویروس کووید 19 جنگیده‌اند اما در شرایط تحریم که کمبود دارو و تجهیزات پزشکی هم قدرت مبارزه ایران را تحت‌الشعاع قرار داده بود. ایران برای مبارزه با تحریم‌ها سیاست مقاومت حداکثری را سرلوحه قرار داد و در تصمیم‌گیری فنی و سیاسی درباره کیفیت و کمیت کاهش از تعهدات برجامی هم، تدبیر حداکثری را در پیش گرفت. در نتیجه همین سیاست، جو بایدن، امریکایی را در پرونده ایران تحویل می‌گیرد که در شرایطی که بی‌دلیل از توافق چندجانبه هسته‌ای با ایران خارج شده، شدیدترین تحریم‌ها را اعمال کرده اما نه تنها به هدف مذاکره جدید با ایران نزدیک نشده بلکه در چند قدمی جنگی دیگر در غرب آسیا قرار گرفته و البته متهم به نقض حقوق بشر به دلیل تحریم 80 میلیون ایرانی در میانه جنگ جهان با ویروس کرونا است. پیام‌های غیرمستقیمی که دولت جو بایدن در چندماه اخیر داده به علاوه عمده تحلیل‌های منتشر شده حکایت از آن دارد که رفتن ترامپ می‌تواند فرصتی برای رفع تحریم‌های ایران باشد. در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی برای برهم زدن زمین بازی و صعب‌العبورسازی مسیر لغو تحریم‌های ایران از سوی جو بایدن در تاریخ 21 ژانویه 2021، اقدام به ترور شهید محسن فخری زاده، دانشمند دفاعی و هسته‌ای ایران کرد. عملیاتی تروریستی در روز روشن که خشم عمومی در ایران را برانگیخت و البته با محکومیت‌های جهانی همراه شد. با این‌همه روز گذشته مجلس شورای اسلامی کلیات و جزییات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها را به تصویب رساند. طرحی که آغاز غنی‌سازی 20 درصد و توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی یک ماه پس از تصویب را در دل خود جا داده است. تصویب این طرح در پاسخ به ترور شهید محسن فخری‌زاده با عکس‌العمل‌های متفاوتی در فضای عمومی روبه‌رو شد. مخالفان اجرای مفاد این طرح آن را تیرخلاص به ابتکار سه سال و نیم اخیر ایران برای حفظ شالوده توافق هسته‌ای و بهره‌برداری از آن برای لغو تحریم‌ها پس از وداع ترامپ با کاخ سفید می‌دانند و موافقان آن را راهی برای لغو تحریم‌ها می‌خوانند که البته به نظر نمی‌رسد به چنین هدفی منتهی شود. در این مقطع پرسش‌هایی پیش روی تصمیم‌گیران قرار دارد که پاسخگویی به آن برای افکار عمومی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بی‌شک ترور شهیدمحسن فخری‌زاده ضایعه بزرگی برای ایران بود اما آیا پاسخ ترور باید به هزینه‌سازی بیشتر برای مردم ایران تبدیل بشود؟ آیا واکنش ایران باید فرصتی در اختیار اسراییل و دوستان عربی‌اش در منطقه قرار بدهد تا جای ظالم و مظلوم را عوض کنند؟ آیا پاسخ ایران به عملیات تروریستی در داخل خاک خودش، کمربند انتحاری بستن به خود در عرصه بین‌المللی باشد؟ آیا رفتن ترامپ از کاخ سفید برای وضع تحریم‌ها یک فرصت است؟ بله. آیا تعجیل ایران در برداشتن گام‌هایی که در سه سال گذشته از بیم مرگ قطعی توافق هسته‌ای از آنها اجتناب کرد، به نفع اروپا و امریکای بایدن که از این پس با هم متحد هستند، خواهد بود؟ بله. آیا مردم سه سال در برابر قلدری امریکا و دوستان عبری و عربی‌اش و بدعهدی 1+4 مقاومت کرده و نظام گام‌های هسته‌ای را به گونه‌ای چید تا نتیجه مقاومت و تدبیر را در راستای منافع ملی در وقت مناسب نقد کند؟ بله. در اینجا شاید اشاره به تصمیم ایران در دی ماه سال 1398 پس از ترور سردار شهید سلیمانی به برخی ابهام‌ها پاسخ بدهد. آیا در آن مقطع زمانی نظام نمی‌توانست واکنش متفاوت و بخوانید تندتری به ترور سردار شهید قاسم سلیمانی بدهد؟ قطعا آری. چرا تدبیر به خرج داد؟ پاسخ یک جمله است: حفظ منافع کلان ملی بر هر حرکت هیجانی ارجح است. امروز آزمون بزرگی پیش‌روی ایران است. مردم تحریم را تاب آورده اما چک سفید امضا نداده‌اند. منطق مقاومت و تدبیر می‌گوید حراج به هزینه‌ای که پرداختیم تا حقانیت خود را به اثبات برسانیم، نزنیم. ترور شهید محسن فخری‌زاده ضربه سرویس اطلاعاتی خارجی به سرویس اطلاعاتی و امنیتی ایران بود و منطق می‌گوید واکنش به ضربه اطلاعاتی و امنیتی باید از همان جنس و مجری هم باید سرویس اطلاعاتی ایران باشد نه وزارت امور خارجه. ترور شهید فخری‌زاده افکار عمومی را جریحه‌دار کرده و یکصدا خواهان مجازات عاملان و آمران آن هستند، این یکصدایی و مطالبه به حق عمومی را قربانی منافع حزبی و نگاه‌های انتخاباتی نکنیم که تنها فایده‌اش شکاف عمومی در این مطالبه‌گری خواهد بود. شهید فخری‌زاده نقش غیرقابل انکار و ستودنی در توسعه فعالیت‌های هسته‌ای ایران داشت اما آن‌زمان که تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران مذاکره برای تامین منافع ملی و استفاده از فرصت به وجود آمده برای لغو تحریم‌های ظالمانه بود دوشادوش مسوولان نظام هرچند پشت پرده به پر شدن دست ایران در مذاکرات هسته‌ای منتهی به برجام کمک کرد. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران مانند هرکشور دیگری انتقام خون شهید فخری‌زاده را در وقت مناسب خواهند گرفت و امید است که نظام جمهوری اسلامی امروز نیز از مسیر تدبیر حداکثری با هدف تامین حداکثری منافع ملی و عمومی مردم منحرف نشود.

منبع: روزنامه اعتماد *س_برچسب‌ها_س*