ترور سیدحسن نصرالله، موازنه قوا یا منازعه بقا؟
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اشراق نوشت:
شهادت جناب سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان پس از اقدام تروریستی رژیم اسرائیل در ضاحیه، گرچه از منظر برخی کارشناسان حدس زده میشد ولی هنوز هم اقدامی متهورانه از سوی حکومت اسرائیل قلمداد میشود. بهخصوص وقتی که متوجه شدیم پیشتر کابینه تلآویو طی جنگ غزه، دو بار طرح ترور «سید مقاومت» را رد کرده بود. دلایل چنین جسارتی از سوی اسرائیل را چنین برشمرد:
در وهله اول باید پیامدهای جنگ غزه بر دستگاه محاسباتی تلآویو را بررسی کرد. برخلاف نبرد 2006 با حزبالله و یا نبردهای 2008 تا 2020 با حماس، اسرائیل، نبرد کنونی را یک نبرد وجودی درک کرده و به همین دلیل با وجود مخالفتهای جهانی، حتی صدور قطعنامه شورای امنیت و حتی مخالفتهای داخلی از یکسو و همچنین بهرغم تلفات ارتش این حکومت در غزه و ناکامیاش در آزادسازی اسیران صهیونیست از سوی دیگر، حاضر به آتشبس نیست.
زیرا معتقد است که باید یک بار برای همیشه، تهدید مقاومت فلسطین را مرتفع نماید. البته انگیزههای شخصی نتانیاهو برای بقای در قدرت و تداوم حمایت آمریکا تحت این شرایط نیز کاتالیزور مهمی در تداوم نبرد بوده است. وقتی که بازیگری، نبردی را یک نبرد وجودی حس نماید، تنها زمانی متوقف میشود که یک تهدید وجودی دریافت کند و تلآویو هم به جهت حمایت پدافندی آمریکا و ناتو هم به پشتوانه تسلیحات اتمیاش، این تهدید را از پرتاب پهپادها، موشکها و حتی «وعده صادق» دریافت نکرده است. گرچه «وعده صادق» در برقراری موازنه قوا بین ایران و اسرائیل در کوتاهمدت مؤثر بوده است.
دلیل دیگر، تقویت اجماع داخلی اسرائیل علیه حزبالله در قیاس با حماس است. درباره غزه، به دلیل وجود اسیران صهیونیست، مخالفتهایی نسبت به ادامه جنگ وجود دارد و حتی بخشی از اپوزوسیون نتانیاهو، حامی توافق با حماس و آتشبس میباشد. ولی ترور شهید نصرالله و فرماندهان عالیرتبه حزبالله و حتی سپاه پاسداران در منطقه، مورد حمایت کلیت ساختار سیاسی اسرائیل است و همگی بر رفع تهدید ناامنی مناطق شمالی و بازگشت آوارگان تأکید دارند. این خطای آشکاری است که چنین جسارتی را به شخص نتانیاهو تقلیل دهیم.
آیا فقدان شهید نصرالله، موجب نابودی حزبالله خواهد بود؟ قطعاً خیر. جنبش حزبالله از منظر سازمانی و همچنین جایگزینی نیروها و فرماندهان، توان بازسازی خود را دارد. ولی برای این بازسازی نیازمند زمان است. برای چنین زمانی، لازم است دیگر گروههای مقاومت، عملیاتها و ضرباتی بر پیکره اسرائیل وارد آورند که تمرکز رژیم صهیونیستی از حزبالله کاسته شود.
طبعاً وقتی که اسرائیل بزرگترین تهور علیه حزبالله را با ترور فرماندهان یگان رضوان و سپس شخص سید حسن نصرالله انجام داده، به زودی تهاجم زمینی به جنوب لبنان را آغاز خواهد کرد. هدف حداقلی این تهاجم، کمربند حائل از مرز تا رودخانه لیطانی است ولی اسرائیل هدف حداکثری مبنی بر نابودی حزبالله را نیز پی خواهد گرفت. مگر اینکه هم حزبالله و هم ایران و دیگر گروههای مقاومت، کنشهایی داشته باشند که در وهله اول، حمله زمینی را به باتلاقی برای ارتش اسرائیل بدل کند و سپس، یک تهدید وجودی برای اسرائیل بیافرینند.
امروز، دفاع از حزبالله، نهفقط دفاع از مردم و شیعیان مظلوم لبنان، بلکه دفاع از امنیت ملی ایران است، چنانکه حزبالله در جریان مبارزه با تروریسم تکفیری، ضامن امنیت مرزهای ایران بود. و البته ایده مقاومت در لبنان، تا وقتی که اشغالگری اسرائیل تداوم دارد، ادامه خواهد یافت. گرچه فقدان نصرالله، از منظر کاریزماتیک، ضربهای شاید جبرانناپذیر بر پیکره مقاومت اسلامی لبنان خواهد بود. همانگونه که فقدان سردار سلیمانی؛ روحشان شاد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.