توافق با عربستان، «بازگشت به راهبرد هاشمی» / روابط را به «آتش» کشیدند، حالا با زحمت، «احیا» کردند
سازندگی نوشت: طنز تاریخ اینجاست: آنان که این روابط را به آتش کشیدند و از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند، امروز در دولتی که تشکیل دادهاند، خود را به هر آبوآتشی زدند تا دوباره این روابط احیاشود و مناسبات دو کشور تاسطح سفارت ارتقا و بهبود یابد. جایتاسف است که پس از 7 سال، امروز تلاش میکنیم به نقطهای برسیم که عربستان را نه بهعنوان یک کشور متخاصم بلکه بهعنوان یک کشور دوست همراه خود...
ایران به تجربه و راهبرد هاشمیرفسنجانی بازگشت. هاشمیرفسنجانی بارها بر اهمیت روابط استراتژیک ایران و عربستان تاکید میکرد و تا زمانی که در قدرت بود، نگذاشت این روابط خدشهدار شود اما تندروها و اصولگرایانی که به اهمیت این روابط واقف نبودند با حمله به سفارت عربستان در دی 1394 به قصد زمین زدن سیاست خارجی حسن روحانی و به آتش کشیدن روابط دو کشور همه چیز را از بین بردند تا ایران نهتنها متحد قوی خود را از دست بدهد بلکه منزویتر شود.
اما طنز تاریخ اینجاست: آنان که این روابط را به آتش کشیدند و از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند، امروز در دولتی که تشکیل دادهاند، خود را به هر آبوآتشی زدند تا دوباره این روابط احیاشود و مناسبات دو کشور تاسطح سفارت ارتقا و بهبود یابد. جایتاسف است که پس از 7 سال، امروز تلاش میکنیم به نقطهای برسیم که عربستان را نه بهعنوان یک کشور متخاصم بلکه بهعنوان یک کشور دوست همراه خود داشته باشیم. این اولین قدم برای بازگشت به مسیر اصلی است.
دولت باید همین راهبرد را در امور دیگر در سیاست خارجی و سیاست داخلی و اقتصاد ادامه دهد و هر کجایی که اشتباه رفته، اصلاح و مسیر اولیه را دوباره احیا کند. دیروز ایران و عربستان با میانجیگری چین به یک توافق پایدار سهجانبه دست یافتند تا هم سطح روابط خود را افزایش بدهند و هم سفارتخانهها خود را حداکثر تا دو ماه آینده در تهران و ریاض راهاندازی کنند. کشورها ایران، عربستان و چین بیانیهای مشترک با امضای علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، مساعد بنمحمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و وانگ ئی عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست، رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر کردند. براساس مذاکرههای انجام شده به سه توافق اساسی در بیانیه مشترک پرداخته شده است. همچنین وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات میکنند. هر دو کشور بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر نیز توافق کردند. مذاکرههای میان مقامهای ایرانی و عربستانی در سطوح مختلف کارشناسان و دیپلماتها دستگاه سیاست خارجی دو کشور همچنین برخی مقامهای عالی از سالهای گذشته آغاز شده بود؛ پنج دوره مذاکره اولیه در عراق و عمان برگزار شده بود و طرفها سعودی و ایرانی درباره مسائلمختلف از جمله از سرگیری روابط دوکشور، مسائل امنیتی، موضوعهای منطقهای و... گفتوگو کرده بودند. علی شمخانی در مصاحبه با نورنیوز از مذاکرهها و گفتوگوهای انجام شده میان دو کشور ایران و عربستان بهعنوان گفتوگوهایی صریح، شفاف، همهجانبه و سازنده یاد کرده است. دبیر شورای عالی امنیت ملی معتقد است؛ رفع سوءتفاهمها و نگاه رو به آینده در روابط تهران - ریاض قطعاً توسعه ثبات و امنیت منطقهای و افزایش همکاری کشورهای حوزه خلیجفارس و جهان اسلام را برای مدیریت چالشها موجود بهدنبال خواهد داشت. سرانجام پس از 7 سال بحرانی که اساساً امکان پیشگیری آن بود به پایان رسیده است و ایران و عربستان روابط سیاسی و دیپلماتیک را با بازگشایی سفارتخانهها آغاز میکنند. برخی از رسانهها و چهرههای اصولگرا و هواخواه دولت بیش از هر چیز بر میانجیگری چین و بر توافق حاصل شده تاکید میکنند؛ عنوان شده است که دولت عربستان سعودی درخواست میانجیگری چین برای حلوفصل اختلافها با ایران را مطرح کرده است. براساس این ادعاها کسانی از رسانهها و جریانها تندرو اصوگرایی از این مساله بهعنوان پایان پدرخواندگی آمریکا بر کشورهای عرب خلیجفارس یاد کردند. اما مساله اصلاً نه چین است و نه آمریکا، مساله اساسی آن است که تندروها خشمشان را کنترلمیکردند تا کشور این همه سال درگیر چالش و بحران با عربستان سعودی نکنند. افراد و چهرهها شناختهشده و گمنام که واپسینساعت شب 12 دی ماه 1394 به سفارت عربستان سعودی در تهران حمله کردند؛ الان کجا هستند؟ چه میکنند؟ وقتی از دیوار سفارت عربستان بالا میرفتند، لحظهای به این فکر میکردند که ترمیم رابطه ایران وعربستان و بازگشایی دوباره سفارتخانههای دو کشور 7 سال زمان میبرد؟ هیچ لحظهای فکر کردند چه هزینههای سنگین و سرسامآوری به منافع ملی و اقتدار ایران وارد میکنند؟ بیش از 7 سال از آن روزها میگذرد؛ آن شب برخی از شهروندان ایرانی در اعتراض اجرای حکم اعدام نمر باقر نمر، فقیه شیعه عربستانی برابر سفارت این کشور در تهران تجمع کردند، تجمعی که به آشوب و تعرض به سفارت عربستان سعودی و آتش زدن بخشهایی از ساختمان سفارت عربستان سعودی در تهران کشیده شد. چهرههایی از نیروهای اصولگرایی که از آنها بهعنوان نیروهای خودسر یا دلواپسها یاد شد. بالا رفتن از درودیوار سفارت عربستان هزینههای سنگینی را به سیاست خارجی ایران، وجهه جهانی کشور و... را در پی داشت و عملاً بحران 7 سال قطع رابطه سیاسی دیپلماتیک را در پی داشت. آن گروهها در حالی به بهانه اعدام شیخ نمر به سفارت عربستان سعودی تعرض کردند که متأثر از این اقدام دولت سعودی عملاً جو جامعهجهانی و رسانهها بزرگ خبری و مجامع حقوق بشری علیه عربستان سعودی بود؛ به عبارتی توپ در زمین پادشاهی عربستان سعودی بود اما عملاً با این تعرض گروهها تندرو بهسفارت عربستان در تهران، جنایت عربستان سعودی علیه روحانی شیعه منتقد تحت تاثیر تعرض اشغال سفارت این کشور در تهران قرار گرفت و توپ به زمین ایران افتاد و بسیاری از مجامع جهانی کشورها علیه ایران موضعگیریکردند. واکنشها به این اقدام تا مدتها پس از تعرض به سفارت عربستان در تهران ادامه داشت. ایرانسالهای دهه 90 تنها با این موقعیت و وضعیت رفتار گروههای خودسر روبهرو نبود، بخشی از جریانهای تندرو مخالف دولت با رفتارهای خودسرانه در حوزههای مختلف دیپلماسی، سیاست داخلی و موضوعهای اقتصادی گمان میبردند با کارشکنی و هزینهسازی برای فعالیتهای دولت تدبیر و امید در حوزههای مختلف، این نحو مخالفتها مشروع، واجد وجاهت و پذیرفته است و افکار عمومی را به ناکارآمدی دولت مجاب میکنند و در نهایت از مجموعه این کارشکنیها و هزینهسازیها، زمینه را برای بازگشت گروه و جریان متبوعشان به عرصه قدرت فراهم میکنند. این جریان تندرو خودسر سرانجام به مقصود خود رسیدند. افکار عمومی و شهروندان ایرانی را با ناکارآمد نشان دادن دولت مورد قبولشان در عرصههای گوناگون در نهایت مجاب به عقبنشینی کردند. سودای یکدستی ارکان مختلف قدرت را طی 18 ماه گذشته محقق کردند. اما به ابعاد خسارتها و هزینههایی وارد آمده به جامعه، افکار عمومی و منافع ملی هیچ تفاوت و توجهی نداشته و ندارند؛ همین یک نمونه تعرض به سفارت عربستان در تهران، هزینهتراشی و کارشکنی برای دستگاه سیاست خارجی دولت تدبیر و امید نشان از ابعاد گسترده خسارتهای بار آمده از سوی گروههای خودسر در حوزههای گوناگون است؛ آتش تعرض به سفارت عربستان نهتنها در دولت قبل بلکه طی هجدهمین ماه فعالیت دولت مورد علاقه و محبوبشان در تیرگی، جدالهای لفظی و تنشهای متعدد گرفتار آمده بود. سنگ بنای همه این اقدامها مخرب 7 سال پیش گذاشته شده بود. برخی از گروههای تندرو به اسم انقلابیگری و دفاع از ارزشهای انقلاب عملاً به نفع منافع گروهی و جناحی عمل کردند و ارزشهای انقلاب را قربانی مقاصد سیاسی و جناحی و گروهی کردند.
حمله به سفارت عربستان، سومین تعرض به سفارت کشورهای خارجی در سالهای پس از انقلاب بود، نخستین بار در همان اوایل انقلاب سفارت آمریکا در تهران اشغال، کارکنان و دیپلماتها آمریکایی 444 روز در اسارت جوانهای انقلابی بودند که بخشی از بحرانهای ادامهدار ارتباط ایران و آمریکا طی 40 سال گذشته از همان اشغال سفارت تغذیه میکند و خوراک میگیرد. دومین بار تعرض به سفارت بریتانیا در تهران در آذر ماه 1390 دستمایه پدید آمدن بحران و چالشی دیگر در سیاست خارجی ایران شد که تا مدتها رابطه تهران و لندن را دستخوش تلاطم و چالشهای متعدد کرد. سومین تجربه هم 7 سال هزینهتراشی را برای کشور در پی داشت. به دیدگاه برخی کارشناسان و تحلیلگران، اگر به اقتضاء جو انقلابی روزها و ماههای 1358 و خشم جوانهای انقالبی حمله به سفارت آمریکا توجیهی دارد؛ پس از گذشت 30 و 40 سال از آن روزها، حمله به سفارت دیگر کشورها در تهران نهتنها نشان انقلابیگری نیست؛ بلکه آشکار در تعارض با منافع ملی است. نگرانی آن است؛ که آیا جریانها تندرو از تجربههای از سر گذشته، پختگی و عقلانیتی پیدا کرده است و دیگر کسی از سیاست خارجی برای منافع گروهی هزینه نخواهند کرد؟ یا آنکه تا زمانی نامعلوم در بر همین پاشنه خواهد چرخید و کسانی برای تحقق منافع فردی و گروهی مسیر دیوارنوردی سفارتها و خانهها را دنبال خواهند کرد؟
بیشتر بخوانید:
21220
21220
کد خبر 1741734