شنبه 3 آذر 1403

جلسه افطاری قالیباف، صله رحم سیاسی بود / کسی که خود را رقیب نظام می‌داند نباید تأیید صلاحیت شود / اصلاح‌طلبان افراد سفید را به انتخابات مجلس می‌فرستند

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
جلسه افطاری قالیباف، صله رحم سیاسی بود / کسی که خود را رقیب نظام می‌داند نباید تأیید صلاحیت شود / اصلاح‌طلبان افراد سفید را به انتخابات مجلس می‌فرستند

محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: واقعیت این است که دیگر راست سنتی و راست میانه و مدرن نداریم. برنامه ما برای انتخابات این است که تلاش کنیم میان غالب اصولگراها وحدت ایجاد شود.

به گزارش مشرق، انتخابات پیش‌رو و تأکید رهبر معظم انقلاب برای تبیین این مسأله ازجمله مسائلی است که نقش تعیین‌کننده‌ای در بهار سیاسی کشورمان دارد و در همین راستا در دومین ماه از بهار امسال به سراغ محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری رفتیم تا به تحلیل و بررسی اوضاع و احوال فعالیت‌های سیاسی در کشور و چگونگی افزایش مشارکت در انتخابات امسال بپردازیم. مشارکتی که به‌زعم باهنر، اهمیت‌اش از اینکه چه جریان سیاسی برنده یا بازنده شود، مهم‌تر است. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح این مصاحبه است.

جناب آقای باهنر! یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌شان بر آن تأکید داشتند، بحث افزایش مشارکت حداکثری بود، برای تحقق این مسأله باید چه اقداماتی انجام شود؟

در مسأله انتخابات دو هدف‌گذاری وجود دارد که یکی اصل مشارکت مردم و دیگری رقابت نامزدها با یکدیگر است که چه کسی در کارزار انتخابات پیروز شود. در دوره‌های گذشته به خوبی یادم است اگر فردی فضای انتخاباتی را زود شروع می‌کرد، حتی برخی مواقع مقام معظم رهبری هم این مسأله را یادآوری می‌کردند که من اگر زمان انتخابات شود، خودم حرف‌هایی دارم که آنان را بیان می‌کنم با این مضمون که مثلا شما زود شروع نکرده و فضای کشور را انتخاباتی نکنید. اما امسال حضرت آقا خودشان در این مسأله پیشقدم شدند و در میان مقامات و مسئولان رده بالای کشور اولین کسی بودند که مسأله انتخابات را مطرح کردند و چهار واژه مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت انتخابات را با ترتیب خاصی بیان کردند.

میزان مشارکت مهم‌تر از این است که چه گروهی برنده شوند

از روز اول که بالای 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند، سپس به طور متوسط در طول 44 سال، سالانه یک همه‌پرسی داشته‌ایم و این همه‌پرسی‌ها به شکل‌های متعددی از انتخابات مختلف برمی‌گردد. این همه‌پرسی‌ها یک سکه دورو هستند، اول اینکه بگوییم چند درصد مردم در انتخابات شرکت می‌کنند و یک روی آن این است که در این انتخابات بازنده و برنده چه کسی است. دشمنان در هدف نهایی خود به دنبال این هستند که مردم را از حکومت ناامید کرده، آنان با هم سر عناد و دشمنی داشته باشند و حتی مردم را به مرحله بی‌تفاوتی برسانند. انتخابات می‌تواند مشت محکمی بر دهان این یاوه‌گویان باشد. به نظر من در شرایط فعلی، میزان مشارکت مهم‌تر از این است که چه کسی انتخاب شود. بالأخره افراد از جریانات، گروه‌ها و احزاب مختلف با کارنامه‌های متعدد در انتخابات نامزد می‌شوند که هر حزب دوست دارد نامزد خودش در مقابل رقیبان از جناح‌های دیگر پیروز شود. همان‌طور که تأکید کردم میزان مشارکت برای ما مهم‌تر از این است که چه کسی انتخاب شود و باید روی مشارکت برنامه‌ریزی جدی انجام شود.

بحث سلامت و امنیت به عهده نهادهای حاکمیتی و بحث رقابت و مشارکت آن برعهده عناصر و فعالان سیاسی جامعه است که در بحث مشارکت، بازهم شورای نگهبان و نهادهای نظارتی تأثیر دارند. در این شرایط اگر قرار باشد، عده‌ای بدون دلایل متقن رد صلاحیت شوند، این مسأله بر مشارکت مؤثر است. بسیاری از افرادی که در شهرستان‌ها نامزد می‌شوند، هرکدام یک طایفه، قوم، خویش و قبیله دارند و اگر خدای ناکرده صلاحیت افراد بدون دلیل رد شود، باعث می‌شود عده‌ای پای صندوق‌های رأی نیایند.

قانون انتخابات تناسبی موجب افزایش مشارکت می‌شود

نکته‌ای که باید متذکر شوم، بحث انتخابات تناسبی است که بارها قرار بوده اصلاح شود اما بحث‌هایی دارد که همچنان اجرایی نشده است. اگر در تهران 30 نفر نماینده بخواهیم، بالأخره چند لیست درمی‌آید و معمولا آرا 30 هیچ می‌شود و نکته اینجاست که آن که هیچ رأی نمی‌آورد معمولا 30 درصد آرا و طرف مقابل 50 درصد آرا را دارد. در انتخابات رقابتی هر کسی آرای بیشتری داشته باشد، برنده می‌شود اما در انتخابات تناسبی در رقابت میان دو احزاب، آرا میان گروه‌ها تقسیم می‌شود. این مسأله را به همکاران خودم در مجلس می‌گویم که اگر تصویب شود، می‌تواند در مشارکت مؤثر باشد. این مسأله در شهرهای بزرگ خودش را نشان می‌دهد و شهرهای بزرگ کم نداریم. اگر مجلس زودتر همت کند و این مسأله را به تصویب برساند، می‌تواند در امر مشارکت مؤثر باشد.

در فضای سیاسی امروز کشورمان فکر می‌کنید رقابت در انتخابات پیش‌رو میان چه احزاب و گروه‌هایی رقم می‌خورد؟

ما یک طیف سنتی داریم که به آن اصلاح‌طلب و اصولگرا گفته می‌شود. این طیف‌های سنتی ژله‌ای شده‌اند و اگر بخواهم همکاران خودمان را نقد کنم، در یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی یک فراکسیون انقلاب با 220 نفر عضو داریم که آرای بسیاری از آنان با همدیگر متفاوت است. من بارها بر این مسأله تأکید کرده‌ام که ما در غیبت سه تا چهار حزب فراگیر موضع‌دار بر آینده مردم‌سالاری دینی بیمناک هستیم. چند روز قبل با دوستان شورای ائتلاف جلسه‌ای داشتیم و آنان گلایه داشتند که مجلس فعلی، با رأی ما تشکیل شده اما این مجلس هیچ ارتباطی با ما ندارد. این درحالی است که وقتی یک نماینده با حمایت حزب به مجلس می‌رود، پشتوانه آن فرد، تفکرات و مواضع حزب است.

هدف ما ایجاد وحدت میان اصولگرایان است

آیا طیف نزدیک به شما (موسوم به راست سنتی) برنامه‌ای برای ارائه لیست مستقل در انتخابات مجلس دارد؟

برنامه ما برای انتخابات این است که تلاش کنیم میان غالب اصولگراها وحدت ایجاد شود. این مسأله می‌تواند بین شورای ائتلاف، شورای وحدت، پایداری‌ها و... ایجاد شود. ما در تلاشیم همه را به یک نقطه واحد برسانیم. نمی‌گویم صددرصد موفق می‌شویم اما چشم‌انداز ما این است که بتوانیم همه افراد را در کنار خودمان جمع کنیم.

صحبت شما به معنای این است که شورای وحدت قصد دارد با شورای ائتلاف به وحدت و تفاهم برسد؟

خیر، این وحدت تنها بین شورای وحدت و شورای ائتلاف صورت نمی‌گیرد بلکه همه با هم باید وحدت داشته باشیم و این به معنای آن نیست که یک نفر در وسط بایستد و بگوید همه با من ائتلاف کنید. یک زمانی، یک نفر، یک جایی می‌ایستد و می‌گوید همه دور چتر من جمع شوید، اینکه وحدت نمی‌شود و هرکسی باید دو قدم در این حوزه بردارد که همه با هم به ائتلاف برسند. ممکن است، برخی تا 60 درصد و برخی تا 70 درصد با ما همراه شوند و حتی ممکن است در همین ابتدای کار، عده‌ای قهر یا سهم‌خواهی کنند، اما تلاش‌مان این است همه بتوانیم به وحدت برسیم.

کسی که خود را رقیب نظام می‌داند نباید تأیید صلاحیت شود

در رابطه با رقبا هم یک بحث کلی با نهادهای حاکمیتی مانند شورای نگهبان داریم که برخی از رقبای ما اصلاح‌طلب بوده ولی افراد متدینی هستند و من هیچ‌وقت با اصلاح‌طلبان، هم‌حزبی نبوده و نخواهم شد اما بالأخره در این میان، افرادی را داریم که متدین و مسلمان هستند، مملکت‌شان را قبول دارند و برای نظام کار می‌کنند. این افراد باید به صحنه بیایند، برای کشور کار کنند و فعال شوند. اینکه یک عده فکر کنند رقبای خودشان را به هر شیوهای کنار بزنند، درست نیست. ممکن است بسیاری از افراد، کشور، انقلاب و نظام را قبول داشته باشند اما حزب باهنر را قبول نداشته باشند یا فرضا با جامعه اسلامی مهندسین، خوب نباشند یا حتی ممکن است به آقای رئیسی انتقاد داشته باشند، اینها حق‌شان است و حضورشان در انتخابات مشکلی ندارد. البته حرف من با فتنه‌گر، اغتشاشگر، برانداز و امثالهم نیست. در نتیجه اگر کسی بخواهد رقیب نظام شود، آن فرد اشتباه می‌کند؛ چراکه هیچ نظامی رقیب خودش را تحمل نمی‌کند. برای مثال در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اگر فرض کنید یک نفر ثبت‌نام کند و مواضع سوسیالیستی بگیرد، ممکن است صلاحیت‌اش را رد نکنند اما برای او فرضا پرونده مالیاتی تشکیل می‌دهند که او کنار برود؛ چراکه نظام آمریکا نمی‌پذیرد کسی با مواضع سوسیالیستی نامزد شود. در انگلیس، فرانسه و دیگر کشورها هم همین‌طور است. اگر کسی رقیب نظام شود، نظام با او برخورد می‌کند اما اگر کسی می‌خواهد رقیب باهنر، حزب مؤتلفه، شخص رئیس‌جمهور یا مجلس فعلی شود، این حق اوست که نامزد شود. ممکن است فردی این تصور را داشته باشد که برای مملکت، خوب کار نشده و به آن اشکالاتی وارد است و درصدد اصلاح آن برآید. باید به او اجازه دهیم که حضور پیدا کند.

در انتخابات مجلس نامزد نمی‌شوم

برنامه شما برای انتخابات مجلس چیست؟

من خودم فعال هستم ولی در انتخابات مجلس نامزد نمی‌شوم.

در میان چهره‌های شاخص سیاسی فکر می‌کنید چه کسی امسال برای انتخابات مجلس حضور پیدا می‌کند؟

راستش نمی‌دانم. به دلیل اینکه در کشور احزاب نداریم. عملا فضای انتخابات در کشورمان 3-2 ماه مانده به آن شکل می‌گیرد. یکی از ایراداتی که به انتخابات ما وارد است، این است که انتخابات، هیجانی شکل می‌گیرد و بر اساس برنامه، عملکرد و مواضع افراد نیست. برای مثال، در مناظره‌های انتخاباتی، یک جمله، افشاگری یا یک متلک می‌تواند پنج میلیون در رأی افراد تأثیر داشته باشد و نظیر آن را در مناظره‌های انتخاباتی با «بگم بگم‌ها» شاهد بودیم. در نتیجه من به عنوان یک فعال سیاسی نمی‌توانم بگویم که آقایان روحانی، لاریجانی یا جهانگیری به انتخابات مجلس می‌آیند یا خیر. واقعا هنوز هم نمی‌دانم، نه اینکه نخواهم آن را بیان کنم.

ارزیابی شما از حضور افرادی نظیر آقای روحانی یا لاریجانی در انتخابات مجلس چیست و اینکه فکر می‌کنید این افراد بیایند بهتر است یا خیر؟

بله، فکر می‌کنم حذف شدن فعالان سیاسی یا کنار کشیدن آنان، هیچ نفعی برای نظام جمهوری اسلامی ندارد. حتی در خود آمریکا هم وقتی یک مسأله برجسته می‌شود، رؤسای جمهور سابق آمریکا را دور هم جمع کرده و از آنان می‌پرسند چه اقدامی باید انجام شود و از آنان مشورت می‌گیرند. در مملکت ما هرکسی رئیس‌جمهور می‌شود، نباید طوری شود که برای همیشه از سیاست برود، چراکه این افراد، سرمایه‌های انقلاب هستند. آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی هر کدام‌شان، خدماتی داشته‌اند و در عین حال، اشتباهاتی هم مرتکب شده‌اند. اینکه به رؤسای جمهور بگوییم پس از پایان دوره ریاست جمهوری‌تان کنار بروید و حذف شوید، رفتار نادرستی است.

برخی از چهره‌های نزدیک به آقای لاریجانی مثل بهروز نعمتی معتقدند با توجه به حضور دوازده ساله آقای لاریجانی در مجلس شورای اسلامی، این مسئله کفایت می‌کند و دیگر لازم نیست در انتخابات مجلس بعدی نامزد شوند؟ درباره آقای روحانی هم زمزمه‌هایی در مورد فعالیت انتخاباتی شنیده می‌شود. ارزیابی شما از این مسأله چیست؟

حضور این افراد، قطعا برای نظام مؤثر است و تحلیل من این است که اگر در انتخابات اخیر به جز دوستانی که تأیید صلاحیت شده بودند، افرادی مانند آقایان جهانگیری یا لاریجانی هم تأیید شده بودند، باز هم آقای رئیسی رأی می‌آوردند، اما این مسأله با حضور 60 درصدی مردم اتفاق می‌افتاد نه اینکه آرا به 48 درصد برسد. به قول اساتید هواشناسی، ما تنها رکورد کمینه را زدیم، درحالی‌که عده دیگری هم می‌توانستند باشند. بخشی از مردم پای صندوق‌های رأی نمی‌آیند، به دلیل اینکه نامزد مطلوب خود را نمی‌بینند، درحالی‌که ما می‌توانیم آن‌ها را بیاوریم و تأیید کنیم. البته باز هم بر این مسأله تاکید می‌کنم که در این موضوع، حرف‌مان با فتنه‌گر، اغتشاشگر و برانداز نیست، آنان را رقیب نظام می‌دانیم و نظام باید با آنان برخورد کند. یک زمانی افراد در مجلس ششم، زیاد رأی آورده بودند و فکر می‌کردند می‌توانند در مقابل نظام بایستند، درحالی‌که کسی نمی‌تواند مقابل نظام بایستد. هر حزبی بخواهد با نظام رقابت کند، با قوه قضائیه و دستگاه امنیتی روبه‌رو است و تعارف حزبی در این مسأله نداریم.

جلسه افطاری قالیباف، صله رحم سیاسی بود

ارزیابی شما از افطاری آقای قالیباف با آقایان ناطق‌نوری، لاریجانی و حداد عادل چه بود؟ به نظر شما این افطاری معنای سیاسی خاصی داشت؟

با هیچ‌کدام از این سه، چهار نفری که با همدیگر افطاری خوردند، صحبت نکرده‌ام و هنوز جلسه‌ای پیش نیامده است که دلیلش را از آنان سوال کنم، اما تحلیل من این است که این تنها یک «صله‌رحم سیاسی» بود و گعده‌ای بود که بنشینند، با همدیگر حرف بزنند و به همین دلیل جلسه ادامه پیدا نکرد. حتی می‌توانم بگویم این جلسه نبود و افطاری بود، ما خودمان هم در جامعه اسلامی مهندسین وقتی افطاری می‌دهیم، همه را دعوت می‌کنیم. همه افراد به این گعده سیاسی می‌آیند، افطار می‌کنند و می‌روند. در نتیجه به نظر من، این افطاری معنای خاص سیاسی نداشت.

نظر شما درباره مواضع ماه‌های اخیر موسوی چیست؟ چرا برخی اصلاح‌طلبان با او مرزبندی قطعی نمی‌کنند؟ این عدم مرزبندی در شرایطی است که براندازانی نظیر رضا پهلوی، از موسوی استقبال کرده‌اند.

قطعا خود اصلاح‌طلبان باید نسبت به این مسأله واکنش نشان دهند اما سکوت افراد در برخی برهه‌های زمانی معنادار است. در جریان فتنه‌های اخیر، برخی اصلاح‌طلبان مواضع معتدل و خوب گرفتند. ضمن اینکه پیشنهاد می‌دادند کارهایی باید صورت بگیرد، اما می‌گفتند باید با برخی مسائل هم برخورد شود. برخی، سکوت توأم با رضایت داشتند که این کاملا متفاوت است، باید به موقع اظهارنظر کنند و این مسأله به بصیرت افراد برمی‌گردد. مقام معظم رهبری بر این نکته تأکید دارند که انسان باید دوست و دشمن را به خوبی بشناسد و زمان‌شناس باشد. این مثال را رهبر انقلاب قبلا گفته بودند که بعد از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هزاران نفر در راه خون‌خواهی ایشان به شهادت رسیدند، اما هیچ‌کدام از این‌ها، شهدای کربلا نمی‌شوند، به دلیل اینکه علاوه بر زمان‌شناسی صحیح، دوست و دشمن را به خوبی نشناختند. برخی فکر می‌کنند امسال یا 6 سال دیگر موضع بگیرند، خیلی تفاوتی نمی‌کند، در حالی که این دو مسأله با همدیگر تفاوت دارد. در زمان‌شناسی، امروز با فردا متفاوت است و اگر با چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب صحبت کردید، حتما این موارد را به آنان بگویید که چرا این مواضع، به موقع انجام نمی‌شود.

اصلاح‌طلبان افراد سفید را به انتخابات مجلس می‌فرستند

خاتمی در بحبوحه اغتشاشات سال گذشته از زیبا بودن شعار «زن، زندگی آزادی» سخن گفت اما اخیرا در جمعی اشاره کرد که این شعار، با براندازی حاصل نمی‌شود.

به نظر می‌رسد این تغییر موضع، بی ارتباط به انتخابات مجلس نباشد. نظر شما در این‌باره چیست؟

در هر صورت و هر زمان افراد مواضع خود را اصلاح کنند، باید از آن استقبال کنیم اما باید حواس‌مان باشد که این اصلاح مواضع، مدوام و واقعی باشد. اگر مواضع، نرم و به تدریج اصلاح شود، خوب است. من حتی شنیده‌ام برخی از اصلاح‌طلبان برانداز در جلسات خصوصی خود گفته‌اند باید افرادی را برای انتخابات بفرستیم که سابقه مجرمانه علیه نظام نداشته باشند. این قدم و فکر خوبی است. ما حتی باید از اصلاح مواضع افراد تند هم استقبال کنیم. من توصیه‌ام به دوست‌داران نظام جمهوری اسلامی و انقلابیون این است که آنان نباید از مخالفین و بی‌طرف‌ها ناامید باشند و باید از آنها دعوت کنند. ممکن است برخی نپذیرند و عده‌ای خدعه کنند، اما اینکه تا یک اشکال از کسی ببینند، بگویند باید از روی او عبور، ردش کنیم و او را حذف کنیم، خوب نیست.

نظر شما درباره ادعای خاتمی مبنی بر حرکت جمهوری اسلامی به سمت «حکومت اسلامی» چیست؟ او مدعی شده جمهوریت نظام تضعیف شده است.

در رابطه با جمهوریت و اسلامیت نظام، من به فرمایش بنیانگذار کبیر انقلاب ارجاع می‌دهم که ایشان فرمودند، جمهوری و اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش. مقام معظم رهبری هم قبلا گفته بودند که جمهوری اسلامی، یک کلمه بسیط است و مرکب نیست که بتوانیم جمهوریتش را از اسلامیتش یا بالعکس جدا کنیم. این دو مقوله با همدیگر تعریف می‌شوند. من چندین بار گفته‌ام و باز هم بر این نکته تأکید می‌کنم که اگر کسی در این کشور به بهانه دفاع از اسلامیت نظام، بخواهد جمهوریت را تضعیف کند یا به بهانه جمهوریت نظام بخواهد اسلامیت نظام را تضعیف کند، به تئوری امام خمینی (ره) خیانت کرده است. جمهوری و اسلامی با همدیگر هستند و باید با همدیگر بمانند. بنابراین اگر آقای خاتمی «نقد استدلالی» دارند و فکر می‌کنند جمهوریت نظام دارد خراطی می‌شود، خب، بیایند و بگویند. رهبر انقلاب بارها و بارها گفته‌اند مردم باید در اقتصاد، سیاست و فرهنگ هم حضور داشته باشند. جمهوریت نظام، به معنای حضور توده مردم در مسائل مهم مملکتی است. ممکن است آقای خاتمی نقد داشته باشند که شما مردم را در فعالیت‌های سیاسی محدود کرده‌اید و اجازه نمی‌دهید آنها کار کنند. ایرادی ندارد و بیایند نقد کنند. هیچ اشکالی ندارد اما اگر می‌خواهند کل حکومت را زیر سوال ببرند، آن، بحث دیگری است.

راست سنتی به مفهوم قبل نداریم

فکر می‌کنید برای انتخابات مجلس آینده، ممکن است طیف «راست سنتی» به آقای روحانی نزدیک شوند؟

اصلا این راست سنتی به‌هم ریخته است، این موارد واژه‌هایی هستند که برخی از نیروهای جدید به کار می‌برند اما واقعیت این است که دیگر راست سنتی و راست میانه و مدرن نداریم. به نظر من دو راه پیش روی آقای روحانی نیست، یا باید در وسط بایستد و یک عده از اصولگراها و اصلاح‌طلبان معتدل را دور خودش جمع کند یا اینکه کاملا با اصلاح‌طلب‌ها ببندد. اینکه آقای روحانی بخواهد به میدان بیاید و کاملا با اصولگراها ببندد را بعید می‌دانم که با همدیگر بتوانند کنار بیایند و هماهنگ شوند.

فکر می‌کنید حضور آقای روحانی با استقبال مردم مواجه خواهد شد؟

هر کدام از این افراد، یک طیف طرفدار برای خودشان دارند و معلوم است اصولگرایان طرفدار باهنر، هیچ وقت به لیست آقای روحانی رأی نمی‌دهند. آن‌هایی هم که به لیست باهنر رأی می‌دهند، هیچ‌گاه سمت لیست روحانی نمی‌روند. اما اگر هر طرف یک لیست داشته باشد، از هر دو دسته، عده‌ای مشترک پای صندوق‌های رأی می‌آیند که ما به دنبال این مسأله هستیم. در نتیجه هدف ما این است که همه پای صندوق‌های رأی بیایند و یکی لیست اصلاح‌طلب‌ها را می‌پسندد و دیگری لیست اصولگراها را. البته موضع شخصی من این است که در انتخابات امسال، اینکه مردم چه میزان مشارکت داشته باشند، مهم‌تر از این است که چه کسی انتخاب شود. البته از این مسأله این‌طور برداشت نشود که منظورمان از چه کسی، ضدانقلاب و فتنه‌گر است اما اگر اصلاح‌طلب نرم انتخاب شود که مشارکت به بالای 70 درصد برسد، استقبال می‌کنم.

نظرتان درباره ایده رفراندوم آقای روحانی چیست؟ ایده او را تا چه اندازه عملیاتی می‌دانید؟

درباره رفراندوم باید نیت‌خوانی کرد. این به معنای آن است که یک‌سری در فضای مجازی به چپ افتادند. بعد از فروپاشی حکومت کمونیست‌ها در افغانستان، طالبان بر سر کار آمد که البته با طالبان فعلی تفاوت داشت. در آن زمان، احساس کردیم این افراد (طالبان) تهدیدی برای نظام جمهوری اسلامی می‌شوند. سپس شورای‌عالی امنیت کشورمان اعلام کرد که نظم و آرایش حمله‌ای در کنار مرز افغانستان بگیریم تا آنان نتوانند به ما چشم طمع داشته باشند. در نتیجه تصمیم گرفتند مانوری را برگزار کنند که به اصطلاح، زهرچشمی از آنان بگیرند و بگوییم قدرتمند و قوی هستیم. مصمم بودیم اما گفتیم ما هیچ وقت حمله نمی‌کنیم ولی آرایش حمله می‌گیریم. این تصمیم نظام را در نظر بگیرید و فرض کنید، فردی برود و بگوید که من خبر دقیق دارم، این‌ها قصد حمله ندارند. در اینجا معلوم است که از هر خبر و بحثی، نه تنها مردم بلکه خواص هم نباید مطلع شوند.

هر مملکتی یک‌سری از این رفتارها دارد و اینکه یک نفر بگوید برای هر مسأله‌ای در کشور باید سریعا رفراندوم برگزار کنیم، این صحبت، ضد امنیتی است. اگر فرض کنیم سازش در مقابل آمریکا را به رفراندوم بگذاریم، هر مقدار رأی بیاورد، به ضرر نظام است، حال می‌خواهد این رقم 5 تا 50 درصد باشد. منافع ملی اصلا اجازه نمی‌دهد این‌طور رفراندوم در کشور برگزار شود و اینکه برخی بر رفراندوم اصرار دارند، باید ببینیم نیت‌شان از این مسأله چیست.

طبق اصل 177 قانون اساسی، مشخص است کدامیک از بندهای قانون اساسی قابلیت اصلاح دارد و برخی دیگر از بخش‌های قانون اساسی، هیچ‌وقت نمی‌تواند اصلاح شود و این هم مخصوص ایران نیست. همه نظام‌های دنیا یک‌سری اصول ثابت و لایتغیر دارند. بنابراین رفراندوم در یک‌سری زمینه‌ها پیدا می‌شود که منافع مردم در دو طرف باشد و مردم انتخاب کنند. اینکه هر مشکلی در کشور ایجاد می‌شود، یک نفر از رفراندوم سخن بگوید، این مسأله مشخص است که عقل و خرد حاکمیتی ندارد. چراکه مقام معظم رهبری هم با رفراندوم مخالف نیستند اما رفراندوم نباید درباره هر موضوعی باشد. حضرت آقا درباره مسأله فلسطین گفتند که بیایید رفراندوم کنید. در همین نظام جمهوری اسلامی، ممکن است نیاز به رفراندوم باشد و مشکلی نیست، اما اینکه بخواهیم هر مسأله‌ای را به رفراندوم ارتباط دهیم، معنا ندارد.

طبیعتا مسائل اقتصادی ازجمله دغدغه‌ها و اولویت‌های مهمی است که حل آنها، می‌تواند به رضایتمندی مردم ختم شود. مسئولان هم راهکارهای مختلفی برای حل این مسائل ارائه می‌کنند اما عملا چه اقداماتی در این حوزه باید صورت بگیرد؟

البته حرف‌های گرد زدن در این مسأله ساده است ولی راه به جایی نمی‌برد. برای مثال فردی می‌آید و اعلام می‌کند مشکلات اقتصادی مردم را حل کنید، در این مسأله طبیعتا دولت و مجلس هر دو در تلاش هستند که این مسأله رفع و رجوع شود. یک‌سری از مسائل قابل حل شدن نیست و برخی از مسائل، در درازمدت حل می‌شود. هر چند در برخی تصمیمات مسئولان دولتی، ممکن است اگر یک گره باز نشود، گره‌ای هم افزوده شود. برای مثال، امسال به نام مهار تورم و رشد تولید نام‌گذاری شده است و برخی از افراد می‌پرسند از فروردین‌ماه چه اتفاقی افتاد که در موضوع خودرو یا ملک، با چنین وضعیتی روبه‌رو شدیم. برخی مسائل در روال‌های عادی اقتصادی حل نمی‌شود. در تلاطم‌های اقتصادی، یکی از پارامترهای مؤثر در تورم، مسأله روانی و انتظارات تورمی است. این مسأله به معنای آن است که مردم در فضای مجازی و جاهای دیگر، به این باور برسند که طلا، مسکن یا خودرو قرار است گران شود. در این شرایط، مردم برای خرید صف می‌بندند و وقتی عرضه کم و تقاضا زیاد شود، قیمت کالا بالا می‌رود و این، یک فرمول ساده اقتصادی است که اگر طرف عرضه محدود شود و تقاضا بالا برود، در این صورت قیمت کالا افزایش پیدا می‌کند. برای نمونه، من نوعی، در همین ماه گذشته برای خرید هندوانه، با نرخ‌های متفاوت، از کیلویی 5 تا 30 هزار تومان روبه‌رو شدم. گاهی مردم در یک شب مناسبتی مانند یلدا، به خرید می‌روند و گاهی هم کالا روی دست فروشنده‌ها می‌ماند. این‌ها اثرات روانی مسأله تورم است که دخلی به عرضه و تولید ندارد، اما وقتی تقاضاها روی یک کالا متمرکز می‌شود، با چنین مسائلی مواجه می‌شویم.

خودرو و مسکن کالای سرمایهای شده است

متأسفانه چند سال گذشته با توجه به بحث‌های تورمی که با آن روبه‌رو شده‌ایم، هم خودرو و هم مسکن از یک کالای صرفا مصرفی، به کالای سرمایه‌ای مبدل شده‌اند. من با هر محاسبه‌ای، می‌بینم در کشورمان سالانه یک میلیون مصرف‌کننده خودرو جدید نداریم. وقتی یک میلیون خودرو تولید و وارد می‌شود، یعنی باید یک میلیون مصرف‌کننده جدید خودرو داشته باشیم. جمعیت کشورمان، حدود 80 میلیون نفر است که اگر متوسط خانوارها را 4 تا 5 نفر بگیریم، به 16 میلیون خانوار می‌رسیم که اکنون بیش از 10 تا 12 میلیون خودرو در کشورمان داریم. البته این مسأله که برخی خانوارها، دو یا سه خودرو دارند هم وجود دارد اما بسیاری از افراد خودرو خریده‌اند که گران شود و بفروشند. سال گذشته یک مورد ارباب رجوع داشتم که از فروش قرعه‌ای که به نامش درآمده بود، می‌گفت. در واقع خودش به دنبال خودرو نیست یا خودرو دارد یا اینکه اگر خودرو دارد، هنوز در حد مصرف‌کننده آن نیست.

در بحث مسکن هم از ابتدا آقای رئیسی و مرحوم آقای رستم قاسمی، بحث ساخت سالانه یک میلیون مسکن را مطرح کردند. آقای دانش جعفری از دوستان ما در جامعه اسلامی مهندسین، مقاله‌ای نوشت و بر این مسأله تاکید کرد که مشکل مسکن در کشورمان، کمبود عرضه نیست و اقتصاد مسکن، به طور کلی مشکل دارد؛ آن هم در شرایطی که ارقام مختلفی برای خانه‌های خالی موجود در کشور گفته می‌شود. خانه‌ای که مالک و مستأجر در آن سکونت ندارند و در تلاش هستند قیمت مسکن بالاتر رفته و آن را در اوج قیمت بفروشند؛ چراکه فرد فکر می‌کند سرمایه‌اش در حال آب شدن است. در اقتصادی که حدود 40 درصد تورم وجود دارد، 20 درصد سالیانه سود گرفتن از بانک ضرر است. برای مثال وقتی فردی یک میلیارد تومان پول دارد، نمی‌تواند با آن در حوزه مسکن سرمایه‌گذاری کند، به سمت بازار خودرو می‌آید تا سرمایه‌اش حفظ شود. ملک، طلا، ارز و بورس چهار بازاری هستند که با یکدیگر ارتباط دارند و اگر بورس پایین بیاید، همه به سمت بازار طلا کشیده می‌شوند و اگر هیچ‌کدام نباشد، به سمت ملک می‌روند. در نتیجه مسکن و خودرو، عملا به کالای سرمایه‌ای مبدل شده‌اند و در این شرایط، نمی‌توان کنترلی بر قیمت آنان داشت.

برای حل این مسأله گفته می‌شود دولت عرضه را بیشتر می‌کند اما برخی تورم‌ها با عرضه بیشتر حل نمی‌شود. اگر فرض کنیم دولت بتواند سالی یک میلیون مسکن بسازد اما واقعیت این است در بسیاری از کشورهای دنیا، دیگر دولت‌ها مسکن‌ساز نیستند. آقای رئیسی بارها بر این مسأله تاکید کرده که دولت، خودروساز نیست. این مسائل راه‌حل دارد و دولت همچنان شرکتهایی چون ایران‌خودرو و سایپا را تعیین تکلیف نمیکند و برخی از مسائل به نحوی اتفاق می‌افتد که یک بچه دبستانی هم موضوع را به سادگی می‌فهمد. اکنون خودروساز اعلام می‌کند با تولید هر خودرو، 50 تا 60 میلیون ضرر می‌کند. از طرفی هم قیمت خودرو عجیب و غریب است. اگر قیمت یک پراید را 300 میلیون در نظر بگیریم، با ارز آزاد 50 هزار تومان، حدود 6 هزار دلار می‌شود که با این رقم در خارج از کشور می‌توان فرضا یک تویوتا دریافت کرد. مصرف‌کننده بسیار گران می‌خرد، تولیدکننده با ضرر می‌فروشد و فردی هم که مصرف‌کننده واقعی خودرو است، نمی‌تواند از خودرو استفاده کند. بازار خودرو و مسکن به‌هم ریخته است. هر چند در آمریکا و اروپا اگر امروز تصمیم به خرید مسکن بگیرید، باید تمام پس‌انداز خود را داده و تا آخر عمر قسط بدهید اما بیش از پول اجاره‌ای که ما در ایران می‌دهیم، باید بیشتر پول خرید مسکن را داد.

باید فکری کنیم که خودرو از کالای سرمایه‌ای خارج شود و اگر چنین اتفاقی بیفتد، در کشورمان برای هر سال نزدیک به 400 تا 500 هزار خودرو نیاز نداریم. هر چند خودروسازان داخلی باید اصلاحات خود را در این مسأله اعمال کنند. من نمی‌خواهم علیه شرکت‌های خودروسازی صحبت کنم، اما پراید و پژویی که تولید می‌کنند، نمونه‌اش در دنیا وجود ندارد و از این جهت، از آخر، اول هستیم.

منبع: روزنامه صبح نو