جمهوری اسلامی، الگوی مقاومت در مقابل تحریمهای حداکثری
گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دولت «جو بایدن»، مدعی است قصد دارد از طریق مذاکرات جاری در وین، زمینههای بازگشت کشورش به توافق هستهای برجام را فراهم کند. با وجود این، دولت او تا کنون از انجام تعهداتی که پیششرط بازگشت آمریکا به برجام است خودداری کرده و عملاً سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران ادامه داده است. اصرار دولت بایدن بر حفظ تحریمهای دوران ترامپ، یکی از مهمترین محورهای اختلافات در دورهای گذشته مذاکرات وین بوده است. دولت پیشین آمریکا بعد از خروج از برجام، علاوه بر بازگرداندن تحریمهایی که اجرای آنها به موجب برجام متوقف شده بود، تحریمهای جدیدی نیز علیه ایران وضع کرد. دولت ترامپ اضافه بر این، برخی از نهادها و اشخاصی را که قبلاً به بهانه برنامه هستهای ایران در فهرست تحریمها قرار گرفته بودند با برچسبهای جدید نظیر «تروریسم» و «حقوق بشر» نیز در فهرست سیاه قرار داد. در دوران حاکمیت دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا 1700مورد تحریمی علیه ایران اعمال شد، اما در این دوره دولت سیزدهم هم مانند گذشته تلاش دارد اثرگذاری تحریمها کمترین تاثیر را بر معیشت مردم هم نداشته باشد. الگوی مقاومت دولت سیزدهم در حال حاضر با امکاناتی که دارد و تکیه بر اقتصاد داخلی درصدد است به نوعی تحریمها را بیاثر کند و بر این اساس جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک الگوی مقاومت در برابر هژمونی آمریکا در تقابل با این سلطهجویی قرار گرفته است بنابراین ایران هماکنون به یک الگوی مقاومت اقتصادی در برابر تحریمهای همهجانبه تبدیل شده طوری که در چنین فضایی روسیه با نگاه به ایران به عنوان یک الگوی قابل قبول میتواند در برابر تحریمهای ظالمانه و شکنندهای که آمریکا و غرب علیه این کشور اعمال میکنند، رفتار کند لذا ایران قطعا یک الگوی مناسبی برای تقابل با این تحریمها محسوب میشود. جمهوری اسلامی ایران بهرغم همه فشارهای سخت دوره تحریم بهخوبی توانست در دور زدن تحریمها موفق عمل کند هرچند تحریمهای شدید و ظالمانه تاثیر خود را به صورت تدریجی بر وضعیت معیشت مردم باقی گذاشته است، اما قطعا نظامی غیر از ایران نمیتوانست با این وسعت تحریمی مقابله کند. از سوی دیگر مدیریت فشارهای غرب توسط ایران در دوره جدید طبق تجربه ماههای گذشته و مذاکراتی که دولت سیزدهم با کشورهای 1+4 در وین انجام داده نشان میدهد کشورهای اروپایی و بهویژه تروئیکا به این نتیجه رسیدهاند که اعمال تحریم و فشار علیه جمهوری اسلامی دیگر خیلی نمیتواند موثر باشد طوری که ایران را وادار به تسلیم کند، به همین دلیل به نظر میرسد رویکرد کشورهای دیگر از جمله جو بایدن مبتنی بر این است که از طریق نرمش در مقابل ایران به نتیجه برسند. برای مثال سقف صادرات ایران اکنون به سطح قابل قبولی رسیده و ایران بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت صادر میکند و حتی بازگشت پول ناشی از فروش آن هم به سهولت صورت میگیرد که این امر میتواند در آینده و سال 1401 تاثیر مثبتی بر وضعیت معیشتی، رفاهی اقتصادی مردم داشته باشد.
تحلیل دستگاه نظری اتحادیه اروپا آن است که رویکرد فعال و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی، تحت تأثیر التهابات و ناآرامیهای سیاسی داخلی مهار میشود و آنها میتوانند در موضوع مذاکرات هستهای از آب گلآلود ماهی بگیرند حال آنکه انسجام و وحدت اجتماعی و پیوند ملت و حاکمیت خدشهناپذیر بوده و اساساً تجربه 44 ساله ایران در قبال تحریمها و برگهای برنده نظام اسلامی در مذاکرات با طرفهای مقابل (برخورداری از ذخایر نفتی و هستهای، دیپلماسی منطقهای و اقتصادی، قدرت بازدارندگی و نقش محوری ایران در جبهه مقاومت) مهارکننده فتنههای گوناگون دشمنان نظام اسلامی است.
سابقه اقدامات ضدایرانی اروپا
سابقه و سیاهه اقدامات ضدایرانی اروپا را میتوان در مواردی مانند پیشنهاد قطعنامههای سنگین به شورای امنیت (مانند قطعنامه 1803 که برای اولینبار تحریمهای اقتصادی علیه ایران وضع شد)، مشارکت با آمریکا در تحریم دارو و علیالخصوص تحریم واکسن کرونا، میزبانی از تروریستهای ضدایرانی در کشورهای خود، عملیات رسانهای و تبلیغی علیه ایران، حمایت از داعش با اهداف ضدایرانی و همچنین حمایت از مفسدان اقتصادی ایران جستوجو کرد. واقعیت آن است که حاکمیت نظام اسلامی در برابر لفاظیها و اقدامات مداخلهجویانه آمریکا و اروپا و حمایت آشکار دشمنان از اغتشاشگران (فراخوان شهروندان خود برای خروج فوری از ایران به بهانه بروز ناامنی، حمله به نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، تصویب و طراحی تحریمهای جدید، عملیات گسترده رسانهای، ادعاهای پهپادی و...) خم به ابرو نیاورده و این تلاش غرب را مانعی برای حرکت رو به جلوی کشور نمیداند.گفتنی است آنچه غرب را تا به این حد از لجامگسیختگی و عصبانیت کشانده، مقاومت ایران در مذاکرات هستهای و اساساً موفقیت و حرکت رو به جلوی کشور در عبور از تحریمهاست.
آمریکا و اتحادیه اروپا با این نگاه که تحریم تنها سلاحشان برای مجازات مستقیم مخالفان است و در صورت ناکارآمدی آن، هیمنه غرب فرو خواهد پاشید، همواره به دنبال اعتبار بخشیدن به تحریمها هستند و این در حالی است که واکاوی کشورهای هدف در تحریم نشان می دهد، غرب اهدافی را که از دریچه تحریم به دنبال تحقق آن بود، به دست نیاورده است. سلاح تحریم به صورت عملی کارآمدی خود را از دست داده و در برخی موارد نیز هزینه هایی برای غرب به وجود آورده است. ناتوانی آمریکا در غلبه بر جمهوری اسلامی ایران، زمستان سرد برای اروپا، تورم سنگین برای آمریکا و... نمونه های کوچکی از آثار تحریم بر غرب هستند.
از طرفی عقب نشینی غرب از تحریم ونزوئلا را می توان آغازی بر بازنگری رفتار غرب دانست. غرب در شرایطی بحران اوکراین را بر جامعه بین المللی تحمیل کرد که هیچ گاه تصور نمی کرد دامنه آن معیشت و اقتصاد خودشان را دربر بگیرد. افزایش تورم در کشورهای اروپایی و آمریکا، کمبود انرژی و در نتیجه ناتوانی غرب در تأمین حداقل های زندگی مردم و... بخشی از درگیری غرب بر اثر تحریم های اعمال شده بر روسیه و ایران است.
این وضعیت غرب را به ناتوانی در مدیریت تحریم ها سوق داد که مجبوزند به شیوه های مختلف دنبال سیاستی برای جایگزینی تحریم ها باشند. البته این تغییر به معنای صرفاً اتخاذ رویکرد تهاجمی از سوی غرب نخواهد بود و ممکن است نخبگان سیاسی - اقتصادی غرب رویکرد تعاملی را برای حکومتشان پیشنهاد دهند که از بی اعتباری سلاح تحریم جلوگیری کنند و به اصطلاح بازخوانی تحریم ها را در پیش بگیرند. باید توجه کرد اقتصاد جهان از غرب محوری خارج شده است و به سمت چندجانبه گرایی حرکت می کند. کاهش جایگاه سهم اقتصادی آمریکا از 40 به 20 درصد در دنیا را می توان به کند شدن سلاح تحریم ها نسبت داد.
انتهای پیام /