جهان به وقت ایران
«اگر جهان از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی به وقت فاجعه غزه زندگی می کرد، پس از حمله اسرائیل به کنسولگری در دمشق، به وقت ایران زندگی می کند.» غسان شربل مدیر مسوول روزنامه الشرق الاوسط و از روزنامه نگاران سرشناس جهان عرب در تحلیلی از چشمانداز تنش در خاورمیانه مینویسد: اگر روزنامه نگاری به خاطرات اخیر خاورمیانه بپردازد، نمیتواند رویداد های زیبا یا خوشبینانه را بیابد. این جنس از خاطرات...
روز سه شنبه بیست و یکمین سالگرد حذف مجسمه صدام حسین توسط یک خودروی زرهی آمریکا از میدان الفردوس بغداد را جشن خواهیم گرفت. سرنگونی رژیم صدام اثری پررنگ در منطقه برجای گذاشت. سقوط دیوار بغداد به تولد صحنه های کنونی کمک کرد. آن سقوط اجازه نفوذ را برای ایران را فراهم کرد. پس از آن بود که ایران از بغداد تا غزه وارد منطقه شد. آن سقوط به ایران کمک کرد تا ارتش های موازی کوچک را ایجاد کند.
6 ماه از آغاز طوفان الاقصی و جنگ بنیامین نتانیاهو علیه آن می گذرد. تلفات وحشتناک است. در هیچ یک از درگیری های قبلی خاورمیانه شاهد چنین شدتی از کشتار و چنین رویکرد سیستماتیکی نبودهایم. اعداد به شدت بیرحمانه هستند. در غزه 34هزار نفر کشته شدهاند که دو سوم آنان زن و کودک هستند و 90هزار نفر زخمی شدهاند. قحطی در چادر ها را می زند و 600هزار کودک را تهدید می کند. ضربات اقتصادی بر اسرائیل بسیار شدید بودهاند. هزینه بازسازی غزه بیش از همه برآورد هاست. نتانیاهو نوار غزه را به عصر حجر بازگردانده و تلاش می کند حماس و غزه را همزمان با یکدیگر حذف کند. پس از 6ماه جنگ وجدان جهان دیر بیدار شده است. البته این دیر بیدار شدن وجدان بینالمللی امری معمول است. با این وجود، خون کودکان غزه توانسته بر دیوار وجدان ها و مراکز تصمیمگیری بهویژه در غرب بچکد.
سطح اعتراضات به احزاب و دانشگاه های غربی رسیده است. صحبتها از استاندارد های دوگانه و سقوط اخلاقی غرب افزایش یافته است. این موضوع باعث ایجاد تقسیم و افزایش شکاف در آن جوامع شده است. حقایق جدید دولت آمریکا را مجبور کرد که از تاکید بر اینکه جنگ نباید گسترش یابد، به درخواست توقف آن تغییر مسیر دهد.
همدردی با اسرائیل اکنون بار سنگینی بر دوش هر فردی خواهد بود که با آن رژیم ابراز همدردی می کند. اعتقاد روزافزونی در غرب وجود دارد که هرگونه آتشبس دائمی باید با تعهدی قاطع برای گشودن چشمانداز سیاسی به روی راهحلی باشد که ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را امکانپذیر می سازد. سکوت در برابر آنچه در غزه می گذرد به ضرر منافع و کارزار های انتخاباتی رهبران سیاسی تمام شده است. به موازات آن سردرگمی اسرائیل در داخل تشدید شده است. شعار های غیرواقعی نتانیاهو مبنی بر پیروزی کامل، ریشه کن ساختن حماس و مهندسی روز بعد در غزه فاش شده است. صدای اسرائیلی ها بلند شده و هشدار می دهد که ماندن نتانیاهو مجازات سختی برای خود آنان خواهد بود. نهاد های امنیتی اسرائیل نیز روش مدیریت جنگ و شعار های آن را که باعث شده اسرائیل تا مرز انزوای بینالمللی پیش برود، زیر سوال برده اند.
در چنین بستری تماس تلفنی همراه با خشمی بین جو بایدن رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل صورت گرفت. در همین چارچوب، خواسته ها برای توقف عرضه تسلیحات و مهمات آمریکا به اسرائیل یا حداقل کاهش سرعت تحویل آن افزایش یافت. بهرغم وجود فشار های داخلی و خارجی نتانیاهو در برابر هرگونه تلاش برای دستیابی به آتش بس مقاومت کرده است. ایران برای تبدیل طوفان الاقصی به فرصتی بزرگ عجله نکرده است. ایران تصمیم گرفته وارد یک جنگ در مقیاس بزرگ نشود؛ چرا که می داند ایالات متحده در صورت وقوع جنگی بزرگ به سرعت وارد عمل خواهد شد.
تهران در عوض جنگ های محدود با هدف ایجاد حواس پرتی برای اسرائیل در جبهه لبنان و مجبور کردن اسرائیل به مقابله با پهپاد ها و موشک های انصارالله در دریای سرخ را در پیش گرفته است. در این میان شاهد اظهارات گاه و بیگاه برخی از گروه های شبهنظامی عراقی در مورد حمله به اهدافی در اسرائیل هستیم. محاسبات ایران ممکن است مبتنی بر یک تصمیم قدیمی برای پرهیز از درگیری مستقیم با ایالات متحده بوده باشد؛ علاوه بر اینکه وضعیت داخلی در سوریه و و لبنان هرگونه درگیری را به یک جنگ گسترده تر به تمام معنا فاجعه بار تبدیل می کند.
پس از حمله اخیر اسرائیل علیه منافع ایران در سوریه و ترور تعدادی از افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایران صبر راهبردی و استراتژیک خود را حفظ کرد. ایران اعلام کرد که «در زمان و مکان مناسب» پاسخ خواهد داد، اما ترجیح داده از طریق متحدان خود و زیر چتر عدمایجاد یک جنگ گسترده پاسخ دهد.
در تاریخ یکم آوریل نتانیاهو بازی را به زشت ترین مرحله خود از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون کشاند. در جریان حمله اسرائیل سرتیپ محمدرضا زاهدی و شش افسر دیگر سپاهی جانشان را از دست دادند. محل حمله، نتیجه و زمان آن همگی عواملی بودند که آن را به شدت خطرناک ساختند. مقام های ارشد ایران وعده انتقام را دادند و اظهار کردند که اسرائیل را از اقدام خود پشیمان خواهند کرد. اگر جهان از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی به وقت فاجعه غزه زندگی می کرد؛ پس از حمله به کنسولگری در دمشق به وقت ایران زندگی می کند.
هفته گذشته کشور های خاورمیانه در کنار سایر پایتخت های بزرگ درگیر یک سوال بودند که ایران کجا پاسخ خواهد داد؟ این سوال بر صفحه نمایشگر ها و رسانه های اجتماعی غالب شد که با گمانهزنی های موازی زیادی همراه بود.
آیا ما شاهد فرود موشک ها و پهپاد هایی خواهیم بود که مستقیما از خاک ایران علیه اهدافی در اسرائیل پرتاب می شوند؟ اگر این درست باشد ابعاد حمله چه اندازه خواهد بود؟ پاسخ اسرائیل به آن چه خواهد بود؟ آیا شاهد حمله پهپاد های اسرائیلی به اهدافی در داخل خاک ایران خواهیم بود؟ در مورد تاسیسات هسته ای ایران وضعیت چگونه خواهد بود؟ آیا آمریکا در رهگیری موشک های ایران مشارکت خواهد کرد؟ روز بعد از آن چگونه خواهد بود؟ آیا آمریکا میتواند از رویارویی مستقیم اسرائیل و ایران دور بماند؟ بدیهی است که ما در خطرناک ترین مرحله درگیری هستیم که از 6 ماه پیش آغاز شده است.
نتانیاهو تصمیم گرفت کارت ها را به هم بزند و در آستانه گسترش درگیری است. هرگونه درگیری مستقیم اسرائیل و ایران جنگ غزه را وارد درگیری بر سر مرز های نقش دو بازیگر و حوزه های نفوذ در منطقه خواهد کرد. در آن جنگ صف بندی جدید به نفع غزه نخواهد بود. حرکت از زمانبندی غزه به زمانبندی ایران ممکن است منجر به بروز توفان جدیدی شود که مهار آن دشوار خواهد بود. صدای اسرائیلی ها بلند شده و هشدار می دهند که ماندن نتانیاهو مجازات سختی برای خود آنان خواهد بود.
--> اخبار مرتبط