حق دارید تودهنی چندده میلیونی ملت ایران را سانسور کنید!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه تحت مدیریت غلامحسین کرباسچی در سرمقاله خود نوشت: «در سال 1360 که ترورها آغاز شد و شدت یافت، صدها ترور انجام شد و بخش مهمی از کابینه، مجلس و دستگاه قضائی، هدف این ترورها قرار گرفتند و نیروهای نظامی و انتظامی نیز در جنگی تمامعیار در جنوب و غرب کشور درگیر بودند، ولی با اطمینان میتوان گفت که آرامش خاطرِ اغلب مردم نسبت به آینده کشور منفی...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه تحت مدیریت غلامحسین کرباسچی در سرمقاله خود نوشت: «در سال 1360 که ترورها آغاز شد و شدت یافت، صدها ترور انجام شد و بخش مهمی از کابینه، مجلس و دستگاه قضائی، هدف این ترورها قرار گرفتند و نیروهای نظامی و انتظامی نیز در جنگی تمامعیار در جنوب و غرب کشور درگیر بودند، ولی با اطمینان میتوان گفت که آرامش خاطرِ اغلب مردم نسبت به آینده کشور منفی و نگرانکننده نبود. ولی در سال 1398 که ابعاد خسارت کمتر بود، ماجرا اینچنین به نظر نمیرسید. در واقع، شاید بتوان گفت که بدترین سال در 45 سال اخیر، سال 1398 است.
وضعیت تحریمهای ویرانگر، رشد شدید قیمتها و کاهش ارز پول ملی کشور، شکاف عمیق سیاست داخلی در ساختار قدرت و حملات گسترده اصولگرایان علیه دولت روحانی، اعتراضات آبانماه که خسارات انسانی و سیاسی باورنکردنیای برجای گذاشت، تنشها در روابط با ایالات متحده و زدن پهپاد آمریکا، ترور سردار سلیمانی و سپس حمله موشکی به پایگاههای آمریکایی در عراق، اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی و کشته شدن 176 نفر که اکثریت قاطع آنان نیز از هموطنان ایرانی و جوان و نخبه بودند، اعتراضات پس از آن، ردصلاحیتهای گسترده و برداشتن یک گام بزرگ به سوی یکدستسازی حکومت که از انتخابات مجلس آغاز و سپس در انتخابات 1400 تکمیل شد. در کنار همه اینها، شیوع ویروس کرونا نیز بود که مجموعه مصائب را تکمیل کرد. از این منظر میتوان گفت سال 1398 نقطه عطفی در رویکرد جامعه به مسائل نیز محسوب میشد؛ جامعهای که دو سال پیش از آن با شرکت مثالزدنی در انتخابات 1396 امید به آینده را زنده کرده بود، به یکباره در ورطه ناامیدی و تنش گرفتار شد. در میان این اتفاقات تأثرآور، سقوط هواپیمای اوکراینی از نوع دیگری بود؛ پروندهای که باز شد و هنوز بسته نشده است و بعید است به این سادگی نیز بسته شود».
درباره این تحلیل یادآوری چند نکته ضروری است. اولاً؛ بازگشت دو برابری تحریمها با وجود واگذاری امتیازات هنگفت از سوی دولت روحانی، نشانهای از سوءمحاسبه و فقدان قدرت پیشبینی در آن دولت بود و این البته خوشبینانهترین احتمال، بدون در نظر گرفتن نقش نفوذ در تدوین توافقی نامتوازن از هر جهت است. شرطی کردن اقتصاد کشور و افکار عمومی به توافق با آمریکا هم خیانت دیگری بود که موجب شکنندگی وضعیت اقتصادی و تلاطمات بعدی شد.
ثانیاً؛ دولت روحانی به جای انجام اصلاحات واقعی اقتصادی و تقویت درونزای اقتصاد، دنبال صحنهآرایی غیرواقعی برای شیرینسازی برجام بود و به همین دلیل قیمت بنزین را که تدریجاً سالانه چندده درصد افزایش مییافت، به مدت چهار سال ثابت نگه داشت و پس از آشکار شدن کسرس بودجه و ناترازی تولید / مصرف بنزین، ناگهان قیمت را سه برابر کرد که موجب موجسواری گروهکها و سرویسهای جاسوسی بیگانه برای آشوبافکنی شد. روزنامه هممیهن در اینجا هم حاضر نیست به نقش مخرب مدیریت اشرافی غربگرا بپردازد، مدیریتی که وزیرش ژنرال کاربلد معرفی میشد، اما مدعی بود پالایشگاهسازی کثافتکاری است!
ثالثاً؛ به اذعان بسیاری از حامیان آقای روحانی، سوءمدیریت وی و دامن زدن به اغتشاشات کذایی، مقدمهای برای سوءمحاسبه خطرناک ترامپ شد تا همانگونه که با خواندن دست روحانی (و گرفتن تضمین پیشاپیش برای ماندن در برجام / تصریح فدریکا موگرینی) تعهدات برجامی را زیر پا گذاشت، جرأت صدور دستور ترور شهید سلیمانی را هم پیدا کند. به تعبیر آقای علی مطهری: «حوادث آبان 98 که بیشتر ناشی از بیتدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکایی پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، به خود جرأت این کار را نمیدادند. البته با تشییع پرشکوه آن عزیز، واقعیت را دریافتند.».
رابعاً؛ نکته مهم، اما عمداً مغفول در سرمقاله روزنامه هممیهن، تشییع چندده میلیونی پیکر سردار سلیمانی در تهران و چند شهر بزرگ دیگر بود که دشمنان را انگشت به دهان کرد. روزنامه زنجیرهای ناچار است آن اتفاق بزرگ را سانسور کند و حال آن که گزارش رسانههای غربی پس از تشییع باشکوه سردار سلیمانی به خودی خود گویای واقعیت میدان افکار عمومی است:
رویترز؛ حجم جمعیت حاضران در تشییع قاسم سلیمانی، شبیه جمعیتی بود که برای تشییع آیت الله خمینی به خیابانها آمدند.
خبرنگار نیویورکتایمز: دریایی بیکران از مردم در مراسم حضور یافتهاند. سیل بی پایان و چند میلیونی مردم از ساعت 6 صبح در خیابان هستند. در 25 سالی که ایران را پوشش میدهم، هرگز چیزی شبیه به این ندیدم.
خبرگزاری فرانسه: دریای سوگواران با ادای احترام به ژنرال سلیمانی، خواستار انتقام سخت شدند.
خبرنگار لوفیگارو: این تشییع، گستردهترین تجمع بعد از رحلت آیتالله خمینی در سال 1988 میلادی است؛ بنابراین اگرچه ملت ایران تلخیهای بسیاری را در اثر بیکفایتی مدیریت غربگرا تحمل کرد، اما در دیماه همان سال، یکی از باشکوهترین قدرتنماییهای خود، آمیخته به ایمان و امید و روحیه سلحشوری و قدرشناسی را به نمایش گذاشت. این دردناکترین سیلیای بود که آمریکا و غربگرایان ظرف چند دهه اخیر میخوردند؛ به ویژه این که غربگرایان به مدت یک دهه ادعا کرده بودند، مردم ایران مخالف منطق مقاومت پیشدستانه در عراق و سوریه و فلسطین و لبنان هستند.
خامساً؛ عملکرد دولت روحانی در دوران اوجگیری کرونا و گروکشی بر سر واردات واکسن (مشروط کردن آن به تسلیم دوباره بر سر برجام و FATF) یکی از تلخترین خاطرات روزگار ماست که نهایتاً به 709 قربانی در شهریور 1400 رسید، اما به همت دولت نوپای رئیسی و به واسطه تامین واکسن، مهار شد.
سادساً؛ متحدان روحانی در انتخابات مجلس به جای یک فهرست، سه فهرست ارائه کرده بودند و اگر با ناکامی مطلق در جلب اعتماد مردم مواجه شدند به اعتبار فریبکاریها و سوءمدیریتهایی بود که در شش سال قبل از آن مرتکب شده بودند.