در ایران فوتبالیستها "ژنرال" و مربیان "سرباز" هستند! / نیاز فوتبال ایران به "دهکردی"ها
مربی خارجی سابق تیم فوتبال فولاد خوزستان با اشاره به مشکلات فوتبال ایران گفت: فوتبالیستهای ایرانی پشتکار ندارند و بر خلاف اروپا، بازیکنهای ایرانی، ژنرال و مربیان، سرباز هستند.
"لوکار رادمن" اهل کرواسی، از بزرگترین مربیان بدنساز تاریخ ورزش است که در ایران نیز برای چند سالی در تیمهایی از جمله پاس، فولاد و سپاهان فعالیت داشت. او که مدرک دانشگاهیاش رفتار حرکتی است، معتقد است که ایران بهترین بازیکنان را از نظر فیزیکی دارد اما اشتباه در آموزش و پرورش استعدادها، باعث هرز رفتن نخبهها شده است.
رادمن با اشاره به مشکلات فوتبال ایران عنوان میکند که در ایران برخلاف اروپا، بازیکنان، ژنرال و مربیان، سرباز هستند و همین تفاوت فوتبال ایران و اروپا است. گفتوگوی ایسنا را با مربی بدنساز سابق فولاد میخوانید.
در ابتدا معرفیای از خودتان داشته باشید.
63 سال سن دارم. من برای مدت چهار سال در رشته حرکتشناسی درس خواندم و اکنون به من پرفسور میگویند. همچنین به عنوان استاد دانشگاه در زاگرب و اسپلیت نیز تدریس کردهام و اولین کسی بودم که انجمن بدنسازی را پایهگذاری کردم. وقتی کارم را در فوتبال به عنوان مربی بدنساز در کنار استانکو آغاز کردم، یک مربی جوان بودم. آن زمان در اروپا تقریبا جزو اولین کسانی بودم که در بحث بدنسازی کار با وزنه را آغاز کردم و با همین کار در تیمی که بودم حدود 10 بازیکنمان به تیمملی راه پیدا کردند. در شروع کارم چون رشته بدنسازی ناشناخته بود، همه کار من را مسخره میکردند اما پس از 2 سال که تغییرات در وضعیت جسمی بازیکنان را دیدند، متوجه شدند که از طریق بدنسازی هم میتوان به فوتبالیستها برای پیشرفت کمک کرد. حتی مربیانی از ایتالیا و سایر کشورها از من الگوبرداری میکردند. من حتی در آن زمان در تیمهای بسکتبال و هندبال کرواسی نیز به عنوان مربی بدنساز فعالیت میکردم و همان موقع نیز تیم بسکتبال کرواسی با کارهایی که انجام دادیم برای سه بار قهرمان اروپا شد.
خود من نیز در مسابقات مدیترانه رکوددار بودم و در وزن خودم، جز 10 وزنهبردار برتر دنیا بودم. همچنین همراه با تیم واترپلو کرواسی در مسابقات اروپا به عنوان دومی رسیدم و دوم المپیک بارسلونا به همراه تیم بسکتبال کرواسی از دیگر عناوین من محسوب میشوند.
چگونه برای کار راهی ایران شدید؟
در تیم والیبال امارات، مربی بدنساز بودم که همراه با این تیم در نیمهنهایی مسابقات قهرمانی آسیا که در دوحه قطر برگزار میشد، حضور داشتم. در دوحه آقای بگوویچ که در پاس همدان مشغول به کار بود را دیدم که او با من درباره فعالیت در تیم پاس صحبت کرد و همین نیز باعث حضور من در تیم پاس و ایران شد. من پیش از این نیز هیچ شناختی از فوتبال ایران نداشتم و تنها از طریق بگوویچ با ایران آشنا شدم.
کار در پاس چطور بود؟
آن زمان که من آمدم، شروع انتقال تیم پاس از تهران به همدان بود. در همین انتقال، حدود 14 بازیکن تیم گفتند که ما به همدان نمیآییم و جدا شدند. من و بگوویچ شروع به ساختن یک تیم جدید کردیم. خیلیها میگفتند که تیم پاس کاندیدای سقوط است اما آن سال آنقدر خوب کار کردیم که 2 تا 3 امتیاز با تیم اول جدول فاصله داشتیم. خسرو حیدری، حنیف عمرانزاده، وریا غفوری و... بازیکنان جوانی بودند که آنها را وارد تیم پاس جدید کردیم. من همان روز گفتم که حیدری، غفوری و عمرانزاده میتوانند هم در ایران و هم در خارج از ایران بازیکنهای بزرگی شوند.
پس حضور در پاس، زمینهساز فعالیت شما در فولاد برای مدت چهار سال شد.
بله، وقتی باشگاه فولاد متوجه اقدامات من در باشگاه پاس شد، دکتر مرادی پزشک فعلی تیم فولاد و آقای حردانی از مربیان تیم، از طرف آقای دهکردی با من تماس گرفتند تا با فولاد همکاری داشته باشم. من به آنها گفتم باید یکسری امکانات را در بخش بدنسازی آماده کنید تا بازیکن بتواند پیشرفت کند. دهکردی مرد بزرگی است و باتوجه به اینکه یک فرد فوتبالی بود، هر چیزی که من میگفتم را متوجه میشد و کار را به من سپرد. به هر حال کار را در تیمهای پایه فولاد بر مبنای علم پیش میبردیم. حتی آن زمان تیمملی جوانان نیز به اهواز آمد که من بازیکنهای تیم را تست کردم و به محمدی سرمربی تیم گفتم که کدام از نفرات تیم پیشرفت میکند و میتواند روی آنها برای آینده حساب باز کند.
دهکردی از مربیان با تجربه و کاربلد فوتبال ایران محسوب میشود؛ کار با این مدیر چگونه بود؟
دهکردی طالب این بود که در فولاد نیز همانند کرواسی و کشورهای اروپا که صاحب سبک هستند، اقدامات خوبی انجام شود. وقتی من آنجا بودم، آقای نیکوولیچ هم که به نظر من یکی از بهترین تمرین دهندهها است، به کادرفنی فولاد در بخش آکادمی اضافه شد. آن زمان آقای ربیعه و قنواتی هم در آکادمی فولاد بودند که آن آکادمی فولاد، نه تنها بهترین در ایران بلکه بهترین در آسیا بود. آن زمان بدون حمایت آقای دهکردی و آقای سویلمی مدیر آکادمی نمیتوانستیم هرگز کار کنیم. اگر ایران 10 دهکردی داشت، حالا میتوانست در جام جهانی فوتبال حرف برای گفتن داشته باشد. به هر حال دهکردی چون خودش در گذشته، بازیکن و مربی بوده، درک بالایی از فوتبال دارد، ضمن اینکه مسعود رضاییان نیز یکی از مدیران بسیار خوب فولاد است که ورزش را خوب متوجه بود و به فولاد بسیار کمک کرد.
در مدت فعالیت در تیمهای ایرانی، تفاوت کار در بخش پایه را با اروپا در چه بخشهایی دیدید؟
در ایران وقتی مربیان پایه نتیجه نمیگیرند آنها را اخراج میکنند، در حالی که نباید به این صورت باشد و باید به مربی پایه، زمان داد. در تیمهای پایه نباید به دنبال مقام و نتیجه بود. مربیان تیمهای پایه باید 15 تا 20 سال در آن تیمها کار کنند زیرا کار مربیان پایه استعدادیابی است و به خاطر نتیجه نباید او را اخراج کنند. به هر حال اشتباه فوتبال ایران این است که در بخش پایه نیز نتیجهگرا است.
کرواسی 4 میلیون نفر جمعیت دارد که شاید 10 تا 20 هزار نفر آن، جوان 18 تا 19 ساله هستند ولی در ایران نزدیک به 25 میلیون نفر از چنین جوانان با استعدادی در رشته فوتبال دارد، با این حال کرواسی تیم دوم جام جهانی میشود و ایران مقامی ندارد زیرا کرواسی از پیشرفت فوتبال استفاده میکند و به همین دلیل بیشترین بازیکن و مربی را در خارج از کشور دارد و در حالی که ایران نیز بهترین بازیکنان را از نظر فیزیکی دارد اما به دلیل آموزش و پرورش اشتباه استعدادها، نخبهها هدر میروند و به آنها بها داده نمیشود. همین نیز تفاوت کار از نظر استعدادیابی در ایران و اروپا است. در ایران متاسفانه کشف استعداد و پرورش آنها در کنار هم و به صورت زنجیروار انجام نمیشود. مربیان استعدادیابی در اروپا متفاوت هستند و هر کسی کار استعدادیابی را انجام نمیدهد ولی در ایران به این صورت نیست.
زمانی که در ایران بودید، نظرتان این بود که فوتبالیستهای ایرانی پشتکار ندارند.
از نظر من بازیکنان جوان ایرانی بهترین بدن را در جهان دارند، فقط باید بیشتر روی قدرت و تکنیک آنها کار شود. دلیل پیشرفت والیبال ایران، حضور مربی خارجی در این تیم بود که والیبالیستهای ایرانی را از نظر بدنی، تکنیکی و تاکتیکی برای چندین ساعت زیر نظر داشت. رضازاده که قهرمان المیپک وزنهبرداری نیز هست، برای 8 تا 9 ساعت در روز تمرین میکرد ولی در فوتبال ایران به این صورت نیست و بازیکنان پس از یک ساعت تمرین به خانههایشان میروند. در کرواسی بازیکنان 15 تا 17 ساله، روزی سه بار تمرین میکنند و در اختیار باشگاه هستند اما در ایران، بازیکن امروز تمرین میکند و برای فردا یا پس فردا مشخص نیست که تمرین میکند یا نه. در واقع بازیکن ایرانی پشتکار ندارد و برای همین فوتبال کرواسی در دنیا دوم است و ایران مقامی ندارد. البته در ایران، مشکل بازیکنان نیستند بلکه مربیان و مدیران هستند که باعث افت فوتبالیستها میشوند. اگر از عمرانزاده، غفوری و حیدری بپرسید، به شما میگویند که آن موقع در پاس از نظر بدنسازی به چه صورت کار میکردیم. من با کرانچار نیز به مدت یک سال در سپاهان با جوانانی مثل مهدی شریفی کار کردم که پس از چهار پنج ماه به تیمملی دعوت شد. به هر حال کسی که پیانو مینوازد هم باید روزانه 8 تا 10 ساعت تمرین کند، پس بازیکن فوتبال نیز به همین صورت است و نباید به یک ساعت تمرین در روز اکتفا کند.
به نظر شما در تیمهای ایرانی تا چه اندازه به حضور مربی بدنساز اعتقاد دارند؟
در تیم یوونتوس پنج مربی بدنساز در حال فعالیت هستند اما در ایران برخی سرمربیان فکر میکنند که خودشان همه چیز را بلد هستند و میخواهند خودشان همه کار کنند، در حالی که بدنسازی یک علم است و باید بتوان از آن توسط مربیان متخصص این کار، بهره برد. در برخی تیمهای اروپا، 8 تا 9 مربی بدنساز وجود دارد که هر کدام بخشی از کار را برعهده دارند. همچنین من اولین نفری بودم که از جیپیاس در تیم فولاد استفاده میکردم اما خیلی از مربیان فولاد حتی از من سوال نکردند که این چه چیزی هست که بخواهند علم آن را از من یاد بگیرند.
مشکل فوتبال ایران را چه میبینید؟
یکسری کارها باید از تیمهای پایه آغاز شود تا در بازیکن نیز نهادینه شود. زمانی که در سپاهان بودم، بازیکنهای بالای 30 سال داشتیم که یک میلیون دلار هم قراردادشان بود که با خود میگفتند، پولمان در جیبمان هست و برای چه، کار کنیم؟ اما در اروپا به این صورت نیست و اگر بازیکن یک گرم چربی اضافه داشته باشد، از قراردادش کم و جریمه میشود. متاسفانه در ایران برخلاف اروپا، بازیکن، ژنرال و مربی، سرباز است و مشکل فوتبال ایران همین است.
در اروپا اگر 90 درصد بازیها را بازی کردی، پول قراردادت را دریافت میکنی اما در ایران بازی بکنی یا نکنی، پول قراردادت را میگیری. همین تفاوت است که باعث شده، 400 بازیکن اهل کشور کرواسی خارج از کشور و در تیمهای مطرح بازی کنند اما فوتبالیستهای ایرانی خیلی نه.
من علی کریمی را به دیناموزاگرب بردم که قراداد پنج ساله بست. دیناموزاگرب دو تیم دارد که یکی از آنها به اسم لوکوموتیو است که به کریمی گفتند سال اول را با لوکوموتیو باش که قبول نکرد و زیر قراردادش زد و اشتباه کرد. در کرواسی به بازیکن جوان خیلی اهمیت میدهند و بازیکنان میتوانند پیشرفت کنند. اکنون هم یونس دلفی در خارج از ایران کار میکند که اگر خوب توجه و بازی کند، حتی میتواند در بارسلونا و رئال هم بازی کند. این بازیکن در آینده با حمایتی که از او میشود، ممکن است با رقم بالا هم به فروش برود که علاوه بر پیشرفت خودش، درآمدزایی هم برای باشگاهاش میشود.
چرا وجود تیمهای پایه در کرواسی اهمیت دارد؟
تیمهای پایه کرواسی اگر سالی 2 بازیکن نفروشند، نمیتوانند به حیاتشان ادامه دهند ولی در ایران تیمهای پایه چندان اهمیت ندارند. در کرواسی یکی از کارهای کسب درآمد، بازیکنسازی و فروش به کشورهای دیگر است. فوتبال ترکیه نیز از ایران عقب بود اما در مدت 20 سال، 2 هزار مربی برای کار با تیمهای پایهشان وارد ترکیه کردند و همین باعث پیشرفتشان شد اما حالا در ایران شاهد منع ورود خارجیها هستیم. در تیمهای پایه ایرانی که کار میکردم، وقتی بازیکنی را در تستها رد میکردیم به دلیل حمایتی که از بیرون میشدند، در تیم میماندند اما در اروپا اگر شاخصههای لازم را نداشتند، رد میشدند. به هر حال قرار نیست هر کسی در تست شرکت میکند، فوتبالیست شود.
یعنی ایرانیها از استعدادهایشان بهره نمیبرند؟
به نظر من در تیمهای ایرانی به بازیکنان جوان چندان بها نمیدهند ولی در کرواسی به این صورت نیست. در ایران، بازیکن 17 ساله برای یک ایجنت استفادهای ندارد که آن را به تیمی معرفی کند و به همین دلیل ایجنتها به دنبال اسم هستند. درواقع در ایران به دنبال اسم هستند نه استعداد تا بتوانند درآمدزایی کنند.
منع ورود خارجیها چه تاثیری در فوتبال ایران خواهد داشت؟
باتوجه به پروندههای بسیاری که ایران در فیفا به خاطر عدم پرداخت مطالبات بازیکنان و مربیان خارجیاش دارد، در این مقطع شاید منع ورود خارجیها خوب باشد. اما در حالت کلی این قانون به سود فوتبال ایران نیست و ایران از نظر فوتبالی سقوط خواهد کرد. البته منع ورود خارجیها، به مربیان ایرانی شانس میهد که کار کنند و خود را نشان دهند. در واقع میتوان ظرفیت مربی ایرانی را هم سنجید.
فوتبال خوزستان را چطور ارزیابی میکنید؟
خوزستان جوانان فوتبالیست بسیار خوبی دارد و اگر به خوبی کنترل شوند، استعدادهای خوبی هستند. من اعتقاد زیادی به استعدادهای خوزستانی دارم. استعداد در خوزستان فراوان اما امکانات پرورش استعدادها ضعیف است. در ایران و خوزستان آنهایی که کاربلند هستند مثل آقای ربیعه و قنواتی از فوتبال بیرون هستند و مربیان بله قربانگو در راس کار هستند. اگر باشگاه فولاد دو نفر مثل این دو مربی را داشت، اکنون فوتبالیستهای زیادی از این استان میتوانستند در فوتبال ایران به اوج برسند. پنج شش مربی بدنساز را در ایران میشناسم که اکنون بیکار هستند زیرا سرمربیان به آنها بها نمیدهند.
و صحبت پایانی
ایران، کشور دوم من است و من به ویژه همسر و دخترم بسیار ایران را دوست داریم. دوستان زیادی در اهواز، تهران، همدان و اصفهان دارم. البته دوستان بسیاری هم در گلف ایران دارم. غذای ایرانی مورد علاقهام نیز کباب با نان تنوری، پیاز و ماست تازه است. همچنین ایرانیها مردم خیلی خوب و مهماننوازی هستند.
انتهای پیام
گفتوگو از: پریسا زنگنهمنش - ایسنا