در برابر حق غنیسازی ایران، انعطافپذیر باشید

با وجود حملات سنگین نظامی، دولت آمریکا همچنان با یک آتش بس شکننده در برابر جمهوری اسلامی ایران مواجه است. اگر واشنگتن در برابر حق غنی سازی اورانیوم انعطاف پذیر نباشد، خطر بازگشت به درگیری یا گرفتار شدن در چرخه ای پرهزینه از حملات متوالی و بی ثباتی سیاسی جدی تر میشود.
پایگاه نشنال اینترست در تحلیلی از چشمانداز برنامه هستهای پس از تهاجم 12روزه اسرائیل به ایران مینویسد: در ظاهر، عملیات نظامی مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی که دوازده روز به طول انجامید، برخی اهداف خود را محقق کرد. این عملیات در روز 31خرداد با بمباران هوایی توسط بمب افکن های B-2 آمریکایی به پایان رسید؛ در این حمله از سنگین ترین بمب های سنگرشکن ایالات متحده استفاده شد - نوعی مهمات که در اختیار رژیم صهیونیستی نیست. این حملات، در کنار پرتاب موشک های کروز، خساراتی به سایت های هسته ای ایران در نطنز، فردو و اصفهان وارد کرد.
رژیم صهیونیستی برتری هوایی محدودی در برخی مناطق ایران به دست آورد و بخشی از پدافند هوایی را هدف قرار دهد. جمهوری اسلامی ایران خویشتنداری چشمگیری از خود نشان داد، اما در نهایت یک حمله موفق موشکی به پایگاه آمریکایی العدید در قطر انجام داد. پس از آن، دولت آمریکا موفق شد طرف ها را به پذیرش آتش بس سوق دهد. حتی تنش در بازار جهانی نفت نیز بهسرعت فروکش کرد.
آیا بمباران آمریکا موفقیت آمیز بود؟
با وجود این اقدامات، وضعیت کنونی بههیچوجه به ثبات نینجامیده است. رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود در اجلاس ناتو در لاهه (4 تیر) مدعی شد: «آنها دیگر حوصله غنی سازی ندارند. فقط می خواهند به حالت عادی برگردند.» وی افزود که هفته آینده مذاکراتی با ایران خواهد داشت: «شاید توافقی امضا کنیم. شاید هم نه. به نظرم چندان ضروری نیست.» اما زمانی که از وی پرسیده شد آیا در صورت ازسرگیری غنی سازی، به ایران حمله خواهد کرد، پاسخ داد: «قطعا.»
دفاعیات اخیر دولت آمریکا از عملکردش، بخشی از آن به انتشار گزارشی محرمانه از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) در 3تیر بازمیگردد که نشان میدهد حملات، برنامه هسته ای ایران را تنها «چند ماه» عقب انداخته اند و تجهیزات کلیدی سالم مانده اند. همچنین بخشی از اورانیوم با غنای بالا، پیش از حملات، از سایت های هدف خارج و حفظ شده بود.
این گزارش به طور رسمی سطح اطمینان پایین داشته و ارزیابی مقدماتی محسوب میشود، اما دقیقا همان هشدارهایی را تایید میکند که کارشناسان منتقد راه حل نظامی سالهاست بیان کرده اند: بمباران هوایی نمیتواند برنامه هسته ای ایران را به طور قطعی متوقف کند. به عنوان نمونه، نماینده دموکرات کنگره آمریکا، مایک کوئیگلی، گفته است سالهاست از مقامات اطلاعاتی شنیده که هرگونه حمله هوایی تاثیر پایدار نخواهد داشت.
دولت ترامپ آن قدر نگران بازتاب های رسانهای بود که بیانیه ای از کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی منتشر کرد مبنی بر اینکه برنامه ایران «سالها» به عقب رانده شده است؛ بیانیه ای که از کانال دفتر نخست وزیر آن رژیم نیز توزیع شد. این در حالی است که چنین نهادهایی معمولا در ارزیابی های میدانی جنگ دخالت ندارند.
ایران مصمم به حفظ توان غنی سازی
فارغ از جدل های اطلاعاتی و رسانه ای، آنچه مسلم است عزم جمهوری اسلامی ایران برای حفظ برنامه غنی سازی است. این واقعیت میتواند آتش بس کنونی را بسیار شکننده کند؛ زیرا اگر ایران به غنی سازی ادامه دهد، ولو در سطح محدود، احتمال حملات بعدی آمریکا یا رژیم صهیونیستی همچنان پابرجاست، به ویژه اگر غنای 60درصدی فعلی بخواهد به سطوح تسلیحاتی ارتقا یابد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهان دسترسی به سایت های آسیب دیده و دریافت گزارش از وضعیت اورانیوم 60درصدی شده است. ترامپ در نشست ناتو به وزیر خارجه خود گفت: «مارکو، می خوای یه توافقنامه بنویسی؟» و افزود: «بعید می دونم دوباره سراغ این برنامه برن. فکر کنم دیگه خسته شدن.» اما اگر مذاکرات هفته آینده میان ایران و آمریکا واقعا برگزار شود، ممکن است کاخ سفید با واقعیتی متفاوت روبهرو شود.
ایران تسلیم نشده
جمهوری اسلامی ایران، اگرچه زیر فشار اقتصادی و نظامی است، اما نه تسلیم شده و نه نشانه ای از فروپاشی داخلی از خود نشان داده است؛ برخلاف ادعاهای برخی مروجان جنگ که دولت ایران را «شکننده» می دانستند. درحالحاضر، ایران هنوز مالک اورانیوم با غنای 60درصد است، ماده ای که تنها چند گام با سطح تسلیحاتی فاصله دارد. اگر زیرساختی پنهانی برای غنی سازی مجدد راه اندازی شود، امکان تولید سلاح فرضی در آینده فراهم خواهد شد.
بااینحال، ایران تا این لحظه زیر بار هیچ محدودیتی خارج از چارچوب معقول بینالمللی نمیرود، مگر در قالب توافقی متقابل. اگر آمریکا بر موضع «غیرقابل قبول بودن هرگونه غنی سازی» اصرار ورزد، مذاکرات محکوم به شکست خواهد بود و دور جدید درگیری ها حداکثر طی چند ماه بعد از سر گرفته خواهد شد. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی نیز اکنون این پیش فرض را ایجاد کرده که تصمیم درباره آستانه های جنگ نه در واشنگتن، بلکه در تلآویو اتخاذ خواهد شد؛ موضوعی که به وضوح برای سیاست خارجی آمریکا چالش برانگیز است.
آیا ترامپ میتواند از این بحران خارج شود؟
یکی از معدود راه های واقعی برای پایان دادن به این چرخه، بازگشت به موضعی منعطف تر است؛ توافقی مشابه برجام، اما با تضمین های شفافیت بیشتر و محدودیتهای زمانی طولانی تر (یا بدون تاریخ انقضا) میتواند مسیر مناسبی باشد. چنین توافقی میتواند شامل واگذاری ذخایر اورانیوم با غنای بالا از سوی ایران و عدمتکرار غنی سازی در آن سطح باشد.
برای جمهوری اسلامی ایران، داشتن مواد حساس، یک اهرم چانه زنی اساسی است و ایران نیز به خوبی این مساله را در مذاکرات آتی به آمریکا یادآوری خواهد کرد.
اگر دولت ترامپ توان عبور از مواضع افراطی را نداشته باشد، شاید توافق موقت یا چارچوبی گذرا برای تاسیس یک نهاد منطقه ای در زمینه غنی سازی مطرح شود، بی آنکه مستقیما غنی سازی در ایران را محدود کند؛ مشابه پیشنهاد اخیر واشنگتن.
هدف فوری، دستیابی به شفافیت و خارج کردن مواد غنی سازیشده از ایران است. ترامپ اگر نتواند این مسیر را بپذیرد، گرفتار همان سناریویی خواهد شد که تحلیلگران نظامی از آن با عنوان «چمن زنی پی درپی» یاد میکنند: حملات متوالی برای کنترل موقت برنامه هسته ای ایران.
چنین سیاستی شاید در سرزمین های اشغالی مقبولیت داشته باشد، اما در آمریکا، اکثریت مردم با آن مخالف اند. در نظرسنجی اخیر سی ان ان، 56درصد از شهروندان آمریکایی با حمله نظامی مخالف بودند و تنها 44درصد از آن حمایت کردند. حتی در میان جمهوریخواهان، تنها 44درصد حمایت قاطع نشان دادند؛ نشانه ای از آنکه بخش بزرگی از پایگاه رای ترامپ، این جنگ را با شعار «اول آمریکا» در تضاد می بیند.
ترامپ اگر آینده نگر باشد، باید بداند که برجام توافقی بود که ایران به آن پایبند ماند. اما اگر مسیر برخورد نظامی پی گرفته شود، این بحران نه تنها به ثبات منجر نخواهد شد، بلکه در آستانه انتخابات کنگره در 2026 و انتخابات ریاستجمهوری 2028، به یک نقطهضعف سیاسی جدی برای او و جمهوریخواهان تبدیل خواهد شد.
تاکید مجله تایم بر ضرورت دیپلماسی هسته ای
چرا ترامپ باید با ایران مذاکره کند؟
دنیایاقتصاد: روز دوشنبه پس از آنکه ایران در پاسخ به بمباران تاسیسات هسته ای اش توسط آمریکا، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قطر را هدف قرار داد، رئیس جمهور دونالد ترامپ بهسرعت این حمله را کم اهمیت جلوه داد و آتش بس را اعلام کرد. از منظر مجله تایم، در کوتاه مدت، اعلام آتش بس از سوی ترامپ و واکنش های بعدی اش به نقض آتش بس، ممکن است به پایان درگیری های اخیر میان این دو دشمن منطقه ای منجر شده باشد؛ اما در بلندمدت، آینده این منازعه میان تهران و تل آویو به نحوه مدیریت صلح شکننده موجود توسط طرف های درگیر بستگی دارد.
ولی نصر، استاد دانشگاه جان هاپکینز، در مجله تایم نوشت: روشن است که در زمان اعلام آتش بس توسط ترامپ، ایران و رژیم صهیونیستی هر دو آماده توقف جنگ بودند. عملکرد نظامی رژیم صهیونیستی انکارناپذیر بود؛ این رژیم ده ها تن از فرماندهان نظامی ایران را ترور کرده، چند تاسیسات هسته ای و موشکی ایران را تخریب کرده و در حریم هوایی ایران ظاهر شده بود. اما این موفقیت از نظر هدف اعلام شده رژیم صهیونیستی، یعنی نابودی کامل برنامه هسته ای ایران، ناقص بود؛ بمباران های آمریکا برنامه را به عقب راند، اما طبق گزارش ها، فقط برای چند ماه.
در سوی دیگر، با وجود تحمل خسارات، ایران تسلیم نشد، چرا که موشک هایش از سامانه های پدافند هوایی رژیم صهیونیستی، از جمله گنبد آهنین، عبور کرده و تل آویو و آمریکا را وادار به پذیرش آتش بس کرد. با این حال، این وقفه شکننده در جنگ، پایه های صلحی پایدار را بنا نمی نهد. رژیم صهیونیستی اعلام کرده در صورت ازسرگیری برنامه هسته ای ایران، دوباره حمله خواهد کرد. اگر توافق جدید جامع هسته ای بین ایران و آمریکا حاصل نشود، تهران به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد برنامه اش را بازسازی کند. این یعنی زمینه برای درگیری مجدد آماده است. این اتفاق فورا رخ نخواهد داد. ایران نیاز دارد ابعاد خسارات را بررسی کند، ضعف های خود را برطرف کند، ساختار نظامی آسیب دیده اش را پس از موج ترورها بازسازی کرده و در مجموع، توان دفاعی اش را ترمیم کند. رژیم صهیونیستی نیز باید سامانه های پدافند هوایی خود را که نتوانستند جلوی موشک های ایران را بگیرند، تقویت کند.
اما این موارد، مانع از آن نخواهد شد که رژیم صهیونیستی حملات محدودتری علیه ایران انجام ندهد؛ همان راهبردی که در لبنان با وجود آتش بس با حزب الله به کار گرفته است. این نوع حملات ممکن است با واکنش محدودی از سوی ایران مواجه شوند، چرا که اکنون تمرکز اصلی تهران بر بازسازی پس از جنگ خواهد بود.
راه دشوار صلح پایدار
در بلندمدت، سوال این است: چگونه از رویدادهای هفته های اخیر میتوان به سوی ثبات واقعی پیش رفت؟ چگونه میتوان از بازگشت دوباره به جنگ جلوگیری کرد؟ پاسخ این سوال به دو عامل کلیدی بستگی دارد: یکی مربوط به داخل ایران، و دیگری مرتبط با دیپلماسی میان تهران و واشنگتن است. در داخل ایران، فراتر از بازسازی ظرفیت نظامی، برای ایجاد ثبات در خاورمیانه، تهران باید با نقاط ضعف خود، از جمله مشکلات اقتصادی، روبه رو شود. ایرانیان وطن پرست هستند، اما در عین حال خواهان صلح، امنیت و رفاه اقتصادی هستند. حملات رژیم صهیونیستی صدها غیرنظامی را به قتل رساند و هزاران نفر را زخمی کرد، صدها خانه و زیرساخت غیرنظامی، از جمله مخازن نفت، را تخریب کرد. گفت وگو میان مردم و دولت و نحوه پاسخ به مطالبات، در تعیین رفتار تهران در قبال آتش بس بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در عرصه خارجی، آتش بس آزمونی برای ترامپ است. او با حمله به ایران، آمریکا را در خطر ورود به جنگی پرهزینه، خونین و طولانی در خاورمیانه قرار داد که شکاف هایی در جریان طرفداران او ایجاد کرد. اکنون با اعلام آتش بس، ترامپ به طور مستقیم مسوول حفظ این صلح شکننده است. برای پایداری آن، باید نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، را مهار کند؛ کسی که ممکن است برای حفظ برتری نظامی یا برای تضعیف تلاش های دیپلماتیک آمریکا در قبال ایران، آتش بس را نقض کند.
اما آنچه آمریکا اکنون باید انجام دهد، بازگشت به مذاکرات هسته ای با تهران است. همچنین ایران هنوز دانش و توان فنی لازم برای بازسازی برنامه هسته ای اش را دارد. سرعت حرکت ایران به سوی ساخت سلاح هسته ای - در صورت اتخاذ این تصمیم - بستگی به میزان اورانیوم غنی شده ای دارد که از بمباران های آمریکا و رژیم صهیونیستی جان سالم به در برده است.
برای فهمیدن این موضوع، آمریکا باید دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تاسیسات هسته ای ایران را تضمین کند (درحالیکه مجلس ایران طرحی برای تعلیق همکاری با آژانس را تصویب کرده است). همه اینها باید در قالب یک توافق هسته ای جدید انجام شود. ایران ضربه خورده است، اما این به معنای سهولت مذاکرات هسته ای با آمریکا نیست.
ایران می داند که ترامپ به حفظ آتش بس و جلوگیری از آغاز جنگی بزرگ نیاز دارد، جنگی که میتواند به بحرانی منطقه ای تبدیل شود و هزینه های سیاسی سنگینی برای همه طرف ها به دنبال داشته باشد. بنابراین، ترامپ ممکن است ناگزیر شود به جای تهدید و فشار، از مشوق هایی برای ترغیب ایران استفاده کند. این ممکن است شامل کاهش تحریم ها، ارائه تضمین برای عدمتلاش آمریکا برای ایجاد بی ثباتی سیاسی و تضمین امنیتی در برابر حملات بعدی رژیم صهیونیستی باشد. در نهایت، ایرانیان به ترامپ اعتماد ندارند.
او از توافق هسته ای 2015 خارج شد و درحالی که مشغول مذاکره با تهران بود، به رژیم صهیونیستی اجازه داد ایران را بمباران کند. با این پیش زمینه دشوار، ازسرگیری مذاکرات هسته ای قطعا کار آسانی نخواهد بود. اما ایران برای حل مشکلات خود به توافق نیاز دارد، و ترامپ نیز برای اجتناب از جنگ، به یک توافق نیاز دارد. دیپلماسی هسته ای، هرچند دشوار، هنوز ممکن است و همچنان بهترین راه برای هر دو کشور باقی می ماند.