روزنامههای امروز در سرمقالههای خود چه نوشتند؟
با مرور سرمقاله و یادداشتهای روز روزنامههای کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله گاز اشکآور فرانسوری و باتوم آلمانی، بازگشت تروریست های منافق در فتنه 1401، زن، زندگی، آزادی را چگونه باید فهمید به چشم میخورد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با مرور سرمقاله و یادداشتهای روز روزنامههای کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله گاز اشکآور فرانسوری و باتوم آلمانی، بازگشت تروریست های منافق در فتنه 1401، زن، زندگی، آزادی را چگونه باید فهمید به چشم میخورد.
کیهان: در یادداشت روز خود با عنوان «گاز اشک آور فرانسوری و باتوم آلمانی!ً» نوشت:» واقع بینی و آینده نگری دو ویژگی بسیار مهمی است که اگر در کنار هم قرار بگیرد، نتایج بسیار خوبی در پی خواهد داشت. رویکرد مبتنی بر واقع بینی و آینده نگری به ما می گوید همان قدر که باید از امید کاذب و فریبنده دوری جست، به همان میزان نیز باید از ناامیدی بی جا و ترس کاذب اجتناب کرد. این دیدگاه دقیقا در نقطه مقابل عملیات روانی پیچیده دشمن تعریف می شود. دستگاه تبلیغاتی دشمن این گونه القاء می کند که بر روی کره زمین، این فقط مردم ایران هستند که با مشکلات مختلف و از جمله مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کرده و شهروندان سایر نقاط جهان و به خصوص شهروندان اروپایی و آمریکایی نه تنها هیچ مشکلی اعم از مشکالت اقتصادی ندارند بلکه از خوشی زیاد نمی دانند چه کنند! رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب تاکید کردند: در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه ای دشمن و فعال ترین برنامه های آن، مأیوس سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت ها، پنهان کردن جلوه های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده اند که با استفاده از آزادی ها در خدمت دشمن حرکت می کنند. یک سؤال؛ آیا شهروندان در اروپا و آمریکا در رفاه کامل به سر برده و از خوشی زیاد، گیج شده اند؟! بهتر است پاسخ را در میان رسانه ها و نشریات اروپایی جست وجو کنیم. روزنامه گاردین اخیرا به نقل از نتایج پژوهش مؤسسه نظرسنجی ایپسوس که به سفارش یک سازمان غیردولتی فرانسوی انجام شده، نوشته است که از هر چهار اروپایی یک نفر وضعیت مالی خود را متزلزل دانسته و بیش از نیمی از اروپایی ها نیز پیش بینی می کنند که اوضاع مالی شان در ماه های آتی بدتر شود.
وطن امروز: محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان «بازگشت تروریست های منافق در فتنه 1401» چنین نوشت: وقایع 50 روز اخیر و ظهور جنگ ترکیبی از سوی دشمنان ایران، اسلام و انقلاب اسلامی، با فتنه های گذشته بسیار متفاوت است، زیرا دشمن در این آشوب با تمام قوا به میدان آمده بود و از هیچ اقدامی فروگذار نکرد. 1 - از مهم ترین تفاوت های آشوب های امسال با فتنه های گذشته را می توان خشونت بی حد و حصر آشوبگران به دلیل پمپاژ خشم، کینه و نفرت در میان مردم بویژه جوانان از سوی رسانه های دشمن دانست. پمپاژ این خشم و کینه نشان می دهد جریانی در دنیا از ایران بسیار عصبانی است اما اگر بخواهیم این جریان را در منافقین، داعش یا گروه های سلطنت طلب و تجزیه طلب جست وجو کنیم، به بیراهه رفته ایم و باید آن را در سطح بالاتر دید؛ این خشم تنها از اتاق فکر جنگ نرم آمریکا، انگلیس و رژیم تروریست صهیونیستی بیرون آمده است. این دولت ها از پیشرفت های ایران و تهدیداتی که در زمین، هوا و دریا در منطقه غرب آسیا از سوی انقلاب اسلامی و مردم ایران احساس می کنند بسیار عصبانی هستند، بنابراین تمام استعداد رزمی و بزمی خود را به میدان آوردند که در نتیجه، خشونت های بسیار عجیبی در کف خیابان و برخی از استان هایی که گروهک های تجزیه طلب فعال بوده و پرچم تجزیه طلبی را بالا گرفتند، شاهد بودیم..
همشهری: عبدالله گنجی در سرمقاله ای با عنوان «زن، زندگی، آزادی را چگونه باید فهمید؟» این گونه نوشت: جمهوری اسلامی ایران مدعی است که در حوزه زنان به خصوص در عرصه اجتماعی - علمی و مشارکت سیاسی گام های بلندی را برداشته است اما متهم است در عرصه های» دگرجنس پایه روابط اجتماعی را محدود کرده است. اما گویی عده ای معتقدند عمده نشاط از آمیختگی و با هم بودن 2جنس تولید می شود و مراسمات تفکیکی چنگی به دل نمی زند. حال با این موضوع که شعار زن، زندگی، آزادی از کجا تولید شد و شعاع حامیانش کجا هستند، دعوایی نمی کنیم اما مراد از آن را مبتنی بر گذر زمان و مطالبات ذیل آن باید به درستی فهمید و به قضاوت نشست. این شعار به خودی خود شعار بدی نیست اما پشتیبانان آن فاقد اندیشه، فلسفه و تئوری هستند، بنابراین تبیینی از آن صورت نمی گیرد یا ممکن است مراد یا خوانشی که از آن منظور است، در عرف اجتماعی، این روزها قابل تبیین و معنادهی نباشد. اما منازعه موجود بر سر معنادهی به آن است. همانگونه که ما و غرب مقولاتی را قبول داریم اما سر چیستی و کیستی تروریسم، معنادهی به حقوق بشر، مشترکا سلاح هسته ای، محیط زیست، دمکراسی و... منازعه داریم، شعار زن، زندگی، آزادی هم در این منازعه معنابخش در رفت و برگشت است اما حدود 2ماهی که از آن طرح می گذرد، چه مطالباتی ذیل آن طرح شد؟ زنان کاستی های حقوقی جدی دارند اما به هیچ یک وارد نشدند. مراد از زندگی در این شعار چیست؟
اطلاعات: علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «آرامش جامعه با اصلاح از امروز» نوشت: پیشتر نوشته بودم اعتراضات خیابانی بالاخره در جایی فروکش می کنند، اما ذهنیت و علل اعتراض باقی می ماند که با هر اثر پروانه ای می تواند تکرار شود. نوشتم؛ در این میان، سه نکته تامل برانگیز و نگران کننده نیز وجود دارد: علت یابی بحران مثل همیشه به یک مناقشه در سیاست داخلی تبدیل می شود و احتمالا سانه ها و تریبونهای رسمی، انگشت اتهام به سمت گروه های سیاسی اصالح طلب یا به تعبیرجدیدشان مسبب وضع موجود و... نشانه گیری می کنند و ماجرا به نوعی خاتمه یافته تلقی می شود. دوم اینکه بررسی، تحلیل و تبیین ماجرا به شکل درست و علمی انجام نشود و فقط به بررسی در یکی دو کمیسیون مجلس، شورای انقلاب فرهنگی و شوراهای امنیتی و... بسنده شود که در نهایت منجر به صدور چند بیانیه خواهد شد. نگرانی سوم این است که مطالعات و بررسی ها منجر به انجام تغییرات اساسی در سیاست ها نشود و کماکان امور بر همان روال گذشته جریان یابند. با این وصف، گام اول فهم و درک مسأله است.
ایران: حسام الدین برومند در یادداشتی با عنوان «چک بلامحل اصلاح طلبان!» چنین نوشت: یکی از شگردهای عملیات روانی که از سوی جریان های سیاسی دنبال می شود، فرافکنی و فرار از پاسخگویی درست در نقطه ای که باید نسبت به کارنامه و عملکرد سیاست ورزی خودشان پاسخگو باشند، جا خالی می دهند! و طلبکارانه ژست اپوزیسیونی می گیرند! اخیرا جبهه اصلاحات ایران در بیانیه ای پیرامون وقایع اخیر، اعلام موضع کرده است. درباره این بیانیه و برخی ادعاهایی که مطرح شده به اقتضای این مقال، نکاتی قابل اعتناست. 1 - بیانیه جبهه اصلاحات، بااشاره به وقایع پس از درگذشت خانم مهسا امینی نسبت به تقلیل ریشه های بحران به عوامل بیرونی و غیرواقعی، هشدار داده است! و در بخشی از این بیانیه آمده است: این اعتراضات و مطالبات، برآمده از سال ها سیاست انکار، سیاست به رسمیت نشناختن، مسائل انباشته حل ناشده، تحقیر شهروندان متکث «و سرکوب زندگی است. میزان نارضایتی های انباشته و اعتراضات، قابل فروکاهش به آنچه در هفته های گذشته در خیابان دیده شده، نیست.
جوان: عباس حاجی نجاری در یادداشتی با عنوان «خط تجزیه برای جلوگیری از ایران مقتدر» این گونه نوشت: چرایی تمرکز دشمنان بر تجزیه ایران در دوران اخیر را باید در نگرانی آنها از تجلی ایران مقتدر در جهان جست وجو کرد. ایرانی که در طول سال های اخیر توانسته باقدرت سازی به بازدارندگی دفاعی رسیده، تحریم های فلج کننده اقتصادی امریکا را خنثی و نفوذ ایران را تا کنار دریای مدیترانه گسترش دهد. این قابلیت و توانمندی سبب اقبال مسلمانان و جوانان در دیگر کشور ها به ایران و موجب تلاش آنها برای الگو گیری از نظام اسلامی شده است و این چیزی نبود که قدرت های غربی آن را تحمل کنند همان دولت هایی که در دوران رشد داعش در سوریه و عراق با ایجاد دفاتر جذب و اعزام، جوانان مسلمان کشور خود را برای کمک به داعش به منطقه گسیل کرده و آنها را به ورطه مرگ فرستاده بودند و در ورای آن سوریه، عراق و لیبی را تخریب و تجزیه شده به انتظار نشسته بودند، در این میان اگرچه حضور سردار سلیمانی و دیگر مدافعان حرم توطئه آنها را در عراق و سوریه به شکست رسانید. اما سرنوشت لیبی همان چیزی است که در این اغتشاشات برای مردم ایران طراحی کرده بودند.
جمهوری اسلامی: در مطلبی با عنوان «بازی خطرناک الهام علیاف» نوشته است: الهام علی اف در نهمین اجلاس سران سازمان های کشورهای ترک در سمرقند ازبکستان ضمن تشریح رویکرد این سازمان در قبال ترک زبانان خارج از این مجموعه گفت: جهان ترک تنها از شکورهای مستقل ترک تشکیل نمی شود. مرزهای جغرافیایی آن گسترده تر است.
خراسان: مهدی حسن زاده در یادداشتی با عنوان «فقر گردشگری در کشورهای مملو از جاذبه ها مشکل کجاست؟!» نوشت: انتشار تازه ترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت سفرهای برون شهری در سال گذشته حاوی نکات مهمی برای سیاستگذاران در حوزه گردشگری و اقتصاد این حوزه است. واقعیت این است که صنعت گردشگری به چند دلیل خاص مهم است؛ از منظر خارجی یکی از حوزه های مستعد اقتصاد ایران که ظرفیت جذب درآمد ارزی بیشتری نسبت به وضعیت فعلی دارد، بخش گردشگری است. حتی با فرض جذب گردشگر متناسب با فضای فرهنگی ایران، باز هم امکان جذب گردشگرانی به مراتب بیشتر از رقم فعلی برای ایران وجود دارد. این موضوع علاوه بر درآمد ارزی قابل توجه، نتایج فرهنگی و سیاسی مثبتی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. در حوزه گردشگری داخلی نیز صنعت گردشگری با ظرفیت های خالی فراوانی رو به رو است. نتایج بررسی اخیر مرکز آمار نشان می دهد که فقط 30 درصد خانوارهای کشور در سال گذشته سفر رفته اند و کمتر از نیمی از این سفرها بیشتر از یک روز بوده است. به عبارتی کمتر از یک ششم جمعیت معادل کمتر از 14 میلیون نفر در طول سال سفری بیش از یک روز را تجربه کرده اند.