شنبه 3 آذر 1403

روی محدودسازی تنش شرط‌بندی نکنید

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
روی محدودسازی تنش شرط‌بندی نکنید

سرمایه‌گذاران باید از تشدید تنش‌ها در خاورمیانه بترسند، آن هم نه فقط به خاطر حملات یمنی‌ها به کشتیرانی دریای سرخ. مت گرتکن استراتژیست ارشد ژئوپلیتیک در‌BCA Research، 19 ژانویه در سایت بارونز نوشت: به عنوان یک پیش‌بینی‌کننده ژئوپلیتیک در 17 سال گذشته، یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که آموخته‌ام این است که دولت - ملت‌ها، مانند افراد، اغلب فاقد خودکنترلی هستند. ترس می‌تواند باعث شود کشورها به...

ایالات متحده می‌خواهد از جنگ منطقه‌ای اجتناب کند. بایدن می‌خواهد از شوک نفتی پیش از انتخابات 5 نوامبر جلوگیری کند. اما خطر شکست در اعمال خویشتن‌داری - و نه تنها برای اسرائیل - واقعی است. از منظر ژئوپلیتیک، ادعا می‌شود که علت اساسی بی ثباتی در منطقه نه اسرائیل، بلکه ایران است - به ویژه عدم‌ادغام ایران با جامعه ملل. این نوشتار قصد سرزنش ندارد، بلکه در مورد تشخیص است - سرزنش زیادی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. ما به آمریکا و اسرائیل باز خواهیم گشت. جمهوری اسلامی از یک انقلاب بیرون آمد و با وضعیت سیاسی موجود در همسایگی خود مخالفت کرد. مانند بسیاری از دولت‌های انقلابی، از همان ابتدا با مخالفت قدرت‌های خارجی مواجه شد. ایران کشوری پیچیده و پرجمعیت با امنیت فیزیکی نسبی در مقایسه با همسایگان خود است. اما با اقتصاد درگیر مشکل، تغییر نسل و سیاست نامنظم ایالات متحده مواجه است.

سال 2015 ایران با توقف برنامه هسته‌ای خود موافقت کرد، به این امید که اقتصاد را تقویت، ناآرامی‌ها را کنترل و ثبات را تداوم بخشد. اما سپس ایران برنامه منطقه‌ای خود را ادامه داد: نفوذ بر خلیج فارس، قوس کشورهای اقماری تا دریای مدیترانه، حذف نفوذ ایالات متحده و انزوای اسرائیل. ایالات متحده عمدتا به دلیل مشکلات خود از توافق خارج شد و تحریم‌ها را دوباره اعمال کرد. ذره کوچک اعتماد از بین رفت.

دولت بایدن با اشتیاق برای مذاکره درباره بازگشت به توافق هسته‌ای وارد کاخ سفید شد اما ایران نپذیرفت. شراکت نزدیک تری با روسیه و چین ایجاد کرد و به ظرفیت گریز هسته ای دست یافت. ایران اکنون اورانیوم بسیار غنی‌شده کافی برای ساخت شش سلاح هسته‌ای طی یک ماه را دارد. اگر بخواهد ادامه دهد، زمان زیادی طول نمی‌کشد تا سلاح‌های هسته‌ای قابل تحویل مانند کره‌شمالی تولید کند. هنگامی که ایالات متحده به سرعت از عراق و بعدا از افغانستان خارج شد، نیروهای نظامی را از هر دو سمت شرق و غرب ایران خارج کرد که نشان‌دهنده عدم‌تمایل به مهار ایران بود.

خروج، فرصتی برای بهبود موقعیت منطقه‌ای ایران ایجاد کرد. اگر ایالات متحده عقب‌نشینی کند، ایران می‌تواند به اهداف منطقه‌ای خود ادامه دهد، زیرا عربستان سعودی و اعراب خلیج فارس به تنهایی نمی‌توانند مقاومت کنند. به طور خلاصه، خطر بی‌ثباتی داخلی و نبود مخالفان خارجی، ایران را به سمت رویکرد تهاجمی در منطقه سوق می‌دهد. در حالی که ایران ممکن است حملات حماس را علیه اسرائیل هدایت کرده باشد یا نه، اما آنها را توانا ساخته است. متحدان آن در عراق و سوریه چند حمله را علیه پایگاه های آمریکایی انجام داده اند. اخیرا ایران حتی تهدید کرده است که تنگه جبل‌الطارق را مسدود خواهد کرد و یک نفتکش در اقیانوس هند را توسط پهپاد مورد هدف قرار داد. بسیاری از این حملات نمادین یا بی‌اثر بوده‌اند. اما اگر ایران نتواند به هدف فوری خود یعنی وادار کردن ایالات متحده به توقف حمایت از اسرائیل دست یابد، آنها می‌توانند به سرعت عرضه انرژی جهانی را محدود کنند.

اسرائیل نیز از ترس دشمنان خود می‌تواند از حد خود فراتر رود. حمله حماس یک عملیات نظامی گسترده برای ریشه‌کن کردن این گروه در غزه را برانگیخت. اما به محض اینکه اسرائیل اعلام کرد ماموریت انجام شده است، دولت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، مانند گلدامایر پس از جنگ یوم کیپور، با اتهاماتی مواجه خواهد شد. ویرانی در غزه بذرهایی را برای ظهور گروه‌های شبه‌نظامی جدید خواهد کاشت و اسرائیلی‌ها همچنان از حملات غافلگیرانه بیشتر حزب‌الله در لبنان می‌ترسند.

اسرائیل خواستار عقب‌نشینی حزب‌الله در شمال رودخانه لیتانی در لبنان است تا یک حائل امنیتی برای شهروندان شمال اسرائیل ایجاد کند. حزب‌الله امتناع خواهد کرد. در آن مرحله جنگ احتمالا گسترش خواهد یافت. ایران از حزب الله حمایت خواهد کرد و درگیری ها را در سراسر سوریه و عراق که خطوط تدارکاتی اجرا می‌کنند، افزایش خواهد داد. نه ایالات متحده و نه اسرائیل به طور کامل جهانی را نپذیرفته‌اند که در آن یک ایران مجهز به سلاح هسته‌ای، با حمایت روسیه و چین، بتواند بر منطقه مسلط شود. اما اگر ایالات متحده به دنبال این باشد که اسرائیل را مجبور به پذیرش آن جهان کند، در آن صورت اسرائیل ممکن است از پذیرش حزب الله خودداری کند.

به عبارت دیگر، آمریکا از اسرائیل می‌خواهد که از رویارویی مستقیم با ایران اجتناب کند. اما اسرائیل این خواسته را اجازه حمله به حزب‌الله تعبیر خواهد کرد. جنگ در لبنان نشان‌دهنده تشدید درگیری‌های منطقه‌ای است. حمایت اسرائیل در غرب کاهش خواهد یافت. ایران زیرساخت های نفتی در سراسر منطقه را تهدید می‌کند تا از بایدن برای مهار اسرائیل امتیازگیری کند. دولت بایدن با یک تصمیم دشوار بین منافع انتخاباتی خود و امنیت اسرائیل روبه‌رو خواهد شد. ایالات متحده تنها قدرتی است که قادر به تحمیل کنترل همزمان بر ایران و اسرائیل است. اما دولت بایدن به دلیل خطر جنگ منطقه‌ای و شوک نفتی فلج شده است و ترس آن را دارد که این شرایط بایدن را به جیمی کارتر تبدیل کند و رئیس‌جمهور ترامپ را دوباره به قدرت برساند.

ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور، سیاستی در قبال ایران به نام «فشار حداکثری» را دنبال کرد. اگر گذشته مقدمه باشد، اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، تحریم های تهاجمی علیه ایران را دنبال می‌کند و خط قرمز آمریکا در برابر سلاح هسته ای را برجسته می‌کند. به همین دلیل، اسرائیل امروز ممکن است بر این باور باشد که می‌تواند بدون از دست دادن حمایت آمریکا، درگیری را تشدید کند. به همین دلیل، ایران باید برای سیاست تهاجمی‌تر ایالات متحده در سال آینده آماده شود، به این معنی که باید در سال‌جاری از فرصت استفاده کند. دولت های ملی عموما بازیگران منطقی هستند. اما جاه‌طلبی‌های انسانی اغلب بر عقل غلبه می‌کند. ایران به ماندگاری منطقه‌ای نیاز دارد، اما نیازی به تسلط منطقه‌ای ندارد. اما تلاش آن برای تسلط، نیاز اسرائیل به ماندگاری را تهدید می‌کند. بیایید امیدوار باشیم که من اشتباه می‌کنم، اما سرمایه‌گذاران نباید روی خودکنترلی هیچ‌کدام از کشورها شرط‌بندی کنند.

--> اخبار مرتبط