سلبریتیهای نان به نرخ روز خور و جایزههایی با طعم خیانت به کشور
اقدامی علیه ایران مانند ساخت فیلم یا یک مصاحبه به عنوان یک فرد شناخته شده و مشهور کافی است تا بتوان در جشنوارههای بین المللی جایزه دریافت کرد و این همه حقیقتی است که باید مردم راجع به سلبریتیها بدانند. در همین راستا علت اهدای جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیرابراهیمی به خاطر بازی در یک فیلم ضداسلامی بعد از سالها خانه نشینی و یا اظهارات مضحکانه ترانه علیدوستی علیه ایران در گفتگو با...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ یکی از خبرهای فراگیر شده این روزها حضور تعدادی از بازیگران سینمای ایران در جشنواره بین المللی فیلم کن فرانسه و حاشیههایی است که پیرامون این حضور رسانهای شده است.
همین حاشیههایی که طی سالهای اخیر به راهی برای بر سر زبانها ماندن نام بازیگران و سلبریتیها تبدیل شده و مستمسکی برای در میدان ماندن بازیگران قرار گرفته است. بسیاری از بازیگران و سلبریتیهای دیگری نظیر بازیکنان فوتبال زمانی که مدت زیادی به کار گرفته نمیشوند تلاش میکنند از طریق حاشیه سازی برای خود به ویژه در فضای مجازی که عرصه جولانگاه هر کسی میتواند باشد، دوباره مطرح شوند.
از پوششهای مضحک و زننده بازیگران در این رویداد جهانی که بگذریم، اهدای جایزه به بازیگری که پیش از این به خاطر یک فساد اخلاقی از کشور گریخته بود، به خاطر حضور در فیلمی ضدایرانی و توهین آمیز به مقدسات اسلام و صحبتهای یکی دیگر از سلبریتیها در گفتگو با رسانه روباه پیر یعنی بیبیسی علیه کشور را شاید بتوان مهمترین حواشی حضور بازیگران ایرانی در جشنواره کن دانست.
عادی شدن بسیاری از مظاهر فساد در جامعه همچون ارتباطات نامشروع به واسطه نفوذی که دشمن از طریق فضای مجازی در جامعه به دست آورد، فرصتی را فراهم کرده است تا بازیگری که سالها به خاطر انتشار فیلمی از ارتباط نامشروعش خانه نشین شده بود، جسارت پیدا کرده، خیلی عادی جلو دوربین امده و جزئیات آن را شرح دهد و از امتیاز و فرصتی که دشمن جمهوری اسلامی ایران، به واسطه در اختیار داشتن امپراطوری رسانهای خود، برای هر حرکت مخالفت آمیزی علیه این نظام در نظر میگیرد استفاده کرده و با بازی در یک فیلم ضدایرانی - ضداسلامی به عنوان بهترین بازیگر زن در جشنواره بین المللی فیلم کن شناخته شود.
*جایزههای بین المللی که دیگر رنگ خود را از دست دادهاند، از صلح نوبل تا فیلم کَن و غیره
هر چند دیگر حنای این جشنوارهها و جایزههای بین المللی نباید نزد مردم رنگی داشته باشد زیرا کافی است فیلمی ساخته شود یا اقدامی علیه ایران انجام شود، تا نقش آفرین این اقدام بتواند به این جایزه دست پیدا کند.
نمونهای از این مسأله را میتوان با نگاهی به افرادی که جایزه صلح نوبل گرفتهاند کشف کرد. «هنری کسینجر»، وزیر امور خارجه آمریکا در سال 1973 میلادی به دلیل تلاش برای پایاندادن به جنگ ویتنام، نوبل صلح گرفت؛ در حالیکه این جنگ تا سال 1975 همچنان ادامه داشت؛ «مناخیم بگین» مشهور به «قصاب دیر یاسین»، «شیمون پرز» و «اسحاق رابین» مقامات سابق رژیم صهیونیستی نیز به دلیل تلاشهایشان برای صلح (!)، نوبل صلح گرفتهاند؛ «جیمی کارتر» رئیسجمهور پیشین آمریکا بهخاطر تلاشهایش برای دموکراسی در سال 2002 و «باراک اوباما» بهخاطر تلاشهایش برای دیپلماسی در سال 2009 جایزه نوبل صلح گرفتند.
از همه جالبتر اینکه «وینستون چرچیل» هم در سال 1953 نوبل گرفته است. مشهور است آکادمی نوبل میخواست به او هم جایزه نوبل بدهد اما چون نمیتوانست به چرچیل جایزه صلح بدهد و چون جایزه نوبل جنگ و نوبل سیاست هم وجود نداشت، نوبل ادبیات را به وی داد. معلوم نیست برای کدام نوشتهها چون او نویسنده نبود به همین جهت گفتند بهخاطر نطقهایش به او جایزه ادبیات میدهند.
چنین سیستمی وجود داشت که جایزه نوبل به بزرگانی نظیر «لئو تولستوی»، «جیمز جویس»، «آنتوان چخوف» و «مارسل پروست» تعلق نگرفت و حتی دست «مهاتما گاندی» نیز که پنج بار برای دریافت صلح نوبل نامزد شده بود، هم به جایزه صلح نوبل نرسید.
*استقبال جشنوارههای بین المللی از فیلمهای ضدایرانی
در عرصه هنر هفتم نیز مصادیق فراوانی از این طرز نگاه به جوایز بین المللی وجود دارد. سنگسار ثریا میم ساخته سال 2008، روایت هولناک و منضجر کنندهای از ایران به نمایش گذاشت که بر گرفته از داستانی مجعول از سنگسار زنی در یکی از روستاهای ایران در کتاب فریدون صاحب جم اختصاص دارد که به حکم روحانی روستا به خاطر مبادرت به روابط نامشروع به سنگسار محکوم و حکم در موردش اجرا و روزنامه نگاری فرانسوی به طور اتفاقی از این ماجرا با خبر می شود. فیلم جزئیات دلخراش سنگسار ثریا را به وسیله مردم روستا (از جمله کودکان خردسال او) و جان کندنش تا مرگ را به تصویر می کشد. این فیلم در این سال در کشورهای زیادی به نمایش درآمد و برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در سال 2009 از جشنواره فیلم لس آنجلس شد.
در سال 1393 جایزه کارگردانی فیلم گاتهام نیویورک به یک کارگردان زن ایرانی الاصل به خاطر فیلم «دختری که شب تنها به خانه می رود» تعلق گرفت که در این فیلم آمریکایی یک دختر چادری ایرانی، نقش خون آشام را بازی می کرد.
در سال 2012، هالیوود فیلم ضدایرانی «آرگو» را در مورد واقعه تسخیر لانه جاسوسی ساخت که به دلیل تحریف حقایق با انتقادات فراوانی مواجه شد، ولی به خاطر ماهیت ضدایرانی خود، جایزه اسکار را دریافت کرد. این فیلم در مجموع در بخش بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین تدوین، 3 جایزه اسکار دریافت کرد و «بن افلک» کارگردان و بازیگر آن، جایزه بهترین کارگردان گلدن گلوب را نیز کسب کرد. با این حال، جایزه اسکار در آن سال به عنوان یکی از سیاسیترین اسکارهای تاریخ هالیوود شناخته شد.
اصغر فرهادی یکی دیگر از مصادیق در یافت جایزه به خاطر مخالفت و ضربه زدن به ایران است. او که فیلمهای بی محتوایش به قول معروف با پایان باز در ایران خیلی مورد استقبال قرار نگرفت، برای جهانی شدن کافی بود چند مصاحبه علیه حکومت انجام داده و از مخالفات حکومت حمایت کند و با فیلمهایی نظیر «فروشنده» چهرهای سیاه را از جامعه ایران به تصویر بکشد. لذا چنین کرد و از ان پس هر سال فیلمهای او در جشنوارههای بین المللی مطرح میشود.
اخرین ساخته فرهادی فیلم «قهرمان» بود که مشخص شد اثری به سرقت رفته از فرد دیگری بوده و پس از این رسوایی چندین ادعا در رابطه با سرقت ادبی اصغر فرهادی توسط نویسندگان سرشناسی همچون علی خودسیانی در فضای رسانه مطرح شد. فرهادی با «قهرمان» در جشنواره کن سال گذشته جایزه بزرگ هیأت داوران را از آن خود کرد.
فیلمهای سینمایی دیگری نیز هستند که به لحاظ داشتن محتوای ضدایرانی یا ضداسلامی برنده جایزههای بین المللی شدهاند و در این گزارش تنها نمونهای از اینها بیان شد. این موضوع فنی و تخصصی بودن جایزههای بین المللی از جمله جوایز جشنوارههای بین المللی فیلم را که در سیستم استکباری امروز جهان تحت سلطه شیطان بزرگ هستند، به طور کلی زیرسؤال میبرد لذا دیگر عجیب نیست که بدانیم زهرا امیرابراهیمیِ نام آشنا چرا توانسته بعد از سالها خانه نشینی به یکیاره با بازی در فیلم «عنکبوت مقدس» که توهین به مقدسات ایرانیان است، برنده جایزهای بین المللی شود.
*پشت کردن به کشور برای مطرح شدن
زمانی که فرد از خود جوهرهای برای عرض اندام نداشته باشد لاجرم به فرصتهایی دیگر برای مطرح شدن پناه میآورد، فرصتهایی نظیر حاشیه سازی، نظیر انداختن خود به دامن دشمن و از این قبیل. همچون آن فردی که خواستار به دست آوردن شهرت است اما از طریق علم و فن و ورزش و غیره موفق نمیشود لذا دست به یک کار دردسترستر میزند و مثلا با کشتار چندین نفر جنایتی را رقم میزند که سبب شهرت او میشود.
طبیعی است در دنیای سلطه که مهمترین ابزار نفوذ آن یعنی رسانه در دست استکبار شیطانی است، بازیگری که مانند علیرضا افتخاری و یا الهام چرخنده دم از دین و غیرت دینی بزنند مورد انواع تهمتها و فحاشیها و خلاصه فشار رسانهای قرار میگیرند که همین فشار سبب القایی در جامعه میشود که به صورت فیزیکی هم جرأت حضور در جامعه را پیدا نمیکنند اما اگر بلعکس فردی مقدسات را زیرسؤال ببرد و علیه کشور صحبتی کند، بلافاصله ترند بین المللی میشود.
این موضوع بسیار برای افرادی که گفته شد از خود جوهرهای برای رقابت در عرصههای سالم را ندارند و یا میخواهند یک شبه ره صد ساله را طی کنند، جذابیت دارد و البته مورد استقبال بسیاری از ایشان نیز واقع میشود.
مانند ترانه علیدوستی که روبروی دوربین ضدایرانی در حالی که کشف حجاب کرده است مینشیند و در حالی که پیش از این نیز چه در گفتگو با رسانههای داخلی ایران، چه در گفتگو با رسانههای کشورهای دیگر و چه در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی علیه ایران و اسلام به کرات نفرت پراکنی کرده است، بیان میکند در ایران فضای انتقاد وجود ندارد؛ که اگر در آن لحظه و در آن روز جلو دوربین میگفت «اکنون شب است» باورپذیرتر بود تا این که با شرایطی که ذکر شد اظهار کند فضای نقد در ایران وجود ندارد.
سوای این موضوع کافی است نگاهی کرد به روزنامههای اصلاح طلبی نظیر «اطلاعات»، «ابتکار»، «اعتماد ملی»، «آفتاب یزد»، «شرق» و غیره و دید چه مطالبی که با موضوع انتقاد و یا حتی توهین به ایران و اسلام نمینویسند و یا گفتههای و نوشتههای افرادی نظیر مصطفی تاجزاده که علناً دم از آرمان براندازی نظام جمهوری اسلامی میزند در حالی که در داخل کشور زندگی میکند، و یا محمود صادقی، فائزه هاشمی و غیره نشان میدهد که در ایران فضای انتقاد وجود دارد یا نه.
*نان به نرخ روزخورهایی که الگوی مردم و جوانان شدهاند
هر چند امثال ترانه علیدوستی و امثال این دروغ گفتنهای به روشنی روز توسط ایشان زیاد است اما متأسفانه به واسطه همان برتری رسانهای که در دست دشمنان ما است و به واسطه غفلت مسئولان ما از رسانههای مهمی نظیر صدا و سیما، بر سر زبانها هستند و در تصمیم گیریها و جهت دهیهای به جامعه و جریانسازیها و در یک کلام انحراف جامعه تأثیر بسیار زیادی دارند.
ترانه علیدوستی که زمانی که مرحوم فرج الله سلحشور از فساد اخلاقی در سینمای ایران صحبت میکند علیه این کارگردان و فیلمساز سینمای ایرانی موضع میگیرد بعدها خودش با راه اندازی جنبش Me Too از فساد اخلاقی و تجاوز به بازیگران زن در سینمای فاسد ایران سخن میگوید.
جالبتر این که در حالی جزء هیئت پنج نفره این جنبش در ایران است که در همین جشنواره فیلم کن در کنار سعید پورصمیمی ایستاده و خوش و بش کرده و عکس میگیرد که در آخرین خبر از فساد اخلاقی سینمای ایران، کتایون ریاحی مدعی شده است به وی تجاوز کرده است.
دروغ گویی این افراد که در قید و بند حیا و شعور نیستند، آن قدر گستاخانه است که در حالی دهها زن ایرانی در مسابقات شنا شرکت کردهاند و مدالهای رنگارنگ را از آن خود کردهاند و در حالی که صدها استخر شنای ویژه بانوان در کشور فعال است و مسابقات شنای بانوان به کرات در کشور برگزار میشود، علیدوستی در حاشیه اکران فیلم اورکا در جشنواره فیلم 2021 دوحه قطر، در راستای همان دم تکان دادن برای آمریکا اظهار میکند شنا برای زنان در ایران ممنوع است.
مهمترین مسأله در رابطه با چنین سلبریتیهایی شناخت ایشان و روشنگری در رابطه با اهداف و جایگاه این افراد است. مردم باید بدانند چرا امثال ترانه علیدوستی و اصغر فرهادی موفق به کسب جایزه در جشنوارههای بین المللی میشوند و بدانند این جایزههای بین المللی امثال صلح نوبل که به کسانی داده شده است که دستشان به خون هزاران زن و کودک بی گناه و مردم غیرنظامی آلوده است، اعتباری نداشته و ندارد.
انتهای پیام /