طالقانی: «سلبریتی ایرانی» در بستر سیاسی متولد و به حیات خود ادامه میدهد + فیلم
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو - سیدرضا میرجعفری، داوود طالقانی، نویسنده و کارشناس حوزه سلبریتی در گفتوگو با دانشجو اظهار داشت: تقریبا همه ما قبول داریم که هم پدیده «فرهنگ شهرت» یک زمینه سیاسی دارد و هم اینکه در ایران، تولد «سلبریتی ایرانی»، کاملا وابسته جریانات سیاسی بوده است. وقتی در مورد سلبریتی در ایران حرف میزنیم، این امکان وجود ندارد سخنان ما بدون جهت گیریهای سیاسی...
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو - سیدرضا میرجعفری، داوود طالقانی، نویسنده و کارشناس حوزه سلبریتی در گفتوگو با دانشجو اظهار داشت: تقریبا همه ما قبول داریم که هم پدیده «فرهنگ شهرت» یک زمینه سیاسی دارد و هم اینکه در ایران، تولد «سلبریتی ایرانی»، کاملا وابسته جریانات سیاسی بوده است. وقتی در مورد سلبریتی در ایران حرف میزنیم، این امکان وجود ندارد سخنان ما بدون جهت گیریهای سیاسی باشد.
این نویسنده ضمن بیان اینکه تجربه شهرت و سلبریتی در هر فرهنگ، متفاوت است، اشاره کرد: تجربه «سلبریتی ایرانی» نیز یک تجربه یکتا است و لزوما نمیتوان این تجربه را با سایر کشورها مقایسه کرده و شباهتها و یا تفاوتهای آن را ذکر کرد؛ گرچه شباهتهایی کلی وجود دارد.
طالقانی افزود: داخل همین تجربه ویژه، میتوانیم این ادعا را داشته باشیم که درست است که در ایران، سلبریتی یک پدیده سیاسی است، اما یکی از گروههای سلبریتی در ایران، سلبریتیهایی هستند که در نهایت به کنشگری سیاسی روی میآورند نه تمام آنها.
وی تصریح کرد: کنشگری سیاسی، زمانی از سلبریتی سر میزند که او کاملا رو بازی میکند و خودش را در مقام مقابله با نیروهای سیاسی مستقر در ایران قرار میدهد.
این نویسنده در توصیف ساختار سلبریتیها در کشور ما توضیح داد: سلبریتیها در ایران معمولا از این فاصله بین دولت و ملت و یا حاکمیت و مردم استفاده میکنند. پیش از این، برای مثال در 10 سال قبل، کارکرد سلبریتیها این بوده است که کنشگر مرزی یا نیروهای میانجیگر بین حاکمیت و مردم باشند. یعنی هم حاکمیت از سلبریتیها استفاده میکرد تا روی افکار عمومی اثر بگذارد و هم مردم از آنها به عنوان کسانی که صدایشان از خودشان بلندتر است، استفاده میکردند تا خواستهای خود را به دولت بقبولانند. پس از اتفاقات سال 1401، این کارکرد سلبریتیها از دست رفت.
وی ادامه داد: از دست دادن ویژگی میانجیگری، باعث این موضوع شد که برخی از سلبریتیها به کنشگری سیاسی روی بیاورند و این نوع از کنشگری، عملا آنها را از سلبریتی بودن خارج کرد. آنها دیگر دز عرصههای نمایشی مانند ورزش، خوانندگی، بازیگری و... فعالیت نمیکنند.
طالقانی: هرچند ممکن است که اثرگذاری اجتماعی داشته باشند اما از میزان طرفدارها و هوادارهای آنها به میزان چشمگیری کاسته شده است و صرفا به دلیل اتخاذ مواضع رادیکال، دنبال میشوند.
طالقانی در ادامه در پاسخ به سوال دانشجو پیرامون اینکه آیا سوداهای اقتصادی و پناهندگی در تبدیل شدن سلبریتیها به یک ابزار تبلیغات سیاسی، دخیل هستند، توضیح داد: چند مورد از دولتها هستند که یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که سلبریتیهایی دارند مخاطبانشان داخل جوامع هستند اما خود سلبریتیها درون این مرزهای سیاسی زندگی نمیکنند؛ ایران، چین و روسیه، تقریبا در این ویژگی مشابه هستند.
وی ادامه افزود: سلبریتیهایی که در حال رفتوآمد به کشوری دیگر هستند، آنها هنوز تحت سیطره حکمرانی فرهنگی ایران هستند و حاکمیت، وزارت ارشاد و سایر نهادهای اجرایی، روی آنها اعمال ارادهای مستقیم و یا غیر مستقیم دارند.
این پژوهشگر ادامه داد: اما سلبریتیهایی که کامل از ایران میروند، عملا از دایره حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی خارج شده و از آن لحظه به بعد حداقل برای حاکمیت، تبدیل به یک مشکل میشوند.
وی اظهار داشت: هرچند اخیرا، سلبریتیهایی که از ایران میروند متوجه شدهاند که دیگر حتی ترکیه یا گرجستان نیز جای مناسبی برای مهاجرت آنها نیست.
طالقانی خاطرنشان کرد: سلبریتیای که از چتر حکمرانی فرهنگی ایران خارج میشود، فرصتهایی که برای نمایش خودش پیدا میکرد، بسیار محدود میشود. حتی اگر کسی بخواهد به صورت غیرقانونی در داخل کشور فعالیت داشته باشد، با وجود چنین محدودیتی نیز فرصت کنشگری بیشتری نسبت به زمانی که از کشور خارج شود دارد.
وی تصریح کرد: ممکن است اشکان خطیبی و افرادی مثل او، در یک جشنوارهای حضور پیداکنند اما غالبا دیگر مخاطب آنها ایرانیها نیستند و از همین روی، ما دیگر نمیتوانیم آنها را سلبریتی ایرانی محسوب کنیم.
طالقانی در مورد تغییر میزان تاثیرگذاری چنین سلبریتیهایی گفت: سطح تاثیرگذاری چنین سلبریتیای، به یک اکانت در یک شبکه اجتماعی خاص، تنزل پیدا میکند. این اتفاق در مورد علی کریمی نیز صادق است؛ این فرد، اکنون یک اکانت توئیتری بیش نیست. دامنه اثرگذاری آنها هم در حد دنبالکنندههایشان است.
طالقانی، مقصر اصلی شرایط موجود و عدم استفاده درست از ظرفیت سلبریتیها برای فعالیت در زمینه فلسطین را، حاکیمیت دانست و اشاره کرد: در وهله اول به این علت است که اینقدر از سلبریتیها به شکل آشکار، استفاده سیاسی شده است و نگاه آن به سلبریتی به عنوان یک ابزار ایدئولوژیک برای رسیدن به اهداف بوده است که دیگر این ابزار از سال 1401 کارکرد خود را از دست داده و دیگر عروسک خیم شب بازی دستهای بالاتر نمیشود.
وی ادامه داد: مسئله دوم این است که حاکمیت مسئله فلسطین را هنوز از دولتی بودن خارج نکرده است. شاید همه این را قبول داشته باشند که این مسئله، فارغ از ارزشهای سیاسی و الهی بسیار مهم است، اما حاکمیت این مسئله را به نفع خودش و به صورتی ایدئولوژیک کرده است.
این پژوهشگر گفت: حکومت همچنین گفتاری هم تولید نکرده است تا به مخاطبانی که با حاکمیت فاصله دارند نشان دهد که اگر از فلسطین حمایت کنید، لزوما به این معنا نیست که در حال طرفداری از من هستید.
طالقانی در پایان اظهار داشت: در نتیجه، سلبریتیای که با جمهوری اسلامی مشکل داشته باشد یا حدس میزند هوادارانی داشته باشد که با جمهوری اسلامی مشکل داشته باشند، به راحتی نمیتواند وارد مسئله فلسطین شود.