عراقچی و ویتکاف باید بر سر یک متن «آتش بس» تفاهم کنند / وضعیت فعلی نه آتش بس است، نه ترک مخاصمه!

اقتصادنیوز: علی خرم سفیر پیشین ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو به «اقتصادنیوز» می گوید: ایران باید علیه گروسی، اسرائیل، آمریکا و اروپا به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه شکایت کند.
کیاوش حافظی: پس از 12 روز جنگ بین ایران و اسرائیل، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در یک توئیت اعلام کرد که بین ایران و آتش بس برقرار خواهد شد. او مدعی شد که طرفین این جنگ برای آتش بس سراغ او رفتند.
عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که توافقی بین طرفین شکل نگرفته است اما اگر اسرائیل دست از حملات خود بکشد، ایران نیز اصراری به ادامه جنگ ندارد.
اما همانطور که این جنگ ناگهانی بود، اعلام آتش بس هم یکباره به نظر میرسید. بدون آنکه مذاکره و توافقی صورت بگیرد یا دستکم بیانیهای در مجامع بینالمللی خوانده شود.
اساسا چنین وضعیتی آتشبس نام دارد یا از نظر حقوقی باید آن را ترک مخاصمه خواند؟ این وضعیت چقدر میتواند شکننده باشد و برای تضمین و تثبیت آتشبس چه اقداماتی را باید دنبال کرد؟
در این رابطه، «اقتصادنیوز» تحلیل علی خرم، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو را جویا شده است. این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به ادعای آمریکا مبنی بر نابودی تأسیسات هستهای ایران، مذاکرات هستهای را عملاً منتفی میداند و بر پیگیری حقوقی در نهادهای بینالمللی برای رفع تحریمها تأکید دارد.
این کارشناس سیاست خارجه نیز مثل بسیاری از تحلیلگران مذاکرات 60 روزه ایران و آمریکا را فریبی از سوی واشنگتن و تلاویو میداند که با هدف غافلگیری ایران طراحی شده بود.
مشروح گفتگوی علی خرم با «اقتصادنیوز» را در ادامه می خوانید.
******
* آقای خرم! اگرچه گفته میشود بین ایران و اسرائیل یک آتش بس برقرار است اما از آنجایی که روی کاغذ نیامده و مراحل رسمی سنتی خود را طی نکرده شاید بهتر باشد نام ترک مخاصمه بر روی آن گذاشت. حتی اگر نام آتش بس را هم بر روی آن بگذاریم به نظر میرسد آتش بس شکنندهای در جریان است. این وضعیت را چطور ارزیابی میکنید؟
ایران و اسرائیل نه به مرحله آتشبس رسیده اند نه به مرحله ترک مخاصمه. برخلاف نمونهای که بین ایران و عراق یا موارد مشابه دیگر رخ داد. همانطور که میدانید، توان اسرائیل پس از حملات موشکی به پایان رسید و از ترامپ خواست آتشبسی برقرار شود. ترامپ نیز، بدون آنکه اصلاً با ایران هیچ قرار و مداری بگذارد، خود را شاه شاهان دید و مانند بسیاری سخنان دیگرش گفت که در 6 و 12 ساعت دیگر چنین اتفاقاتی میافتد.
او هیچگونه توافقی با ایران منعقد نکرد. حالا ممکن است اسرائیل به صورت شفاهی گفته باشد من چنین کاری میکنم. بنابراین، از نظر حقوقی، ایران باید با آمریکا که این حرف را زده و واسطه بوده، چه ایران بپذیرد چه نپذیرد گفتوگو کند. حالا ممکن است که اسرائیل به صورت شفاهی گفته باشد که من این کار را میکنم. بالاخره فارغ از این که ایران قبول داشته یا نه ترامپ این حرف را زده است. ایران هم اعلام کرده که اگر اسرائیل دست از حملات خود بکشد، ما هم حمله نخواهیم کرد. بنابراین، ایران باید با آمریکا، یعنی آقای عراقچی و ویتکاف، در نخستین دیدارشان بهجای پرداختن به مسائل ایران و آمریکا به این موضوع بپردازد.
باید متنی بین ایران و آمریکا مورد تفاهم قرار گیرد که ویژگی های یک آتش بس قید شود
*پس یعنی معتقدید که در این رابطه باید مذاکراتی شکل بگیرد؟
باید متنی مورد تفاهم ایران و آمریکا قرار بگیرد که در آن ویژگیهای این آتشبس قید شود. مثلاً اینکه طرفین حق نداشته باشند به یکدیگر شلیک کنند، هواپیماهای هر دو طرف حق ورود به حریم هوایی یکدیگر را نداشته باشند و سایر موارد نیز باید بهصورت مکتوب درآید. حتی اگر آن را امضا نکنند هم دستکم به شکل یک بیانیه یا اعلامیه تنظیم شود تا بعدها قابل استناد باشد.
در غیر این صورت، اسرائیل چون در عملیات خود موفق نبوده طبق روال سنتیاش، همانگونه که در مواجهه با لبنان، سوریه، حماس، فلسطینیها و حوثیها عمل کرده، وقتی در موضع ضعف قرار گرفته آتش را خاموش کرده و هرگاه احساس قدرت کرده، دوباره به دلخواه خود آتش جنگ را روشن کرده است.
از این نظر، فوریترین اقدام برای ایران این است که با آقای ویتکاف بر سر این موضوع به تفاهم برسد؛ یک بیانیه یا اعلامیه حالا امضا بشود یا نه که در آن ویژگیهای آتشبس مشخص شده باشد تا در آینده قابل استناد باشد.
اسرائیل هیچگاه اهل همکاری به تعهدات نبوده و نیست
همچنین باید اضافه کنم که اسرائیل حتی در مورد آتشبس با لبنان، با وجود اینکه توافقی بینالمللی با نظارت ناظران سازمان ملل وجود داشت، به تعهداتش پایبند نماند و شرایط همان آتشبس را که خود پذیرفته بود، رعایت نکرد. بنابراین میخواهم بگویم که در نهایت، اسرائیل هیچگاه اهل همکاری و پایبندی به تعهدات نیست، مگر زمانی که زورش نرسد.
اما گام بعدی این است که ما آمریکا را مسئول بدانیم و از آن بخواهیم که وقتی گفته آتشبس برقرار شود، این تفاهم را بهصورت مکتوب درآورد و در اختیار جهان قرار دهد. چراکه اگر در آینده یکی از طرفین که قطعاً ایران چنین اقدامی نخواهد کرد و مشخصاً اسرائیل، نقض عهد کند، جامعه جهانی بداند که اسرائیل با مفاد آتشبس، آن اعلامیه یا بیانیه، مخالفت کرده و از آن عدول کرده است.
در آن صورت، حق ایران از نظر حقوقی قویتر خواهد بود؛ هم برای پاسخ فیزیکی، یعنی حمله موشکی، و هم برای پیگیری در نهادهای بینالمللی.
* اینجا سؤالی به میان میآید؛ بهنظر شما آیا مذاکرات پیشین باید ادامه پیدا کند؟ بهرحال فارغ از اتفاقات اخیر، مکانیسم ماشه را داریم که ممکن است ظرف دو یا سه ماه آینده فعال شود؛ در چنین شرایطی ممکن است یا اسرائیل دوباره چراغ سبز آمریکا را دریافت کند، یا حتی خود آمریکا مستقیماً وارد عمل شود؟
هدف از مذاکرات ایران و آمریکا این بود که بر سر مسئله غنیسازی، ایران و آمریکا به یک توافق و تفاهم برسند. اما مقامات آمریکایی و شخص دونالد ترامپ گفتهاند، دیگر چیزی بهنام تأسیسات هستهای وجود ندارد که بخواهند درباره غنیسازی آن صحبت کنند. بنابراین، صورتمساله از نگاه آنها پاک شده است.
به همین خاطر هم عرض کردم که تنها موضوع باقیمانده برای مذاکره، مسئله آتشبس است و ایران و آمریکا باید بنشینند و آن را فرموله کنند؛ چراکه بر اساس اظهارات خود آمریکاییها، دیگر موضوعی برای مذاکره وجود ندارد.
مکانیسم ماشه فعلا منتفی است زیرا...
موضوع «مکانیسم ماشه» هم در همین چارچوب قرار میگیرد. اگر قرار بود آن را فعال کنند، برای این بود که بگویند ایران به تعهدات هستهایاش پایبند نبوده، در حال غنیسازی است یا مثلاً از دید آنها دارد سلاح هستهای میسازد. اما این مسئله هم اکنون منتفی است؛ یعنی از نظر عملی، از دیدگاه آمریکا و اروپا، چنین چیزی وجود ندارد.
حالا اگر آمریکا بخواهد بر ادامه مذاکرات اصرار کند، طرف ایرانی میتواند گوش دهد. اما اگر طرف آمریکایی بگوید: «آقای ایران! بیا توافق کنیم روی فرمولی در مورد غنیسازی»، ایران خواهد گفت: «مگر شما خودتان نگفتید که این موضوع تمام شده؟» در واقع، آمریکا از آخرین برگ خود به شکلی ناشیانه استفاده کرد.
اگر عاقلانه رفتار میکرد، به مذاکرات ادامه میداد و هیچگاه به سمت حمله نمیرفت. در این صورت بود که میتوانست ایران را به توافق وادار کند. اما آنها در همان ابتدا به حمله روی آوردند و وقتی این اتفاق افتاد، از نظر ایران دیگر جایگاهی برای مذاکره باقی نماند. ایران معتقد است که آمریکا با این اقدام، خصومت خود را نسبت به موضوع نشان داده و دیگر فضایی برای نشستن پای میز مذاکره، توافق یا تفاهم وجود ندارد.
البته این موضوع بستگی دارد به اینکه صحنه تبادل نظر بین دو طرف چگونه شکل بگیرد. باید دید آیا آمریکا قصد رفع و رجوع دارد؟ آیا میخواهد جبران کند؟ یا اصلاً چه برنامهای دارد؟ این برمیگردد به آن موقعیت مشخص و اینکه طرف آمریکایی چه حرفی برای گفتن دارد.
* آقای خرم! هم در رسانه های خارجی و هم در رسانههای داخلی این تحلیل مطرح شده که اصلاً مذاکره فریبی بوده که با همراهی اسرائیل و با هدف فریب ایران از جنگ شکل گرفت. شما این تحلیل را تا چه اندازه صادق میدانید؟
بله، من هم آن را صادق میدانم. شاید بتوان این رفتار را نوعی «زیگزاگی عملکردن» دونالد ترامپ دانست که خود اثباتکننده این موضوع بود؛ اینکه آنها از ابتدا هیچ علاقهای به مذاکره نداشتند و هیچ منفعتی برای خود در رسیدن به تفاهم نمیدیدند.
احتمالاً ایران را حدود سه ماه درگیر مذاکرات کردند تا در همین مدت اسرائیل بتواند از طریق همان شبکه نفوذ که من از آن با عنوان «چنبره موساد - افغانی» یاد میکنم مقامات ردهبالای نظامی ایران را هدف قرار دهد.
تصورشان هم این بود که اگر چنین اتفاقی بیفتد، همانطور که صدام حسین فکر میکرد، طی سه روز ایران تسلیم خواهد شد و تهران «دستهای خود را بالا خواهد برد.»
ایران دست خود را مقابل اسرائیل بالا نبرد
آن سه روز گذشت و ایران دستهای خود را بالا نبرد؛ هرچند که متأسفانه در آن برخی مقامات شهید شدند. برخی نقاط هم هدف حملات اسرائیل یا همان کماندوهایی قرار گرفت که اسرائیل مدعی اعزام آنها به ایران است؛ منظورش در واقع عوامل افغانستانی موساد است که در داخل ایران فعالاند و هنوز هم متأسفانه علیرغم دستگیری شماری از آنها، تعداد زیادی در گوشهوکنار تهران و خارج از تهران حضور دارند. اسرائیل همچنان امیدوار است از طریق این افراد که آنها را «کماندو» مینامد اقدامات خرابکارانهای انجام دهد و فعلاً در انتظار زمان مناسب برای این کار است.
بهنظر من، طی آن سه ماه، آنها دقیقاً در حال زمینهسازی برای این عملیات بودند. هدفشان این بود که تمرکز ایران را به سمتی منحرف کنند که تصور نکند طرف مقابل در حال آمادهسازی برای حمله است. بنابراین، من هم همین تحلیل را از رفتار آمریکا و اسرائیل دارم. این دو در موارد زیادی نقش بازی میکردند، یکی در نقش پلیس خوب، دیگری در نقش پلیس بد؛ و تلاششان این بود که صحنه را طوری طراحی کنند که ایران متوجه نشود چه در حال رخ دادن است.
منطقی نیست آمریکا تأسیسات را نابود کرده باشد و همچنان تحریمها را نگه دارد
* اینجا یک سوال دیگر به میان می آید؛ بر اساس اینکه شما هم مذاکرات را فریب خواندید، عده ای در داخل معتقدند که اساسا ادامه مذاکرات با آمریکا منطقی ندارد. تکلیف تحریم های ایران چه می شود؟ برای تحریم راهی به جز دیپلماسی وجود دارد؟
از دید آمریکا، تحریمها را خود آمریکا وضع کرده است. واشنگتن مدعی است که تأسیسات هستهای ایران را زده و نابود کرده و در نتیجه دیگر دلیلی برای توافق درباره غنیسازی باقی نمانده است. قرار بود در قبال دستیابی به توافقی بر سر غنیسازی، تحریمها برداشته شود؛ اما یکطرف معادله را آنها با حمله فیزیکی از نگاه خودشان حل کردهاند و میگویند اکنون هیچ تأسیسات هستهای در ایران وجود ندارد.
در چنین شرایطی، تداوم تحریمها عملاً به معنای دور تازهای از خصومت است و برای ایران جای طلبکاری باقی میگذارد. نهتنها ایران، بلکه جامعه جهانی هم میپرسد: شما مدعی بودید مسئله تأسیسات هستهای و غنیسازی وجود دارد؛ حال که خودتان آنها را از بین بردهاید، باید به نقطه اول برگردید. منطقی نیست آمریکا تأسیسات را نابود کرده باشد و همچنان تحریمها را نگه دارد.
ردپای گروسی و سه کشور اروپایی در چرخه توطئه علیه ایران
اگر واشنگتن، یا شخص دونالد ترامپ، تحریمها را لغو نکند، ایران باید در عرصه بینالمللی فشار لازم را ایجاد کرده و استدلال منطقی خود را بارها تکرار کند. همانطور که پیشتر هم گفتهام، بهنظر من ایران باید این چرخه توطئه را در دیوان بینالمللی دادگستری لاهه پیگیری کند: نخست علیه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی؛ سپس علیه سه کشور اروپایی بانی قطعنامه در شورای حکام که بهاصطلاح آتشبیار معرکه بودند؛ و در نهایت علیه آمریکا و اسرائیل، که به ایران تجاوز کردند. ایران باید این شکایت را بهجد دنبال کند؛ آنگاه مطالبه رفع تحریمها منطقیتر و محکمتر خواهد شد.
*اینکه اگر شکایت بکنیم و حتی به محکومیت بینجامد، چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟ مثلا لاهه ارتشی ندارد که دست به حمله نظامی بزند یا عدهای را دستگیر کند؟
بله درست است.
پرونده خود را به مجامع بین المللی ببریم و به نتیجه حقوقی برسانیم
* پس خروجی و دستاورد آن چه خواهد بود؟
وقتی مرحوم دکتر مصدق به شورای امنیت رفت و در دیوان بینالمللی دادگستری از انگلیس بهخاطر ملیشدن نفت شکایت کرد، مگر کسی انگلیس را نظامی هدف قرار داد؟ با این حال، همه دنیا، انگلیس را در ماجرای ملی شدن نفت به خاطر دخالت در حق ایران محکوم کردند. میخواهم بگویم ما هم باید مبانی حقوقی خود را درست فراهم کنیم؛ اینکه در کجا و چه زمانی بتوان آن را اجرا کرد، بحث دیگری است.
عرض کردم: رئیسجمهور بعدی آمریکا نمیخواهد در برابر افکار عمومی جهان زیر سؤال برود، همانطور که اکنون، مثلاً اسرائیل را آفریقای جنوبی به دیوان بینالمللی دادگستری برد و بهعنوان جنایتکار جنگی و مرتکب جنایت علیه بشریت محکوم کرد و این حکم همیشه بالای سر اسرائیل خواهد بود. ما هم باید پرونده خود را ببریم و به نتیجه حقوقی برسانیم؛ آن موقع، در جریان دستیابی به این نتیجه، مطمئن باشید آمریکا هم سعی میکند نزدیک شود و به هر صورت، سر کیسه را شل کرده و برخی مشکلات تحریمی را برطرف کند.
همچنین بخوانید- بازتاب بیانات مهم رهبر انقلاب در رسانه آمریکایی
- مرعشی:: الآن دیگر زمانی نیست که بخواهد شکاف بین دولت و ملت وجود داشته باشد / توانایی موشکی و پهپادی...
- علایی: منظور ترامپ از «مذاکره» پذیرش بیچونوچرای خواستههایش توسط ایران بود + فیلم
- وزیر دفاع ایران خط و نشان کشید / تصمیم ما بر تنبیه متجاوز با تمام توان است
