علمالهدی: دوچرخه سواری دختران، غرایز جنسی جوانان را شعلهور میکند
یکی از مصادیق تبرج و نمایش دادن اندام بدن، مسئله دوچرخهسواری است که در اسلام نهی شده، مصداق دوچرخهسواری زن و دختر، مصداق تبرجی است که قرآن نهی کرده و بر اساس آن رهبری فتوا دادند که دوچرخهسواری زنها و دخترها باید ممنوع شود مخصوصا در این شهری که شهر امام رضاست، فرهنگش فرهنگ رضوی است و حاکمیت جریان فکری و فرهنگی در این شهر، مربوط به هویت شخص شخیص وجود مقدس علی بن موسیالرضا است.
امامجمعه مشهد با اشاره به اینکه حق دوچرخهسواری، تفریح و نشاط بانوان در فضای امن، حقیقتی غیرقابلانکار است گفت: این وظیفه شهرداری است فضایی را فراهم کند که تمام امکانات آماده باشد تا دور از نگاه مردها، خواهران دوچرخهسواری کنند، تفریح کنند و نشاط و ورزش جوانی داشته باشند، این حقیقتی نیست که کسی با آن موافق نباشد.
سید احمد علمالهدی در شانزدهمین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در کشور، نکاتی را در مورد شهادت امام صادق (علیهالسلام)، نقطه توجه ایشان نسبت به ولایتمداران، صدور انقلاب اسلامی به جوامع غیرمسلمان و مسئله دوچرخهسواری عمومی بانوان ایراد کرد.
متن سخنان مکتوب علم الهدی را در ادامه میخوانید:
السلام علیکم و رحمتالله
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله، والصلا والسلام علی رسولالله و علی آله آل الله، لاسیما بقیهالله و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله و عن علی امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین و حجج الله.
اوصیکم و نفسی عبادالله بتقوالله
همه شما عزیزان و خودم را به تقوای الهی سفارش میکنم.
این هفته نیز همچون هفتههای گذشته در دوران تعطیلی نماز جمعه، با شما برادران و خواهران عرایضی را تقدیم میداریم.
امروز مقارن است با سالروز شهادت جانگداز امام صادق (علیهالسلام) که در دو روز گذشته بود و شب شهادت سردار رشید اسلام، مرحوم دکتر چمران رضوانالله تعالی علیه است.
شاید برای ما شیعیان این نکته قابل دقت و بااهمیت باشد که وجود اقدس امام صادق (علیهالسلام) در بین شیعیان، علما، دانشمندان و متفکرین، چه کسی را میپسندند و برای ما در مقام عشق و ارادت به ساحت ولایت امام صادق (علیهالسلام) که ارزشگذاری آن حضرت برای ما حائز اهمیت است، شیعهای باشیم و دلداده و ارادتمندی که موردپسند و رضای امام صادق، رئیس مذهبمان قرار بگیریم.
برای شناخت این واقعیت، تحلیلها، حدسها و گمانها کفایت نمیکند، باید یک نمونه عینی و شاهد دقیق در دست داشته باشیم؛ وجود مقدس امام صادق (علیهالسلام) صاحب مکتبی بودند که هزار دانشمند در محضر ایشان کسب علم کردند، اصحاب اندیشمند، متفکر، عالم و باشخصیت علمی و فکری در محضر مقدس امام صادق (علیهالسلام) (علیهالسلام) وجود داشتند.
به قول آن مرد بزرگوار که میگوید «کار بهجایی رسید که وارد مسجد پیغمبر میشدیم، حلقههای گفتوگوی علمی تشکیل میشد و همه اینها یکنوا داشتند «.. قال لنا جعفر بن محمد»، در میان مجموعهای که علما و اندیشمندان در محضر امام صادق بودند، یک آقاپسر جوان بیشتر از همه برای حضرت جلبتوجه کرده بود و بیشتر موردتوجه و عنایت خاص امام صادق (علیهالسلام) قرار گفته بود.
مبارزه در خط ولایت موردتوجه امام صادق (علیهالسلام)
در سرزمین منا در فصل حج، حضرت در میان خیمه نشسته بودند و با تمام فقها، بزرگان و شخصیتهای برجسته علمی، فقهی و فکری مثل زکری بن آدم، زرار بن اعین، محمد بن مسلم و دیگران در محضر حضرت بودند، پرده خیمه کنار رفت، آقاپسر جوانی وارد شد که حتی بعضیها گفتند هنوز موی صورتش کاملا نروییده بود، امام از جا جستند، آقاپسر را طلبیدند، او را در آغوش گرفتند، صورتش را بوسیدند و او را بالای دست همه علما، بزرگان و محدثین نشاندند و فرمودند «هشام بن حکم، مذاکرات خودت را با عمران صابی برای این آقایان بیان کن».
علت امتیاز این آقاپسر جوان بر همه اصحاب کبار، علما و اندیشمندانی که در محضر امام صادق (علیهالسلام) بودند، شخصیت مبارزاتی این جوان در برابر انحراف رهبری اسلام از خط امامت و تبیین، تحلیل و استدلال بر حقانیت امامت و ولایت و رهبری آسمانی از طرف خدا بود؛ به خاطر این خصوصیت که هشام بن حکم داشت، حضرت او را بر دیگران ترجیح میدادند و او را پسندیده بودند.
فرمودند «هشام، تو وقتی تصمیم میگیری مانند پرندهای به پرواز دربیایی و در برابر اندیشمندان و صاحبان قدرت و سیاست و اندیشه حرف بزنی و عرصه امامت را برای آنان تبیین کنی، مثل آن پرنده پاهای خود را به زمین محکم کن و بعد به پرواز دربیا، شروع کن به سخن گفتن و حرف زدن، کمک ما به تو میرسد».
جناب هشام بن حکم فردی بود که هارون میگفت «زبان هشام از هزار شمشیر برنده، تیزتر است»، این فرد موردعلاقه امام صادق (علیهالسلام) بود؛ در آن زمان در جمع اصحاب کبار امام صادق (علیهالسلام) و علما و اندیشمندانی که بودند، هشام بهعنوان عنصر مبارزاتی صاحب سخن و قدرت کلام و تبیینکننده امامت و ولایت اهلالبیت توجه امام صادق (علیهالسلام) را به خود جلب کرده بود و حضرت از او خوششان میآمد.
رسالت اصلی نظام اسلامی، صدور انقلاب و اصول انقلاب اسلامی است
یعنی اگر امروز باوجود یک نظام مقدس اسلامی و ولایی که در این جامعه به وجود آوردیم، بخواهیم رسالت اصلی خودمان را به رسالت امام صادق (علیهالسلام) پسند و موردتوجه ایشان قرار دهیم، همان نکتهای است که امام بزرگوار ما در ابتدای انقلاب اسلامی بهعنوان یک اصل و نقطه محوری و استراتژی راهبردی نظام و انقلاب فرمودند است، وظیفهمندیم انقلاب را صادر کنیم.
آنچه برای ما از ابتدای انقلاب در زمان حیات امام راحل تا امروز و رهبری رهبر معظم انقلاب قابلتوجه هست، صدور انقلاب مقدس اسلامی و صدور اصول این انقلاب نهتنها ملل و جهان اسلام بلکه به سایر ملتها، مردم و افکار و اندیشههای دنیا است، انقلاب ما تنها به جهان اسلام صادر نشده، خوشبختانه به تمام جهان صادرشده است؛ آن روزی که انقلاب مقدس اسلامی ما به پیروزی رسید، استکبار بهعنوان نقطه مقابل این انقلاب و نقطه هدفی در سرکوب کردن بهوسیله انقلاب قرار گرفت، آن روز تنها در این کشور «مرگ بر آمریکا» میگفتند و تنها پرچم آمریکا را بهعنوان مظهر استکبار جهانی آتش میزدند، اما امروز انقلاب مقدس اسلامی ما در اصل استکبارستیزی آنچنان صادرشده که در هیچ کجای دنیا حتی در قلب آمریکا، واشنگتن، جایی را پیدا نمیکنید که پرچم آمریکا را آتش نزدند.
صدور اصل استکبارستیزی به همه دنیا
رهبری فرمودند در پیچ تاریخی هستیم، همه فکر میکردند مقصود رهبری، مسئله بیداری اسلامی در جهان اسلام است، مسلمانان در یک بیداری دست جمعی به پا میخیزند و مبارزات ضد استکباری را در جهان اسلام همگانی میکنند، اما شاید برای کسی در برابر این بینش حکیمانه رهبری این تصویر پیش نمیآمد که در فاصله کوتاهی که مسئله استکبارستیزی بهعنوان یک اصل در خود ملت آمریکا بیداری ایجاد میکند که باهمه وجودشان در برابر استکبار آمریکایی بایستند و ملتهای غربی در برابر استکباری غربی مبارزه کنند.
جریان استکباری در بستر استکبار ریشهکن میشود
همه فکر میکردند این بیداری اسلامی است که جهان اسلام را بر ضد استکبار تحریک میکند، اما شاید یک سال از فرمایش رهبری نگذشته، مردم با چشم خودشان دیدند انقلاب اسلامی صدورش به نقطهای رسیده است که اصل استکبارستیزی در دل آمریکا حرکت ضد استکباری به وجود آورده و با این کیفیت، مسئله استکبار دیری نمیپاید به فروپاشی بدتر از فروپاشی استکبار شرق و شوروی مبتلا خواهد شد و جریان استکبار در بستر استکبار مسلما ریشهکن میشود؛ این نتیجه اجرای رسالت هشام گونه برای انقلاب مقدس اسلامی ما و عزیزان انقلابی ما طی 41 سال است.
انقلاب اسلامی، خدمتگزاران انقلاب و فداییان انقلاب به نقطهای رسیدند که در ارزشگذاری امام صادق (علیهالسلام) بهعنوان برازندهترین و برجستهترین شیعیان در دوران تاریخ شیعه مطرح هستند، این حرکت الحمدالله به نتیجه رسیده و تداوم این نتیجه، زمینه را فراهم میکند که یک نظام سراسری جهانی بهوسیله حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) به وجود بیاید و همه دنیا پذیرایی نظام ولایی آنهم نظام ولایی با ولایت و حکومت معصوم قرار بگیرد؛ این عالیترین موقعیتی هست که برای انقلاب خودمان و فداییان، خدمتگزاران و رهبر عظیم انقلاب بعد از گذشت 41 سال از عمر انقلاب پیروزمندمان احساس میکنیم. این واقعیت را عزیزان ما باید در داخل کشور هم بشناسند و هم به آن ایمان بیاورند.
امروز مسائل فرهنگ اسلام است که در حقیقت دنیا را متوجه کرده و تکان داده است؛ هانتینگتون، مشاور کاخ سفید قریب به 20 سال گذشته پیشنهاد داد که بهزودی دچار جنگ تمدنها میشویم و وضعیت جهانی ما امروز جنگ تمدنهاست، راهبردی بود که مشاور سیاسی کاخ سفید در اختیار آمریکا گذاشت و گفت اگر میخواهید سیادتتان برجهان و قدرتهای جهانی ادامه داشته باشد، باید تمدنهای غیر غربی را براندازی کنید.
با پول و زور نمیشود تمدنها را براندازی کرد
نه این آقای مشاور و نه سردمداران کاخ سفید نتوانستند در خط براندازی تمدنهای رقیب تمدن غربی با ناوهای اقیانوسپیمایشان یا بر سرمایهگذاریهای عظیم و خطیر اقتصادیشان فائق شوند؛ فکر میکردند میشود بازور پول تمدنهای غیر تمدن غریب ازجمله تمدن اسلامی را براندازی کرد و با حاکمیت تمدن استکباری غربی بر روی کره زمین، آقایی و سیادت غرب و آمریکا ادامه پیدا کند، اما نفهمیدن آنکه گفت جنگ تمدنها که راه موفقیت و پیروزی، براندازی تمدنهاست و با پول و زور میشود تمدنها را براندازی کرد، اما اینطور نیست.
میدان رقابت تمدنها، میدان فطرت بشر است
تمدنها باهم رقابت میکنند، در عرصه رقابت، میدان، میدان ناوگان اقیانوسپیمای آمریکایی نیست، میدان دلارها و یوروهای فراوان جهانی نیست، میدان، میدان فطرت بشر است؛ در عرصه رقابت تمدنها و ایدئولوژیها، این فطرت بشر است که اهمیت دارد، هر تمدنی با فطرت بشر بیشتر تطبیق کرد، در این میدان رقابت برنده است و خوشبختانه تمدن و فرهنگ اسلام با فطرت بشر بیشتر سازگار است و خوشبختانه اسلام دارد برنده میشود؛ این اسلام است که دارد پیروز میشود و این اسلام و اندیشه اسلام ولایی است که دارد بر همهجا غالب میشود، چون این تمدن با فطرت بشر سازگار است، میتواند بشر را اداره کند و بشر را در یک نقطه رضا و خوشنودی از جریان مدیریت جهانی قرار بدهد، این تمدن و فرهنگ اسلامی است.
آنچه باید در داخل جامعه خودمان روی آن اهتمام بورزیم، اولا پایبندی جامعه ما به اصول فرهنگی و اصول تمدن دینی و تمدن اسلامی ما هست، اصول فرهنگی و اخلاقی اسلام آنقدر عمیق ریشه دارد و قوی است که کوچکترین و ریزترین مصالح را در زندگی بشر میبیند و برای آن دستورالعمل دارد.
عفاف و حجاب در مقام مصلحتاندیشی زندگی فردی و اجتماعی بشر
برادران و خواهران، مسئله عفاف و حجاب بهعنوان یک دستور و نمایه تفکر دینی و اسلامی در مقام مصلحتاندیشی برای زندگی فردی و اجتماعی بشر است، چون تجربه جهانی امروز به ما نشان میدهد در آن آزادی ولنگاری و بیبندوباری مدرنیته و مدرنیسم که بیش از 2 قرن بر دنیا حاکمیت داشت، بشر جز نکبت و ذلت چیزی ندیده است.
اگر عرصه همزیستی و معاشرت انسانها کانون فوران و طغیان غریزه جنسی شد، دیگر جامعه و معاشرت انسانی نیست، فساد این جامعه را از پا درمیآورد، مسئله عفاف و حجاب بهعنوان یک اصل در تمدن اسلام در حقیقت برای به پا داری این واقعیت است که ما در سایه این اصل تمدنی اسلامی، مردم، جامعه و عمدتا تمام جوانان ما از بلای خانمانسوز طغیان غریزه جنسی و فوران شهوت جنسی محفوظ بمانند.
مقام معظم رهبری در فتاوای فقهیشان میفرمایند «دوچرخهسواری دخترها و زنها در منظر مردان نامحرم حرام است»، فتوایی قطعی است که باید در نظام مقدس جمهوری اسلامی، هم مردم ما رعایت کنند و هم سردمداران، کارگزاران و مجریان نظام به فتوای رهبری توجه داشته باشند.
منع دوچرخهسواری عمومی بانوان، منع تفریح و ورزش بانوان نیست
این نه برای پیشگیری از تفریح و ورزش زن است، دوچرخهسواری زنها و دخترها در یک فضای امن و مصونیت بخش به ناموس آنان و جدایی آنان از فوران غریزه جنسی مردان اشکالی ندارد، این وظیفه شهرداریهاست که پارکی درست کنند، پارک بانوان و در آنجا فضایی باز، آزاد و راحت برای هر نوع ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری فراهم کنند، اما این که یک دختر وسط خیابانهای شهر یا یک خانم جوان سوار دوچرخه شود، مصداق واقعیتی است قرآن از انجام آن نهی کرده، فرموده «ولا تبرجن تبرج الجاهلی الأولی...»
یکی از مصادیق تبرج و نمایش دادن اندام بدن، مسئله دوچرخهسواری است که در اسلام نهی شده، مصداق دوچرخهسواری زن و دختر، مصداق تبرجی است که قرآن نهی کرده و بر اساس آن رهبری فتوا دادند که دوچرخهسواری زنها و دخترها باید ممنوع شود مخصوصا در این شهری که شهر امام رضاست، فرهنگش فرهنگ رضوی است و حاکمیت جریان فکری و فرهنگی در این شهر، مربوط به هویت شخص شخیص وجود مقدس علی بن موسیالرضا است.
وظیفه شهرداری است که امکان تفریح امن بانوان را فراهم کند
هم مسؤولان انتظامی و مدیران شهری ما در این مسئله باید توجه داشته باشند و هم مردم عزیز ما، خواهران باعفت و دختران ناموس مدار جامعه مشهد نباید دست به این کار بزنند و این وظیفه شهرداری است فضایی را فراهم کند که تمام امکانات آماده باشد تا دور از نگاه مردها، خواهران دوچرخهسواری کنند، تفریح کنند و نشاط و ورزش جوانی داشته باشند، این حقیقتی نیست که کسی با آن موافق نباشد، اما در خیابانهای دانشگاه، دختر جوان سوار دوچرخه شود و مقابل چشم هزاران دانشجوی جوان، بشود آتشی که شعله بزند به غرایز جنسی جوانان و دانشگاه را کانون فساد بکند، این حقیقتی است که نهتنها نهی میکنیم، با آن مبارزه خواهیم کرد و انشاءالله عزیزان ما به این نقطه و حقیقت توجه داشته باشند.
امروز فرهنگ اسلام و تمدن اسلامی ما مخصوصا در قضایای اخیری که در مقابله با کرونا پیش آمد، ثابت کرد بالاترین تمدنها و فرهنگهاست، فطرت انسانها حتی فطرت انسانهای غیرمسلمان این تمدن را پذیرفته و ما در داخل جامعه خودمان که رسالت تبلیغی برای تمدن نوین اسلامی دارد، باید در تثبیت این تمدن و فرهنگ کوشا باشیم.