عواقب سکوت در برابر تروریسم گریبان اروپا را میگیرد
تهران - ایرنا - روزنامه اعتماد در گفت و گویی آورد: سکوت برخی کشورهای اروپایی در قبال اقدامهای تروریستی اقدامی خطرناک است و عواقب چنین رویهای در آینده گریبان خود این کشورها را میگیرد.
روزنامه اعتماد دهم آذر به گفت وگو با عبدالرضا فرجیراد دیپلمات پیشین و استاد جغرافیای سیاسی پرداخت و در گزیده ای از آن نوشت: ترور معاون وزیر دفاع و دانشمند ارشد هستهای و دفاعی جمهوری اسلامی ایران، با واکنشهای بینالمللی گستردهای مواجه شد. با وجود آگاهی جهانی نسبت به نقش طرفهای خارجی در این اقدام تروریستی و سوابق سیاه آنها در اقدامهای مشابه علیه دانشمندان ایرانی، برخی دولتها و حکومتها، به ویژه شرکای اروپایی ایران در برجام، نسبت به تقبیح و محکوم کردن این اقدام تعلل کردند. در پی رویداد ترور شهید فخریزاده، هر چند اتحادیه اروپا بیانیهای در محکومیت این اقدام جنایتکارانه منتشر کرد، چرا دولتهای اروپایی به شکل منفرد جداگانه، این اقدام را محکوم نکردند؟
البته همانگونه که اشاره کردید، دفتر اتحادیه اروپا، این عمل جنایتکارانه را محکوم کرده بود. من تصور میکنم کشورهای اروپایی که معمولا در چنین موقعیتهای بینالمللی بیانیه میدهند، از جمله سه کشور آلمان، بریتانیا و فرانسه، در کنار ایتالیا، شاید ابتدا صبر کردهاند که موضع جمعی اروپا از طریق اتحادیه اعلام شود و بعد آنها بیانیههای مستقلی بدهند. اگر واکنش اتحادیه اروپا را با واکنش دبیرکل سازمان ملل متحد مقایسه کنیم، واکنش اتحادیه اروپا انصافا موضعگیری بهتری بود. متاسفانه دبیرکل سازمان ملل متحد که اساسا موظف است چنین اقدامی را علنا محکوم کند، با انتشار بیانیهای از طریق سخنگویش، از کنار این قضیه بدون اعلام محکومیت گذشت.
من تصور میکنم که در طول دهههای گذشته، دبیرکلی تا این حد ضعیف و ناتوان از اجرای وظایف در راس سازمان ملل متحد خدمت نکرده است. کشورهای اروپایی به ویژه سه کشور اروپایی طرف برجام، در این قضیه کوتاهی کردهاند، از آنها انتظار میرفت که شدیداللحن چنین اقدامی را محکوم کنند. نباید فراموش کنیم که این کشورها، در طول سالهای اخیر با رشد گروههای تروریستی افراطی همچون داعش، خودشان از قربانیان چنین اقداماتی بودند. تقریبا در همه رویدادهای تروریستی رخ داده در اروپا، مقامهای رسمی ایرانی با شدیدترین لحن ممکن، چنین اقداماتی را محکوم و تقبیح کردهاند، اما به نظر میرسد، دولتهای اروپایی قدرشناس این موضعگیریها نیستند، در نتیجه قاعدتا نباید انتظار داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران به همین روشی که داشت، ادامه دهد.
انگیزه آنها از سکوت در قبال این جنایت تروریستی چیست؟
بهانههای مختلفی در رسانهها مطرح میشود. نخستین بهانه این است که هنوز مشخص نیست چه طرفی عامل این اقدام باشد یا کسی آن را برعهده نگرفته که البته بهانهای بیجاست و انتظار محکومیت قاطع اصل تروریسم و اقدامهای تروریستی از هر دولت مسوولیتپذیری میرود. بهانه دیگر ممکن است این باشد که در این مقطع حساس تحول در سیاست خارجی امریکا که دولت دونالد ترامپ با سیاستهای خاص منطقهایاش چند هفته دیگر میرود و دولت بایدن با سیاستهایی متفاوت روی کار میآید، بهتر است دولتهای اروپایی از افزایش تنش و دمیدن در آتش تشنج در منطقه خاورمیانه خودداری کنند.
این بهانهها دلیل نمیشود که ترور یک مقام دولتی درون خاک یک کشور را محکوم نکنند. حالا اگر هم نمیخواهند مستقیما به عامل ترور اشاره کنند، اما میتوانند اصل این اقدام را محکوم کنند. متاسفانه این نقطه ضعف در حاکمیت کشورهای اروپایی وجود دارد، هر چند که به هر تقدیر اتحادیه اروپا به عنوان نماینده 27 کشور اروپایی این اقدام را محکوم کرده است، اما ناتوانی اروپاییها در محکومیت قاطع این اقدام، نقطه ضعف عملکرد دولتهای اروپایی است.
دقیقا این نقطه ضعف اروپا چیست؟ چرا کشورهای اروپایی با وجود اینکه خودشان ادعا میکنند قربانی تروریسم هستند، نمیتوانند ریشههای اصلی تروریسم را محکوم کنند؟
به اعتقاد من اروپاییها خوب میدانند چه کسی پشت این اقدامهای تروریستی است، نشریات و مطبوعات اروپایی هم به روشنی این دانش را بازتاب دادهاند و در مورد آن تحلیل منتشر کردهاند. برای همه روشن است که هماهنگی میان امریکا، عربستان سعودی و اسراییل برای آسیب رساندن به ایران وجود دارد. کسی تردید ندارد، سفرهایی که در هفتههای گذشته انجام شد و به دیدار سه جانبه ولیعهد سعودی، وزیر خارجه امریکا و نخستوزیر اسراییل منجر شد، به تحولات جاری مرتبط است.
رسانهها و مقامهای اروپایی به روشنی عامل ترورها و جنایتهای قبلی علیه دانشمندان هستهای ایران را میدانند و بدون کوچکترین تردید آن را در صحبتها و نوشتههایشان مورد اشاره قرار میدهند، امروز هم برایشان روشن است که چه طرفی و کدام دولت از چنین اقداماتی منفعت میبرد، ولی منفعتطلبی اقتصادی بر این آگاهی غلبه کرده است. از یک طرف دوست ندارند عربستان سعودی را به عنوان یک مشتری پر و پا قرص اسلحه ناراحت کنند، از طرف دیگر تحت تاثیر لابیهای یهودی و ملاحظات بازمانده از اقدامهای خودشان در جنگ جهانی دوم، سعی میکنند باعث ناخرسندی مقامهای تلآویو نشوند.
علاوه بر اینها، دولتهای اروپایی، مانند چهار سال گذشته، ملاحظه دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا را کرده و تلاش میکنند که در این روزهای آخر باقیمانده از دولت او، بهانهای در اختیار کاخ سفید ندهند که بیش از پیش به روابط دو سوی اقیانوس اطلس لطمه بزند. این ملاحظات و نگرانیها، باعث میشود که سیاست اروپا در قبال تروریسم از استانداردی دوگانه پیروی کند. اما واقعیت این است که منفعتطلبی کوتاهمدت دولتهای اروپایی و نادیده گرفتن اقدامهای جنایتکارانه طرفهای خاص، در درازمدت به ضرر امنیت و ثبات همه جهان است.
اگر امروز اروپاییها نتوانند یکصدا، قاطع و بدون تحفظ ترور و تروریسم دولتی را محکوم کنند، آنگاه رویهای را ترویج میکنند که هرگاه خودشان قربانی ترور شدند هم افرادی در جوامع خودشان بنا بر ملاحظات، نسبت به محکوم کردن اقدام تروریستی و جنایتکارانه تردید به خرج دهند و قاطعانه چنین رفتارهایی را محکوم نکنند. این ملاحظهکاری اروپا خطا و خطر بسیار بزرگی است.
اروپاییها باید با موضعی قاطع این اقدام را محکوم میکردند. اشتباه دیگر اروپاییها این است که تصور میکنند ایران در موضع دفاعی قرار گرفته است و اسراییل و امریکا و سعودی در جستوجوی بهانهای برای ایجاد درگیری با ایران هستند و ما با سکوتمان از دامن زدن به این آتش خودداری میکنیم. اما واقعیت این است که سکوت اروپاییها و سیاست چشم بستن بر ترور و جنایت، عملا در حال هیزم ریختن به آتش تنش و تشنج در منطقه هستند.
یعنی تصور میکنند که سکوت آنها باعث میشود ایران واکنشی به این جنایت نشان ندهد؟
اینطور نیست که قضایا به همین شکل بماند. درست است ایران صبر استراتژیک و شکیبایی راهبردی پیشه کرده است، اما هیچیک از این جنایات فراموش نمیشود، چه ترور سردار شهید سلیمانی و چه ترور شهید فخریزاده، انتقامش گرفته خواهد شد. این فقط مطالبه حکومت و دولت ایران نیست، مردم هم انتظار دارند که حکومت پاسخ این اقدامها را بدهد. چه اروپاییها و چه طرفهای منطقهای باید این نکته را توجه کنند که ممکن است اسراییل در کوتاهمدت بتواند دست به اقداماتی بزند، اما در درازمدت این تعرضها، جنایتها و ترورها، پاسخ درخور خواهند گرفت.
نکته اینجاست که نهایتا در چنین رقابتی، آن طرف که جغرافیای وسیعتری دارد، جمعیت بیشتری دارد، تمدن کهنتر و قدرتمندتری دارد، برنده نهایی است. ممکن است که در کوتاهمدت رسانهها و تبلیغات از دست بالای یک طرف سخن بگویند، اما واقعیت این است که جغرافیا برنده نهایی خواهد بود.
فکر میکنید واکنشی که ایران وعده داده است به چه صورتی باشد؟
این اقدام مشابه تعرض نظامی و اقدام جنگی است. چنین ترورهایی فقط به این یک مورد محدود نمیشود، چندین مورد از این اقدامها انجام شده است و 8 یا 9 دانشمند و فرمانده ارزشمند کشور ما با استفاده از ابزار غیرقانونی خشونتآمیز شهید شدهاند. این اقدامها مستمر در ابعاد اقدام جنگی است، طرف مقابل وارد یک هجمه خشونتآمیز با استفاده از ابزار نظامی شده و طبیعی است که واکنش نظامی به این اقدام حق پذیرفته شده ایران است.
در نمونه قبلی، در واکنش نظامی ایران به ترور شهید سردار قاسم سلیمانی، تقریبا هیچ حقوقدان و تحلیلگر سیاسی تاکید کردند که این اقدام از لحاظ حقوقی و قانونی ایرادی نداشت. ایران در این مورد به خصوص جزییترین موارد حقوقی را هم رعایت کرد، هم به دولت عراق این عملیات را اطلاع داد و هم به نقطهای حمله کرد که هیچ شهروند عراقی در آن نبود و فقط نیروهای امریکایی آنجا بودند. طبیعتا تا جایی که من از اساتید حقوق بینالملل شنیدهام، پاسخ نظامی ایران از لحاظ حقوق بینالمللی حق ایران است، به اضافه اینکه ایران در صورت شناسایی آمران و معاونان خارجی میتواند به دادگاههای بینالمللی هم شکایت ببرد و علیه آنها احکام محکومیت بگیرد.
منبع: روزنامه اعتماد *س_برچسبها_س*