فناوری چگونه قدرت نظامی خلق میکند؟/ چین فاصله خود با آمریکا را کمتر می کند + نمودار

اقتصادنیوز: در سالهای گذشته، رقابت فناورانه میان کشورها به یکی از مهمترین ابعاد ژئوپولیتیک جهانی تبدیل شده است.
به گزارش اقتصادنیوز، رسانهها و تحلیلگران با قطعیت از پیشتازی چین در فناوریهای پیشرفته یا عقب ماندن اروپا در این رقابتها سخن میگویند؛ این نوع روایتها اغلب بر پایه دادههای محدود یا مقایسههای غیرهمسطح هستند و تصویر دقیقی از واقعیت به دست نمیدهند.
"آزاده خرمیمقدم" در شماره 597 هفته نامه تجارت فردا نوشت؛ در پاسخ به این نیاز، شاخص فناوریهای حیاتی و نوظهور (Critical and Emerging Technologies Index) طراحی شده است؛ ابزار کمی و دادهمحور که امکان ارزیابی و مقایسه قدرت فناورانه 25 کشور را فراهم میکند. این شاخص با تکیه بر هزاران داده عمومی و تجاری، پنج حوزه کلیدی «هوش مصنوعی»، «زیستفناوری»، «نیمههادیها»، «فضا» و «فناوری کوانتومی» را پوشش میدهد. رویکرد بینبخشی این شاخص، تحلیل دقیقی از جایگاه کشورها در رقابت جهانی فناوری ارائه میدهد و به شناسایی نقاط قوت و ضعف نسبی هر کشور در این حوزهها کمک میکند.
نوآوری در این پنج حوزه، باعث پیشرفت در سایر بخشهای فناوری نیز میشود؛ بهگونهای که پیشرفت در یکی از آنها میتواند بهرهوری، توانمندی و رقابتپذیری دیگر حوزهها را افزایش دهد. این بخشها برای امنیت ملی و خودمختاری راهبردی کشورها حیاتیاند و دولتها را در مواجهه با چالشهای ژئوپولیتیک آینده و بهرهگیری از فرصتهای نوین یاری میکنند. گزارش پیشرو از سوی دانشگاه هاروارد در ژوئن 2025، با هدف تحلیل و تفسیر دادههای این شاخص تهیه شده و تلاش دارد تصویر روشنی از روندهای نوظهور در ژئوپولیتیک فناوری و تحولات درونبخشی و میانبخشی ارائه دهد. هر بخش از این شاخص، شامل شاخصهای قابل تنظیم است که به کاربران امکان میدهد تحلیلهایشان را متناسب با نیاز تنظیم کرده و به درک دقیق از نقاط قوت و ضعف نسبی هر کشور برسند.
مفهوم قدرت، بهسادگی قابل تعریف یا اندازهگیری نیست. تعدادی از سیاستگذاران قدرت را در توان نظامی میبینند، در حالی که تعدادی دیگر بر شاخصهایی همچون قدرت اقتصادی یا نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیک تاکید دارند. در این گزارش، قدرت بهعنوان توانایی یک کشور برای تحقق منافع ملی از طریق کنترل منابع، داراییهای مادی و ایدهها تعریف میشود. در دنیای امروز که بیش از پیش، تحت تاثیر نوآوری قرار دارد، فناوریهای حیاتی و نوظهور نقش محوری در شکلگیری قدرت ملی ایفا میکند. تحول فناورانه، روندی است که بهطور مستقیم از ژئوپولیتیک تاثیر میپذیرد. در طول تاریخ، علم، نوآوری، فناوری و صنعت، عامل اصلی تحولات اجتماعی بودهاند و همین تحولات مسیر توسعه فناوری را نیز در کشورهای مختلف شکل دادهاند.
کشورهایی که توانستهاند اکوسیستمهای پیشرفته نوآوری ایجاد کنند - با حمایت مالی دولتی و خصوصی و سرمایهگذاری در پژوهش - اکنون در جایگاه قدرتهای برتر فناورانه قرار دارند. این اکوسیستمها بنیان کلیدی برای قدرت فناوری یک کشور بهشمار میروند؛ یعنی توانایی بهرهگیری از نوآوری برای تغییر نظامها و ایجاد تحول در سطح جهانی. در عصری که رقابت ژئوپولیتیک در بستر وابستگی متقابل جهانی جریان دارد، قدرت فناورانه بهطور مستقیم بر حفظ و تقویت حاکمیت ملی اثرگذار است.
بررسی شاخص در نمودار یک نشان میدهد ایالاتمتحده در تمامی حوزههای فناوریهای حیاتی و نوظهور بهویژه با برتری چشمگیر در دو حوزه فضا و هوش مصنوعی عملکرد قوی دارد.
عملکرد برجسته عمدتاً ناشی از منابع اقتصادی گسترده و سرمایه انسانی توانمند در این کشور است؛ امری که در مقیاس بالای سرمایهگذاری عمومی و خصوصی و نیروی پژوهشی متنوع در سطح جهانی بازتاب یافته است. اکوسیستم نوآوری ایالاتمتحده که بهشدت غیرمتمرکز است - بهگونهای که منابع، ایدهها و قدرت تصمیمگیری میان نهادهای فدرال، برنامههای ایالتی و محلی، دانشگاهها، استارتآپها و شرکتهای بزرگ تقسیم شده - این امکان را فراهم میکند تا بازیگران مختلف بتوانند بهسرعت تخصصها را گرد آورده و نوآوریها را بدون وابستگی به مرجع مرکزی، توسعه و گسترش دهند.
این ساختار غیرمتمرکز همچنان یکی از عوامل اصلی پویایی، نوآوری و قدرت فناوری ایالاتمتحده محسوب میشود. با این حال، کاهش بودجه پژوهشهای دانشگاهی و افزایش قطبیسازی سیاسی، توان ایالاتمتحده را برای جهتدهی راهبردی به تخصیص منابع عمومی و خصوصی با چالش مواجه کرده است. اکوسیستم نوآوری آمریکا در دهههای گذشته دستاوردهای بزرگی داشته، اما به دلیل تغییر سیاستهای فدرال، در معرض خطر از دست دادن استعدادها و منابع مالی قرار دارد.
در صورتی که واشنگتن بخواهد برتریاش را در فناوریهای حیاتی و نوظهور حفظ کرده و گسترش دهد، باید از اقدامهای تجاری ناپایدار دست بکشد و تنشها با نهادهای علمی را پایان دهد. شاخص در نمودار یک همچنین نشان میدهد چین در مجموع از ایالاتمتحده در حوزه فناوریهای حیاتی و نوظهور عقبتر است، اما رقابتپذیر باقی مانده و بهتدریج در حال کاهش این فاصله در چند حوزه فناورانه است.
با وجود پیشرفتهای پرسروصدا در توسعه توانمندیهای بومی، چین همچنان در حوزههای نیمههادیها و هوش مصنوعی از آمریکا عقبتر است. دلایل این عقبماندگی میتواند سه موضوع «وابستگی مداوم به تجهیزات خارجی»، «فقدان اکوسیستمهای تحقیقاتی خصوصی در مراحل ابتدایی» (مشابه آنچه در غرب وجود دارد) و «بازارهای سرمایهای محدود نسبت به اقتصادهای غربی» باشد.
با این حال، فاصله آمریکا و چین در حوزههای زیستفناوری و فناوری کوانتومی بهمراتب کمتر است. این دو حوزه نسبتاً جدید بوده و با سرعت بالایی در حال تحول هستند و خارج از اکوسیستمهای سنتی فناوری فعالیت میکنند. بهطور خاص، قدرت چین در زیستفناوری از سلطه این کشور در تولید و ساخت داروها ناشی میشود و در فناوری کوانتومی، نقطه قوت چین بیشتر در حوزههای سنجش و ارتباطات کوانتومی است.
چین، همانند ایالاتمتحده از منابع اقتصادی و سرمایه انسانی قدرتمند بهرهمند است؛ دو عامل مهم که برای پیشرفت در تمام فناوریهای حیاتی و نوظهور ضروریاند. این نقاط قوت، همراه با کاهش فاصله چین در زیستفناوری و فناوری کوانتوم نشان میدهند پکن با تکیه بر مقیاس بزرگ و برنامهریزی متمرکز، تلاش دارد فرصتهای فناورانه از جمله «کاهش وابستگی به واردات»، «وادار کردن شرکتهای خارجی به تولید و نوآوری در داخل چین» و «تقویت رقابتپذیری صنعتی» را شناسایی و خلق کند.
ظهور چین بهعنوان قدرت فناورانه بازتابی از اجماع فزاینده جهانی است، مبنی بر اینکه بخشهای راهبردی برای رقابتپذیر ماندن نیازمند حمایت دولتها هستند - بهویژه در برابر رقبایی که بهطور گسترده یارانه دریافت میکنند. با این حال، چین همچنان با چالشهای ساختاری بزرگ از جمله «کند شدن رشد اقتصاد»، «افزایش بدهیها» و «مازاد ظرفیت صنعتی» مواجه است. در حال حاضر، هیچ کشوری به اندازه ایالاتمتحده و چین در حوزه فناوریهای حیاتی و نوظهور جایگاه برتری ندارد.
گروه دوم از کشورها (ژاپن، کره جنوبی، بریتانیا، آلمان، تایوان، فرانسه، هند، روسیه، کانادا، استرالیا، ایتالیا، هلند، اسپانیا، سنگاپور، برزیل، اسرائیل، امارات متحده عربی، نیوزیلند، ترکیه، عربستان سعودی، ایران، اوکراین و کره شمالی) با فاصله قابل توجهی نسبت به این دو، در رتبههای بعدی قرار میگیرند. با این حال، موازنه قدرت در فناوریهای حیاتی و نوظهور دگرگون میشود، اگر اروپا را بهعنوان یک کل یکپارچه در نظر بگیریم. ترکیب ظرفیتهای فناورانه کشورهای اروپایی همانند فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، اسپانیا، ترکیه و بریتانیا، اروپا را به جایگاهی میرساند که حدود نیمی از مجموع امتیاز آمریکا و دوسوم امتیاز چین را داراست. در بررسیهای بخشی، اروپا در حوزههای هوش مصنوعی، زیستفناوری و فناوری کوانتوم در جایگاه سوم جهان قرار دارد، اما همچنان پیش از ژاپن، تایوان و کره جنوبی در نیمههادیها و پیش از روسیه در حوزه فضاست.
در چشمانداز ژئوپولیتیک، پیشرفتهای کوچک بهویژه در حوزههای زیستفناوری و فناوری کوانتومی میتواند پیامدهای بزرگی برای توازن قدرت در آینده داشته باشد. دلیل آن، همگرایی فناوریهاست؛ به این معنا که پیشرفت در یک حوزه میتواند اثرات شبکهای ایجاد کند که باعث تسریع در پیشرفت سایر حوزهها شده و شکلگیری فناوریهای آینده را به شیوههایی هدایت کند که قابل پیشبینی نیست.
برای نمونه، الگوهای قدرتمند هوش مصنوعی هماکنون در شتاب دادن به فرآیند کشف دارو و پیشبینی ساختار پروتئینها به کمک پژوهشگران آمدهاند. پژوهشها در حوزه کوانتوم نیز به توسعه مواد نیمههادی پیشرفته برای نسل جدید تراشههای رایانهای کمک میکند. این چرخههای بازخورد مثبت، به کشورهایی که زودتر وارد این عرصهها میشوند، مزیت پیشگام بودن میبخشد؛ مزایایی که با گذشت زمان تثبیت میشود و به سختی قابل از بین بردن هستند، زیرا فناوریها بهطور همزمان رشد کرده و به هم وابسته میشوند.
همگرایی فناوریها، پیشبینی و حکمرانی بر پیامدهای فناوریهای حیاتی و نوظهور را دشوار میکند. همچنین بیانگر این است که کشورهایی که در پی دستیابی به جایگاه قدرت بزرگ هستند، باید در مجموعهای از فناوریها برتری نسبیشان را حفظ کنند. این به آن معنا نیست که کشورهای کوچک از عرصه رقابت خارجاند. کشورهایی که بتوانند بر نقاط قوتشان تمرکز کرده و با شرکای خارجی هماهنگ عمل کنند، میتوانند رفاه اقتصادی پایدار و امنیت منطقهای یا بلوکی را برای خودشان تضمین کنند.
بهعنوان مثال، کانادا با وجود داشتن تنها 5/0 درصد از جمعیت جهان، به یکی از کشورهای پیشرو در فناوری کوانتومی تبدیل شده است. این کشور پنج درصد از استعدادهای جهانی کوانتوم را در اختیار دارد، بیش از هزار مقاله در این حوزه منتشر کرده و از طریق راهبرد ملی کوانتوم (2023)، میزان 360 میلیون دلار برای توسعه استعدادها و همکاریهای بینالمللی در زمینه کوانتوم اختصاص داده است. نمونه مزبور نشان میدهد کشورهایی با جمعیت کمتر نیز میتوانند با سرمایهگذاری هدفمند در حوزههای خاص به قدرت فناورانه تبدیل شوند.
با وجود مزایای همکاری و وابستگی متقابل، کشورها در برابر شوکهای بیرونی همانند همهگیری یا جنگها آسیبپذیرند؛ این وقایع ممکن است زنجیرهای تامین جهانی را مختل کند. برای کاهش این ریسکها، دولتها به بازگرداندن صنایع به داخل (reshoring)، انتقال تولید به کشورهای همپیمان (friendshoring) و اعمال محدودیتهای صادراتی بر فناوریهای حساس روی آوردهاند. این اقدامها در راستای افزایش تابآوری و کاهش وابستگی در سطح جهانی و منطقهای انجام میشود. اجرای آنها با چالشهایی همانند حفظ تعادل میان رقابت، نوآوری و امنیت همراه است و هیچ سیاست واحدی نمیتواند همه ریسکها را پوشش دهد.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی توانایی ماشینها برای انجام کارهایی همانند تحلیل و تصمیمگیری است که نیاز به تفکر انسانی دارد. توسعه الگوهای هوش مصنوعی شامل مراحل تعریف وظیفه، جمعآوری داده، انتخاب الگوریتم، آموزش، ارزیابی و بهروزرسانی مداوم است. رقابت جهانی در این حوزه تنها به قدرت محاسباتی محدود نیست، بلکه چون هوش مصنوعی (AI) در همه بخشها نقش زیرساختی دارد، به عامل تعیینکننده در توازن قدرت تبدیل شده است.
بنگاههایی همانند OpenAI (آمریکا)، DeepSeek (چین) یا Mistral (اروپا) هر کدام به شکل متفاوتی در این رقابت پیشرو هستند. این گزارش با تکیه بر هشت شاخص، وضع کشورها را در حوزه هوش مصنوعی بررسی کرده که مهمترین آنها «منابع مالی و نیروی انسانی» است. عوامل فنی همانند الگوریتمها، قدرت پردازش و دقت مدلها نیز نقش مهمی دارد و جایگاه جهانی و چهارچوبهای قانونی نقش پشتیبان را ایفا میکنند.
زیستفناوری
زیستفناوری به فناوریهایی گفته میشود که امکان دستکاری موجودات زنده و اجزای آنها را برای اهدافی همانند درمان، کشاورزی، انرژی و محیط زیست فراهم میکند. پیشرفتهایی همانند mRNA و CRISPR باعث شدهاند بشر بتواند حیات را در سطح ژنتیکی باز برنامهریزی کند. همهگیری کووید 19 نشان داد کشورهایی که توانمندی زیستفناوری بالاتری دارند، بهتر میتوانند با بحرانها مقابله کنند. این توانمندی وابسته به ترکیب فناوریهایی مثل هوش مصنوعی، بیوانفورماتیک و پردازش پرسرعت دادههاست. دسترسی آسانتر به زیستفناوری خطر سوءاستفاده (همانند ساخت عوامل بیماریزا) را نیز افزایش داده است.
نیمههادیها
نیمههادیها، تراشههای کوچکی هستند که پایه همه سیستمهای محاسباتی مدرناند و برای پردازش، ذخیره و انتقال داده به کار میروند. تولید آنها نیازمند زنجیرهای پیچیده از طراحی نرمافزار، ویفرهای سیلیکونی، تجهیزات پیشرفته و کارخانههای تخصصی ساخت تراشه است. با توجه به نقش حیاتی نیمههادیها در اقتصاد و امنیت، دولت آنها را اولویت راهبردی میداند. بحرانهای ژئوپولیتیک و تنش آمریکا و چین، بهویژه درباره تایوان آسیبپذیری زنجیره تامین را آشکار کرده است.
همچنین رقابت در حوزه هوش مصنوعی تقاضا برای تراشههای پیشرفته همانند GPU را بهشدت افزایش داده است. رشد چشمگیر ارزش شرکت انویدیا نمونهای بارز است. ایالاتمتحده با وضع محدودیتهای صادراتی علیه چین و همکاری با ژاپن و هلند، تلاش دارد دسترسی چین را به فناوری تراشههای پیشرفته محدود کند. در مقابل، چین با حمایت دولتی به دنبال ساخت صنعت داخلی است.
فناوری فضایی
فناوری فضایی شامل ابزارهایی است که امکان دسترسی، فعالیت و بهرهبرداری از محیط فضا را فراهم میکند؛ از موشکهای پرتابگر گرفته تا ماهوارهها و حسگرهای فضایی. این فناوری اکنون در قلب رقابت ژئوپولیتیک، امنیتی و علمی قرار دارد. بعد نظامی این فناوری اهمیت فزایندهای یافته است. کشورها برای فرماندهی، کنترل، شناسایی، هشدار موشکی و عملیات اطلاعاتی به داراییهای فضایی همانند ماهوارههای ارتباطی و شناسایی تکیه دارند. این توانمندیها نهفقط برای جنگ، بلکه برای بازدارندگی و پیشگیری از درگیریها نیز حیاتیاند. دولتها بهویژه ایالاتمتحده، چین و روسیه در حال گسترش زیرساختهای فضایی برای تقویت برتری نظامی هستند.
آمریکا ترکیبی از ماهوارههای نظامی و تجاری را بهکار میگیرد و با شرکتهایی همچون اسپیس ایکس (SpaceX) همکاری میکند. چین با توسعه توان پرتاب و ایستگاه فضایی تیانگونگ و برنامههای سفر به ماه قدرتنمایی میکند. روسیه نیز با ادامه ماموریتهای فضایی سایوز، حضور نظامی خودش را حفظ کرده است. در این تحلیل، بیشترین وزن به منابع اقتصادی، نیروی انسانی و امکانات دفاعی و امنیتی اختصاص یافت، چرا که این عوامل زیرساختهای اصلی قدرت فضایی و نظامی یک کشور را تشکیل میدهند. سایر حوزهها همانند اکتشافات علمی و قوانین فضایی نقش پشتیبان دارند.
کپشن یک: در نمودار یک، محور عمودی مربوط به «کشورها»، محور افقی مربوط به «امتیاز شاخص» و موضوعهای اصلی شامل «فضا، زیستفناوری، نیمههادیها، فناوری کوانتوم و هوش مصنوعی» است. این نمودار نشان میدهد ایالاتمتحده در تمامی حوزهها و با برتری چشمگیر، عملکرد قوی دارد.
کپشن دو: دانشگاه هاروارد در ژوئن 2025 در گزارشی به تحلیل و تفسیر دادههای شاخص فناوریهای حیاتی و نوظهور (Critical and Emerging Technologies Index) پرداخت و تلاش کرد تصویر روشنی از روندهای نوظهور در ژئوپولیتیک فناوری و تحولات درون و میانبخشی ارائه دهد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
