دوشنبه 5 آذر 1403

مسئولانی در خدمت کارتل‌ها؟! / وقتی درکی از میلیارد دلار نداریم! / تفاوت صبح تا شام اصلاح‌طلبان به روایت جوادی حصار!

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

حمله به 3 طلبه در حرم امام رضا (ع) با سلاح سرد، زیر پوست حوادث مشهد، سقوط آزاد قیمت وام خانه، سناریو سازی از ادلب تا بوچا؟ مافیای روغن علیه تولید، برگزاری جلسه حمایتی از علم‌الهدی در مشهد، لفاظی‌های آمریکا علیه ایران درخصوص مذاکرات وین، معمای پیچیده احیای برجام، وضعیت مبهم کرونا برای ورود به موج هفتم و تعلل در تعیین ساز و کار تخصیص ارز ترجیحی دارو، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه 17 فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شد که حمله خونین به سه روحانی در حرم مطهر رضوی، قتل عام صد‌ها اوکراینی توسط روس‌ها در شهر «بوچا» و اثر ابهامات ارز ترجیحی برای دارو بر کم و گران شدن دارو در صفحات نخست تعدادی از روزنامه‌ها برجسته شده اند.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

مسوولانی در خدمت کارتل‌ها؟!

حسین راغفر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان مسوولانی در خدمت کارتل‌ها نوشت: در اقتصاد بحث بسیار مهمی با عنوان «تاثیر قیمت‌های نسبی» وجود دارد که بخشی از نوسانات موجود در بازار‌ها مبتنی بر آن تشریح می‌شود. به این صورت که اگر کالایی با افزایش قیمت مواجه شود، سایر اقلام مصرفی نیز با افزایش قیمت مواجه و با یک نسبت مشخص، افزایش قیمت را تجربه می‌کنند. برخی اقتصاددان‌ها از این مقوله با عنوان اصل همگرایی بازار‌ها نیز یاد کرده و معتقدند افزایش قیمت در یک بازار در یک بازه زمانی مشخص در سایر بازار‌ها نیز نمایان می‌شود. این گزاره‌های علمی و تخصصی، واقعیت‌هایی هستند که نظام تصمیم‌سازی ایران توجهی به آن‌ها ندارد. متولیان ایرانی تصور می‌کنند، می‌توانند اقدام به دستکاری یک بازار کنند، بدون اینکه تبعات این تصمیم در سایر بازار‌ها ظهور و بروز پیدا کند و معیشت مردم را تحت‌الشعاع قرار دهد. آقای رییس‌جمهوری از ابتدای زعامت بر هرم اجرایی کشور، حداقل 2 خط قرمز برای دولت‌شان تعریف کردند که تا به امروز هیچ‌کدام از این خطوط قرمز، مورد حفاظت و توجه قرار نگرفته است. یکی از این خطوط قرمز، مهار تورم و جلوگیری از افزایش قیمت‌ها و دیگری نیز تقویت پول ملی است. خطوط قرمزی که بار‌ها توسط متولیان اجرایی و اعضای کابینه نقض شد و مورد تهاجم و تاراج قرار گرفت. باید توجه داشت، نوسانات در بازار ارز به‌طور خودکار باعث بروز نوسان و تورم در سایر بازار‌های کشور می‌شود. بر اساس یک ارتباط نانوشته، کوچک‌ترین نوسانی در بازار ارز، طول و عرض قیمت کالا و خدمات در کشور را به هم می‌دوزد. دولت اشتباهات و سوءمدیریت‌های فراوانی در بازار ارز کشور داشته و این اشتباهات، باعث تکانه‌های شدید معیشتی در زندگی مردم شده است. اخبار این روزها، حاکی از کاهش چشمگیر مصرف گوشت قرمز، مرغ، ماهی و... است. امری که برآمده از سیاستگذاری‌های اشتباه دولت در حوزه ارزی است و در ادامه سایر بازار‌ها (خودرو، بورس، مسکن، طلا) را نیز متاثر خواهد کرد.

پیش از این، آنچه از اجرای سیاست تخصیص ارز 4200 تومانی باقی مانده بود، مربوط به تخصیص ارز به تعداد محدودی از اقلام مصرفی و دارو‌های حیاتی مورد نیاز مردم بود. به‌رغم اینکه مجلس به خاطر مهار انتظارات تورمی برآمده از حذف ارز 4200 تومانی اعلام کرد، اجرا یا عدم اجرای قانون حذف یا تداوم تخصیص ارز ترجیحی در اختیار دولت است، ناگهان وزیری که از بخش خصوصی آمده و تعارض منافع جدی با مطالبات عمومی جامعه دارد، اظهاراتی را مطرح می‌کند که بیشتر از اینکه منافع طبقات محروم جامعه را مدنظر داشته باشد در راستای منافع شخصی برخی کارتل‌های دارویی است. بر این اساس است که ناگهان وزیر بهداشت وارد عمل می‌شود و با صدای بلند اعلام می‌کند که «ارز 4200 تومانی قطعا حذف می‌شود.» بدون اینکه متوجه باشد این اظهارات تا چه اندازه زندگی معیشتی مردم را متاثر می‌کند. بی‌شک، پیامد‌های چنین تصمیمات و اظهاراتی برای معیشت مردم و جامعه ناگوار است. ضمن اینکه 2 خط قرمز ترسیم شده توسط شخص رییس‌جمهوری را نیز نقض می‌کند. فراموش نکنید، تاثیر افزایش قیمت دارو بر زندگی خانوارها، شدیدتر از افزایش قیمت بسیاری از اقلام مصرفی دیگر است. دارو ویژگی‌هایی دارد که به لحاظ قیمتی، تقاضای آن کشش‌ناپذیر است. یعنی اگر قیمت دارو در کشور، 10 برابر هم گران شود، تقاضا برای مصرف آن کاهش معناداری پیدا نمی‌کند (شاید کمتر از 5 درصد کاهش پیدا کند)، چراکه مردم و خانوار‌ها ناگزیر از استفاده از دارو‌ها هستند و تحت هر شرایطی مجبورند که قیمت دارو‌هایی را بپردازند که با جان و سلامتی عزیزان‌شان ارتباط دارد. بنابراین، افزایش قیمت دارو، سهم قابل توجهی از بودجه‌ها خانوار‌ها را می‌بلعد. به خصوص خانواده‌های طبقات میانی و متوسط که امکان جابه‌جایی مخارج خود را ندارند، عملا فقیرتر می‌شوند. روشن است که بر اثر این نوع تصمیمات، زندگی طبقات متوسط و محروم جامعه به شدت آسیب خواهد دید. در کنار این بحث حیاتی که به حوزه دارو مربوط می‌شود، مردم در تامین سایر اقلام مصرفی نیز مشکلات فراوانی را تجربه می‌کنند. کسانی که مترصد بررسی میدانی مشکلات معیشتی مردم هستند، کافی است سری به نزدیک‌ترین فروشگاه محل زندگی خود بزنند تا متوجه شوند وضعیت قیمت اقلام مصرفی و اساسی مردم چگونه است. این در حالی است که هنوز تبعات عینی برآمده از سیاست حذف ارز 4200 تومانی به صورت کامل در فضای اقتصادی و معیشتی جامعه بروز و ظهور پیدا نکرده است و طی هفته‌ها و ماه‌های آینده بروز و ظهور پیدا می‌کند. زمانی که برای اتخاذ تصمیمات درست، شاید کمی دیر شده باشد...

وقتی درکی از میلیارد دلار نداریم!

پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان وقتی درکی از میلیارد دلار نداریم نوشت: اقتصاد در ایران اولویت نیست، شاید برایتان جالب باشد که این جمله را می‌شنوید، چون در رسانه‌ها همه تقریبا در حال صحبت از قیمت این و آن هستند و کنترل قیمت‌ها و اشاره به معیشت، اما می‌توانم به شما نشان دهم اقتصاد اولویت نیست، اما با رویکردی دیگر. این روز‌ها که از حمله روسیه به اوکراین یک ماه می‌گذرد و شاهد رشد بازار‌های مالی و شاخص بازار کالایی هستیم و نفت دو رکورد مهم را شکست ایران نتوانست از این فرصت بهره ببرد، ولی این فرصت چیست؟ برای مثال بیاییم کشوری را که بسیاری از ان به عنوان الگوی توسعه یاد می‌کنند یعنی چین شروع کنیم. چین در 10 سال 40 هزار کیلومتر راه آهن سریع السیر کشیده است، هزینه تقریبی این راه اهن به صورت کامل بر اساس گزارش بانک جهانی امروز برای هر کیلومتر 25 میلیون دلار است (دست بالا). اگر ایران فقط در یک سال گذشته یعنی 365 روز گذشته به صورت متوسط 1.5 میلیون بشکه علاوه بر این صادرات نصفه و نیمه می‌فروخت آن هم به ارزش 60 دلار بشکه‌ای می‌شد 32 میلیارد دلار این یعنی یک راه آهن 1300 کیلومتری سریع السیر با سرعت متوسط 300 کیلومتر با آخرین تکنولوژی! یا با 32 میلیارد دلار می‌شد 5 پروژه گازی معادل پروژه گازی قطر 3 ایجاد کرد و یا حداقل 3 بند بوسان کره جنوبی کامل! در ایران اقتصاد اولویت نیست، چون فرصت‌های اقتصادی بی اهمیت هستند آن هم برای کشوری که درآمد سرانه‌اش در 10 سال گذشته یک سوم شده است. تولید ناخالص داخلی ایران در 10 سال گذشته یک سوم شده از 600 میلیارد دلار به 180 میلیارد دلار و این یعنی باید هر کاری کرد و از تک تک فرصت‌ها برای بازگشت به نقطه قبل استفاده کرد. هر روز تحریم یعنی عدم ساخته شدن یک کیلومتر راه آهن سریع السیر، جاده‌ای استاندارد و یا نیروگاهی مدرن و یا مدرسه‌ای در دل روستا‌های کم برخوردار و... زمانی اقتصاد اولویت خواهد بود که تک تک دلار‌ها برای همه ایرانیان ارزشمند شود و درک شود.

تفاوت صبح تا شام اصلاح‌طلبان به روایت جوادی حصار!

روزنامه جوان نوشت: محمد صادق جوادی حصار، چهره اصلاح طلب و سخنگوی حزب اعتماد ملی می‌گوید: «برخی افراد که در اردوگاه اصلاح طلبی هستند، صبح شعار اصلاح‌طلبی می‌دهند، ظهر با برانداز‌ها هستند و شب می‌گویند گور پدر هر دو!» او اذعان دارد که «چنین رفتار‌هایی مردم را نسبت به اصلاح‌طلبان بلاتکلیف می‌کند.» جوادی حصار که با خبرگزاری دولتی ایسنا گفتگو کرده است، معتقد است که مرز اصلاح‌طلبی نه با حاکمیت و نه با مطالبات عمومی و نه با برانداز‌ها مشخص نیست و اصلاح‌طلبان باید این مرز‌ها را مشخص کنند. او حتی معتقد است که تعریف روشنی از اصلاح‌طلبی وجود ندارد. محمدصادق جوادی حصار با بیان اینکه جریان اصلاحات باید تعریف روشنی از خود ارائه دهد، بیان می‌کند که «براساس این تعریف، جریان اصلاحات باید مرز خود با رفتار‌های حاکمیتی و مطالبات عمومی روشن کند. اصلاحات باید مشخص کند که تا کجا با مطالبات عمومی همراهی دارد، کجا با این مطالبات همپوشانی دارد و کجا به مطالبات انتقاد دارد و کجا اصلاً این مطالبات را قبول ندارد.» او ادامه می‌دهد: «اصلاح طلبان از سویی باید مرز خود با اپوزیسیون خارج از کشور را مشخص کنند. اپوزیسیون خارج و اصلاح‌طلبان هر دو از مردم و از لزوم اصلاح امور می‌گویند. اپوزیسیون برانداز می‌گوید جمهوری اسلامی بد است و اصلاحات می‌گوید به جمهوری اسلامی انتقاد دارد؛ بنابراین اصلاحات باید مرز خود با این جریان را مشخص کند تا هم حاکمیت و مردم و هم جریان برانداز تکلیف خود با اصلاحات را بدانند. الان برخی افراد که در اردوگاه اصلاح طلبی هستند، صبح شعار اصلاح‌طلبی می‌دهند، ظهر با برانداز‌ها هستند و شب می‌گویند گور پدر هر دو. این چنین رفتار‌هایی مردم را نسبت به اصلاح‌طلبان بلاتکلیف می‌کند. اصلاحات در درجه اول باید تعریف روشنی از خود ارائه دهد سپس می‌تواند براساس این دیدگاه نظری، حاکمیت را نقد کند.» نبود تعریف روشن از اصلاح‌طلبی، عدم مرزبندی با جریان‌های ضدانقلاب و برانداز، بلاتکلیفی اصلاح‌طلبان در تعریف نسبت خود با حاکمیت و گرفتن ژست اپوزیسیون در عین تلاش برای حضور در حاکمیت، از انتقادات همواره جریان‌های منتقد اصلاح‌طلبان به آنان بوده است.