نامه اعتراضی باستانشناسان به قالیباف
در بخشی از نامهی باستان شناسان خطاب به قالیباف آمده است: تنها یک نگاه گذرا به طرح «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» از جانب هر دانشآموخته باستانشناسی کافیست تا روشن سازد که تهیهکنندگان طرح یادشده، از بدیهیات و الفبای رشته باستانشناسی بیاطلاع بودهاند.
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، جمعی از استادان باستانشناسی دانشگاههای سراسر کشور در نامهای سرگشاده به محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی درباره طرحی با عنوان «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» ابراز نگرانی کرده و خواستار لغو این طرح شدهاند.
61 نفر از استادان باستانشناسی سراسر کشور با امضای این نامه، اعتراض علنی و آشکار خود را نسبت به این طرح اعلام کردهاند. 46 نماینده مجلس طرحی را با عنوان «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» به رییس مجلس ارائه کردهاند که نگاه سطحی آن به موضوع میراث تاریخی ایران با عنوان «گنج و عتیقه» واکنشبرانگیز شده است. بسیاری بر این عقیدهاند طرح نمایندگان مجلس به حفاریها و قاچاقهای غیرمجاز، رسمیت و وجاهت قانونی میبخشد.
این طرح درحالی از سوی برخی نمایندگان به انگیزه تبدیل ایران به هاب خرید و فروش اشیاء تاریخی و جلوگیری از قاچاق به جریان انداخته شده که در تعارض و مغایرت کامل با قوانین کشور است.
در متن نامه سرگشاده جمعی از استادان باستانشناسی خطاب به محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی آمده است:
«اخیراً و به صورت مکتوب طرحی مشاهده شده است با عنوان «استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» که توسط تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تدوین شده و گویا قرار است تا با طی کردن مراحل اداری، روال قانونی خود را در مجلس محترم طی کند.
تنها یک نگاه گذرا به طرح از جانب هر دانشآموخته باستانشناسی کافیست تا روشن سازد که تهیهکنندگان طرح یادشده، نه تنها از بدیهیات و الفبای رشته باستانشناسی بیاطلاع بودهاند، بلکه از مشاوره هیچیک از نهادهای رسمی باستانشناسی کشور (پژوهشکده باستانشناسی در پژوهشگاه میراث فرهنگی، انجمن علمی باستانشناسی ایران، کارگروه باستانشناسی در وزارت علوم) نیز کوچکترین بهرهای نبردهاند؛ نفس حضور واژه سخیف و گمراهکننده «گنج» در عنوان طرح، خود بسیار گویاست.
صرف نظر از مغایرتهای آشکار و واضح طرح یادشده با قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران همچون: لایحه قانونی راجع به جلوگیری از انجام اعمال حفاریهای غیرمجاز و کاوش به قصد به دست آوردن اشیاء عتیقه و آثار تاریخی و بند 14 سیاستهای کلی قضایی مصوب 1381/7/28 ابلاغی مقام معظم رهبری (بازنگری در قوانین برای کاهش عناوین جرایم و کاهش استفاده از مجازات زندان)، لازم است از منظر فنی و آموزشی نکاتی چند درباره به اصطلاح مزایای ذکرشده از جانب نویسندگان طرح در صفحه سوم طرح یادشده به استحضار رسانده شود.
نخستین مزیت این طرح اینگونه عنوان شده است:
1- تبدیل شدن ایران به هاب منطقهای خرید و فروش آثار باستانی و ورود ارز به کشور خرید و فروش آثار باستانی؟ توسط چه کسانی؟ آیا جز این است که میراث فرهنگی کشور عزیزمان ایران مایه مباهات، غرور و افتخار هر ایرانی در سراسر جهان بوده و هست؟ آیا مواریث فرهنگی کشور عزیزمان جزو ناموس ملی ما محسوب نمیشوند؟ کدامین کشور با سابقه تاریخی همچون ایران را سراغ دارید تا با حراج نوامیس ملی و فرهنگی خود اقدام به ارزآوری کرده باشد؟ در مقدمه طرح، اشاره شده که در کشورهای مصر و انگلستان چنین قوانینی به تصویب رسیده است.
تنها یک نگاه به وبگاه دولت بریتانیا درخصوص وظایف شهروندان در قبال کشف آثار باستانی و اطلاعرسانی به نزدیکترین مسؤول مربوطه حاکی از کذب بودن چنین ادعاهایی است (برای آگاهی درباره قوانین مواجه با آثار باستانی در کشور انگلستان، بنگرید به سامانه دولت بریتانیا در آدرس https://www.gov.uk/report-treasure-step-by-step). ایضا مطالعه قوانین بسیار سختگیرانه کشور مصر در همین مورد (متمم شماره 117 قانون عتیقهجات مصر مصوبه سال 1983، هرگونه خرید و فروش و انتقال آثار باستانی کشور مصر را ممنوع و متخلفان را به پرداخت جزای نقدی و تحمل حبس محکوم کرده است.)
2- ایجاد ردیف درآمدی جدید برای وزارت گردشگری و میراث فرهنگی برای خرید و حفظ آثار باستانی عطف به توضیح درباره بند نخست، اساسا نفس درآمدزایی از مواریث ملی و فرهنگی کشور، از طرف هیچ فرد ایرانی با وجدان و آگاهی قابل پذیرش نبوده، نیست و نخواهد بود. مضافا اینکه وزارت محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی همواره در خلال سالیان گذشته به دلیل قلت بودجه، قادر به آزادسازی محوطههای باستانیِ واقع در املاک شخصی افراد از طریق پرداخت وجه نبوده است و بیشمار محوطه و بافت بینظیر باستانی به همین دلیل از بین رفتهاند (مثال اخیر تخریب بافت قدیم شیراز در پیرامون حرم مطهر حضرت شاه چراغ (ع))، حال این وزارتخانه چگونه و با کدام بودجه میخواهد برای خرید این آثار اقدام کند؟ وظیفه ذاتی وزارت میراث فرهنگی، حفاظت از کیان مواریث ملی است، نه مشارکت در به تاراج دادن آنها.
3- اشتغالزایی فراوان برای فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط با تاریخ، گوهرشناسی و باستانشناسی بیتردید این بند از بخشِ مزایای یادشده برای طرح مذکور میتواند خطرناکترین بخش طرح تلقی شود. پرواضح است که نویسندگان محترم طرح حتی یکبار هم در طول حیاتشان یک 24 ساعت را با یک گروه کاوش باستانشناسی سپری نکردهاند تا دریابند اساسا هدف از انجام کار میدانی باستانشناسی چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ چه مقدمات و مراحل اداریای دارد؟ چطور و با چه استانداردهایی در عمل به انجام میرسد؟ ثبت و ضبط و تشکیل بانکِ داده چیست؟ حفاظت حین و پس از کاوش چیست؟ کاوش باستانشناسی توسط باستانشناسان زبده چگونه و با چه مهارتهایی انجام میشود؟ این مهارتها چگونه کسب میشود؟ نمونهبرداری چیست و چگونه انجام میشود؟ مراکز و آزمایشگاههای کار روی نمونهها در ایران و جهان کدامند؟ و دهها مورد دیگر...
به استحضار نمایندگان محترم در خانه ملت رسانده میشود باستانشناسان فعال در حوزه کاوشهای میدانی در ایران نه تنها ملزم به تحصیل در رشته باستانشناسی به مدت حداقل 11 سال (تا اخذ مدرک دکتری) بوده، بلکه صرف در دست داشتن مدرک دکتری نیز آنان را مجاز به انجام کار کاوش نمیسازد.
این عزیزان در طول تحصیل و پس از آن سالها در هیأتهای باستانشناسی از پایینترین مرتبه (عضو ساده هیأت) تا بالاترین رتبه (معاون هیأت) به کار و کسب تجربه میپردازند. هر دوره باستانشناسی (عصر سنگ، عصر یکجانشینی در پیش از تاریخ، ادوار تاریخی و شاهنشاهیها، ایران پس از اسلام) مختصات و ملزومات کار میدانی مخصوص به خود را میطلبد که استانداردهای خاص خود را دارد.
تنها پس از اخذ مدارج تحصیلی یادشده، سالها کسب تجربه و داشتن رزومهای کارآمد، پژوهشکده باستانشناسی به عنوان تنها نهاد واجد صلاحیت در صدور مجوز قانونی کاوش، اقدام به بررسی صلاحیت فرد کرده و پس از طرح موضوع در جلسات شورای تخصصی پژوهشکده در حضور متخصصان نامدار هر حوزه به فرد ذیصلاح، مجوز کاوش داده میشود. شایان اشاره است، نظر به حساسیت فوقالعاده مواد فرهنگی باستانی و ماهیت عمل کاوش که امری تخریبی است، صدور این مجوزها با حساسیتهای علمی فوقالعادهای همراه است.
به بیانی دیگر پر بیراه نیست اگر ادعا شود که کاوش باستانشناسی از منظر دقت، ظرافت، روششناسی و تجربه علمی / عملی قابل مقایسه با عمل جراحی چشم یا قلب است که تنها متبحرترین و حاذقترین پزشکان متخصص قادر به انجام صحیح آن هستند. حال تنها کافیست همین ذکر مختصر از پیچیدگی و تخصصی بودن موضوع کاوشهای باستانی را با موارد مطروحه در مادههای شماره 3 و 4 طرح یادشده (گذراندن دوره کوتاه مدت کاوشگری باستانشناسی؟!) مقایسه کرد تا متوجه شد عزیزان نگارنده طرح تا چه میزان از کم و کیف کار باستانشناسی بیاطلاع بودهاند.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی!
در باستانشناسی، کشف اشیاء باستانی و خود اشیاء به خودی خود اهمیت ندارند، بلکه نحوه کشف، خاک و نهشتهای که اشیاء از آنها به دست آمده، رابطه اشیاء باستانی با یکدیگر، استاندارهای کاوش، ثبت و ضبط دقیق، مطالعات علمی و آزمایشگاهی روی شیء و نگارش ماحصل این موارد است که اهمیت دارند و بدیهی است این موارد تنها از عهده باستانشناسان متخصص و باتجربه برخواهد آمد و نه هر فردی که در دوره یادشده شرکت کرده باشد.
به عبارت سادهتر، برخلاف تصور غلط رایج، هدف باستانشناسی گنجیابی! یا پیداکردن دفینه نیست، بلکه هدف اصلی بازسازی نظام زیستی / معیشتی و... اجدادمان است. سپردن چنین فرایند پیچیده و تخصصی به افراد مطابق با موارد مطروحه در مادههای شماره 3 و 4 طرح یادشده، درست به مثابه تیغ به کف زنگی مست دادن است.
4- حفظ گنجینه تمدنی و میراث باستانی از تخریبها و کاوشهای غیرکارشناسی پر واضح است نظر به شرحی که در بخش پیشین بدان اشاره شد، اجرای این بند نه تنها از تخریبها و کاوشهای غیرکارشناسی جلوگیری نمیکند، بلکه درست به مثابه شرکت دادن همه تخریبگران و غارتگران آثار ملی و فرهنگی کشور عزیزمان ایران، در انجام این کار است!
این طرح به نوعی به سودجویان و عتیقهجویان در قبال اخذ مدرکی در ازای شرکت در دورههای کاوش (به جای 11 سال تحصیل و سالها شرکت و کسب تجربه در محوطههای باستانی) اجازه خواهد داد تا اینبار رسمی و تحت نام قانون به غارت و آسیبرسانی به آثار باستانی و مواریث ملی کشورمان بپردازند.
بیان چنین استدلالی در طرح یادشده درست به مانند آن است که گفته شود:، چون سودجویانی بدون داشتن مدارج و مدارک حرفهای به انجام طبابت میپردازند، برای جلوگیری از این امر، این افراد یا دیگر افراد با در دست داشتن مدرک کارشناسی ارشد و گذراندن دوره فشرده طبابتِ مورد تایید وزارت بهداشت! میتوانند به این مهم دست یابند؟! پس سالها تحصیل و کار و مرارت و کسب تجربه و... در رشته پزشکی چه میشود؟ تنها فرق در این میان آن است که آن یکی منجر به مرگ انسانی میشود و این یکی منجر به نابودی مواریث فرهنگی.
5- حفظ گنجینه تمدنی و میراث باستانی از فروش به ثمن بخس به دلالان و قاچاقچیان این فرموده، درست مصداق ما ز یاران چشم یاری داشتیم... است. درست زمانی که باستانشناسان و دوستداران فرهنگ غنی ایران عزیز منتظر بودند تا نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با تاکید بر انجام قوانین موجود، با هرگونه خرید و فروش و قاچاق آثار باستانی به شدت مقابله کرده و مرتکبان را به دستگاه قانون معرفی کنند، آنگاه با استدلالی به غایت ضعیف و تنها با نگاهی مادی به اشیای فرهنگی، در پی کمتر شدن سود دلالان و قاچاقچیان عتیقه و حتی درآمدزایی از این طریق برای دولت هستند.
نمایندگان محترم خانه ملت، مستحضر باشید اصل فراموششده در ایران که منجر به چنین نابسامانی شده است، عدم مقابله درست نهادهای ذیربط با پدیده شوم گنجیابی و قاچاق آثار باستانی است. قوانین مکفی و کارآمد هستند، اما در عمل اجرا نمیشوند.
از همین روی است که شاهد حضور هزاران صفحه رسمی گنجیابی و تبلیغ فلزیاب در فضای مجازی هستیم، بدون آنکه شاهد برخوردی از جانب پلیس فضای مجازی باشیم. یگانهای حفاظت میراث فرهنگی هر روز و هر هفته دهها قاچاقچی را بازداشت کرده و به قانون میسپارند و قضات در ظرف چند روز رأی به برائت میدهند و دهها مورد از این دست.
نمایندگان محترم ملت ایران در مجلس شورای اسلامی! دیر زمانیست که عنان محافظت از دستاوردها و مواریث فرهنگی ایران عزیزمان از کف متولیان امر خارج شده است. شمار محوطههای باستانی آسیبدیده و به تاراجرفته از عدد خارج است و تنها چاره کار، اقدام به مُر قانون است نه تغییر آن به نفع طرف سودجو.
امضاءکنندگان این نامه که از اعضای هیأت علمی گروههای باستانشناسی سراسر کشور هستند، ضمن بیان اعتراض علنی و آشکار خود نسبت به این طرح، با اعتماد و وثوق کامل به مدیریت و درایت موجود در بدنه مجلس شورای اسلامی محترم، امید دارند تا با منفک کردن این طرح، متخصصین دلسوز را در پیشبرد اهداف بلند و متعالی باستانشناسی در این سرزمین یاری رسانید.»
امضاکنندگان:
1- رضا نوری شادمهانی، مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه کاشان
2- سامان فرزین، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه بیرجند
3- جواد علائی مقدم، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
4- حمید حسنعلی پور، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
5- حسن فاضلی نشلی، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
6- جواد حسینزاده ساداتی، استادیار گروه باستانشناسی، دانشگاه کاشان
7- محمود حیدریان، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهرکرد
8- مرتضی عطایی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه مازندران
9- علیرضا خسروزاده، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهرکرد
10- سرور خراشادی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
11- مصطفی دهپهلوان، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
12- روحالله شیرازی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
13- حسینعلی کاوش، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
14- سجاد علی بیگی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه
15- حسنعلی عرب، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز
16- موسی سبزی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه لرستان
17- عباس مترجم، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی همدان
18- حجت دارابی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه
19- محمد بهرامی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه لرستان
20- اسماعیل همتی ازندریانی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی همدان
21- رحمت عباسنژاد، دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه مازندران
22- کاظم ملازاده، دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی همدان
23- مژگان جایز، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
24- حامد وحدتینسب، استاد تمام و مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
25- کوروش محمدخانی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
26- بابک رفیعی علوی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
27- حسین صدیقیان، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه لرستان
28- علی بیننده، استادیار و مدیر گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی همدان
29- محمد قمری فتیده، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه مازندران
30- میثم لباف خانیکی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
31- میترا شاطری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهرکرد
32- احمدعلی اسدی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز
33- سیدمهدی موسوی نیا، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه نیشابور
34- اسماعیل اسماعیلی جلودار، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران / رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران
35- نگین میری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
36- سید میلاد هاشمی سروندی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
37- مجید ساریخانی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهرکرد
38- سیدمهدی میری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
39- مژگان خانمرادی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
40- حسن باصفا، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه نیشابور
41- حمیدرضا، ولی پور، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
42- حسین کوهستانی اندرزی، استادیار و مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه بیرجند
43- رقیه رحیمی سرخنی، استادیار دانشکده میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری دانشگاه مازندران
44- علی شجاعی اصفهانی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه اصفهان
45- رضا ناصری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
46- امیرصادق نقشینه، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
47- سید مهدی موسوی، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
48- هایده لاله، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
49- نصیر اسکندری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
50- سعدی سعیدیان، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
51- حمید عزیز، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه جیرفت
52- حسین سرحدی دادیان، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه زابل
53- میثم شهسواری، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه جیرفت
54- کامیار عبدی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
55- سعید امیرحاجلو، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
56- یعقوب محمدی فر، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی
57- سیدرسول موسوی حاجی، استاد تمام گروه باستانشناسی دانشگاه مازندران
58- حکمتالله ملاصالحی، استاد تمام گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
59- اکبر عابدی، استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تبریز
60- بهرام آجرلو، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تبریز
61- حسن نامی، دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه نیشابور