یک‌شنبه 4 آذر 1403

نسبت دروغ به امام خمینی (ره) درباره آغاز جنگ

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
نسبت دروغ به امام خمینی (ره) درباره آغاز جنگ

در شرایطی که ناکارآمدی‌های داخلی از یکسو مردم را می‌آزارد و از طرف دیگر دشمنان خارجی با اهداف روشن سعی در سیاه‌نمایی مضاعف و تحریف تمام تاریخ انقلاب و انکار حقانیت‌ها، مظلومیت‌ها، افتخارات و نقاط درخشان تاریخ معاصر که با نقش‌آفرینی بی‌بدیل ملت ایران به رهبری امام خمینی رقم خورده، دارند؛ تکرار زمزمه‌هایی که بوی وادادگی و عدول از اصول به بهانه جو موجود می‌دهد، نشانه پختگی و عقلانیت نیست.

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت:

اخیرا مشاهده می‌شود در شرایطی که کشور درگیر انواع معضلات است و نارضایتی و بی‌اعتمادی اجتماعی در سطح بالایی وجود دارد، برخی افراد و نحله‌های فکری، با اغراض مختلف فرصت را غنیمت شمرده تا به بهانه همراهی با جریان اعتراضی مردم، پاره‌ای از محکمات تاریخ انقلاب اسلامی و سندهای موجود دال بر حقانیت و مظلومیت انقلاب اسلامی و امام خمینی را به‌زعم خود سست کنند.

یکی از آخرین موارد فوق، تکرار ادعای نخ‌نمای نقش امام خمینی در شروع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان بود. تحمیل جنگی که موجب شهادت، جانبازی و اسارت صدها هزار انسان ایثارگر این دیار شد. در حالی که خاطرات مجعولی که چنین روایتی را ترویج می‌کنند، بارها به صراحت توسط مورخین مسلط نقد علمی و از سوی اشخاص مطلع نظیر حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی تکذیب شده است.

واقعا تکرار این موارد غیرمنصفانه و شبهه‌برانگیز، از چه روی است؟! به عنوان مثال، خوب بود نویسنده مطلب می‌دانست که تا قبل از 31 شهریور 1359، کشورمان شاهد 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی شامل 480 مورد تجاوز مرزی زمینی و 150 مورد تجاوز مرزی هوایی و 6 مورد تجاوز دریایی نیروهای عراقی بود و در 300 درگیری مرزی و تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی قبل از آغاز جنگ، حدود 105 نفر از ایرانیان به شهادت رسیدند. تعداد 548 نفر نیز زخمی شدند و 119 نفر هم اسیر شدند.

تا پیش از آن تاریخ، 7 فروند هواپیمای نظامی ایرانی به زمین اصابت کرده و 35 خلبان هواپیماهای جنگی هم در درگیری‌های مرزی با عراق و نیز در حوادث و درگیری‌های کردستان به شهادت رسیدند. روزنامه‌های عراق نیز استان خوزستان را «عربستان» و عرب‌های خوزستان را «مواطنین عرب» می‌خواندند. فعال کردن جریان خلق عرب برای خرابکاری در خوزستان، حمایت از حزب دموکرات کردستان عراق در حمله به مناطق کردی و... شواهد دیگری از مسیر طی شده عراق علیه کشورمان است.

دولت عراق برای اولین‌بار حدود یازده ماه قبل از آنکه معاهده 1975 الجزایر را رسما لغو کند، لزوم تجدیدنظر اعلام کرد و صدام هم با بیان شروطی عجیب، لزوم تجدیدنظر در این معاهده را مورد تاکید قرار داد. و در نهایت اینکه، از همه شفاف‌تر خاطرات صلاح عمر العلی، نماینده وقت عراق در سازمان ملل متحد است که طی مصاحبه‌ای با الجزیره در سال 1383 روایت می‌کند که صدام پس از مذاکره با مرحوم ابراهیم یزدی در هاوانا به او گفته بود: «این مساله یک فرصت است که شاید در یک قرن یک‌بار اتفاق می‌افتد. ایرانی‌ها اهواز را از ما گرفتند، شط‌العرب را از ما گرفتند. بالطبع حالا فرصت برای ما دست داده است. الان خودشان آمده‌اند در حالی که کشورشان از هم پاشیده است. ارتش آنها از هم گسیخته و نیروهای‌شان پراکنده شده است. بین خودشان جنگ و دعواست. گروهی، گروهی دیگر را می‌کشند. پس الان این فرصت تاریخی ماست تا بتوانیم تمام حقوق‌مان را به‌طور کامل بازگردانیم. این موضوع را فقط به تو می‌گویم. خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل متحد آماده کن. من می‌روم ضربه‌ای را بر آنها بزنم که صدایش در تمام کره زمین شنیده شود. تمام حقوق‌مان را پس می‌گیریم.» در این مقال، قصد تفصیل و پرداختن به موارد مستند و مدارک متعدد در این زمینه نیست! مدارک و مستنداتی از قبیل قطعنامه سازمان ملل در خصوص آغازگر جنگ، مستندات موجود در وزارت امورخارجه، گزارشات استانداران مرزی، مستندات ژاندارمری و معاونت اطلاعات نیروی زمینی منطقه جنوب ارتش و همچنین گزارش‌های دول غربی همگی به روشنی تاکید می‌کنند که چه کشوری آغازگر جنگ بوده است. انتقام از امام با زیر سوال بردن تاریخ پر افتخار دفاع مقدس و بازی با روح و روان صدها هزار خانواده هزینه داده ایثارگر و گرا دادن به دشمنان ملک و میهن به خیال بلااثر شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل... اینها نه باعث پاک شدن کارنامه و اقدامات افراطی امثالهم خواهد شد و نه به مواهب از باب رفتارهای غیرمتعادل یا ژست روشنفکرمآبی؛ محلی از اعراب پیدا خواهد کرد. وقتی این حجم انبوه از سند و شاهد برای از پیش برنامه‌ریزی شده بودن تهاجم عراق به کشورمان وجود دارد، انداختن «تقصیر» به گردن امامی که به پشتوانه قاطبه ملت ایران رهبر انقلاب و نظام را بر عهده داشت چه معنایی دارد؟

علاوه بر این، تقلیل دادن علت یکی از بزرگ‌ترین جنگ‌های قرن بیستم برخلاف منافع ملی و وحدت ملت به چنین اکاذیبی، خود ناشی از سطحی‌نگری نسبت به یک واقعه بزرگ تاریخی است. شخص نویسنده، خود فرزند پدری است که سابقه نمایندگی و شاگردی حضرت امام را داشته و آیت‌الله بوده، خودش را نیز حجت‌الاسلام می‌داند، ولیکن از خطاب قرار دادن رهبری یک امت و یک انقلاب مردمی و نظام برخاسته، از عنوان کردن امام یا آیت‌الله ابا دارد؛ این اگر از سر بغض و عناد نیست پس از سر چیست؟!

در جمع‌بندی موضوع باید گفت، در شرایطی که ناکارآمدی‌های داخلی از یکسو مردم را می‌آزارد و از طرف دیگر دشمنان خارجی با اهداف روشن سعی در سیاه‌نمایی مضاعف و تحریف تمام تاریخ انقلاب و انکار حقانیت‌ها، مظلومیت‌ها، افتخارات و نقاط درخشان تاریخ معاصر که با نقش‌آفرینی بی‌بدیل ملت ایران به رهبری امام خمینی رقم خورده، دارند؛ تکرار زمزمه‌هایی که بوی وادادگی و عدول از اصول به بهانه جو موجود می‌دهد، نشانه پختگی و عقلانیت نیست و پس از مدتی با گذر زمان، بطلان آنها بیش از پیش به اثبات می‌رسد. بازگشت به اندیشه امام راه برون‌رفت از بن‌بست کنونی است، به همین دلیل هم به اسم امام خلاف رسم امام عمل می‌شود و به جوانان آدرس غلط می‌دهند تا اندیشه و سیره امام ناشناخته بماند، در چنین شرایطی اتهام زدن و حملات ناجوانمردانه به امام در خدمت حفظ وضع موجود بوده و هیچ کمکی به بهبود و اصلاح اوضاع نخواهد کرد.

همچنین بخوانید