یک‌شنبه 4 آذر 1403

نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم

با گذشت 108 سال از نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی همچنان این پرونده مختومه نشده است.

مراسم صد و هشتمین سالگرد نسل کشی ارامنه به دست امپراتوری عثمانی روز گذشته در کلیسای سرکیس مقدس تهران با حضور سبوه سرکیسیان اسقف اعظم ارامنه تهران و شمال کشور، آرا شاوردیان نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی و آرسن آواکیان سفیر جمهوری ارمنستان در ایران و با حضور جمعی از ارامنه برگزار شد.

در بیانیه این مراسم که پس از برگزاری مراسم عشای ربانی و اهدای گل در مقابل بنای یادبود کشته شدگان ارمنی به دست ترکان عثمانی قرائت شد، آمده است: نسل‌کشی ارامنه، اقدامی از قبل برنامه‌ریزی شده بود و علاوه بر کشتار‌های وسیع و پاکسازی سرزمین‌ها از ساکنان واقعی آن، گنجینه باستانی، پیشینه فرهنگی و اموال و دارایی‌های ارمنیان نیز به تاراج برده شد که از آن با عنوان نسل‌کشی فرهنگی یاد می‌شود.

ارمنیان، قربانی سیاست‌های دولتی شدند که با دیده نفرت، تبعیض و نژاد‌پرستی به شهروندان خود می‌نگریست. سیاستی که هم‌اکنون نیز از طرف سردمداران دولت فعلی ترکیه دنبال می‌شود. اقدامات تبعیض‌آمیز و سرکوب‌گرانه نسبت به اقوام غیر‌ترک ساکن ترکیه گواه این مدعاست.

در حقوق بین‌الملل، نظریه تداوم قانون و اصول تعهد حکومت، دولت جانشین را در قبال اعمال غیرقانونی دولت پیشین و خسارات وارده ناشی از آن مسئول قرار داده و آن را به جبران این صدمات موظف می‌سازد. نسل‌کشی به سبب آثار اندوه‌بار و زیانبار آن برای نسل‌های بعدی، مشمول مرور زمان نشده و اصل جبران خسارت با گذشت زمان از بین نمی‌رود. در واقع دولت‌های بعدی مسئول رفع آثار زیانبار مادی و معنوی حاصل از نسل‌کشی در قبال بازماندگان و نسل‌های بعدی هستند. همچنین نسل‌کشی به موجب «کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی» سازمان ملل، اعم از اینکه در موقع صلح صورت گیرد یا جنگ، جنایت محسوب می‌شود و حق مطالبه خسارات را برای قربانیان و وارثین آنان به رسمیت شناخته و دولت‌ها را متعهد می‌سازد تا تاوان صدمات وارد شده توسط مجرمین و مرتکبین را از دولت‌ها یا جانشینان آنان دریافت کنند.

تاکنون 33 کشور جهان و ده‌ها سازمان و مجمع بین‌المللی با به رسمیت شناختن وقایع سال 1915 به‌عنوان نسل‌کشی، خواستار پاسخگویی دولت ترکیه در این زمینه هستند و اجماع نظر قاطعی در محافل دانشگاهی و متون علمی در این خصوص وجود دارد. با این حال جمهوری ترکیه از زمان تأسیس تاکنون، مسئولیت این جنایات را برعهده نگرفته، به طور فعال در راه انکار آن گام برداشته و با تحریف واقعیت‌های تاریخی سعی در پیشبرد اهداف پان‌ترکیستی خود دارد.

پذیرش نسل‌کشی و جبران خسارت‌های وارده، اهرمی قدرتمند در جهت جلوگیری از تکرار وقایع مشابه است و مسلما، در صورت محکومیت قاطع و اجرای کامل عدالت در قبال نسل‌کشی‌ها، جهان کمتر شاهد جنایاتی مانند نسل‌کشی فلسطینیان توسط رژیم صهیونیستی، نسل‌کشی بوسنی هرزگوین، روآندا، ایزدی‌های عراق، مسلمانان روهینگیا در میانمار و در آخرین مورد جنایات انجام پذیرفته در منطقه قفقاز، خواهد بود.

امروزه نیز توسعه‌طلبی سرزمینی، مداخله‌جویی منطقه‌ای، ایجاد ناامنی و نظامی‌گری، اجزایی لاینفک از سیاست‌های نئوعثمانی دولت ترکیه می‌باشند. انتقال و استقرار عناصر صهیونیستی - تکفیری در منطقه قفقاز و در مجاورت مرز‌های جمهوری اسلامی ایران، ادامه محاصره غیرانسانی مردم مظلوم آرتساخ (قراباغ)، تلاش برای مسدود نمودن مرز تاریخی ایران و ارمنستان و ایجاد تغییرات ژئوپولتیک در منطقه تحت عنوان کریدور جعلی زنگزور با پشتیبانی اسرائیل و حمایت ضمنی آمریکا و کشور‌های عضو ناتو، تحریک احساسات قومی، کوبیدن بر طبل جنگ و رجزخوانی متوهمانه نسبت به تمامیت ارضی کشور عزیزمان ایران، همه نمونه‌هایی انکارناپذیر از تداوم همان راهبرد خونینی است که یکصد سال پیش به فاجعه نسل‌کشی ارمنیان ختم گردید.

امروز ملت ارمنی بر این باور است که محکوم نمودن نسل‌کشی ارمنیان و جبران خسارات آن، سبب مهار سیاست‌های تفرقه‌آمیز و نژاد‌پرستانه دولت ترکیه خواهد بود و معتقد است دولت ترکیه بایستی ضمن پرهیز از جنگ‌طلبی و مداخله در امورِ همسایگان خود، سیاست انکار و جعل را کنار گذاشته و پذیرای واقعیات تاریخی باشد و با به رسمیت شناختن نسل‌کشی ارمنیان، نسبت به جبرانِ خساراتِ وارده به آن‌ها در طی بیش از یک قرن اخیر، اقدام نماید.

طبق اقوال و کتب تاریخی در روز 24 آوریل 1915 میلادی به دستور دولت عثمانی حدود 300 تن از رهبران، روحانیون، اندیشمندان، نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر و پس از انتقال به کشتارگاه همگی به طرز فجیعی سلاخی شدند و این سرآغاز قتل‌عام بود چرا که در همان روز حدود پنج هزار تن از ارمنیان استانبول نیز در کوچه‌ها و منازلشان به قتل رسیدند.

از فردای 24 آوریل سربازان عثمانی به شهر‌ها و روستا‌های ارمنی‌نشین رفتند و آن‌ها را به این بهانه که در منطقه جنگی قرار دارند و باید به مکان‌های امن منتقل شوند از خانه‌هایشان بیرون کشیدند، اما آنان گروه‌های ارمنیان را که بیشتر شامل زنان، کودکان و سالخوردگان بودند به صورت کاروان‌هایی به طرف تبعیدگاه روانه می‌ساختند و این تبعیدگاه صحرای مرکزی "سوریه" واقع در منطقه "دیرالزور" در نزدیکی "حلب" بود.

جهان که در آن زمان دستخوش جنگ جهانی اول بود، ظاهرا از وقایع و عمق فجایعی که در ترکیه در حال وقوع بود بی‌اطلاع بود. طرح نژادکشی و قتل عام ارمنیان تا آنجا که ممکن بود مخفیانه و از روی برنامه اجرا شد.

افراد زیادی درباره نسل کشی ارامنه مطب نوشته‌اند که محمدعلی جمال‌زاده بنیان‌گذار نثر معاصر یکی از آنهاست.

وی مشاهدات خود را تحت عنوان "مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول" به رشته تحریر درآورده است و تاکید می‌کند آنچه در این گفتار آمده همه وقایعی است که به شخصه شاهد آن بوده و به چشم خود دیده است.

جمال‌زاده از 1915 تا 1930 میلادی در "برلین" به سر برد و زمانی که در 1915 میلادی به ایران بازگشته بود پس از اقامتی 16ماهه، دوباره راهی آلمان شد و در راه بازگشت با کاروان آوارگان ارمنی برخورد کرد.

نوشته زیر بخش‌هایی از روایت محمدعلی جمال‌زاده از سفر خود است که در کتاب "سرگذشت و کار جمال‌زاده" به چاپ رسیده است؛ وی همچنین مشاهدات خود را با عنوان «مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول» در خرداد 1350 شمسی در "ژنو"، به رشته تحریر درآورده است.

جمال‌زاده در این اثر تاکید می‌کند که آنچه آورده همگی وقایعی است که به شخصه شاهد آن بوده و به چشم خود آن‌ها را دیده است.

وی در بخشی از کتاب خود آورده است: «با گاری و عربانه (درشکه) از بغداد و حلب به جانب استانبول به راه افتادیم. از همان منزل اول با گروه‌های زیادی از ارامنه مواجه شدیم. به صورت عجیبی که باور کردنی نیست، ژاندارم‌های مسلح و سوار ترک آن‌ها را پیاده به جانب مرگ و هلاکت می‌راندند. صد‌ها زن و مرد ارمنی را با کودکانشان به حال زاری به ضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان به جلو می‌راندند. در میان مرد‌ها جوان دیده نمی‌شد، چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط (ملحق شدن به قشون روس) به قتل رسانده بودند. دختران ارمنی مو‌های خود را از ته تراشیده بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب به جان آن‌ها بیفتند. دو سه تن ژاندارام بر اسب سوار، این گروه‌ها را درست مانند گله گوسفند به ضرب شلاق به جلو می‌راندند... فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را می‌دیدیم که در کنار جاده افتاده‌اند و مرده‌اند یا در حال جان دادن بودند.. بعد از ظهری بود به جایی رسیدیم که ژاندارم‌ها به یک کاروان از این مرده‌های متحرک، در حدود 400 نفری، قدری مهلت استراحت داده بودند. مرد و زن هر چه کهنه و کاغذ پاره پیدا کرده بودند، با نخ و قاطمه (ریسمان کلفت) و طناب به‌جای کفش به پا‌های خود بسته بودند، به طوری که هر پایی مانند یک طفل قنداقی به نظر می‌آمد.. مرد و زن مشغول کاوش خاک و شن صحرا بودند تا مگر ریشه خار و علفی به دست آورده سد جوع (رفع گرسنگی) نمایند.

زنی به من نزدیک شد و دو دختر هیجده نوزده ساله خود را نشان داد که موی سر آن‌ها را برای اینکه جلب نظر مردان هوس‌باز را نکند، تراشیده بودند و به زبان فرانسه گفت: «این‌ها دختر‌های منند و دارند از گرسنگی تلف می‌شوند بیا محض خاطر خدا این دو دانه الماس را از من بخر و چیزی به ما بده که بخوریم و از گرسنگی نمیریم.

خجالت کشیدم، چون آذوقه خود ما هم سخت ته کشیده بود، آنچه توانستم، دادم و گفتم: الماس‌هایتان مال خودتان.

مرد مسنی نزدیک شد و با فرانسه بسیار عالی گفت: «من در دانشگاه استانبول معلم ریاضیات بودم و حالا پسر ده ساله‌ام اینجا زیر چشمم از گرسنگی می‌میرد. تو را به خدا بگو این جنگ (جنگ جهانی اول) کی به آخر می‌رسد؟»

جوابی نداشتم به او بدهم، ولی در دل می‌دانستم که با این مردم گرگ‌صفت که اسم خود را اولاد آدم و اشرف مخلوقات گذاشته‌اند، هرگز جنگ پایان نخواهد یافت؛ لقمه نانی به او دادم؛ دو قسمت کرد یک قسمت را در بغلش پنهان کرد و قسمت دیگر را با ولع شدیدی شروع به خوردن نهاد.

گفت: «تعجب می‌کنی که این نان را خودم می‌خورم و به بچه‌ام نمی‌دهم، ولی خوب می‌دانم که بچه‌ام مردنی است و همین یکی دو ساعت دیگر و بلکه زود‌تر خواهد مرد و در این صورت فایده‌ای ندارد که این نان را به او بدهم و بهتر است برای خودم نگاه بدارم».

همان روز وقتی به نزدیکی آبادی مختصری رسیدیم، همان جا پیاده شدیم. آذوقه ما تقریبا تمام شده بود و هر کجا ممکن بود باز هر چه به دست می‌آوردیم، می‌خریدیم. آن شب جایی منزل کرده بودیم که باز گروهی از ارامنه را مثل گوسفند در صحرا ول کرده بودند. ما نیز توانستیم از عرب‌های ساکن آبادی گوسفندی بخریم. همان جا سر بریدند و آتش روشن کردیم که کباب حاضر کنیم.

همین که شکمبه گوسفند را خالی کردند مایعی نیم سفت و سبز رنگ که بخاری از آن بلند می‌شد بر زمین ریخت. بلافاصله جمعی از ارمنی‌ها از زن و مرد خود را روی آن انداخته با ولع عجیبی به خوردن آن مشغول شدند.

با چنین مناظری روزبه‌روز به آهستگی جلو می‌رفتیم کم کم مزاج خود ما نیز ضعف یافته، حالت خوشی نداشتیم و به خصوص از امتلاء معده (رودل) در زحمت بودیم به طوری که هر کدام از ما روزی چند بار مجبور می‌شد در کنار جاده برای تسکین معده پیاده شود.

قرار گذاشته بودیم هر وقت کسی پیاده شد و پس تپه‌ای رفت، دیگران توقف کنند تا او برگردد و سوار شود. روزی نزدیکی‌های غروب بود که من پیاده شدم و در پس تپه‌ای از خاک به کناری رفتم. هنوز ننشسته بودم که چشمم به جمجمه‌ای افتاد که از تن جدا شده و آنجا افتاده بود. هنوز اندکی گوشت و پوست بر آن باقی بود و مو‌های سرخ رنگی داشت فهمیدم ارمنی است و سخت ناراحت شدم.

به حلب رسیدیم در مهمان‌خانه بزرگی منزل کردیم که مهمانخانه پرنس نام داشت و صاحبش یک نفر ارمنی بود؛ هراسان نزد ما آمد که جمال پاشا وارد حلب شده و در همین مهمانخانه منزل دارد و می‌ترسم مرا بگیرند و به قتل برسانند و مهمانخانه را ضبط نمایند.

به التماس و تضرع درخواست می‌نمود که ما به نزد جمال پاشا که به قساوت معروف شده بود رفته، وساطت کنیم.

او می‌گفت: شما اشخاص محترمی هستید و ممکن است وساطت شما بی‌اثر نماند، ولی بی‌اثر ماند و چند ساعت پس از آن معلوم شد که آن مرد ارمنی را گرفته و به بیروت و آن حوالی فرستاده‌اند و معروف بود که در آنجا قتلگاه بزرگی تشکیل یافته است. خلاصه آنکه روز‌های عجیبی را گذارندیم. حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی به مناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می‌کند و ناراحتم می‌سازد و آزارم می‌دهد.

باید دانست که در همان زمان اهالی مملکت سوئیس تعدادی از کودکان ارمنی را به وسیله موسسه صلیب سرخ از خاک ترکیه به سوئیس آوردند و بعضی از آن‌ها را رسما فرزند خود دانستند و آن‌ها را تربیت دادند و امروز هنوز در شهر ژنو عده‌ای از آن‌ها باقی هستند که عموما دارای مقاماتی شده‌اند از قبیل دکتر عربیان، پزشک معروف کودکان و چند تن طبیب، جراح، مهندس و معمار معروف شهر که همه از همان ارامنه‌ای هستند که سوئیسی‌ها آن‌ها را از مرگ حتمی نجات داده و تربیت و بزرگ کرده‌اند.»

کشور‌هایی که تاکنون نسل‌کشی ارامنه را به رسمیت شناخته‌اند، عبارتند از: آرژانتین، آلمان، استرالیا، اروگوئه، اسلواکی، اسپانیا، ایالات متحده آمریکا، انگلیس (پارلمان‌های منطقه‌ای)، بلژیک، روسیه، سوئد، شیلی، فرانسه، قبرس، کانادا، لبنان، لیتوانی، لهستان، واتیکان، ونزوئلا، هلند، یونان، پرتغال، سوریه، بلغارستان، پاراگوئه، برزیل، بولیوی، اتریش و همچنین پارلمان اروپا.

در ادامه گزارشی را مشاهده می‌کنید که نگارنده در صدمین سالگرد نسل کشی ارامنه در سال 2015 تهیه کرده است که در زمان تهیه این گزارش کارن خانلری نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی بود و هم اکنون جای خود را به آرا شاوردیان داده است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در کنار مسئله نسل کشی ارامنه شاهد تنش‌های زیادی در منطقه قره باغ هستیم. جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کنار نبود رابطه دیپلماتیک بین ارمنستان با ترکیه باعث شده تا ارمنستان با همسایه‌های شرقی و غربی خود در تنش و درگیری باشد.

مقامات جمهوری آذربایجان که برای به دست آوردن قره باغ با رژیم صهیونیستی متحد شده‌اند و به دنبال اشغال مرز ارمنستان با ایران (زنگزور) هستند رویای وصل کردن نخجوان به خاکشان برای یکپارچه کردن سرزمین خود را در سر می‌پرورانند که از این طریق دو همسایه ترک نشین یکی به دریای خزر می‌رسد و دیگری به دریای سیاه.

آرا شاوردیان نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص مواضع ایران نسبت به بحران قره باغ گفت: مواضع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران واضح و مشخص است. حفظ مرز‌های کشورمان و تعامل و همکاری با کشور‌های همسایه که نشان می‌دهد دولت سیزدهم سیاست خارجی خود را بر اساس یک روابط خوب و احترام متقابل شکل داده است.

وی با بیان اینکه در پشت مرز‌های شمال غربی کشورمان شاهد حضور کشور‌های ثالث هستیم و رژیم صهیونیستی و گروه‌های تکفیری در پشت مرز‌ها هستند، ادامه داد: مقامات کشورمان اعلام کردند مناقشه قره باغ با گفتگو حل و فصل شود و از کشور‌های ارمنستان و جمهوری آذربایجان که با یکدیگر درگیر هستند دعوت کرده تا از طریق مذاکره مسائلشان را حل کنند.

نماینده ارامنه تهران و شمال کشور بیان کرد: ایران همواره تاکید کرده که در قفقاز جنوبی اجازه نمی‌دهد مرز‌های بین المللی تغییر کند و مرز زمینی که با ارمنستان دارد یک مرز چند هزار ساله است و چون ارتباط ارامنه با ایران یک ارتباط چند هزار ساله توام با تعاملات فرهنگی و همسایگی است لذا مرز با ارمنستان برای ما هم از نظر اقتصادی، هم از لحاظ استراتژیک و هم از نظر سیاسی مهم است.

عضو کمیسیون عمران مجلس اظهار کرد: در بحث اقتصادی بحث کریدور جنوب به شمال را داریم که از هند به چابهار و از ارمنستان به سمت اروپا کشیده شده و همه کشور‌ها بر اهمیت آن واقف هستند و برخی کشور‌ها از جمله کشور‌های ثالث که در منطقه حضور دارند سعی می‌کنند به این کریدور جنوب به شمال که هم از لحاظ سیاسی و اقتصادی برای ایران و ارمنستان حیاتی است آسیب برسانند لذا سعی می‌کنند نگذارند بحث قره باغ با صلح و گفتگو به پایان برسد و در تلاش هستند همیشه در این منطقه آشوب باشد و آمریکا و برخی کشور‌های غربی از این اتفاقات بدشان نمی‌آید و از آن حمایت هم می‌کنند و متاسفانه بعضی همسایگان کشورمان در این دام افتاده‌اند و اجازه می‌دهند این کشور‌ها وارد شوند و در مسائل منطقه‌ای دخالت کنند.

وی تصریح کرد: در جنگ 44 روزه قره باغ، جمهوری آذربایجان از پهپاد‌های ساخت ترکیه و رژیم صهیونیستی استفاده کرد. فکر می‌کنم ارمنستان تسلیحات نظامی برای دفاع از خود نداشت لذا هر کشوری حق دارد برای دفاع از خود با کشور‌هایی که توان نظامی دارند در چارچوب قرارداد‌های بین المللی نسبت به خرید تسلیحات برای دفاع از خود اقدام کند.

گزارش: محمد امیرحسینی

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی مجلس
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 2
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 3
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 4
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 5
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 6
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 7
نسل کشی ارامنه؛ پرونده‌ای که پس از 108 سال همچنان باز است + فیلم 8