شنبه 3 آذر 1403

نیاز ترامپ به مذاکره؛ عملیات فریب برای انتخابات تهران

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
نیاز ترامپ به مذاکره؛ عملیات فریب برای انتخابات تهران

فرهیختگان نوشت: در فاصله چهار ماه مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده تنش‌های این کشور با تهران تشدید شده و می‌توان گفت به روزهای اوج خود رسیده است. همین وضعیت باعث شده تا برخی فعالان سیاسی بگویند مساله ایران برای پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا موضوعی مهم و سرنوشت‌ساز است و تلاش‌های رئیس‌جمهور آمریکا در ماه‌های پایانی منتهی به انتخابات به‌خاطر به‌دست آوردن یک برگ برنده بزرگ و خارق‌العاده در عرصه دیپلماتیک و استفاده از آن برای رقابت‌های انتخابات 2020 است.

در مقابل اما کارشناسان و تحلیلگرانی هستند که نظری کاملا متفاوت دارند. آنها می‌گویند اساسا مساله سیاست خارجی در انتخابات آمریکا آنچنان مهم و تاثیرگذار نیست، چنانکه تجربه نشان داده در انتخابات‌های گذشته هم سیاست خارجی موضوعی به جز مواردی که تاثیر مستقیم و سنگینی بر زندگی مردم آمریکا داشته، محوری نبوده و امروز هم این موضوع صادق است. این دست افراد می‌گویند در روزهایی که کرونا یک موضوع مهم و تعیین‌کننده در سرنوشت آمریکایی‌ها شده و تبعات ناشی از آن در کنار برخی موضوعات دیگر چالش‌های زیادی را برای سیستم حاکم در این کشور ایجاد کرده است حتما خرده موضوعاتی مثل مساله ایران در سیاست خارجی آمریکا جدی و قابل توجه نیست.

پاسخ به این موضوع و کشف واقعیت البته برای ما نسبتا مهم و شاید کلیدی باشد، به این معنا که اگر نظر هرکدام از این دو گروه یا نظری مابین این دو پذیرفته شود در ماه‌های آتی که ماه‌های حساسی در اداره کشور هم هستند با مبانی، روش و هدف متفاوت باید به فعالیت برای اداره کشور پرداخته شود. پذیرش حرف گروه اول به‌معنای این است که سرنوشت انتخابات ایالات متحده به موضوع ایران گره خورده، لذا ترامپ نیازمند به‌دست آوردن یک توافق با ایران است و برای رفع این حاجت خود حاضر است به تهران امتیازات مهمی اعطا کند. قبول چنین فرضی به معنای فرارسیدن زمانی مناسب برای مذاکره به اصطلاح برد - برد است.

برای مثال محسن رنانی از فعالان اقتصادی اصلاح‌طلب در این خصوص می‌گوید: «اگر الان مذاکره با آمریکا انجام شود، با توجه به نیازی که ترامپ به مذاکره دارد نتیجه بهتری برای ما حاصل خواهد شد.» یا علی مطهری که گفته است: «ترامپ به‌شدت به مذاکره با ما نیاز دارد و قطعا امتیازاتی می‌دهد.» یا حتی علی‌اکبر رائفی‌پور که در توئیتر نوشته: «ترامپ و پمپئو قبل از انتخابات 13 آبان آمریکا نیاز جدی به مذاکره با ایران دارند.» اینها علاوه‌بر نظرات افرادی مثل مصطفی تاج‌زاده است که می‌گوید: «آمریکا آماده مذاکره از موضع برابر با تهران است.»

پذیرفتن نظر گروه دوم مساوی قبول محیرالعقول نبودن اثر سیاست خارجی در مساله اداره کشور است و در ماه‌های پیش رو نیز توصیه می‌کند مسئولان به سمت‌وسوی دیگری برای اداره کشور بروند. بررسی و پاسخ به این مساله از دو وجه امکان‌پذیر است؛ اول اینکه انتخابات‌های گذشته در ایالات متحده را بررسی کنیم و از آنها مصادیقی را به سنجش بگذاریم و دومین وجه هم بررسی وضعیت کنونی انتخابات و تاثیر مسائل اجتماعی - سیاسی در رای‌آوری هرکدام از نامزدهای نهایی این رقابت است.

کمپین تبدیل جنگ عراق به‌عنوان خطای راهبردی و دردسرآفرین بوش

مساله اول: دو نمونه از انتخابات‌های ایالات متحده را بررسی می‌کنیم. ارزیابی این دو که مصادیقی نه‌چندان قدیمی و نسبتا اخیر هستند نشان‌دهنده وضعیت نسبی درون آمریکاست. اولین مورد انتخابات سال 2004 است، یعنی همان انتخاباتی که جورج دبلیو بوش برای بار دوم توانست به پیروزی برسد و برای یک دوره دیگر در کاخ سفید ماندنی شود. در آن سال‌ها مهم‌ترین مساله سیاست خارجی ایالات متحده مساله جنگ با عراق بود یا بهتر بگویم جنگ با افغانستان و عراق دو موضوعی که در واقعیت شاید دستاوردهای تبلیغاتی جورج بوش را به‌هیچ عنوان در بر نداشت و نماد این مساله در جریان رقابت‌های انتخاباتی و تصویری که رقبا و برخی رسانه‌ها از عملکرد بوش ارائه می‌دادند، مشخص بود.

در جریان آن رقابت با وجود آنکه جان کری به‌عنوان نامزد دموکرات‌ها و دیگر هم‌حزبی‌ها و رسانه‌های منتسب به این جریان تلاش می‌کردند نقدهای گسترده‌ای را در عرصه سیاست خارجی به جورج بوش وارد کنند، اما به دلیل آنکه نتوانستند این موضوع را با اقتصاد درون آمریکا گره زده و آن را به‌عنوان مساله اصلی و چالش آتی برای ایالات متحده در افکار عمومی رسوب دهند، توفیق مهمی در این خصوص حاصل نکردند.

برای بررسی دقیق‌تر می‌توان به نخستین مناظره تلویزیونی میان بوش و جان کری مراجعه کرد، مناظره‌ای که حدودا یک ماه پیش از برگزاری انتخابات 2004 برگزار شد. در آن مناظره جان کری اصل و محور بحث خود را روی ماجرای حمله به عراق گذاشت و از آن حتی به امنیت ملی ایالات متحده هم رسید و حتی به‌زعم بسیاری از کارشناسان و نظرسنجی‌ها توانست استدلال‌های قوی‌تری علیه جورج بوش اقامه کند و به‌نوعی پیروز نسبی مناظره با اتکا به غلط خواندن حمله به عراق باشد. علاوه‌بر این مناظره در دیگر چالش‌های رقابتی هم دموکرات‌ها تلاش کردند از جنگ عراق استفاده حداکثری ببرند، اما نتیجه انتخابات متفاوت از خواست آنها بود و عملکرد جورج بوش پسر در سیاست داخلی به‌علاوه پارامترهای بسیار متعددی که همواره به رئیس‌جمهور مستقر برای پیروزی در انتخابات کمک می‌کند، دموکرات‌ها را ناکام گذاشت.

کرونا 2020 و ابولا 2014

دومین مورد انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا در اکتبر سال 2014 است. ویژگی مهم آن انتخابات که مشابهت‌هایی با رقابت 2020 هم دارد، این بود که ایالات متحده مثل امروز که با یک اپیدمی یعنی شیوع کرونا درگیر است، با شیوع ویروس ابولا درگیر بود. در آن زمان دموکرات‌هایی که بر قوه مجریه حاکم بودند تلاش می‌کردند از موفقیت بر داعش و مبارزه با تروریسم جهانی به‌عنوان برگ برنده خود استفاده کنند و به مردم بقبولانند که باید برای آینده امن آمریکا به آنها رای بدهند ولی در‌مقابل جمهوری‌خواهان کمپینی تشکیل داده بودند که یک سوی آن آینده اقتصادی و امنیتی آمریکا بود و سوی دیگرش مبارزه ناموفق دولت با ابولا. نتیجه این رقابت کم آوردن دموکرات‌ها و ناتوانی از تداوم تسلط بر کنگره بود.

اقتصاد، بهداشت و نژادپرستی

مساله دوم: نگاهی ساده به تحولات اخیر در ایالات متحده نشان می‌دهد که مهم‌ترین موضوع این روزهای مسئولان کاخ سفید برای اداره کشور، همچنین مردم و رای‌دهندگان به‌ویژه آنهایی که یکی دو ماهی هست در خیابان‌ها مشغول اعتراض هستند از سه مساله خارج نیست؛ اول موضوع سلامت که درگیرودار اپیدمی کرونا بسیار مهم و حائز اهمیت شده است. عبور آمار مبتلایان به این ویروس مهلک در آمریکا از مرز 5/2میلیون نفر و جان باختن بیش از 126 هزار نفر گویای جدی بودن این معضل در ایالات متحده است.

موضوع دوم که شاید حتی از کرونا هم مهم‌تر باشد، مساله اقتصاد است که تحت‌تاثیر چندین عامل ازجمله کرونا وضعیت بغرنجی را برای بسیاری از مردم در ایالت‌های مختلف آمریکا ایجاد کرده است. آمارها نشان می‌دهد این روزها ناملایمات اقتصادی در این کشور رکورد زده و شرایط را مشابه آن چیزی که در دهه 1930 میلادی اتفاق افتاد، کرده است. بیکاری در این کشور حدود 20درصد شده و بسته‌های چند تریلیون دلاری نیز نتوانسته مانع ورشکستگی بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی شود.

مساله سوم که امروز بسیاری از معترضان به‌خاطر آن به خیابان آمده‌اند، ماجرای درگیری‌های نژادی و موضوع نژادپرستی در آمریکاست. اقلیت‌های نژادی و حتی مذهبی بیش از گذشته متاثر از رفتارهای عجیب‌وغریب حاکمیت به‌ویژه شخص دونالد ترامپ هستند و گمان می‌کنند تداوم این سیاست‌ها حتی ممکن است حیات آنها و نسل‌های آینده‌شان را به‌صورت جدی با مخاطره روبه‌رو کند. کشته شدن جورج فلوید و چند نفر حکم بنزین بر آتش معترضان به نژادپرستی را داشته و کمپین هر دو جریان اکنون درگیرودار است. جلب نظر این معترضان برای تک‌تک آرایی هستند که در انتخابات می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. چنانکه قبلا گفته بودیم در ایالت‌هایی مثل کارولینای شمالی در ادوار گذشته تعداد بسیار اندکی در حد چندصد برگ تعیین‌کننده آرای نهایی الکتروکالج‌ها بوده‌اند و انتخاباتی که سرنوشتش به چندصد برگ رای اقلیت سیاه‌پوست یا دیگر رنگین‌پوست‌ها گره خورده بسیار حساس‌تر از دیگر ادوار است.

نکته آخر در این مورد اینکه در شرایط فعلی احتمالا از موضوعات اصلی در سیاست خارجی امروز آمریکا تنها مساله‌ای که ممکن است بر انتخابات این کشور اثر ویژه‌ای داشته باشد، درگیری این کشور با چین و کاهش یا افزایش صادرات آنها به‌خصوص در حوزه اقلام کشاورزی به چین است. کاهش قریب 10 میلیارد دلاری واردات محصولات کشاورزی از آمریکا به‌خاطر تعرفه‌ای که چینی‌ها در جنگ اقتصادی با ترامپ وضع کردند در سال گذشته نگرانی بسیاری از کشاورزان آمریکایی را برانگیخته است.