هدف از طرح مسئله جزایر ایرانی درگیری منطقهای است / چرا سند امنیت ملی آمریکا تغییر کرد؟ / پشت پرده حمله پلیس آلبانی به کمپ تروریستی اشرف3/ وظایف گروه تروریستی سنتکام در اغتشاشات پاییزی ایران
رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه: شکست اسرائیل در جنگ ترکیبی نامتوازن مقاومت، باعث فرصتسازی و تولید قدرت بیشتر انقلاب اسلامی ایران در صحنه بین المللی شده است
به گزارش مشرق،حجتالاسلام حسین طائب مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه در جمع برخی فعالان رسانهای به تشریح آخرین تحولات در منطقه پرداخته و با ارائه خطوط حرکتی دشمن در اغتشاشات سال گذشته تا امروز تغییرات میدانی و دیپلماتیک را ارزیای کرد، طائب گفت: چهل و پنج سال است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با سلطهگرها میجنگیم و در این روند، در حال حرکت به سوی پیروزی هستیم البته روزگار دست به دست میشود، زیرا خداوند میخواهد مومنین را صیقل داده د تا بفهمند باید فقط برای خدا کار کنند؛ کافران را هم با نابودی تمام از بین ببرد. اگر با این اعتقاد برویم و سست نشویم، حتما شاید پیروزی هستیم و امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که در این جنگهای پی در پی، با قوت و قدرت پیش برویم.
عملیات طوفان الاقصی بر محیط بینالملل، منطقهایو داخلی
مشاور عالی فرماندهی سپاه افزود: بعد از جنگ سرد آمریکاییها به سمت تشکیل دهکده جهانی با کدخدایی خودشان میروند آنها یک سابقه آمریکایی برای خودشان داشتند، 248 سال پیش، 13 مستعمره انگلیس در قاره آمریکا، با یکدیگر وحدت پیدا کردند، یک بیانیه با عنوان بیانیه «ارزشهای آمریکایی» مطرح کرده و استقلال آمریکا را اعلام کردند. 13 سال بعد، این را جز قانون اساسی کردند. بعد از آن گفتند باید با قدرت یابی که قدرت سخت و قدرت نرم است، باید کاری کرد که ارزشهای آمریکایی جهانی شود.
برای این اقدام اولویتشان هم جنگ سخت بوداما بعد از پایان جنگ دوم جهانی، اولویت خود را به قدرت نرم تغییر دادند. در قدرت نرم دو فلش باز کردند، یک فلش به سمت اینکه، با ارزشهای مارکسیستی تقابل کنند و عمده جنگ سال 1948، یعنی پس از جنگ سخت در دوره جنگ سرد، ارزشهای مارکسیستی بود که با ارزشهای آمریکایی تقابل میکرد. یعنی شوروی و آمریکا. اینها گفتند ما درمقابل آمریکا میایستیم و اسرائیل را حمایت میکنیم تا یک پادگان شکل بگیرد.
بعد از اینکه دولت عثمانی تضعیف شد و بین کشورهای فرانسه و انگلیس تقسیم شد، تصمیم گرفته شد تا پادگانی شکل بگیرد و یهودیان از سراسر دنیا به اسرائیل سفر کنند و این اسرائیل در مقابل ارزشها و کشورهای اسلامی و آمریکا هم در مقابل ارزشهای مارکسیستی قرار بگیرد.
این حرکت را در جنگ سرد، در 31 سال انجام دادند و اسرائیل هم 31 ساله شد که اینجا یک اتفاق جدید افتاد، اتفاقی که یک ضلع سومی را بر این موضوع شکل داد، و آن تولد انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی. بود، کشوری که میخواهد بگوید من نه سلطهگرم و نه سلطه پذیرم و میخواهم ضلع سوم بشوم.
چگونه ضلع سوم قدرت شدیم؟
ار سال 54 به آن سو سرویس کا گ ب (شوروی) به این جمعبندی رسید که دیگر رژیم پهلوی ساقط خواهد شد. دولت پهلوی هم مجبور میشود مجموع نیروهای خود و تکنسینها و متخصین آمریکا را از ایران خارج کنند. روسها می خواستند تا جایی که میشود، جایگزین آمریکاییها در ایران شوند؛ اما پس از 13 سال شوروی با فروپاشی مواجه شد. شوروی و آمریکا هردو در اینکه ما قدرت نگیریم متحد بودند.
آمریکایی ها در سال 1991 به این نتیجه رسیدند که ارزشهای مارکسیستی شکست خورده بنابراین هردو سلطه بزرگ دنیا، از کودتا، جنگ و تجزیه طلبی در یک دهه اول انقلاب ایران حمایت کردند. شوروی با فروپاشی مواجهه شد و سیستم امنیتی ملی آمریکا هم برآوردش این بود که ایران که پایگاه سیاسی ارزش های اسلامی است، ضعیف شده است. ارزش های مارکسیستی هم که فروپاشی شده، پس ما خودمان را برای قرن 21 آمریکایی آماده کنیم.
بر اساس برآوردهای خود 9 سال فرصت داشتند تا آماده شوند. حرکت کردند و باید قانون امنیتی ملی که برای سال 1947 و مختص جنگ سرد بود را عوض میکردند، مقدمات را انجام دادند و در سال 1997 بیانیه امنیت ملی آمریکا ابلاغ شد. در این بیانیه گفته شده بود که ایران با تشکیل ملل اسلامی به دنبال جایگزینی اتحاد جماهیر شوروی است و اگر 5 سال فرصت پیدا کند، تبدیل به تهدید منطقهای آمریکا خواهد شد.
برای اینکه جلوی ایران را بگیرند، دست به هرکاری زدند از جمله موضوع جزایر را مطرح کردند، چیزی که امروز هم مشاهده میکنید. این موضوع چند بار تاکنون در تاریخ تکرار شده است. هر بار این موضوع را بازتاب می دهند سپس مسکوت میماند و بار دیگر باز آن را مطرح می کنند. آمریکاییها برای این کار امارات را جلو انداختند. شورای همکاری خلیج فارس هم بیانیه داد و آمریکایی ها حمایت کردند. اینها قصد داشتند دعوای ما را منطقهای کنند.
با وجود همه کارشکنیها ما وارد دهه دوم انقلاب شدیم و آمریکاییها تهدید منطقهای را ادامه داده و گفتند ایران هژمون شکن شد. از این رو آمریکایی ها بعد از 7 سال (1997) شروع به تغییر قانون امنیت ملی کردند تا 2000، شصت نفر متخصص در ابعاد مختلف نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی، استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن بیست و یکم را نوشتند. در این استراتژی امنیت ملی، تهدیدات خود را مطرح میکنند و میگویند سال 2025، آمریکا باید کدخدای دهکده جهانی شود. یعنی یک سال دیگر!
تغییر سند امنیت ملی آمریکا و اهداف آن
حجتالاسلام حسین طائب ادامه داد: اکنون به سال 2023 رسیدیم. آمریکایی ها سند امنیت ملی 50 ساله، 30 ساله، 25 ساله و 2 ساله دارند. هر رئیس جمهور در امریکا 2 سال یکبار با امضای خودش باید سند امنیت ملی بدهد. چون خودشان هم قدرت بزرگ میدانند و در آن تاکتیک مطرح نمی کنند، سند امنیت ملی خود را آشکارسازی میکنند.
بایدن دو سند ملی خود را داده، یکی برای سال 2020 و یکی 2023، یعنی اول سال 2021 و اول سال 2023 آمده است. در سند 2023 دیگر آمریکاییها نمیگویند 2025 کدخدای دهکده جهانی می شویم بلکه 5 سال عقب میاندازند و میگویند سال 2030، سرنوشت آمریکا و سرنوشت جهان تعیین خواهد شد.
آمریکا دیگر شرطی حرف می زند و می گوید سال 2030، اگر 9 چالش خودش را که 3 چالش آن بین المللی و 6 چالش داخلی که همه ملتهای دنیا با اینها روبرو هستند، غلبه پیدا کند، عبور میکند وگرنه نظم و هندسه جهانی تغییر خواهد کرد.
الان پایان 2023 است. آن سه تا چالش چیست؟ این به ترتیب اولویت و نه اهمیت، آنها به ترتیب اهمیت میگویند روسیه؛ چین و ایران، اما از لحاظ اولویت، ایران است. از نگاه آمریکا هدفشان این بود که ایران را با اغتشاشات پای میز مذاکره می آورند و ایران یا نرمال، یا منزوی میشود. یعنی ایران را با جنگ ترکیبی تا قبل از 2030 سر یک دوراهی قرار می دهیم که یا ایران نرمال شدن را بپذیرد، یعنی پذیرش نظم نوین جهانی و پذیرش آمریکا به عنوان راس جهانی، یا نمیپذیرد و ایران انقلابی باقی بماند که دیگر منزوی است و اثری ندارد و از تهدید ما خارج می شود.
در مرحله دوم میگویند وقتی تکلبف ایران را را مشخص کردیم، سراغ روسیه میرویم. برای روسیه هم یک جنگ بیرونی برای او ایجاد میکنیم. شما دست به دست شدن کشورهای منطقه را در سوابق دیدید، برای مثال افغانستان 20 سال در کنترل شوروی بود و سپس به دست آمریکایی ها افتاد. اوکراین در دست روسها بود، سپس آمریکاییها کودتای نارنجی پیاده کردند که باعث شد روسیه سه استان را از آن جدا کند و حالا آمریکایی ها قصد دارند دوباره پس بگیرند.
آمریکایی ها پس از 10 سال (92 شمسی /2014 میلادی) گفتند در سال 2023 میلادی، ایران که پای میز مذاکره آمد، اوکراین را مسلح به سلاح ویژه میکنیم و به آن پول و آموزش می دهیم تا به روسیه حمله کند. زمانی که به روسیه حمله کند، روسها درگیر یک جنگ میشوند و اقتصادشان بهم می ریزد. تحریمها را هم افزایش می دهیم و داخل هم با شبکهسازی که در روسیه کردیم، اغتشاش ایجاد می کنیم و در نهایت روسیه مجبور میشود پای میز مذاکره حاضر شود.
مسئله روسیه را که حل کردیم، میرویم سراغ چین. جنگ تایوان را برای آن طراحی کرده و تایوان را مسلح میکنیم. شما بودجه آمریکا را هم که ببینید، همیشه یک ردیف بودجه برای تایوان دارد، سلاح و مهمات و پدافند را به تایوان میدهیم. جنگ تایوان را راهاندازی می کنیم، تایوان هم وارد جنگ شود، در داخل چین از معارضین این کشور حمایت می کنیم تا چین هم مجبور شود وارد میز مذاکره شود. و در نهایت سه تا چالش بینالمللی خود را حل میکنیم.
امروز در پیرامون آمریکا چه اتفاقی افتاده است؟
وی افزود: با وجود طرح ریزی های آمریکا وضعیت باب میل آنها نیست، روسها طرح عملیاتی آمریکاییها را شناسایی کرده و اقدام پیش دستانه کردند. قبل از اینکه اوکراین سلاح ویژه را تحویل بگیرد (که البته همهاش هم ویژه نیست)، به اوکراین حمله کردند. نقشه آمریکاییها به هم ریخت.
سپس آمریکا به سراغ راه اندازی مجدد آشوب در ایران آمد، اما اغتشاشات با شکست مواجه شد و مسابقه در ارتباطات آغاز شد. یعنی آمریکایی ها به سرعت پیغام دادند برای مذاکره، اروپاییها هم دیدند که عقب میافتند، مذاکرات پنهانی را شروع کردند. یک زمانی فرانسه با ضدانقلاب ما عکس یادگاری میگرفت؛ اما پس از شکست اغتشاشات، به نشست منافقین در پاریس مجوز ندادند. زمانی که اغتشاشات شکست خورد پلیس آلبانی به سرعت به مقر منافقین حمله کردند و اعلام کردند که کسی که بخواهد با ایران بجنگد، جایی در آلبانی ندارد!
یعنی ورقها عوض شد. تا جایی که عربستان چینیها را واسطه کرده و درخواست کرد مذاکرات در سطح دبیر شورای امنیت ملی قرار بگیرد. اینها همهاش درخواست آنها بود. مذاکرات در یک جلسه هم تمام شد. ورق عوض شد.
ارتش آمریکا زمانی میتوانست تا همزمان دو جنگ را در آفند مدیریت کند و دو جنگ را در پدافند. این به تدریج کم شد. الان گفته میشود که یک عملیات را بیشتر قادر به انجام آن نیست. نکته جالبی بگویم در جریان اغتشاشات سال قبل درست است که سرویس سیا روی ایران عمل کرد، اما گروه تروریستی سنتکام مسئول آن بود. هم باید جنگ اوکراین را اداره میکرد هم اغتشاشات ایران را. دو جنگ را باید همزمان اداره میکرد. در ایران شکست خورد. در اوکراین هم موفق نشد.
درباره ایران آنطور که میخواستند نتوانستند، از فاز اول جنگ ترکیبی وارد فاز دوم جنگ ترکیبی شدند، لذا فاز دوم اغتشاش را به تبدیل ناامنی کردند و جنس این ناامنیها هم ترور، انفجار و خرابکاری بود؛ همچنین مرز شرق و شمال ما را هم وارد درگیری کنند. این راهبرد آمریکاییها و اسرائیلیها بود. اینها بخش دوم جنگ ترکیبی بود که هنوز تمام هم نشده است. در بخش دوم هم چه کار باید میکردند؟ باید مرز ما را با طالبان درگیر کنند، در شمال هم با آذربایجان درگیر شویم. داخل هم ترور را افزایش دهند. اینها برنامه آمریکاییها تا قبل از 7 اکتبر بود.
طوفانالاقصی چرا شکل گرفت؟
ایشان با اشاره به سند راهبردی آمریکاییها گفت: در ارزیابی استراتژی امنیت ملی 2023 اسرائیلعا در ارزیابی خود ایران را در راس تهدیدات خود مطرح میکند. و آمریکایی ها مارا چالش سوم تعیین کرده بودند.
اسرائیل هم اعلام میکند که سه تهدید دارد. اول ایران، دوم پیرامون و سوم داخل خود را تهدید تلقی میکند. بعد از آن در بخش ارزیابی فرصتها میگوید دو فرصت روندش نزولی است. یکی آمریکا که دیگر مانند قبل از رژیم صهیونیستی حمایت نمیکند. دومین مورد مهمتر است زیرا تا قبل از این که جنگ اوکراین شکل بگیرد، اسرائیل هم از فرصتهای چین و روسیه استفاده میکرد و هم از آمریکا، زمانی که تقابل چین و روسیه با آمریکاییها علنی شد، آنها مجبور به انتخاب میان شرق و غرب شده و در نهایت آمریکا را انتخاب کرد. به این دلیل که هرچه جلوتر میرود فرصتهای آنها در چین و روسیه کاهش پیدا میکند.
ارزیابی 2023 اسرائیل در طراحی این است که قابلیت جنگ نظامی با ایران ندارد پس باید یک جنگ امنیتی با ایران راهاندازی کند. یعنی با پیرامون ایران، جنگ کنترلشده نظامی داشته باشد تا داخل اسرائیل را کنترل کند.
در واقع تز نتانیاهو این است که باید درگیری امنیتی خود با ایران را افزایش دهد، ترور و خرابکاری را در پیرامون مثل عراق و سوریه افزایش دهد، اما درباره پایگاههای ما تا قبل از 7 اکتبر رویهاش این بود که قبل از حمله به ما هشدار بدهد که از ما شهید نگیرد. ترس داشت که به جنگ کشیده شود.
اسرائیل سال 2021 با جهاد اسلامی درگیر شد. در این مقطع به سمت این رفت که عملیاتهای پی در پی با پیرامون طراحی کند. اینجا دو رویکرد داشت. یک اینکه با آمریکاییها هماهنگ شود، از سویی عملیات آشتیکنان هم بین کشورهای منطقه شکل بگیرد که اگر اجرایی شود کشورهایی مثل قطر و بعضی کشورهایی که پنهانی به فلسطین کمک میکردند، دیگر کمک نمیکنند. کمکهای بیرونی هم سخت میشود. روز به روز هم حلقه محاصره را بر غزه تنگتر میکند. آب و غذاو دارو و سلاح دیگر به غزه ارسال نشود.
از نظر شکستن ابهت مقاومت، به مسجد الاقصی اهانتهای پی در پی بکند اما فلسطینی ها قدرت دفاع نداشته باشند. مالیات بر غزه نیز افزایش دهد. عملیا تهای محدود امنیتی را نیز بزند در واقع محدود سازی از بیرون و محصورسازی و تضعیف درونی. کسی که دارد خرد خرد میجنگد و محصور میشود، برد سلاحش در نهایت یک زمانی کاهش پیدا میکند. زمانیکه اسرا زیاد شد، وضعیت روحیه داخل فلسطین هم از بین خواهد رفت. تا آن زمان حدود 6 هزار اسیر داشت. از این اسرا، 1700 نفر آنها حکم گرفته بودند و بقیه اسرا دادگاهی نشده بودند. رژیم صهیونیستی قصد داشت فلسطین را از داخل ضعیف بکند و زمانی که غزه ضعیف شد، عملیات حمله به غزه را اجرا کند و پیروزی برای خودش خلق کند. صهیونیستها نیاز داشتند برای خودشان پیروزی خلق کنند. خود همان برقراری رابطه با کشورهای منطقه، خلق پیروزی بود. از بین بردن یک جریان مقاومت، خلق پیروزی برای اسرائیلی ها بود.
اما چه اتفاقی افتاد، حماس با اشراف کامل اطلاعاتی، دست صهیونیستها را خواند، یا باید صبر میکرد تا به تدریج ضعیف میشد یا عملیات پیشدستانه بکند. مانند حرکتی که روسها در اوکراین کردند، هفت اکتبر روز مبدان آن بود. با هیچکس هم عملیات را هماهنگ نکرد. خودش تنهایی عملیات کرد. آثار این عملیات چه شد؟ یک، رژیم صهیونیستی که هدفگذاری کرده که حتما یک پیروزی حداقلی داشته باشد. بعد از آن ابهتش در اینجا شکست. اسرائیل چهار سرویس اطلاعاتی دارد که این سرویسها نتوانستند هیچگونه براوردی به کابینه بدهند که قرار است چنین عملیات بزرگی در سرزمینهای اشغالی صورت بگیرد. تاکتیکی گزارش دادند، اما منجر به اینکه عملیات آفندی بکنند، نبود. چون ضعف داشتند. برخی در سال 2021 میگفتند حماس قصد ورود به جنگ را ندارد. اما حماس تصویرسازی کرد. حتی در برخی گزارشها گفته شده مصریها احتمالاتی درباره این حمله مطرح کرده بودند.
شبکه اسرائیلیها گزارش جابهجایی را به کابینه میدهند. اما زمانی که در کابیه مطرح میکنند، جمع بندی میکنند که حماس آمادگی عملیات ندارد و اینها همهاش پدافندی است.
نه طرحی داشتند و نه حتی اینکه با وجود اینکه قرائن و شواهد داشتند، به این نتیجه نمیرسند که قرار است عملیات کند. به همین خاطر رژیم صهیونیستی هم در حوزه اطلاعاتی و هم در حوزه نظامی شکست را پذیرفت، در حوزه نظامی، حماس طراحیاش این بود که در داخل نفوذ کند و به سرعت سنگرها را پشت سر بگذارد و ستاد گردان، ستاد تیپ و لشگر را پشت سر بگذارد و یک پایگاه هوایی که پشت اینها بود را تصرف کند و برگردد.
اسرائیلیها در حوزه سیاسی هم نتوانستند اجماعسازی کنند. آنها میخواستند با کمک آمریکا سه هدف را دنبال کنند، یک داخل را خاموش کنند. دوم دنبال این بودند که اجماعسازی بینالمللی بکنند و سوم برای کشتار جمع مشروعیتسازی بکنند.
آینده و ارزیابی نهایی از عملیات طوفانالاقصی
حجتالاسلام حسین طائب با اشاره به وضعیت رژیم صهیونیستی گفت: اولویت اول رژیم صهیونیستی آن بود تا جنگ را تا پایان سال میلادی تمام کند اما نمی توانند. از سویی دموکراتها می خواهند حداکثر بهره را از جنگ برده و دیگر تبدیل به ضدش در انتخابات پیش رو امریکا نشود. تلاش آمریکا برای پیشگیری از گسترش جنگ به حزبالله و مقاومت علیه اسرائیل و پایگاههای امریکا در منطقه است. در صورت عدم موفقیت، پذیرش آتشبس موقت با اجرای توافق پنجگانه و مقصر جلوه دادن نتانیاهو در شکستها و روی کار آمدن جریان خود خواهد بود. یک توافق پنجگانه بین غزه و اسرائیلی ها با وساطت مصر و قطر و آمریکایی ها انجام شده است. که غزهای ها گفتند باید هم آمریکا، هم اسرائیل، هم قطر و هم مصر، یعنی همه باید امضا کنند. اسرائیلی ها مدام زمان میخرند، می خواهند یک پیروزی بگیرند، که زیر بار این پنج شرط نروند. یکی از این بندها که توافق کردند چیست؟ تبادل کل اسرا با کل اسرا.
پس از طوفان الاقصی برای ایران چه اتفاقی میافند؟
رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه درباره پیشبینی تحولات در آینده چنین گفت که شکست اسرائیل در جنگ ترکیبی نامتوازن مقاومت، باعث فرصتسازی و تولید قدرت بیشتر انقلاب اسلامی ایران در صحنه بین المللی شده است و احتمال جابه جایی اولویت غرب آسیا به جای روسیه متصور است. دوباره آمریکاییها باید اولویتشان را عوض کنند. یعنی خاورمیانه، موضوع ایران ومقاومت و... اولویت اول ما است.
از سویی تمرکز استکبار بر موضوع مقابله با ایران به ویژه تهدیدات امنیتی نیمه سخت و نرم. جنگ سخت که نمیتواند بکند. ترورها، انفجارها و از این جنس کارها در ایران را افزایش می دهد. سرمایه گذاری در حوزه جنگ نرم را در حوزه جنگ اقتصادی و جنگهای مختلف افزایش میدهد.