پاسخ به اسرائیل؛ اولویتها و تناقضها
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی یک حرف از هزاران نوشت:
پاسخ به اسرائیل، اولویتها و تناقضها حسین جابریانصاری معاون پیشین عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه
تعریف سیاست از یک نظر، فقه یا شناختِ اولویتها و از منظری دیگر، جمع میان متناقضها است. کارویژه سیاستمداران نیز توانایی در تشخیص و برگزیدن اولویتهای مناسب و جمع میان متناقضها در بزنگاههای حساس سیاسی و راهبردی است. پاسخ به اقدام اسرائیل در حمله به سفارت ایران در دمشق و ترور هدفمند فرماندهان و مستشاران عالی نظامی ایران از همین گونه بزنگاههای سیاسی است که تصمیمسازان و تصمیمگیران در جمهوری اسلامی ایران را در برابر چنین اولویتها و تناقضهایی قرار داده است. اولویتهایی که به هر اندازه بهتر تشخیص داده شده و انتخاب شود و متناقضهایی که به هر مقدار بهتر با هم جمع شود، اقداماتی موفقتر و هدفمندتر در پی خواهد داشت.
ایران در پاسخ به اسرائیل با دو امر متناقض روبهرو است. اول: عدم بازی در ذیل استراتژی اسرائیل برای صدور بحران از داخل فلسطین اشغالی به خارج و رهایی از وضعیت قفلشدگی و بنبست ایجادشده در جنگ غزه پس از شش ماه جنایت جنگی و کشتار جمعی. دوم: مهار مشکله پدید آمده برای ایران در اثر حملات پیدرپی اسرائیل به اهداف و افراد ایرانی بهویژه در سوریه و فرسایش توانایی بازدارندگی ایران. براساس قاعده سیاسی پیشگفته، ایران باید بتواند با طراحی و اجرای اقداماتی مناسب، جمع موفقی میان این دو امر به ظاهر متناقض ایجاد کند بهگونهای که در همان حال که توان بازدارندگی کشور در برابر رژیم صهیونیستی حفظ و از ادامه فرسایش آن جلوگیری میشود، با مراعات حکمت جاودانه «اندازه نگهدار که اندازه نکوست / هم لایق دشمن است و هم لایق دوست»، از بازی در زمین دشمن و ذیل استراتژی دشمن خودداری و گزینههای اسرائیل را در اقدام معکوس و متقابل مهار کند.
در چارچوب این قاعده سیاسی و استراتژیک، روشها و اولویتهای مختلف و طیفی از راهحلهای سیاسی و حقوقی و نظامی و امنیتی متصور بوده و هرچند منحصر در پاسخهای نظامی و روشهای مستقیم نیست، اما بدون آنها هم کامل و پاسخگو نخواهد بود. روشهایی که میبایست براساس نسبت آنها با نیازهای پیشگفته به دقت بررسی شده و پرسودترین و کمهزینهترین گزینهها و اولویتها یا مجموعه مناسبی از آنها انتخاب و گزینه یا بسته اقدام ایران طراحی و اجراء شود.
بر همین اساس پاسخ به حمله اسرائیل به سفارت ایران، نهتنها الزاماً حمله به اماکن دیپلماتیک اسرائیل نیست بلکه ممکن است چنین حملهای به نقض غرض انجامیده و نتایجی معکوس در پی داشته باشد. بهویژه از آن رو که اسرائیل مطابق معمول خود حمله به سفارت ایران را با بیانیههای رسمی برعهده نگرفته است، درحالیکه مسئولیت حمله متقابل ایران با توجه به تکرار چندباره حتمیت و قطعیت پاسخ ایران در عالیترین سطوح، بهطور کامل برعهده دولت ایران خواهد بود. بر این موضوع بیافزاییم که به هر مقدار قوانین و مقررات بینالمللی در برابر اسرائیل - بازیگر نظرکرده ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی - ساکت و تماشاگر است، در برابر ایران - بازیگر مستقل و خارج از ساختار غیرعادلانه قدرت و نظام رسمی بینالمللی - فعال و کنشگر و به تمام معنا مزاحم است. تجربه برخورد دوگانه و بهکلی متفاوت آنچه جامعه بینالمللی نامیده میشود با پروژه گسترده نظامیِ هستهای دولت اشغالگر و توسعهطلب اسرائیل و برنامه هستهای مسالمتآمیز ایران فراروی ما است.
با نظرداشت این نکات و برخی ملاحظات راهبردی دیگر بهنظر میرسد اگر جمعبندی استراتژیک کشور در شرایط فعلی انجام عملیات نظامی مستقیم علیه اسرائیل در واکنش به هدف گرفتن سفارت ایران در دمشق باشد، ظاهراً مناسبترین و مشروعترین هدف، ضربه به اهداف نظامی و امنیتی اسرائیل در مناطق اشغالی 1967 است که براساس شبه اجماع بینالمللی مناطق اشغالی محسوب میشود. طبیعی است که در صدر اولویتهای محتمل در این مناطق، بلندیهای جولان سوریه قرار دارد که از سال 1967 میلادی به اشغال اسرائیل درآمده است. البته هدفگیری اهداف نظامی و امنیتی اسرائیل اشغالگر در دیگر مناطق اشغالی 1967 (کرانه باختری و نوار غزه) نیز در شمول این اولویتها قرار دارد اگرچه با توجه به حضور گسترده فلسطینیها، با محدودیتهای بیشتری در اجرا روبهرو است.
از باب نمونه، گزینه جولان اگر با بررسی جمیع ملاحظات سیاسی و راهبردی برگزیده شود، از ویژگیهای زیر برخوردار است:
عملیات علیه ایران در خاک سوریه انجام شده و پاسخ به اسرائیل نیز در سرزمینهای اشغالی سوریه خواهد بود. فرماندهان نظامی در سفارت ایران هدف گرفته شدهاند و در پاسخ هم اهداف نظامی اسرائیل هدف گرفته میشود...
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.