پشت پرده تلاش دولت برای اکران فیلمهای توقیفی چیست؟ + تصاویر
باران کوثری، نوید محمدزاده و رضا درمیشیان در انتخابات 1396 از حسن روحانی است و این حمایت با مطالبه رفع توقیف عصبانی نیستم صورت پذیرفت.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - اخیرا خبرهایی شنیده میشود که سازمان سینمایی با حمایت قاطعانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم دارد مجوز نمایش فیلمهای «صد سال به این سال ها»، «گزارش یک جشن»، «خیابان های آرام»، «ارادتمند نازنین بهاره تینا»، «کاناپه» و «خرس» در پلتفرمها و VOD ها صادر کند. البته در کنار این آثار میتوان به مجوز نمایش «سلامعلیکم حاجآقا»، «دینامیت»، نیز اشاره کرد. اما درباره این رفع توقیفها یک ابهام وجود دارد که اراده رفع توقیفها متعلق به سازمان سینمایی یا وزیر ارشاد تصمیم به چنین کاری گرفته است.
گزارش روزنامه آفتاب یزد درباره رفع توقیف فیلمها - تاریخ دوشنبه 12 خرداد 1399گزارش روزنامه اصلاحطلب روزنامه آفتاب یزد نشان میدهد که این تصمیم از سوی وزیر ارشاد گرفته شده است و چون وزیر ارشاد کمترین نقش را به عنوان سیاستگذار در وزارت ارشاد دارد نشان میدهد اراده رفع توقیفها به تصمیمگیران بالادستی ارتباط دارد. کما اینکه پس از انتخابات 1396 صالحی امیری وزیر وقت ارشاد، رای به رفع توقیف 5 فیلم «خانه دختر»، عصبانی نیستم، آشغالهای دوست داشتنی، پارادایس و خانه پدری داد و همواره در رفع توقیفهای اراده بالادستی در تصمیمات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دخیل است.
فیلمهای توقیفی چگونه تولید میشوند
سینمامهمترین دستاویز سیاسی برای عملیاتهای روانی سیاسی دولتها در بیست سال اخیر است. بخشی از این دستاویز به فیلمهایی بازمیگردد که ساختارهای غیرمماس، هنجارشکن و مغایر با استوارنامه فرهنگی امنیت ملی و اخلاق عمومی در کشورمان دارند و سیاست ناقص عدم نظارت کامل در شورای پروانه ساخت و نمایش زمینه ساخته و عرضه شدن چنین آثاری را پدید میآورند.
این سیاست ناقص در حوزه پروانه نمایش و ساخت موجب ظهور و بروز چنین آثاری پدید میآورد. فیلمهای توقیفی از دونگانگی نظارتی در تایید و صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش پدید میآیند. به عنوان مثال بارها این اتفاق در مورد فیلمهای توقیفی رخ داده و فردی که عضو شورای پروانه است به علت تعدد مشاغل سازمانی، منشی یا نمایندهاش را به شورای پروانه ساخت میفرستد و این فرد خلاف مشی عضو منصوب شده، از صدور پروانه ساخت حمایت میکند، در حالیکه عضو اصلی مخالفت چنین تاییدیههایی است. در شورای پروانه نمایش ابولمشاغل دیگری با همین فرمول برای تماشای فیلم، فرد دیگری را به جای خودش میفرستد و در فرآیند بشدت ناقص پروانه نمایش و پروانه فیلم تولید میشود. تا سازوکار اعضای پروانه ساخت و نمایش مسنجم و منظم نشود این رویه ادامه خواهد داشت. اما دولتهای مختلف از فیلمهای توقیفی به عنوان دستاویزی برای حرکتهای سیاسی استفاده میکنند.
رفع توقیف دستاویز انتخاباتی
به عنوان مثال در انتخابات 1396 در کانونهای انتخاباتی، یکی از وعدههای مهم رفع توقیف آثار سینمایی است. دولتها از ترفند رفع توقیف بهره میبرند تا در مقاطع حساس سیاسی از آن استفاده کنند، که نمونه شاخص آن رفع توقیف فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمیکیا در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر است.
یا توقیف سفر به هیدالو مجتبی راعی در امتداد مخالفت سیاسی این سینماگر با سیاستگذاران وقت سازمان سینمایی صورت پذیرفت. نمونه متاخر چنین روندی حمایت ناگهانی باران کوثری، نوید محمدزاده و رضا درمیشیان در انتخابات 1396 از حسن روحانی است و این حمایت با مطالبه رفع توقیف عصبانی نیستم صورت پذیرفت. حجت الله ایوبی «عصبانی نیستم» را به دلیل ساختارشکنی سیاسی - اجتماعی توقیف میکند و حتی پس از ایوبی، محمد مهدی حیدریان پس از تصدیگری در کسوت رئیس سازمان سینمایی از رفع توقیف این فیلم سربازمیزند اما با بیعت سیاسی کوثری، محمدزاده، درمیشیان فیلم پس از انتخابات سال 1396 رفع توقیف میشود.
حمایت باران کوثری از حسن روحانی حمایت نوید محمدزاده از حسن روحانیپس از انتخابات سال 1396 نخستین ماموریت ابراهیم داروغهزاده معاون نظارت و ارزشیابی وقت رفع توقیف 5 اثر سینمایی است، پنج فیلم سینمایی که در دولت یازدهم توسط سازمان سینمایی توقیف شد و پس از انتخاب 1396 و استقرار دولت دوازدهم رفع توقیف شد.
یک بازی جذاب سیاسی که به پیشبرد اهداف انتخاباتی دولت دوازدهم بسیار کمک کرد. اما این توقیفها عواید اعتباری و مالی فراوانی برای سازندگانش به همراه دارد. به عنوان مثال فیلم «خانه دختر» (شهرام شاهحسینی) از یک طرف سبب برجسته شدن نام تهیهکننده فیلم میشود، از سوی دیگر اعتباری برای فروش در گیشه برایش به همراه دارد و در نهایت او به همراه رامبد جوان موفق میشوند کمک هزینه 30 میلیاردی را از شهرداری تهران برای تولید سه فیلم قانون مورفی، زیرنظر و طلا دریافت کنند.
اما گذشته از تمامی حواشی، به پرونده رفعتوقیفهای اخیر به عنوان آخرین تهدیگ تصمیماتی نهادهای بالادستی و تصمیمگیران غیرفرهنگی از زوایه دیگری باید توجه کرد. چرا چنین آثاری را در این مقطع تاریخی میخواهند رفع توقیف کنند.
گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمیکیا) یاد و خاطره فتنهگران را زنده نگاهدار
با پوست اندازی سیاسی کشور در دو سال اخیر به صورت محسوسی مشخص است که مردم از دو گفتمان اصلاحات و اعتدال روی گردان شدهاند و با توجه به انتخاب اخیر مجلس این تغییر به شکل محسوستری خود را نشان خواهد داد.
در سینما نیز علیرغم ویترینی به نام مدیریت سازمان سینمایی وجود دارد، اما مهمترین تصمیمات را «پدرخوانده عصاعقابی»، «ع. ر. د» و «م. م. ح»، در بنیاد «ب» یا «فرهنگستان هنر» میگیرند و این تصمیمگیریها به نهادها بالادستی دولتی میرود و سپس به ارشاد تحمیل میشود. حسین انتظامی و منوچهر شاهسواری حرف آخر را در سیستم مدیریت سینما میزنند: «چشم».
اهتزاز پرچم آمریکا در فرهنگستان هنراین حلقه سه نفره برای احیای گفتمان اصلاحات و رحم اجارهای آن (اعتدال)، فیلم سمبلیستی - استعارهای «ابراهیم حاتمیکیا» را در یکسال باقی مانده تا انتخابات 1400 اکران مناسب اکران میدانند تا با یادآوری حوادث سال 1388، موقعیت اصلاحطلبان را در اذهان عمومی تقویت کنند. نباید به این موضوع توجه نشود که رئیس دولت فعلی، طراح حصر منتظری، با عبارات برادرم خاتمی، رفع حصر موسوی و کروبی، سازمان گفتمانی خود را در انتخابات 1396 تقویت کرد.
نکته جالب اینجاست دولت یازدهم تمامی حقوق قانونی فیلم را خریداری کرده و میتواند فیلم را روانه نمایش عمومی و آنلاین نکند اما مولفان اصرار به نمایش فیلم دارند. حوادث تلخ سال 1388 از طریق مدیوم سینما، سبب یادآوری نوستالوژی سیاسی 88 خواهد شد و پیامدهای اقتصادی چند ساله اخیر و شکست سیاستی - اقتصادی اعتدالیون گفتمان اصلاحات و بازیگران آن را به حاشیه رانده است. در ذیل این رفع توقیف باید به این نکته اشاره کرد، شخصیت اصلی فیلم با نقشآفرینی رویا تیموریان تمثیلی از کاراکتر زهرا رهنورد است.
شخصیت اصلی فیلم با نقشآفرینی رویا تیموریان تمثیلی از کاراکتر زهرا رهنورد است.تهیه کننده فیلم «گزارش یک جشن» از تهیه کنندگان کم کار سینماست که عمدتا آثار امنیتی تهیه میکند و فیلم امنیتی «روباه» (بهروز افخمی) و سریال پازل (ابراهیم شیبانی) از جمله آثار اوست. نکته جالب اینجاست که حاتمیکیا سابقه همکاری با مرتضی اصفهانی را در فیلم «به رنگ ارغوان» دارد و اصفهانی و پیرهادی در تولید سریال پازل و فیلم روباه نقش پررنگی داشتند. (گزارش خبرگزاری مهر درباره همکاری پیرهادی و اصفهانی - اینجا - به روایت بهروز افخمی)
اصفهانی چهرهای است که در میان اهالی سینما نفوذ فراوانی دارد و این نفوذ از تیتراژ فیلم ضیافت کیمیایی آغاز میشود و تا تیتراژ پایانی «گزارش یک جشن» و «خیابانهای آرام» ادامه پیدا میکند. تصمیمگیران بالاتر از وزارت ارشاد و مدیران هر سازمان سینمایی مستقری از این مولفان آثار امنیتی حرف شنوی دارند و البته حسین انتظامی اراده مدیریتیاش را نمیتواند با چنین مولفانی تنظیم نکند.
موسسه سینمایی قدرا متلق به مرتضی اصفهانیمرتضی اصفهانی صاحب موسسه سینمایی قدرا سالها در همکاری تنگاتنگ با موسسه جامجم به نشر آثار مکتوبی درباره سازمان مجاهدین خلق میپرداخت، ناگهان تصمیم گرفت که موضوع سازمان مجاهدین خلق را در سینما احیا کند و چندین فیلم در یک بازه زمانی مشخص تولید شدند، این آثار با اراده اصفهانی تولید شدند و در تمامی این فیلمها مخاطب با زنان عضو سازمان مجاهدین خلق به سادگی همذات پنداری میکند.
به غیر سریال گاندو سایر سریالهای امنیتی سیما نیز با حضور موثر اصفهانی تولید میشوند. در هر صورت اراده مولف آثار امنیتی، و تهیهکننده «گزارش یک جشن» در اکران عن قریب آن تاثیر فراوانی دارد.
دامنه توانایی اصفهانی میتواند منجر به ساختن فیلم لباس شخصی شود. فیلمی که بر اساس روایتها، محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را به عنوان مشاور در کنار خود داشت.
تصویری قدیمی از مرتضی اصفهانی همکار سابق سعید امامیدرباره مرتضی اصفهانی بیشتر بخوانید:
*س_همکار سعید امامی چگونه وارد سینما شد؟ _س*ما هدف اصلی از اکران گزارش جشن احیای نوستالوژی 88 است. روایت فیلم «گزارش یک جشن» با عنوان سابق «بانوی شهر ما» از یک موسسه ازدواج شروع میشود که تحت مدیریت زن مقتدری به نام بانوست (با بازی رویا تیموریان). فیلم در یک بازه زمانی 24 ساعته رخ میدهد و در این روز، قرار است یک عروسی در این موسسه ازدواج برگزار شود. جوانان عضو این موسسه، شور و شوق زیادی برای برگزاری مراسم دارند اما این عروسی با ورود یک مامور نیروی انتظامی (رضا کیانیان)، که حامل حکمی مبنی بر پلمب شدن موسسه است، مختل میشود.
در انتهای فیلم مراسم عروسی برگزار میشود و نام داماد تلفیقی از دو نامزد انتخابات 1388 دارد. محمود رضایی که نامش تلفیقی از محمود احمدینژاد و محسن رضایی در واقع پیام اصلی سازنده را منتقل میکند که در هر صورت دولت در ایران، به عقد یک گرایش سیاسی خاص و مشخص درخواهد آمد، محمود احمدینژاد یا محسن رضایی و سایرین نقشی در تصاحب دختری به نام ایران ندارد. القای چنین پیامی با رفع توقیف چنین محتوایی در «گزارش یک جشن» با هدف مواجه گفتمانی با «دولت جوان انقلابی» در انتخابات پیشرو صورت میپذیرد.
سکانسهای پایانی فیلم که به اعتراض جوانان عضو موسسه در خیابان به نیروی انتظامی اختصاص دارد و در آن تصاویری هم با موبایل فیلمبرداری شده، به تعبیر برخی، یادآور اعتراضات بعد از انتخابات است و به همین دلیل فیلم مجوز اکران عمومی پیدا نکرد.
با این حال مدیریت سینمایی سازمان سینمایی مالکیت فیلم را خریداری کرد تا حداقل به لحاظ مالی، ضرری متوجه حاتمیکیا و تهیهکنندهاش نباشد. با روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم بارها تلاش شد که فیلم نمایش داده اما حاتمیکیا طی هفت سال اخیر با سازمان اوج همکاری میکرد و راضی به این امر نبود و پس از فیلم ناموفق «خروج»، مولفان از نمایش آنلاین گزارش یک جشن بشدت راضی هستند، کما اینکه گفتمان کارگردان با نمایش فیلم اعتراضی خروج با نمایش فیلم «گزارش یک جشن» کامل خواهد شد.
نمایی از فیلم خیابانهای آرامخیابانهای آرام (کمال تبریزی) فتنه 88 توطئه نیروهای امنیتی نظام بود؟
پروانه نمایش فیلم خیابانهای آرام در چندین نوبت صادر شد و از زمان تولید فیلم وزارت ارشاد در دولت دهم و یازدهم اصرار به نمایش فیلم داشت که سازندگان از نمایش آن خودداری کردند. آنچه که بر اساس شنیدههای میتواند به صورت گزینهای رسمی و رسانهای تلقی شود این است که بر اساس نقشه راه طراحی شده در فرهنگستان هنر، در لیست فیلمهای رفع توقیفی موسوم به «تیرخلاص» قرار دارد، چون بر اساس حوادث سال 88 ساخته شده و برای تاثیر در فضای عمومی انتخابات آینده نمایش داده میشود.
روایت این فیلم در یک کشور خارجی فرضی رخ میدهد و اما نشانههایی در اثر وجود دارد که ارجاعات مضمونی آن را عیان میکند. بهرهبرداری از اسامی فارسی، منولوگ مشهور محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین کشورمان درباره تولید انرژی هستهای توسط یک نوجوان در منزل، استفاده از خودروی سمند به عنوان ماشین پلیس، وجه استعاری و تمثیلی فیلم را تقویت میکند و البته دزدیده شدن مجسمه شهر فرضی ارجاعاتی رسانهای به وقایع مرتبط با دولت محمود احمدی نژاد است.
در خیابانهای آرام بخشی از نیروهای پلیس و امنیتی از اتاق فکرهای حکومت دستور میگیرند که با شیطنتهایی خاص شرایط آرام و متعادل شهر را به هم بریزند و با چماق پلیسی و برخورد با مردم شرایط را به حالت عادی بازگردانند.
عناصر پلیس عمدتا فاقد منطق، باجگیر ابله و فرصتطلب هستند و مردم را به خاطر دیدگاههای شخصی و نوع پوششان دستگیر میکنند. پس از آشوب امنیتیها پلیسی در کشور سانسور بشدت دامنه وسیعتری پیدا میکند و عنصر سرکوب برای این حکومت فرضی راه گشا خواهد بود.
صد سال به این سالها (سامان مقدم) بهار انقلاب را زمستان تصویر کن!
در تصمیمات اتخاذ و تحمیل شده به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای رفع توقیف برخی آثار سینمایی، یکی از گزینههای اصلی «صد سال به این سالها» به کارگردانی سامان مقدم است. فیلمی که میتوان در میان رفع توقیفیها با عنوان تیرخلاص آنرا «تیر خلاص سینمای ایران به حاکمیت» تفسیر کرد.
وقتی گفتمان «خروج» را با دو فیلم خیابانهای آرام و «گزارش یک جشن» در کنار یکدیگر قرار میدهیم، پازل این سه فیلم با ضلع سوم، یعنی صد سال به این سالها تکمیل میشود. پیام آشکار فیلم سامان مقدم که حضور سفیر کشور انگلستان و نیوزلند در پشت صحنه سریالی که برای تلویزیون میساخت، بسیار برانگیز شد این است که تغییر بزرگ و انقلاب اسلامی در سال 1357 جز خسران آورده دیگری نداشته است. رفع توفیف این فیلم و چنین القایی در یکسال باقی تا انتخابات، از اهداف ویژه و خاص تصمیمگیرانی است که به دنبال رفع توقیف این آثار هستند. القا شرایط ناامیدانه در افکار عمومی بوسیله چنین فیلمی و نمایش سرخوشی نامحدود قبل از انقلاب کارکردی شبیه برنامه تونل زمان (تونل برانداز) شبکه من و تو دارد.
این فیلم در مورد زنی به نام «ایران» (فاطمه معتمدآریا) و مخاطبان شاهد داستان زندگی این زن طی سه دهه هستند. این زن و شوهر در بندر انزلی روزهای بسیار خوشی را میگذرانند و اوقات مفرحی در کافههای و دیسکوهای این شهر دارند اما شوهرش ایران (رضا کیانیان) در جریان انقلاب کشته میشود و تنها پسرش را در جریان جنگ از دست می دهد و بعد از آن مجبور می شود پسر کوچک شوهرش را که از وجود او خبر ندارد بزرگ کند.
فیلم از یک سرخوشی عمیق از بندر پهلوی آرام و باخرسندی آغاز میشود، ایران (فاطمه معتمد آریا) با شوهر و تنها پسرشان آرش زندگی میکنند، پیامدهای انقلاب اسلامی به مثابه طوفان زندگی آنان را زیرورو میکند و شوهر بیگناه ایران طی حوادث مرتبط با انقلاب کشته میشود، ده سال بعد که به تهران میآید، پسرش آرش را (علیرغم قانون تک فرزندی) به اجبار به خدمت زیر پرچم میبرند، از قضا خدمت او به جایی افتاد که حتی نمیشود برایش نامه نوشت. در نهایت او در جنگ به ناخرسندی و ناکامی کشته شد و نامزدش را تنها میگذارد. اما شوهرش تجدید فراشی پنهانی داشته و از او فرزندی به نام امین دارد که پس از مرگ مادرش به سراغ ایران میرود تا با او زندگی کند. اما انقلاب اسلامی (به تعبیر کارگردانی که پشتصحنههای مهمانان انگلیسی همراهیاش میکنند) دست از سر «ایران» بردار نیست و با ظهور احمدینژاد، فرزند تازه یافته شوهرش را هم در پاییز 1384 در دانشگاه علامه پس از اعتراض به دولت جدید، دستگیر و زندانی میکنند.
امین (پرویز پرستویی) راننده قدیم خانواده ایران، پس از انقلاب از گردن کلفتهاست. او در خفا به سراغ ایران میآید و اعتراف میکند که یکی از عاملان انقلاب و آشوب در بندر انزلی بوده و شیلات بندر را او به آتش کشیده است. او خود را مسبب اصلی مرگ شوهر ایران معرفی میکند. چند روز بعد امین از او خواستگاری میکند. از ایرانی که پس از انقلاب به مدت طولانی سی سال هنوز نخندیده و لباس شاد بر تن نکردهاست.
«صدسالبه این سالها» فیلم قابل اصلاحی نیست، اما رفع توقیف میشود تا دیدگاه مردمی را نسبت به انقلاب اسلامی در سال 1357 بدبین کند و به همین دلیل است که افراد فراوانی از اهل تدبیر دولتی، امید فراوانی را در متن این فیلم یافتهاند و قرار است آنرا نمایش دهند.
«ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا» به چالش کشیدن مرزهای اخلاقی و ممیزی
عبدالرضا کاهانی کارمند سوپرانقلابی بنیاد سینمایی فارابی به تدریج دچار چرخش گفتمانی و عقیدتی عجیبی شد. کارمند سابق فارابی که آرزوی دریافت سیمرغ فجر را داشت و با فیلم بیست به این آرزو رسید، ناگهان با ساختن فیلمهایی که مرزهای ممیزی را جابجا میکرد سویه سینمایی دیگری پی گرفت. کاهانی که آرزویش در دولت اول احمدینژاد محقق شد در سال 1391 یک مهمانی خداحافظی برگزار کرد و ظاهرا برای همیشه به فرانسه رفت. در بدو استقرار در کشور فرانسه شبکه نوپای من و تو خبر از پخش مجموعه آثار عبدالرضا کاهانی را داد. فروش رایت آثارش به شبکه من و تو موید عدم بازگشت کاهانی به ایران بود.
کاهانی که فیلمساز جنجالی اما بسیار متوسطی است، در مسیر مخلمباف، قبادی و سایر سفرکردهها سینمای ایران، فیلمی را در فرانسه ساخت اما توفیقی برایش به همراه نداشت و فیلم همچنان از اکران حتی در سالنهای محدود اروپا و آمریکا بازماند. فیلم بخش زیادی از آن تختخواب میگذرد تا ژانر تختخوابی، مسیر سینمایی سفرکدهها با ژست فرار از سانسور باشد.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال 1392 عبدالرضا کاهانی خداحافظی همیشگیاش را پس گرفت و به ایران بازگشت و فیلم بسیار سطحی و متوسط استراحت مطلق را ساخت و روانه اکران کرد. مسیر فیلمسازی کاهانی سینوسی است، او یک درمیان فیلم پردردسر میسازد. «ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا» از آن دسته فیلمهایی بود که حواشی فراوانی در زمان ساخت و پس از آن به همراه داشت.
حجت الله ایوبی میخواست این فیلمساز عمدتا ساختارشکن را مهار کند و کاهانی نیز با جنجالهای گاهبه گاه سعی میکرد وضعیت را طوری نشان دهد که در دولت حسن روحانی مثل دولت احمدینژاد نمیتواند فیلم بسازد و ایوبی سعی میکرد او را همراه کند و مجوز ساخت این فیلم را خارج از سازو کار سازمان سینمایی صادر کرد. این موضوع را نخستین بار افخمی با نقل گفتگویی از حجت الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی در بیست و پنجم تیرم 1395 فاش کرد.
افخمی در برنامه هفت گفت: آقای ایوبی خودشان گفتند من شخصا مجوز ساخت فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» را خارج از روال بررسی شورا صادر کردم، اما کاهانی کاملا فیلم دیگری - متفاوت از آنچه تعریف کرده - ساخته است که مرا غافلگیر کرده است. در واقع پروانه ساخت فیلم به صورت غیرقانونی صادر شده و از حیث فیلم صلاحیت رفع توقیف ندارد.
اما اظهار نظر محمد حسین محمدحسین لطیفی از اعضای وقت شورای پروانه نمایش در اولین مصاحبه خود پیرامون این فیلم بسیار جالب است. مجری برنامه فعلی هفت گفت: «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» ساخته عبدالرضا کاهانی امکان اصلاح ندارد و بنابراین مجوز نمایش نخواهد گرفت. لطیفی مدعی شده بود نظر جمعی این شورا این بوده که «کل چیزی که در فیلم است یعنی سوژه فیلم از ابتدا تا پایان مشکل دارد» و همه اعضا بر این عقیده بودهاند که پروانه نمایش صادر نشود. سایر اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش تأکید کرد، در صورت صدور پروانه نمایش برای این فیلم، بعید است این فیلم بیش از یک هفته بر پرده سینماها دوام بیاورد و بنابراین حتی اگر برای این فیلم پروانه نمایش صادر میشد، امکان دفاع از این پروانه وجود نداشت و در نهایت به کلیت سینمای ایران آسیب میرسید.
بیشتر بخوانید:
*س_زیرآبزنی فرانسوی کاهانی، کارگردانی که همیشه زیرآبی میرود_س*اما سوی دیگر اظهارات دیدگاههای فعلی کاهانی را باید مورد توجه قرار داد. او در مسیر نافرمانی از سازمان سینمایی قرار داد و در یکی از گفت و گوهایش با شبکه سعودی ایران اینترنشنال میگوید: فیلمهای قبلیام را با مجوز ساختم، اما اینبار بدون مجوز فیلم خواهم ساخت. من خودم را سعی کردم از فشار سانسور وزارت ارشاد نجات بدهم. اگر در ایران کار کنم با اونا (وزارت ارشاد) کاری ندارم برای اینکه راحت کارم را انجام بدهم. اگر فیلمی که دارم میسازم با فکر وزارت ارشاد باشد و یا نظارت بروی فیلم باشد، نمیخواهم. مبارزه سر جایش هست اما برای مبارزه با آن وقت نخواهم گذاشت. در همه این سالها فقط سانسور سانسور... از آن روزی که حوزه هنری سالنهایش را به من نداد، کینهای در وجود من شکل گرفت که تصمیم گرفتم به سالنهای دنیا فکر کنم، حتی اگر به دست نیاورم، ولی میجنگم با عقایدم به خاطرکارهایی که پشت سرم انجام میشود. با بازیگرانم صحبت میکنند که باکاهانی کار نکنید به سرمایهگذاران من میگویند در نتیجه همکاری با کاهانی دارید پولتان را دور میریزید. ممنوع الکاری اشکال جدیدی پیدا کرده است.
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند. فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4بخشهایی از مصاحبه عبدالرضا کاهانی با شبکه سعودی ایران اینترنشنال
در واقع کاهانی در خارج از کشور حضور دارد و کار موثر سینمایی انجام نخواهد داد. او با حضور در خارج از کشور و مصاحبههای پیاپی علیه وزارت ارشاد در شبکههای فارسی زبان تلاش میکند که مجوز فیلم ساختار شکن خود را دریافت میکند وسئوال مهمتری را باید با حراست وزارت ارشاد مطرح کرد. آیا کاهانی که به صورت مستمر و با مصاحبههای پیاپی سعی میکند وزارت ارشاد را تحت فشار قرار دهد مستحق دریافت پروانه نمایش فیلم است؟
چندی قبل از همین بلوفهایی که در مصاحبه با ایران اینترنشنال مطرح کرد را با سایر رسانههای فارسی زبان مطرح کرد. آیا مسئولان ارشاد در مقابل چنین پروپاگاند غیرمتعارفی تسلیم خواهند شد؟
فیلم کاناپه (کیانوش عیاری) تلاش برای تغییر مناسبات پوششی بانوان
فیلم کاناپه در دولت یازدهم ساخته و توقیف شد. عیاری نیز از ساختارشکنهایی است که فیلمی را میسازد و زمان توقیف برایش چندان اهمیتی ندارد و پس از مدتی با پافشاری، مسئولان وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در مقابلش تسلیم خواهند شد. فیلم خشونتطلبانه خانه پدری به همین شیوه ساخته شد و پس از ده سال توقیف در نخستین زمانبندی رفع توقیفها نمایش داده شد اما باتوقیف موقت خانه پدری او و مسئولان سازمان سینمایی از پای ننشسته و فیلم به سرعت وارد شبکه نمایش خانگی شد. سازمان سینمایی در نحوه مواجه با فیلم خانه پدری دیگر به عنوان نهادی ناظر به امور این فیلم رسیدگی نمیکرد.
حسین انتظامی که غیر از "چشم گفتن " کار دیگری بلد نیست به جای آنکه کارمند عالیرتبه سازمان سینمایی به نظر رسد، کارمند دفتر کیانوش عیاری بود و اینهمه تلاش و نامهنگاری و مذاکره برای رفع توقیف این فیلم کمی عجیب و حیرتآور به نظر میرسد. اکران فیلم عیاری از منظر اتاق فکر سینما در فرهنگستان هنر یک خاصیت ویژه و دلپذیر دارد.
با نمایش این فیلم ممنوعیت حجاب در سینمای ایران کنار گذاشته میشود و سایرین با الگوبرداری از فیلم کاناپه برای بازیگران زن از پوشش کلاه گیس استفاده خواهند کرد وپوشش فعلی بازیگرزن پس از دوم خرداد ساختار شکنانهتر خواهد شد و الگوهای حجاب تغییر خواهد کرد. کما اینکه تیم سینمایی پدرخوانده عصاعقابی سینما بارها در جلسات به امربرانش تاکید کرده اگر دولت غیرهمسو در انتخابات 1400 بر سرکار آید دیگر هیچ امکانی برای نمایش فیلم نخواهد بود.
فیلم خرس (خسرو معصومی) به چالش کشیدن ارزشهای دفاع مقدس
داستان فیلم خرس درباره یک رزمنده دوران دفاع مقدس (با بازی پرویز پرستویی) است که همه تصور می کرده اند او شهید شده است.
اما او پس از هشت سال به خانه و کاشانه اش بازمی گردد و متوجه می شود همسر او «گلی» (با بازی مریلا زارعی) با مرد دیگری به نام «افرا» ازدواج کرده است. اما «افرا» یک مرد معمولی نیست، بلکه مردی خشن، تنومند، آتشین مزاج و بی مهاباست که لقب «خرس» گرفته است. او دامداری دارد، ثروتمند است، تفکرش سنتی است و در عین حال آدم مهربانی است. «گلی» شوهر سابق اش را دوست دارد، اما پایبند زندگی دوم اش است زیرا - ظاهرا - از همسر دوم اش صاحب یک دختر و یک پسر است.
تمایل شوهر اول او برای رجوع گلی به زندگی با او، و از طرفی غیرتی شدن شوهر دوم اش در مواجهه با هرگونه ارتباط «گلی» با شوهر قبلی اش موجب رویدادهایی غیرقابل پیش بینی در فیلم می شود...
در واقع به چالش کشیدن حماسه هشت سال دفاع مقدس، رویکردی سینمایی است که همزمان با دوم خرداد متولد شد و ساخت چنین آثاری در دولتهای نهم و دهم شدت گرفت. خرس یادگاری ضد جنگ همان دوران است که به مخاطب نسل امروز توصیه میکند به جنگ نرو چون ممکن است در دوران غیبت، همسرت به عقدشخص دیگری درآید و بازپس گیری خاک شاید ساده باشد اما بازپس گیری همسر دشوار است.