چند سوال مهم در حاشیه نامه روسای کمیسیونهای مجلس به روحانی / آیا توصیههای شعارزده گرهگشای شرایط است؟
ایرنا نوشت: توصیهها به دولت برای عمل به وعدههای انتخاباتی گرچه اقدام مورد انتظار و قابل قبول از دیگر قوا و نهادهاست، اما زمانی که این توصیهها با نادیده گرفتن اقدامات دولت و شرایط حاکم، گرفتار شعارزدگی شوند، نه تنها در روند بهبود موثر نیستند بلکه چالش تازه این روند هم محسوب میشوند.
روسای کمیسیون های دوازده گانه مجلس روز جمعه ششم تیرماه در نامه ای به رییس جمهوری ضمن بیان برخی از مشکلات اقتصادی موجود در جامعه، انتظارات خود را هم از قوه مجریه در سال پایانی فعالیت آن مطرح کردند. در این نامه گرچه به انواع ناملایمات و تغییرات مکرر اقتصادی اشاره شده است، اما راهکار ملموسی برای کاستن از حجم این ناملایمات مطرح نیست. در بررسی این نامه اگر آن را به چهار قسمت تقسیم کنیم، می توان گفت در بند اول نمایندگان متذکر شده اند که بر حسب وظیفه قانونی خود این نامه را به رشته تحریر درآورده اند، در بند دوم و سوم مشکلات موجود در کشور را خبررسانی کرده و در بندهای آخر قوه مجریه را دعوت به تغییر روش کرده اند. توصیه ای که با توجه به اقدامات و دستاوردهای دولت تدبیر و امید دستکم در پنج سال نخست فعالیت آن و نیز با توجه به اینکه مبنای توصیه ها به شعار بیشتر آغشته است تا واقعیات، در تاثیر چنین اقداماتی بر بهتر شدن شرایط کشور تردیدهایی ایجاد می شود.
در همین رابطه بخوانید؛
خط و نشان برای روحانی در میانه کرونا و تحریم
واکنش به نامه روسای کمیسونهای مجلس به روحانی: مغالطه می کنید / نظر مردم را در باره تحریم ها بپرسید
اظهارات روسای کمیسیون های مجلس درباره عملکرد دولت طی یک ماه روی کار آمدن مجلس یازدهم را شاید بتوان در بخشی از جمله نامه تازه آن ها خلاصه کرد که نوشته اند: «روند هفت ساله مدیریت خود را تغییر دهید.» اینکه نمایندگان چرا در سال پایانی، خواستار تغییر روند می شوند؟ و دولت حجت الاسلام «حسن روحانی» دقیقا باید از کدام مسیر خود بازگردد؟ و به کدام مسیر توصیه شده و آزمون پس داده باید بازگردد؟ این ها سوالات مهم و البته بی پاسخ در متن نامه روسای کمیسیون های مجلس است.
*س_دولت از کدام مسیر بازگردد؟ _س*اگر اقدامات و تصمیمات و در کل کارنامه هفت ساله دولت تدبیر و امید را به دو بازه زمانی 92 تا 97 و 97 تا 99 تقسیم کنیم، شاید پرسش بعدی از نمایندگان نویسنده نامه این باشد که به طور دقیق دولت از کدامیک از این روندها باید بازگردد؟ اگر منظور بازه زمانی دوره نخست و روزهای پیش و پس از اجرای برجام مورد نظر است که تصمیم برای انعقاد این قرارداد گرچه پیشنهاد دولت بود اما پس از قبول و حمایت همه تصمیم گیران نظام به نتیجه رسید و رییس همین مجلس تازه یعنی «محمدباقر قالیباف» درباره آن گفته بود: «برجام به طور کلی و بدون شک، موفقیت بزرگی است. بنده هم به سهم خودم هر جا که فرصتی شد و دستی بر قلم بردم سعی کردم تا از دستگاه دیپلماسی قدرشناسی کنم.»
با انعقاد این توافق هم حجم عظیمی از سرمایه های خارجی، شرکت ها و هلدینگ های بزرگ در صنایع، نفت، پتروشیمی وارد ایران شدند و بسیاری از منابع بلوکه شده جمهوری اسلامی ایران آزاد شد. گواه این موضوع هم تیترهای رسانه های مخالف دولت پس از خروج این شرکت ها و سرمایه ها بود که اردیبهشت 97 و همزمان با خروج آمریکا از برجام، روزانه از خروج سرمایه ها و سرمایه گذاران خبر می دادند که رییس جمهوری در یکی از سخنرانی های خود به آن اشاره کرد و گفت حتما ورودی بوده است که اکنون از خروج سخن گفته می شود.
تولید ناخالص داخلی پس از اجرای برجام و در سالهای 2016 و 2017 بهترتیب 12.5 درصد و 3.7 درصد شد، بر اساس اعلام صندوق بینالمللی پول «خیز رشد اقتصادی» پس از عملیاتی شدن برجام کلید خورد و در سال 95 به 4 تا 5/ 5 درصد رسید، بر اساس آمارهای همین نهاد بین المللی در سال 2016، رشد اقتصادی ایران به 12.5 درصد و صادرات نفت ایران نیز در این سال به 2 و 150 هزار میلیون بشکه در روز رسید. گرچه در همان زمان هم عده ای دلواپس این توافق بودند، اما حتی رسانه های مخالف هم نمی توانستند بهبود شرایط را انکار کنند. پس اگر منظور نمایندگان مجلس از تغییر روند مربوط به رویه بازه نخست باشد، بازگشت از آن چندان معقول نخواهد بود.
اما اگر پیشنهاد بازگشت از رویه اداره کشور از سال 97 تاکنون، مورد نظر نمایندگان باشد گرچه با توجه به دشواری های کشور به نسبت ملموس تر است اما بازهم نکاتی فراموش شده در خود دارد: ترامپ رییس جمهور نامتعارف آمریکا اردیبهشت 97 از برجام خارج شد و نه تنها تحریمهای هسته ای را علیه دولت و ملت ایران اعمال کرد بلکه با تهدید و ارعاب مانع از همکاری سایر کشورها و شرکتها با ایران شد. آمریکای ترامپ تحت عنوان سیاست فشار حداکثری کارزار گسترده ای علیه ایران به راه انداخت به طوری که تمام سفارتخانه ها و نمایندگی های خود در سراسر جهان را مامور کرد راه های تنفس اقتصاد ایران را مسدود کنند. ایران هم بعد از یک سال سیاست صبر راهبردی و بعد از اینکه دید از بابت برجام منافعی متوجه ایران نمی شود در سالروز خروج آمریکا از این توافق یعنی اردیبهشت 98 کاهش تعهدات هسته ای خود را آغاز کرد و طی پنج مرحله بخش اعظم محدودیت های هسته ای را کنار گذاشت. از این بابت انتظار می رود منتقدان دولت که اکنون برخی از آنان در جایگاه نمایندگی و روسای کمیسیون ها قرار گرفته اند، از این اقدام دولت حمایت کنند. در هر صورت ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری راهکار مقاومت حداکثری را انتخاب کرده است و این امر نیازمند درک شرایط از سوی همه ارکان قدرت است. تلاش برای قطع صادرات نفت و فراورده های نفتی ایران، تحریم شبکه حمل و نقل و کشتیرانی، قطع دسترسی ایران به شبکه سوییفت و دسترسی ایران به دلار و ده ها تحریم ریز و درشت دیگر اکنون بر گرده اقتصاد کشور و طبقات عمدتا محروم سنگینی می کند. خوب است نویسندگان نامه به صراحت بگویند که دولت در مسیر مقاومت حداکثری در مقابل تحریم های ظالمانه چه اقدامی باید بکند. آیا انتظار دارند دولت و رییس جمهوری از مسیر راهبرد مقاومت حداکثری که انتخاب کرده، برگردد.
بین اردیبهشت 97 تا خرداد 99 کشور هم از نظر بلایای طبیعی و غیر طبیعی که ساده ترین آن سیل های بی سابقه بود و پیچیده ترین آن ها پاندمی کرونا و هم از نظر شدت تحریم ها، شرایط بسیار سخت و بی سابقه ای را به خود دید. تنها در سیلی که از روزهای پایانی سال97 آغاز شد و بیش از 20 استان کشور را تحت تاثیر قرار داد، حدود 35 تا 40 هزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور آسیب خورد. اوج گیری تنش ها با آمریکا و محدودیت منابع به هر حال اتخاذ تصمیمات سختگیرانه اقتصادی توسط دولت را اجتناب ناپذیر کرد و دولت قیمت بنزین را اصلاح کرد که آن هم تبعاتی به همراه داشت. ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهادت ایشان، به دنبال آن حمله موشکی به عین الاسد در آن روزها به اتفاق تلخ ساقط شدن هواپیمای اوکراینی منجر شد. اتفاقی که هنوز هم بخشی از توان و ظرفیت نظام مدیریت کشور را به خود مشغول کرده و اگر دولت تدبیر لازم را نکند همین مساله می تواند به عنوان ابزار فشار علیه ملت ایران به شمار برود. شیوع بلیه جهانی کرونا هم از ماه های پایانی سال گذشته همه توان کشور را معطوف به خود کرده است. با وجود این شرایط دولت تمام توان و تمرکز خود را برای اداره کشور به کار گرفته است. گرچه نمی توان منکر نواقص موجود بود اما هنر دولت روحانی برخلاف سلف خود اداره کشور با درآمدهای نفتی صفر و تحریم های هدفمندی بود که امکان دور زدن آن ها دیگر مانند دولت های قبل نیست. بازگشت از این رویه سخت از سوی دولت در حالی که چاره ای جز مقاومت ندارد؛ نمی تواند چندان به نفع کشور و مردم تمام شود.
*س_ایستادن بر آرمان با مبنای واقعیات_س*نمایندگان در بخش پایانی نامه خود به رییس جمهوری یادآور شده اند که برپای آرمان های و انقلابی گری خود ایستاده اند. اینکه نمایندگان مجلس به عنوان وکلای ملت بر سر پیمان خود ایستادگی کنند موضوع مسرت بخشی است اما تا زمانی که این ایستادگی و آرمان گرایی سر به آسمان بلند شعارهای دلفریب نساید و پایی هم در عالم واقعیات موجود داشته باشد. واقعیاتی از جنس تحریم و کرونا، واقعیاتی از جنس اقتصاد بیمار ایران که تا زمانی که زمامش را در دست نگیری نمی توانی درباره آن سخن بگویی. آرمان خواهی آغشته به شعار در خوشبینانه ترین حالتی که آلوده به سیاست زدگی نشود، فقط برای تریبون ها و نامه ها زیباست و در بدبینانه ترین حالت اگر در تداوم رقابت های انتخاباتی باشد نه تنها یار شاطر حل معضلات نخواهد بود بلکه بار خاطر برای دولتی است که به اندازه کافی در مسیر اداره کشور گرفتاری دارد.
در بخش دیگری از این نامه، روسای کمیسیون های مجلس از دولت می خواهند مشی سابق با مجلس سابق را کنار بگذارد. شاید از این نامه این تداعی در ذهن مخاطب ایجاد شود که دولت را با مجلس سابق عهد اخوتی بود! که نبود و گواه آن هم 3 هزار و 85 سوال و 10 مورد استیضاح وزرای دولت از سوی نمایندگان مجلس دهم است. دولت تدبیر و امید به این دلیل دوبار از سوی مردم مورد انتخاب واقع شد که مسیر درستی برای اداره کشور انتخاب کرد و به دور از عوام فریبی های پیشین و متکی بر درآمدهای میلیارد دلاری، تلاش کرد با واقعیات موجود جامعه را اداره کند. هرچند که جهان و روابط بین الملل و ظهور بازیگر غیرمتعارفی مانند ترامپ با این حجم از رفتارهای عجیب و غریب، قابل پیش بینی نبود و دولت روحانی از آن ضربه خورد اما بازگشت به مسیری که جز شعارزدگی راهکار دیگر در آن قابل رویت و ملموس نیست، کشور را از چاله مشکلات به چاه انزوا می کشاند و این چیزی نیست که مطلوب دلسوزان ایران باشد.
2727 کد خبر 1403737