یک‌شنبه 4 آذر 1403

کرونا؛ تغییر طبیعی یا تروریسم زیستی؟

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
کرونا؛ تغییر طبیعی یا تروریسم زیستی؟

تهران - ایرنا - این روزها بحث نظریه توطئه درباره ویروس جدید کرونا، از حد توطئه انگاری گذشته و نه رسانه ها و احزاب که دولت های بزرگ جهان وارد این ماجرا شده اند، بویژه آنکه این ویروس همزمان با تلفاتی که در سراسر جهان می گیرد، مملو از ابهامات و سوالاتی است که به سختی می توان برای آنها پاسخ قانع کننده ارائه کرد.

واقعیت این است که هنوز نه در عرصه علم پزشکی و نه در یافته های احتمالی سرویس های اطلاعاتی جهان، علل و ریشه های این پدیده به روشنی بیان نشده است و همه چیز بر مدار حدس و گمان و فرضیه ها می چرخد، اما در این میان این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که روند رویدادها و بسیاری از اظهارنظرها و جهت گیری های سیاسی نیز به قوت بخشیدن به نظریه های توطئه کمک کرده است.

نظریه توطئه یا تحلیل؟

سوالی که این روزها در ارتباط با کرونا مطرح می شود این است که مرز بین نظریه های توطئه و تحلیل های کارشناسی در ارتباط با کرونا کجاست؟ آیا تحلیلی که با استناد و حلاجی داده های موجود صورت می گیرد را باید در قالب نظریه های توطئه قلمداد کرد؟

در ارتباط با واکاوی و ارزیابی پدیده ها و رویدادها معمولا دو برخورد وجود دارد که آن را به برداشت ها عامیانه و دیدگاه نخبگان می توان تقسیم کرد. عوام معمولا به راحتترین تحلیل ها گرایش دارند، حتی حوصله راستی آزمایی یا تلاش برای تعیین معیار اطلاعات دریافتی ندارند، بنابراین این دست اقشار معمولا بیش از سایرین در دام تئوری توطئه قرار می گیرند.

اما گروه دوم نخبگانی هستند که عمدتا با تحلیل در حوزه های علوم انسانی سر وکار دارند؛ اینان مانند کارآگاهان و پلیس دنبال چیدن پازل های یک پدیده هستند. از دل داده های یک پدیده به تحلیل می رسند و این تحلیل ها نیز بدلیل زاویه نگاه و چینش داده ها، می تواند متفاوت باشد و به این ترتیب، تحلیل های بدبینانه هم شکل می گیرد؛ حال باید پرسید که آیا چنین تحلیل های بدبینانه هم در زمره تئوری توطئه قرار می گیرد؟

این درحالی است که علم گرایان که هر پدیده ای را از منظر علوم تجربی مورد واکاوی قرار می دهند، به ابعاد و زوایای یک پدیده اجتماعی توجه چندانی ندارند و یا اصولا روش های تحقیق در حوزه علوم انسانی را بر نمی تابند؛ بطوری که عالمان حوزه بهداشت و درمان، همواره به دوری گزیدن از زوایای سیاسی، امنیتی یا فرهنگی پدیده های بهداشتی و درمانی گرایش دارند و بیشتر نگاهشان به آزمایشگاه ها و لابراتورهاست.

اتهام زنی های رسمی

در خصوص کرونا دعوا از هنگامی آغاز شد که در بحبوحه اوج گیری کرونا در چین، در همان روزهای آغازین، اظهارات وزیر بازرگانی آمریکا «ویلبر راس» که می گوید «فکر می کنم این امر بازگشت شغل ها به آمریکا را تسریع می کند»، به یک بمب خبری در جهان تبدیل شده و دنیا را تکان داد.

چندی بعد چینی ها بصورت رسمی پای آمریکایی ها را به میان کشیدند و البته ابتدا بصورت تلویحی و غیر رسمی و در ادامه پس از آنکه از وجود اسناد و مدارکی مبنی بر اینکه کرونا در آزمایشگاه های آمریکا تولید شده، رسما واشنگتن را متهم کردند.

«جائو لی جیان» سخنگوی جدید وزارت خارجه چین هم نظریه توطئه را در خصوص شیوع کرونا در چین مطرح و آن را با تلاش های ارتش آمریکا در این زمینه مرتبط دانست. او این احتمال را مطرح کرد که در جریان بازی های ارتش های جهان در ماه اکتبر در شهر ووهان در مرکز چین که ارتش آمریکا هم در آن شرکت کرده بود، شاید چنین اقدامی صورت گرفته باشد.

در مقابله با این نظریه مقام های چینی، ترامپ رییس جمهور آمریکا واکنش نشان داد و گفت «چین اطلاعات غلطی منتشر می‌کند مبنی بر اینکه ارتش ما این بیماری را در بین آنها پخش کرده است. این غلط است و من به جای اینکه بحث کنم، گفتم باید آن را با جایی که از آن آمده است معرفی کنم. این ویروس از چین آمد و بنابراین، فکر می‌کنم عبارت دقیقی است» این حرف های ترامپ نه تنها خشم مقام های چینی را به دنبال داشت، بلکه حتی در سطح جهانی نیز با بازخورد منفی روبه رو شد، بطوری که در ادامه جنگ لفظی میان پکن و واشنگتن بر سر کرونا،‌یانگ جیه چی عضو ارشد شورای دولتی چین و «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا درباره اتهام زنی های متقابل تلفنی صحبت کردند و البته گفته شده که این گفت وگوی تلفنی بسیار مجادله انگیز هم بوده است.

در همین اثنا، روس ها نیز بصورت غیر رسمی، اما در سطوح بالا آمریکایی ها را متهم کردند که از جمله اشاره ها به سوابق فعالیت های نظامی بیولوژیک و آزمایشگاه های نظامی آمریکا در جهان و نیز قصد و نیت آنان در ضربه به اقتصاد پیشرونده چین بود. «ایگور نیکولین» از اعضای پیشین کمیته تسلیحات بیولوژیک سازمان ملل، گفت بر این باور است که احتمال دارد بروز کرونا در نتیجه به‌کاربردن سلاح بیولوژیک آمریکا باشد.

دعواها و اتهام زنی ها در قالب نظریه های توطئه از همینجا تشدید شد؛ این بحثها افکار عمومی را یاد لابراتورهای نظامی می اندازد که آمریکایی ها 400 مرکز از آن را در سراسر جهان دایر کرده و هم اکنون هم در آن فعال هستند و اتفاقا یکی از این مراکز در ووهان چین قرار دارد؛ جایی که دیو کرونا از آن شهر ظهور کرد. در ادامه این بحث و جدل ها، وقتی یکی دو روز بعد در رسانه ها این ادعا هم مطرح شد که «کادر علمی وابسته به ترامپ در سوئیس فروش دارو را شروع کرده و میلیاردها دلار درآمد از این راه کسب کرده است»، این برداشت ها قوت گرفت، چرا؟ به این دلیل که ماجرای کرونا از هنگامی که شروع شد که جنگ تجاری آمریکا و چین به اوج خود رسیده بود.

چرا نسبت دادن کرونا به آمریکایی ها باور پذیرتر است؟

خبر پیشنهاد ترامپ برای خرید نجومی شرکت پژوهشی «کیورفاک» آلمانی و انتقال آن به آمریکا در رسانه ها نیز مورد دیگری بود که به نظریه توطئه و نقش آمریکا در انتشار ویروس کرونا قوت بخشید و این برداشت را رقم زد که ترامپ قصد دارد در ماجرای کرونا و یک جنگ بیولوژیک احتمالی دست بالا را حفظ کرده و واکسن یا داروی آن را در انحصار خود نگهدارد و به همین دلیل حاضر است با یک مبلغ نجومی وسوسه انگیز آن را به آمریکا انتقال دهد.

برجسته شدن وجود 400 مرکز آزمایشگاهی نظامی آمریکا در نقاط مختلف جهان از جمله هند، مالزی، چین،‌اندونزی، گرجستان و حتی روسیه اساسا نظریه های توطئه را وسعت بخشید. از جمله مواردی که خیلی مورد توجه قرار گرفت، اظهارات اخیر ترامپ بود که برغم جدی نگرفتن های اولیه اش در قبال کرونا، هفته گذشته گفت «جهان در جنگ با یک دشمن پنهان بسر می برد» و در ادامه جمله «ما پیروز خواهیم شد» را بطور قاطع بیان کرد. این قاطعیت ترامپ در مهار ویروس به این برداشت دامن زد که شاید آمریکایی ها که این ویروس را روانه کشورهای هدف کرده اند، از قبل داروی آن را هم ساخته باشند. اما با توجه به تردیدهایی که نسبت به فراگیری این ویروس در جهان وجود داشت، حتی شروع فراگیری پرشتاب آن درآمریکا هم نتوانست سبب برائت این کشور از اتهام های زده شده، شود. کار به جای رسید که ترامپ مجبور شد واکنش نشان دهد و بگوید ارتش ما کسی را به کرونا مبتلا نکرده است. وی در جمع خبرنگاران این موضع‌گیری چین را مبنی بر اینکه ارتش آمریکا عامل انتقال ویروس کرونا به چین بوده است، رد کرد و گفت: من از اینکه چین می‌گوید ارتش ما آن [ویروس] را به آنها منتقل کرده خشنود نیستم. ارتش ما آن را به کسی نداده است.

ابهام ها

در کنار جنگ لفظی و بعضا تند میان طرف های قدرتمند، ابهام ها نیز به کمک نظریه توطئه آمد؛ حالا در شرایطی که بحرانی مانند کرونا گریبان جامعه جهانی را گرفته و تیغ تیزش انسان ها را مانند برگ می ریزد، اظهارات، اطلاعات و داده هایی که در سطوح رسانه ای به مخاطبان انتقال می یابد، در کانون توجه عمومی قرار گرفته است.

یکی از خبرهای جنجالی در این ایام خبری بود که از لندن مخابره شد. پرفسور «یان دونالد» استاد روانشناسی در دانشگاه لیورپول که تحقیقاتش بر روی عوامل رفتاری در مقاومت ضد میکروبی، حوزه اجتماعی و محیط زیستی است، در سلسله توییتی استراتژی دولت انگلیس را برای کنترل کرونا بررسی کرده و گفته بود رویکرد دولت انگلیس این است که تعداد بیشتری از افراد (به‌خصوص در گروه‌هایی که ریسک مرگشان کمتر است) به کرونا مبتلا شوند تا کل جمعیت زودتر نسبت به این بیماری ایمن شود.

با انتشار این خبر تحلیل و تفسیرهای رسانه ای هم شروع شد و اینکه دولت انگلیس افراد بالای 60- 70 سال را با بیماری کشنده کرونا تنها رها می کند. این بحث ها نظریه های جمعیتی را بار دیگر به عرصه رسانه ها کشاند بطوری که مخاطب یاد افرادی مانند مالتوس یا حتی «هنری کسینجر» سیاستمدار آمریکایی یا «فرانسیسس فوکویاما» که در نظریه های اجتماعی و جمعیتی خود نسخه های زیادی برای دولت های آینده جهت کنترل جمعیت با هدف تامین امنیت غذایی جهان پیچیده اند، می افتد.

یکی از دلایل اقبال مخاطبان رسانه ها در سال های اخیر به موضوعاتی مانند محصولات تراریخته، مهندسی ژنتیک بر رو مواد غذایی و یا تکنولوژی هارپ، در قالب همین حساسیت ها نسبت به طرح های بیوتروریسم باید تعریف شود.

جدل رسانه ای

بحث و جدل ها در ارتباط با کرونا به رسانه ها نیز کشید شد؛ واشنگتن پست از جمله رسانه های آمریکایی بود که برای انحراف اذهان از اتهام های وارده به آمریکا، به اظهارات «دانی شوهام» افسر اطلاعاتی ارتش اسرائیل استناد کرد که ارتباط ویروس کرونا با برنامه محرمانه تسلیحات بیولوژیک چین را مطرح کرده بود. برداشت کارشناسان رسانه ای این بود که شوهام قصد داشته برای رفع اتهام از آمریکا اصل ماجرا را به گردن چینی های بیاندازد.

این درحالی است که ژنرال «جیمز ستافریدیز» فرمانده پیشین ناتو در اروپا، با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داشته، چندی پیش در نشریه فارین پالیسی، هشدار داده بود که سلاح‌های بیولوژیک می تواند میلیون ها نفر را از پای درآورد. این هشدارهای وی سوال برانگیز می نمود، از جمله اینکه آیا این ژنرال بازنشسته ناتو در این برهه زمانی، از اتفاقی بیولوژیک خبر داشته است؟

جالب اینجاست که سه ماه قبل از همه‌گیری کرونا در چین، روزنامه انگلیسی "دیلی میل" هم نوشته بود که برخی از دانشمندان مرکز امنیت بهداشتی "جانز هاپکینز" به نمونه‌گیری فرضی پرداخته اند و از نتایج تحقیقات خود انتظار داشته اند که به نژاد جدیدی از یک ویروس دست یابند که بتواند 65 میلیون نفر از مردم جهان را طی 18 ماه از پای درآورد!

در میان اتهام زنی های سیاسی در سطوح دیپلماتیک، یک روزنامه نگار غربی پای اسرائیلی ها را هم وسط کشید. «لوییز توسکانو» روزنامه‌نگار و مؤلف کتاب «صلیب سه‌گوشه» چاپ 1990، درباره لو رفتن رازهای هسته‌ای اسرائیل گفت که شک ندارد اسرائیل در حال تولید سلاح بیولوژیک است.

البته از خیلی پیشترها در خصوص وجود کارخانه‌ای نزدیک «حیفا» خبرهایی منتشر شده بود؛ کارخانه ای که متعلق به یکی از دانشگاه‌های اسرائیل است. رسانه ها در ارتباط با این موضوع این را هم فاش کرده اند که صهیونیست ها ابزار پیشرفته برای به‌کارگیری این نوع سلاح را تولید کرده اند.

این بحث و جدل ها در منطقه خاورمیانه نیز که به نظر می رسد جذابیت لازم را برای هدف جنگ های بیولوژیک داشته باشد، به سرعت جریان یافت؛ برخی ها هر نو نظریه توطئه را تخطئه کردند و برخی احتمال آن را رد نکردند، در عین حال هستند رسانه ها و تحلیلگرانی که با احتیاط به موضوع پرداخته اند.

«عبدالباری عطوان» از تحلیلگران و نویسندگان برجسته رسانه های عرب زبان در مقاله ای در خصوص نظریه توطئه در ارتباط با کرونا در رای الیوم اعتراف می کند که به این نظریه اعتقاد دارد. او علاوه بر رفتار و واکنش های آمریکایی ها در برابر اتفاقات روزهای اول در چین، به برخورد کشورهای اروپایی در ارتباط با مهار کرونا در قاره سبز هم اشاره می کند و معتقد است دولت های اروپایی برخوردی بیرحمانه با سالمندان دارند چرا که اولویت را به جوان ها داده اند.

مخاطب هم در کنار این تحلیل ها، با انبوهی از اطلاعات از گذشته روبه رو است؛‌از آنجا که می داند اروپا با بحران پیرسالی که هزینه های بسیاری را بر دولت ها تحمیل می کند، روبه روست. عطوان در ادامه این سوال را طرح می کند که چرا دولت انگلیس در مدیریت ویروس کرونا مردم را به ماندن در خانه ها تشویق نمی کند؟!

این دست تحلیلگران منطقه اعتقاد دارند که دولت های اروپایی احتمالا از تلفات کرونا در میان افراد سالخورده و بیماران سخت چندان بدشان نمی آید و به همین دلیل تدابیر سختگیرانه اعمال نکردند.

در مقابل روزنامه العرب چاپ لندن اعتقادی به این نظریه ها ندارد و در تحلیل اش از این پدیده سوال می کند «آیا چین کمونیست برای تحمیل اراده اش به جهان مردم خود را به کشتن داده؟» این رسانه عرب زبان در ادامه توصیه می کند که در نگاه به کرونا سیاست را باید به کناری نهاد و علمی به آن پرداخت. این نشریه اتهام زنی های متقابل میان آمریکا و چین را به تمسخر گرفته و می نویسد اگر چین شکست می خورد، کرونا متعلق به آمریکایی ها بود و همینکه چینی ها در مهار ویروس موفق شدند، ادعا شده کار کار خود چینی ها بوده است.

نویسنده العرب بعد از آنکه متذکر می شود «این روزها، نگرانی از گسترش ویروس کرونا، همه جا را فراگرفته است و با شیوع آن در کشورهای مختلف، سوالات مختلفی در مورد نظریه توطئه و اختراع ویروس، مطرح می شود»، در ارتباط با چرایی شکل گیری این نظریه ها، به جنگ تجاری آمریکا و چین اشاره می کند و اینکه بهانه هم وجود دارد که اقتصاد چین در حال غلبه بر اقتصاد آمریکاست. البته حرف های اورلی لیفی، عضو کنیسه اسرائیل از حزب لیکود، هم که پیشتر گفته بود «آمریکایی ها شهر ووهان چین را برای انتشار ویروس جدید انتخاب کرده اند؛ چرا که در این شهر، یک پژوهشکده برای مطالعه روی ویروسها وجود دارد» در شکل گیری این برداشت موثر بوده است.

البته رسانه عرب زبان به شیوع کرونا در ایران هم توجه کرده است که پس از خسارت بزرگی که ویروس کرونا در چین به جای گذاشت و از آن به عنوان ضربه آمریکایی ها به چین قلمداد شد، ویروس مذکور به ایران حمله کرد؛ تا بار دیگر نظریه هدف گرفتن چین و ایران توسط آمریکا مطرح شود.

اما از منظر القدس العربی ویروس کرونا بیش از آنکه یک پدیده طبیعی باشد، یک پدیده سیاسی است و برای اثبات این دیدگاه می نویسد از یک طرف آمریکایی ها چینی ها را متهم کردند و از طرفی چین و ایران، آمریکا را متهم کردند و در سطح منطقه نیز دولت های همسایه، ایرانی ها را مقصر شیوع بیماری در کشورهایشان دانستند.

این رسانه مدعی است که می توان گرایش سیاسی غالب در نظام جهانی را جنگ بیولوژیک علیه دشمنان فرضی دانست و مادامی که رهبران فعلی در راس دولت های بزرگ هستند این جنگ ادامه خواهد یافت.

این جدل های رسانه ای در خصوص ریشه های بروز و ظهور بحران اخیر تا جایی ادامه می یابد که کار به دعوا بر سر کدام طرف قوی تر است کشیده می شود، بطوری که طی همین چند روز اخیر دعوای کرونا، بحث ها به جوایز سالانه نوبل هم کشیده شد. روس ها و چینی ها که اصلی ترین طرفی هستند که آمریکا را به جنگ بیولوژیک متهم کرده اند، از اینکه چین توانسته بر این ویروس در کمتر از 3 ماه غلبه کند احساس پیروزی دارند بخصوص از اینکه معتقدند جوایز هرساله نوبل فقط به غربی ها تعلق می گیرد و چینی ها و روس ها نادیده گرفته می شوند.

ابهام ها در افکار عمومی

بحث ها درباره کرونا و نظریه ها درارتباط با آن به همینجا ختم نمی شود. بسیاری هم در میان عامه مردم با آنالیز داده های رسانه ای که دریافت کرده اند، با سوالات زیادی روبه رو شده اند. مثلا چرا سه نقطه از جهان یعنی چین، ایران و ایتالیا زیر ضربات کرونا قرار گرفته اند؟؛ هر سه کشوری که آمریکایی ها به نوعی با آنها در چالش بسر می برند.

از جمله اینکه برغم وجود مراودات بسیار بیشتر برخی کشورها با چین و پایین بودن استانداردهای بهداشتی آنان نسبت به ایران یا ایتالیا، ضربات کمتری دریافت کرده اند؟

برخی ها که با قاطعیت نظریه های مربوط به جنگ بیولوژیک را رد می کنند، به افزایش شدید کرونا در آمریکا استناد می کنند که طی روزهای اخیر سرعت گرفته است.

اکنون، در خصوص پدیده کرونا نظرات مختلفی از نظر پیدایشی وجود دارد؛ بطوری که برخی معتقدند یک ویروس آزمایشگاهی است که ممکن است سهوا به بیرون درز کرده باشد و برخی نیز اعتقاد دارند که این یک جهش در روند تغییرات بیولوژیکی بوده و گروهی نیز آن را حاصل یک جنگ بیولوژیکی و حتی بیوتروریسم تلقی می کنند. با اینحال هر چه باشد، داده ها و یافته ها و شواهد موجود، سنگینی نظریه ها در چارچوب تئوری توطئه - که می توان آن را در قالب تحلیل های کارشناسی هم لحاظ کرد،- به میزانی است که به سادگی قابل نفی نیستند.

حالا باید به انتظار ماند تا نتایج تحقیقات یا افشای برخی حقایق در آینده نه چندان دور ثابت کند که آیا کرونا حاصل بازی طبعیت است یا سیاست؟

*س_برچسب‌ها_س* *س_پرونده خبری_س*