یک ویروس و 2 رفتار متفاوت
امروز با بروز ویروس کرونا، تنها سرپناه شهروندان برای حفظ سلامتشان در مقابل این ویروس، نه سازمانها و اتحادیههای منطقهای و بینالمللی که دولتها و قوانین و پروتکلهای داخلیشان است.
به گزارش مشرق، «حشن رشوند» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
تا پیش از انتشار ویروس کرونا وقتی در کنار جماعت دلخوش به غرب مینشستی، نخستین جملهای که برای شاخص فلاکت در ایران و شاخص رشد در دنیای غرب بر زبان میآوردند، این بود که توجه به درمان افراد مسن در غرب بیداد میکند. آنجا وقتی که شهروندی به سن کهنسالی میرسد، به محض کوچکترین بیماریای، با یک تماس تلفنی تیم پزشکی با آخرین تجهیزات اورژانسی، به در منزل فرد میآید، او را به کلینیکهای تخصصی انتقال میدهد و پس از درمان کامل، آقا یا خانم را با آمبولانس و احترام کامل، بدون اینکه حتی یک سنت از او بابت درمانش دریافت کرده باشند، به خانه باز میگردانند. در این میان، کسی که تا شاه عبدالعظیم هم به زور رفته بلند میشد و میگفت دختر عمه ما که در انگلیس زندگی میکند به محض اینکه به سن 60 سالگی رسید، دولت انگلیس حقوق ماهانه 10 هزار دلاری برایش تعیین کرد و الان فقط تفریح و عشق و حال میکند و بندگان خدایی که از همه دنیا بی خبر بودند، دست روی دست میکوفتند و در حسرت یک روز زندگی در بهشت انگلیس، فرانسه و امریکا، چه ناسزاها و بدگوییهایی که نثار نظام، انقلاب، وضعیت بهداشت و درمان کشور و... نمیکردند.
بیشتر بخوانید:
*س_یک سوال مهم درباره کرونا _س* *س_افزایش آمار مبتلایان در عربستان به بیش از 7140 نفر_س* *س_ارتش آمریکا در واشنگتن در حالت آماده باش قرار گرفت_س*اما امروز که ویروس کرونا، دنیای بهشتی غرب همین عده را فرا گرفته، وقتی تصاویر منازلی را میبینند که صاحبان آن، افراد مسن مبتلا به کرونا را در منزل رها کرده و از آن تیم پزشکی و اورژانسی که با یک تلفن پیر مردها و پیر زنها را به بیمارستان میرساندند، خبری نیست و این تصاویر را نه در تلویزیون جمهوری اسلامی، بلکه در شبکههای لندنی بی بی سی و فرانس پرس فرانسه و یا رسانههای امریکایی میبینند، این سؤال را از خود میپرسند پس آن خدمات بی شائبه و گسترده و آن احترام و حقوق شهروندی چه شد؟ و چرا غرب درگیر کرونا، بین بیماران کرونایی خود تفاوت قائل میشود و جوانها در اولویت و پیران از اولویت درمان خارج شدهاند. مگر میشود کشوری مثل انگلیس با 56 میلیون جمعیت و پنجمین اقتصاد جهان، فاقد توان در مدیریت درمانی شهروندان خود باشد؟
واقعیت این است که ویروس کرونا با آثار و پیامدهایی که از خود نشان داده است، نظم بینالملل را با تحولات عمیق ژئوپلیتیکی مواجه ساخته است. اثبات ناکارآمدی دو مقوله جهانی شدن (دهکده جهانی) و اتحادیههای سیاسی - اقتصادی، از آثار مهم کرونایی شدن جهان تا به امروز بوده است. کما اینکه باید از تضعیف نئولیبرالیسم محافظهکار نیز به عنوان یکی دیگر از پیامدهای مهم ویروس کرونا نام برد.
نئولیبرالیسم را مارگارت تاچر و رونالد ریگان به عنوان یک الگوی سیاسی و اقتصادی بنیان نهادند. محدودسازی نقش دولت، شاخصه اصلی نئولیبرالیسم است. خصوصیسازیهای گسترده خدمات عمومی، از جمله در عرصههای بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، کوچک شدن شبکه حمایتی برای افراد محروم و کمبرخوردار از سیاستهای اصلی نئولیبرالیسم به شمار میرود که امروز آثار خود را در یک ویروس نشان داده است و این تازه اول ماجرا و نشان از ظرفیت پایین نظامهای لیبرالی و نئولیبرالی دارد.
امروز با بروز ویروس کرونا، تنها سرپناه شهروندان برای حفظ سلامتشان در مقابل این ویروس، نه سازمانها و اتحادیههای منطقهای و بینالمللی که دولتها و قوانین و پروتکلهای داخلیشان است که آنهم در غرب به دلیل تعارض با آموزههای لیبرالی و سیاستهای سرمایهداری، اکنون با چالش اساسی مواجه شده است. در این میان، کشورهایی که سعی دارند فراتر از اتحادیه اروپا و... جان مردم خود را نجات دهند، به نظر میرسد موفقتر عمل کردهاند. امروز شهروندان آلمانی و فرانسوی سلامتشان را نه از اتحادیه اروپا و امریکا که فقط و فقط از دولتهایشان میخواهند.
اتحادیه اروپا به عنوان مهمترین اتحاد منطقهای در جهان پس از سال 1945 و نماد بارز همگرایی و توسعه و پیشرفت در جهان پس از جنگ جهانی دوم که قلب دهکده جهانی اروپا به شمار میرود، بر اثر ویروس کرونا در حال از کار افتادن است. کرونا، در واقع تیری است که امروز به قلب این دهکده مفلوک جهانی شلیک شده است.
کرونا نشان داد، ظرفیتهای بالفعل و بالقوه مقابله با چالشهای جهانی به شکلی که هماکنون میبینیم، نه در اروپا و امریکا که در مناطق دیگری از پهنای گسترده گیتی است که در طول دهههای گذشته، نخواستهاند خود را با آن چیزی که تاکنون چند کشور مدعی و سازمانهای تحت سیطره آنها برای ملتها تعریف کردهاند، تعریف کنند. نظامها و دولتهایی که قالبهای غلط لیبرالیسم را زیر پا گذاشته و فقط به اتکای ظرفیت داخلی خود و بر اساس اندیشه و منشی که چارچوبهای اخلاقی آن توسط ارزشهای دینی و انسانی تعیین شده است، برای شهروندان خود تلاش میکنند.
پیشرفتهای علمی و فناورانه از وجوه بارز جهانی شدن است و قاعدتا مقابله با کرونا هم بیش از هر چیز مستلزم بهرهمندی از زیرساخت پیشرفته پزشکی و درمانی است. آنچه مسلم است این است که امروز فناوری پیشرفته مقابله با کرونا نه در کشورهای اروپایی و امریکا که در کشورهای در حال توسعه که از قافله جهانی شدن عقب ماندهاند، وجود دارد و ایران اسلامی در طول دو ماه مقابله با این ویروس، نشان داد با وجود تحریمهایی که نمونه آن را در هیچ یک از این کره خاکی سراغ نداریم، توانسته مرزهای دانش را در نوردد و در حالی که غرب صاحب فناوری، روزانه هزاران کشته میدهد، در حال مدیریت این ویروس خطرناک است.
در روزهایی که ماسکهای ساده تنفسی، ابتداییترین و سادهترین راه برای در امان ماندن از ویروس کرونا بود، دیدیم که به لطف جهانی شدن، کشورهای اروپایی نه تنها از این ابزار اولیه به مقدار مورد نیاز محروم بودند، بلکه به سرقت محمولههای ماسک از همدیگر روی میآوردند. چنانکه در هفتههای گذشته جنگ ماسک میان امریکا، فرانسه و آلمان سه پایه اصلی نظام سرمایهداری بالا گرفت. شاید بتوان گفت دلیل این عدم برخورداری از ابزارهای اولیه در مقابل ویروسی همچون کرونا در کشورهای پیشرفته غربی، رقابتهایی بوده است که هر کدام این کشورها نیازهای اولیه مردم خویش را فراموش کرده و رقابت فناورانه را مبنای عمل خویش قرار دادند و چرا کشوری همچون ایران که با چنان تحریمهای ظالمانهای مواجه بود، توانست بدون اینکه فروشگاهی خالی شود و یا درگیری برای چند عدد ماسک، مواد ضد عفونی، دستمال کاغذی و... رخ دهد، روند درمانی خود را انجام میدهد و نیازهای مردم را برآورده کند. مهمترین دلیل این تفاوت را اولا باید در نوع نگاه نظام دینی با نظامهای سرمایهداری و لیبرالیسم غربی دانست که در این نظامها، نوعدوستی جایگاهی ندارد. ثانیا نظامهای غربی، فاقد سازماندهی تشکلهای مردمی گسترده همچون بسیج، روحانیت و... هستند که با بروز بحرانی همچون سیل، زلزله و امروز ویروس، کمک به مردم خویش را یک تکلیف شرعی بدانند و بدون هیچ چشمداشتی به کمک آنها بشتابند.
یقینا امروز دیگر نگاه همان شهروندی که تا دیروز با وصف خدمات فلان کشور اروپایی به افراد مسن کشورش، حسرت میخورد و آرزوی زندگی در دیار فرنگ را در سر میپروراند، با دیدن این همه فاصله و دوری از اخلاق نوعدوستی و بر ملا شدن چهره خشن غربی، تفاوت کرده است و با دیدن خدمات پزشک و پرستار ایرانی، خدمت بی منت و خالصانه 550 هزار بسیجی در نظام بهداشتی کشور و تأمین مایحتاج زندگی مردم مستضعف و همچنین دیدن آن روحانیونی که در بیمارستانها با به خطر انداختن جانشان در مواجهه مستقیم با بیماران کرونایی و کفن و دفن کسانی که تقدیر بر رفتنشان با این ویروس بوده است، یک لحظه زندگی در این کشور را به تمام عمر زندگی در دنیای بی رحم سرمایهداری غرب نمیدهند.