یک‌شنبه 4 آذر 1403

‌قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی: تا اسم می‌نویسیم از سوی ده نهاد دیگر زنگ می‌زنند که او را ردصلاحیت کنید!

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
‌قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی: تا اسم می‌نویسیم از سوی ده نهاد دیگر زنگ می‌زنند که او را ردصلاحیت کنید!

شرق نوشت: اسماعیل گرامی مقدم قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی می‌گوید: با توجه به شناختی که از گذشته از آقای کروبی دارم، نظر و عقیده ایشان این است که نباید در هیچ شرایطی انتخابات را تحریم کرد، چون اگر ما از صندوق رأی عبور کنیم دیگر چیزی برای دموکراسی نداریم و به همین دلیل آقای کروبی حتی در انتخابات ریاست جمهوری از یک نامزد حمایت کرد.

آقای کروبی را می‌توانیم اینطور تعریف کنیم که ایشان صندوق‌محور، مردم‌محور و جامعه‌محور هستند و اعتقادشان بر این است که اگر در قدرت نباشید اصلا نمی‌توانید مطالبات مردم را پیگیری کنید. در عین حال ایشان معتقد است نظارت استصوابی انتخابات را تقلیل داده، سطح نخبه‌گرایی را کاهش داده و عملا به تعبیر گذشتگان سطح اتابک‌ها خیلی پایین آمده که این وضعیت کشور است.

وی می‌گوید: در انتخابات گذشته از حزب متبوع من در تهران فقط یک نفر تأیید شد، شما بگویید با یک نفر چطور در انتخابات حضور پیدا کنیم؟ یعنی من بروم به رقیبم رأی بدهم؟ چنین چیزی مگر می‌شود؟ اینکه شورای نگهبان اصلاح‌طلبان را رد کند و بعد ما برویم به اصولگرایان رأی بدهیم، اصلا مگر چنین چیزی ممکن است؟ حتما جریان رقیب هم انتظار ندارد من گرامی مقدم وقتی نامزدی ندارم بروم به آنها رأی بدهم؛ حتما رأی نمی‌دهم و در چنین انتخاباتی شرکت نمی‌کنم.

مردم هم وقتی از جمعی ناراضی می‌شوند و می‌بینند در انتخابات نیز به بن‌بست خورده‌اند قاعدتا مسیر دیگری را انتخاب می‌کنند که 1401 پیش‌روی‌مان بود و دیدیم که چه مسیری را انتخاب کردند.

بخش هایی از گفت و گوی گرامی مقدم را در ادامه می خوانید:

جمهوری اسلامی یک نظامی بود که با رأی مردم انتخاب شد و مردم، چهل و سه سال قبل به صورت دموکراتیک به این نظام رأی دادند. اتفاقاتی افتاد که بسیاری از ما اصلاح‌طلبان بر این باور هستیم که انتخابات در مقاطعی عملا از سه مؤلفه یا سه شاخصه مهم، رقابتی، آزاد و سالم بودن، فاصله گرفت. هر انتخاباتی که این ویژگی‌ها را نداشته باشد، ما دیگر نمی‌توانیم بگوییم این انتخابات، انتخاباتی است که قابل پذیرش است. در هر جای دنیا، انتخابات چنین ویژگی‌هایی نداشته باشد به آن انتخابات نمی‌شود گفت.

نکته دیگر این است که وقتی انتخابات این ویژگی‌ها را ندارد، عملا نباید از رقیب انتظار داشته باشیم آن انتخابات را تأیید کند. متأسفانه کاری که در این چند ساله در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده و یکی از نقدهای جدی و از سر دلسوزی ما است این بود که در انتخابات، آنقدر سطح رقابت باید افزایش پیدا کند که برای مردم این موضوع جذاب باشد و مردم احساس کنند مطالبات‌شان از درون انتخابات بیرون می‌آید.

اما در این مسأله، وقتی رقابت اتفاق می‌افتد، مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند. در نظام جمهوری اسلامی ما یک جریانی به نام جریان اصلاح‌طلب داریم که در گذشته جریان خط‌امامی و جریان چپ نامیده می‌شدند و در سال 76 به نام اصلاح‌طلب تغییر نام داد. اصلاح‌طلبان ویژگی‌هایی دارند؛ اول اینکه حذف‌شدنی نیستند. چرا حذف‌شدنی نیستند؟

چون خیلی از رقبای اصلاح‌طلبان در آرزوی حذف کردن این جریان سیاسی بودند. باید عرض کنم که این آرزو هرگز به واقعیت نخواهد پیوست. به دلیل اینکه در عالم سیاست، جریانی که سه ویژگی داشته باشد هرگز از بین نمی‌رود؛ 1- آن جریان سر و رهبری داشته باشد و جریان اصلاحات همواره از این ویژگی برخوردار بوده که رهبر داشته است، رئیس جبهه اصلاحات دارد و شخصیت‌های معتبر از جمله آقای موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی و... بودند که در مقاطع مختلف این رهبری را بر عهده گرفتند. 2- اصلاح‌طلب‌ها دارای تشکیلات هستند. یعنی شما هرجای ایران که بروید جریان اصلاح‌طلب را می‌بینید که جلساتی برگزار می‌کنند و دارای 31 حزب فعال هستند. 3- اصلاح‌طلبان هویت دارند. هویت و در کنار آن ویژگی‌ها از اصلاح‌طلبان جریانی ساخت که همیشه در صحنه حضور داشتند و آن هویت از این منظر مهم است و قابل رد کردن نیست که اصلاح‌طلبان بر نام امام تکیه دارند و اندیشه دارند.

اندیشه‌ای که از بنیانگذار جمهوری اسلامی نشأت گرفته است و نمی‌شود این اندیشه را از بین برد. می‌شود این اندیشه را زندانی و تبعید کرد، آن را به محاق برد، از انتخابات حذف کرد، اما نمی‌شود از بین برد. در دو انتخابات گذشته این موضوع خود را نشان داد.

وقتی ما این جریان را وارد انتخابات نکردیم و ردصلاحیت‌های گسترده باعث شد تا آنها در انتخابات حضور پیدا نکنند، اتفاقی افتاد که مردم از انتخابات قهر کردند و حداقل طرفداران آنها به انتخابات نیامدند و انتخابات به زیر 50درصد رسید. در حالی که آقای پورمحمدی گفتند در شهرستان‌ها مشارکت حدود 10-15درصد بوده و در تهران 30درصد بود. اما ما همان رقم رسمی که 44‌درصد را اعلام کردند، می‌پذیریم.

برای جمهوری اسلامی خوب نیست که انتخابات زیر 60درصد باشد. بنابراین اصلاح‌طلبان به عنوان یک جریان، قابل حذف‌شدن نیستند و در انتخابات تأثیرگذار هستند. این یک طرف قضیه است؛ اما از طرف دیگر موضوع این است که حاکمیت باید از این پدیده واقعی جامعه ایران، بیشترین بهره را در جهت رضایتمندی مردم می‌گرفت ولی نگرفته است. مردم هم وقتی از جمعی ناراضی می‌شوند و می‌بینند در انتخابات نیز به بن‌بست خورده‌اند قاعدتا مسیر دیگری را انتخاب می‌کنند که 1401 پیش‌روی‌مان بود و دیدیم که چه مسیری را انتخاب کردند.

جریان اصلاح‌طلب به عنوان یک جریان پویا اگر انتخاباتی برگزار شود که صلاحیت آنها تأیید شود شرکت می‌کند. از مجلس هفتم به بعد نتوانستیم به اندازه کرسی‌ها نامزد داشته باشیم. وقتی از رقابت در انتخابات صحبت می‌کنیم که رهبر انقلاب هم به درستی در مشهد به آن اشاره کردند، یعنی ما اصلاح‌طلبان برای رقابت بر 300 کرسی، حداقل 900 نامزد داشته باشیم که نداشتیم؛ ما به اندازه یک سوم کرسی‌ها هم کاندیدا نداشتیم، یعنی نگذاشتند بمانیم. چطور می‌توانیم بگوییم این انتخابات رقابتی است. آن وقت آن طرف می‌گویند اصلاح‌طلب‌ها انتخابات را تحریم کردند. ما هیچ‌وقت نگفتیم انتخابات تحریم شود. کسانی انتخابات را تحریم می‌کنند که نظارت در دست آنان است. ما می‌گوییم نمی‌توانیم شرکت کنیم؛ حتما جریان رقیب انتظار ندارد من گرامی مقدم وقتی نامزدی ندارم بروم به آنها رأی بدهم؛ حتما رأی نمی‌دهم و در چنین انتخاباتی شرکت نمی‌کنم.

چه کسی باعث عدم مشارکت شده است؟ هیأت‌های نظارت نامزدهای من را رد صلاحیت کردند. قاطبه مردم هم با همین نگاه در انتخابات نیامدند و مشارکت به زیر 50درصد رسید. این موضوعات باید تجزیه و تحلیل شود تا بگوییم چگونه می‌شود ویترین جمهوریت را در ایران تقویت کنیم.

اگر انتخاباتی که نزدیک به هم باشد، سالم و آزاد باشد و رقیب آن را تأیید کند دیگر بحثی در آن نیست. در انتخابات مجلس سوم، جریان اصلاح‌طلب یا خط‌امامی امروز، انتخابات را برد. انتخابات رقابتی، سالم و آزاد بود و رقیب ما جناح راست بود و آن را تأیید کرد. حکومت و جمهوری اسلامی و کسانی که قدرت دست‌شان است اگر می‌خواهند انتخابات بالای 60درصد برگزار کنند، باید لوازم انتخابات را فراهم کنند. اگر لوازم انتخابات فراهم نشود، حرف از مشارکت بالا حرفی بیهوده است. با زور و تهدید، مشارکت بالا نخواهد رفت. ما جریان سیاسی که خودزنی نمی‌کنیم حرف از تحریم بزنیم. اصلا اعتقادی به تحریم نداریم. اصلا مگر می‌شود انتخابات به این مهمی را که اساس یک کشور را تعیین می‌کند تحریم کرد؟ اما روند رد صلاحیت‌ها تشویق به تحریم می‌کند.

ما که نمی‌توانیم یقه مردم کوچه، بازار، دانشگاهیان و اصناف را بگیریم و بگوییم اصلاح‌طلبان نیستند پس باید به اصولگراها رأی بدهید. نخیر آنها در انتخابات شرکت نمی‌کنند. الان هم که سال 97 نیست، انتخابات 98 را پشت‌سر گذاشتیم و دیدیم مردم شرکت نکردند؛ 1400 را که دیگر دیدیم آن وضعیت بود. از گذشته باید درس گرفت و انتخاباتی برگزار کرد که رقابتی، آزاد و سالم باشد، این دیگر در دست حاکمیت است.

در بخش دیگر، اگر چنین رقابتی با آن سه ویژگی که گفته شد اتفاق افتاد، ماشین انتخابات راه می افتد و مشارکت را بالا می‌برد و ما اصلاح‌طلبان با هر نتیجه‌ای از آن تمکین می‌کنیم. اصلا اصولگراها با یک یا دو درصد آرا یا با نسبت 50+1 یا هر نسبتی که مجلس و قانون تعیین کردند پیروز شوند آن را قبول می‌کنیم. اگر این سه ویژگی در انتخابات وجود داشته باشد حتما می‌توانیم به نتایج آن امیدوار باشیم.

این دو نظریه در انتخابات وجود داشت، یک نظریه این بود که اگر نامزدهای ما در انتخابات تأیید شدند ما لیست می‌دهیم، ولی اگر تأیید نشوند ما لیست نمی‌دهیم که منطقی‌ترین و سیاست‌ورزی‌ترین تصمیم را گرفتند. چون انتقاد به انتخابات دارند. به طور مثال از حزب متبوع من که در تهران فقط یک نفر تأیید شد، شما بگویید چطور در انتخابات حضور پیدا کنیم؟ یعنی من بروم به رقیبم رأی بدهم؟ چنین چیزی مگر می‌شود؟ اینکه اصلاح‌طلبان را رد کنند و بعد ما برویم به اصولگرایان رأی بدهیم، اصلا مگر همچین چیزی ممکن است؟ اصلاح طلبان در این کشور هستند یا نیستند؛ حضور دارند یا نه؟ این همه نگاه اصلاح‌طلبی در وزیر، معاون وزیر، دانشجو وجود دارد که اندیشه اصلاح‌طلبی دارند. شما نمی‌گذارید این اندیشه در انتخابات حضور پیدا کند، بعد اصلاح‌طلبان چه کار کنند؟

ما در جریان اصولگرا هم دو طیف داریم که بعد از اعتراضات سال 1401 یک مقدار پررنگ‌تر شده است. یک جریانی که نه تنها رادیکال ریشه سوم هستند که یعنی از رادیکال هم آن‌طرف‌تر هستند جبهه پایداری را رادیکال با ریشه سه می‌دانم، برخی از این جریان می‌گویند بگذارید اصلاح‌طلبان نباشند، مردم نیایند و ما انتخابات را با مشارکت حداقلی ببریم. بارها این حرف‌ها را زدند و گفتند اصلا انتخابات برای چه باید برگزار شود؟ وقتی مشارکت بالا می‌رود می‌گویند ما انتخابات را می‌بازیم، این نگاه باندی و گروهی بوده که غلط است. منافع حاکمیت در این است که از بالا نگاه کرده و به رادیکال‌های ریشه سوم حتی در بین خودشان هم میدان ندهد. نه اینکه خدای نکرده آنها را هم حذف کنند، بلکه آنها هم دارای اندیشه هستند و باید باشند. اما رقیب آنها را دارند به طور کلی حذف می‌کنند.

ما در انتخابات گذشته یک‌سوم کرسی‌ها را نداشتیم، در حالی که اصلاح‌طلبان یک جریان بزرگی هستند که ریشه در قبل از انقلاب و رهبری به نام امام دارند و با تمامی کسانی که اول انقلاب به دنبال براندازی بودند مقابل آنان سخت ایستاده، در جنگ بیشترین هزینه را داده و بعد به عنوان جریان اصلاح‌طلب در عرصه حضور پیدا کرده‌اند، آن وقت در یک سوم، کرسی‌ها هم نماینده نداشتند. پس به چه کسی رأی می‌دادیم؟ بنابراین اگر این نگاه اصلاح شود، حتما سطح رقابت بالا می‌رود و سطح رقابت که بالا رفت جوانان انگیزه پیدا می‌کنند.

وقتی که در یک بازی فوتبالی مثل استقلال و پرسپولیس، جوانان با شور و هیجان بیرون می‌آیند، آنکه بازنده است امید دارد دفعه بعد ببرد و آنکه برنده است چند روزی سرکیف و شاداب است؟ برای اینکه رقابت در یک سطح است و قبول کردند این رقابت با حاشیه‌هایی هم همراه باشد. انتخابات هم همین است. انتخاباتی برگزار شود که ما به عنوان رقیب آن را تأیید کنیم و حضور داشته باشیم، می‌گوییم انتخابات سالم و آزاد بوده و رقیب پیروز شده است. اما ما اساسا به انتخابات ورود پیدا نمی‌کنیم چون نامزدی نداریم و نمی‌توانیم لیست دهیم. این بزرگترین چالش انتخابات است.

اول اینکه ما هیچ‌وقت انتخابات را تحریم نکردیم و نمی‌کنیم. اما چگونه می‌توانیم در انتخابات حضور پیدا کنیم؟ می‌گوییم نمی‌گذارند بیاییم؛ من به عنوان یک شهروند یک رأی دارم اما یک حقی هم دارم تا به عنوان یک فرد سیاسی در انتخابات شرکت کرده، کاندیدا شوم و خودم را به معرض رأی مردم بگذارم. من همه اصول این نظام را هم پذیرفتم و هیچ‌چیزی هم از من وجود ندارد، اما من را از رده انتخابات خارج می‌کنند. طرفداران من به چه کسی رأی بدهد به رقیب من رای دهند؟ یا به نفر دومی که وجود دارد رای دهیم؟ یک تفکری داشتیم که اگر رده‌های یک، دو و سه ما را ردصلاحیت کردند به سراغ نفر بعدی برویم. اما تا نفر پنجم و ششم‌مان هم ردصلاحیت می‌شود و اصلا آدمی در انتخابات نداریم. شما اگر در یک حوزه از یک فردی دفاع می‌کنید و اسمش را اصلاح‌طلب می‌گذارید باید وجود داشته باشد یا خیر؟ اصلا نداشتیم و وقتی نداشتیم چه کار می‌کردیم؟ تحریم هم نکردیم و گفتیم مردم آزاد هستند. ما لیست نمی‌دهیم و هیچ‌جا هم لیست ندادیم و هرجایی هم نماینده داشتیم از او محکم حمایت کردیم.

اما یک موضوعی می‌خواهم به شما بگویم، کار اصلا سخت نیست و مشکل اساسی انتخابات ما نظارت استصوابی است. اما جمهوری اسلامی آنقدر انعطاف‌پذیر است که با همین نظارت استصوابی، مجلس ششم را هم آزاد برگزار کرد. بنابراین می‌توانیم این کار را انجام دهیم. مشکل اساسی ما نظام انتخاباتی‌مان است. تمام مشکلات انتخابات را روی دوش شورای نگهبان گذاشتیم و این نهاد به همراه حاکمیت هزینه رد صلاحیت‌ها را می‌دهد و ما هزینه بزرگی در 1401 پرداخت کردیم. ما در سال 98 هزینه سنگینی پرداخت کردیم. باز هم داریم جلوتر می‌رویم و الان دهه هشتادی‌ها و بعد دهه نودی‌ها هستند. ما هم پیر می‌شویم و از صحنه خارج می‌شویم و کسی ما را به یاد نمی‌آورد اما این افراد را شما نمی‌توانید از صحنه خارج کنید.

نظام انتخاباتی ما مشکل دارد و نکته بعدی اینکه نظام انتخاباتی حزبی نیست. در نظام انتخاباتی حزبی می‌گویند حزب اعتماد ملی، در انتخابات شرکت کنند و ما شرکت می‌کنیم و از مجموعه آرا 20درصد را به خودمان اختصاص می‌دهیم. کمیسیون انتخابات می‌گوید 20 درصد را اعلام کن. می‌گوییم گرامی‌مقدم در تهران جزو 20درصد ما است. کمیسیون انتخابات می‌گوید ایشان مشکل سوء‌پیشینه و اخلاقی دارد و نمی‌پذیریم که حاضر باشد. می‌گوید اشکال ندارد فرد دیگر باشد و... به تفاهم می‌گذرد، رد صلاحیت به این‌گونه است. نه اینکه ما اسم می‌نویسیم، تازه به هیات‌های اجرایی می‌رود و از سوی ده نهاد دیگر زنگ می‌زنند که او را ردصلاحیت کنید.

شورای نگهبان قبل از انتخابات بگوید چه کسانی ثبت‌نام کنند

بگذارید رأی بیاورد اصلا به چه دلیل باید رد صلاحیت شود؟ من به همه دوستان و دستگاه‌هایی که ناظر هستند عرض می‌کنم آقایانی که قدرت دارید، بروید به شورای نگهبان بگویید «شورای نگهبان شما در این مرحله نامه بزن به جبهه اصلاحات که سه برابر کرسی‌های مجلس یعنی 900 نفر آدم معرفی کند و قبل از اینکه ثبت‌نام کنند به آنها بگو چه کسی ثبت‌نام کند و چه کسی ثبت‌نام نکند» نه اینکه ما نامزدهای اصلاح‌طلب می‌رویم در انتخابات ثبت‌نام کنیم، تا شب انتخابات نامزدهای انتخابات نمی‌دانند ردصلاحیت می‌شوند یا خیر. این خلاف عدالت و انتخابات رقابتی است.

آنهایی که پیشینه حزبی اصلاح‌طلب دارند نمی‌دانند تأیید صلاحیت می‌شوند یا نه

تمامی نامزدهای اصولگرا و پایداری‌چی‌ها شبانه‌روز در استان‌ها کار می‌کنند و از الان معلوم است که تأیید صلاحیت می‌شوند. اما آنها که پیشینه حزبی اصلاح‌طلب دارند نمی‌دانند تأیید صلاحیت می‌شوند یا خیر. شورای نگهبان بگوید جبهه اصلاحات، آقای نبوی، آقای دبیرکل حزب، شما به جای 900 نفر، 1500 نفر را معرفی کن من بگویم چه کسانی ثبت‌نام کنند. آن وقت ما می‌گوییم چشم. شورای نگهبان شما استعلامات را از دستگاه‌های امنیتی گرفتی از این 900 نفر، 600نفر را تأیید کردید. 300 نفر را خودمان می‌گوییم نیاید، چرا بار آن به گردن شورای نگهبان بیافتد. چرا حاکمیت زیرسوال برود که آقایان انتخابات دموکراتیک برگزار نمی‌کنند؟ چرا یک عده از بیرون بگویند دستگاه‌های ناظرین بین‌المللی بیایند، اصلا نیازی به آنها نیست و خودمان و شورای نگهبان می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

بنابراین در همین انتخابات آتی اعلام کنند؛ به جبهه اصلاحات، به آقای نبوی یا به آقای خاتمی اعلام کنند. اگر آنها را قبول ندارد به الیاس حضرتی بگویند اگر او را هم قبول ندارند به هرکسی که قبول دارند به او اعلام کنند و بگویند 900 اسم را تحویل بده، من می‌گویم چه کسانی ثبت‌نام کنند. مگر در مجلس ششم این کار را نکردند؟ آن همه جمعیت در انتخابات شرکت کرد. مهم این است که ویترین جمهوری اسلامی بدرخشد. حزب اعتماد ملی، جبهه پایداری، حزب اتحاد و... فرع هستند، اصل و اساس، منافع ملی ما است و این افتخار برای منافع ملی ما خواهد بود که در کنار این همه کشورهایی که اطراف‌مان هستند، انتخابات آزاد برگزار کنیم. حتما باعث شرمندگی می‌شود که ما در کنار کشوری مثل ترکیه انتخابات با کمترین درصد را برگزار کنیم.

مشارکت به زیر 50درصد رسیده و حتی ممکن است به زیر 30درصد هم برسد

جریانی نمی‌خواهد مشارکت بالا برود، نظام اسیر آنها نشود

من دیدم وزارت کشور می‌گوید انتخابات 60درصد مشارکت خواهد داشت. من یک مقدار روستایی هم هستم و از این مردم رأی گرفتیم و احوال‌شان را می‌پرسیم. در جامعه نارضایتی وجود دارد و همه هم می‌گویند. این نارضایتی را باید چه کار کرد؟ انتخابات با مشارکت 60درصدی را اینطور برگزار کنید که نمی‌شود؛ مشارکت شما به زیر 50درصد رسیده و حتی ممکن است به زیر 30درصد هم برسد، شوخی‌بردار نیست. تحلیلم این است که جریانی اصلا نمی‌خواهد مشارکت بالا برود، نظام نباید اسیر آنها شود و باید همان فرمایش رهبری در مشهد را ملاک قرار دهد و اجرایی کند. رقابت شکل بگیرد، همه باید بیایند و ثبت‌نام کنند و به رأی مردم بگذاریم. اگر مردم رأی دادند چه بهتر. بگذارید اصلاح‌طلب‌ها حاکم شوند مگر چه اتفاقی برای کشور می‌افتد؟

نظام انتخاباتی ما جوابگوی خواسته‌های جوانان و زنان امروز نیست

اگر بشود مطالبات را از صندوق رای پیگیری کرد، دیگر کسی نمی رود چشمش را جلوی گلوله بدهد

وقتی جوان‌ها و بانوان ما احساس کنند مطالبات‌شان از طریق صندوق رای تامین می‌شود دیگر نمی‌روند سینه و چشمشان را جلوی گلوله بدهند و هر دو طرف این همه هزینه بدهند. این هزینه‌ها برای چه کسانی خوشایند بود؟ چه کسی بیشترین استفاده را کرد؟

جوانان ما حتما یکسری مطالباتی دارند، بخش‌هایی که قابل اجرا است باید انجام شود. آن‌هایی که رفتند سفارت عربستان را گرفتند و ما گفتیم غلط بود و بعد از 10 سال دوباره روابط از سر گرفته شد، این یک رویکرد مثبت است و دیدید چقدر اتفاقات خوبی افتاد. ما اصلاح‌طلبان به جز این حرف‌ها مگر حرف‌های دیگری داشتیم؟ همین که شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد بانوان می‌توانند وارد ورزشگاه‌ها شوند، برای جمهوری اسلامی زلزله ایجاد شد یا خانم‌های ما امیدوار شدند؟ حالا اگر چهار تا مسأله هم کنار آن پیدا شود، ما باید بتوانیم آن را مدیریت کنیم.

مگر اصلاح‌طلبان چه چیزی غیر از این حرف‌ها می‌گویند؟ به دوستان هم گفتم انتخابات چه موضوعیتی دارد؟ وقتی من نوعی یعنی احزاب سیاسی اصلاح‌طلب می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند؛ اما هیچ نشانه‌ای نیست که بگویند شما با این تعداد بفرمایید در انتخابات شرکت کنید. چرا شرکت کنم؟ بقیه را قبول نمی‌کنید، حالا گرامی‌مقدم نیاید حداقل حسین بیاید.

هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که بگویند ما از شما مشارکت می‌خواهیم و آقایان اصلاح‌طلب از شما چه کمکی برمی‌آید که مشارکت بالا برود؟ می‌گویند هیچ‌چیز. این بزرگترین چالش ما در انتخابات است.

یک حکمرانی خوب می‌تواند این زمینه را فراهم کند. نظام انتخاباتی ما کهنه شده و جوابگوی جوانان و خانم‌های امروز و مردم نیست. حکمرانی خوب یعنی یک جریان سیاسی، شورای نگهبان و همه می‌گفتند از اصلاح‌طلبان یک لیست بلندبالا بگیریم تا بروند ثبت‌نام کنند و مثل بقیه رقابت دوجانبه شکل بگیرد.

برنده انتخابات رقابتی با مشارکت بالا جمهوری اسلامی است

من در انتخابات مجلس هفتم، روز آخر تأیید صلاحیت شدم. هر انتخاباتی که شرکت کردم روز آخر تایید صلاحیت و یا رد صلاحیت من مشخص شد. زمانی هم که رد صلاحیت شدم به من گفتند شما التزام عملی به اسلام ندارید. من در شهرم زندگی کردم، خانواده دارم و اجدادم در آنجا دفن هستند، کدام خانواده متدینی قبول می‌کند که خانواده گرامی‌مقدم التزام عملی به اسلام ندارد این خیلی حرف بی‌ربطی است. حالا بحث را شخصی نکنم. من نوعی وقتی تا روز آخر نمی‌دانم، تایید صلاحیت شدم یا خیر، اما رقیب من یکسال است که کار می‌کند، بنابراین این رقابت، عادلانه نیست. اگر فضای انتخابات مشارکتی باشد، رقابت عادلانه اتفاق بیفتد، برنده آن جمهوری اسلامی خواهد بود که در انتخابات، مردم آن 70 درصد مشارکت می‌کنند.

اصلاح‌طلب‌ها تاحدودی می‌توانند درصد مشارکت انتخابات را بالا ببرند

اگر لیست اصلاح طلبان تایید صلاحیت شود، فکر می‌کنید میزان مشارکت افزایش می‌یابد یعنی شما خواهید توانست مردم را پای صندوق‌های رای بیاورید؟

گرامی مقدم: الان شرایط سخت است، اما آرا را بالا می‌آورند. الان اگر اصلاح‌طلب‌ها حذف شوند، همان‌طور که دیگران هم می‌گویند، آمار مشارکت در انتخابات در شهرهای بزرگ به شدت کاهش پیدا می‌کند. اگر از الان به اصلاح‌طلب‌ها گفته شود شما برای مشارکت لیست بدهید، گام بعدی این است که مردم به صندوق رای برگردند. یک بخش این موضوع به گردن اصلاح‌طلب‌ها می‌افتد. اصلاح‌طلب‌ها وقتی وارد انتخابات شده و تأیید صلاحیت شوند در کوی و برزن به دنبال تبلیغات‌شان می‌روند. خیلی کار سخت است ولی حتما تأثیرگذار است و می‌توانند مشارکت را از اینکه ریزش یشتری داشته باشد نجات دهند و به سطح قابل قبولی برسانند.

آن طرف هم می‌دانید که براندازها شب و روز نقشه می‌کشند تا مردم در انتخابات شرکت نکنند. باد و مه و خورشید و فلک را هم به کار می‌گیرند تا مردم نیایند. اما این اصلاح‌طلب‌ها هستند که تاحدودی می‌توانند درصد مشارکت انتخابات را بالا ببرند، چرا؟ چون این‌کاره هستند.

زیر بار ائتلاف‌هایی که به ما پشت‌پا بزنند نمی‌رویم

آیا اصلاح‌طلبان با جریان اعتدالی یا اصولگرایان سنتی در این انتخابات ائتلاف خواهند کرد؟

گرامی مقدم: خیر، دیگر ما زیر بار ائتلاف‌هایی که به ما پشت‌پا بزنند نمی‌رویم. حداقل من نظرم این است. در انتخابات 76 هیچ‌کس فکر نمی‌کرد آقای خاتمی رئیس‌جمهور شود. ما در واقعیت برای 5-6 میلیون رای آمده بودیم. من آن موقع در سپاه بودم و آمار و ارقام را داشتم ولی مردم به انتخابات اعتماد کردند، الان با اینکه وضع کمی فرق کرده، اما می‌شود. اولین‌گام این است که شما باید یکی، یکی موانع مشارکت را رفع کنید اما به یکباره نمی‌شود.

اول اینکه شما باید انتخابات را رقابتی کنید. رقابت در انتخابات بین جریان قالیباف و جریان پایدارچی یا جریان اعتدال حسن روحانی با حداد عادل اتفاق نمی‌افتد، به دنبال آن نروید. دعوا جدی هم باشد بین آن‌ها اتفاقی نمی‌افتد. کل آرای این افراد 15درصد است، 4 درصد به یک گروه می‌رسد و 5 درصد به جریان دیگر و بقیه هم به جریان دیگر می‌رسد.

ما یک ظرفی داریم یکی پرسپولیسی و دیگری استقلالی است. یکی چپ و دیگری راست است. این کادر را نمی‌شود تغییر داد و در حقیقت انتخابات قبلی نشان داده که وقتی بر روی آقای قالیباف ائتلاف کردند کل آرا یک‌میلیون شد. الان شاید اگر اصلاح‌طلب‌ها تأیید شوند آرای مشارکت به بیش از 2 میلیون برسد اما 5 میلیون نخواهد شد. بنابراین باید سطح رقابت را بالا برد؛ اگر این حل شد آن وقت گام بعدی، بحث‌های دیگر مثل چگونگی آوردن مردم به پای صندوق رای است.

گفتمان اصلاح‌طلبان مردم پسند است

در جبهه اصلاحات فضایی برای ائتلاف با جریان خارج از اصلاحات وجود ندارد

اصلاح‌طلب‌ها گفتمان‌شان همیشه نو، مردم‌پسند و گسترده است. این سه ویژگی باعث می‌شود که تا حدود زیادی مردم اعتماد کنند و از طرفی هم حاکمیت باید مقدمات یک مجلس خوب و پویا را برپا کند تا مردم امیدوار شوند. این گام اول در مورد اصلاح‌طلبان است. ائتلاف هم زمانی بود که ما نامزد نداشتیم و می‌خواستیم در عرصه باشیم. منافع ملی ایجاب می‌کرد که انتخابات را به شکلی پیش ببرند که کسانی که بهتر هستند بین بد و بدتر انتخاب شوند. اما امروز چنین فضایی در جبهه اصلاحات وجود ندارد که با خارج از جریان اصلاحات ائتلافی داشته باشد. اصل و اساس جبهه اصلاحات به دنبال پیدا کردن لوازم انتخابات با سه ویژگی که گفته شد، است.

در صورتی که رقیب‌مان در جبهه اصولگرا قوی باشد، ائتلاف با اعتدالیون اشکالی ندارد

ما اول به انتخابات رقابتی فکر می‌کنیم. اگر ما بتوانیم در صحنه نامزد داشته باشیم، چرا دست به ائتلاف بزنیم؟ ما اصلا نمی‌دانیم انتخابات رقابتی می‌شود یا خیر؟ اگر انتخابات رقابتی بخواهد برگزار شود که از الان باید پیام‌هایش بیاید و مقدماتش را حاکمیت فراهم کند. قطره‌چکانی انجام ندهد و در خود جبهه اصلاحات و بزرگان اصلاح‌طلب مذاکراتی انجام دهند تا نامزدها بتوانند ثبت‌نام کنند بعد ببینیم آیا در تهران یا شهرهای بزرگ طیف‌هایی که به هم نزدیک هستند با هم ائتلاف کنند یا خیر. اگر ببینیم رقیب‌مان در جبهه اصولگرا قوی است چه اشکالی دارد با معتدلیون هم ائتلاف می‌کنیم. الان در شرایط کنونی هیچ موضوعیتی دراین مورد نمی‌بینیم که روی آن فکر کنیم.

یعنی من که در دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی هستم نمی‌توانم بگویم که دوستان در انتخابات ثبت‌نام کنید. می‌گویند ما قبلا ثبت‌نام کردیم و به دلیل بند یک و سه ردصلاحیت شدیم. بند یک عدم التزام عملی به ولایت فقیه و بند 3 عدم التزام به اسلام و هردو غیرقابل اندازه‌گیری هستند و در هیچ‌جایی ثابت نشده است. فقط علت آن روشن شد که سیاسی است. باید این تغییر رویه در دستگاه‌هایی که صلاحیت‌ها را بررسی می‌کنند به وجود بیاید تا ما انتخابات آزادی داشته باشیم. امنیت کشور با مشارکت بالا تامین می‌شود. دستگاه‌های امنیتی شرایط را به گونه‌ای رقم بزنند که در انتخابات رقابت به وجود بیاید. همه کسانی که در گذشته به دلیل سیاسی ردصلاحیت شدند را اجازه بدهند در انتخابات حضور پیدا کنند. وگرنه واقعیت آن است که صحبت کردن از انتخابات موضوعیتی ندارد. البته انتخاباتی برگزار می‌شود و بخشی از ما هم ممکن است برویم رأی بدهیم یا ندهیم.

وقتی ما می‌گوییم لیست نمی‌دهیم یعنی ماشین انتخاباتی ما هم به پارکینگ می‌رود. اما اگر لیست داشته باشیم با مردم گفتگو می‌کنیم، حرف می‌زنیم، قانع‌شان می‌کنیم، فداکاری‌ها و ضعف‌ها و نقاط قوت‌مان را نشان‌شان می‌دهیم و افقی را نشان می‌دهیم که ما آمدیم، می‌توانیم این کارها را انجام دهیم.

در را می‌بندند، بعد می‌گویند چرا وارد نشدید!

ما اصلاح‌طلبان باید هویت خودمان را حفظ کنیم. قرار نیست هر جریانی برای اینکه هویت خودش را حفظ کند حتما در انتخابات حضور پیدا کند. این همه ما را ردصلاحیت کردند مگر هویت اصلاح‌طلبی از بین رفته است؟ ما در انتخابات حضور پیدا نمی‌کنیم اما هویت خودمان را حفظ می‌کنیم. ببینید وقتی در خانه‌ای بسته است ما نمی‌توانیم وارد خانه شویم. در را می‌بندند بعد می‌گویند شما وارد نشدید! در حالی که ما خواستیم وارد شویم اما شما قفل زدید و نگذاشتید بیاییم. آقایان شما خودتان برای ممانعت از ورود اصلاح طلبان به قدرت به درها قفل زدید.

حفظ هویت اصلاح‌طلبی اولویت اول‌مان است

حفظ هویت اصلاح‌طلبی اولویت اول‌مان است و حتما آن را ترجیح می‌دهیم تا در یک انتخابات حضور نداشته باشیم. نمادین می‌گوییم رأی می‌دهیم شرکت می‌کنیم؛ اما با کدام لیست در کجا شرکت می‌کنیم. اتفاقا وقتی ما قادر نیستیم لیست بدهیم، مردم می‌دانند که اصلاح‌طلب‌ها لیست نمی‌دهند و در انتخابات شرکت نمی‌کنند. این موارد سند تاریخی است و یک عده‌ای نیایند بگویند که اصلاح طلبان به دنبال کاهش مشارکت در انتخابات هستند و بگویند دارند تاریخ را تحریف می‌کنند. 98 و 1400 ما اصلاح‌طلب‌ها را رد صلاحیت کردید و مردم پاسخ شما را در انتخابات دادند. حالا می‌گویید تبلیغ علیه نظام است. نخیر این واقعیت تاریخی است.

مردم می‌گویند به اصلاح‌طلب‌ها هم رأی بدهیم، فایده ندارد

اما خیلی از منتقدان می‌گویند حتی در صورت رفتن به مجلس هم کار چندانی از دست شما بر نمی‌آید مثل مجلس دهم که لیست سی نفره شما رای آورد اما خروجی چندانی نداشت؟

گرامی مقدم: اولا آن رویه‌ای که در مجلس دهم اتفاق افتاد، من هم مثل شما منتقد هستم که وقتی در جریان اصلاحات هیچ‌کسی را ندارید نباید هرکسی را که پیشینه و شناختی از اصلاحات ندارد را وارد لیست کنید. مردم اعتماد می‌کنند و رأی می‌دهند اما بعدا می‌بینند چیز دیگری درآمد. در انتخابات مجلس دهم مشکل اصلاح‌طلبان این بود که لیست 15 نفره دادند. بگذارید ایرادات خودمان را هم بگویم و فکر نکنید همه ایرادها برای شورای نگهبان و جمهوری اسلامی است. خود ما جریان‌های سیاسی راست و چپ هم ایرادهای اساسی به شعارهایی که می‌دهیم داریم. آن هم اشکال بود که در مجلس دهم اگر افرادی را نداشتیم باید اعلام می‌کردند ما فرد دیگری نداریم. اما این را شورای نگهبان به آن‌ها تحمیل می‌کند که حتما شما وقتی کسی را ندارید پس مجبور می‌شوید کسی را جایگزین کنید.

مردم باید نتیجه انتخابشان را ببینند

حق شماست که از من سوال بپرسید، اما من هم حق دارم از کسانی که با آن‌ها تعارض فکری و اختلاف دارم سوال کنم، از طرفدارانی که به دنبال این طرز تفکر هستند که می‌گویند با توجه به عملکرد مجلس دهم اساسا ما دیگر به دنبال انتخابات نیستیم، دیگر لیست نمی‌دهیم و چنین لیستی هم باشد رای نمی‌دهیم، آیا مجلس دهم بهتر بود یا یازدهم؟ قطعا مجلس دهمی که FATF را تصویب کرد و به دنبال این بود که ارتباطات و مراودات با دنیا قانونمند شود بهتر بود. قطعا مجلسی بهتر بود که فضای اینترنت را باز کرد. قطعا مجلس دهم بهتر از این مجلس است که اکثر قاطبه مردم به دنبال بحث حجاب اختیاری هستند و نمایندگان این مجلس چیز دیگری را تصویب می‌کنند و اوضاع را بدتر می‌کنند و انگار بدشان نمی‌آید دوباره اعتراضات صورت بگیرد.

آن مجلس بهتر بود یا این مجلس؟ قاعدتا همه می‌گویند مجلس دهم. آن مجلس هم مجلس آرمانی ما نیست؛ من اساسا می‌گویم مجلسی که الان همه ما اصلاح‌طلب‌ها را تأیید کنند و برویم مجلس، وقتی نتوانیم کار کنیم چه فایده‌ای دارد. مردم از اینجا ناامید می‌شوند. من می‌گویم این رویه‌ها باید تغییر کند و مردم نتیجه انتخابشان را ببینند.

همه این‌ها دست حاکمیت است و باید گام اول را که برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و سالم است، بردارد. گام بعدی این است که تضمن کند نمایندگان بعد از اینکه به مجلس رفتند مصونیت قضائی در راستای دفاع از حقوق ملت خواهند داشت.

اگر یک نماینده حرف حق را زد، فردا زندانی یا تهدیدش کنند، اینطور کار پیش نمی‌رود. اما باید بگویم این کار در چارچوب قانون و جمهوری اسلامی باید شکل بگیرد و مجلسی را که من بگویم آنقدر آزاد باشد که ارکان اساسی را بهم بریزد، یک نظام را کلا بهم بریزد. نمی‌شود.

بگویم من را در مجلسی بگذارید که هیچ‌چیز نظام را قبول ندارم، خب معلوم است که کسی نمی‌پذیرد، اما اگر در چارچوب باشد کار پیش می‌رود.

دعوای ما با جریان‌های سیاسی ارتباطی به دستگاه‌های امنیتی ندارد

من روزی به برادران دیگری می‌گفتم در حوزه انتخابیه اختلافی داشتیم و گفتم دعوای من و آقای احمدی‌نژاد که من وزرای احمدی‌نژاد را استیضاح می‌کنم، ارتباطی به دستگاه‌های امنیتی ندارد. دستگاه امنیتی، آقایی خودشان را حفظ کنند و بالاسر باشند. دعوای من و آقای باهنر در مجلس ارتباطی به دستگاه‌های امنیتی و شورای نگهبان ندارد؛ من با او در نگاه‌های سیاسی، در راهبردها و در خط‌مشی‌ها دعوا دارم. این چه ارتباطی با دستگاه‌های امنیتی دارد؟ دعوای من و طیف پایدارچی ارتباطی با مقامات بالاتر ندارد، چرا می‌روند پشت رهبر مخفی می‌شوند؟ من با شما حرف دارم، من می‌گویم لایحه بودجه‌ای که آقای احمدی‌نژاد به اندازه یک کتابچه تحویل داده که خلاف اصول دموکراتیک و قانون اساسی در کشور است، چه ارتباطی به این دارد که بروی بگویی گرامی‌مقدم بی‌دین شده است؟ مردم اینطور رأی نمی‌دهند و پای صندوق نمی‌آیند و می‌گویند به اصلاح‌طلب‌ها هم رأی بدهیم در بر همان پاشنه می‌چرخد و فایده‌ای ندارد. حاکمیت باید این نگاه را تغییر دهد.

در انتخابات 1400 گفتم یکدست شدن قدرت باعث بن‌بست می‌شود

اگر در این بحث‌ها ورود پیدا می‌کنیم برای این است که این اتفاقات بیفتد و اگر تغییر نکند اوضاع بدتر می‌شود. بعضی بدیهیات را باید بپذیریم. در انتخابات 1400 گفتم یکدست شدن قدرت باعث بن‌بست می‌شود و حتما یک اعتراضاتی را خواهیم داشت. آیا اعتراضات با مرگ مهسا امینی به وقوع پیوست یا خیر؟ ما خودمان این اعتراضات را به وجود آوردیم. چرا؟ چون شما همه جوان‌ها را فرستادید منزل؛ یک رقابت محدود بین خودشان، اتفاق افتاد. 45 میلیون رأی هم به پای صندوق نیامد، از این تعداد آرا چقدرش، باطله بود؟ این باعث شد جوانان ما ناامید شوند. اما در مجلس ششم همه جوان‌ها به ستادهای انتخاباتی رفتند، پرچم‌های انتخابات و رقابت را درآوردند و شعارهایشان را به رخ هم کشیدند. شادابی به مردم دست داد و با یک افتخاری بعد از انتخابات جشن گرفتند که این جامعه را شاداب می‌کند.

شما کاری کردید که ما اصلا نامزد ریاست‌جمهوری نداشتیم؛ باید چه کار می‌کردیم؟ بخشی از رای را برای وفاداری به انقلاب و نظام می‌دهیم و فردی را انتخاب کردیم که خیلی هم مورد احترام بود. اما ما که از قبل می‌دانستیم مردم به چنین انتخاباتی رأی نمی‌دهند. الان مشکل ما نیستیم، مدام نگویند اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم کردند. تحریم یا عدم تحریم همه در دست شورای نگهبان و دستگاه‌های نظارتی است.

نشانه‌ای نمی‌بینیم که حکومت احساس کند فضا را باید باز کند

در حال حاضر مردم اعتمادی به جریان‌های سیاسی موجود در کشور ندارند. قصد گفتگو با مردم را برای بازگرداندن این اعتماد دارید؟

گرامی مقدم: رسانه ما اصلاح‌طلبان در حد 4-5 روزنامه دست و پا شکسته است. همان‌ها را هم چقدر می‌برند و می‌آورند. الان آقای حضرتی چقدر در اعتماد پرونده دارد؟ به چند تا از مقالات من گیر داده و از من شکایت کردند؟ هرکس مقالات من را می‌خواند، می‌گوید دلسوزانه‌ترین تجزیه و تحلیل را کردی و راه پیشنهاد کردی اما از من به خاطر همین مقالات دلسوزانه به عنوان تبلیغ علیه نظام شکایت کرده اند. من باید بیایم بنویسم آی مردم این نظام، یک نظام فلان و فلان و فلان است. این می‌شود تبلیغ؛ اما اگر گفتم شما بودجه‌نویسی‌ات غلط بوده و در توزیع درآمدها غلط عمل کردی و تحلیل اقتصادی کردم، یا گفتم در انتخابات اشتباه کردی کجای این موضوع تبلیغ علیه نظام است؟ این تبلیغ علیه یک جریان سیاسی است.

اگر حاکمیت بیاید تغییر رویه بدهد، اولین گام ایجاد رقابت است و دوم رسانه به صورت مساوی در اختیار جریان منتقد و اصلاح‌طلبان هم قرار بگیرد. اگر این رسانه‌ها را در اختیار اصلاح‌طلب‌ها هم قرار بدهند با همین ناامیدی که وجود دارد بخشی از مردم به دلیل اینکه از بیرون هم ناامید شدند، امیدوار می‌شوند.

الان مردمی که در کف خیابان بودند و 80درصد سکوت کردند، باید برای آنان افق روشنی از طرف حکومت باز شود. همه‌چیز در اختیار حاکمیت است. در اختیار اصلاح‌طلبان هیچ‌چیز نیست. ما اصلاح‌طلب‌ها حامی نیازها، خواست‌ها و مطالبات مردم به ویژه جوانان و بانوان در عصر امروز هستیم. تلویزیون را به ما بدهند و اجازه بدهند به هر اندازه‌ای که آنها هستند ما هم برنامه‌ای داشته باشیم ببینیم چطور می‌توانیم آن را عملیاتی کنیم. این اجازه داده نمی‌شود و وقتی اجازه داده نمی‌شود چطور با مردم حرف بزنیم؟

شما وقتی می‌خواهید بگویید، انتخابات این سه ویژگی را داشته باشد، به شما برچسب تحریم می‌زنند. یک حکمرانی خوب و نو همراه با خردورزی و عادلانه می‌تواند مردم را امیدوار کند. ما انتظار نداریم 80درصد مردم رأی بدهند، اما این 60درصدی که هدف‌گیری نظام است باید محقق شود. اینطور نیست که فکر کنیم با همه شرایط محدودی که داریم با اجرای یکسری برنامه‌هامی‌توانیم مردم را به انتخابات بیاوریم. خیر. باید مردم احساس کنند گفتمان نویی در کشور اتفاق می‌افتد و سپس امیدوار شوند و در نهایت به پای صندوق‌های رأی بیایند. تا حدودی می‌شود این کار را انجام داد اما ما نشانه‌ای نمی‌بینیم که حکومت احساس کند فضا را باید باز کند و جریان رقیب اصلی یعنی اصلاح‌طلبان برای رقابت حضور پیدا کنند. الان رقیب اصلی اصولگرایان، دوستان پایداری تعریف شده اند.

مذاکره و گفتگو با حاکمیت باید از سر عزت و حفظ حرمت جریان اصلاح‌طلبی باشد

سال گذشته در هنگام اعتراضات، آقای شمخانی با تعدادی از جریان سیاسی گفتگو کردند. چرا آن گفتگوها ادامه پیدا نکرد؟ آیا در زمان انتخابات می‌شود اصلاح‌طلبان رایزنی خود با نهادهای بالادستی را انجام دهند تا بتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند؟

ویژگی ما این است که مرام ما اصلاح‌طلبی است. وقتی می‌گوییم اصلاحات، یعنی ما یک مرزبندی با براندازی داریم. وقتی مرزبندی داریم یک ویژگی‌هایی بر ما مترتب می‌شود و یک مرزبندی هم با اصولگراها و با آن نوع تفکر داریم که به صورت ذاتی با تغییرات مخالف هستند. ما اصلاح‌طلب‌ها ویژگی‌هایی داریم که به حکومت می‌گوییم با عربستان مذاکره کنید، با اتحادیه اروپا مذاکره کنید، با آمریکایی‌ها هم به طور مستقیم مذاکره کنید. به عمان می‌روید در دو اتاق جداگانه نروید که تیم ایران در یک اتاق و تیم آمریکایی در اتاق دیگر و یک نفر هم پیام ببرد و بیاورد. ما اصلاح‌طلبان می‌گوییم روبه‌روی هم بنشینید با حفظ مصالح و عزت کشور مذاکره کنید. این چه اشکالی دارد؟ پس مذاکره، گفتگو و تعامل جزو ویژگی‌های اصلاح‌طلبی است. هر اصلاح‌طلبی که بگوید من مذاکره و تعامل نمی‌کنم اصلا ادعای اصلاح‌طلبی نمی‌تواند داشته باشد. برای منافع ملی باید گفتگو، مذاکره و تعامل کرد.

در آن جریان، وقتی کشور با آن مخاطرات مواجه شد، حکومت تمایل مذاکره داشت و مذاکره در سه سطح رئیس قوه‌قضائیه، رئیس قوه‌مجریه و دبیر شورای عالی امنیت انجام شد و حتما مفید بوده است. الان هم به نظرم می‌رسد که هیچ اصلاح‌طلبی نیست که مخالف مذاکره و گفتگو باشد. ولی مذاکره و گفتگو از سر عزت و حفظ حرمت جریان اصلاح‌طلبی باشد.

اصلاح‌طلبان در حال حاضر می‌خواهند مذاکره کنند و همین سه ویژگی را از انتخابات می‌خواهند و نمی‌خواهند بگویند ما اصلا انتخابات را قبول نداریم چون انتخابات 98، 1400 پرونده‌اش تمام شده و الان می‌خواهد پرونده 1402 باز شود. اصلاح‌طلبان اگر بخواهند مذاکره کنند، نمی‌خواهند بگویند ما در قدرت حضور پیدا می‌کنیم. ما اساسا چنین نگاهی نداریم. ما جریانی هستیم که می‌گوییم شما سه ویژگی در انتخابات را مهیا کنید تا همه جریان‌های سیاسی شرکت کنند.

حجت الاسلام کروبی صندوق‌محور، مردم‌محور و جامعه‌محور هستند

آقای کروبی تا به حال برای انتخابات توصیه‌ای داشتند؟ توانستید دیداری با ایشان در این زمینه داشته باشید؟

من تا به حال سه بار با آقای کروبی ملاقات داشتم. آخرین ملاقاتم قبل از عید بوده که دستگاه امنیتی شرایطی را فراهم کرد تا بنده برای سومین‌بار آقای کروبی را ملاقات کنم. حزب اعتماد ملی روزی مؤسس و دبیرکل آن جناب آقای کروبی بودند و یکی از روحانیونی بودند که به ویژه عملگرایی، اعتقاد وافری به نهادینه شدن احزاب سیاسی داشتند. من به دنبال این هستم تا ملاقاتی با آقای کروبی مجددا داشته باشم. اما با توجه به اینکه در گذشته از آقای کروبی شناخت دارم، نظر و عقیده ایشان این است که نباید در هیچ شرایطی انتخابات را تحریم کرد، چون اگر ما از صندوق رأی عبور کنیم دیگر چیزی برای دموکراسی نداریم و به همین دلیل آقای کروبی حتی در دور گذشته که از یک نامزد حمایت کرد این است که حفظ صندوق بسیار مهم است. آقای کروبی را می‌توانیم اینطور تعریف کنیم که ایشان صندوق‌محور، مردم‌محور و جامعه‌محور هستند و اعتقادشان بر این است که اگر در قدرت نباشید اصلا نمی‌توانی مطالبات مردم را پیگیری کنید. لذا به نظرم می‌رسد براساس گذشته آقای کروبی همچنان بر اینکه صندوق رأی را نباید تضعیف کرد، اعتقاد دارند و ایشان معتقد است نظارت استصوابی انتخابات را تقلیل داده، سطح نخبه‌گرایی را کاهش داده و عملا به تعبیر گذشتگان سطح اتابک‌ها خیلی پایین آمده که این وضعیت کشور است. شما خودتان می‌بینید، می‌شنوید و در جامعه هستید که مشکلات و نارضایتی مردم برای چیست.

گروه هایی که به دنبال کاهش مشارکت مردم هستند باید ردصلاحیت شوند نه اصلاح‌طلبان

آیا نتیجه این نارضایتی‌ها می‌تواند کاهش مشارکت و در نهایت پیروزی جبهه پایداری باشد؟

بله، روشن است. خودشان می‌گویند هرچقدر مردم پای صندوق نیایند به نفع ما است. من می‌گویم شورای نگهبان و دستگاه‌های امنیتی بالای سر نظام بی‌طرفی را اتخاذ کنند. کسی که می‌گوید اگر مردم نیاید جناح ما بالا می‌آید را باید ردصلاحیت کنند، او تبلیغ علیه نظام می‌کند نه من که می‌گویم جریان ما را تأیید کنید که امکان داشته باشد مردم به ما هم رأی بدهند. این دوگانگی وجود دارد و این استاندارد دوگانگی است که مشکلات را می‌آورد و انتخابات را کمرنگ کرده است. من واقعا به عنوان فعال سیاسی و کسی که روزی در حکومت بودم و به عنوان یک انسان آرمانگرا که می‌خواهم در کشورم انتخابات آزاد برگزار شود، نگران انتخابات 1402 هستم و اعلام خطر می‌کنم که دستگاه‌ها همگی در راستای برگزاری انتخابات رقابتی، سالم و آزاد دریغ نکنند و زمان را از دست ندهند. ما هرچقدر که به انتخابات نزدیک می‌شویم زمان را از دست می‌دهیم. تعارف نباید کرد.

اساسا اصلاح‌طلبی در وجود همه مردم ایران و طبع مردم ایران وجود دارد و بخشی نمی‌خواهند پای‌شان را از سنت‌ها تکان دهند. چه کار می‌توانیم بکنیم؟ آنها یک رأی و ما هم یک رأی داریم و اگر فکر کنیم اصلاح‌طلبی به عنوان یک جریان می‌تواند در قدرت قرار بگیرد یا در انتخابات شرکت کند، مردم امیدوار می‌شوند و سطح رضایتمندی بالا می‌رود، ضمن اینکه ویترین جمهوری اسلامی در این انتخابات در معرض قضاوت جهانیان است. انتظار جهان امروز از جمهوری اسلامی برگزاری یک انتخابات باشکوه و با مشارکت بالا است و زیر ذره‌بین هستیم. ضمن اینکه این سفارش‌ها را به حاکمیت کردم، در جریان اصلاحات هم همیشه توجهم این است که ما هم نباید آرمانگرای صددرصد یا با شرایطی باشیم که حاکمیت احساس کند ما در هر شرایطی وارد انتخابات نمی‌شویم. نه من این را قبول ندارم. به عنوان عضو حقیقی در همین جبهه اصلاحات ندیدم کسی به دنبال این باشد تا انتخابات را تحریم کند.

به جای نمایندگان مردم، نمایندگان یک طیف خاص را وارد مجلس می‌کنند

تاکید بر اصلاح روش غلط در انتخابات، اسمش براندازی و تبلیغ علیه نظام نیست

آیا افرادی که با آرای حداقلی وارد مجلس می‌شوند می‌توانند مطالبات مردم یا حوزه انتخابیه خود را پیگیری کند؟

نه نمی‌توانند. ما یک شرایط واقعی و یک شرایط انتزاعی داریم. ما می‌توانیم بگوییم مردم 80 درصد هم شرکت کردند و رأی دادند؛ چون رقابت در شهرستان‌ها وجود دارد همه رأی‌ها را می‌شمارند و از یک رأی هم رد نمی‌شود. بنابراین ما ناچار هستیم آن واقعیت را مطرح کنیم و اگر بگوییم مردم در انتخابات 60درصد شرکت کردند، در صورتی که در واقعیت 20-30 درصد شرکت کرده باشند، واقعیت جامعه خودش را جایی نشان می‌دهد. در کجا نشان می‌دهد؟ در خیابان. ما از این غفلت می‌کنیم. یعنی وقتی ما اصلاح طلبان از سر دلسوزی درباره مشارکت مردم می‌گوییم انگار گوش شنوایی نیست. این حرف من نیست 400 سال قبل در اروپای شمالی و حتی انگلستان و فرانسه گفتند شورش‌هایی که می‌شود و مردم کشته می‌شوند، چه کنیم؟ گفتند مردم را وارد حکومت کنیم. 80میلیون را که نمی‌شود وارد حکومت کرد، نمایندگان‌شان را وارد حکومت کنیم. ما نمایندگان مردم را وارد حاکمیت و مجلس نمی‌کنیم بلکه نمایندگان یک طیف خاص را وارد مجلس می‌کنیم.

اختلاف یا نقد من با حکومت چیست؟ من به عنوان یک اصلاح‌طلب چه چیزهایی را می‌گویم اصلاح کنید؟

همه حرف من در حوزه سیاسی اصلاح روش غلط در انتخابات است که اسم این را نمی‌شود براندازی و تبلیغ علیه نظام گذاشت. این دلسوزی برای نظام است. اگر این اتفاق بیفتد و حکومت در این جهت حرکت کند روشن است که ما انتخاباتی داریم که مردم را امیدوار می‌کنیم که نمایندگان واقعی مردم وارد آن انتخابات شوند.

خاطره‌ای بگویم، در اول انقلاب، در همان انتخابات مجلس اول، برای امام خبر آوردند که می‌خواهند حوزه انتخابیه شهر خمین، که شهر امام بود را باطل کنند. امام پرسید آنجا چه کسی نامزد بوده؟ گفتند یک فردی از بستگان شما است که فامیلی آن هم خمینی است. کاندید بوده و او معترض است که رأی نیاورده است. امام می‌گویند انتخابات خمین را باطل نکنید زیرا سالم است. کسی که با اسم من رأی نیاورده است معلوم است که انتخابات سالم بوده است. این نگاه، نگاه حکمرانی خوب است. ما می‌توانیم به شورای نگهبان بگوییم انتخابات آزاد با همین استصوابی بگذارید و مانند مجلس ششم مردم پای صندوق انتخابات بیاید و یک طرف هم می‌توانیم بگوییم مثل مجلس هفتم، هشتم، نهم، یازدهم و... همه را رد صلاحیت کنید. در یکسری شهرهای بزرگ ما 4-5 هزار نفر در دوره دوم شرکت کردند، این آیا برای نظام افتخار است؟ چقدر از این جهت آسیب دیدیم؟ چند تا از این شهرهای ایران مردم در اعتراضات 1401 بیرون آمدند و چقدر آسیب دیدند؟ راه حل این است که حکومت یک تصمیم عاقلانه در جهت رضایت مردم بردارد، به همین‌گونه که شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد؛ پس حکمرانی خوب است. مگر ما با ارتباط با عربستان مخالفیم؟ مگر با اینکه اعلام کرد خانم‌ها می‌توانند به ورزشگاه‌ها بروند، مخالف هستیم؟

شورای نگهبان اعلام کند که همه احزاب سیاسی چپ و راست قبل از ثبت‌نام لیست‌شان را به ما بدهند و آنهایی که تأیید کردیم ثبت‌نام کنند. آن هم با همان 4 مرجع، نه اینکه سلیقه‌ای باشد و اینکه چون کسی در جایی رأی دارد، رد صلاحیت شود! مشکلات اساسی ما ریشه‌ای است و بحث ما بیشتر به سمت انتخابات رفت چون پایه و اساس یک حکومت انتخابات است. ما به عنوان جریان اصلاح‌طلب مواضع اصلاح‌طلبانه داریم و این مواضع اصلاح‌طلبانه در جهت منافع ملی خواهد بود و حکومت هم باید همین مسیر و فرمان اصلاحی که در پیش گرفته را ادامه بدهد و اصلاحات را انجام دهد و در این‌صورت می‌تواند مردم را امیدوار کند و نارضایتی‌ها را تاحدود زیادی کاهش دهد.

مردم ما از بهترین مردمانی هستند که وقتی دشمن خارجی حمله کرد جان‌شان را کف دست‌شان گرفتند و در خیابان‌های اهواز و خرمشهر و دهلران جنگیدند. این مردم شایستگی تورم 40درصد و 70درصد را دارند؟ برای چه دولت تشکیل می‌دهیم؟ همه دولت‌ها را می‌گویم. حکومت باید کاری کند نخبگان وارد مجلس شوند. نخبگان تا وارد مجلس نشوند یا به تعبیر دیگر، تا اتابکان بر مسند قدرت ننشینند و تا به جای آنان آقازادگان و شاهزادگان بنشینند و کسانی که به حکومت وصل هستند بنشینند هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

گام اول اصلاح در کشور، اصلاح روش انتخابات است

نخبگان را کنار گذاشته و مخلصین نظام را بالا آوردید

اتابکان از نظر شما چه کسانی هستند؟

روشن است که چه کسانی هستند: روزنامه‌نگاران، سیاستمداران، مبارزان سیاسی، پزشکان، مهندسان و... شما همه این افراد را کنار گذاشتید و از سطح پایین انتخاب کردید و گفتید این افراد مخلصین نظام هستند و آن‌ها را بالا آوردید. از این افراد چه انتظاری دارید؟ همین است و هیچ‌چیز راه نمی‌رود و کشور حرکت نمی‌کند. ما با توسعه فاصله داریم. لذا به نظرم می‌رسد گام اول اصلاح در کشور، اصلاح روش انتخابات است و فعلا هم وقت قانونگذاری نداریم اما وقت حکمرانی خوب داریم. هیچ‌گونه نشانه‌ای از این نمی‌بینیم که حاکمیت بخواهد به صورت واقعی و عملی جنبشی را در جامعه راه بیندازد که جنبش اعتماد، جنبش رضایتمندی و جنبش انتخابات رقابتی باشد. اگر جنبش انتخابات رقابتی پیش بیاید، حتما امیدواریم یک اتفاقاتی به وجود بیاید. وگرنه اگر مثل دوره‌های قبل باشد حتما به نامزد رقیب‌مان رأی نمی‌دهیم. به عبارت دیگر و صریح‌تر از من انتظار نداشته باشند در انتخاباتی شرکت کنم که نامزد ندارم. من اگر شرکت کنم به چه کسی رأی بدهم؟ به آقای حداد عادل رأی بدهم؟ شرکت نمی‌کنم. می‌گویند نگو شرکت نمی‌کنم؛ پس چه کار کنم؟ شما بگویید چه کار کنم؟

احمدی‌نژاد پرچمدار مقابله با اصلاحات بود

نظرتان درباره جریان احمدی‌نژاد و تکاپوی این جریان برای حضور در انتخابات چیست؟

آقای احمدی‌نژاد در دوره‌ای که دولت را در اختیار داشت، پرچمدار مقابله با اصلاحات بود. بنابراین با او نمی‌شود به اصلاحات در کشور امیدی بست.

هیأت‌های نظارت مردم را وادار به عدم مشارکت می‌کنند

در انتخاباتی که مردم نامزد ندارند رأی نمی‌دهند

برخی مقصر وضع موجود را عدم حضور مردم در انتخابات می‌دانند و می‌گویند به دلیل آنکه شما شرکت نکرده یا قهر کردید این اتفاقات افتاد. حالا باید شرکت کنید تا جلوی تصویب یا اجرای برخی سیاست‌ها گرفته شود.

گرامی مقدم: اینکه بگوییم مردم شما پای صندوق رأی نیامدید و رقیب انتخاب شد، در صورتی است که رقیبی وجود داشته باشد.

مردم اگر نمی‌آیند پای صندوق رأی برای این است که نامزدی نداشتند تا رأی بدهند. بنابراین این سوال درستی نیست که از مردم بپرسیم. مردم می‌پرسند ما به چه کسی رأی می‌دادیم؟ در یک حوزه انتخابیه، فردی را که ما معرفی کرده بودید فقط چون در سابقه‌اش عضو حزب اعتماد ملی بود رد صلاحیت کردند در حالی که نفر اول‌مان هم نبوده است. شما برای چه در انتخابات شرکت می‌کنید؟ برای اینکه به نماینده‌ات رأی بدهید. می‌خواهید به نزدیکترین عنصر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رأی بدهید. خب وقتی در بین نامزدها چنین کسی را پیدا نمی‌کنی رأی نمی‌دهی و طبیعی است.

راه نجات و توسعه کشور صرفا از مسیر اصلاحات می‌گذرد

هیأت‌های نظارت مردم را وادار به عدم مشارکت می کنند. روشن است در انتخاباتی که مردم نامزد ندارند رأی نمی‌دهند. علت آن چیست؟ چون شما حداقل یک جریان بزرگ را خارج کردید. این اولین‌گام آن است، مسأله دوم مردم چه می‌شود؟ می‌گویند آقای اصلاح‌طلب ما به شما رأی بدهیم، اصلا به مجلس هم رفتید. ارکانی وجود دارند که به جای اینکه در سطح بالا حکمرانی کنند، جریان‌بازی و باندبازی می‌کنند و نمی‌گذارند دولت خاتمی و روحانی موفق باشد. هر 9 روز یک روز حادثه به وجود می‌آورند. این رویه‌ها هم باید اصلاح شوند. مردم در سال 76 پای صندوق انتخابات آمدند با نگاه اصلاح‌طلبی که اصلاحات بتواند مطالبات آنها را در حوزه‌های مختلف عملیاتی کند، ولی نشد. یعنی یکی، دو سال بعد چوب لای چرخ دولت آقای خاتمی و مجلس گذاشتند و اجازه ندادند اینها کار کنند.

البته یک نقطه ضعف هم خود جریان اصلاح‌طلب‌ها بودند، در حوزه اقتصادی دولت آقای خاتمی و اصلاحات خیلی موفق بود اما در حوزه سیاسی به دلیل تندروی‌هایی که صورت گرفت آن اتفاقات افتاد. جریان اصلاح‌طلبی به نظر می‌رسد با همین جبهه اصلاحات از تفرقه جلوگیری کرده است. اصلاح‌طلبان باید بر مدار خردورزی و سیاست ورزی حرکت کنند اگر می‌خواهند در قدرت قرار بگیرند و حکمرانی خوبی انجام دهند، باید از تندروی و حرکاتی که رقیب را تحریک کند و منافع‌ملی را به خطر بیاندازد جلوگیری کنند.

فکر می‌کنم بعد از تجربه مجلس ششم اصلاح‌طلب‌ها به این بلوغ رسیدند. از آن طرف هم حاکمیت، نه آن جناح تندرو و رادیکال‌های ریشه سوم، بلکه همین کسانی که حکومت دست‌شان است و دل‌شان برای آینده ایران می‌سوزد، زنگ انتخابات رقابتی را بزنند و از همین الان شورای نگهبان اعلام کند ما اجازه خواهیم داد که همه جریانات سیاسی در انتخابات حضور پیدا کنند و امیدواری به وجود بیاورند که نامزدها ثبت‌نام کنند. الان بسیاری از نامزدها می‌گویند اگر شرکت کنیم ما را رد صلاحیت می‌کنند. آقایان هیأت‌های نظارت و شورای نگهبان و حکومت، ما از کره‌مریخ نمی‌توانیم گروه‌های مرجع را بیاوریم که مشارکت را بالا ببرند، اگر از مردم مشارکت می‌خواهید نمی توانید بروید نخبگان و اتابکان را از مریخ یا خارج از کشور بیاورید، آنها در داخل هستند و شامل سلبریتی‌ها، ورزشکارها، روزنامه‌نگارها، سیاسیون، علما و مراجع تقلید، علما و مراجع برادران اهل سنت هستند، شما ناگزیر هستید تک‌تک این افراد را تشویق کنید که در انتخابات نماینده داشته باشند.

انتخابات را به گونه‌ای رقابتی کنید که احساس کنند آنها نماینده‌ای در انتخابات دارد وگرنه شما باید در تک‌تک کوچه‌های ایران به دنبال رأی باشید. شما نمی‌توانید با رد صلاحیت‌هایی که شوراهای قبلی و نمایندگان را ردصلاحیت کردید، امیدوار باشید که انتخابات بالای 50-60درصد رقم بخورد. راه نجات و توسعه کشور صرفا از مسیر اصلاحات می‌گذرد و راه اصلاحات هم از مسیر صندوق‌های رأی با شرایط رقابتی، عادلانه و سالم بودن خواهد گذشت.

اولویت در ترکیب جدید هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات مطالبات زنان بود

قدرت مذاکره و چانه‌زنی آقای نبوی قابل رد کردن نیست

تحلیل شما نسبت به ترکیب جدید جبهه اصلاحات چیست و قرار است این جبهه چه کنشگری نسبت به گذشته در انتخابات داشته باشد؟

گرامی‌مقدم: ترکیب جدید هیأت‌رئیسه جبهه اصلاحات رویکرد جامعه‌محور دارد و در این جامعه‌محوری بارز و روشن است که مطالبات زنان و بانوان مدنظر قرار گرفته و جزو اولویت‌ها بوده است. این نگاهی است که در اکثریتی که به ایشان و هیئت رئیسه رای دادند، وجود دارد.

موضوع انتخاب و تغییر در ترکیب هیئت رئیسه جبهه اصلاحات یک امر طبیعی است. چرا که ما هر دو سال یکبار، طبق آئین‌نامه باید هیأت‌رئیسه را تغییر دهیم. در دور جدید دو دیدگاه در جبهه اصلاحات وجود داشت که یک دیدگاه معتقد بود آقای بهزاد نبوی باید به عنوان رئیس کارش را ادامه دهد. به این دلیل که آقای نبوی از پیشکسوتان جبهه اصلاحات هستند، دوم ایشان دارای نبوغ سیاسی فراوان است، سوم اینکه آقای نبوی بیش از اینکه یک روزنامه‌نگار باشد، یک سیاستمدار است. چهارمین دلیل آنکه آقای نبوی در سمت‌های مختلف اجرایی فعال بودند و نکته پنجم اینکه قدرت مذاکره و چانه‌زنی آقای نبوی قابل رد کردن نیست. اما مهم‌ترین دلیل بعدی که مورد قبول همه بود این است که آقای نبوی می‌توانست تمامی نحله‌ها و گرایش‌های فکری در جبهه اصلاحات را هدایت، مدیریت و رهبری کند. موافقین آقای نبوی بر این امر تلاش کردند و کوشیدند؛ اما دسته دوم ضمن احترام به آقای نبوی، بعد از اینکه ایشان مدیریت جبهه اصلاحات را نپذیرفتند، دست به انتخاب جدید زدند و خانم آذر منصوری را به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب کردند.

بیشتر بخوانید:

  • انتخابات 1402، با کدام قانون؟

  • حذف تناسبی شدن از اصلاح قانون انتخابات مجلس

  • جهانگیری و لاریجانی می توانند نقش آفرین باشند / جریان های اصولگرا و اصلاح طلبان جریان های اصلی کشور هستند

216220

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1793090
‌قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی: تا اسم می‌نویسیم از سوی ده نهاد دیگر زنگ می‌زنند که او را ردصلاحیت کنید! 2