سه‌شنبه 6 آذر 1403

4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟

رهبر معظم انقلاب در بیانات روز گذشته خود نام چهار تن از شهدای شیعه و سنی سیستان و بلوچستان را عنوان کردند. اما این شهدا چه کسانی هستند؟

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز گذشته هزاران نفر از مردم استان‌های «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی» با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم استان‌های «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»، با قدردانی از همراهی دیرینه و مستمر مردم مؤمن و علمای شیعه و اهل تسنن این مناطق، مراقبت و هوشیاری ملتها و مسئولان کشورها را به‌خصوص در دوران تحولات بزرگ جهانی کاملاً ضروری دانستند. ایشان در بیاناتشان منطقه سیستان و بلوچستان را منطقه انقلاب و منطقه شهید دادن معرفی کردند و در ادامه به چند تن از شهدای شاخص این خطه اشاره کردند.

مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «غیر از شهدای جنگ تحمیلی در این دو استان، شهدای برجسته‌ای هم در مبارزه با منافقین در حوادث گوناگونِ [دفاع از] امنیت از آن روز تا امروز مرتباً تقدیم انقلاب شده است. امروز هم شهید می‌دهیم، سال 60 هم شهید دادیم؛ مرحوم سیدمحمدتقی حسینی‌طباطبائی از زابل، مرحوم مولوی حسین‌بُر از مولوی‌های اهل سنت که اینها مال سال 60 است، تا این آخر باز این برادران برجسته ما مثل مرحوم سردار شهید شوشتری یا شهید عبدالواحد ریگی، مولویِ [شهرستان] خاش و از این قبیل؛ یعنی منطقه، منطقه‌ی انقلاب است، منطقه شهید دادن است، منطقه حرکت در راه خدا است. دشمن نمی‌تواند این را ببیند، نمی‌تواند تحمل کند. هم شهید وحدت داریم، هم شهید دفاع مقدس داریم، هم شهید در راه امنیت داریم که اسم بعضی‌هایشان را من بردم و عرض کردم.»

رهبر معظم انقلاب در این بیانات نام چهار تن از شهدای شیعه و سنی را عنوان کردند که مربوط به دوره‌های مختلف زمانی از ابتدای انقلاب تاکنون هستند. اما این شهدا چه کسانی هستند؟ دو تن از این چهار شهید از مولوی‌های اهل تسنن که توسط دست گروه‌های تروریستی ضد انقلاب در ابتدای پیروزی انقلاب و در سال گذشته به شهادت رسیدند. یکی از آنان نیز از روحانیون شیعه و از 72 تن یار شهید بهشتی که به دست منافقین به شهادت رسید و چهارمین شهید از سرداران سپاه پاسداران که برای ایجاد وحدت شیعه و سنی تلاش‌های بسیاری کرد و نهایتا به دست عاملان ایجاد تفرقه شیعه و سنی و گروهک عبدالمالک ریگی به شهادت رسید. مروری بر فصل زندگی این شهدا و سلوک رفتاری و نحوه شهادتشان گویای قابلیت الگو شدن شخصیت آنان برای نسل آینده است. معرفی اجمالی آنان در ادامه می‌آید:

مولوی شهید فیض محمد حسین بُر

مولوی شهید فیض محمد حسین بُر در سال 1325 در بخش گُشت از توابع شهرستان سراوان در خانواده ای مذهبی و بلوچ اهل سنت به دنیا آمد. پدرش مرحوم محمد حسین بُر نسبت به تعلیم و تربیت دینی و آشنایی فرزندش با احکام اسلامی با جدیت کوشید. پس از اتمام دوره ابتدائی در مدرسه دولتی قریه خویش، وارد حوزه علمیه گشت و دارالعلوم زنگیان سراوان شد و به تحصیل علوم دینی و مذهبی مشغول شد. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی به پاکستان رفت و به تحصیل ادامه داد. بعد از چند سال فارغ التحصیل شد و درجه روحانی «مولوی» را اخذ کرد. وی فردی مؤمن، متعهد و پایبند به قوانین دین اسلام بود و کمک به افراد مستضعف را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود.

مبارزات با طاغوت را در سال‌های پیش از انقلاب آغاز و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یار و یاور صدیق حضرت امام (ره) در منطقه و در دوران جنگ تحمیلی نیز حامی و یاور رزمندگان بود. او اعتقاد داشت که باید برای حفظ و صیانت کشور اسلامی از جان و دل جنگید. با استقرار نیروهای سپاه و جهاد سازندگی در منطقه، مولوی با آن‌ها اعلام همبستگی و همکاری کرد و از خدمت به آنان دریغ نورزید. همین امر باعث شد که دشمنی اشرار با ایشان شدیدتر شود. خفاش صفتان سنگدل وجود مبارک او را نتوانستند در منطقه تحمل کنند و تصمیم بر ترور وی گرفتند و سرانجام در نیمه شب 22 اردیبهشت ماه سال 1360 به خانه اش یورش بردند و او را جلوی چشم همسر و فرزندانش ناجوانمردانه و مظلومانه به شهادت رساندند.

شهید آیه الله سید محمد تقی حسینی طباطبایی

شهید آیه الله حاج سید محمد تقی حسینی طباطبایی در اول دیماه 1307 در خانواده ای روحانی در یکی از روستاهای زابل (چلنگ) متولد شد. پس از طی دوران طفولیت به جهت عشق و علاقه وصف ناپذیری که به تحصیل و یادگیری علم و دانش داشت راهی مکتب که در آن زمان مرسوم بود، شد و پس از فراگیری خواندن و نوشتن برای سیراب شدن از علم به شهر زابل سفر کرد. این اولین سفر روحانی آن بزرگوار بود. در شهر زابل نیز پس از گذراندن دوره مقدمات صرف و نحو و معانی و بیان در سال 1325 به شهر مقدس مشهد مشرف شد و در مدرسه بالاسر که فضای روحانی داشت مشغول به ادامه تحصیل شدو در درس اساتید بزرگی همچون مرحوم حاج میرزا احمد مدرس یزدی، درس اصول مرحوم شیخ کاظم دامغانی، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ مجتبی قزوینی و درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله میلانی شرکت می‌کرد.

شهید حسینی طباطبایی بسیار خوش ذوق و مبتکر و خوش قریحه بود و از این رو گاهی به سرودن شعر به زبانهای فارسی و عربی نیز می پرداخت. از این آثار بجای مانده می توان از تألیف و ترجمه منطق منظوم به نام «منتهی المیزان» و کتابی به نام «منتهی المقال» و جزوه ای به عربی در مدح حضرت علی (ع) نام برد که به لحاظ نبودن امکانات مالی در زمان حیات خود موفق به چاپ و انتشار آن نشد. پس از فراگیری علوم دینیه در پی درخواست مردم سیستان جهت ارشاد و راهنمایی آنان راهی شهرستان زابل شد و بنا به دستور مرحوم آیت الله حکیم مسجد و مدرسه ای علمیه در این شهر تأسیس کرد و ثمره این زحمات تربیت طلابی بود که در حال حاضر از خدمتگزاران صدیق نظام مقدس جمهوری اسلامی در پستهای حساس قضاوت، مدیریت نهادها و ارگانهای انقلاب اسلامی و تدریس در دانشگاه ها و مدارس هستند.

در سال 1340 ازدواج کرد که ثمره آن 9 فرزند است. در سال 1342 با توجه به قیام امام راحل و آغاز نهضت اسلامی شهید حسینی نیز در این منطقه پرچم انقلاب را برافراشت. سخنرانی ها و بیانیه های امام راحل که بوسیله تلفن به ایشان مخابره می شد ضبط، پیاده و تکثیر می شد و در اختیار مردم (جهت اطلاع آنان و در جریان قرار گرفتن مردم نسبت به اخبار انقلاب) قرار می داد و در این راه شکنجه و آزار بسیار از سوی رژیم پهلوی و ساواک دید. در سال 1353، ساواک به منزل شخصی و مسجد و مدرسه او هجوم آورد و چون بهانه ای نداشتند، ایشان را دستگیر کرده و به کمیته امنیت تهران بردند و پس از مدتی به زندان قصر منتقل و مدت یک سال را در زندان سپری کرد. بعد از آزادی از زندان راه انقلاب را ادامه داد و با این که از منبر رفتن منع شده بودند به صورتها و روشهای دیگر به ارشاد و قیام مردم علیه رژیم می پرداخت.

شهید مظلوم ما در منطقه، پایگاه مستحکمی برای مبارزین و کسانی که از سوی رژیم به این استان تبعید می‌شدند، بود. از آن جمله: (1) مرحوم آیت الله طالقانی (2) حضرت آیت الله خزعلی عضو محترم شورای نگهبان (3) آیت الله صلواتی از مدرسان حوزه ی علمیه قم (4) مرحوم حجت الاسلام و المسلمین ایزدی نجف آبادی امام جمعه ی محترم نجف آباد (5) حجت الاسلام و المسلمین پور محمدی از علمای رفسنجان را می توان نام برد. موقعیت جغرافیایی سیستان به گونه ای است که هم مرز با کشور افغانستان است. از این رو مبارزینی که قصد خروج از کشور را داشتند. از کانال ایشان وارد خاک افغانستان می شدند که شهید اندرزگو (شیخ عباس تهرانی) یکی از این افراد بودند که توسط شهید حسینی چندین بار از این شهرستان به کشور افغانستان سفر کرد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی اقدام به تشکیل سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی و دادگاه انقلاب کرد.

در سال 1359 به عنوان کاندیدای مجلس مطرح شد و به مجلس راه یافت. در سنگر مجلس یکی از چهره های محترم و صدیق و پیرو خط امام بود. از سخنرانی قبل از دستور مجلس ایشان در رابطه با توصیف امام راحل گفت: «وجود این رهبر عظیم الشأن معجزه ی تاریخ است.» شهید حسینی براستی یک سرباز واقعی امام زمان (عج) بود که سرانجام در میدان مبارزه با خطوط انحرافی و ضد انقلاب در هفتم تیرماه سال 60 به همراه شهید آیت الله بهشتی و بیش از هفتاد و دو تن از بهترین یاران امام و انقلاب اسلامی در فاجعه ی جانسوز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بدست یکی از منافقان به شهادت رسید و روح مطهرش در جوار کبریا و به لقاء الله رسید. مزار شریفش در شهرستان زابل در جوار شهداء جنگ تحمیلی محل زیارت عاشقان و دلباختگان امام و انقلاب است.

مولوی شهید عبد الواحد ریگی

مولوی شهید عبد الواحد ریگی، امام جمعه اهل سنت شهرستان خاش بود. او سال گذشته طی سفر هیات اعزامی از دفتر مقام معظم رهبری به سیستان و بلوچستان، در دیدار با محمدجواد علی اکبری مسئول هیات اعزامی و رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، ضمن بیان نکاتی گفته بود بارها از سوی گروهک های تروریستی تهدید به مرگ شده اما بر مواضع خود استوار است.

آن نکات و صحبت ها چه بودند که مولوی عبدالواحد به خاطرشان تهدید به ترور شده بود و نهایتا نیز جان خود را از دست داد؟ مولوی عبدالواحد ریگی، امام جمعه اهل سنت مسجد امام حسین (ع) خاش، 23 آبان ماه 1401 در پایان همایش «تحکیم وحدت و همدلی» به حاج علی اکبری، رئیس هیات سه نفره اعزام شده از سوی رهبر معظم انقلاب به سیستان وبلوچستان گفته بود: «من در دوران هشت سال دفاع مقدس در خط مقدم جبهه حضور داشتم و ما در طول انقلاب همواره در صحنه بوده ایم، ازجمله در تمام دوره های انتخابات کشور و این افتخار ماست. کسی که از مرز خود دفاع نکند ناموس ندارد. شما بپرسید از مسجد امام حسین (ع) که من پیش نماز آن هستم حتی یکی نفر هم بعد از نمازجمعه به خیابان نیامد و در آشوب اخیر خاش حضور نداشت. گفتم کسی حق ندارد از مسجد بیرون برود چون می‌دانستیم منافقین بیرون هستند و می‌دانیم چه کار می‌کنند.

ما مطلع هستیم که منافقین و دشمنان چه نقشه ها و طراحی‌هایی دارند. ما غیر از اسلام، نظام اسلامی، ایران و اخوت با شیعه، حرفی نداریم. باید تاریخ را بخوانید تا متوجه شوید ما اهل سنت سیستان وبلوچستان با برادران شیعه چه ارتباط نزدیکی داشته ایم. من حتی از جانب گروهک های معاند تهدید شده ام اما اینها تاثیری ندارد. ما شما برادران تشیع را به خاطر خدا دوست داریم وگرنه چیزی از شما نگرفته ایم که بگویند این دوستی به خاطر دنیاست. ما این مملکت را دوست داریم، رهبری دوست ما هستند. این مملکت بعد از این نظام اسلامی به درد ما، به درد دین و اسلام و حتی به درد ناموس مسلمین نمی خورد.» مولوی عبد الواحد ریگی، بنا بر سخنان فرمانده انتظامی شهرستان خاش، توسط افراد ناشناس از محل درب پشتی مسجد امام حسین (علیه السلام) خاش ربوده و یک روز بعد در 1401/09/18 به شهادت رسید.

در پی حادثه ی ناگوار ربایش و شهادت جناب مولوی عبدالواحد ریگی، حضرت آیت الله خامنه ای طی پیامی ضمن اظهار تأثر از این حادثه، بر تعقیب و مجازات سریع و جدی جنایتکاران از سوی دستگاههای مسئول تاکید کردند. متن پیام به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم حادثه ی ناگوار ربایش جناب مولوی عبدالواحد ریگی رحمه الله علیه و به شهادت رساندن این عالم خیرخواه و شجاع موجب تأسف و تأثر اینجانب شد. اشراری که این جنایت را مرتکب شدند مزدورانی روسیاهند که در خدمت دشمنان سعادت هم میهنان بلوچ و اتحاد اقوام ایرانی قرار گرفته اند. وظیفه ی دستگاه های مسئول تعقیب و مجازات جنایتکاران است و باید با سرعت و جدیت انجام شود. اینجانب به خاندان محترم آن شهید و همه ی مردم بلوچستان بویژه خاش و ایرانشهر تسلیت عرض میکنم و رحمت الهی را برای همگان مسألت می نمایم.»

سردار شهید نورعلی شوشتری

شاید یکی از بزرگ‌ترین جنایات تروریستی عبدالمالک ریگی شهادت شهید نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود. اما شهادت این سردار رشید اسلام بار دیگر مهر تائیدی شد بر تأثیرات فرهنگی و امنیتی که شوشتری در مدت حضورش در سیستان و بلوچستان برای مردم این منطقه انجام داد. او که در بین همرزمانش گفته بود: «آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.» شاید نیمه پررنگ زندگی سردار بخش نظامی آن باشد، اما همین بخش هم با همت و مجاهدت همراه است که به حد و اندازه «مسیح بلوچستان» نامور شده است.

شهید والامقام سردار نورعلی شوشتری در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز در سال 1327 در روستای ینگجه بخش سرولایت نیشابور به دنیا آمد. پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیشابور درآمد. سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات‌ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود.

شهید شوشتری، انسان بزرگی بود که در اثر بزرگی و عظمت انقلاب، پیدا و کشف شد و می‌توان گفت، انقلاب، شهید شوشتری را کشف کرد و به همین دلیل بود که از روزهای اول انقلاب و در حوادث پس از پیروزی انقلاب، ایشان یک رزمنده عاشق و فدایی بود که در خط اول انقلاب حاضر می‌شد و در عملیات طریق القدس به عنوان فرمانده گردان از تیپ 25 کربلا، ظاهر شد. در رخدادهای کردستان سال‌های 58 و 59 و در غائله گنبد کاووس در سال‌های 58 و 59 رزمنده‌ای بود که کیلومترها از خانه خود مهاجرت کرده و در خط مقدم انقلاب حاضر می‌شد و از انقلاب و تمامیت ارضی کشورش دفاع می‌کرد. در حقیقت اوج بزرگی آقای شوشتری، در دفاع مقدس پیدا شد.

او همین نقش را در عملیات‌های «فتح‌المبین» و «بیت‌المقدس» نیز داشت تا اینکه در عملیات والفجر مقدماتی چون در استان خراسان، فرماندهان و رزمندگان زیادی بودند، ایشان را مسئول کردند که بروید و یک لشکر عظیمی از استان خراسان درست کنید. سردار قالیباف و سردارقاآنی تیمی بود که انتخاب شدند و لشکر 5 نصر با کمک ایشان شکل گرفت و در عملیات والفجر 1 و 2 و 3 شرکت کرد و شهید شوشتری به عنوان فرمانده تیپ موسی‌بن‌جعفر پیشنهاد شد. سپس از فرماندهی گردان، به فرماندهی تیپ ارتقاء یافت. در عملیات والفجر 3 که در مهران انجام شد جنگ بسیار سختی برای آزادسازی مهران صورت گرفت و جنگ سرنیزه و تن به تن شهید شوشتری با سرهنگ جاسم پسر خاله صدام صورت گرفت و با کشته شدن سرهنگ جاسم، این تپه نیز آزاد شد و عملیات مهران، با موفقیت به پایان رسید.

به کمک او قرارگاه شهید داودآبادی ایجاد شد و عملیات‌هایی که در شمال غرب از ماموت گرفته تا والفجر 10 اجرا شد، عملا با فرماندهی شهید شوشتری همراه بود. فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والامقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق شد با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.

سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: «آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.» شهید شوشتری بسیار خونسرد، آرام و با وقار بود. در عین حال، بسیار هوشیار، زیرک و باهوش بود و می‌دانست که چه می‌کند و از ترفندهای مقابلش معمولا آگاه بود. آرامش و خونسردی، از مهمترین ویژگی‌هایی است که یک فرمانده در حوادث سخت جنگ، باید داشته باشد تا از سختی‌ها گذر کند. اگر فرمانده بلرزد، همه نیروهای تابع او، دچار دلسردی و ناامیدی خواهند شد. او فرد بسیار صبوری بود.

سردارنورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک شنبه 26مهر1388 در اقدامی تروریستی در شهر سرباز به فیض شهادت نائل آمد و شهادت وی باعث شد غده چرکین بزرگ‌ترین جانی تروریست منطقه عبدالمالک ریگی نیزریشه کن شود.

بخشی از وصیت‌نامه شهید شوشتری: «دیروز از هرچه بود گذشتیم - امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.»

مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهید شوشتری فرمودند: «بعد از جنگ خیلی‌ها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری همچنان ماندند.» ایشان عکسی از شهید را در دستشان گرفتند، مربوط به دورانی بود که از دست حضرت آقا درجه گرفته و پیشانی شهید را بوسیده بودند و حضرت آقا فرمودند؛ «فکر نکنید محاسن سفید پدرتان از سن و سال ایشان است، محاسن ایشان در این اواخر سفید شده است، وقتی مستضعفین را می‌دیدند، وقتی مشکلات را می‌دیدند.»

رهبر انقلاب: اطلاع داریم که آمریکا به‌دنبال بحران‌سازی در ایران است / همه‌ی کارها برای تأمین حق آب زابل انجام شود
4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟ 2
4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟ 3
4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟ 4
4 شهیدی که دیروز رهبر معظم انقلاب از آنان یاد کردند، چه کسانی هستند؟ 5