5 اقدام مهم ایران و آمریکا برای احیای برجام / حالا یا هرگز!
اقتصادنیوز: در گزارش گروه بینالمللی بحران در ششمین سالگرد برجام تاکید شده است که هم ایران و هم آمریکا برای احیای برجام باید با حقایقی ناخوشایند روبهرو شوند و آن اینکه نمیتوانند همه آنچه را که میخواهند به دست آورند.
به گزارش اقتصادنیوز، گروه بینالمللی بحران (International Crisis Group) در ششمین سالگرد اجرای برجام و همزمان با حساسترین روزهای مذاکرات احیای توافق هستهای در وین گزارشی مبسوط با عنوان «ششمین سال اجرای برجام: حالا یا هرگز» منتشر کرده و ضمن ارائه تاریخچهای از مناسبات برجامی میان ایران، آمریکا و سایر طرفهای توافق، به تفسیر و تحلیل وضعیت کنونی پرداخته است.
گزارش گروه بحران که نویسنده اصلی آن «علی واعظ» رئیس پروژه ایران در این مؤسسه است، در 5 فصل مجزا و 42صفحه (همراه با فهرست، چکیده و ضمایم 57 صفحه) تدوین شده و راهکارهایی برای عبور از مناقشه کنونی ارائه، و چشماندازی از سناریوهای پیش رو ترسیم شده است.
این گزارش در فصل اول (معرفی) نگاهی به کلیات توافق داشته و در فصل دوم (سابقه اجرا) چگونگی عمل به تعهدات از زمان اجرای برجام تا خروج دولت دونالد ترامپ از توافق و چالشهای پس از آن را بررسی کرده است. با توجه به اهمیت 3 فصل پایانی گزارش، اکوایران ترجمه آن را از فصل سوم ادامه داده است که پیش از با عنوان «شکافهای خطرناک در مناقشه هستهای ایران»،«تردید در انگیزههای تیم بایدن در مذاکرات وین» و «نقش زندانیان 2تابعیتی در مذاکرات احیای برجام» منتشر کرده است.
همچنین این گزارش در آغاز فصل چهارم خود (بخش پنجم) با عنوان «در میان تنش و سازش» ابتدا به پلن B های پرهزینه، فاجعهبار و بیثمر پرداخته و استدلال میکند «درک واقع بینانه از هزینه های مرتبط با گزینه های طرح B، نجات طرح A - احیای برجام - را به یک ضرورت استراتژیک برای همه طرف ها تبدیل می کند».
5 پایه احیای برجام
فصل چهارم گزارش گروه بحران در ادامه نشان میدهد که هم ایران و هم آمریکا برای احیای برجام باید با حقایقی ناخوشایند روبهرو شوند و آن اینکه نمیتوانند همه آنچه را که میخواهند به دست آورند.
در عوض اگر هر دو طرف انعطافپذیری و عملگرایی نشان دهند، اختلافات باقیمانده حلناپذیر نیستند. در حالی که هیچ یک از طرفین به همه آنچه که میخواهد نمیرسند، یک سطحی معقول بده بستان در مورد 5 مسئله کلیدی «تضمینها»، «دامنه رفع تحریمها»، «اقدامات هستهای»، «ترتیب و توالی» و «اقدامات تکمیلی» میتواند به هر طرف اجازه دهد تا به توافقی برسد که از منافع اصلی خود محافظت کند.
از 5 مورد یادشده 2 مورد آن شامل «تضمینها» و «دامنه رفع تحریمها» در بخش ششم با عنوان «2 مؤلفه کلیدی احیای برجام» به طور کامل شرح داده شد.
در ادامه بخش هفتم و پایانی گزارش مهم گروه بینالمللی بحران به مناسبت ششمین سالگرد برجام، شامل قسمت پایانی فصل چهارم به همراه فصل پنجم (نتیجهگیری) ارائه شده است.
1. تضمینها
همانطور که در بخش ششم (2 مؤلفه کلیدی احیای برجام) توضیح داده شد، این تضمین ها می تواند به دو شکل باشد. نخست، وزارت خزانهداری ایالات متحده میتواند نامههای راحتی به فهرستی از بانکها و شرکتهای بینالمللی صادر کند که مورد توافق دوجانبه قرار گرفته است، که برای باقیمانده دوران ریاست جمهوری یک دولت دموکرات معتبر خواهد بود و تضمین میکند که شرکتها برای مشارکت در این زمینه جریمه نمیشوند. تجارت قانونی با ایران این موضوع منوط به راستیآزمایی مداوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد پایبندی کامل ایران به تعهدات هستهای خود است.
دوم، راههایی وجود دارد که میتوان بیمهنامهای به ایران در قالب حفظ و نگهداری برخی از داراییهای هستهایاش در اختیار داشت. یک مثال این است که ذخیره اورانیوم غنی شده مازاد ایران را در روسیه به جای مبادله با کیک زرد در روسیه قرار دهیم تا در صورت خروج آمریکا از توافق، به ایران بازگردانده شود. طرفها همچنین میتوانند قطعنامهای را در شورای امنیت سازمان ملل در نظر بگیرند که دبیرکل سازمان ملل را ملزم میکند تا به صورت شش ماهه درباره وضعیت لغو تحریمهای مرتبط با برجام گزارش دهد تا تعهدات ایالات متحده نیز مشمول نظارت بینالمللی باشد. همچنین بر اساس این رویکرد، وظیفه واشنگتن است که در ارائه ضمانت به شرکت های بین المللی وظایف سنگینی را انجام دهد، اما اروپا نیز مسئولیت هایی دارد.
2. دامنه رفع تحریمها
در بخش ششم (2 مؤلفه کلیدی احیای برجام) موضوع تحریمها نیز مورد بحث قرار گرفت و گفته شد در حالی که ایران نباید انتظار داشته باشد که یک توافق محدود در مورد برنامه هستهای خود به طور کلی ایالات متحده را از استفاده از تحریمهای مرتبط با سایر زمینههای اختلاف نظر منع کند، واشنگتن باید انعطاف بیشتری در کاهش تحریمها علیه ایران نشان دهد. طرفین همچنین باید از خواسته های خاصی که احتمالاً قرص های سمی است دوری کنند. به نوبه خود، ایالات متحده باید از شرطی کردن لغو تحریم ها به تعهد ایران برای ورود به مذاکرات بعدی برای یک توافق طولانی تر و قوی تر خودداری کند. از طرف خود، تهران نباید اصرار کند که غرب متعهد به بحث در مورد جبران خسارت وارد شده به ایران توسط سیاست «فشار حداکثری» ترامپ شود.
3. اقدامات هسته ای
گروه بحران مدعی است: ایران با کسب دانش برگشت ناپذیر در مورد سانتریفیوژهای پیشرفته، باید نسبت به عقب نشینی برنامه هسته ای خود به گونه ای که کاملاً مطابق با مفاد برجام باشد، اطمینان بیشتری داشته باشد. این بدان معناست که تهران باید نه تنها با برچیدن سانتریفیوژهایی که بیش از حد توافق است، موافقت کند، بلکه باید زیرساختها و خطوط مونتاژ ماشینهای پیشرفته و همچنین بازگرداندن ذخایر اورانیوم به مقادیر و نرخهای تعیینشده غنیسازی را بپذیرد.
تهران باید به سؤالات بیپاسخ آژانس در رابطه با آثار گزارش نشده مواد هستهای [ادعایی] که در چهار سایت مختلف در ایران یافت شده است، به سرعت پاسخ دهد. تهران باید به آژانس اجازه دسترسی متناسب با وظایف نظارتی و راستیآزمایی خود را بدهد.
در نهایت، اگر تهران بخواهد آژانس بینالمللی انرژی اتمی اقدامات خرابکارانه در تاسیسات هستهایاش را محکوم کند، باید به آژانس اجازه دهد بلافاصله پس از وقوع حوادث، سایتها را بازرسی کند.
ذخایر اورانیوم غنیشده (راست) و تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته ایران (چپ) از ابتدای 2017 تا انتهای 20214. ترتیب و توالییابی
در سال 2016، ایران تنها پس از تایید آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه ایران به طور کامل به تعهدات هستهای خود عمل کرده است، لغو تحریمها را دریافت کرد. این بار، به عنوان بهای قانونی خروج ترامپ از برجام، واشنگتن باید اولین گام را بردارد.
ایالات متحده باید برخی از کاهش تحریمها را در نظر بگیرد و به ایران فرصت دهد تا اثربخشی اقداماتی را که به طور کلی قابل راستیآزمایی هستند، ارزیابی کند. با این حال، انتظار اقدام یکجانبه به نفع ایران در حالی که به سرعت در حال گسترش برنامه هسته ای خود است، غیرواقعی است.
به این ترتیب، طرفها باید با روندی مبهم موافقت کنند که در آن ایالات متحده محدودیتها را بر توانایی ایران برای صادرات نفت، با همه خدمات مرتبط (از حملونقل تا بانکداری) و دسترسی به داراییهای مسدود شدهاش کاهش میدهد؛ در مقابل، ایران باید غنیسازی بالای 3.67 درصد و نصب هرگونه سانتریفیوژ پیشرفته اضافی را متوقف کند، تولید فلز اورانیوم را متوقف کند و پیروی از پروتکل الحاقی را بازگرداند. این اقدامات می تواند بحران فوری عدم اشاعه را خنثی کند.
زمانی که ایران تأیید کرد که میتواند نفت خود را صادر کند، درآمد را به کشورش بازگرداند و به داراییهای خود در خارج از کشور دسترسی پیدا کند، که بیش از دو هفته طول نمیکشد، طرفها میتوانند وارد مرحله (های) بعدی از جمله کاهش تحریمهای اضافی توسط ایالات متحده و حمل مواد شکافت پذیر اضافی و از بین بردن سانتریفیوژها توسط ایران.
تهران تاکنون درباره معنای راستیآزمایی مبهم بوده است، اما نباید آستانههای خاصی را برای فروش و بازگرداندن درآمد قائل شود، زیرا بازگشت آن به بازار جهانی نفت تابعی از دینامیک عرضه و تقاضا است. علاوه بر این، تا زمانی که ایران در لیست سیاه FATF باقی بماند، موانع قانونی برای بازگرداندن بخشهای بزرگی از داراییهایش به کشور وجود خواهد داشت. به این ترتیب، اگر ایران توانایی انجام این فعالیتها را بدون موانع مرتبط با تحریمها داشته باشد، طرفها باید تأییدیه را دریافت کنند.
5. اقدامات تکمیلی
گروه بحران بر این باور است که خارج از مذاکرات هستهای، گروه 1+5 باید گفتگوی بین ایران و همسایگان عرب آن را تشویق کند.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد یا یک گروه اصلی از کشورهای اروپایی باید از یک طرح گفتگوی منطقهای حمایت کنند که ایران، عراق و شش همسایه خلیجفارس آنها (عربستان سعودی، امارات، قطر، عمان، کویت و بحرین) را گرد هم میآورد تا در مورد اعتماد متقابل بحث کنند و به ایجاد اقداماتی که می تواند به ترتیبات امنیتی همکاری پایدار در منطقه خلیج فارس منجر شود، مبادرت ورزند.
غرب همچنین باید با ایران در مورد موضوعات مورد علاقه مشترک، مانند پناهندگان افغان، عملیات مبارزه با مواد مخدر یا مبارزه با همه گیری کووید -19 همکاری کند.
این گزارش مدعی است: تهران به نوبه خود باید به طور اساسی به سرنوشت بازداشت شدگان دارای تابعیت دوگانه ایرانی و غربی بپردازد. پیشرفت در این زمینه، همراه با ارائه منابع واکسنهای کووید -19، میتواند فضای مثبتتری را ایجاد کند. واشنگتن همچنین باید تضمین کند که دسترسی ایران به تجارت بشردوستانه بدون در نظر گرفتن سرنوشت برجام بلامانع است.
فصل پنجم: نتیجه گیری
این گزارش در فصل پایانی آورده است: هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین رویکردی در تقویت مجدد برجام موفق باشد. ایران ممکن است به دلایل مختلفی مصمم به عبور از آستانه هستهای باشد. یکی از مهمترین دلایل ممکن است ارزیابیاش از سرنوشت متضاد رهبران مختلف باشد که فعالیتهای هستهای آنها برای واشنگتن نگران کننده بوده است؛ ایالات متحده، صدام حسین در عراق را با این فرض که او در حال توسعه سلاحهای کشتار جمعی است سرنگون کرد، حتی اگر سازمان ملل ارزیابی کرده بود که عراق دیگر درگیر فعالیتهای مرتبط با سلاح های هسته ای نیست. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی [ناتو] به حکومت معمر قذافی در لیبی حتی پس از اینکه برنامه هستهای خود را رها کرده بود، حمله کرد. دولت ترامپ در حالی که با کره شمالی مجهز به سلاح هستهای با سطح خاصی از احترام رفتار میکرد، در قبال ایران با برنامه هستهای ذیل محدودیت سیاستی را دنبال کرد که با تغییر رژیم همارز بود. با وجود تمام انزوا و مشکلات اقتصادی که پیونگ یانگ برای خود ایجاد کرده است، تسلیحات هستهای یک بیمهنامه بوده است، و رهبران ایران نیز ممکن است آن را به اندازه کافی برای تحمل هزینهها جذاب بداند.
اما هشدار گرایی نباید جایگزین عقل شود. داشتن توانایی ساخت سلاح هستهای، مساوی با داشتن سلاح یا حتی لزوما حرکت بیشتر به سمت آن نیست. نقطه گریز هستهای، که یک مفهوم مصنوعی است، ممکن است معیار مفیدی برای اندازهگیری فاصله بین توانمندیهای هستهای غیرنظامی و نظامی بالقوه یک کشور باشد، اما نباید بهعنوان ناقوس جنگ تلقی شود. نه آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و نه اسرائیل شواهدی مبنی بر تصمیم ایران برای رسیدن یا عبور از آستانه هستهای مشاهده نمیکنند، و حتی در صورت اراده نیز احتمالاً بیش از یک سال تا توان ساخت و عملیاتی ساختن آن فاصله دارد. ایران به نوبه خود به صراحت اعلام کرده است که حداقل در حال حاضر قصدی برای غنی سازی اورانیوم با خلوص 90 درصد حتی در صورت شکست مذاکرات برجام ندارد. وضعیت نهفته هستهای* به وضوح ریسکهایی را به همراه خواهد داشت، اما همچنین حملات پیشگیرانه [ادعایی] نیز مملو از خطراتی است که میتواند تشدید تنشهای گستردهتری را برانگیزد.
Nuclear Latency یا وضعیت هستهای نهفته یا وضعیت آستانه هستهای، شرایط کشوری است که فناوری ساخت سریع سلاحهای هستهای را دارد، بدون اینکه واقعاً این کار را انجام داده باشد. از آنجا که چنین قابلیت نهفتهای توسط معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای ممنوع نشده است، گاهی اوقات آن را «گزینه ژاپن» می نامند، زیرا ژاپن یک کشور «پاراهستهای» در نظر گرفته می شود، که مصداق بارز آن است. کشوری با توانایی فنی کامل برای توسعه سریع سلاح هستهای که مواد، تخصص و ظرفیت فنی لازم برای ساخت آن را دارد. با این حال، نهفتگی هستهای حاکی از هیچ گونه نیات خاصی از سوی دولتی که به عنوان کشور نهفته هستهای شناخته شده است، نیست.
خوشبختانه بدترین سناریو برای واشنگتن و تهران اجتناب ناپذیر نیست.
ترجیح بایدن برای اجتناب از درگیری های نظامی از طریق میز دیپلماسی بر مبنای رویکردی منعطف و عملگرایانه که برای دستیابی به یک توافق مورد نیاز است، میتواند موفق شود، حتی اگر برخی از اعضای کنگره کار توافق را برای او دشوار کنند.
در همین حال، رئیسی همتای ایرانی او که همطیفهای محافظهکارش اکنون تمام اهرمهای قدرت را در ایران کنترل میکنند، نسبت به دولت میانهروتر روحانی با مقاومت داخلی کمتری مواجه خواهند شد. او نباید بگذارد «کمال دشمن خوبیها باشد»*.
اشاره به عبارت معروف ولتر فیلسوف فرانسوی "Le mieux est l'ennemi du bien" دارد که ترجمه تحتاللفظی آن "کمال دشمن خیر است" میباشد، اما مضمون آن این است که در همه فرآیندها یا فعالیتهای انسانی برای دستیابی به سطحی از موفقیت، یافتن تعادل معقول بین هدف مورد نظر و منابع و شرایط موجود لازم است.
شش سال پس از اجرایی شدن برجام، زمان بیشتری صرف تلاش برای نجات آن شده است تا اجرای شرایط آن.
این که علیرغم فروپاشی قریب به اتفاق دو پایه توافق هستهای (محدودیتهای هستهای در ازای لغو تحریمها) همچنان چارچوب مرجع مذاکرات بینالمللی باقی میماند، دو حقیقت دیگر را برجسته میکند؛
1. برای ایالات متحده و سایر امضاکنندگان 1+5، هیچ جایگزین بهتری برای پیشبرد منافع آنها در زمینه عدم اشاعه وجود ندارد.
2. برای ایران، اگر به دنبال منافع اقتصادی تجارت عادی و سود دیپلماتیک تعامل سازنده باشد، جایگزین بهتری وجود ندارد.
تغییر نگرش منطقهای نسبت به برجام بر این امر تأکید میکند که هر آنچه در سال 2015 به عنوان نواقص برجام دیده شد به مراتب از جنبههای منفی فروپاشی آن کمتر نگرانکننده است. اعراب حاشیه خلیج فارس و اسرائیل زمینه های بی شماری از اختلاف نظر با ایران را فراتر از پرونده منع اشاعه دارند، اما استراتژی های صرفاً قهری و نگرش های حاصل جمع صفر هیچ یک از این موارد را کاهش نداده است، در حالی که توان هستهای ایران تنها افزایش یافته است. گروه رو به رشدی از کارشناسان امنیتی اسرائیل اکنون خروج ایالات متحده از برجام را یک گل به خودی استراتژیک میدانند. ریاض و ابوظبی از بازسازی این توافق به عنوان مبنایی برای تعامل اقتصادی و سیاسی گستردهتر حمایت میکنند. این تغییر تمایلات قلبی ممکن است به احیای معامله کمکی نکند، اما مطمئناً به آنچه با شکست از دست میرود اشاره دارد.
برخی واقعیت ها به راحتی رد می شوند؛ در تهران، خوشبینی در مورد توانایی دولت برای مدیریت مالی، بیاعتنایی به انزوای دیپلماتیک که در صورت شکست مذاکرات، ایران با آن مواجه میشود، و دست کم گرفتن تمایل غرب برای مقابله، از جمله بطور قهرآمیز، ممکن است منجر به اشتباه محاسباتی شود محافظهکاران را وسوسه میکند تا با تحریکات بیشتر هستهای یا منطقهای، دست خود را بیش از حد بازی کنند. از آن سو برای ایالات متحده و اروپا، صحبت از فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی هماهنگتر (آلترناتیو احتمالی غرب برای شکست مذاکرات) نباید به عنوان بهانه ای برای اجتناب از سازش های دشوار و تفکر خلاق مورد نیاز برای موفقیت پلن A، و یا برای کم اهمیت جلوه دادن خطرات و جنبه های منفی گزینه های پلن B باشد.
تجربه سالهای گذشته به ما آموخته است که در صورت نابودی برجام چه انتظاری داشته باشیم. این سناریو حادترین نگرانیهای تشدید بحران عدم اشاعه را با اشتعالپذیری یک بحران منطقهای در حال جوشش و عدم اطمینان ناشی از عمیقتر شدن بحران اقتصادی برای ایران ترکیب میکند.
هدر دادن این آخرین فرصت برای زنده نگه داشتن معامله، به عبارت دیگر، احتمالاً فاجعه خواهد بود.
تهران / واشنگتن / بروکسل، ژانویه 2022
همچنین بخوانید