ابراهیم رییسی؛ سیاست هم مثل تجارت، آن سوی جرأت است؟/ جمعیت یا جماعت
روزنامه سازندگی به نقل از محسن هاشمی رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران نوشته «سید ابراهیم رییسی مخالف برخوردهای تند و سلبی درباره حجاب است اما جرأت ندارد نظرش را به صراحت بیان کند.» اگر فرض جرأت نداشتن را درست بدانیم این امر برای رییسی فضیلت است یا کاستی؟ در این که تجارت آن سوی جرأت است تردید نیست. اما در عرصه سیاست چه؟ آیا میتوان در لفافه سخن گفتنها و تردیدهای آقای رییسی...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - روزنامه سازندگی به نقل از محسن هاشمی رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران نوشته «سید ابراهیم رییسی مخالف برخوردهای تند و سلبی درباره حجاب است اما جرأت ندارد نظرش را به صراحت بیان کند.»
هر چند خود او در این مصاحبه به سخنان رییس جمهوری در شب 21 رمضان (برخی تصور می کنند تنها جلوه منکر حجاب است) استناد کرده و خبرنگار سخنان دستیار حقوقی او (خانم پاد) را یادآور شده که خدمات ندادن به شهروندان بر اساس داشتن یا نواشتن پوشش موی سر را با اصول 19 و 20 قانون اساسی مغایر دانسته اما نکات دیگری را هم می توان اضافه کرد که نشان می دهد ابراهیم رییسی اگر هم مایل باشد نمی تواند با وضعیت فعلی که جامعه را دوقطبی کرده موافق باشد. نه تنها او که از سخنان رییس مجلس - محمد باقر قالیباف- هم موافقت برنمی آید چرا که در سال 84 و در انتخابات ریاست جمهوری آن سال مخالفت خود را برخوردهای سلبی اعلام داشته و توافق بر سر حداقل ها را چاره کار دانسته بود.
شاید برخی نپذیرند ولی بعید نیست که رییس قوه قضاییه هم با این وضع موافق نباشد. کشف این ناحرسندیها ولو ابراز نشود پیچیده نیست:
اول این که رییسی به 1404 هم فکر میکند. درست است که اگر بنا بر انتخابات بیرقیب دیگر باشد میتواند به استمرار ریاست جمهوری بیندیشد اما به هر رو باید در کارزار انتخاباتی شرکت کند. در گرماگرم رقابتهای 1404 چه کنند؟ بگیروببند راه بیندازند و بگویند به ما رای بدهید؟ یک رییس جمهوری دوست دارد با همه شهروندان گفتوگو کند و در وضعیت فعلی هر زنی که پوشش حداکثری ندارد از دایره مخاطبان بیرون است. این امر درباره قالیباف بیشتر صدق میکند. چرا که او هم یا در اسفند همین امسال یا دوباره آهنگ مجلس میکند یا آماده میشود تا بخت خود را برای 1404 بیازماید و ناگزیر از موضع درباره حجاب اجباری است و تایید وضعیت فعلی جلب کننده آرا نیست.
دوم این که اگر دولت در اقتصاد و تورم و آزادیهای سیاسی موفق بود و تنها به حجاب گیر میدادند توجیه داشت. در هر حال حاضر که از در و دیوار این دولت ناکامی می ریزد این قصه هم قوز بالا قوز شده و دولت را از چشم خیلیها انداخته است.
سوم این که کار اجرایی افراد را واقع گرا می کند. همین آقای رییسی در سال 95 و بعد از قطع رابطه با عربستان سعودی در زنجان در ستایش رابطه نداشتن با آل سعود سخن گفت ولی حالا قرار است اگر وضعیت جسمانی پادشاه عربستان اجازه دهد میزبان او در تهران باشد یا در ریاض به دیدار او برود. یا به جای آن که در مقام یک روحانی شیعه بر شیعه ستیزی طالبان بتازد نماینده طالبان در تهران را به ضیافت افطار دعوت می کند. چرا که سیاست فن واقعیتهاست و تحمیل کننده.
چهارم این که در بستهترین حکومت ها هم نمیشود که هم آزادی سیاسی ندهی هم در فرهنگ و جامعه سخت بگیری. یک جا را باید باز بگذاری! این را دیگر هر که اندکی در قدرت تجربه داشته باشد میداند. اگر بخواهیم مراقب آذربایجان در شمال و افغانستان در شرق باشیم باید رابطه با جنوبیها در خلیج فارس را سامان دهیم. با همه که نمیشود درافتاد. حالا تصور کنید دولتی هم با تورم و تحریم دست به گریبان باشد و هم در کنترل قیمتها درمانده باشد و هم بخواهد با یارانه نقدی جلب رضایت کند و هم به خاطر پوشش ناراضیتراشی شود. هم چوب را بخورد هم پیاز را. کی دوست دارد هم چوب را بخورد هم پیاز را؟ ضمن این که اگر بنا بر حکومت هدایتی به جای رضایتی باشد نیاز به قربان صدقه مردم رفتن نیست.
درست است که ابراهیم رییسی نمیخواهد پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد و این طعنه رواج یابد که تنها دستاورد او به رسمیت شناخته شدن بی حجابی بوده اما هر قدر آستانه تحمل جامعه کمتر شود مجال اجرای پروژههایی ناگزیر مثل افزایش قیمت بنزین هم به تبع قیمت دلار هم از دست میرود. کما این که ماندهاند با قیمت بنزین چه کنند. روشن است که ادامه روند فعلی و عرضه قیمت بنزین ارزانتر از آب معدنی را جاییناچارند متوقف کنند اما چگونه گران کنند در حالی که خود منتقد شیوه آبان 98 بودند و به تعبیر مهندس عبدی حالا بومرنگ به جانب خودشان برگشته است. گران نکنند ضرر میدهند و جدای ضرر وقتی از 114 میلیون لیتر در روز هم در آخر پارسال گذشت چگونه تامین کنند؟ گران کنند و از قبل اعلام کنند با شعار سال برای مهار تورم نمیخواند و انفجار تورمی پیش می آورد و اگر ناگهان گران کنند آن وقت آن همه انتقاد از دولت قبل چه میشود؟ اگر حسن روحانی میتوانست زیرکانه و معنی دار بگوید من هم صبح جمعه باخبر شدم تا مسوولیت نهادهای دیگر را یادآور شود ابراهیم رییسی این را هم نمیتواند بگوید!
جدای اینها طرحی که موفقیت آن در گرو عملیات پلیسی است عملا دولت را کنار می زند در حالی که در نظر مردم دولت متولی آن است.
در مواجهه با سخنان محسن هاشمی رییس دولت یا سخن گویان و نزدیکان او سه گزینه دارند: نخست این که سکوت کنند. این سکوت علامت رضایت تلقی خواهد شد و مهر تایید. چرا که در قبال اظهاراتی به مراتب کم اهمیت تر که تیتر یک رسانه ها هم نشده موضع می گیرند و تایید و تکذیب می کنند.
دوم این که همان مواضع قبلی را تکرار کنند که اتفاقا اشارات هاشمی هم به همان لفافه گویی هاست و تکرار آنها تایید ادعای اوست نه تکذیب. مشخص است که یک روحانی شیعه از حجاب دفاع می کند. بحث بر سر این نیست. بر سر تهدید شهروندان به قطع خدمات است. یعنی دولت از همه مالیات می گیرد تا تنها به موافقان خودش خدمات بدهد!
سوم این که رییسی را ناگزیر میکند از مبهم گویی به درآورد و موضع باب میل رادیکالها بیان کند. در این حالت هم کم میآورد چون مهارت های آن را ندارد و هر بار که تند کرده ثمری ندیده است. ماجرای مگس وسیمرغ را از یاد نبرده ایم.
چهارمی اما داستان را جالبتر میکند. مدعای محسن هاشمی این است که رییسی مخالف است اما جرات ابراز مخالفت ندارد. حالا اگر بخواهد بگوید جرات دارم باید مخالفت کند و اگر سکوت کند گزاره او تایید شده و اگر بگوید مخالف نیستم و جرات دارم بگویم موافقم و یک نشان خدمت هم بر سینه فرماندهان مربوطه نصب کند آن وقت باید مسوولیت اقدامات آتی را بپذیرد که قابل پیش بینی نیست.
فراموش نکنیم پروژه حکومت یک دست با این پیش فرض اجرا شد که مطالبات جامعه دیگر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی نیست و کافی است دولت از داراها بگیرد و به ندارها بدهد. روغن را گران کند و پول آن را صرف یارانه کند. به جای برجام با چین و روسیه رابطه برقرار کنند و قس علی هذا و دیگر حساب نکرده بودند که داستان مهسا طبقه متوسط را با مطالبات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دوباره بیدار می کند یا روسیه به اوکراین حمله می کند و خیلی نمی شود روی آن حساب کرد یا چین حمایت خود را به تنش زدایی با سعودی منوط می کند.
ادامه برخوردهای فعلی ابراهیم رییسی را از رییس جمهوری برای همه اعم از زن مرد چه با چادر چه روسری چه بی روسری و چه ریش تراشیده و چه با ته ریش به رییس جمهور یک طیف خاص و نه همه مردم ایران با علاقه ها و سلیقه های متنوع محدود میکند که چه 10 میلیون نفر باشند چه 15میلیون نفر قطعا 85 میلیون نیستند.
تکیه کلام مرحوم عمویمکه آدم ریسک پذیری بود و به استقبال خطر میرفت و از ضرر ابا نداشت این بود: تجارت آن طرف جرأت است. درباره سیاست اما با قاطعیت نمیتوان چنین ابراز نظر کرد. چرا که هر چند مردم برای سیاسیونی با دل و جرأت بیشتر کف میزنند و هورا میکشند وقتی حذف میشوند همان مردم آنان را به سیاست نادانی متهم میکنند و میگویند وقتش نبود! لفافه گویی ها و تردیدهای آقای رییسی را اما نمیتوان به ترجیح آینده بر حال و فرصت شناسی نسبت داد چرا که میدان بازی برای او همین زمان حال است و بعید است بختی برای آینده داشته باشد و به تعبیر گزارشگران فوتبال زمان برای او به تندی سپری میشود.
تماشاخانه