احیای قلبی روی اقیانوس؛ با عملهای جراحی تیم پزشکی ناوگروه86 آشنا شوید + فیلم
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ پوشیدن لباس سفید پزشکی برای دکتر «حمیدرضا طاهرنیا»، حکایت یک تیر و چند نشان بود. روزی که زیر پرچم ارتش جمهوری اسلامی ایران، در لباس پزشک برای حفظ جان بیماران قسم یاد کرد، جسم و قلب و روح و جانش برای یک عهد بزرگ دیگر هم، همقسم شدند؛ برای حفظ آب و خاک و مرز و ناموس وطن. و برای یک ایرانی عاشق، این یعنی نهایت خوشبختی. داستان زندگی پسر باهوش و درسخوان مشهدی نه وقتی که نامش در میان پذیرفتهشدگان رشته پزشکی قرار گرفت، به نقطه اوج رسید و نه وقتی که بعد از سالها با پوشیدن پیراهن نیروی دریایی ارتش، آرزوی نوجوانیاش رنگ واقعیت گرفت. عضویت در ناوگروه 86 و شرکت در ماموریت کمنظیر دریانوردی دور دنیا، نهفقط نقطه عطف داستان زندگی دکتر طاهرنیا بلکه پاداش 28 سال خدمت متعهدانه او در کسوت پزشک ارتش بود.
روز پزشک، بهانه شیرینی بود برای گفتوگو با دکتر حمیدرضا طاهرنیا، متخصص بیهوشی، تا در مقام فرمانده بهداشت و درمان ناوگروه 86، از اتفاقات بزرگ و کوچکی بگوید که در 234 روز دریانوردی بدون توقف دور دنیا، تخصص و تجربیات پزشکی او و همکارانش را به چالش کشید؛ آزمونهای سختی که موفقیت در آنها، نام تیم پزشکی ماموریت کد 360 را پرآوازه کرد.
دکتر «حمیدرضا طاهرنیا»، متخصص بیهوشی و فرمانده بهداشت و درمان ناوگروه 86
*در نگاه اول، فاصله بعیدی میان این دو موقعیت به نظر میرسد؛ «پوشیدن لباس پزشکی» و «فعالیت در ارتش». اما سالهاست شما با همین ترکیب، معرفی میشوید؛ پزشک ارتش جمهوری اسلامی ایران. شروع جذابی خواهد بود اگر برایمان بگویید شما اول، پزشک بودید و به ارتش ملحق شدید یا علاقه به حوزه پزشکی، از شما یک ارتشی پزشک ساخت؟
- من از دوره نوجوانی علاقه خاصی به سیستم نظامی داشتم. حتی بعد از پایان سوم راهنمایی، تصمیم گرفتم وارد سپاه شوم. بعد که تحقیق کردم متوجه شدم هرچه با مدارج علمی بالاتر وارد سپاه یا ارتش شوی، بهتر و کاملتر میتوانی خدمت کنی. دانشآموز خوبی هم بودم و با معدل بالا، جزء نفرات ممتاز دبیرستان بودم. اینطور بود که سال 74 بعد از شرکت در کنکور و قبولی در رشته پزشکی، وارد ارتش شدم. بهاینترتیب، میتوانستم در هر دو زمینه موردعلاقهام فعالیت کنم. در مقطع پزشکی عمومی، محل خدمتم، دانشگاه افسری امام علی (ع) تهران و محل تحصیلم، دانشگاه شهید بهشتی. بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی، بلافاصله در دوره تخصص قبول شدم. در این مقطع، نیروی دریایی را انتخاب کردم و چهار سال دوره تخصص را در نیروی دریایی و در رشته بیهوشی دانشگاه جندیشاپور اهواز گذراندم. در پایان دوره تخصص، از سال 89 به عنوان یک پزشک متخصص وارد سیستم نیروی دریایی شدم.
*چرا نیروی دریایی؟
- با اینکه نمرات نظامی و نمرات علمیام، بالا بود و میتوانستم هرکدام از نیروهای ارتش را انتخاب کنم اما با توجه به علاقه خاصی که به دریا داشتم، نیروی دریایی را انتخاب کردم.
*نظر خانواده چه بود؟ وقتی خبردار شدند فرزند درسخوانشان که پزشک آینده کشور است، تصمیم دارد وارد ارتش شود، چه واکنشی داشتند؟
- ازآنجاکه میدیدند واقعاً به فعالیت در ارتش علاقه دارم و نسبت به تصمیمی که گرفتهام، مصمم هستم و هدف مشخصی برای خودم دارم، نهتنها مخالفت نکردند بلکه همراه و حامی من در این مسیر بودند.
دکتر طاهرنیا در کنار امیر دریادار «شهرام ایرانی»، فرمانده نیروی دریایی و اعضای ناوگروه86
*بعد از این مقدمه، به موضوع اصلی گفتوگو بپردازیم؛ ماموریت جذاب و البته خطیر دریانوردی دور دنیا. براساس شنیدهها، اعضای ناوگروه 86 بعد از گزینشهای سخت، برای شرکت در این ماموریت مهم انتخاب شدند. این موضوع درباره اعضای تیم پزشکی هم وجود داشت؟
- بله. برای ماموریت کد 360، در هر حوزه، بهترینها انتخاب شدند. درخصوص حضور خودم در ناوگروه 86، باید بگویم این نتیجه یک سیر طولانی است. من در حال حاضر، 46 سالهام و تا زمان بازنشستگیام تقریباً یک سال و نیم باقی مانده. یعنی چیزی حدود 28 سال سابقه خدمت در نیروی دریایی و ارتش دارم. قبل از این ماموریت خاص هم، در دو ماموریت دریایی شرکت کرده بودم و همین موارد، ملاک انتخابم برای شرکت در ماموریت دریانوردی دور دنیا شد.
*قبل از ماموریت کد 360 در چه ماموریتهایی شرکت داشتید؟
- سال 85 و قبل از شروع دوره تخصص، بهعنوان پزشک عمومی در ماموریت یک ماههای با ناو البرز حضور داشتم. سال 90 هم بهعنوان پزشک متخصص در یک رزمایش با ناو خارک شرکت داشتم. آنجا برای اولین بار در جریان برگزاری رزمایش، متخصص بیهوشی و متخصص جراح در ناو حضور پیدا کردند.
*اینجا فرصت خوبی است که برای ما و مخاطبان این گفتوگو بفرمایید اساساً چه نیازی است که تیم پزشکی، متخصص بیهوشی و جراح در رزمایشها و ماموریتهای نظامی حضور داشته باشند؟
- این موضوع در همه ماموریتها، یکسان نیست. بسته به شرایط ماموریت شامل مدت زمان و حساسیت آن، حضور پزشکان متخصص، ضرورت پیدا میکند. مثلاً در ماموریتهایی مثل رزمایش که احتمال جراحت و آسیب برای نیروها وجود دارد، یکی از پیشبینیهای لازم، حضور تیم تخصصی پزشکی است. به هر حال حضور متخصص بیهوشی و جراح در صحنه رزمایش، هم قوت قلب برای نیروهاست و هم اگر خدای ناکرده اتفاق ناگواری بیفتد، تیم پزشکی در لحظه میتواند به مجروحان و مصدمان کمک کند و در نجات جان افراد مؤثر باشد.
*چه زمانی ماموریت مهم دریانوردی دور دنیا به شما ابلاغ شد؟
- تیر ماه 1401 اعلام شد بهعنوان متخصص بیهوشی ماموریت کد 360 انتخاب شدهام اما یک هفته قبل از شروع ماموریت، از طرف فرماندهی اعلام کردند با توجه به سابقه کاری، تخصص بیهوشی و تجربه دو ماموریت قبلی، مرا بهعنوان فرمانده بهداشت و درمان ناوگروه 86 و رئیس تیم پزشکی این ماموریت انتخاب کردهاند. این موضوع، هم افتخار بزرگی برای من بود و هم، مسؤولیتم را سنگینتر میکرد.
*گویا همه افراد برای شرکت در ماموریت کد 360، مختار بودند...
- بله. هیچکس به اجبار در این ماموریت شرکت نکرد.
*با این حساب، نظر خانوادهها در حضور یا عدم حضور نیروها در این ماموریت، تاثیر بسزایی داشته. خانواده شما در مواجهه با خبر ماموریتی که قرار بود 8 ماه طول بکشد، چه واکنشی داشتند؟
- به طور طبیعی، کنار آمدن با چنین ماموریتی، برای خانواده مشکل است. با دو فرزند 14 و 6 ساله، قطعا مدیریت زندگی در غیاب من، برای همسرم مشکل بود. ما درواقع، یک سال تحصیلی از خانواده دور بودیم. اما با این حال، وقتی اهداف و اهمیت ماموریت کد 360 را تا حدی برایشان توضیح دادم، پذیرفتند و همراهی کردند. قطعاً اگر همراهی و صبوری همسران و خانوادههای اعضای ناوگروه 86 نبود، اصلاً امکان نداشت این ماموریت به سرانجام برسد. به هر صورت، در آخرین روزهای شهریور سال 1401، من از بوشهر، شهر محل سکونتمان به بندرعباس رفتم و از اول مهرماه، ماموریت ما شروع شد.
*آنچه ما در بازدید میدانی از ناوگروه 86 شامل ناوشکن دنا و ناوبندر مکران در ساحل خلیج فارس دیدیم، دو ناو بسیار پیشرفته و مجهز بود که به دست توانمند متخصصان ایرانی ساخته شده بود. یکی از جذابترین امکانات موجود در ناوبندر مکران، تجهیزات پزشکی تخصصی ازجمله اتاقهای جراحی بود. به عبارتی در ناوبندر مکران، یک بیمارستان با تمام امکانات ایجاد شده بود. این موضوعی است که برای کمتر کسی قابل تصور است...
- درست است. ما یک سیستم کامل بیمارستانی اعم از آزمایشگاه، رادیولوژی، آیسییو، اتاق عمل و بخش بستری را در ناوبندر مکران فراهم کردیم و کلیه خدمات بیمارستانی را به نیروها ارائه میکردیم. به طور کلی، ازآنجاکه ناوبندر مکران به عنوان یک ناو لجستیکی و پشتیبانی در نظر گرفته شده بود، از طرف اداره بهداشت و درمان نداجا تصمیم بر این گرفته شد که سیستم مجهز بیمارستانی را داخل این ناو پیاده کنند و با درایت فرماندهی محترم اداره بهداشت و درمان و سایر همکاران، این ایده به عمل درآمد. اما بخشی از امکانات و تجهیزات در سیستم پزشکی درمانی ناوبندر مکران، به طور ویژه برای ماموریت طولانی کد 360 پیشبینی و تدارک دیده شد.
یکی از اتاق های عمل بیمارستان ناوبند مکران
*کدامیک از امکانات ویژه در بخش بیمارستانی ناوبندر مکران، به طور خاص برای این ماموریت تدارک دیده شد؟
- علاوهبر بهروزرسانی تجهیزات قدیمی و تعمیر برخی تجهیزات، یک امکان ویژه به نام دستگاه نگهداری فرآوردههای خونی به سیستم بیمارستانی ناوبندر مکران برای این ماموریت اضافه شد. خوب است بدانید در کل ایران دو نمونه از این دستگاه وجود دارد که یکی از آنها در سازمان انتقال خون تهران است و دیگری در بیمارستان ناوبندر مکران!
شاید بپرسید چه نیازی به وجود این دستگاه در ناوبندر بود؟ ازآنجاکه قرار بود در این ماموریت، 8 ماه روی آب باشیم و فقط طی کردن عرض اقیانوس آرام، بیش از 2 ماه زمان میبرد و در این شرایط، برای مدت طولانی دسترسی به هیچ کشور و هیچ خشکی نداشتیم، به همین دلیل این دستگاه نگهداری فرآوردههای خونی را تهیه کردیم که اگر خدای نکرده اتفاقی برای نیروها افتاد که نیاز به تزریق خون بود، به مشکل برنخوریم. جالب است بدانید این دستگاه، کیسههای خون را در دمای منفی 80 درجه نگهداری میکند و با این ظرفیت، ما کیسههای خون را که در حالت معمول بیشتر از یک ماه نمیشود نگهداری کرد، میتوانستیم به مدت بیش از یک سال در این شرایط نگهداری کنیم.
*با این تمهیدات ویژه، به نظر میرسد تیم پزشکی ناوگروه 86، این ماموریت طولانی را با کمترین چالش از سر گذرانده باشد...
- درست برعکس! ما در این ماموریت، چند چالش جدی در زمینه پزشکی داشتیم که به لطف خدا، موفقیت در آنها، ماموریت کد 360 درجه را برای ما خاطرهانگیز کرد.
از شوک قلبی به بیمار در ناو تا انتقال به بیمارستان توسط بالگرد
*مشتاقیم برایمان از این موقعیتهای چالشبرانگیز بگویید.
- مهمترین و سختترین موقعیت، در همان شروع عملیات اتفاق افتاد. 2 هفته از آغاز ماموریت میگذشت که نزدیک بندر بمبئی در هند، یکی از همکاران جوان ما با 32، 33 سال سن، با علائمی مثل تعریق شدید، عرق سرد و بیقراری به بیمارستان ناوبندر مکران مراجعه کرد. از قضا آن موقع، من بهاتفاق همکار جراحمان و یکی دو نفر دیگر از همکاران برای بازدید به ناوشکن دنا رفته بودیم. آن نیروی ناخوشاحوال، توسط پزشک عمومی ما ویزیت و بستری شده و تحت درمانهایی مثل سرمتراپی قرار گرفته بود. بعد از اینکه به ناوبندر مکران برگشتیم، به من اطلاع دادند چنین بیماری با چنین علایمی در بیمارستان بستری است. دستور دادم از او نوار قلبی بگیرند. در بررسی نوار قلب، متوجه ریتم نامنظم قلب او شدم. بلافاصله بیمار را تحت مانیتور قلبی قرار دادیم. بررسی که کردیم دیدیم بله، ایشان یک ریتم خطرناک قلبی دارد؛ بدون اینکه سابقه ناراحتی قلبی داشته باشد. به این نتیجه رسیدیم که اگر این ریتم خطرناک درمان نشود، میتواند باعث ایست قلبی و مرگ فرد شود. اینطور بود که شروع به رایزنی با همکارانمان در ایران کردیم. طی تماس با ایران و مشورت که با همکاران اداره بهداشت تهران، همکاران بخش قلب بیمارستان گلستان و همکاران متخصص قلب در بیمارستان بندرعباس ایستگاه سیدالشهداء (ع)، با اتفاق نظر تمام همکاران، به این نتیجه رسیدیم که نیاز است به بیمار ایشان شوک بدهیم تا ریتم قلبیاش اصلاح شود.
اما بیمار، کاملاً هوشیار بود. در این شرایط، طبق روال پزشکی باید ابتدا بیمار را بیهوش میکردیم و بعد به او شوک قلبی میدادیم. با وجود مشورت با پزشکان مختلف، در نهایت، مسؤولیت این کار بر عهده من گذاشته شد. یا باید به بیمار شوک قلبی میدادیم یا او را به همان شکل نگه میداشتیم تا فردا صبح به بندر بمبئی برسیم و او را به بیمارستان منتقل کنیم. شرایط سختی بود. با توجه به شرایطی که بیمار داشت و هر لحظه احتمال میدادیم خدای نکرده دچار ایست قلبی شود، بعد از صحبت با فرمانده ناوگروه 86 و رئیس اداره بهداشت و درمان، در نهایت تصمیم گرفتم به مریض شوک بدهیم. بیمار را بیهوش کردم و با کمک همکاران به او شوک دادیم. خدا را شکر این فرآیند با موفقیت انجام و ریتم قلبی این همکار جوان، اصلاح شد.
*چه موقعیت دلهرهآور و چه مسؤولیت سنگینی! بعد از انجام این عملیات پزشکی حساس و خطرناک، واکنشها چه بود؟
- با انجام هماهنگیهای لازم، فردا صبح یک بالگرد از بیمارستان بمبئی روی ناوبندر مکران نشست و بیمار ما را به بیمارستان بمبئی منتقل کرد. آنجا وقتی شرح ماوقع به مسؤولان و پزشکان بیمارستان بمبئی ارائه شده بود، با تعجب گفته بودند: «شما چه امکانات پیشرفته پزشکی و چه پزشکان متبحری در ناوتان دارید که توانستهاید چنین کاری را وسط دریا انجام دهید؟! مشابه این شرایط چند سال قبل در یک ناو امریکایی اتفاق افتاده بود اما پزشکان حاضر در ناو آمریکایی جرأت نکرده بودند روی دریا به بیمار شوک قلبی بدهند و او را به همان شکل به بیمارستانی در هند منتقل کرده بودند و آنجا تحت شوک قلبی قرار گرفته بود.» بنابراین برای همه تعجبآور بود که پزشکان ایرانی چقدر کاربلد هستند و امکانات پزشکی ما در ناو چقدر کامل است که توانستهایم چنین عمل حساسی را روی دریا با موفقیت انجام دهیم.
*سرنوشت آن همکار جوانتان چه شد؟ برای درمان کامل در بیمارستان بمبئی ماند و از گروه جدا شد؟
- بله. ایشان بستری شد. به لحاظ پزشکی، این بیمار باید تحت نظر قرار میگرفت تا با ابلیشن قلبی، آن کانونی که ایجاد ریتم نامنظم در قلبش میکرد، از بین برده شود. بعد از مدتی، تصمیم بر این شد که ایشان برای تکمیل فرآیند درمان به وسیله هواپیما به ایران و تهران منتقل شود. خوشبختانه این کار با موفقیت انجام شد و ایشان در تهران تحت ابلیشن قلبی قرار گرفت و خدا را شکر، صحیح و سالم تحویل خانوادهاش شد.
اعضای تیم پزشکی ناوگروه86
*این عملیات موفق پزشکی، چه بازخوردهایی در فضای داخلی ناوهای دنا و مکران داشت و چه تاثیری بر نیروهای حاضر در این ماموریت گذاشت؟
- همه بازخوردها، مثبت بود. با توجه به اینکه فقط 2 هفته از شروع ماموریت کد 360 میگذشت که این اتفاق افتاد، موفقیت تیم پزشکی در نجات جان این همکار، دلگرمی بزرگی برای کلیه نیروها بود و این اطمینان را در آنها ایجاد کرد که ما یک تیم پزشکی آماده و متبحر در ناوگروه داریم که با یاری خدا حتی در بدترین شرایط هم اجازه نمیدهند سلامت نیروها دچار مشکل شود.
خوب است به این نکته تکمیلی هم اشاره کنم که علاوهبر بیمارستان مجهز موجود در ناوبندر مکران، ما به طور دائمی یک پزشک عمومی و یک پزشکیار مستقر در ناوشکن دنا هم داشتیم. این همکاران تیم پزشکی به صورت 24 ساعته در ناوشکن دنا حضور داشتند و مراقب سلامت نیروها بودند. این عزیزان، بسیاری از موارد را بهخوبی مدیریت میکردند و در موارد حساس هم، به صورت تلفنی از من یا همکار جراحمان مشورت میگرفتند. در مواردی هم که نیاز به مداخله پزشک متخصص یا نیاز به بستری شدن بود، این همکاران هماهنگی لازم را انجام میدادند و بیمار توسط قایق از ناوشکن دنا به ناوبندر مکران منتقل میشد و تحت درمان تخصصی قرار میگرفت.
درمجموع، آن تجربه ارزشمند احیای قلبی، باعث شد ما عملهای بعدی مثل درمان شکستگی بینی و آپاندیسیت را با اعتماد به نفس و آرامش بیشتری روی دریا انجام دهیم.
*چقدر جالب! شما در این ماموریت دریانوردی، عمل شکستگی بینی هم انجام دادید؟!
- بله. ببینید، ما میدانستیم مهمترین مقطع این ماموریت، مرحلهای است که باید عرض اقیانوس آرام را طی کنیم چون گذر از عرض این اقیانوس، حدود دو ماه و نیم طول میکشید! بنابراین، شاید بتوان گفت اصل حضور تیم تخصصی پزشکی ما در این مأموریت، برای همین مقطع بود؛ مرحله طی کردن عرض اقیانوس آرام و عرض اقیانوس اطلس که هیچگونه دسترسی به کشورهای اطراف نداشتیم و خودمان باید اقدامات پزشکی را در سریعترین زمان انجام میدادیم. در حقیقت، کار اصلی ما از ورود به اقیانوس آرام شروع میشد و جالب اینجاست که از 3 عمل جراحی که در این ماموریت انجام دادیم، دو تای آن در زمان گذر از عرض اقیانوس آرام اتفاق افتاد و نشان داد پیشبینیهای ما درست بوده.
*آن دو عمل جراحی؛ عمل آپاندیسیت و عمل شکستگی بینی، چطور انجام شد؟
- اولین عمل جراحی که در زمان طی عرض اقیانوس آرام انجام دادیم، عمل آپاندیسیت بود. جالب است برایتان بگویم این عمل را در زمانی انجام دادیم در که درگیر طوفان شده بودیم و ناو به شدت تکان میخورد! حالا حساب کنید در این شرایط که ناو مرتب تکانهای ناگهانی میخورد، بیهوش کردن بیمار و انجام عمل جراحی، چقدر سخت و حساس است. اما خدا را شکر با وجود تمام این مشکلات، توانستیم با موفقیت این عمل جراحی را انجام دهیم.
*میتوان حدس زد ماجرای شکستگی بینی یکی از نیروها، در اثر همین تکانهای شدید ناو در زمان طوفان اتفاق افتاده باشد...
- دقیقاً. ما در طول این ماموریت 8 ماهه، با 3 طوفان سهمگین برخورد کردیم. بعضی اوقات، شدت طوفان به حدی بود که ناو تا 45 درجه هم خم میشد! اما به لطف خدا و با تبحر فرماندهان، از آن شرایط سخت به سلامت عبور کردیم. البته در این تکانهای شدید و ناگهانی ناشی از طوفان، صدماتی هم داشتیم ازجمله شکستگی بینی. یک وقت خبر رسید که یکی از همکاران در اثر همین تکانهای شدید ناو، با صورت به روشویی دستشویی برخورد کرده و دچار شکستگی بینی و پارگی پیشانی شده. به سرعت وارد عمل شدیم و بیمار را برای عمل جراحی آماده کردیم. با اینکه باز هم تکانهای شدید ناو، انجام عمل را با سختی مواجه کرده بود اما با کمک خدا، این عمل حساس هم با موفقیت انجام شد و بیمار با حال عمومی خوب مرخص شد.
*این 3 عمل ویژه و سخت روی دریا، به لحاظ پزشکی، تجربیات ارزشمند و منحصربهفردی است. آیا اقداماتی برای ثبت این اتفاقات بهعنوان افتخارات گروه پزشکی ناوگروه 86 انجام شده؟
- بله. از طرف اداره بهداشت و درمان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، صحبتهایی در این زمینه شده. قرار است این 3 عمل بهعنوان تجربیات خاص ماموریتهای دریایی ثبت شود تا دیگران هم بتوانند از این تجربیات استفاده کنند.
*بسیاری از همرزمان شما در ناوگروه 86 میگفتند برای انجام این ماموریت خطیر، هیچ پاداشی جز دیدار با رهبر معظم انقلاب نمیخواهند. این آرزو هم خیلی زود محقق شد. اصلاً فکر میکردید در فاصله کوتاهی بعد از پایان ماموریت دریانوردی دور دنیا، فرصتی فراهم شود که همراه خانوادههایتان به دیدار رهبر بروید؟
- زمانی که عرض اقیانوس آرام را با موفقیت طی کردیم و به نزدیکیهای شیلی رسیدیم، این خواسته به صورت ناخودآگاه در دل اکثریت نیروهای ناوگروه افتاد که کاش وقتی این مأموریت به سلامت به پایان رسید، شرایطی فراهم شود که بتوانیم با حضرت آقا از نزدیک دیدار داشته باشیم. این خواسته قلبی از طرف همکاران مطرح شد و بعد از طریق فرماندهان هر قسمت به فرمانده ناوگروه 86 و از طریق ایشان به فرمانده نیروی دریایی منتقل شد. امیر دریادار ایرانی هم خیلی لطف کردند و هماهنگیها را برای تحقق این آرزوی نیروهای ناوگروه 86 انجام دادند.
وقتی خبر دادند خودمان را برای دیدار با مقام معظم رهبری آماده کنیم، واقعا غافلگیر شدیم. باورمان نمیشد و احساس میکردیم داریم خواب میبینیم. مخصوصا وقتی بعد از چند روز اعلام شد میتوانیم به همراه خانوادههایمان به دیدار حضرت آقا برویم، خوشحالیمان تکمیل شد.
*آن روز چه حسی داشتید؟
- من از کودکی آرزویم این بود که حضرت آقا را از نزدیک ببینم. یک بار کلاس پنجم دبستان بودم که ایشان را در مشهد در حرم امام رضا (ع) دیدم؛ البته از فاصله نه چندان نزدیک. این بار اما ماجرا فرق داشت. ما در یک دیدار اختصاصی در حسینیه امام خمینی به دیدار آقا رفته بودیم و کاملا از نزدیک با ایشان دیدار میکردیم. این افتخاری بود که نصیب ما شد و واقعاً ارزشمند بود. در حقیقت میتوانم بگویم با دیدار مقام معظم رهبری، ماموریت ما تکمیل شد.
خانوادههایمان هم از این دیدار، خوشحال بودند. با تقدیر ویژهای که حضرت آقا از همراهی و صبوری همسران ما به عمل آوردند، انگار سختیهایی که در 8 ماه غیبت ما متحمل شده بودند، جبران شد. دیدار ایشان، دلگرمی بزرگی برای خانوادهها و یک افتخار بزرگ برای همه ما بود.
دکتر طاهرنیا در جلسه با امیر دریادار دوم «فرهاد فتاحی»، فرمانده ناوگروه86
*... و صحبت پایانی؟
- روز اول ماموریت، جلسهای از طرف فرمانده ناوگروه 86 با حضور فرماندهان واحدهای مختلف در ناوشکن دنا برگزار شد. در آن جلسه، من بهعنوان فرمانده تیم پزشکی به فرمانده ناوگروه قول دادم به همراه کادر درمان، تمام تلاشمان را برای حفظ سلامت اعضای ناوگروه به کار ببندیم. قول دادم با توکل بر خدا و استفاده از تجربیات پزشکی، شرایطی فراهم کنیم که همانطور که نیروها را سالم از خانوادهها تحویل گرفتیم، به همان شکل و با سلامت کامل آنها را به عزیزانشان برگردانیم. خدا را شکر میکنم که از این آزمون، روسفید بیرون آمدیم و توانستیم به قولمان عمل کنیم.
در پایان، از همسرم، لیلا کریمی، و فرزندانم، ایلیا و بردیا برای همراهی ارزشمندشان تشکر میکنم. علاوهبراین، به تمام همرزمانم در این ماموریت؛ چه همرزمانی که در این ناوگروه حضور داشتند و چه نفراتی که از روی خشکی و در کشور خودمان، حرکت ناوگروه را رصد میکردند، واقعاً خسته نباشید میگویم و از زحماتشان تشکر میکنم. برای تمام مردم ایران هم، آرزوی سلامتی، سربلندی و افتخارآفرینی دارم.
پایان پیام /