ارابههای مرگ در جادههای غیراستاندارد / توافق در وین؛ خیلی دور، خیلی نزدیک / اروپای متحد و خاورمیانه منفعل
مرغ بازهم مسئولان را غافلگیر کرد! گره احیای برجام کجا است؟، زمزمه بازگشت کوپن، کشف اجساد در «بوچا»؛ حمله موشکی به «اودسا»، شوک عمرانخان به اسلامآباد، آغاز تق و لق آموزش حضوری! و مهاجرت بیسابقه پزشکان از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز دوشنبه 15 فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که دستور برخورد با مقصران ورزشگاه مشهد، تاکید رهبر انقلاب در محفل نورانی انس با قرآن، بازی بُرد بُرد عمران خان با آمریکا و خبرها از نزدیکی به توافق وین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
توافق در وین؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
امیرعلی ابوالفتح تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی با عنوان توافق در وین؛ خیلی دور، خیلی نزدیک در جهان صنعت نوشت: امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان در گفتوگوی تلفنی خود با گوترش گفت که به توافق در وین نزدیک هستیم. فقط هم صحبت از وزیر خارجه ایران نیست. تقریبا همه طرفها یعنی روسیه، چین، اتحادیه اروپا و آمریکا کم و بیش همین حرف را زده و تاکید کردهاند که مدت زیادی تا توافق نمانده است. در عین حال صداهایی نیز شنیده میشود مبنی بر اینکه ممکن است توافق به دست نیاید یا به زودی حاصل نشود. از این جهت صحبت امیرعبداللهیان یک واقعیت است که مذاکرات میتواند طی چند ساعت یا چند روز به نتیجه برسد به شرط اینکه آمریکاییها حاضر باشند، به تمام تعهدات خود عمل کنند. صحبت این است که همه تحریمهای بعد از هشتم می 2018 برداشته شود. یکی از این تحریمها هم تحریمهای سپاه است که در داخل آمریکا مخالفان جدی و قدرتمندی دارد. به نظر میرسد که اگر این شرط ایران تحقق پیدا نکند، توافق یا به دست نمیآید و یا به زودی حاصل نمیشود. آنطور که از مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران متوجه میشوم، ایران بحث سپاه را به طور مستقیم مطرح نمیکند. ایران میگوید هر تحریمی که بعد از هشتم می 2018 اعمال شده باید به نقطه اول برگردد. این حرف اصولی ایران است و ممکن است که منظور سپاه باشد، بسیج، دفتر رهبری، پتروشیمی، نفت، خودروسازی، بانک مرکزی و... باشد. ایران اصرار داد که اگر قرار است همه چیز به قبل از روزی که ترامپ از برجام خارج شد، برگردد آمریکا هم باید به تعهدات خود برگردد و یکی از تعهدات این بوده که هیچ تحریم جدیدی اعمال نشود. قرار گرفتن نام سپاه در فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا بعد از فرمان اجرایی ترامپ بود و بنابراین این خواسته ایران اصولی است. آمریکاییها، اما اینطور وانمود میکنند که همه چیز بستگی به مساله سپاه دارد و اگر این موضوع حل نشود، توافق نخواهد شد. این تبلیغاتی است که طرف مقابل میکند، اما واقعیت این است که ایران میخواهد همه چیز به نقطه اول برگردد و این شامل تحریمهای سپاه نیز است. البته رابرت مالی چند روز قبل گفته بود که اگر ما سپاه را هم از فهرست تروریستی خارج کنیم تحریمهای سپاه به جای خود باقی میماند. این هم حرف درستی است، چون سپاه قبل از آن هم با تحریمهایی مواجه بود. همین که آمریکا بخواهد سپاه را از فهرست تروریستی خارج کند، اما تحریمهایش را برندارد نیز یک نوع عقبنشینی است که البته نمیدانیم نظر ایران را جلب کرده یا خیر. نمیدانیم که مساله سپاه چقدر مهم است و یا اینکه اگر این مساله حل شود، مشکلات دیگری هم باقی است. اینها اطلاعاتی است که در اختیار رسانهها گذاشته نمیشود. همین قدر میدانیم که توافق نمیشود مگر آنکه بر سر همه چیز توافق بشود. یک موضوع هم حل نشده بماند چه سپاه باشد یا چیز دیگری، توافق به دست نخواهد آمد. الان هم که توافق نشده میتوان مطمئن بود که همه اختلافات برطرف نشده و نمیدانیم که اختلافات کی برطرف خواهد شد. بهترین وصف برای این شرایط خیلی دور، خیلی نزدیک است. یعنی هم میتواند عنقریب باشد و با همان سرعتی که ترامپ امضای آنچنانی خود را پای کاغذ گذاشت، انجام شود و هم میتواند طول بکشد. به هر حال حدودا بیش از یک سال از عمر دولت بایدن گذشته و پنج، شش ماه هم از دولت آقای رییسی گذشته و توافق به دست نیامده است؛ بنابراین این روند ممکن است در ماههای آینده هم به درازا بکشد.
اروپای متحد و خاورمیانه منفعل
شهاب زمانی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان اروپای متحد و خاورمیانه منفعل نوشت: آنچه که انسان را از موجودات دیگر مستثنی کرده، قدرت تفکر و تعقلی است که در وجود او قرار دارد، تا به واسطه آن، انسانیتش بیشتر نمود داشته باشد و مسیر تکامل خود را راحتتر بیابد و زندگی خود و سلامت محیط پیرامونش را بهینه سازد. با این حال، انسانها و جوامع مختلف جهان، در یک مسیر موازی و یا یکسانی قرار ندارند، بلکه گذر تاریخ و تکامل فردی و اجتماعی آنها، مسیر پیش روی آنها مشخص خواهد کرد که چگونه و چرا در این مکان قرار گرفته و یا قرار دارند. شاید اروپا را بتوان از جمله مناطقی از جهان دانست که طی قرنهای متمادی، محل نزاع و جنگهای مختلفی بوده است که از این حیث استمراری طولانی داشته است، جنگهای مذهبی در بطن اروپا و تهاجم به سایر مناطق جهان، پیشینهای نامناسب را برای حکومتهای مختلفی در اروپا ساخته است. شاید دو جنگ اول و دوم جهانی را میتوان از مهلکترین تراژدیهای بشر قلمداد کرد که طی آنها دهها میلیون انسان بیگناه کشته و میلیونها نفر نیز معلول و سرزمینهای بسیاری نیز نابود شدند. با این حال، این داستان تاسفبار، زمینهای شد تا ملتها و دولتهای این قاره، مسیر اتحادی را پی ریزی کنند تا با همگرایی اقتصادی به سمت همگرایی سیاسی، فرهنگی و امنیتی نیز سوق پیدا کنند. نگاه تعاملی و معقولانه کشورهای این قاره، یکی از نادرترین اتحادیههای سیاسی، اقتصادی و نظامی را در عرصه بینالمللی ایجاد کرد تا منافع خود را بر بنیانهای مشترکی، چون دموکراسی، حقوق بشر، فرهنگ و ارزشهای مشترک تعریف کنند و درنهایت پس از پایان جنگ سرد، در اتخاذ مواضع مشترک، نمونهای از کشور واحدی را در مجامع جهانی نشان دهند. اتخاذ مواضع مشترک در مواجهه با بحران اوکراین در مقابل روسیه و کمکها و رایزنیهای مداوم و مختلف در این خصوص، نمایشی روشن از کارکرد همگرایی این کشورها میباشد، بحرانی که نزدیک به «شش هفته» در جریان و تاکنون نیز تلفات انسانی زیادی (در مقابل سایر جنگهای دیگر) نداشته است، ولی با فشار اروپای واحد و متحدانش، تاکنون تبعات زیانبار آن کنترل شده است. در این سوی و در خاورمیانه، کشورهای مسلمان منطقه، طی هفت دهه گذشته با جنگها و بحرانهایی مواجهاند، که هریک به دلیل حضور قدرتهای مختلف منطقهای و جهانی، میتوانست جنگی جهانی محسوب شود که منجر به مرگ، معلولیت و آوارگی دهها میلیون انسان بیگناه شده و زیرساختهای بسیاری از مناطق و کشورها را به نابودی کشانده است. کشمش فلسطین اشغالی (بیش از هفت دهه)، افغانستان (بیش از 4 دهه)، لیبی (11 سال)، سوریه (11 سال) و یمن (8 سال)، هریک به عنوان بحرانی تمام عیار و با تبعات مختلفی، منطقه خاورمیانه مسلمان را به کانونهای بی ثباتی و درگیری تبدیل کرده و همچنان در جریان است. اما نکته مهم در این بین، عدم وجود عزم و اراده مصمم و مشترکی در دولتهای منطقه خاورمیانه، جهت تشریک مساعی و پایانی بر جدالهای مذکور است. چگونه مرگ میلیونها مسلمان در خاورمیانه و آوارگی دهها میلیون دیگر، دولتهای منطقه را بیتفاوت نگه داشته و برای پایان جنگهای خانمان سوز موجود، تحرک موثری دیده نمیشود؟ چگونه است که در اروپا، دادگاه جنایات جنگی در یوگسلاوی سابق تشکیل میشود یا روسیه تهدید به این مسئله میشود، ولی در خاورمیانه با جنایات بیشمار در فلسطین اشغالی، افغانستان، سوریه، عراق و یمن، همچنان انسانهای دیگری را از زندگی و امنیت محروم میکنند؟ آنچه که در مقایسه «اروپای متحد» و «خاورمیانه منفعل»، قابل رویت و مشاهده است، تفاوت دولتها و حکومتهای این دو منطقه از جهان است که یکی مدرن و برگرفته از آرای مردم خود و دیگری دولتهایی که غالبا نمایی از مدرنیته را یدک میکشند و علیرغم اینکه میتواند منافع اقتصادی و امنیتی خود را با اشتراکات فرهنگی ناشی از اسلام عجین کنند، تحرکی از خود نشان نمیدهند، زیرا در اینجا نه منافع ملتها، بلکه منافع حکومتها ارجعیت دارد. به نظر میرسد تا زمانی که دموکراسیهای حقیقی و مردم سالار در خاورمیانه حاکم نشوند، مسیر پیشروی ملتهای مسلمان منطقه، با جنگ، درگیری و مداخلات قدرتهای بزرگ عجین خواهد بود، الا اینکه ملتهای منطقه، نگاه بیتفاوت خود را به حکومتهای خود تغییر دهند تا بر پایه اشتراکات فرهنگی و منافع اقتصادی و امنیتی، مسیر واحدی را در عرصه بینالمللی در پیش گیرند.
ارابههای مرگ در جادههای غیراستاندارد
محدثه کاظمی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ارابههای مرگ در جادههای غیراستاندارد نوشت: سالانه 17 هزار نفر در تصادفات جان خود را از دست میدهند و بالغ بر 360هزار نفر مجروح یا معلول میشوند و غالبا آنهایی که مجروح یا معلول میشوند سالیان سال زمینگیر شده و ادامه عمرشان را مجبورند طور دیگری زندگی کنند. همه ساله همزمان با افزایش سفرهای بین شهری به مناسبت سال نو و تعطیلات نوروزی در ایران میزان تصادفات جادهای و تلفات انسانی بهطور قابل توجهی افزایش مییابد. این آمار در سال 1401 و تنها در ایام عید از مرز ششصد نفر عبور کرد و قصه تکراری مرگهای جادهای هر سال تکرار شد. بهطورکلی هر تصادفی که صورت میگیرد بر اثر 3 عامل انسان، جاده، وسیله نقلیه است. اگرچه پلیس راهنمایی و رانندگی در ایران، علت عمده این تصادفات را عدم توجه به جلو، سرعت غیرمجاز و عدم توانایی در کنترل وسایل نقلیه، ذکر میکند، اما استاندارد پایین خودروهای داخلی در ایران و وضعیت نامناسب جادهها را نمیتوان انکار کرد. مافیای خودروساز داخلی که بیکیفیتی تولیدش را قبول ندارد و مقصر را کیفیت جاده میداند و وزارت راه و شهرسازی که پول برای جادهسازی استاندارد اختصاص نمیدهد و خودروی بیکیفیت را بهانه میکند، هر یک توپ را به میدان دیگری میاندازند و گویا هیچ یک سعی در بهبود شرایط نمیکنند و مرگ در ارابههای خطرناک و جادههای هولانگیز رقم میخورد! آنگونه که مشاهده میشود، خودروهای ایرانی در تصادفات به جای محافظت از سرنشینان خودرو، آسیب و جراحات بیشتری به آنها وارد میکنند. تا جایی که سردار کمال هادیانفر، رییس پلیس راهور فرماندهی انتظامی، به طراحی ایربگ، ترمز و باک خودروهای داخلی نقد داشت و خودروسازان را به تغییر پلتفرم و دست بردن در قطر آلیاژ متهم کرد. دو غول خودروساز بیکیفیت داخلی که این ارابههای مرگ را به قیمتهای بالایی به خورد مردم میدهند، طرح واردات خودرو را پذیرفتند....
اما دریغ و صد افسوس که این خودروی وارداتی به هیچوجه نمیتواند در لیست کالاهای خانوار معمولی قرار بگیرد و همان چند درصد واردات هم به دهک بالای کشور اختصاص خواهد یافت و دوباره مردم میمانند و همین خودروهای هزار ایراد داخلی که چارهای جز پذیرفتن آن ندارند! بر اساس گزارشها و آمارهای اعلام شده استانهای سیستان و بلوچستان، فارس، خراسان رضوی، خوزستان و کرمان بالاترین آمار تصادفات را در ایران دارند، جدای از مساله توریستی بودن این مناطق میتوان گفت چندین شهر از این شهرها از لحاظ اقتصادی قوی نیستند و شاید این اقتصاد، جادهسازی آنها را هم نشانه گرفته باشد و جادههای آنها کیفیت مناسبی را نداشته باشند. آمار کشتهشدگان تصادفات ایران از آمار جنگهای طولانی مدت و زلزلههای مهیبی که در این سالها به وقوع پیوسته، بیشتر است. خسارت مالی و جانی و خانوادههایی که پس از این حوادث آسیبهای جدی میبینند، قابل توجه است. پس برای کاهش این تلفات در اولویت قرار دادن نقاط ضعف و همت عالی برای رفع آنها باید مدنظر قرار گیرد تا این حوادث دلخراش کم و کمتر شوند.