دوشنبه 17 اردیبهشت 1403

اردیجهنم؛ تبعات افزایش دمای زمین برای ایران و اکوسیستم‌های خاورمیانه

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
اردیجهنم؛ تبعات افزایش دمای زمین برای ایران و اکوسیستم‌های خاورمیانه

اقتصادنیوز: سال گذشته سازمان هواشناسی در گزارش‌های خود تاکید کرد که روند گرمایش فعلی زمین در 10 هزار سال گذشته بی‌سابقه است و میانگین افزایش دمای ایران با سرعتی دو برابر روند جهانی پیش می‌رود.

به گزارش اقتصادنیوز، اکنون در اواخر فروردین که دمای هوا در بسیاری از مناطق ایران و خاورمیانه خنک و دلپذیر است، خبرهایی از افزایش دما طی روزها و ماه‌های آینده منتشر شده است. پیش‌بینی سازمان هواشناسی ایران و سازمان‌های هواشناسی بین‌المللی از افزایش شدید دما حکایت دارد. اما آنچه مایه نگرانی است، نه افزایش موقتی دما در چند ساعت یا چند روز، بلکه روند افزایش دما در طول ماه‌های آینده می‌تواند مایه نگرانی بسیار باشد.

سازمان‌های جهانی از جمله ناسا و موسسه کپرنیک از احتمال بروز «وضعیت ناشناخته» برای زمین خبر داده‌اند. آنها تاکید کرده‌اند اگر روند افزایش دما در طول تابستان به همین صورت پیش برود و این روند اندکی کاهش پیدا نکند، باید به شدت برای زیستمندان زمین و تمامی اکوسیستم‌های حیاتی جهان ابراز نگرانی کرد. چیزی که این وضعیت افزایش دما را برای ایرانیان و شاید برخی از کشورهای خاورمیانه نگران‌کننده‌تر کند، وضعیت طبیعی آب‌وهوایی و اقلیمی فلات‌های خشک و نیمه‌خشک است که ایران در آنجا واقع است. به‌طور طبیعی ایران کشوری گرم است، منابع آب محدودی دارد و مدیریت نامناسبی بر منابع حیاتی آن از جمله منابع آب حاکم است. سیاست‌گذاری پایداری در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست وجود ندارد و افزایش دمای هوا می‌تواند خطر جدی متوجه سرزمین ایران و زیستمندان آن از جمله همه جمعیت ایران کند. این افزایش دما نه‌تنها اثر آب‌وهوایی دارد، بلکه اثرات اقتصادی و اجتماعی آن نیز غیرقابل جبران به نظر می‌رسد. از تنش افزایش آبی و بروز مشکل در بخش کشاورزی و صنعت گرفته تا افزایش میزان مهاجرت درون‌سرزمینی و احیاناً خروج جمعیت از کشور از تبعات حداقلی این افزایش دما پیش‌بینی شده است.

البته نشانه‌های تنش‌های اقلیمی از هم‌اکنون در خاورمیانه مشهود است. درست در روزی که این گزارش تدوین می‌شود، شهرهای امارات متحده عربی در حاشیه جنوبی خلیج‌فارس زیر سیلاب شدید رفته‌اند. فرودگاه دوبی تصویری تخیلی را تداعی می‌کند که بیشتر به فیلم سینمایی میان‌سیاره‌ای شبیه است. این وضعیت در عمان و دیگر کشورهای خاورمیانه به شکل‌های نگران‌کننده‌ای نیز مشاهده و سیلاب شدید از کنترل خارج شده است. برای پنج استان ایران نیز هشدار سیلاب شدید و خطرناک صادر شده است که احتمالاً در پایان هفته (بعد از انتشار گزارش) خبرهای خسارت آن منتشر می‌شود. سیستان و بلوچستان طبق معمول وضعیت نگران‌کننده‌ای دارد. پیش‌بینی‌ها علاوه بر بروز سیلاب، خبر از احتمال افزایش دمای هوا تا 27 درجه سلسیوس در هفته‌های ابتدایی اردیبهشت دارد. این رخداد می‌تواند زنگ خطر جدی برای ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه و حتی دنیا باشد. اتفاقی که اکنون نشانه‌هایی از مخاطرات آن را حساس‌ترین گونه‌های اکوسیستم دریایی در خلیج‌فارس به خود دیده است؛ رنگ‌باختگی مرجان‌ها و احتمالاً مرگ آنها.

*مرگ در بستر مرجانی خلیج‌فارس

صخره‌ها و بسترهای مرجانی در دریاها نه‌تنها جاذبه‌های فوق‌العاده هستند، بلکه نقش بسیار حیاتی در سلامت زیست موجودات دریایی نیز دارند. مرجان‌ها پالایشگاه دریا هستند و علاوه بر اینکه جایی برای تخم‌ریزی امن گونه‌ها محسوب می‌شوند، اکسیژن خوبی نیز در بستر دریاها تولید می‌کنند و برای ماهی‌ها و انواع گونه‌های دریایی محیط زیست منحصربه‌فردی را به وجود می‌آورند. در شرایطی که دمای هوای زمین و در نتیجه دمای آب دریا بالا می‌رود، مرجان‌ها شروع به جان کندن می‌کنند و این آغاز فروپاشی اکوسیستم دریایی است.

«زیستگاه‌های مرجانی با بالاترین تنوع زیستی، باارزش‌ترین اکوسیستم دریایی هستند که بعد از جنگل‌های مناطق حاره، دومین بیوم غنی جهان را تشکیل می‌دهند. مرجان‌های زنده تنها 7/0 درصد سطح اقیانوس‌ها را می‌پوشانند که زیستگاه 25 درصد حیات دریایی بوده و به دلیل نقش ارزنده‌ای که در حفظ تعادل اکولوژیک اکوسیستم‌های دریایی ایفا می‌کنند، جزو مناطق حساس ساحلی محسوب شده و باید تحت مدیریت قرار گیرند. صخره‌های مرجانی در تمام دنیا به سرعت در حال تخریب هستند. دانشمندان تخمین زده‌اند که 25 درصد مرجان‌ها هم‌اکنون مرده‌اند و اگر این وضع ادامه داشته باشد ممکن است در 30 تا 50 سال آینده تمام مرجان‌ها را از دست بدهیم. گرچه استرس‌های طبیعی محیط عامل مهمی در تخریب مرجان‌ها هستند، انسان‌ها نیز از دیگر عوامل مشکلات ایجادشده در زیست مرجان‌ها هستند؛ به‌طوری که صخره‌های مرجانی اولین اکوسیستم متاثر از تغییرات محیطی انسان‌ساخت عنوان شده است. در دریای عمان 117 گونه مرجان و در خلیج‌فارس 57 گونه مرجان شناسایی شده است. جزایر فارور و بنی فارور با 29 گونه مرجان و جزیره کیش با 28 گونه مرجان از بالاترین تنوع زیستی برخوردارند. ضمن اینکه بیشترین پوشش مرجانی زنده مربوط به جزایر فارور با 69 درصد و خارکو با 64 درصد پوشش، بهترین و سالم‌ترین مناطق مرجانی خلیج‌فارس محسوب می‌شوند.

مناسب‌ترین درجه حرارت برای تشکیل آب‌سنگ‌های مرجانی، مناطقی با حرارت میانگین سالانه 23 تا 25 درجه سانتی‌گراد است. بعضی از آب‌سنگ‌های مرجانی قادر به تحمل حرارت‌های 36 تا 40 درجه سانتی‌گراد هم هستند، که از آن جمله می‌توان به آب‌سنگ‌های جنوب خلیج‌فارس واقع در سواحل عربستان، بحرین و قطر اشاره کرد. بیشتر مرجان‌ها در اعماق 25متری یا کمتر به سر می‌برند. علت محدودیت عمق به واسطه نیاز مرجان‌ها به نور است، چرا که نور یکی از ضروری‌ترین عوامل بقا و همچنین از مهم‌ترین عوامل محدودکننده پراکندگی آب‌سنگ‌های مرجانی است. وجود نور کافی برای انجام عمل فتوسنتز باکتری‌های همزیست با مرجان‌ها ضروری است. شوری از دیگر عوامل محدودکننده توسعه آب‌سنگ‌های مرجانی محسوب می‌شود. انواع رایج مرجان‌ها شامل مرجان‌های شاخ گوزنی (Branching Corals) و مغزی (Brain Corals) است که نوع اول به سرعت در برابر تغییرات محیطی و دخالت‌های بشری از بین می‌روند؛ البته پس از رفع این تنش‌ها، مرجان‌ها می‌توانند احیا شده و اجتماعات جدیدی را تشکیل دهند.» (پورتال تحلیلی اداره محیط زیست جزیره قشم).

براساس گزارش تجارت فردا، در همین راستا اخیراً بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی، در گزارشی که فارسی آن نیز در دسترس است، توضیح داده؛ «مرجان‌های رنگ‌باخته ممکن است در عکس‌ها زیبا به نظر برسند اما دانشمندان می‌گویند معاینه آنها از نزدیک نشانگر وخامت حال آنهاست. دانشمندان در آمریکا، استرالیا، کنیا و برزیل در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی‌نیوز از یأس و حتی خشم خود به دلیل این وضعیت صحبت کردند. اولین نشانه‌های خطر سال گذشته در دریای کارائیب ظاهر شد، زمانی که شناگران در آب‌های نزدیک سواحل فلوریدا متوجه شدند آب دریا مثل وان آب داغ است. این گرما بعداً به نیمکره جنوبی رسید و اکنون بر بیش از نیمی از مرجان‌های دریایی جهان از جمله «دیوار بزرگ مرجانی» استرالیا، و همچنین در سواحل تانزانیا، موریس، برزیل، جزایر اقیانوس آرام و همچنین دریای سرخ و خلیج‌فارس اثر گذاشته است. در آگوست گذشته دمای میانگین جهانی اقیانوس‌ها رکورد شکست و از آن زمان تقریباً به‌طور روزانه بالاتر از میانگین بوده است. تغییر اقلیم، که محصول تصاعد گازهای ناشی از سوخت‌های فسیلی است، در حال افزایش دمای آب‌های سطحی اقیانوس‌ها بوده است.»

* سال 2023 رکورد گرمای شدید 2022 هم شکسته شد

سال گذشته سازمان هواشناسی در گزارش‌های خود تاکید کرد که روند گرمایش فعلی زمین در 10 هزار سال گذشته بی‌سابقه است و میانگین افزایش دمای ایران با سرعتی دو برابر روند جهانی پیش می‌رود. اکنون احد وظیفه، هواشناس و رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی کشور در تحلیلی که در اختیار تجارت فردا قرار داده می‌گوید: سال 2022 گرم‌ترین سال زمین بود. اما در سال 2023 رکورد سنگین 2022 هم شکسته شد.

سازمان‌های هواشناسی و موسسه‌های تحقیقی دنیا رکوردهای دما را بر اساس میزان تغییر نسبت به شرایط بلندمدت مقایسه می‌کنند. در این مقایسه دوره مبنا در نظر گرفته می‌شود و بر اساس آن میزان تغییر گزارش می‌شود. دوره‌های اقلیمی 30‌ساله هستند. مثلاً از سال 1981 تا 2010 نیز یک دوره مقایسه‌ای در نظر گرفته می‌شود. 1991 تا 2020 یک دوره 30‌ساله اقلیمی در نظر گرفته می‌شود. تشخیص ناهنجاری‌های دمای زمین عمدتاً محصول سنجش‌ها و اندازه‌گیری ایستگاه‌های زمینی است. ایستگاه‌های مبنا داده‌ها و رکوردهای بلندمدت را در اختیار محققان قرار می‌دهد. این داده‌ها به صورت سالانه مقایسه می‌شوند و به صورت میانگین ثبت می‌شوند. غالباً برای تشخیص و تحلیل بی‌هنجاری‌های دمای زمین، داده‌ها با عصر پیش از صنعتی‌شدن مقایسه می‌شود. میانگین داده‌ها از 150 تا 170 سال پیش را با داده‌های فعلی تحلیل و مقایسه می‌کنند. بنابراین اختلاف این داده‌ها به عنوان ناهنجاری دما در زمان فعلی بیان می‌شود. سال‌های 1850 تا 1900 عصر قبل از صنعتی شدن نامیده شده است.

دمای مبنا برای تحلیل داده‌ها، دمایی است که انسان هنوز شروع به سوزاندن سوخت‌های فسیلی و ایجاد گازهای گلخانه‌ای در اتمسفر زمین نکرده است. بنابراین دمای فعلی را با دمای رکورد‌شده آن زمان مقایسه می‌کنند و آن چیزی که اکنون به عنوان گرم‌ترین سال زمین یا روز و ماه زمین شناسایی و معرفی می‌شود محصول چنین مقایسه‌ای است. البته فقط دمای هوا بر این اساس مقایسه نمی‌شود، بلکه بارندگی، رطوبت، گازهای گلخانه‌ای و موارد دیگر را نیز شامل می‌شود. وقتی رکوردهای گازهای گلخانه‌ای را مقایسه می‌کنیم می‌بینیم در دوره مورد بحث (عصر پیش از صنعتی شدن) این عدد 270 پی‌پی‌ام بوده است. اکنون میزان دی‌اکسید کربن حدود 430 پی‌پی‌ام را نشان می‌دهد. یعنی این عدد نسبت به عصر پیشاصنعتی، نزدیک به دو برابر شده است. البته افزایش دمای هوای زمین به عوامل متعددی بستگی دارد که یکی از اصلی‌ترین دخالت‌ها افزایش میزان گازهای گلخانه‌ای در جو است. از سویی مهم‌ترین این گازهای گلخانه‌ای، دی‌اکسید کربن است و بعد از آن متان، اکسیدهای نیتروژن و ترکیبات NO2، NO3 و... است. این ترکیبات باعث جذب انرژی‌های فرارکننده از زمین می‌شوند. یعنی روزها انرژی خورشید موجب گرم شدن زمین می‌شود، شب‌ها این انرژی منتشرشده از طریق موج فراسرخ به سمت جو حرکت می‌کند و زمین خنک می‌شود و توازن برقرار می‌شود. وجود گازهای گلخانه‌ای باعث می‌شود، انرژی در شب نتواند آزاد و رها شود. مثل آدمی که زیر پتو خوابیده و گرمای بدنش را زیر پتو حفظ می‌کند.

بنابراین دمای هوا در طول شب در سطح زمین باقی می‌ماند و به سمت اتمسفر حرکت نمی‌کند. این باعث می‌شود که دما نسبت به نرمال بالاتر برود. این وضعیت در همه جای جهان وجود دارد، اما تبعات آن برای سرزمین‌های گرم و خشک مثل ایران به مراتب بیشتر از بقیه دنیاست. اینکه ما در تابستان یا حتی در زمستان با دمای بالاتر از نرمال مواجه هستیم محصول چنین شرایطی است که روزبه‌روز دارد بدتر هم می‌شود. از سویی تغییرات دما در سطح زمین باعث تغییر بسیاری از الگوهای دیگر می‌شود. مثلاً الگوی بارش تغییر می‌کند. الگوی حاکم بر مناطق مختلف دچار تغییرات می‌شود. از سویی تغییرات شدید در جریان‌های هوا ایجاد می‌شود. موقعیت جت‌ها و شدت جت استریم (نوارهای باد که در فرازهای فوقانی جو با سرعت خیلی زیادی حرکت می‌کنند) به شدت دچار نوسان می‌شود. از نظر بارندگی در عرض‌های جنب حاره که ایران نیز در آن قرار دارد. ما با افزایش شدید دما و کاهش بارندگی مواجه می‌شویم. می‌توان به صراحت گفت بیشترین تغییرات ناشی از تغییرات اقلیمی در این مناطق یعنی در کشورهایی مثل ایران رخ می‌دهد. مناطق خشک زمین با این روند خشک‌تر می‌شوند.

در کنفرانس پاریس که سال 2015 برگزار شد، کشورهای دنیا نگرانی‌هایی را که در مورد تغییر اقلیم وجود دارد باور کردند. بنابراین به این نتیجه رسیدند که جلوی انتشار گازهای گلخانه‌ای را بگیرند، چرا که عامل اصلی افزایش دمای زمین است. بسیاری از این کشورها به صورت داوطلبانه تعهداتی دادند که انتشار گازهای گلخانه‌ای را با انواع ترفندها مانند تغییر سبد انرژی از فسیلی به پاک، کنترل کنند. این در واقع عمده کاری است که بشر در سراسر زمین می‌تواند برای مهار وضعیت فعلی انجام دهد. کار دیگری که دولت‌ها متعهد شدند این بود که مانع تخریب بیشتر جنگل‌ها شوند. البته عمده این درختان در آمازون آمریکای جنوبی و جنگل‌های جنوب شرق آسیا در اندونزی و... قرار دارد. در ایران به دلیل تحریم‌ها و برخی مسائل دیگر این موضوعات تقریباً مسکوت مانده است. یعنی اقدام خاصی در ایران انجام نشده است.

در دنیا که تحت تحریم نیستند اقدامات زیادی صورت گرفته است. مثلاً مجموعه کشورهای اتحادیه اروپا، تلاش کرده‌اند که حدود 20 تا 25 درصد انرژی برق آنها را که دارند تولید می‌کنند از منابع پاک، مثل باد و خورشید تامین می‌کنند. این اتفاق باعث می‌شود، گاز منوکسید کربن و متان کمتری منتشر و وارد جو شود. در دنیا باید اقدامات بسیار زیادی صورت بگیرد. هدف‌گذاری صورت‌گرفته این است که تا پایان سال 2030 حدود 45 درصد از انتشار گازهای گلخانه‌ای کاهش پیدا کند. نهایت اینکه این عدد به سطح سال 2010 برسد. البته برخی از کشورها در این زمینه‌ها موفق عمل کرده‌اند. این کشورها شامل آلمان، انگلیس، اسپانیا یا کشورهایی مثل نروژ و دانمارک از انرژی‌های تجدیدپذیر به شکل بهتری استفاده کرده‌اند و سرمایه‌گذاری و برنامه‌های توسعه‌ای در این زمینه را به جد دنبال می‌کنند. در بحث حمل‌ونقل نیز سیاست استفاده از انرژی‌های پاک در دستور کار کشورهاست. در اتحادیه اروپا، آمریکا و حتی چین به سمت تولید خودروهای برقی رفته‌اند. تعداد خودروهای برقی و فروش آنها سهم قابل توجهی از بازارها را دربر گرفته است. اما در ایران هنوز روند تولید خودروهای آسیب‌زا و آلاینده در دستور کار دولت است و تولید خودروهای برقی اساساً در سیاست‌گذاری توسعه کشور نیست.

در کنفرانس پاریس، زمین حدود 12/1 درجه نسبت به عصر قبل صنعتی شدن به‌طور میانگین گرم‌تر شده بود. آنجا قرار بر این شد که بشر و دولت‌های مستقر نگذارند زمین بیشتر از این گرم‌تر شود. بر اساس یک نظریه اگر این روند افزایش دما بیشتر شود یکسری فرآیندها آغاز می‌شود و آستانه‌هایی را طی می‌کنیم که دیگر برگرداندن زمین به وضع قبل از آن بسیار مشکل است. یعنی دیگر وضعیت اقلیمی زمین غیرقابل بازگشت خواهد شد. در سال 2023 دمای بی‌هنجاری زمین به 57/1 درجه (منهای 12/0 تا 13/0 عدم قطعیت) رسید. این عدد نشان می‌دهد که ما اکنون در زمین به آستانه یا نقطه بی‌بازگشت رسیده‌ایم. از این منظر احساس نگرانی شدیدی وجود دارد. چرا که تعداد زیادی از کشورها به صورت حداکثری دارند از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌کنند و روند تخریبی زمین از یک طرف و وقوع درگیری‌های نظامی از سوی دیگر مانند جنگ روسیه و اوکراین و تنش‌های منطقه خاورمیانه با محوریت اسرائیل، نیز همچنان ادامه دارد و تمرکز جهان از کنترل گازهای گلخانه‌ای و نجات زمین از افزایش دما و اثرات تغییر اقلیم را به حاشیه برده و خواهد برد.

*منابع محدود ایران و افزایش دما

افزایش دما و اثرات تغییر اقلیم بر جغرافیای ایران اثر و شدت بیشتری دارد. ایران و کشورهای واقع در اقلیم‌های گرم و خشک در این وضعیت، شرایط حساس‌تری دارند. ایران به‌طور طبیعی منابع آبی محدودی دارد. ما در کشوری گرم و خشک زندگی می‌کنیم. عمده مساحت ایران کویری است. طبیعی است که در این مناطق آب کالایی کمیاب است. استفاده از آب شرط و شروط خاصی دارد و باید با احتیاط بیشتری مصرف شود. از سویی مدیریت منابع آب در ایران باید هوشمندانه باشد و از بالاترین استاندارد و با بهره‌گیری از بالاترین میزان دانش روز جهان صورت گیرد. در گذشته هوشمندی در مدیریت منابع آب در ایران به کار گرفته شده اما در دوره‌های جدید این هوشمندی کنار گذاشته شده است.

نمونه این هوشمندی و مهندسی و معماری منحصربه‌فرد کاریزها و قنات‌هایی است که در مناطق مختلف ایران از دیرباز وجود داشته است. شوربختانه در چند دهه گذشته، جانمایی کالاهای صنعتی عمده و تولیدی و مجتمع‌های تولید انرژی در ایران یکی از معضلات اصلی مرتبط با مدیریت آب است. این روند به درستی صورت نگرفته است. می‌توان به نیروگاه‌های تولید برق یا مجتمع‌های پتروشیمی و فولاد و سیمان و البته سدسازی‌های بی‌رویه در ایران اشاره کرد. جالب است که غالب این سازه‌ها در مناطق کویری و کم‌آب ایران استقرار یافته‌اند. مناطقی که کمترین دریافت بارش سالانه را دارند. کالاهایی که از این سازه‌ها استخراج می‌شود به شدت نیازمند آب است.

بنابراین ساخت سیاسی و اقتصادی باید هزینه‌های زیادی برای تامین آب مورد نیاز آنها صورت دهد. و این خسارت بسیار سنگین است و تبعات محیط زیستی مخربی به دنبال داشته و در آینده نیز خواهد داشت. متاسفانه آب انتقالی در این شهرک‌های صنعتی به کیفیت مناسب استفاده نمی‌شود. مثلاً بازچرخانی آب اتفاق نمی‌افتد، آب‌های خاکستری استفاده نشده و از منابع فاضلاب بهره برده نشده، بلکه آب شرب و بعضاً آب‌های زیرزمینی و آب‌های استراتژیک و حتی فسیلی را برای بهره‌وری در این مناطق استفاده کرده‌اند که خود نشان‌دهنده فقدان خرد پایدار در مدیریت سرزمین و مدیریت منابع آب و البته مدیریت اقتصادی کشور است.

از نظر توسعه کشاورزی به دلیل انحرافی که از منابع اولیه صورت گرفته، مشکلات شدیدی در این حوزه انباشت شده است. برای نمونه فرآیند انتقال آب از خوزستان به کویر مرکزی همیشه یک چالش عمده بوده که اکنون در مناطق دیگر زاگرس نیز مشاهده می‌شود و در آخرین رخداد می‌توان به ساخت سد خرسان در کهگیلویه و بویراحمد اشاره کرد که آب آن برای انتقال به مناطق مرکزی برنامه‌ریزی شده است. اگرچه جریان‌های مردمی و گروه‌های مدنی تاکنون مانع استقرار این پروژه شده‌اند اما هیچ چیز قابل اعتماد نیست. ایجاد تونل‌های متعدد طی دهه‌های متعدد در منطقه کوهرنگ بختیاری این شائبه را در ذهن متولیان ایجاد کرده که گویی آب به فراوانی وجود دارد. در حالی که واقعاً چنین نیست که هر طور دلمان بخواهد با منابع آبی کشور رفتار کنیم. این رویه و شیوه مدیریت منابع آب یکسری انتظاراتی را ایجاد کرده که با کمتر شدن بارش‌های دریافتی و فقیرتر شدن منابع آب بالادست مانند ارتفاعات بالادست مرکزی زاگرس، کمبود آب را بیشتر در مناطق مرکزی کشور احساس می‌کنیم. در نهایت گرمایش زمین و تغییر اقلیم باعث شده آنچه مطابق روال این مناطق است بارش کمتری دریافت کنیم و اثرات این روند کم‌بارشی و کم‌آبی به اضافه موقعیت جغرافیایی بیشتر احساس می‌شود. از طرفی به موازات افزایش دمای هوا و کاهش بارش در ایران، افزایش جمعیت در مراکز جمعیتی ایران نیز مزید بر علت شده است. جمعیت در ایران طی 40 سال گذشته دو و نیم برابر شده است.

سرانه آب مصرفی در ایران خیلی کمتر از گذشته شده است. عقب‌ماندگی در نحوه مصرف آب در مواجهه با گرم‌تر شدن دمای هوای جهان و به دنبال آن افزایش دمای هوا در ایران، مشکل جدی‌تری برای ایرانیان خواهد شد. مصرف بی‌رویه بدون توجه به محدودیت منابع در کنار جانمایی اشتباه و نادرست صنایع و توسعه بی‌رویه کشاورزی و حکمرانی ضعیف در مدیریت طبیعت و محیط زیست وضعیت ایران را بسیار شکننده کرده است. مثال حکمرانی ضعیف را می‌توان در مناطق ویلانشین کشور در شمال و جنوب ایران دید. توسعه ویلاها در خوش‌آب‌وهواترین مناطق ایران بدون اینکه معارض قانونی برای آنها تعریف شده باشد، یکی از نمونه‌های ضعف حکمرانی در پاسداری از منابع طبیعی و محیط زیست است. این ویلاها استخرهایی دارند که آب را در تمام فصول سال نگه می‌دارند و هدر می‌دهند. نگه داشتن آب یکی از مهم‌ترین دلایل از بین رفتن آب است.

عمده این آب تبخیر می‌شود. ایران به‌طور متوسط بین 200 تا 235 میلی‌متر بارش سالانه دارد. ولی توان تبخیر در ایران 1350 میلی‌متر است. سدسازی در ایران و نگه داشتن آب پشت مخازن سدها بزرگ‌ترین لطمه به منابع آب است. در نظر بگیرید اگر ما 1350 میلی‌متر بارندگی متوسط در ایران داشتیم به همان میزان نیز تبخیر می‌توانست صورت بگیرد. در نتیجه ما پتانسیل تبخیر آب شدید داریم. همه این عوامل باعث شده که فشار بر منابع و کمبود آب و تنش آبی با شدت بیشتری احساس شود. اگر بخواهیم در آینده با همین فرمان پیش برویم نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم. بنابراین ما در چشم‌انداز آینده ایران با این روند مدیریت منابع به‌خصوص آب، با در نظر داشتن افزایش دما و کاهش بارش، تخریب پشت تخریب در عرصه‌های منابع طبیعی و دیگر منابع حیاتی مواجه می‌شویم و زیست‌پذیری ایران به شدت کاهش خواهد یافت. نتیجه اینکه با افزایش دمای هوا و کاهش منابع از جمله منابع آب در ایران، جمعیت زیادی از مناطق مرکزی و دیگر مناطق کشور به مناطق داخلی دیگر که منابع بهتری دارند و از منظر منابع آب و توسعه کشاورزی، برخوردارتر هستند، مهاجرت خواهند کرد. با این حال چشم‌انداز نشان می‌دهد که مهاجرت به خارج از مرزهای ایران به صورت دسته‌جمعی دور از انتظار نیست.

این اتفاق می‌تواند مناطق برخوردار ایران را نیز دچار بحران شدید مصرف و تخریب کند. برای مثال سفره‌های آب زیرزمینی در آینده بیشتر تخریب و آلوده و مصرف می‌شوند. تراکم جمعیت بیش از توان اکولوژیک و ظرفیت زیستی سرزمین خواهد شد. و تحمل زمین کمتر خواهد شد و اثرات آن را که اکنون نیز در ایران قابل مشاهده است، بیشتر خواهیم دید. از این اثرات می‌توان به فرسایش خاک و فرونشست زمین اشاره کرد که اکنون یکی از بزرگ‌ترین ابرچالش‌های ایران است. از سویی تمرکز جمعیت در شمال ایران بحرانی است، چرا که می‌تواند یکی از غنی‌ترین مناطق کشور را نیز بیش از پیش تخریب کند و عملاً منابع این منطقه از کشور را از بین ببرد. احداث جاده‌های متعدد در جنگل‌هایی که جایگزینی برای آنها در البرز و زاگرس وجود ندارد، از مهم‌ترین مشکلات کشور در مدیریت منابع طبیعی است. باید امید داشت کسانی که در ایران سیاست‌گذاری می‌کنند و تصمیمات آنها می‌تواند بر روند توسعه کشور موثر باشد، این واقعیت را در نظر بگیرند که تخریب منابع در ایران وقتی با روندهای تغییر دما و کاهش بارش و اثرات شدید تغییر اقلیم جهانی همراه شود، دیگر چیزی برای زیست در کشور باقی نمی‌ماند.

*احتمال افزایش پنج‌درجه‌ای دما تا پایان قرن

مدیران سازمان هواشناسی پیشتر با توضیح اینکه اقلیم زمین در حال تغییر است و احتمالاً این تغییرات در طول قرن جاری و بعد از آن ادامه خواهد یافت، هشدارهایی نسبت به اثر این وضعیت بر ایران نیز صادر کرده‌اند. اما آنچه حیرت‌انگیز است، بی‌تاثیری تحلیل‌های هواشناسی و تغییر اقلیم بر سیاست‌گذاری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در ایران است. با این حال به نظر می‌رسد روند افزایش دما در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا حقیقتی انکارناپذیر است. اگرچه همه تحلیل‌ها در سراسر جهان بر اثر کاهش گازهای گلخانه‌ای بر کاهش دما و کاهش تنش‌های بارشی و سیلاب تمرکز دارد و تحلیلگران آب‌وهوا و تغییر اقلیم بر این باور هستند که با کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانه‌ای، دمای سالانه میانگین جهانی می‌تواند به دو درجه سانتی‌گراد یا کمتر محدود شود، اما به نظر نمی‌رسد همه کشورهای دنیا به این پیش‌بینی‌ها متعهد باشند. با این حال پیش‌بینی و تحلیل متخصصان می‌گوید؛ بدون کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانه‌ای، افزایش دمای سالانه میانگین جهانی نسبت به دوران قبل از صنعتی شدن (1900-1850) تا پایان این قرن می‌تواند به بیش از پنج درجه سلسیوس برسد. نسبت به سرعت تغییرات طبیعی اقلیم که در طول تاریخ زمین اتفاق افتاده است، اقلیم جهانی با سرعت بیشتری در حال تغییر است و گرمایش فعلی با سرعتی رخ می‌دهد که در 10 هزار سال گذشته زمین سابقه نداشته است. طبق گزارش هیات بین‌الدول تغییر اقلیم (IPCC)، از زمانی که ارزیابی‌های علمی منظم در دهه 1970 آغاز شد، تاثیر فعالیت انسان بر گرمایش سامانه اقلیم از وضعیت نظری به واقعیت تبدیل شده است. اطلاعات علمی کسب‌شده از منابع طبیعی مانند هسته‌های یخ، سنگ‌ها و حلقه درختان و اطلاعات حاصل از تجهیزات جدید مانند ماهواره‌ها و ادوات سنجشی جملگی حاکی از اقلیم در حال تغییر است.

بر اساس گزارش سازمان جهانی هواشناسی درباره وضعیت دمای میانگین آسیا براساس شش الگوی مختلف و با استفاده از داده‌های باز تحلیل و دیده‌بانی، سرعت گرمایش اقلیم زمین از دهه 70 به بعد افزایشی بوده است. رئیس سازمان هواشناسی ایران پیشتر در توضیحی تحلیلی که اکنون نیز به درستی صادق است، نسبت به افزایش دما و کاهش بارش و البته تغییر الگوی بارش که اثر تغییر اقلیم است، گفته؛ در ایران؛ کشوری که شمال و جنوب آن به ترتیب در عرض‌های میانی و جنب حاره‌ای قرار دارد، تغییرات اقلیمی بیش از میانگین تغییرات جهانی است. دمای میانگین کشور در پنج دهه گذشته و با استفاده از درون‌یابی داده‌های دیده‌بانی ایستگاه‌های هواشناسی معرف افزایش دمای دهه‌ای تقریباً با شیب 4/0 درجه سلسیوس است که حدود دو برابر آهنگ افزایش جهانی است و بیانگر گرمایش محیط و تغییر اقلیم کشور با سرعت بیش از میانگین جهانی است. رئیس سازمان هواشناسی پیشتر درباره میزان بارندگی‌های کشور در این شرایط توضیح داده بود: الگوهای بارش تجمعی سالانه کشور نشان از روند کاهشی در پنج دهه گذشته داشته است. میانگین بارش تجمعی سالانه در دهه‌های 1982-1973 و 2022-2013 به ترتیب حدود 250 و 200 میلی‌متر بود، که روند کاهشی و تفاوت 50 میلی‌متری بین دهه اول و پنجم را نشان می‌دهند. از سوی دیگر افزایش روند دما موجب تبخیر سریع‌تر آب و کاهش فرصت ترمیم منابع آب زیرزمینی می‌شود. رشد تبخیر در پنج دهه گذشته کشور نشان‌دهنده افزایش توان تبخیر و تشدید تبخیر آب دریاچه‌ها و سدهاست که تاثیر مخرب بر منابع آب در دسترس از جمله در حوزه شرب و کشاورزی دارد. در دهه‌های اخیر دریاچه‌ها در سراسر کشور با روند خشک شدن مواجه شده و تعدادی نیز خشک شده‌اند، مانند دریاچه ارومیه در شمال غرب که بخش اعظمی از سطح آب خود را از دست داده است.

افزایش توان تبخیر همراه با فعالیت‌های مخرب انسانی، سهم قابل توجهی در عواقب محیطی ناخواسته در ایران داشته است. شاخص استانداردشده بارش و تبخیر (SPEI) و تغییرات آن در سه دهه گذشته (2022-1993) به عنوان یکی از شاخص‌های استاندارد برآورد خشکسالی در کشور با در نظر گرفتن هر دو عامل دما و بارش نشان می‌دهد که فراوانی و شدت خشکسالی‌ها در کشور طی دهه‌های اخیر روند صعودی داشته است. روند خسارت‌های واردشده کشاورزی، نتایج حاصل از شاخص‌های خشکسالی هواشناسی مانند SPEI را تایید می‌کند، بنابراین طی 30 سال گذشته روند افزایش دما، کاهش بارش، افزایش تبخیر و افزایش خشکسالی در کشور به علت تغییرات اقلیمی رخ داده که متاسفانه تبعات زیست‌محیطی و اقتصادی - اجتماعی جبران‌ناپذیری را به همراه داشته است و عدم مدیریت منابع موجود به همراه ادامه این روند در کشور، علاوه بر افزایش آسیب‌پذیری جوامع و زیرساخت‌ها در برابر بلایای جوی و اقلیمی هزینه‌های بسیار سنگینی بر کشور تحمیل می‌کند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید