از پادگان تا میدان، به روایت فرمانده
سپاه یکی از آن دسته از نهادهایی است که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بتواند بر اساس مبانی انقلاب و در جهت پاسداری از آرمانهای آن حرکت کند و انقلاب اسلامی را در مسیر اثبات حقانیت ارزشهای الهی به جهانیان، یاری دهد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیارآفتاب؛ هر انقلاب و جریانی پس از پیروزی، در تلاش است که با ایجاد نهاد های منطبق با مبانی و آرمانهای خود مسیر پیش رو را هموار سازد. به هر میزان که نهادهای ایجاد شده همخوانی با مبانی آن انقلاب داشته باشند بدون شک نتایج عملکرد نهاد مورد بحث، قابل اعتناتر نیز خواهد بود.
مطمئنا انقلاب اسلامی از این قاعده مستثنی نبوده و با تدبیر امام (ره) پس از پیروزی به نهادسازیهای لازم پرداخته است. سپاه یکی از آن دسته از نهادهایی است که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بتواند بر اساس مبانی انقلاب و در جهت پاسداری از آرمانهای آن حرکت کند و انقلاب اسلامی را در مسیر اثبات حقانیت ارزشهای الهی به جهانیان، یاری دهد.
دوم اردیبهشت ماه سال 58 و تنها مدتی کوتاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه به فرمان امام (ره) شکل گرفت و پس از آن نیز در قانون اساسی وظیفه پاسداری از انقلاب به آن محول شد.
در طول بیش از چهل ساله عمر انقلاب اسلامی، سپاه مأموریتها و موقعیتهای بسیاری را تجربه کرده است و عملکرد مشخص و قابل بررسیای را داراست. مواجهه با تحرکات ضد انقلاب در برخی از نقاط کشور، دفاع مقدس، عرصه خدمترسانی، حضور در حوادث غیرمترقبه، مقابله با جنگ نرم و همکاری با دولتها در عرصه اقتصادی مجموعه ای از اقدامات سپاه بوده است.
چرایی شکل گیری سپاه و نحوه عملکردش و نوع نگاهی که سپاه به جامعه و جامعه به سپاه دارد از جمله مواردی است که میتوان آن را مورد بررسی قرار داد که در همین راستا و به مناسبت فرا رسیدن دوم اردیبهشت ماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سردار محسن کریمی، فرمانده سپاه روح الله استان مرکزی به گفتگو نشستیم تا ابعاد عملکرد و وضعیت سپاه در گذشته و حال و آینده را به بحث بگذاریم.
متن زیر مشروح مصاحبه دیارآفتاب با سردار محسن کریمی فرمانده سپاه روح الله استان مرکزی است.
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نهادی که بر اساس مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی و برای حفاظت و پاسداری از آن شکل گرفت، تا چه میزان توانست طی چهل سال گذشته نقش خود را به درستی ایفا کند؟
+ از ابتدا هم پیش بینی می شد که انقلاب اسلامی بدخواهانی داشته باشد چرا که این انقلاب با برچیدن نظام مستبدی شکل گرفته بود که اعتبار و حمایت خارجی را به همراه داشت، طبیعی بود که دشمن زمانی که منافع خود را با کنار رفتن این نظام وابسته در خطر دید ما را به حال خود وانگذارد.
از طرفی امام (ره) الگویی ارائه کردند که هیچ گونه سنخیتی با بلوک شرق و غرب نداشت و طبیعی بود که قدرتها احساس خطر کردند و متوجه شدند که اگر این الگو به موفقیت برسد بساط آنها را به هم خواهد ریخت. امروز شاهد آن هستیم که بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب، نه بلوک شرق توانمندی اداره جامعه بشریت را داشت و نه غرب دارد لذا حضرت امام کار بزرگی را انجام دادند و یک الگویی اسلامی را به بشر ارائه کردند که اگر بدخواهان می گذاشتند و فرصت را نمیگرفتند و صدمات و خساراتی وارد نمیکردند و موانعی نمیتراشیدند، چهبسا که بسیار پیش رفته بودیم و این الگو برای دنیا نهادینه شده بود.
این انقلاب در طوفان حوادث و دهها توطئه کوچک و بزرگ رشد و نمو کرد تا اینکه حقانیت خودش را ثابت کند؛ تا اینکه حق بودن ارزشهای الهی را به بشریت ثابت کند. در بحران و سختیهای بسیار پیچیدهای که توسط دیگران درست شد، این انقلاب، راه خودش را پیش برده و در حال حاضر به عنوان یک الگو به مستضعفین دنیا ارائه شده است.
طبیعی است که همچنین انقلابی مواجه است با دهها خطراتی از جمله حملههای نظامی، استحاله از درون، تحریم و خرابکاری در نظام اقتصادی و مسائل اجتماعی و سیاسی و همه نوع مواردی که هم در پیشرفت یک جامعه اثرگذار است و هم اینکه می تواند در نابودی یک جامعه نقش داشته باشد.
با این شرایط وقتی انقلاب پیروز شد و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت از همان ابتدا شیطنت بیگانگان هم آغاز شد و یکی پس از دیگری توطئه های پیدرپی و متنوع را علیه این ملت پیاده و اجرا کردند. انقلابیون همان زمان به فکر این افتادند که باید از انقلاب دفاع شود. با توجه به اینکه شرایط کشور به شکلی بود که نمیشد همه مسئولیت را به دوش ارتش گذاشت و از طرفی چیز دیگری را هم نداشتیم که جایگزین کنیم لذا تشکیل نهادی برای دفاع از انقلاب راهکاری بود که ارائه شد و اینجا بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تدبیر حضرت امام (ره) و با همفکری یاران امام طراحی و سازماندهی شد.
نهادی بیهمتا در انعطافپذیری
سپاه از روزهای اول رفته رفته متناسب با نیازهای انقلاب و جامعه اسلامی و از طرفی با توجه به ترفندها و دشمنیهای بیگانگان، ساختار و سازمان خودش را ارتقا داد و متناسب با نیازمندیها سازماندهی کرد لذا میبینیم که سپاه در سازماندهی از انعطاف ویژهای برخوردار بوده و هست. به جرأت میتوان گفت که در بحث انعطافپذیری هیچ نهاد و مجموعه ای نه تنها در نظام مقدس جمهوری اسلامی بلکه در دنیا مانند سپاه نداریم که هم کار نظامی کند، هم کار فرهنگی و خدماتی، هم در حوادث پای کار باشد و هر نیازمندی که کشور داشته باشد، وارد شود. نمونه ای از آن را می توانیم در کرونا ببینیم که سپاه تا جایی پیش می رود که دنبال اختراع، اکتشاف، تهیه امکانات، توسعه گروههای مردمی و راهاندازی کارگاهها تا معیشت مردم فعالیت می کند و میتوان گفت که این انعطافپذیری بینظیر است.
تنوع عملکرد به اندازه تنوع توطئهها و حوادث
در قانون اساسی تنها در یک خط اشاره شده است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حافظ انقلاب اسلامی است و باید از انقلاب اسلامی دفاع کند. مطمئنا دفاع صرفا نظامی نیست؛ چراکه نیازمندیهای انقلاب اسلامی متعدد است و با حوادث مختلفی روبهرو هستیم. یک روزی در دنیا تنها جنگهای نظامی مطرح بود که این متعلق به استعمار کهنه است ولی در استعمار جدید با توجه به پیشرفتهای بشر و پیشرفت تکنولوژی، روشهای مختلفی اتخاذ شده است. در حال حاضر جنگ در حوزههای تغذیه، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رقم می خورد لذا توطئهها هم متنوع شده است؛ پس بایستی برای همهی اینها ساز و کار آماده کنیم. این از جمله ویژگیهایی است که سپاه دارد لذا نمی توانیم سپاه را تنها به عنوان یک نهاد نظامی ببینیم. سپاه در همه این صحنهها نقش و مأموریت دارد و بایستی بر اساس وظیفهای که قانون اساسی روی دوشش گذاشته است، انجام وظیفه کند و این مهم، ویژگی خاصی به سپاه داده است. نهادی که بتواند در آن واحد هم در دریا، هم در آسمان و هم در زمین کار نظامی انجام دهد و از سویی به محرومیتزدایی و کارهای اساسی و جزیی ورود کند، از ویژگی خاصی برخوردار است.
از رضایت ولی تا قضاوت مردم
نمونه اش قرارگاه خاتم الانبیاء است که می بینیم در موضوعات زیرساختی چه کارهای بزرگی انجام داده است. لذا میبینیم که سپاه در بحثهای مختلف فرهنگی، سیاسی و نظامی و خدمترسانی ویژگیهای منحصر به فردی دارد. البته در مورد بحثهای سیاسی، سپاه به بصیرت سیاسی میپردازد و نه اینکه متعلق به جریان یا باند خاصی باشد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازوی ولایت است و تعلقی به جناح خاصی ندارد.
به دو دلیل می توانیم بگوییم سپاه موفق بوده است. یکی اظهارات حضرت امام (ره) است که ایشان فرمودند، اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. و این یعنی اینکه سپاه وظیفهاش را به درستی انجام داده است و حتی رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که من از سپاه راضیام و نظرم تغییر نخواهد کرد. مهمتر از آن، سپاه ستونی است که اگر سایر ستونها بلرزند، به ستون سپاه میبندیم.
از طرفی هم موقعیتهایی به وجود آمده است که مردم می توانند عملکرد سپاه را قضاوت کنند. عملکرد سپاه در جبهه مقاومت، دفاع مقدس، حوادث غیر مترقبه و ایجاد زیرساختها، عملکرد مثبتی بوده است و هزاران پروژهای ایجاد شده که بعضا ابعاد گوناگونی دارند و در سایر بخشها موثرند لذا میتوان گفت که سپاه یک کارنامه درخشان و ویژهای دارد.
-یکی از حاشیههایی که طی چهل سال گذشته، مخصوصا سالیان اخیر، برای سپاه ایجاد شده است، فرا نظامی بودن سپاه است. خیلیها ایراد گرفتند که سپاه وارد فضای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شده است و این را زیر سوال بردهاند و احساس کردند که سپاه دخالت در امور دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
+ سپاه نهادی است انقلابی و منتسب به ولایت؛ در واقع سرباز ولایت است و در قانون اساسی هم که بیان شده است، سپاه محافظ انقلاب است؛ نه تنها محافظ بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید پیشبرنده باشد و نباید درجا بزند و در واقع باید برای پیشبرندگی انقلاب، همه تلاش خود را به کار گیرد؛ این مأموریت سپاه است. سپاه فراجناحی است اگر کسی در سپاه بخواهد سپاه را منتسب به جناحی کند و در نقش جناح بازی کند، این، اشتباه و خیانت به سپاه است.
سپاه باید به بزرگی انقلاب عمل کند / فلسفه وجودی سپاه صرفا ماندن در پادگان نیست
این نهاد متعلق به انقلاب است و باید به بزرگی انقلاب هم عمل کند. این که برای بعضی جای تعجب است که چرا سپاه در بخش های مختلف ورود پیدا کرده، باید گفت که این هم براساس نوع مأموریتی است که طبق قانون اساسی روی دوش سپاه گذاشته است. از طرفی اجرای منویات رهبری باید توسط سربازان ولایت اتفاق بیفتد و نمی توانیم نسبت به آن بی تفاوت باشیم و بایستی این منویات را عملیاتی کنیم.
سپاه فرای سازمان نظامی است؛ نهاد انقلابیای که کارکردهای متعددی را می تواند داشته باشد. سپاه یک تشکیلات نظامی صرف نیست و همین فرا نظامی بودن است که به سپاه این ویژگی را داده که انعطاف سازمانی داشته باشد و هیچ کجا به انقلاب نه نگوید.
آنهایی که احساس می کنند، سپاه باید در درون پادگان باشد و حالت نظامی داشته باشد، هنوز فلسفه وجودی سپاه را متوجه نشدهاند و به مأموریتی که در قانون اساسی روی دوش سپاه گذاشته شده است، توجهی ندارند.
از سویی اساسا سپاه نهادی است انقلابی و مردمی. باید گفت که مردمی بودن، انقلابی بودن و ولایی بودن سه ویژگی اساسی سپاه است. باید به ویژگی های سپاه دقت داشت که بسیاری از دستاورد های سپاه برآمده از همین ویژگی هاست.
قابلیت بسیج کنندگی، سپاه را محور امور قرار میدهد
سپاه با توجه به سازمانی که برای خودش تعریف کرده است خیلی از جاها محور قرار می گیرد. از طرفی طبق قانون، بسیج هم در اختیارش قرار گرفته است و این عجین شدن سپاه و بسیج که یک لشکر خدایی و مردمی است سپاه را موفق کرده که از پس همه مأموریتهایش برآید.
در واقع خیلی از جاها این مردم هستند که توان را به میدان می آورند و سپاه تنها مدیریت می کند. اینها را به هم متصل و در یک جهت به کارگیری میکند. به عنوان نمونه سپاه در ماجرای سیل ورود میکند اما امکانات را مردم به میدان میآورند. به عبارتی محوریتی به وجود آمده که مردم آن را قبول کردهاند. سپاه مبتنی بر این توان بسیج کنندگیای که دارد، موفق می شود که مأموریتها را پشت سرهم و یکی پس از دیگری انجام دهد. کرونا و پشتیبانی مردمی پیرامون آن، نمونهای از این مهم است و همین محور قرار گرفتن خود خاصیت سپاه است.
برای پیشروی و پیشرفت انقلاب باید در همهی بخشها کار کرد. سپاه با همکاری دیگران این کارها را انجام میدهد. سپاه بر اساس ذات انقلابیای که دارد و با توجه به متصل بودنش به ولایت، بسیاری از مردم جامعه به این مجموعه اعتماد و اطمینان دارند و در کنار آن قرار میگیرند.
از طرفی بسیج مردمی توانمندیهای بسیاری در حوزههای تخصصی مانند پزشکی و مهندسی دارد که سپاه اینها را به میدان میآورد و به کار میگیرد. در کل سپاه این توان را دارد که این توامندی درون جامعه را تجمیع کند و محور قرار بگیرد و این را در خدمت مردم قرار دهد.
- همانطور که مطرح شد سپاه در تلاش است که با خاصیت بسیج کنندگیای که دارد توانمندیهای موجود در جامعه را تجمیع کند. بدون شک برای افزایش این مهم نیازمند افزایش اعتماد عمومی نسبت به سپاه هستیم. بنظر شما نگاه مردم به سپاه چگونه است؟
+ مردمی بودن میتواند چند شکل داشته باشد. یک بخش عملکرد سازمان و نهاد است و بخشی هم عملکرد من پاسدار. یک بخش هم نگاه مردم به این مجموعه است. در بحث عملکردی سازمان، بسیج در اختیار سپاه است و سپاه از این مجموعه استفاده میکند؛ به شکلی که نتیجه کارها باید به کام مردم بنشیند و مردم احساس کنند که این نهاد برای آنها کار میکند. در سیل، زلزله، جنگ، بحثهای امنیتی و محرومیتزدایی این فعالیت ظهور و بروز پیدا میکند و مردم با همه وجودشان میبینند که سپاه هم از نظر سازمان متصل به مردم است و هم عملکردش برای مردم است و به دنبال بحثهای انتفاعی خود نیست.
شاید قرارگاه خاتم الانبیاء یک نمونه خوب باشد. قرارگاه هر مقدار که درآمد دارد، این درآمد در بخشهای محرومیتزدایی و پیشرفت کشور هزینه میشود. این نیست که اگر آوردهای داشته باشد بین خودشان تقسیم کنند. کارهای خدماتیای که سپاه در بخشهای دیگر انجام میدهد از همین مجموعه تأمین میشود. به عبارتی، سرمایه، مجدد بر میگردد و در خدمت خود مردم که نظارت هم روی آن انجام می شود، قرار میگیرد.
پاسدار تافته جدا بافته نیست
این موضوع یک موقع هم به عملکرد فرد برمیگردد. اینکه یک پاسدار در محله، در بین اقوام و دوستان و بدنه جامعه ارتباطی داشته باشد که مردم او را از خودشان بدانند. یعنی فاصله گذاری نشود که مردم احساس کنند منی که در سپاه کار میکنم با دیگران فرق دارم یا که تافته جدا بافته هستم. اگر پاسداری این چنین عملکردی داشته باشد در خطاست و اصل پاسداریاش را نفهمیده است. پاسدار واقعی کسی است که با مردم می جوشد و مثل مردم زندگی میکند.
ما هم تلاش کردیم که این گونه باشیم. در بحث سطح زندگی تلاشمان این بوده است که مثل مردم زندگی کنیم و مانند مردم رفت و آمد داریم و خرید میکنیم و در صف نانوایی میایستیم و چیزی جدای از مردم نداریم.
اگر بخواهیم در درون مجموعه سپاه هم بررسی کنیم. از اتاق کار بنده مشخص است. تجهیزات موجود، حداقل چیزی است که باید در اتاق باشد. چیز خاصی نداریم. نه کولر گازی داریم و نه چیز دیگری. اگر در پادگان مانده باشیم هم همان غذایی که سرباز میخورد را میخوریم و آن زمان که در تیپ بودیم خیلی از مواقع روزها بین سربازها غذا میخوردیم و سر یک میز مینشستیم.
برخی از دریافتی فرمانده سپاه تعجب میکنند!
در بحث دریافتی هم حتی اگر سپاه اجازه دهد حاضریم فیشهایمان را بگذاریم و بگوییم که حقیقتا ما اینطور دریافت میکنیم. بعضی اوقات در جلسات خصوصی دریافتیمان را که میگوییم تعجب میکنند. البته اگر با پاسداری که تازه وارد سپاه شده است، تفاوت حقوقی داریم، این به خاطر سنوات و تحصیلات و اشل حقوقی است که شخصا خیلی به آن اعتقادی ندارم.
در ارتباط با مردم یک بخش هم مربوط به ارتباط با بسیج و درست به کار گرفتن آن و نتیجتا عملکرد سپاه است. این عملکرد باید به گونهای باشد که مردم احساس کنند که سپاه برای آنها تلاش میکند. البته هر ساله نظرسنجیهایی را انجام میدهیم و نظرات مردم را نسبت به خودمان میگیریم که خوشبختانه مردم نمره خوبی می دهند. البته حتما اشکالاتی هم داریم که باید گوشمان باز باشد و انتقادات را بپذیریم و کار را اصلاح کنیم.
- برخی معتقدند که سپاه آرام آرام وارد فضای بروکراسی اداری شده است و این میتواند به نهاد انقلابی ای چون سپاه آسیب وارد کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
+ سلسله مراتب در سپاه یک بحث اعتقادی است. در زمان دفاع مقدس خیلی از فرمانده لشکرها درجه نداشتند ولی عملا به آنها سردار میگفتند. واژه سردار برگرفته از واژههای دینی و ارزشی است که یک بار معنوی خاصی همراه خودش دارد. به نوعی قبل از درجهبندیها هم این عناوین بود.
یک زمانی در دوران دفاع مقدس واگذاری منصبها آسانتر بود؛ چراکه یک میدان عملی بود و فرد واردش میشد و آنچه که در جوهره خود داشت به میدان میآورد و فرمانده لشکر میشد و حتی خوش میدرخشید؛ این از موارد بسیار جالب انقلاب است. میبینیم که خیلی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس آموزشهای آکادمیکی که دیگران میگذراندند، نمیدیدند و طی مراحل سازمانی را نداشتند ولی موفق بودند، که جوهره خود فرد، توکل و ارتباط با خدا و اخلاص در نیت و تقوای در عمل از دلایل آن بود.
شاید بروکراسی باشد ولی دست و پا گیر نیست
بعد از دفاع مقدس این صحنه ها نبود ولی این سلسله مراتب باید می ماند تا تجربهها منتقل شود و این نهاد به حیات خودش ادامه دهد. ممکن است که سپاه در بعضی از بخشها به ناچار دچار بروکراسی اداری شده باشد که واقعا تلاش هم دارد که از آن فرار کند ولی بخشی از آن لازم و بخشی که اضافه است هم سعی دارد از آن بگذرد. منتهی این بروکراسی اداری دست و پای سپاه را نبسته است. سپاه در آن واحد به هر نوع خطر و تهدید و بحرانی جواب می دهد. اگر سپاه درگیر صرف این بروکراسیها شده باشد، اینها اجازه حرکت را از ما میگیرند.
به عنوان مثال در شرایط سیل میتوانیم بایستیم تا امکانات برسد ولی این طور نیست و با هر وسیلهی اولیهای که در دست داریم، می رویم و با توکل بر خدا بقیه را هم فراخوان میدهیم و همراه خود میآوریم. این طور است که بچههای بسیجی گونی پر میکنند و خودشان جلوی آب میخوابند و گونی میچینند. آدمها جلوی آب می خوابند تا بلدوزرها برسند. از اول اگر معطل بلدوزر شویم آنجایی که بند شکسته شده است، آب همهچیز را میبرد. سپاه هنوز این خاصیت را دارد. در جبهه مقاومت هم اگر شهید سلیمانی (ره) میخواست بنشیند و مثل پنتاگون فکر کند و بعد طراحی کند، کار جبهه مقاومت تمام بود.
سپاه با اعتقاد و ایمان کار میکند
آن چیزی که سپاه دارد، اعتقاد و ایمان است و در کنار این اعتقاد و ایمان به خدا، هر آنچه که دارد را وارد میدان میکند و پس از تدبیر با احساس تکلیف، کاری را انجام میدهد. بعد هم تلاش میکند تا بقیه را دور خود بسیج کند.
اینکه میبینید که سپاه با حداقلها جلوی دشمن حضور پیدا میکند و پیروزی هم به دست میآورد، به همین خاطر است. در جنگ هم اگر قرار بود سپاه منتظر بماند که کار تمام بود. همان موقع شهید کاظمی راه میافتد و به دارخوین میرود، شهید زینالدین و دیگر افراد نیز هر کدام به منطقهای میروند. فرقی هم نمیکرد چه ارتشی و چه بسیجی وقتی احساس تکلیف کردند خودشان را رساندند. نمونهاش شهید چمران. کارش رزمندگی در خط نبود؛ بلکه مسئولیت دولتی داشت ولی خودش سازمان جنگهای نامنظم را راه میاندازد و گوشهای از کار را میگیرد و حتی گاهی از اوقات خودش به عنوان رزمنده در محاصره قرار میگیرد.
میطلبد که نهاد انقلابی خود را درگیر مسائل اداری نکند
این ذات و خاصیت انقلابی بودن، مکتبی بودن، مردمی و ولایی بودن است. ما براساس یک سری اعتقادات عمل میکنیم و بر اساس این اعتقادات، هر آن چه داریم به میدان میآوریم، خدا هم به آن برکت میدهد. چون این را باور کردیم علیرغم اشکالاتی که وجود دارد خیلی خودمان را معطل این چیزها نمیکنیم. البته یک سازمان مسائل اداری هم دارد اما میطلبد که یک نهاد انقلابی خودش را درگیر این موضوعات نکند.
البته باید گفت که تنوع ماموریت در سپاه یک سری از مسائل را تحمیل میکند. در آن واحد دهها مأموریت را دنبال میکنیم و این دهها مأموریت جلسات خودش را میطلبد یا اینکه در بحث نیروی انسانی وقتی سپاه چند میلیون جوان انقلابی پایکار را با سپاه همراه میکند، یک جاهایی باید سوابق و سنوات ثبت و ضبط شود، لذا رعایت حداقلهایی] از بروکراسی [نیاز است.
در بحث انجام ماموریت هیچگاه معطل نمیمانیم و به محض دریافت مأموریتی، اقدامات خودمان را انجام میدهیم. یک جاهایی هم به سپاههای استانی اختیاراتی واگذار شده است. یعنی همهچیز این نیست که حتما از بالا همهچیز دیکته شود و فرآیند را طولانی و سخت کند. اختیاراتی داده شده است که در منطقه هم عمل کنیم.
تلاش شده است که چابکی و انقلابی عمل کردن نهاد سپاه از آن گرفته نشود و شکر خدا فرمانده کل سپاه نیز همه تلاشهایش این است که سپاه در راستای انقلاب هر مأموریتی که لازم است را تدبیر و انجام دهد.
- برخی بر این باورند که با توجه به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم طی سالهای گذشته اعتماد مردمی نسبت به نظام و نهادهای متصل به آن مانند سپاه کاهش یافته است. این مسئله را چه قدر صحیح میدانید؟
+ در این حوزه کسی نمیتواند آمار دقیقی بدهد و بعضا در آماردهیها دچار تناقضگویی می شوند. به عنوان نمونه حاج قاسم سلیمانی نماد یک پاسدار است؛ امروز تجلیل مردم را از ایشان میبینیم و این خودش خیلی حرف دارد. ضمن اینکه پرسشنامههایی هم هست که به صورت علمی پر میشود و بر اساس این پرسشنامههای علمی میگوییم که این طور نیست که برخی میگویند. البته انتقاد به جای خودش؛ در این همه اقداماتی که انجام می گیرد، ممکن است توسط عناصری و یا ردهای اشکالی هم پیش بیاید ولی سپاه را در سر جمع ببینیم.
- چرایی و چگونگی حضور سپاه در فعل و انفعالات منطقهای؟
+ در جبهه مقاومت، میاندار و علمدار، علی رغم مخالفتهای خیلیها، سپاه بود و نتیجه کار را هم دیدیم. موضع سپاه موضع حقی بود و باید این دفاع در بیرون از کشور شکل میگرفت و الا باید در درون میجنگیدیم و خسارتهای عمدهای میدادیم. با این کار خطر را از کشور رد کردیم. در این فضا بخشی از توانمندیهای دیگر نظام را اصلا استفاده نکردیم. همین نیروهای مردمی که سپاه تحت عنوان زینبیون و فاطمیون و فاتحین و... و بعضی از نیروهای مستشار جمع کرد، کار را به سرانجام رساندند.
برای امنیت باید هزینه شود. گاهی این هزینه لب مرز است و گاهی بیرون از آن. طبیعی است که اگر بیرون باشد خسارتش کمتر است. اگر بگذاریم در مرز خودمان بجنگیم باید چند برابر این هزینهها را پرداخت کنیم. نکته اینجاست که عمده افرادی که در جبهه مقاومت حضور پیدا کردند داوطلبانه رفتند و هیچ پاسداری دستوری نرفت. این خیلی مهم است؛ در سلسله مراتب نظامی، عمدتا ارتشهای دنیا بر اساس دستور اقدام می کنند ولی در این مجموعه هرکس داوطلب بود، اعزام شد چون معتقدیم فردی که حضور پیدا می کند باید دلی کار انجام دهد. باید تبعاش را هم بپذیرد این است که معجزه میکند و این است که دیگران نمیتوانند تحلیلش کنند.
اگر بخواهیم کسی را به زور و به اجبار به جایی بفرستیم ممکن است صد در صد موفقیت به دست نیاورد ولی سپاه یاد گرفته است که داوطلبانه کار کند. داوطلبانه کار کردن خیلی ارزشمند است. همه مشکلات را حل می کند کسی که داوطلب است مصیبت و سختی را به جان می خرد و خیلی از موضوعات برای او حل است.
- جوانان یکی از اصلیترین تأکیدات مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم بودهاند. جوان نسل حاضر چه تفاوتی با گذشته دارد، نگاه به جوان نسل جدید به چه شکل است و چه باید کرد که این جوان به انقلاب و نهادهای آن اعتماد کند.
+ جوانان مبتنی بر مسائل فرهنگی و اجتماعی و زیرساختهای فکریای که شکل میگیرد، در مقاطع مختلف تفاوتهایی با هم دارند ولی یک معیار ما برای قضاوت میتواند شناخت رهبری از جوانان باشد. باید قضاوتمان نسبت به جوانانمان مانند رهبرمان باشد که دقیق و درست است و مصداقهایی وجود دارد که این را ثابت کردهاند. رهبری میفرمایند که جوانان امروز به مراتب جلوتر از جوانان قبل هستند؛ کار میکنند و در میدان حضور دارند. این اغراق نیست چرا که دور از شأن رهبری است که بخواهیم این چنین برداشتی داشته باشیم.
از طرفی مصداقهایش را هم داریم؛ شهید حججی، جوان امروز است که دقیقا مانند جوان سال 59 اقدام کرد. سال 59 سر پاسداران را مثل شهید حججی در کردستان بریدند اما دوربینی نبود که تصویربرداری کند. آن موقع هم دشمن ، های و هوی این شکلی نداشت که هم بکشد و هم وحشت ایجاد کند.
جوان امروز چیزی کمتر از جوان گذشته ندارد
بر روی جوانان امروز از حیث فکری، شب و روز پمپاژ میشود. گروههای متعدد شکل گرفتند تا زیرساختهای فکری جوان ما را تغییر دهند. در چنین فضایی شهید حججی پیدا میشود و هزاران نفر مانند او. این جوانان در فضایی بودهاند که دشمن با تکنولوژیای که به دست آورده تا عمق خانهها نفوذ کرده است. در خصوص مسائل فکری، هزاران شبهه و مسائل غلط برای جوان مطرح میکند. این جوان در انبوهی از تهاجمات فکری تصمیم میگیرد و انقلابی عمل میکند؛ این تفاوتی است که او با جوانی است که محیط سادهای داشته و از خانواده مذهبی بیرون آمده است.
باید نسبت به جوانان این چنین دیدگاهی داشته باشیم که جوان امروز چیزی کمتر از جوان قبل ندارد. خیلیها تلاش کردند که جوان این نسل را تغییر دهند و سبک زندگیاش را عوض کنند؛ این اشتباه است و ما باید توان این را داشته باشیم که با همه جوانان ارتباط بگیریم و مسائل اعتقادی و فرهنگی را ارائه کنیم تا آن جوان حق انتخاب داشته باشد؛ مسلمان بودن که زوری نیست.
از آنجایی که فطرت انسان خدایی است، اگر ما موفق شویم و این جوان در مسیر وزیدن ارزشها قرار گیرد حتما تاثیرگذاری خودش را دارد. نمونههایی را در کشورهایی میبینید که همه نوع فسادی در آن هست ولی میبینیم افراد عجیبی هم بین آن پیدا میشود. این در آن فضا توانسته مسیر خودش را پیدا کند و منشأ اثر شود.
هرجا با جوان قطع ارتباط کردیم، خسارت دیدیم
به هر میزان که توان بود تلاش کردیم و دستاوردهایی داشتیم و توانستیم نسل جوان خودمان را با انقلاب همراه کنیم. هرجا هم همکاری نکردیم و دقت نکردیم و قطع ارتباط شده است، خسارت دیدیم. به شخصه نگاهم این است و حقیقتا این طور عمل کردم.
پیست موتور سواریای که در دهکده مقاوت راه انداختیم در همین راستا بود. چرا که دیدیم تعدادی جوان این ورزش را دوست دارند ولی از آن طرف امکانش مهیا نیست لذا کاری که این جوان انجام می دهد، تبدیل به یک کار پر خطر می شود و جان خود و مردم را به خطر می اندازد و جوان برای بر طرف کردن خواسته اش مجبور است مسیر خلافی را طی کند. به همین دلیل داوطلب شدیم و همه را بسیج کردیم و شرایط ورزش این جوانان فراهم شد. در همه بخشها می توان این کار را انجام داد.
اشکالاتی که به جامعه بر میگردد را گردن جوانان نیندازیم
نکته دیگر اینکه جوان امروزی را مانند جوان قدیم نبینیم. بالاخره انتظارات و شکل زندگی متفاوت شده است و باید به اینها عنایت داشته باشیم و همه چیز را از چشم جوان نبینیم. سبک زندگی به نوعی تغییر پیدا کرده است و جوانی که میخواهد در این فضا زندگی کند، ناچار است که با بخشی از این موضوعات همکاری کند. لذا بایستی نگاه جامع و کامل داشته باشیم و اگر انتظار داریم جوانانمان در جامعه خطا نکنند، دچار مشکلات اجتماعی نشوند، آسیب های اجتماعی سراغ آنها نیاید و سرمایهها از دست نرود، باید خیلی از کارها را انجام دهیم.
جوان باید آینده اش مشخص باشد که با مسیر درس خواندنی که برای او قرار دادهایم، قرار است به کجا برسد. باید بتواند با این درس یک زندگی را تشکیل دهد و زندگی ای را راه ببرد. حالا این اشکال جوان است که چند سال درس خوانده و در حال حاضر بیکار؟ وقتی آینده روشنی در مقابل ندارد سر خورده میشود و تازه پشیمان که چرا 20 سال وقت گذاشته و درس خوانده است. اینها اشکالاتی است که به جامعه هم برمیگردد. اینجا مجموعه های حاکمیتی وظیفه دارند و بایستی بنشینند و فکر کنند و از سرمایه های ملی در این جهت استفاده کنند. باید سمت و سوی درس خواندن را تغییر دهند. باید در مهارت آموزی دقتهای دیگری شود. خیلی موضوعات هست که بایستی دنبال کرد و اگر این مسیر را طی کنیم مطمئنا بسیاری از آسیبهای اجتماعی سراغ جوانان ما نمیآید و انرژی جوان در جهت یک زندگی خوب هزینه میشود.
- نظرتان را کوتاه و مختصر در خصوص هر یک از عبارات و کلماتی که مطرح می شود، بیان کنید.
- حاج قاسم سلیمانی
+ بنده مخلص خدا که به بهترین شکل مزدش را گرفت.
- عین الاسد
+ نمادی که شاخ استکبار را شکست
- شفافیت
+ اخلاص در عمل
- عدالت و عدالت خواهی
+ آروزی انسان
- مصلحت اندیشی در حکمرانی
+ راهگشای حل مشکلات
- جدی ترین خطری که سپاه و جمهوری اسلامی را تهدید میکند؟
+ بی تقوایی. اگر پاسداری بیتقوا شود دیگر خاصیتی ندارد. آنچیزی که پاسدار را رو به جلو میبرد، تقوا و ایمانش است.
- آینده را چهطور میبینید؟
+ آینده ازآن مستضعفین خواهد بود و این وعدهایست که خدا در قرآن داده است.
- دیدی که از خارج از مرزها نسبت به سپاه وجود دارد، چگونه است؟
+ نهادی اعجاب انگیز که توانسته کارهای خارق العادهای را انجام دهد.
- یکی از مواردی که در خصوص کنگره نقش امام خمینی (ره) در دفاع مقدس و 6200 شهید استان مرکزی مورد تاکید شما بوده، انتقال اندیشههای امام (ره) و تجربیات دفاع مقدس به جوانان نسل حاضر است. چه میزان این موضوع محقق شده است؟
+ تازه شروع کردیم و ابتدای راه هستیم. ما باید ابتدا خودمان را پیدا میکردیم و مجموعهای شکل میگرفت. اینکه از کجا شروع کنیم و به چه شکل، نکاتی بود که باید به آن میرسیدیم و بعد از آن اقدام میکردیم. اینها را تا حدودی متوجه شدیم و برای آن اقدام میکنیم.
اردوهای هفت اقلیم و اردوهای 1 روزه را شروع کردیم و تا به حال توانستیم سه هزار نفر را به این اردوها ببریم و به همین دلیل است که میگوییم تازه شروع کردهایم چرا که باید جوانان بیشتری را پوشش دهیم.
کار فرهنگی و تبلیغی دو تاست؛ اگر تبلیغ مورد بحث باشد ما آن را انجام دادهایم؛ اسم امام را بلند کردیم و گفتیم امام خیلی آدم خوبی است ولی آنی که جوان شناخت پیدا کند و لمس کند، کار فرهنگی است که در دراز مدت اتفاق میافتد. در این کاری که در هفت اقلیم دنبال میکنیم جوان هم با نظریات و هم با محل زندگی و هم نحوه تصمیم و اقدامات امام (ره) آشنا میشود و به یک برآورد خوبی میرسد. وقتی جوان رفت و این ویژگیها را لمس کرد آنوقت باورش میشود که امام (ره) شخصیتی است که میتواند الگو شود.
- اگر مطلب پایانی یا جمع بندی مدنظرتان هست بفرمایید.
+ ابتدا اینکه سپاه یکی از معجزات انقلاب است. دوم؛ سپاه متعلق به فرد شخص و جناح نیست و متعلق به امام زمان (عج)، اسلام و مردم است. سوم؛ سپاه موفق بوده است و دلیل آنهم رضایت رهبر معظم انقلاب از این نهاد مقدس است. چهارم؛ ممکن است بعضی مواقع سپاه خطا هم داشته باشد لذا انتقاد پذیر است و انتقادهای منصفانه را میپذیرد. درهمین راستا بسیاری از مأموریتهای خودمان را با مشورت پیش میبریم. پنجم؛ همه باید تلاش کنیم که سپاه برای حفاظت از انقلاب سالم بماند. ششم؛ پاسداران انقلاب اسلامی با تقوا و ایمان میتوانند پاسدار واقعی باشند. اگر حضرت امام (ره) فرمودند که ای کاش من یک پاسدار بودم، این مبنای دینی دارد لذا رمز موفقیت یک پاسدار در درجه اول ایمان و تقوایش است که میتواند چاشنی کارش باشد. هفتم؛ همه، مراحل کار خودشان را به عنوان یک عمل صالح بدانند. عمل صالحی که در آن دو شرط اخلاص در نیت و تقوای در عمل رعایت میشود. در این مسیر چنگ زدن به دامن اهل بیت (ع) و قرآن میتواند بچههای سپاه را در موقعیت عمل صالح نگاه دارد. هشتم؛ در این مسیر نباید از سختیها ترسید چرا که سختیها به پایان خواهد رسید و آنچه که میماند شیرینی و حلاوت عمل صالح است. جملهای از امیرالمومنین (ع) هم هست که این باید ملاک عمل یک پاسدار باشد.
امام علی (ع) فرمودند: چه قدر فرق است بین دو کار؛ آن کاری که لذت آن از بین میرود و زیان آن باقی میماند و کاری که رنج آن پایان میپذیرد و اجر آن باقی میماند.
انتهای پیام /