یک‌شنبه 16 شهریور 1404

بادامچیان: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
بادامچیان: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است

رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گفت: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است اما فراموش نکنیم که کار سیاسی همیشه دشواری‌های خود را دارد.

رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گفت: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است اما فراموش نکنیم که کار سیاسی همیشه دشواری‌های خود را دارد.

خبرگزاری مهر - گروه سیاست؛ حزب مؤتلفه اسلامی از قدیمی‌ترین و باسابقه‌ترین تشکل‌های سیاسی کشور است که بیش از شش دهه در سپهر سیاست ایران حضور داشته و به‌عنوان یکی از پایدارترین احزاب، همواره در کنار انقلاب و ولایت ایفای نقش کرده است. با این حال، فرهنگ تحزب در ایران هیچ‌گاه به‌طور کامل نهادینه نشد و همواره این پرسش مطرح بوده که چرا با وجود سابقه طولانی فعالیت حزبی، احزاب نتوانسته‌اند جایگاهی همانند نمونه‌های غربی یا شرقی پیدا کنند. برای واکاوی این موضوع، جایگاه حزب در نظام جمهوری اسلامی، نقش مؤتلفه در تحولات سیاسی کشور، و نیز بررسی آینده‌ی فعالیت‌های حزبی، پای گفتگو با اسدالله بادامچیان، رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی نشستیم؛ سیاستمداری که هم در جایگاه یک فعال حزبی قدیمی و هم به‌عنوان یکی از نزدیکان به جریان‌های اصلی انقلاب، روایت‌ها و تحلیل‌های ویژه‌ای از تحزب در ایران و جایگاه مؤتلفه دارد.

حزب در ایران تجربه‌ای طولانی دارد و حزب موؤتلفه حدود 60 سال است که پابرجاست و جز قدیمی‌ترین احزاب کشور به حساب می‌آید، با این وجود به نظر می‌رسد فرهنگ تحزب و متشکل بودن در کارهای سیاسی چندان نهادینه نشده است، به نظر شما علت این امر چیست؟

طبق تعریف حزب یعنی مجموعه‌ای که اهداف خاصی دارد و افراد در آن گرد هم جمع می‌شوند، با برنامه‌ریزی و در جهت مردم متحد شدند؛ حتی اگر حزبی دولتی به حساب بیاید باز هم باید در میان مردم فعالیت کند و در واقع حزب یک مجموعه مردمی است، از نظر کلی این یک مسئله علمی و عقلایی است؛ از نظر مسئله‌ی شرعی و ارزشی، می‌توانیم به دو یا سه بخش اشاره کنیم. یکی از این بخش‌ها به مفهوم «حزب ارزشی» برمی‌گردد که به معنای ارزش‌محور و ارزش‌مدار است. این مفهوم در قرآن مجید نیز به عنوان «حزب خدا» مطرح شده است و در آیه‌ای آمده: «ان الحِزبَ اللَه هم المفلحون»؛ یعنی رستگاران و پیروزها از آن‌ها هستند و «هم الغالبون»، به معنای غلبه و برتری آن‌ها. بنابراین، حزب ارزشی در اسلام مورد توجه قرار گرفته و عضو شدن در این حزب به عنوان عاملی برای فلاح، رستگاری و غلبه شناخته می‌شود.

از نظر عقلایی، وقتی یک حزب اهداف سالم و ارزشی دارد و افراد به هم می‌پیوندند، طبیعی است که کار جمعی همیشه ارزش بیشتری نسبت به کار فردی و منفرد دارد. به همین دلیل ما می‌گوئیم «یدالله مع الجماعت»، یعنی دست خداوند به جمع است. پیامبر (ص) هم به ما یادآوری کرده‌اند که در ولایت خود به جمعیت توجه کنیم و این نکته را در عالم اراده می‌کنند. خداوند در قرآن می‌فرماید: شما در واقع یک جامعه‌اید برای خداوند. اولین تشکیلات منسجم با برنامه در جامعه ما شکل گرفت و یادم می‌آید که در سال 42 خدمت امام (ره) بودیم. آن روز، امام فرمودند که امروز روز جمعه است و باید همه ما با هم جمع شویم، به یاد مولی‌مان دعا کنیم و از خداوند ظهورمی‌خواهیم. اما باید به یاد داشته باشیم که منتظر چه ویژگی‌هایی هستیم. انتظار به این معناست که چشمان‌مان به راه است، اما ذهن‌مان باید متوجه باشد که چه کاری باید انجام دهیم تا او ظهور کند. آیا می‌توانیم با چند منتظر منفرد به ظهور برسیم؟ امام فرمودند: «با میلیون‌ها منتظری که به هم نپیوسته و متحد نیستند، مولا نخواهد آمد.» پس به ما توصیه کردند که ای منتظران، جمع شوید و با هم باشید. بگذارید به گونه‌ای عمل کنیم که زمینه برای ظهور مولایمان فراهم شود. بنابراین، اصل تجمع، یک امر عقلایی و علمی است، به شرط اینکه در جهت ارزش‌ها باشد.

اگر این تجمع در جهت ضد ارزش‌ها باشد، باید متوجه باشیم که ضد ارزش‌ها نیز از این ابزار استفاده می‌کنند. حزب شیطان همواره در تلاش است که قدرت و موفقیت را برای خود به دست آورد. در مقابل، حزب جمهوری‌خواه یا دموکرات آمریکا، جمع‌هایشان ارزش‌محور نیست، بلکه ضد ارزش است. در انگلستان هم وضعیت مشابهی وجود دارد، جایی که هر دو حزب با کارگران و دیگر گروه‌ها در حال فعالیت هستند. بنابراین، حزبی که محوریت آن شیطان باشد، آثار مشابهی با حزب شیطان دارد و ما نیز باید از حزب الله و دیگر گروه‌ها، آنچه را که در راستای ارزش‌هاست، پیگیری کنیم. در واقع، ما یک حزب الهی داریم که وظیفه و سعادتمندی آن در تحقق صلاح و رستگاری و پیروزی این است که در بین اعضای آن تقویت شود. به همین دلیل، شیاطین و استکبار با تمام تشکل‌های الهی و ارزشی مخالفت می‌کنند. در هر کجا که باشند، مهم نیست شما با حزب الله لبنان یا حشد الشعبی چه نسبتی دارید، اما می‌بینید که چرا بین آنها اختلاف وجود دارد. دعواهای موجود میان حشد الشعبی، حماس و دیگر تشکل‌های ارزشی نشان‌دهنده‌ی این است که وقتی گروه‌های ارزشی در کنار هم قرار می‌گیرند، خداوند هم کمکشان می‌کند و نصرت و پیروزی را نصیبشان می‌سازد.

استکبار و مستکبرین همچون فراعنه و استعمارگران در برابر این اتحاد آسیب‌پذیر می‌شوند. به همین دلیل در ایران هم اجازه نمی‌دهند چنین تشکلی شکل بگیرد. در کتاب «تحزب و تشکل از دیدگاه علمی و تاریخی» به بررسی علمی و تاریخی این مسائل پرداخته‌ام. جالب است که در مجلس مشروطه، علما و روحانیت همچون مرحوم مدرس و مرحوم میرزای شیرازی حزبی تحت عنوان «هیئت علمای» تشکیل دادند، در حالی که دو حزب اجتماعیون و اعتدالیون آن زمان اجازه فعالیت به این حزب نمی‌دهند

استکبار و مستکبرین همچون فراعنه و استعمارگران در برابر این اتحاد آسیب‌پذیر می‌شوند. به همین دلیل در ایران هم اجازه نمی‌دهند چنین تشکلی شکل بگیرد. در کتاب «تحزب و تشکل از دیدگاه علمی و تاریخی» به بررسی علمی و تاریخی این مسائل پرداخته‌ام. جالب است که در مجلس مشروطه، علما و روحانیت همچون مرحوم مدرس و مرحوم میرزای شیرازی حزبی تحت عنوان «هیئت علمای» تشکیل دادند، در حالی که دو حزب اجتماعیون و اعتدالیون آن زمان اجازه فعالیت به این حزب نمی‌دهند. در حال حاضر در جمهوری اسلامی، احزاب بر اساس اصل 26 قانون اساسی فعال هستند و کمیسیونی به نام کمیسیون ماده 10 احزاب وجود دارد که روی فعالیت‌های آنها نظارت می‌کند. اما سوال اینجاست که چرا تحزب در ایران به خوبی پیش نمی‌رود؟ چند دلیل اصلی وجود دارد: 1. نظام جمهوری اسلامی ولایی است و در یک نظام اسلامی، حزب نمی‌تواند حاکم شود. به عبارت دیگر، حاکمیت اسلامی نمی‌تواند مانند احزاب کمونیستی در جهان، به یک حزب خاص وابسته باشد. 2. در احزاب کمونیستی، تمامی قوا و نهادها تحت نظارت حزب قرار دارند و قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و حاکمیت در اختیار حزب است. بنابراین، برخی از تحلیل‌ها درباره عدم وجود حاکمیت حزبی در ایران درست است؛ زیرا در اسلام، حاکمیت از آن خداست و به عبارتی «لا اله الا الله». 3. نقش احزاب در حال حاضر چه چیزی است؟ پیغمبر اسلام نیز با اینکه پیامبر است، در نماز به عنوان «عبد» از او یاد می‌شود و حاکمیت در اسلام به دست ولی فقیه نیست. بلکه ولی فقیه باید آنچه را که خدا می‌خواهد، اجرا کند. اگر یک لحظه دیکتاتوری و خودکامگی کند از ولایت خارج شده است. بعد از حکمرانی چطور؟ حکمرانی در بخش حاکمیت از آن خداست و در بخش حکومت بر عهده پیامبر و معصومین و در غیاب امام زمان (عج) به محرومین می‌رسد.

حکومت غیر از حاکمیت است؛ در این حاکمیت، آیا حزب می‌تواند جایگزین شود؟ ولی‌امر، یعنی نایب امام زمان شود؟ نه، ممکن نیست. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و اولی الامر منکم» و بنابراین، ولی‌امر باید در دست فرد معصوم باشد. اولی‌الامر نمی‌تواند مختص یک حزب باشد، زیرا این امر به مسلمانان مربوط است و همه مسلمانان عضو یک حزب نیستند.

زمانی که من در چین از مقامات پرسیدم که چند عضو دارند، گفتند از یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر جمعیت، دویست میلیون عضو حزب هستند. در آنجا همه چیز در دست حزب است: حاکمیت، دولت، قوه قضائیه، ارتش و مجلس، همگی تحت کنترل حزب هستند. بنابراین، دومین نکته این است که اگر ولی‌امر مربوط به کل نود میلیون جمعیت ایرانی باشد، نمی‌تواند به یک حزب خاص محدود شود. این جمعیت همه عضو احزاب نیستند و اولی‌الامر نمی‌تواند منحصر در یک حزب باشد، می‌تواند عضو یک حزب باشد اما در امر ولایت نمی‌تواند تابع حزب باشد.

اعضای یک حزب می‌توانند در امور اجتماعی و سیاسی فعالیت کنند، اما در زمینه ولایت، نمی‌توانند تابع یک حزب باشند. در نتیجه، نظام جمهوری اسلامی ولایی و نظامی است که تحت هدایت ولی‌امر قرار دارد. پس از این، سوال این است که نظام حکومتی کشور در دست کیست؟ بستگی به نظر ولایت امر دارد؛ پس حزب می‌تواند دولت را به‌دست بگیرد و در لایه سوم قرار می‌گیرد. ولی حزب می‌تواند مجلس را به‌دست بگیرد؛ اما هر دو تنفیذ حاکمیت ولی فقیه را می‌خواهند؛ یادتون باشه رأی مردم سرجاشه و قانون سرجاشه، ولی تنفیذ ولی فقیه ضروری است. قوه قضائیه باید تابع ولایت امر باشه تا بتواند قضاوت کند. تصمیماتی که نظام جمهوری اسلامی ولایی می‌گیرد، کاملاً با تصورات موجود در علوم سیاسی درباره حکومت و حاکمیت حزبی متفاوت است. شما می‌تونید دولت را به دست حزب بدهید. دو تا یا سه تا حزب می‌توانند با هم رقابت کنن و مجلس را هم می‌توانید به احزاب بسپارید، اما قوه قضائیه رو باید ولی فقیه انتخاب کند. این قوه قضائیه باید با قیم اسلامی و با رعایت تمام عدالت و قوانین قضائی اسلامی بر این دو قوه دیگر نظارت و رسیدگی کند. پس به‌همین دلیل وقتی می‌گویند حاکمیت از آن حزب نیست، بعضی‌ها می‌گویند در ایران حزب پا نمی‌گیرد؛ در ایرن هم «حزب الشیطان» مثل «حزب توده» پا گرفته و هم احزاب خدایی جمهوری اسلامی و موتلفه اسلامی پا گرفت و احزاب بین اینها شکل گرفت.

نکته این است که در سطح دولت نیز کار تشکیلاتی و حزبی قوی دیده نمی‌شود و در نهایت مانند حزب جمهوری‌خواه و یا دموکرات در آمریکا چنین ساختاری را در قالب دولت قرار دهیم، چنین ساختاری در داخل ایران وجود ندارد که در یک سیستم تعریف شده با قبول مسئولیت، فعالیت‌های دولت حاکم را بر عهده بگیرد. همانطور که رؤسای جمهور پیشین ما نظیر آقایان روحانی و احمدی نژاد مشخص نشد که به کدام حزب یا جریان سیاسی تعلق دارند؟ در چنین شرایطی افکار عمومی کشور نمی‌تواند از یک جریان سیاسی مطالبه‌گر باشد. این یک نقص به حساب می‌آید.

ما دولت حزبی نداریم و این غلط است؛ دولت ما دولت احزاب و منفردها است؛ دولت برای همه است؛ آقای روحانی می‌گفت من متعلق به جریان هستم؛ حزب هم متعلق به بخشی از مردم بود، بنابراین هیچکدام از این دولت‌ها متعلق به هیچ دولتی نبودند؛ در بین دولت‌ها تنها دولتی که می‌توانیم بگوییم دولت حزبی است، دولت آقایان رجایی و باهنر است. از موتلفه آمدند. مقام معظم رهبری که رئیس جمهور شدند، رئیس جمهور همه مردم شدند؛ مردم شعار دادند تا چشم منافقین شود کور، شد خامنه‌ای رئیس جمهور؛ آن زمان با امام (ره) صحبت کردیم و آقای خامنه‌ای به عنوان دبیرکل حزب رئیس جمهور نشده بود؛ این حرکت، یک اقدام مردمی زیبا بود. آقای خامنه‌ای هرچند دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بودند، اما به‌عنوان دبیرکل حزب وارد عرصه نشدند که رأی بیاورند؛ ایشان رئیس‌جمهور همه ملت و نماینده جریان انقلاب بودند. در مقابل، آقای باهنر نیز که هر دو از مؤتلفه برخاسته بودند، همچنان از دل همان جریان جمهوری بیرون آمدند. با این حال، آیا می‌توانستیم در گام اول انقلاب یک دولت کاملاً حزبی داشته باشیم؟ خیر؛ چنین چیزی امکان‌پذیر نبود. چرا؟ چون نظام ما یک نظام مردم‌سالار اسلامی است، نه صرفاً یک نظام مردم‌سالار عادی و نه یک جمهوری صرف. در جمهوری اسلامی، مردم‌سالاری مبتنی بر آموزه‌های اسلامی است. بنابراین، دولتی که قرار است همه ملت را اداره کند، نمی‌تواند در یک حزب خلاصه شود. البته این به معنای ممنوعیت حضور احزاب نیست. حزبی اسلامی، مردمی، پاک و باسابقه که در سراسر کشور شعبه دارد، در خارج روابط بین‌الملل دارد و همراه با ولایت حرکت می‌کند، می‌تواند نقشی مؤثر ایفا کند. اما در انتخاب وزرا و مسئولان، آیا باید همه‌چیز صرفاً حزبی باشد؟ خیر. اگر در حزب فردی اصلح و شایسته وجود داشت، می‌تواند برگزیده شود. اما اگر فردی خارج از حزب شایسته‌تر باشد، انتخاب او به نفع جامعه اسلامی است.

مدل حزبی ما در جمهوری اسلامی متفاوت است. ما نه شبیه احزاب کمونیستی هستیم، نه مانند احزاب غربی بی‌خدا یا ملی‌گرا. ما کشوری اسلامی هستیم که اکثریت مردم آن مسلمان‌اند و حاکمیت در آن به اسلام تعلق دارد. در چنین چارچوبی، اصل حاکمیت از آنِ خداوند متعال است

در واقع، ملاک انتخاب باید شایستگی باشد، نه صرف عضویت حزبی. کسی که نماز می‌خواند و عضو یک حزب اسلامی است، لزوماً بهترین فرد برای مسئولیت نیست. اگر فرد دیگری اصلح‌تر باشد و کنار گذاشتن او موجب آسیب به جامعه اسلامی شود، این کار نوعی خیانت به مردم و به خداوند خواهد بود. رئیس‌جمهوری که امروز سر کار آمده، اگر در انتخاب مسئولان اصل شایسته‌سالاری را رعایت نکند و تنها به نیروهای حزبی خود تکیه کند، عملاً دولتی حزبی شکل گرفته است. چراکه وقتی مردم به یک جریان رأی می‌دهند، آن جریان این حق را برای خود قائل می‌شود که نیروهای حزبی‌اش را به کار بگیرد و این در عمل قدرت حزبی است. اما همان‌طور که شهید بهشتی تأکید می‌کردند، ما در حزب جمهوری اسلامی شرح وظایفی داشتیم. بر اساس آن، هرکس به مسئولیتی می‌رسید، اگر فردی شایسته‌تر از خود می‌یافت، باید کنار می‌رفت و او را دعوت می‌کرد تا صمیمانه با او همکاری شود. به تعبیر شهید بهشتی، «وجود لایتغیرها آسیب‌آور است». چسبیدن به مسئولیت و تغییرناپذیری، برخلاف ماهیت یک حزب زنده است. حزبی که دائمی باشد، باید همواره امکان گردش نیروها در آن فراهم باشد. این‌گونه نباشد که فردی همیشه در جایگاه باقی بماند و رها نکند. مدل حزبی ما در جمهوری اسلامی متفاوت است. ما نه شبیه احزاب کمونیستی هستیم، نه مانند احزاب غربی بی‌خدا یا ملی‌گرا. ما کشوری اسلامی هستیم که اکثریت مردم آن مسلمان‌اند و حاکمیت در آن به اسلام تعلق دارد. در چنین چارچوبی، اصل حاکمیت از آنِ خداوند متعال است. حاکمیت در اسلام از آنِ خداست؛ به اذن الهی در اختیار اولوالامر قرار می‌گیرد: در زمان پیامبر اکرم (ص)، سپس در دست ائمه معصومین (ع) و در دوران غیبت، در اختیار ولی‌فقیه عادل است. شیوه اداره نظام نیز بسته به شرایط هر دوره شکل می‌گیرد و امروز در قالب جمهوری اسلامی نهادینه شده است. در نظام اسلامی و جامعه اسلامی، ما سه نوع حزب را می‌توانیم تصور کنیم: حزب خدامحور و ارزش‌محور؛ حزبی که بر اساس اصول الهی و ارزش‌های اسلامی حرکت می‌کند. حزب شیطان‌محور؛ حزبی که در تضاد با ارزش‌ها قرار می‌گیرد و مورد تأیید نیست. احزابی که بسته به شرایط خاص و نظر ولایت معنا پیدا می‌کنند. از منظر دینی، وظیفه هر فرد مؤمن این است که در حزب خدا و حزب علی (ع) باشد. در زیارت امام رضا (ع) نیز می‌خوانیم: «وَ اجعلنا مِن حزبه»؛ یعنی ما را از یاران و حزب او قرار ده. پیامبر اسلام (ص) نیز می‌فرمایند: «حزب علی، حزب‌الله است.» بنابراین، یا انسان در حزب‌الله قرار دارد یا در حزب شیطان. این مفاهیم باید برای مردم روشن شود. نکته مهم این است که ارزش‌ها هیچ‌گاه با یکدیگر در تعارض نیستند، با بی‌ارش‌ها هیچ گاه جنگ نمی‌کنند بلکه با آنها همراهی می‌کنند که آنها را هم ارزشی کنند. امر به معروف و نهی از منکر نیز دقیقاً در همین چارچوب معنا می‌شود. هزینه می‌کند دل‌ها را با اسلام همراه کند. برای نمونه، همان‌گونه که در جبهه‌ها مشاهده کردیم، با وجود اختلافات و حتی دعواهای جزئی، روح حاکم بر رزمندگان، عشق و صفا بود. کسی برای ریا نمی‌جنگید، بلکه همه از سر ایمان و عشق به خدا قدم برمی‌داشتند. همان‌طور که در یک خانواده مسلمان نیز ممکن است اختلاف و دعوا پیش بیاید، اما اساس زندگی بر پایه محبت الهی است و همین امر موجب برکات فراوان می‌شود. بسیاری از خانواده‌های شهدا نمونه‌ای زیبا از همین سبک زندگی الهی بودند که با همه سختی‌ها، زندگی‌شان سرشار از ایمان و معنویت بود.

موتلفه در شرایط فعلی کشور چه احساس مسئولیتی را برای خود فرض می‌داند؟ همینطور چه آینده‌ای را برای فضای سیاسی کشور متصور هست؟ در آینده باید شاهد چه نوع کنشگری از سوی حزب مؤتلفه باشیم؟

امثال من و مرحوم آقای عسگراولادی دیگر بیشتر به فکر آخرت خود بودیم تا دنیا. هر مسئولیتی که بر دوشمان گذاشته شود، می‌پذیریم و هیچ اعتراضی نداریم. اما واقعیت این است که برای ما مسئله اصلی، خداست؛ نه اسم و عنوان. وقتی از حزب مؤتلفه سخن می‌گوئیم، به‌عنوان یک حزب مردمی و ریشه‌دار مطرحش می‌کنیم. برای نمونه، آقای عسگر اولادی دبیرکل بود، سپس من این مسئولیت را به آقای امانی واگذار کردم، و بعد هم به دیگران؛ یعنی دبیرکلی برای ما موضوعیتی نداشت. مهم این است که حزب برای خدا باشد.

حزب مؤتلفه امروز جایگاهی ویژه دارد. در میان احزاب کشور، تنها حزبی است که تقریباً همه آن را به رسمیت شناخته و قبول دارند. با وجود احترام به سایر جریان‌ها، واقعیت این است که مؤتلفه حزبی سالم و قدرتمند است که بیش از شصت سال سابقه دارد. در کمیسیون احزاب نیز بسیاری از احزاب با امضا و تأیید من شکل گرفتند، حتی حزب مشارکت؛ بنابراین هیچ‌گاه رویکرد انحصارطلب نداشتیم. امام خمینی (ره) تا پایان عمر نسبت به حزب مؤتلفه اظهار رضایت و عنایت داشتند. در سال 67، در دیداری که با ایشان داشتیم، همین تأیید را بیان فرمودند. حاج احمد آقا نیز بارها تأکید می‌کرد که مؤتلفه پرچمدار ولایت است. بعد از رحلت امام هم این مسیر ادامه یافت و بزرگان و خانواده امام این نگاه را تأیید کردند؛ پس از امام هم از آقای خامنه‌ای اجازه گرفتیم.

حزب مؤتلفه امروز جایگاهی ویژه دارد. در میان احزاب کشور، تنها حزبی است که تقریباً همه آن را به رسمیت شناخته و قبول دارند. با وجود احترام به سایر جریان‌ها، واقعیت این است که مؤتلفه حزبی سالم و قدرتمند است که بیش از شصت سال سابقه دارد

برای ما اصل، ولایت و رضایت خداست. اگر روزی بدانیم که رهبری یا ولی‌فقیه راضی نیست، حتی لحظه‌ای ادامه نمی‌دهیم. حزب برای ما ابزار انجام وظیفه است، نه هدف. همان‌طور که بزرگان گفته‌اند، مؤتلفه هرگز به‌دنبال جایگاه یا امتیاز نبوده و نیست. بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی، در سال 67 دوباره با اجازه امام فعالیت مؤتلفه از سر گرفته شد. ایشان فرمودند: «هرطور برادران صلاح بدانند، من قبول دارم.» همین عنایت نشان می‌دهد که نگاه امام به این حزب مثبت بود. بنابراین، امروز هم مؤتلفه حزبی مردمی، اسلامی و وفادار به ولایت است که بقایش نه به اسم افراد، بلکه به پیوندش با ارزش‌های الهی و رهبری وابسته است.

بعد ایشان فرمودند: ما گفتیم حزب، محل تجمع افکار و اندیشه‌های افراد است؛ جایی که اموال، حیثیت و شخصیت افراد در آن مطرح می‌شود. بنابراین، اگر بخواهید فعالیت گسترده حزبی داشته باشید، باید با اجازه و چارچوب مشخص باشد. از همین رو، فعالیت مؤتلفه در امتداد حزب جمهوری اسلامی شکل گرفت و ادامه یافت. امروز وضعیت ما در امتداد ولایت چنین است: در 31 استان کشور شعبه داریم؛ در تهران هم دفتر مرکزی و هم دفترهای فعال داریم. حتی دفتر خواهران به‌صورت مستقل فعالیت می‌کند. بنابراین مؤتلفه حزبی با تشکیلات و ساختاری روشن و منظم است؛ درحالی‌که بسیاری از احزاب حتی یک دفتر هم ندارند.

در استان‌ها، شخصیت‌های برجسته و معتبری با ما همراه هستند که اغلب از قشر فرهنگی و چهره‌های پاک و سالم جامعه‌اند. در سطح مرکزی نیز تاکنون چهارده مجمع عمومی سه‌ساله برگزار کرده‌ایم؛ آخرین مجمع در قم و تهران برگزار شد. حزب دارای شورای مرکزی 35 نفره است که 5 عضو علی‌البدل نیز دارد؛ در مجموع 40 شخصیت معتبر و گزینش‌شده هستند.

این مجموعه چند نسل را در خود جای داده است: نسل اول: امثال من و آقای توکلی بینا. نسل دوم: آقای انواری، آقای ترقی و دیگران. نسل سوم: امثال آقای امانی، دبیرکلی نیز اکنون به نسل سوم واگذار شده است. نسل چهارم: دوستان جوان‌تر مانند آقای حنیف غفاری (معاون سیاسی)، آقای قناعت (دبیر اجرایی) و دیگران. نسل پنجم: نسل تازه‌تری از جوانان که به‌تدریج وارد ساختار تشکیلاتی شده‌اند.

این گردش نسلی موجب پویایی و استمرار حزب می‌شود. در واقع، حزبی که ماندگار باشد، کهنه نمی‌شود و کهن می‌شود؛ زیرا نیروهای جدید دائماً جایگزین می‌شوند. ما معتقدیم نباید فقط به نام «جوان‌گرایی» چهره‌های باتجربه را کنار گذاشت، بلکه باید ترکیبی از تجربه و جوانی در کنار هم قرار گیرد. به بیان دیگر، حزب مؤتلفه همچون یک چرخه پویا، نسل به نسل ادامه پیدا کرده و تلاش می‌کند در چارچوب ولایت، با ترکیب تجربه پیشکسوتان و انرژی جوانان، راه خود را ادامه دهد.

از نظر تشکیلاتی، حزب مؤتلفه دارای معاونت‌های مختلف است. ما معاونت تشکیلاتی در سراسر کشور داریم و بخش‌های تخصصی مانند بخش نوجوانان، بخش دانشجویان و بخش طلاب برای ارتباط با روحانیت فعال هستند. در حوزه بین‌الملل نیز معاونت ویژه داریم. مرحوم دکتر غفوری عضو هیئت اجرایی بود و پس از درگذشت ایشان، آقای دکتر نیکنام به‌عنوان معاون بین‌الملل انتخاب شدند. بعد از ایشان هم قائم‌مقامی به آقای تهرانی واگذار شد. این نشان می‌دهد که همواره در بدنه حزب، انتقال تجربه بین نسل‌ها وجود دارد. در حوزه سیاسی، چهره‌های شاخصی چون آقای توکلی (معاون سیاسی)، آقای امانی و آقای انبارلویی نقش‌آفرین هستند. این افراد جز شخصیت‌های شناخته‌شده و معتبر کشورند.

بنابراین، وقتی صحبت از «پوست‌اندازی» در حزب می‌شود، باید روشن کنیم که این تغییرات به معنای کنار گذاشتن نسل‌های قبلی نیست، بلکه نوعی تکمیل و تداوم است. برای نمونه، اگر احساس شود فردی جوان‌تر و توانمندتر می‌تواند مسئولیت سنگینی را بهتر اداره کند، او انتخاب می‌شود و پیشکسوتان نیز با عشق و صمیمیت از او حمایت می‌کنند. مثل اینکه در معاونت سیاسی، آقای حنیف غفاری جایگزین آقای انواری شد؛ چون برای این مسئولیت توانمندتر بود.

همین روند در گذشته نیز وجود داشته است. مثلاً پس از مرحوم عسگراولادی، به‌طور طبیعی شرایط ایجاب می‌کرد که به‌عنوان دبیرکل مطرح شوم؛ اما چون احساس کردیم آقای حبیبی که سابقه شهرداری، معاونت وزارتخانه و استانداری داشت، برای کارهای اجرایی مناسب‌تر است، ایشان انتخاب شد. این نشان می‌دهد که در مؤتلفه، مسئولیت بر اساس شایستگی سپرده می‌شود، نه صرفاً بر اساس سابقه یا جایگاه. از سوی دیگر، ما هیچ بودجه دولتی در اختیار نداریم. هزینه‌های حزب عمدتاً از کمک‌های مردمی و اعضا تأمین می‌شود. گ اهی هم در موارد خاص، با اجازه مراجع تقلید از وجوه شرعی در بخش‌های آموزشی، تبلیغی یا فرهنگی استفاده می‌کنیم. اما اصل اساسی ما این است که حزب مؤتلفه اسلامی هرگز وارد خلاف یا سوءاستفاده مالی نشده و نمی‌شود. در واقع، مؤتلفه حزبی است که با تکیه بر تجربه نسل‌های قدیمی و توان جوانان جدید، همواره تلاش کرده در چارچوب ولایت، سالم، مردمی و کارآمد باقی بماند.

شایعاتی راجع به شما مطرح بوده؟

از این چیزهایی که زیاد می‌گویند، آقای بلندیان، معاون وزارت کشور آن زمان، زنگ زد و گفت آقای بادامچیان بحثی داشت. ایشان گفت: «ما از این معاونت امنیتی شما، یک جا برای آموزش و برگزاری دوره‌های آموزشی می‌خواهیم.» من گفتم در یکی از این سه ویلا متعلق به آقای بادامچیان است. زنگ زدم تا بگویم که آن‌ها را به ما می‌دهید برای یک پروژه آموزشی. پاسخ داد: «بله، کاملاً، چرا ندهیم؟ اما شرطی داشت که گفتم: «اول بگویید کجاست، دوم اینکه بعد از اینکه توانستیم از آن استفاده کنیم، مجانی در اختیار شما قرار می‌گیرد، اما دو ماه در سال برای خانواده‌ام محفوظ باشد.» (باخنده) گفت: «یعنی مال تو نیست؟» گفتم «نه، مال من نیست مرد حسابی».

یا مثلاً پاسدار من از مازندران می‌آمد یک سرباز به او گفت: «آقای بادامچیان در نور، مازندران پنج هکتار زمین دارد، یک خانه دارد و نماینده مجلس هم هست»، پاسدار من گفته بود که «این همان آقای بادامچیان است؟ قطعاً می‌دانید؟ کجای نور است؟ گفته بود نمی‌دانم؟ می‌گویند. پاسدار من گفته بود من پاسدار بادامچیانم و او بیست سال است نتوانسته به نور برود با اینکه آقای ناطق نوری رفیق اوست اما نتوانسته به نور برود. از این نوع شایعات فراوان است؛ برای آقای عسگر اولادی چقدر حرف در می‌آورند؛ در وصیت‌نامه‌اش نوشته من ثلث ندارم، چون دارایی ندارم. همه زندگی من شامل نیمی از یک خانه‌هاست که همسر سابقم و بچه‌ها سهم دارند و بخشی هم از برادرم به من بخشیده شده. اگر پس گرفت، مال خودش است، اگر نه به شما بخشیده برای شما و این آقای عسگر اولادی است که می‌گویند میلیاردها تومان در اختیارش بود.

واقعاً آدمی که پول صندوق صدقات در اختیارش بوده چون قبل از انقلاب ما راه‌اندازی کردیم و این همه پول از مردم می‌آمد، می‌توانست راحت آن را خرج کند، اما خودش رعایت می‌کرد. خیلی‌ها با توجیه‌های مختلف می‌توانستند از او پول بگیرند، اما نمی‌کرد. افسانه به نظر می‌آید، اما این آدم‌ها افسانه‌های واقعی ساختند. بنابراین، موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است. اما فراموش نکنیم که کار سیاسی همیشه دشواری‌های خود را دارد.

ما در گام اول انقلاب با همه گروه‌ها کار کردیم. بعد از پیروزی انقلاب، شرایط به گونه‌ای بود که امکان فعالیت رسمی برای یک حزب سیاسی فراهم نبود. علت آن هم به عوامل گوناگونی بر می‌گشت: فرهنگ خفقان دوران استعمار، دویست سال غرب‌زدگی، نفوذ تفکر چپ و کمونیستی، ملی‌گرایی، لیبرالیسم و سرمایه‌داری و اقتصاد وابسته؛ این‌ها موانع بزرگی بودند. اما اگر می‌خواستیم کشور را مردم‌سالارانه اداره کنیم، باید با مدارا رفتار می‌کردیم و حکومت مخالفان را سرکوب نمی‌کرد. امروز برخی جریان‌های اصلاحات شعار آزادی بیان سر می‌دهند و بیانیه‌هایی منتشر می‌کنند که گاه شبیه به ادبیات آمریکا و اسرائیل است. درحالی‌که تفاوت آشکاری میان آزادی در معنای اصیل آن و آزادی به سبک غربی وجود دارد. در همان کشورهایی که ادعای دموکراسی دارند، محدودیت‌های شدیدی علیه مخالفان اعمال می‌شود.

برای نمونه، همین حالا آمریکا و اسرائیل برای برخی مواضع سیاسی در ایران کف می‌زنند، اما در کشور خودشان اجازه فعالیت آزاد به مخالفان نمی‌دهند. خبرنگاری اگر بخواهد حقیقتی را بیان کند، بلافاصله با او برخورد می‌شود. نمونه دیگر، خانم مهدیه اسفندیاری است که به خاطر حمایت از غزه در فرانسه، با وجود اینکه آن کشور خود را «مهد دموکراسی» می‌نامد، مورد فشار قرار گرفت. واقعیت این است که غرب در سیاست و حکومت چیزی جز دروغ و فریب ارائه نکرده است.

البته غرب در زمینه‌های علمی پیشرفت‌هایی داشته، اما تمدن غرب بر مبانی‌ای بنا شده که ریشه در افکار یونان باستان دارد. اساس آن، همان‌طور که در کتاب جمهوری افلاطون آمده، پایه‌گذار جامعه غربی بوده است.

می‌گویند دموکراسی از یونان آمده و ریشه‌های آن به سقراط بازمی‌گردد. در کتاب جمهوری افلاطون و در مباحث سیاست ارسطو، گفته شده که بدترین حکومت، دموکراسی است و بهترین حکومت، حکومت اشرافی و کلاسیک است. این واقعیت تاریخی اغلب در منابع غربی یا تحریف می‌شود و مردم گاهی با دروغ‌های غربی مواجه هستند.

ما در بخش آموزش و همچنین در حوزه تبلیغات و فعالیت‌های فرهنگی، تلاش می‌کنیم این واقعیت‌ها را روشن کنیم و بر اساس اصول خود عمل کنیم. در گام دوم، بخش بدنه موتلفه با مدیریت دبیرکل و اعضای ارشد اداره می‌شود. بخش شورای مرکزی که مسئول سیاست‌گذاری است، بیشتر کارها را جمعی پیش می‌برد. هدف ما ایجاد تمدن نوین اسلامی، دولت کریمه و جامعه نمونه اسلامی است، با توجه به تحولات جهانی و نیاز به بازتعریف مسیر توسعه کشور.

آیا از سوی نهاد و یا از طرف دولت مسئولیت خاصی در حوزه بین‌الملل به حزب مؤتلفه سپرده شده است؟

ما همان‌طور که با دولت همراهی می‌کنیم، در مجلس و جاهای دیگر نیز حضور داریم. فراکسیون ما در انتخابات سهمی دارد و در همه عرصه‌ها نقشی ایفا می‌کند. البته کارشکنی‌ها هم کم نیست؛ بسیاری از دوستان خوب ما سانسور می‌شوند. مثلاً برخی بیانیه‌های ما یا مطالباتمان را چاپ نمی‌کنند. با این حال، ما هیچ مشکلی با کسی نداریم، چون وظیفه خود را انجام می‌دهیم و دنبال پست و مقام نیستیم. در حوزه بین‌الملل، سابقه ما به پیش از انقلاب بازمی‌گردد. مرحوم شهید بهشتی سرپرست انجمن‌های اسلامی دانشجویان بود. گروه‌های اسلامی فعالیت می‌کردند، اعلامیه‌های امام توسط کسبه و یا مسافرانی که به خارج می‌رفتند پخش می‌شد. بعدها هم در جریان اندرزگو که قهرمان‌ترین چریک معاصر بود و همچنین ارتباطات آقای ابوترابی و آقای رفیقدوست، ما در مسائل بین‌المللی فعال بودیم. امروز هم روابط بین‌الملل موتلفه قوی است و بسیاری از کشورها ما را به عنوان یک حزب حاکمیتی می‌شناسند. جالب است که آن‌ها بی‌جهت به سراغ ما نمی‌آیند؛ در حالی‌که با هیچ‌یک از احزاب دیگر چنین ارتباطی ندارند، اما حزب موتلفه اسلامی را به‌عنوان حزبی پایدار و ریشه‌دار می‌شناسند. به همین دلیل است که در مجامع عمومی از ما دعوت می‌کنند و دبیرکل حزب در این نشست‌ها حضور دارد.

گاهی اوقات نیز اقدامات جدی‌تری انجام می‌دهیم. مثلاً زمانی که آمریکایی‌ها درباره صنعا موضع‌گیری کردند، فردای آن روز دبیرکل ما با مقامات مربوط دیداری جدی داشت. یا در موارد دیگر، نمایندگان ما به برخی کشورها سفر کرده‌اند و در کنار فعالیت سیاسی، هدایایی مانند فرش یا تابلو اهدا کرده‌اند. این روابط به شکلی انجام می‌شود که جایگاه ایران تقویت گردد. از این ظرفیت بین‌المللی موتلفه همه دولت‌ها استفاده کرده‌اند؛ از وزرای خارجه مختلف تا آقای ظریف و دیگران. هرچند ما بخشی از دستگاه دیپلماسی رسمی نیستیم، اما نقش مؤثر و شناخته‌شده‌ای در سطح روابط خارجی داریم.

بادامچیان: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است 2
بادامچیان: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است 3
بادامچیان: موتلفه نمونه‌ای از پاکی و سلامت در عرصه سیاسی است 4