برده داری؛ ارمغان غرب برای لیبی
تهران - ایرنا - کشور لیبی در شمال آفریقا مدتی است که با شروع جنگ قدرت داخلی مورد حمایت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، با نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متعدد از جمله گسترش معضل بردهداری روبرو شده است.
اوضاع اجتماعی در این کشور ثروتمند اما با جمعیت کم به قدری وخیم است که انواع جرایم و اقدامات غیرانسانی به شکل افسارگسیخته ای گسترش یافته است و متاسفانه به دلایل خاص اقتصادی و سیاسی هیچ اراده ای از سوی بازیگران خارجی در این میدان برای توقف این بحران انسانی نمی توان تصور کرد.
چون از زمان سقوط رژیم معمرقذافی در سال 2012، دو جناح در این کشور بر سر قدرت نزاع میکنند. از یک طرف دولت وفاق ملی به رهبری "فائز السراج" که توسط سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده و در طرابلس مستقر است وجود دارد و از سوی دیگر، نیرویی که با حمایت ژنرال "خلیفه حفتر" بر بخش اعظمی از این کشور اعمال قدرت میکند.
حفتر که از بقایای ارتش معمر قذافی دیکتار سابق این کشور به حساب می آید کنترل بخش گستردهای از شرق و جنوب کشور را منهای طرابلس پایتخت در اختیار دارد و مورد حمایت کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی، آمریکا، مصر، اردن، فرانسه، روسیه و چند کشور دیگر قرار دارد اما در مقابل دولت وفاق ملی مورد حمایت ترکیه و قطر قرار دارد که از سوی حفتر متهم است به اینکه قصد دارد اندیشه اخوان المسلمین را در این کشور حاکم کند.
این ژنرال بازنشسته که خود را فرمانده "ارتش ملی لیبی" می خواند، از سوی منتقدان و رقیبان به تلاش برای ایجاد یک دیکتاتوری نظامی جدید در لیبی متهم است.
در این بین نیروهای افراطی و تروریستی بهویژه داعش و القاعده هم که معمولا نیروهای نیابتی کشورهای دیگر هستند با وجود بیرون رانده شدن از شهرهای بزرگ، کماکان یک قدرت جدی در این منطقه به شمار میروند که به انحای مختلف امنیت این کشور را تهدید می کنند.
در واقع در این کشور دولتها و قدرتهای مختلف در رقابت با یکدیگر قرار دارند تا شاید بر کشوری با جمعیت 6،5 میلیونی که بیشترین ذخایر نفتی آفریقا را دارد، مسلط شوند و از منابع زیر زمینی و رو زمینی و حتی برخی منابع انسانی آن برخوردار گردند و یا اینکه در نهایت هر یک سهم خود را از این خوان گسترده ببرند.
از آنجایی که دولت وفاق ملی یا دولت انتقالی لیبی تاکنون به دلیل بی ثباتی در اجرا کردن قانون اساسی و استقرار نظم و ثبات ناکام بوده، اوضاع سیاسی و اجتماعی در این کشور از کنترل خارج شده است، به گونه ای که در این کشور بدون نظم و قانون، بسیاری به برده فروشی و قاچاق انسان به عنوان یک شغل پردرآمد نگاه می کنند و واقعیت نیز همین موضوع را نشان می دهد.
چون در همین آشفته بازار اوضاع سیاست داخلی، این کشور حتی به گذرگاه مهاجران آفریقایی به سمت اروپا نیز تبدیل شده است؛ چون هر سال هزاران پناهجوی آفریقایی که از کشورهای خود گریختهاند و به امید زندگی بهتر قصد دارند به اروپا بروند همه داراییشان را میفروشند تا از طریق لیبی و سفر دریایی از مدیترانه خود را به بهشت اروپا برسانند.
به گزارش چهارشنبه گذشته خبرگزاری رویترز، اخیرا گارد ساحلی لیبی به نیروهای خود اجازه شلیک داده است که قایقهای این مهاجران غیرقانونی را هدف بگیرند، از این رو تعداد زیادی مهاجر و پناهجو روی دست قاچاقچیان انسان مانده و آنها هم پناهجویان را بهعنوان برده میفروشند.
خبرگزاری فرانسه نیز دیروز در گزارشی اعلام کرد که گارد ساحلی لیبی که توسط اتحادیه اروپا و به طور ویژه دولت ایتالیا پشتیبانی مالی می شود تاکنون موفق شده است میزان قاچاق مهاجران با قایق های کوچک از کشورهای آفریقایی به ایتالیا را به شدت کاهش دهد.
براساس گزارش ها، امروزه میلیون ها مهاجر غیرقانونی در لیبی گرفتار شده و عمدتا در مراکز اسکان و بازداشتی که دیگر جای سوزن انداختن ندارند نگهداری شده و مورد انواع سوء استفاده ها قرار می گیرند.
دو سال قبل بود که شبکه سیانان آمریکا با پخش یک فیلم سیاه و سفید، جنایت هولناکی را که این روزها در زیر پوست لیبی میگذرد افشا کرد.
خبرنگار این شبکه با استفاده از دوربینهای مخفی در طرابلس، پایتخت لیبی، مراکز حراج انسان را نشان داد که در آنها حدود 10 نفر در عرض 6 یا 7 دقیقه به فروش میرسند.
این فیلم نوجوانان 15 تا 20 ساله ای را نشان می دهد که نگاههایشان خنثی و بیرمق است و به تقدیر شومی که برایشان رقم خورده پناه آورده اند و در مقابلشان جمعیتی قرار گرفته که هیاهوکنان مبلغ خرید این جوانان (برده ها) را بالاتر می برند تا برنده این مزایده شوند.
فروشنده با صدای بلند مبلغ را اعلام میکند به گونه ای که قیمت پایه 400 دلار بهای آزادی یک انسان است. فروشنده پسرک سیاهپوست را که حالا رسما برده فرد دیگری شده به دست صاحب جدیدش میدهد و دلارهای سبزرنگ را میشمارد و پیروزمندانه لبخند میزند.
بعد از انتشار این فیلم بود که رسانههای جهان ابتدا با دیده تردید به آن نگریستند اما تحقیقات برخی رسانه های دیگر از واقعیت این جنابات بیشتر پرده برداشته و لذا این دسته از رسانه ها با هیجانی وصفناپذیر برای مبارزه با این جنایت بشری وارد عمل شدند.
فراموش نشود که این دسته از رسانه های که بیشتر تحت کنترل کشورهای غربی، عربی و یا صهیونیستی قرار دارند، صرفا به پوسته این حوادث توجه کرده و به علت العلل این فجایع غیرانسانی نمی پردازند، چرا که به خوبی می دانند که دست چه نیروهایی و با چه هدفی برای به بحران کشیدن لیبی در کار است.
از میان خبرنگاران این رسانه ها از نیویورکتایمز آمریکا گرفته تا خبرگزاری فرانسه و شبکه الجزیره قطر، تاکنون کسی نپرسید چرا لیبی به سیاهچالهای تبدیل شده استکه هر روز فاجعهای در آن رقم میخورد. کسی نمیگوید مگر آمریکا و متحدان ناتو قرار نبود ناجی مردم لیبی از وضعیت اسفناکی باشند که قذافی برایشان رقم زده بود؟
با این وجود برخی تحلیلگران معتقدند که وضعیت این روزهای لیبی مرهون 26 هزار پرواز جنگندههای آمریکایی و همپیمانانش در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما است که امروز بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ حتی وخیم تر از قبل نیز شده است.
لیبی تا ماه مارس 2011 (فروردین 1390) زمانی که توسط معمر قذافی اداره میشد نه بازار بردهفروشی داشت و نه یک سرزمینی چند تکه بود، اما با ورود نیروهای سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شالوده به آن این کشور به تدریج از هم پاشید.
به گفته خود سیاستمداران آمریکایی، ناتو از شورشیان لیبیایی حمایت و بسیاری از آنها را تجهیز کرد و امکانات گسترده در اختیارشان گذاشت تا به جنگ دیکتاتور زمان یعنی قذافی بروند.
اما دیری نپایید که جنگ در این کشور شکل جدید یافت و در اکتبر همان سال هواپیماهای اروپایی و آمریکایی قذافی و نیروهایش را هدف گرفتند و رسانهها از تصاویر جسد خونین او که به دست مخالفانش کشته شده بود، پر شد.
اندکی بعد دولت این کشور فرو پاشید و لیبی در مسیری قرار گرفت که ماحصل آن "بازار بردهفروشی" و بسیاری از جرایم غیرانسانی دیگر است.
مردم جنگزده این کشور که میخواستند از کشتار در کشورشان فرار کنند امروزه به همراه خیل عظیم مهاجران دیگر کشورهای آفریقایی یا در آبهای مدیترانه غرق میشوند یا در اردوگاههای اسکان موقت یونان بیآب و امکانات و در سرمای زمستانی مرگ تدریجی را تجربه میکنند یا به زندگیشان در بازارهای بردهفروشی کشورشان چوب حراج میخورد.
پناهجویانی هم که در اردوگاههای لیبی به مدت نامعلوم به عنوان زندانی بسر میبرند یا باید در جنگ داخلی این کشور شرکت کنند یا در اسارت بمانند. بسیاری از پناهجویان راه اول را انتخاب میکنند.
البته این موضع مایه نگرانی کمیساریای امور پناهندگان سازمانملل شده است. به گزارش سال گذشته همین کمیساریا، جناحهای درگیر جنگ قدرت در لیبی از حضور پناهجویانی که در این کشور بسر میبرند برای اهداف سیاسی خود استفاده میکنند.
به تدریج دیگر سازمانهای حقوق بشری نیز به صف شدند و با صدور بیانیههای انفرادی و جمعی این ماجرای وحشتناک را محکوم کردند.
سازمان ملل خواستار انجام تحقیقات در این باره شد و اتحادیه آفریقا خواهان توقف این اقدامات مجرمانه شد؛ حتی برخی کشورها از جمله بورکینافاسو نیز سفیرش در لیبی را در اعتراض به این اقدام فراخواند. اما هیچکس نپرسید که چه کسی قرار است به این جنایت رسیدگی کند و به آن پایان بدهد؟
"وینسنت کوچتل" نماینده سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در لیبی گفته بود: "ما متوجه شدیم که سربازگیری در میان پناهجویان عمدتا شامل حال پناهجویان سودانی است. شاید به این خاطر که آنها به زبان عربی حرف میزنند. به گفته او، به آنهایی که قبول میکنند یک اسلحه میدهند و آنها را روانه جنگ میکنند.
البته سازمان امور پناهندگان سازمان ملل متحد از معدود سازمانهایی است که در لیبی حضور دارد و گاه امکان سرکشی به اردوگاههای پناهندگی را پیدا میکند به همین دلیل در سالهای گذشته نیز گزارشهایی درباره شکنجه پناهجویان در اردوگاه های لیبی داده بود.
گزارش های زیادی هم در مورد دزدی، تجاوز و قتل در میان مهاجران حاضر در این اردوگاه ها بدست رسانه ها رسیده و آژانس حقوق بشر سازمان ملل نیز این ادعاها را تایید کرده است.
به همین دلیل وضعیت انسانی در این مراکز وحشتناک توصیف شده و ابعاد مشکلات و خطراتی که به آن ها اشاره شد حتی گسترده تر نیز هست، تا جایی که بر اساس اطلاعات بدست آمده در برخی از کشورهای شمال آفریقا، بازارهایی برای فروش مردان جوان به عنوان برده و انتقال آن ها به لیبی دایر شده است.
این افراد به کالاهایی بدل شده اند که می توان آن ها را خرید و فروش کرده و حتی دور انداخت.
در واقع رهبران کشورهای جنگ افروز اروپایی و عربی و امریکا به خوبی به ابعاد این فجایع آگاه هستند و به خوبی می دانند با این جنگ ها فقط جویباری کوچک از جریان پناهجویان به کشورهایشان پناه می آورند که از تمکن مالی و فکری برخورداند، اما سونامی اصلی پناهجویان در کشورهای پناهنده خیز و کشورهای همسایه باقی می ماند.
پناهجویانی که نتوانسته اند از دریای مدیترانه به ساحل اروپا برسند در لیبی به میمنت دیکته کردن سیاست های رهبران راست افراطی اروپا به کشورهای آنطرف دریای مدیترانه، بدست باندهای مافیایی، القاعده ای، جنگ سالاران و غیره می افتند و بعد از اینکه مورد تجاوز و شکنجه واقع می شوند سرانجام بطور رسمی در بازار برده فروشان فروخته می شوند.
شیوخ سودجوی کشورهای عربی و حتی رژیم صهیونیستی و نیز گروه های مافیایی اروپایی و نیز تروریست های همدست آنها از گروه های القاعده و داعش یک دختر پناهجوی لیبیایی را در اردوگاه های این کشورها و کشورهای همسایه به قیمتی معادل 100 تا 150 دلار مانند کالای یکبار مصرف از "بازار آزاد" می خرند.
در این بین برخی تحلیلگران معتقدند که این بحران انسانی در لیبی حل شدنی نیست و یا دستکم حل آن به راحتی میسر نخواهد بود، چرا که چند سالی است لیبی برای اجرای طرحهای خود نه ارتش دارد و نه پلیس، نه ابزارها و راهکارهای لازم برای اعمال قدرت را در اختیار دارد و نه مدیریت واحدی که بتواند همین طرحهای نیمه و ناقص را اجرایی کند.
لیبی از سال 2014 درگیر جنگ داخلی شده است و دولت آن بهعنوان دولتی ورشکسته شناخته میشود.
از سوی دیگر، بازیگران مستقیم و یا غیرمستقیم (از طریق جنگ نیابتی) در این کشور نیز جز به منافع اقتصادی حاصل از بهره برداری از انرژی و منابع زیر زمینی این کشور نمی اندیشند. اکثر این کشورها به ویژه آنهایی که در شمال لیبی در آن سوی دریای مدیترانه یعنی در اروپا قرار دارند به هیچ وجه حاضر نیستند همه مهاجران غیرقانونی به کشورهایشان سرازیر گشته و بحران های دیگری برای آنها ایجاد کنند، بنابراین تمایل زیادی برای شدت عمل در برخورد با این جرایم غیرانسانی در لیبی از خود نشان نمی دهند و در انتخاب پناهجویان نیز گزینشی عمل می کنند.
آنها حتی خودشان هم می دانند که علت اصلی بروز بحران در این کشور شمال آفریقا ورود ناتو و نیروهای آمریکایی به این کشور است، به همین دلیل روزنامه ای مثل "تایمز" چندی پیش در گزارشی در باره تاریخچه لیبی در ماجرای بردهفروشی صرفا به نوشتن "لیبی پس از قیام سال 2011 با آشوب درگیر است" اکتفا کرد و نامی از ناتو و آمریکا در این میان نبرد.
این همان رسانهای است که در 21 مارس 2011 بمباران طرابلس را ستود و نوشت: "قذافی یک آدمکش بیشرف است که باید تاوان جنایتهای بیشمارش را پس بدهد" و سپس مداخله نظامی غرب را "فوقالعاده و بینظیر" خواند و آرزوی سرنگونی "هرچه زودتر" قذافی را داشت.
پس آیا نباید بپرسیم چرا کسی از دستهای خونین سران ناتو در این میان حرفی نمیزند؟ در 27 نوامبر 2017 (هفتم آذرماه 1396) بود که بعد از انتشار آن فیلم سی ان ان از قاچاق انسان برای بازار برده فروشی در لیبی "فرانسوا دولاتر" سفیر فرانسه در سازمان ملل از شورای امنیت این سازمان خواست تا علیه کسانی که در تجارت برده و پناهجویان آفریقایی در لیبی دست دارند، تحریمهایی اعمال کند.
سفیر فرانسه صرفا گفت که "فرانسه پیشنهاد کمک به کمیته تحریمها میکند تا افراد و نهادهای مسئول قاچاق در سراسر لیبی را شناسایی کند"، اما به علت های اصلی بروز این جنگ و نابسامانی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در آن کشور اشاره ای نکرد.
در همان ایام، حتی "نیکی هیلی" نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل نیز در شورای امنیت سازمان ملل فقط گفته بود: "دیدن تصاویر انسانهایی که با آنها همچون حیوان رفتار میشود و شنیدن صدای فروشنده آنها که میگوید "پسران بزرگ و قوی برای کار در مزرعه"، باید وجدان همه ما را بیدار کند".
وی بدون اینکه به دست های پنهان کشورش خودش (آمریکا) و یا ترکیه، عربستان سعودی، روسیه در این بحران اشاره کند صرفا اظهار داشت:"چنین نقض جدی حقوق بشر و کرامت انسانی کمتر وجود داشته است".
در واقع باید گفت که این دسته از کشورهای غربی و عضو ناتو که خود از کشورهای اروپایی و آمریکایی استعمارگر قدیم قاره آفریقا به شمار می آیند این بار خودشان نیز مویه کنان از وضعیت به وجود آمده در لیبی شکوه می کنند، بدون اینکه دست های خونین خود را از آستین بیرون بیاورند تا ثابت شود خودشان علت اصلی بروز همه این بحران های انسانی هستند.
در پنجم ژوئیه 2019 (14 تیر امسال) به مناسبت روز جهانی پناهجویان و رونق بازار برده داری در قرن بیست و یکم بود که برخی کارشناسان اجتماعی با اشاره به آمارهای تکان دهنده در مورد سوء استفاده و آزار جنسی و جسمی از پناهجویان در سراسر دنیا، از فریبکاری ها و دست داشتن دولت های امپریالیستی آمریکایی و اروپایی در جنایات علیه پناهجویان به ویژه در لیبی خبر دادند.
طبق آخرین گزارشات سازمان های بین المللی و متخصصین امور پناهندگی و قاچاق انسان، درآمد حاصل از قاچاق انسان و برده داری مدرن سالانه بالغ بر 150 میلیارد دلار می شود، به همین دلیل در لیبی و اردوگاه های پناهندگی در لبنان و ترکیه و سایر کشورهای افریقایی فروش اعضای بدن پناهجویان و کل بدن سالم یک انسان بعنوان برده جنسی یا جسمی رونق فراوان یافته است.
از اینرو رهبران سیاسی راست افراطی و نئوفاشیست های سودجویی چون دونالد ترامپ هرگز حاضر نمی شوند با این معضل شوم مبارزه کنند و لذا می بینیم که این دسته از رهبران در تمام کشورهای اروپایی و امریکا با توسل به دروغ های گستاخانه از پناهجویان "شیطان " می سازند و به بیگانه ستیزی دامن می زنند.
این دسته از رهبران سیاسی راست افراطی و تعداد قابل توجهی از توده ها به تبعیت از آنها می گویند ما بودجه لازم برای نجات جان پناهجویان را نداریم، اما همین رهبران بودجه های نجومی زیادی را صرف راه انداختن جنگهای ویرانگر دائمی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می کنند که منبع انرژی جهان است.
به همین دلیل، دیوارهای بزرگی که در اروپا و امریکا برای سد کردن سیل پناهجویان در داخل شهرها و کشورها و مرزهای بیرونی و زمینی و دریایی و هوایی برپا می کنند، عملکرد و مزایای چند وجهی دارد، از یک سو برای ورود پناجویان و مهاجران به کشورشان گزینشی عمل می کنند، غافل از اینکه موجب بروز مرگ و میر زیاد و جاری شدن خون انسان های بیگناه فراوان در اردوگاه ها می شوند.
آنها همچنین توجه ملت های خود و توده های جهان را از مسائل مهم داخلی و ساختاری نظام حاکم کشورشان به دشمن خارجی موهوم و ساختگی به نام "مهاجران" منحرف کرده و در عین حال فاصله بین فقر و غنا را در جهان پررنگتر می کنند.
به همین دلیل هم هست کسی چون دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا با طرح احداث دیوار میان آمریکا و مکزیک و نیز برخی دیگر از رهبران اروپایی نیز با طرح ادعاهای مشابه، مبارزه علیه جامعه باز و بستن تمامی مرزها بر روی پناهجویان و بیگانگان را به مقدس ترین وظیفه خود بدل کردند.
چون آنها به خوبی می دانند که اولین پیامد جنگ لیبی و یا جنگ های مشابه و غارتگری ها آنها، نابودی زندگی میلیونها انسان جنگ زده در آفریقا و خاورمیانه است که می توانند از میان آنها نخبه ترین و پولدار ترین را دست چین کرده و در کنار استفاده از منابع انرژی در لیبی از مواهب وجود آنها نیز بهره مند شوند.
بنابراین، باید اذعان داشت که در این بازار مرکانتلیستی، آنچه برای کشورهای جنگ افروز مطرح است فقط سود اقتصادی است و در برنامه ها و اهداف آنها از حق حیات، حقوق بشر، کرامت انسانی و زندگی انسانی خبری نیست، شعارهایی که کشورهای برخوردار شمال همواره برای سرکوبی کشورهای ثروتمند اما فقیر جنوب از آن استفاده کرده و می کنند.
بنابراین باید همچنان منتظر فروش انسان ها و انسانیت به نفع کشورهای جنگ افروز مدعی اومانیزم، حقوق بشر و دمکراسی در لیبی و یا هر کشور بحران زده در جهان باشیم.
*س_پرونده خبری_س*