تأمین امنیت غذایی با خودکفایی شدنی نیست
البته این نگرانی در کشور ما که دارای نهادهای ضعیف در این زمینه و با دست و پنجه نرم کردن با بحران های مختلفی مثل تغییرات اقلیمی و تحریم ها است، شدیدتر خواهد بود
اصلاً بیراه نیست که گفته شود، امنیت غذایی یکی از پایههای اصلی امنیت ملی یک کشور است که امنیت در سایر حوزهها نیز وابستگی زیادی به امنیت غذایی دارد، مصادیق امنیتی گسترش پیدا کرده و دیگر امنیت صرفاً در امور نظامی نیست؛ ناامنی غذایی شالودههای یک نظام را فرو میریزد و کنشهای جمعی را بسیار پرهزینه میکند. امنیت غذایی همیشه مسئله ای نگران کننده بوده است، این نگرانی با افزایش قیمت و کمبود محصولات غذایی در جهان در پی جنگ روسیه با اکراین بیشتر و سبب شد تا بار دیگر تأمین امنیت غذایی جایگاه ویژه خود را پیدا کند و همه کشورها از جمله ایران به این مهم بیش از پیش توجه کنند. البته این نگرانی در کشور ما که دارای نهادهای ضعیف در این زمینه و با دست و پنجه نرم کردن با بحران های مختلفی مثل تغییرات اقلیمی و تحریم ها است، شدیدتر خواهد بود، بحران آب، بحران گرد و خاک، بحران فرسایش خاک، بحران سرمایه گذاری وغیره سرتاسر ایران را فرا گرفته است، بخش کشاورزی و صنایع بحرانزدهاند. مهم ترین مساله کشاورزی ایران بحران آب است که متأسفانه ایران در بحران آب بدترین وضعیت جهان را دارد در حفظ خاک هم وضعیت خوبی ندارد؛ کشور بیابانی و کوهستانی ما، از نظر خاک کشاورزی مرغوب هم فقیر است و اندک خاک های مرغوب هم حفظ نمی شود؛ در بخش فرسایش خاک هم پرونده بسیار نامساعدی وجود دارد؛ از طرف دیگر سیاست گذاری خودکفایی در کنار سطح بهره وری پایین، سبب شد که ریشه منابع آب کشور خشکانده شود، به عبارت ساده تر، هرچقدر آب داشتیم تبدیل به گندم کردیم و خوردیم؛ حالا مسئولان جواب دهند الان که با بحران آب مواجه هستیم آیا در شرایط احتمالی بحران در آینده، آب داریم که گندم بکاریم و بخوریم؟ گرچه ظاهراً این سیاست غلط در راستای افزایش توان خوداتکایی کشور بود ولی در نهایت باعث ناامنی غذایی شد.
آمریکا: خروج از برجام اشتباه است
اولین فصل کتاب همه چیزدانان، خویشتن را باخرد دانستن است! همیشه دولت های ما نگران کالاهای اساسی هستند و خود را هم دانای مطلق می دانند پس ترجیج می دهند پشت درهای بسته بدون کارشناسان، خودشان تصمیم بگیرند. قصه تصمیم گیران اقتصادی ما به مانند شکارچی تازه کاری است که در جنگل همه تیر خود را در آزمون و خطا از دست می دهد و وقتی خرس را جلوی خود می بیند دیگر تیری ندارد! درباره تأمین امنیت غذایی و وضعیت آن در ایران با حسن فروزان فرد، عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی در بخش کشاورزی و رییس هیأتمدیره شرکت تولیدی صنایع غذایی کامبیز گفت وگویی انجام شد که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.
تأمین امنیت غذایی بعد از جنگ روسیه با اکراین به موضوع حائز اهمیت تری در دنیا تبدیل شده است؛ جهان با چه چالش هایی در زمینه ناامنی غذایی مواجه است؟
سازمان ملل، امنیت غذایی را دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات برای داشتن یک جسم سالم میداند. طبق این تعریف، موجود بودن غذا، دسترسی به غذا و پایداری در دریافت غذا سه رکن اصلی میباشند. یعنی 3 مؤلفه مهم در امنیت غذایی داریم، ماده غذایی باید خوب به اندازه کافی و در دسترس باشد یعنی یک خانواده باید به اندازه نیاز بتواند مواد غذایی تهیه کند و این مکانیزم هم پایدار باشد، یعنی به خاطر یارانه و منابع ارزان قیمت نباشد بلکه به گونه ای باشد که در بلند مدت تولید و در دسترس بودن قابل اتفاق افتادن باشد.
چالشی که دنیا با آن مواجه است در بخش اول تولید مواد غذایی است، آن هم به خاطر تغییر اقلیم و استفاده اشتباه از منابع و تغییر کاربری ها کشاورزی که حالت غیراقتصادی به خود گرفته و توجیه اقتصادی ندارد، زیرا از تکنولوژی درستی استفاده نمی شود و منابع هرز می روند که میزان تولید کاهش پیدا می کند. همچنین به دلیل مشکلات اقتصادی که در جوامع مختلف وجود دارد زمینه فقر را بیشتر می کند برخی از اطلاعات بیانگر این است که در اوایل سال 2020 حدود 800 میلیون نفر از افراد کره زمین دسترسی مناسبی به غذا نداشتند و دچار فقر بودند که عدد چشمگیری است. از طرفی، ممکن است در کشورهایی دسترسی به مواد غذایی فراهم باشد اما به خاطر تحولات اقتصادی و اقلیمی این موضوع ناپایدار باشد یعنی امسال گندم تولید شده اما ممکن است 5 سال دیگر امکان تولید گندم در آن کشور وجود نداشته باشد. بنابراین باید فکری شود که این گندم کجا و چگونه باید تولید شود.
تبلیغاتوضعیت تأمین امنیت غذایی در ایران چگونه است؟
در ایران داستان پیچیده تر است. ایران در وضعیت جدی تر و بحرانی تری قرار گرفته است. وقتی به نقشه ایران که در این باره تهیه شده، نگاه می شود، می بینیم که عمده استان ها در وضعیت بحرانی یا بسیار بحرانی در حوزه تنش آبی هستند، مثل اصفهان، کرمان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در واقع کل نیمه شرقی ایران در تنش آبی هستند در نیمه غربی هم مثل آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، زنجان و ایلام هم دچار تنش آبی هستند. در تعداد محدودی از استان های شمال غربی کشور مثل کردستان، کرمانشاه و همدان تنش آبی مهمی وجود ندارد وگرنه اغلب کشور ایران با تنش آبی مواجه است یعنی حدود 260 شهر ایران و تعداد زیادی از روستاها رسما دچار تنش آبی هستند.
تنش آبی یعنی اولین منبع اولیه برای امکان تولید کشاورزی در خطر است. در این شرایط ما با اتفاقات خطرناک در زمینه تأمین و تولید به موقع و به اندازه مواجه هستیم که خشکسالی قسمت زیادی از تولید در کشور را به شدت می تواند تحت تأثیر قرار دهد. مقدار زیادی از تولیدات ما در کشاورزی مثل گندم و علوفه به صورت دیم است. قسمت زیادی از چرای دام های ما در چراگاه ها است که وابسته به وضعیت آب و هوا است و قسمت دیگر از مواد غذایی مثل لبنی و دامی تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین کشوری مثل ما که تا این اندازه دچار تنش آبی هست و این میزان تجربه خشکسالی در آن وجود دارد و سابقه تاریخی نشان می دهد که به صورت دوره ای دچار خشکسالی می شود الان در زمینه تولید در بسیاری از موارد دچار گرفتاری های مهمی است.
همچنین تمرکز بر افزایش تولید در طول چند دهه گذشته در کشور با هدف خودکفایی زمینه های بزرگی برای توسعه بحران های آبی و فرونشست برای کشور به وجود آورده به علاوه این که ما هنوز به آن خودکفایی که فکر می شد حاصل شده باشد، نرسیده ایم، در عوض بسیاری از منابع از دست رفت. میزان نشست دشت های ما با این روش که ادامه پیدا کند دیگر غیرقابل بازگشت خواهند شد اگر همه منابع زیرزمینی با این وضعیت تخلیه شود دشت ها به گونه ای نشست خواهند کرد که دیگر غیرقابل بازگشت خواهند شد و دیگر مخزنی زیر زمین نیست که آبی در آن ذخیره شود. مسئولان باید به این امر توجه کنند که ایران هم زمان نمی تواند به امنیت غذایی و خودکفایی فکر کند، با هم شدنی نیستند.
استفاده اشتباه از آب، زمین، انرژی و قوانینی مثل ارث که باعث کوچک شدن زمین های کشاورزی می شود فرصت را برای این که یک کشاورزی در سایز امروزی و جهانی با مزیت های منطقی وجود داشته باشد در ایران نداریم و امکان استفاده از تکنولوژی ها در زمینهای کوچک وجود ندارد همه این موارد در کنار هم زمینه رقابتی بودن و حفظ فضای کشاورزی را کم می کند. بسیاری از زمین ها ارزشمند و در فضای شهری قرار گرفتند و در آن به جای کشاورزی، ویلا ساخته می شود، بعد زمین هایی که دورتر و خشک تر هستند و ظرفیت اقتصادی کمتری دارند، استفاده می شود یا برای جبران جنگل ها را از بین می برند! از طرف دیگر، تعداد چاه های غیرمجازی که حفر شده در ایران زیاد است و پایین رفتن آب های زیرزمینی هم موضوع مهمی است، جابجایی آب ها در بین استان ها و آثار نامطلوبش هم در جایگاه خود قابل توجه است. فرونشست زمین هم یک اتفاق ناگوار دیگر است که تقریبا همه دشت های ایران در حالت بحرانی قرار دارند، ایران ده ها برابر حد بحرانی که در حد بین المللی است دشت های در حال فرونشست دارد و شهرهای بزرگ ما هم در تهدید هستند. این ها نشان دهنده این است که زمینه های تولید کمتر وکمتر می شود، علیرغم این که ممکن است در کوتاه مدت بتوانیم اندازه تولید را حتی بالاتر هم ببریم اما در ادامه مسیر، پایداری وجود نخواهد داشت. با این روش ها نمی توان امیدوار بود که تولید پایدار در حوزه کشاورزی در ایران وجود داشته باشد.
موضوع مهم دیگر دسترسی است؛ ما بیشتر از نیازمان گندم و گوشت تولید کردیم اما آیا مصرف کننده معمولی شهری و روستایی توان استفاده مناسب از یک سبد غذایی معقول برای حفظ سلامتی خود را دارد؟ شرایط تورمی و قیمت گذاری های دستوری، مشکلات در اقتصاد سیاسی، شرایط نامناسب در وارد کردن تکنولوژی، بذر وکود مناسب که زمینه را برای قیمت تمام شده مناسب فراهم می کند در شرایط خوبی نیستند، الان تورم افسارگسیخته تکرار شونده زمینه را برای بهره مندی عموم جامعه از یک سبد غذایی مناسب بسیار محدود کرده است و یارانه ها و موارد جبرانی نتوانسته زمینه را برای حفظ این سبد غذایی پایدار کند! تورم در کنار تولید، پایداری و دسترسی که در همه آن ها مشکل وجود دارد مشکلات را زیادتر کرده است، در نتیجه در هر 3 مورد بنابر تعریف سازمان ملل دچار تنش جدی هستیم.
برخی از مواقع می شنوم که از امنیت غذایی صحبت می شود، ولی فقط توجه به تولید است برخی از متخصصین هم فقط توجه به مصرف دارند، اما ترکیب این 3 مورد با هم امنیت غذایی را تعریف می کند و اگر این 3 مورد کنار هم پیگیری شوند ممکن است سطح امنیت غذایی در ایران بهبود پیدا کند، اما اگر به تنهایی به هرکدام از شاخصه ها ورود شود ممکن است بروی 2 مورد دیگر اثر نامطلوب داشته باشد، مثل این که تشویق شود تا زمین های زیرکشت افزایش پیدا کند، الان ایران در شرایطی نیست تا زمین زیرکشت را افزایش دهد، بلکه باید از زمین زیرکشت فعلی استفاده بهتر شود یا حتی قسمت هایی که اشتباه زیرکشت رفته، کنار گذاشته شود. همچنین موضوع آمایش سرزمین و در کجا چه محصولی کاشته شود هم موضوع مهمی است که باید برای مسئولان با نگاه ملی و حفظ امنیت غذایی حائز اهمیت باشد. فعالیته ایی انجام شده، اما کمتر به صورت یکپارچه به همه جوانب کار توجه شده، زیرا مسؤولیت هریک از حوزه ها در یک وزارتخانه است؛ وزارت کشاورزی مسئولیت امنیت غذایی را در حوزه خود نمی داند و فقطمسؤولیت تولید را وظیفه خود می داند. وزارت اقتصاد باید به موضوع تورم و در دسترس بودن توجه کند یا سازمان محیط زیست باید به موضوع پایداری فکر کند. چون امنیت غذایی اجزای مختلفی دارد توسط یک دستگاه قابل پیگیری، هدف گذاری و قابل پیشرفت نیست.
پیشنهاد شما به حاکمیت دراین خصوص چیست؟
برای تأمین امنیت غذایی در یک کشور باید سازمانها و نهادها با هم همکاری داشته باشند و با هماهنگی یک سازمان متولی امنیت غذایی، بر تولید یا واردات مواد و محصولات غذایی، آموزش و تبلیغ و آگاهی دادن به جامعه و سیاست گذاری های کلان اقتصادی نقش ایفا کند. سازمان مسئول امنیت غذایی باید نسبت به نوع مواد غذایی، میزان و قیمت آنها همیشه مطلع باشد و بررسی کند که همه مردم از نظر فیزیکی به این غذا دسترسی داشته باشند و درآمدشان به قدری باشد که بتوانند این غذا را بخرند و این سازمان در صورت بروز بحران باید زنگ خطر را به صدا درآورد و اندازهگیری این امنیت را بر عهده بگیرد.
در این به وضوح دیده شده که دولت ها حتی توجهی به تأمین به موقع سبد کالای مصرفی خانوار نمی کنند، حال چگونه برای تأمین امنیت غذایی حدود 85 میلیون نفر می توانند برنامه داشته باشند؟
بله آمار و اطلاعات نشان می دهد که سبد غذایی خانوار در طول سال های گذشته مدام کوچک تر شده است. واقعیت این است که میزان مصرف گوشت، لبنیات و حتی میوه هم در خانوارها به شدت کاهش پیدا کرده که این ها پیام خوبی مخابره نمی کنند. باید دید آیا برنامه کوتاه مدتی وجود دارد که با استفاده از ابزارهای مختلف حتی با واردات، سبد خانوار حفظ شود؟ بعد با برنامه درازمدت به امنیت غذایی پرداخته شود؛ همان طور که گفتم موضوع امنیت غذایی پیچیده است و چند دستگاهی است که هم قانون گذار باید به آن توجه کند، هم دولت و حتی قوه قضائیه، تا زمینه برای نزدیک شدن یا حداقل در مسیر امنیت غذایی قرار گرفتن، فراهم شود.
این که تحریم ها بر اقتصاد کشور آثار منفی داشته، انکارناشدنی است، به واسطه تحریم، سطح امنیت غذایی در کشور کاهش یافته؛ بنابراین در صورت مدیریت نشدن تحریم ها امنیت غذایی کشور با مشکلات بیشتری مواجه می شود در نتیجه یک ارتباط معقول بین المللی ضروری است، نظر شما چیست؟
در حقیقت تحریم ها هم کنار مشکلات داخلی سطح رفاهی خانوارهای ایرانی را کاهش داده است. تحریم ها باعث شده تا برای انتقال تکنولوژی و توسعه سرمایه گذاری های تأثیرگذار در کشور با مشکل مواجه شویم. سرمایهگذاری یکی از شروط لازم برای رشد و توسعه کشاورزی و تداوم تولید در این بخش است، بنابراین توجه مسئولان در این زمینه الزام است. به عبارت دیگر به منظور پایداری تولید کشاورزی، این بخش به شدت نیازمند تزریق سرمایه جدید و جایگزینی در سرمایههای مستهلک است و باید نگاه عمیق داشته باشیم و همه خود را ملزم به این امر بدانیم. در نتیجه باید زمینه های اقتصادی و بین المللی آن به گونه ای فراهم شود که این اتفاق حتماً رخ دهد، اگر غیراز این باشد امنیت غذایی به خطر می افتد و وضعیت ناگوارتری پیش می آید اما اگر به آن توجه شود حتما اوضاع امنیت غذایی در کشور بهتر خواهد شد.
چشم انداز امنیت غذایی در جمهوری اسلامی ایران را چگونه می بینید؟
اگر با همین آهنگ پیش برویم چشم انداز مثبتی در این زمینه نیست. این کار چند وجهی است و نیاز به همراهی قانونگذار و همراهی و همکاری و همفکری دستگاه های مختلف در حوزه اجرا دارد، باید طرحی جدید اندیشیده شود؛ شکاف موجود در ساختار نظارتی کشور که به سمت عمیقتر شدن پیش میرود، امنیت غذایی را با مشکل مواجه کرده است. از طرفی عدم هماهنگی بین سیاستگذار و مجری، موجب بیتوجهی به قوانین وضع شده میشود و از طرف دیگر اختلاف عقیده میان سازمانهای ناظر، نظارت بر کیفیت غذا را دشوار و دشوارتر میکند. اعلام متولی واحد برای امنیت غذایی، راهکاری است که برای رفع این مشکل وجود دارد. باید دید که آیا دولت میتواند به سمت اعلام این متولی واحد برود؟ در کل باید بگویم که مشکل این است که دولت به واسطه این که در زمینه کنترل شاخصهای اقتصادی ناتوان بوده و نظم اقتصاد کلان کشور به هم خورده است وارد صحنههای دیگر همچون جیره بندی، دخالت در بازارهای مختلف، قیمت گذاری ها و... میشود که هر کدام آسیبهای خود را به دنبال دارد. وظیفه دولت کنترل متغیرهای اصلی اقتصاد کلان است دولت توان خود را برای انجام وظیفه اصلی از دست داده و برای جمع کردن شرایط وارد حوزههایی شده که در حالت طبیعی نباید به آن ها ورود کند. همین ورودهای غیرکارشناسی به حوزههایی همچون قیمت گذاری، تنظیم بازار و غیره هم به چندین آسیب دیگر دامن میزند و انگیزه تولیدکننده برای ورود به حوزههای پیش برنده و آینده نگر را ناچیز میکند.