حساسیتهای قومی و اجتماعی دوران خشکسالی / تحریم صادرات نفت برداشته شده است؟ / پایان دلار و ظهور پول جدید آسیایی؟
حملههای اسرائیل؛ مانع اصلی تفاهم ایران و آژانس، کلاف سردرگم ارز ترجیحی، ارثیه پر دردسر برای دولت سیزدهم، پول مسافرکشی بیشتر از حقوق مصوب شورایعالی کار، سکوت مجمع تشخیص و دو پاسخ متفاوت، جهش سنگین واردات با ارز 4200 تومانی، فوتیهای کرونا دو رقمی شد، موضع مراجع بهداشتی کشور درباره تولید داروی جدید در ایران و جزئیات نقشه راه اقتصاد، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای...
به گزارش تابناک، روزنامه های امروز سه شنبه 2 آذر ماه در حالی چاپ و منتشر شد که از راست تا دروغ انتصابات فامیلی که روزنامه ایران برای آن عنوان کمپین ضدتبلیغاتی علیه دولت سیزدهم استفاده کرده است. جنجال کرسنت 20 سال پس از امضا و جهش سنگین واردات با ارز 4200! در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در شماره امروز روزنامه ها را مرور می کنیم:
*س_ پایان دلار و ظهور پول جدید آسیایی؟_س*الهام حیدری طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان پایان دلار و ظهور پول جدید آسیایی؟ نوشت: سالهاست که تحلیلگران هشدار دادهاند چین و دیگر قدرتها ممکن است تصمیم بگیرند دلار را رها و ذخایر ارزی خود را به دلایل اقتصادی یا استراتژیک متنوعسازی کنند. تا به امروز، دلیل چندانی وجود ندارد که فکر کنیم تقاضای جهانی برای دلار در حال کاهش است، اما روش دیگری وجود دارد که ممکن است امریکا وضعیت کنونی خود را به عنوان صادرکننده ذخیره ارزی غالب جهان از دست بدهد: امریکا ممکن است داوطلبانه هژمونی دلار را رها کند، زیرا هزینههای اقتصادی و سیاسی داخلی این فرآیند بسیار بالا رفته است. دلایل پایان جهان روایی دلار - کاهش ارزش دلار بعد از بحران مالی 2007 و 2008 چهره نظام پولی امریکا تغییر یافت و در زمان کرونا نیز چاپ پول زیاد توسط بانک مرکزی امریکا منجر به پایین آمدن ارزش دلار شد. - کاهش ذخایر ارزی دلاری کشورها برای مثال کشور چین سعی دارد وزن دلار در سرمایههای خود را کاهش داده و به داراییهای خود تنوع بدهد؛ این روزها در حالی که بسیاری از بانکها سهم دلار را به نفع یورو کاهش میدهند، سایر بانکها نیز منبع پایدار ارزش، یعنی طلا را ترجیح میدهند. همچنین اخیرا اخباری در رسانههای بینالمللی منتشر شد مبنی بر اینکه چین درنظر دارد ذخایر خود از اوراق قرضه امریکا را به فروش برساند، در این رسانا جیم راجرز، سرمایهگذار معروف امریکایی، گفته بود «دلار در لبه پرتگاه از دست دادن جایگاه خود به عنوان ارز ذخیره اصلی جهان است.» - بدهی و بحران پولی دلار راجرز اینگونه استدلال نمود که بدهی ملی امریکا به رکورد 26.5 تریلیون دلار رسیده و امریکا اکنون به بدهکارترین ملت تاریخ جهان تبدیل شده است و...
این بدهی به صورت مستمر در حال افزایش است و بدهی بالا به ارز امریکا ضربه خواهد زد. به عقیده راجرز اینکه پکن درنظر گرفته یکپنجم از داراییهای خود از اوراق قرضه امریکا را بفروشد، واقعا به دلار فشار مضاعف خواهد آورد. - دنیا به دنبال جایگزینی طلا یا رمز ارز یا پول مشترک براساس فکتهای موجود اقتصادی امروز امریکا مانند بدهیهای بانکی، افت ذخایر دلاری، تورم بالا و رکود پیشبینی یک بحران موسوم به بحران دلاری که شدیدتر از بحران مالی سال 2008خواهد بود منطقی است. آثار بحران دلاری برای امریکا شدیدتر و سختتر خواهد بود، چراکه در زمانی که بحران مالی 2008 پیش آمد فدرال رزرو برای جبران این بحران امکان چاپ دلار داشت اما در بحران دلاری که دیگر کسی به دنبال دلار نیست با چاپ دلار مشکلی حل نمیشود. برخی کارشناسان بر این باورند که دنیا در حال کنار گذاشتن دلار است و میخواهد استانداردهای مالی خود را براساس طلا تعریف کند و برخی دیگر بر این باورند که دنیا درصدد انتخاب ارز دیگری برای دلار است. این ارز کدام خواهد بود؟ یوآن یا یک ارز مشترک منطقهای؟ آیا رمز ارزی برای جایگزینی دلار طراحی و معرفی خواهد شد؟ واقعیت مبرهن این است که زمانی که دنیا ارز دیگری را انتخاب کند همه چیز تمام خواهد شد و این پایان بازی با دلار امریکا است. براساس اعلام اقتصاددانان دلار امریکا به پایان راه میرسد و بهترین راهکار این است که خود امریکا بهرهبرداری از دلار را کنار بگذارد؛ چراکه فروپاشی خود دلار نزدیک است. آنها معتقدند که برای کاهش فشارهای مالی راهکار منطقی این است که طلا خریداری کنند، چراکه بازار طلا و نقره جای چانهزنی بیشتری دارد و تعدادی از کارشناسان و نخبگان اقتصادی امریکا نیز به دنبال جایگزین نمودن یک رمز ارز امریکایی میباشند.
*س_حساسیتهای قومی واجتماعی دوران خشکسالی_س*جعفرگلابی روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان حساسیتهای قومی واجتماعی دوران خشکسالی نیست: بلایا و مصائب طبیعی افزون برمتن، گاهی حاشیههای پررنگ وتهدید کننده دارند چنانچه همین حاشیهها با بیتدبیری تبدیل به بحران میشوند. درموضوع خشک سالی و کمبود شدید منابع آبی علاوه برانبوه مشکلات اصلی و فشارهایی که به مردم وارد میشود امکان وقوع حوادث جانبی و بروز انشقاق وچندگانگی وتعارض منافع گروهای مختلف اجتماعی و قومی ومحلی زیاداست و از هم اکنون باید حساسیت ویژه داشت و از آن جلوگیری بعمل آورد. رودها وحوضچهها و منابع آبی نه تنها در مناطق و نواحی گوناگون داخلی به یکدیگرمتصلند بلکه ازمرزهای رسمی کشورها عبور میکنند و از این رهگذر اغلب مسئله آفرینند. درحال حاضرکه گرم شدن کره زمین موضوع آب را به صدر مسائل ژئوپلوتیک ارتقاء داده است رفته رفته آب به چالشی بزرگ میان کشورها تبدیل می شود. اما در بحران آبی که ما با آن روبهروهستیم مدیریت همین آبهای اندک باقیمانده از اهمیت وحساسیت فوق العادهای برخورداراست. وقتی با کمبود شدید منابع آبی روبهرو هستیم سوالهای مهم وزیادی پیش رویمان قرار میگیرندکه پاسخ علمی و عادلانه طلب میکنند. وقتی سرچشمه یک رودخانه در استانی قرار دارد استانهای دیگر تا چه حدحق تحصیل آب از این سرچشمه را دارند؟ اولویت مصرف آب درهراستان چگونه تعریف میشود؟ آیا قابل قبول خواهد بود که دریک منطقه آب آشامیدنی با کمبودشدید روبهروباشد و در منطقه دیگرآب برای کشاورزی یا صنعتی مورد استفاده قرار گیرد؟ آیا امکان پذیرهست که به هرمنطقه فارغ از نوع نیاز وجمعیت آن آب مساوی داده شود؟ حال که موضوع ازاهمیت بالایی برخوردار شده است اختیار تخصیص منابع آبی با کیست؟ آیا دولت به تنهایی میتواند در این زمینهها تصمیم بگیرد؟ بهعبارت دیگر در حال حاضر بهجز تمهیدات ویژه و اساسی وگستردهای که باید برای تامین آب کشور صورت گیرد و حتی در سیاستهای کلی دخالت داده شود، توزیع آبهای موجود از حساسیت فوقالعاده ای برخوردار است که اندکی بیدقتی ممکن است به تنشهای گسترده اجتماعی منجر شود و بحران خشک سالی را وارد فاز اجتماعی و قومیتی کند و خسارتها را به نقطه اوج خود برساند. بر همین اساس به نظر میرسد که برای تصمیمگیری در این امور قوانین و رویههای جاری ازکارآمدی لازم برخوردار نیستند ولازم است که شواری عالی آب با حضور وحق رای استانداران و نمایندگان هر استان و حتی نمایندگانی از قوه قضائیه و همچنین نهادهای مدنی و محیط زیستی کاملتر شود تا تصمیمات متخذه جامعتر و عادلانهتر شوند و ظرفیت پذیرش عمومی پیدا کنند. مسلما درشرایط سخت آبی لابیها و ذینفعان هر منطقه به میزان قدرت و نفوذ خود ورود پیدا میکنند و عدالت در تصمیمها را مخدوش میسازند. منطقهای که از مراکزصنعتی بزرگ برخورداراست قطعا از توان لابیگری بیشتری برخوردار است و امکان تاثیرگذاری برسیاستها را دارا خواهد بود. تاثیرهایی که مورد توجه جدری مردم است و از آن در نمیگذرند. اگر به این نکات مهم و حساس توجه نشود بیتردید مشکلات و تشنجات اجتماعی از راه میرسند وگرهها کور و بازنشدنی میشوند. موضوع آب آشامیدنی وکمبود آن چیزی نیست که مردم یک منطقه هرچند محروم و فقیر باشند بتوانند از کنار آن عبور کنند وحیات خود و منطقهشان را به امان خدا رها سازند. دیدیم که بلافاصله پس ازکشاورزان و مردم اصفهان مردم شهرکرد هم به خیابانها آمدند و حقوق خود از منابع آبی را طلب کردند تجمعی که متاسفانه کمتربه آن توجه شد! گویی مردم با خواستههای مشترک تفاوت دارند! اگر تصمیمها پیرامون تامین وتوزیع آب با دقت، وسواس و عدالت کارشناسانه اتخاذ شوند و مردم هرمنطقه هم قانع شوند و احساس کنند که دولت حداکثر امکان آبرسانی برای مناطق را بکار برده است مسلما زیاده خواهان به حداقل خواهند رسید و میتوان ایشان را به ملت معرفی کرد و از تشنجآفرینی احتمالیشان جلوگیری بهعمل آورد. نیاز به اعتماد میان دولت و ملت در چنین بزنگاههای مهم و حساس خود را نشان میدهد که اگر برقرار باشد خوف هیچ تعارضی وجود ندارد و خصوصا نیاز به مجلسی که از متن مردم برخواسته باشد امکان تعادل آفرینی را خواهد داشت. متاسفانه در موضوع مهم و دامنهدار بحران آب که این روزها درصدر اولویتها قرارگرفته است خبری از نقش آفرینی نمایندگان مجلس نیست و حتی صداوسیما هم سراغ نمایندگان نمیرود که خواسته مردم را از آنها جویا شود! وقتی انتخابات مجلس آنگونه و تحت نظارت استصوابی حداکثری برگزارشد، باید میدانستند که در چنین شرایط بغرنجی نمیتوان از موقعیت طبیعی نمایندگان و وظایف ضروری آنها استفاده کرد و برآرامش جامعه افزود.
*س_ تحریم صادرات نفت برداشته شده است؟_س*احسان شادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان تحریم صادرات نفت برداشته شده است؟ نوشت: همه کارشناسان اقتصاد سیاسی در ایران و کشورهای دیگر که با اقتصاد ایران آشنا هستند میدانند و میگویند و مینویسند که سیاست خارجی ایران و چگونگی حرکت و سمت و سوی آن تعیینکنندهترین متغیر در نظام تصمیمگیری ایران شده است. واقعیت تلخی که درآمد نفتخام صادراتی را از خزانه دولت ایران دور کرده است در این چهار سال تازهسپریشده نشان داده و میدهد که دولت بدون این درآمد یک تماشاگر ناتوان در بازی پیچیده اداره اقتصاد ایران به حساب میآید. در این سالها به ویژه تا پیش از اینکه جو بایدن دموکرات سکان دولت آمریکا را در دست بگیرد معلوم بود که میزان صادرات نفت ایران حتی به صورت قاچاق و پنهان به کمتر از 500 هزار بشکه سقوط کرده و بخش بیشتر آن را نیز چین وارد میکند و قیمت آن هم پنهان شده است. کوتاه شدن دست دولت از دستیابی به درآمد صادرات نفت بیشترین پیامدش در لایحههای بودجه سالانه و نیز در اجرای آن خود را نشان داده است و آنطور که مقامهای دولت سیزدهم میگویند کسری بودجه سال 1400 رقمی در دامنه 400 تا 500 هزار میلیارد تومان است که بخش اصلی آن از ناتوانی دولت در به دست گرفتن درآمد صادرات نفت است. در حالی که منتقدان دولت روحانی که حالا مجلس و دولت را در اختیار دارند هر روز با توپ و تفنگ و خمپاره به دولت قبلی تیراندازی میکنند که کسری بودجه درست کرده است اما انتشار یک خبر در خبرگزاری فارس شگفتیساز خواهد شد اگر در کانون توجه کارشناسان و نیز علاقهمندان به اقتصاد سیاسی قرار گیرد و کالبدشکافی شود. خبر فارس این است: «از وزارت نفت نیز خبر میرسد صادرات نفتخام از 5/1 میلیون بشکه در روز فراتر رفته و سقف اول بودجه سال جاری را پر کرده است. بنابراین با فرض 5/1 میلیون بشکه صادرات نفتخام و قیمت 60 دلار به غیر از درآمد صادرات گاز (5/3 میلیارد دلار)، 8/32 میلیارد دلار درآمد ارزی کسب خواهد کرد. با فرض 2/1 میلیون بشکه و قیمت هر بشکه 60 دلار، درآمدی حدود 2/26 میلیارد دلار ارز در اختیار دولت قرار میگیرد.» در صورتی که خبر وزارت نفت درباره میزان صادرات نفت درست باشد و ایران روزانه 5/1 میلیون بشکه نفت صادر میکند دولت سیزدهم باید اعلام کند تحریم صادرات نفت ایران در عمل حذف شده است و دولت بایدن بدون اینکه با ایران مذاکره کند تحریمها را برداشته و ایران روزانه 5/1 میلیون بشکه نفت صادر میکند که با توجه به سهمیهبندی اوپک در شرایط کرونایی جهان به اندازه سهم ایران است. به این ترتیب میتوان تصور کرد مذاکرات وین از نقطه خوبی شروع خواهد شد. از طرف دیگر این پرسش پیش میآید که اگر بنا به خبر درجشده خبرگزاری فارس این میزان صادرات نفت سقف اول بودجه سال جاری را پر کرده است پس این صداهای بلند کسری بودجه چیست که هر روز شنیده میشود؟ مساله بعدی این است که این اتفاق یعنی صادرات 5/1 میلیون بشکهای صادرات نفت از چه تاریخی اجرایی شده و با چه قیمتی فروخته میشود و با کدام نرخ تبدیل به ریال میشود و آیا این دلارها به خزانه دولت و بانک مرکزی واریز میشود؟ اعداد ارائهشده در این خبر به طور مثال این عدد که بررسی وضعیت تدوین بودجه سال 1401 نشان میدهد با بهبود اوضاع صادرات نفت حداقل 5/27 و حداکثر 3/36 میلیارد دلار درآمد ارزی از این محل به دست میآید از سوی این خبرگزاری که احتمالا بر اساس خوشبینی مجموعه تصمیمگیران سیاست خارجی و اقتصاد کلان بوده و به سازمان برنامه و بودجه به مثابه متغیر محقق شدنی عرضه شده تا در لایحه بودجه 1401 بیاید نشان از سازش در حذف تحریم نفت میدهد. لایحه بودجه نشان میدهد که ایران و آمریکا در حذف تحریم نفت به توافق رسیدهاند. البته انتشار این اعداد میتواند خیالپردازیهای تکراری برای فرونشاندن آتش در حال شعلهور شدن بازار ارز نیز باشد.