دعوای آمریکا و روسها با رشد یک جریان ضد غرب در روسیه بعد از پوتین هم ادامه مییابد
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فواد ایزدی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سلسله نشستهای هفته آمریکا که از سوی انجمن مطالعات منطقهای دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: در سیاست خارجه آمریکا یک سری نظریه و دکترینهایی وجود دارد و دولت بایدن ذیل دکترین سیاست خارجی لیبرال اینترنشنالیسم یا لیبرالهای بین الملل گرا تعریف میشود. وی با بیان اینکه حرف لیبرالهای بین الملل گرا در آمریکا...
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فواد ایزدی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سلسله نشستهای هفته آمریکا که از سوی انجمن مطالعات منطقهای دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: در سیاست خارجه آمریکا یک سری نظریه و دکترینهایی وجود دارد و دولت بایدن ذیل دکترین سیاست خارجی لیبرال اینترنشنالیسم یا لیبرالهای بین الملل گرا تعریف میشود. وی با بیان اینکه حرف لیبرالهای بین الملل گرا در آمریکا این است که لیبرالیسم یک ایده مهم و تاثیرگذار است و این ایده حتی با اعمال زور باید در سراسر دنیا پخش شود، افزود: زمانی که لیبرال اینترنشنالیسمها در آمریکا به قدرت رسیدند یک دلخوری نسبت به روسیه داشتند، چون در دولت سابق آمریکا حزب دموکرات دو بار سعی کرد که ترامپ را به جرم رئیس جمهور شدن او به کمک پوتین و درخواستش از زلنسکی برای اینکه بگوید پسر بایدن در اوکراین فساد مالی داشته استیضاح کند. با این اوصاف استیضاح ترامپ دو بار در مجلس نمایندگان رای آورد منتهی نمایندگان سنا همراهی نکردند و ترامپ به کار خود ادامه داد. ایزدی یادآور شد: زمانی که دموکراتها در ژانویه سال 2021 وارد کاخ سفید شدند این احساس وجود داشت که آنها برای روسیه برنامه دارند؛ به گونهای که بایدن چند ماه پیش از جنگ روسیه و اوکراین گفته بود که پوتین قاتل است و این حرف را کسی زده که تمام عمر خود را در حوزه سیاست خارجی بوده پس او میداند که گفتن این حرف خطاب به رهبر یک کشور حرف معمولی نیست. وی بیان کرد: طیف دموکرات آمریکا بعد از انتخابات 2016 که ترامپ رئیس جمهور شد و او را به روسیه منتسب کردند به نظر میرسد که برای روسیه برنامه داشتند. با این وجود دعوایی که بین آمریکا و کشورهای غربی با روسیه آغاز شده یک دعوای ادامه داری خواهد بود و به نظر میرسد که به این زودیها تمام نشود؛ البته ممکن است که جنگ به نفع اوکراین متوقف شود منتهی تا زمانی که پوتین بر سر کار است این درگیری با روسیه خواهد بود و حتی ممکن است این درگیری بعد از پوتین هم ادامه یابد، چون یک جریان ضد غربی در روسیه دارد رشد میکند و ممکن است بعدا نیز یک آدم شبیه پوتین رئیس جمهور شود و آن وقت دعوای غرب و روسیه همچنان ادامه خواهد یافت. ایزدی با بیان اینکه به نظر میرسد در سیاست خارجی آمریکا حداقل تا سه سال آینده که لیبرال اینترنشنالها بر سر کار هستند داستان تقابل آمریکا با روسیه به یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی تبدیل شود، اضافه کرد: چین، دومین محور حوزه تمرکز سیاست خارجی آمریکا است. به گونهای که بلینکن معتقد است چین کشوری است که هم میخواهد و هم توانمندی به هم زدن نظم جهانی و یا همان نظمی که لیبرال اینترنشنالیسمها فکر میکنند باید آن را حفظ کنند را دارد؛ با این اوصاف چینیها هم میدانند که اگر آمریکا نسبت به روسیه فراغ بال پیدا کند آنها کشور بعدی خواهند بود که آمریکا سراغ شان میآید؛ لذا چینیها حواسشان است. وی با اشاره به اینکه در دوره اوباما آمریکاییها به این اجماع رسیدند که سیاست نزدیکی این کشور به چین سیاست اشتباهی بوده و سرشان کلاه رفته، چون این سیاست موجب رشد اقتصادی چین شده، اما در عوض سیاست چینیها هیچ تغییری نکرده، افزود: ایران کشوری است که آمریکا به عنوان سومین محور سیاست خارجی خود روی آن متمرکز شده به گونهای که رئیس دموکرات کمیسیون روابط خارجی سنا نیز اخیرا با حالت بی احترامی و رسما گفته پیوستن آمریکا به برجام در این برهه خوب نیست و این در حالی است که در آمریکا این رسم وجود ندارد که وقتی رئیس جمهور و یک رئیس کمیسیون با هم حزب هستند رئیس کمیسیون با صراحت یکی از پروژههای سیاست خارجی رئیس جمهور را رد کند. ایزدی یادآور شد: قانونی در آمریکا وجود دارد که بر اساس آن قوه مجریه ملزم است سالانه راهبرد امنیت ملی خود را ارائه دهد، اما قوه مجریه آمریکا هر سال این قانون را اجرا نمیکند به گونهای که ترامپ یک بار این راهبرد را منتشر کرده و بایدن هم پارسال یک پیش نویس منتشر کرده و البته قرار بود که در ماه فوریه متن کامل این راهبرد منتشر شود، ولی با شروع ماجرای اوکراین این کار متوقف شد. وی با بیان اینکه کره شمالی یکی دیگر از محورهای سیاست خارجی آمریکاست منتهی تکلیف این کشور مشخص شده، چون این کشور به توانمندی هستهای دست یافته و آمریکا هم نمیتواند با آن کاری بکند، تصریح کرد: سازمانهای اطلاعاتی آمریکا چند سال است که در گزارشهای خود بحثی تحت عنوان دنیای چند قطبی را مطرح میکنند و این بدان معناست که دنیا از نظم فعلی دارد به سمت یک نظم جدید میرود و این موضوع دیگری است که باید به آن توجه شود.