یک‌شنبه 4 آذر 1403

زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران

110 روز بعد از سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق و روی کار آمدن دولت کودتای تیمسار سپهبد فضل‌الله زاهدی ملقب به بصیر دیوان، گارد شاهنشاهی با همکاری ماموران امنیتی شهربانی کشور با شکست حریم دانشگاه تهران به دانشکده فنی هجوم بردند و جواب اعتراضات دانشجویی به دلایل کودتا و برکناری دکتر مصدق را با شلیک گاز اشک آور و گلوله های مرگبار دادند و جان سه دانشجو را گرفتند و جمع زیادی را زخمی کردند و...

به گزارش ایسنا، امروز 16 آذر هفتاد و هشتمین سالگرد قتل مهدی شریعت‌رضوی معروف به آذر شریعت‌رضوی، مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی در سال 1332 است. این روز از سوی کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی - اتحادیه ملی معروف به کنفدراسیون به عنوان روز دانشجو نامگذاری شد.

«تاریخ» مستندترین دلیل‌ها و ریشه‌های بدرفتاری‌ها و زورگویی‌های بی‌حد و حصر قدرتهای خارجی با ایرانیان و گویاترین دلایل اتفاقات و حوادث ناگوار عصر پادشاهان علیه مردم کشورمان را با وضوح بالایی نشان می‌دهد.

تورق صفحات تاریخ سیاه عصر پادشان قاجار به خوبی راز ارتباط جنایت 16 آذر 1332 و قتل سه دانشجوی هم‌وطن معترض در دانشگاه تهران به دست امرا و سربازان گارد شاهنشاهی محمدرضا شاه را با تقسیم ایران بین دو قدرت روسیه و بریتانیا در سال 1286 و دوره سلطنت دو سال و هفت ماهه محمدعلی شاه قاجار نشان می‌دهد.

نزدیکی ایران به مرزهای هندوستان، مستعمره فوق ثروتمند بریتانیا و موقعیت ژئوپلتیکی ایران در دسترسی روسیه به آبهای آزاد از یک سو و استقرار چاههای نفت و گاز در ایران و کشورهای عربی جنوب و غرب ایران، منطقه خاورمیانه را در نگاه کشورهای قدرتمند عصر قاجار به لقمه‌ای چرب و نرم و بی‌صاحب تبدیل کرد و همین مسئله باعث شد روسیه و بریتانیا در اتحادی مکتوب دست سایر قدرتهای آن روزگار از جمله آلمان، اتریش، ایتالیا و دانمارک را از کشورهای نفت‌خیز قطع کنند و آرام آرام خود را به دربار شاهان قاجار به خصوص از بعد از دوره مظفرالدین شاه نزدیک و نزدیک‌تر کنند.

در این میان موقعیت همسایه شمالی ایران بهتر از رقیب اروپایی‌اش بود. سیاستمداران روس که با نفوذ به دربار فتحعلی شاه قاجار، پدر مظفرالدین شاه جایگاه سیاسی ویژه‌ای در دربار سلطان پیدا کرده بودند، امتیاز آموزش و پرورش محمدعلی میرزا، ولیعهد مظفرالدین شاه را هم تصاحب کردند و آموزگاری روسی به نام سرگئی مارکوویچ شابشال ملقب به ادیب‌السلطان را به تربیت محمدعلی گماردند. نتیجه آموزشهای شابشال به دامن زدن خلق و خوی منزوی، خشن و بدبینانه محمدعلی علیه مردم و آب و خاکش انجامید.

علت هم روشن بود، اعتیاد عمیق به خرافه و استخاره، تهمت زناکاری به مادرش ام‌خاقان ملقب به تاج‌الملوک خانم توسط برخی مشروطه خواهان تندرو و به خطا رفتن گلوله شلیک شده به سویش از سوی برخی مشروطه خواهان موجب عمیق‌تر شدن احساس خشم و نفرت و بی‌توجهی محمدعلی نسبت به کشور و مردمش شد.

بدین ترتیب ریشه‌های شرقی امضای قرارداد سن‌پترزبورگ در سال 1907 بین دو قدرت روسیه و بریتانیا و تقسیم ایران در دوره پادشاهی محمدعلی شاه به وجود آمد و از آن پس ایران به صورت مستمر شاهد سناریوهای سیاسی و اقتصادی پیچیده‌ای شد که با کمک مستقیم دربار و کارگزاران صاحب نفوذ در کابینه‌های وابسته، یکی پس از دیگری اتفاق افتاد.

 مصدق

حضور دکتر محمد مصدق در سپهر سیاسی ایران تاثیر عمیق و زیان‌باری علیه منافع دول روسیه و بریتانیا در ایران داشت.

او که خود در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه متولد شده بود و سایه دولتی و تلخی خانمان‌سوز چهار پادشاه قجری را با پوست و گوشتش درک کرده بود و به خوبی در جریان مشروطه اول و امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه و مشروطه دوم و سرنگونی محمدعلی شاه قرار داشت، در دوره سلطنت اولین شاه پهلوی تصمیم گرفت دست از وزارت و امور اداری بردارد و نماینده مجلس شورای ملی شود.

همین کار را هم با نامزد شدن در انتخابات چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی انجام داد و در نقش لیدر فراکسیون اقلیت مجلس چهاردهم، تاثیر بنیان بر کنش را بر قطع امتیازات روسیه از میدان‌های نفت و گاز شمال ایران به خصوص چاه های بخش جنوبی دریای خزر و چاه های نزدیک مرز ایران و ترکمنستان، گذاشت.

این شخصیت سیاسی دلسوز در هفتاد و نهمین نشست چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی، به هدفش رسید. مجلس در حال بررسی اعتبارنامه وزرای کابینه مرتضی‌قلی بیات ملقب به سهام السلطان بود که دکتر مصدق طرح «منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت با نیروهای خارجی» را به جریان انداخت و دقایقی از وقت جلسه را برای توضیح طرحش به نمایندگان گرفت و در نهایت با موافقت اکثریت مجلس موفق به تصویب آن شد.

ضربه استراتژیک مصدق به همسایه شمالی، زنگ خطر را برای رقیب اروپایی‌اش به صدا درآورد. رضا شاه که به ثمر رسیدن کودتای اسفند 1299 و نشستن بر تخت سلطنت را مدیون حامی بریتانیای‌اش بود از ترس تسری یافتن این طرح و قطع دست بریتانیا از چاههای جنوب ایران، مانع رفتن دکتر مصدق به مجلس پانزدهم شد.

اما مصدق ملی‌گرا عزمش را جزم کرده بود و به راحتی از میدان به در نشد. او برای رفتن به مجلس همه تلاشش را کرد تا موفق شد در دور دوم انتخابات شانزدهم مجلس شورای ملی به نمایندگی از مردم تهران وارد مجلس شود. او در این مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را یک بار به جریان انداخت اما وکیل‌الدوله‌ها مانع از تصویب آن شد.

این اتفاق چالش های سیاسی و اجتماعی دامنه‌داری را به وجود آورد. با پشتیبانی آیت الله کاشانی و جمعیت فداییان اسلام به رهبری حجت الاسلام سیدمجتبی نواب صفوی، تظاهرات ضد انگلیسی گسترده‌ای بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت تیمسار علی رزم آرا در سراسر ایران به راه افتاد. رزم آرا به حمایتش از شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و باعث بالا گرفتن تنفر عمومی شد.

دانشجویان دانشگاه تهران با شعار «نفت ایران باید ملی شود» در میدان بهارستان تجمع اعتراضی شدیدی کردند.

رزم آرا با حضور در نشست های کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی، از ادامه یافتن امتیاز بهره‌برداری از چاه های نفت ایران با مالکیت شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت کرد. او معتقد بود ملت ایران توانایی اداره صنعت نفت را ندارد. وی در مجلس شورای ملی خطاب به نمایندگان دوره شانزدهم گفت: «ما ایرانی‌ها یک لوله هنگ هم نمی‌توانیم بسازیم. چه طور می خواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت، دست انگلیسی‌ها باشد. هر چه می‌گویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»

نخست‌وزیر در واکنشی تند به مخالفت نمایندگان ملی‌گرای مجلس شورای ملی به ریاست دکتر مصدق و مذهبی‌ها به رهبری آیت الله ابوالقاسم کاشانی، گفت: «مسجد را بر سر آیت‌الله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیتها خراب می کنم.»

در پی بالا گرفتن مخالفت ها با طرح رزم آرا، جنبش فداییان اسلام چاره کار را در ترور وی دید. خلیل طهماسبی، عضو جمعیت فداییان اسلام با حضور در حاشیه مراسم ترحیم آیت الله فیضی از بزرگان آن روزگار، در حال ورود رزم‌آرا به مسجد شاه او را در 16 اسفند 1329 با سه گلوله به قتل رساند.

فردای آن روز ملی‌گراهای مجلس شانزدهم بار دیگر طرح ملی شدن صنعت نفت را به جریان انداختند. مصدق با گرفتن امضای همه اعضای کمیسیون نفت، طرحش را از طریق کمیسیون دنبال کرد. کمیسیون نفت در تاریخ 24 اسفند ماه طرح ملی شدن صنعت نفت را به هیات رییسه مجلس داد و با پیگیری مصدق و فراکسیون اقلیت مجلس در جلسه 29 اسفند 1329 در دستور کار مجلس قرار گرفت و به تصویب رسید و پس از تایید محمدرضا شاه برای اجرا به دولت حسین علاء ابلاغ شد.

نخست‌وزیری مصدق

علاء برای شانه خالی کردن از بار این مسوولیت، استعفا داد و محمدرضا شاه سیدضیاءالدین طباطبایی، یار غار رضا شاه پهلوی را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد. جمالی امامی، نماینده مردم خوی در جریان بررسی رای اعتماد مجلس به سیدضیاء در تعارفی سیاسی از دکتر محمد مصدق خواست نخست‌وزیری را بپذیرد و او به این شرط که در همان جلسه «قانون 9 ماده ای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس» به تصویب برسد، امامی و مجلس را غافلگیر کرد.

سیاستمداران انگلیسی برای عقیم کردن این طرح به دولت حسین علاء سه پیشنهاد داد. اول، شرکتی جدید تشکیل شود تا درآمد ارزی ناشی از فروش نفت ایران به صورت مساوی بین دولت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس تقسیم شود. دوم، توزیع نفت در داخل ایران به یک شرکت تمام ایرانی واگذار شود و سوم، کارکنان ایرانی برابر مقررات جایگزین کارمندان خارجی در شرکت نفت ایران و انگلیس شوند.

با مخالفت دولت ایران، دولت انگلستان که از غارت نفت و گاز پرداخت بهای ناچیز به ایران، سود کلانی می برد، از ابتدا تا پس از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت دست از مخالفت با ملی شدن صنعت نفت برنداشت. دولت این کشور 38 روز بعد از تصویب طرح ملی شدن نفت ایران در تاریخ هفتم اردیبهشت 1330 به دادگاه لاهه شکایت کرد و همزمان رزم ناوهای خود را در دریای عمان مستقر کرد اما این تهدید با توجه به جایگاه برتر ایران و تهدید علما و روحانیون کشور به صدور فتای جهاد بی اثر ماند.

یک هفته بعد از این اقدام دولت انگلستان کابینه اول دکتر محمد مصدق در تاریخ 15 اردیبهشت 1330 موفق به گرفتن رای اعتماد از شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی شد. کابینه مصدق توانست رای موافق 99 نماینده از 102 نماینده حاضر در جلسه رأی اعتماد را به دست آورد و چهاردهمین شخصیتی بود که به عنوان هجدهمین نخست وزیر دوره سلطنت محمدرضا شاه، تشکیل کابینه داد.

انگلستان دست بردار نبود. دولت این کشور، آمریکا را که از سال 1235 پایش به ایران باز شده بود را واسطه کرد تا با دولت دوم دکتر مصدق مذاکره کند.

آمریکا برای شکستن انحصار انگلیس تا سال 1331 از ملی شدن نفت ایران و دولت مصدق حمایت کرد اما با عمیق شدن نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به دلیل هراس از سلطه کمونیسم شوروی در ایران، از انگلستان حمایت کرد و با آنان به توافق رسید. حاصل این توافق، کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت مصدق و انعقاد قرارداد کنسرسیوم با محمدرضا شاه پهلوی بود.

بر اساس خاطرات سیاسمتداران آمریکایی عصر پهلوی تعداد مستشاران آمریکایی در تهران در دی 1330 کمتر از 10 نفر بود که این تعداد در آبان 1332 و بعد از سقوط دولت دوم دکتر مصدق به 133 نفر افزایش یافت. این تعداد در سال 1349 به 8000 نفر و تا سال 1357 به بیش از 50 هزار نفر افزایش یافت.

ردپای جنایت امریکایی

نفوذ و قدرت امریکا در ایران با انتصاب ژنرال نورمن شوارتسکف به ریاست ژاندارمری سلطنتی ایران طی سالهای 1321 تا 1327 بیشتر و بیشتر شد. این ژنرال امریکایی قبل از کنار رفتن از این پست، چند دوست ایرانی خود را در مشاغل حساس ژاندارمری سلطنتی منصوب کرد تا در روز مبادا از آنان استفاده شود.

دکتر مصدق که از وجود این عوامل امریکایی در بدنه مدیریتی ژاندارمری سلطنتی و سازمان پلیس کشور به خوبی آگاه بود از سرتیپ محمود افشارطوس، رییس شهربانی کشور خواست، عناصر خائن را از شهربانی پاکسازی کند. او هم مجدانه موضوع را پیگیری کرد. افشارطوس صبح روز 30 فروردین 1332 در گفت و گو با رؤسای دوایر شهربانی به یادداشتی که در دستش بود اشاره کرد و گفت: «این لیست تمام کسانی است که در این سازمان به سود آمریکاییها جاسوسی می‌کنند. قبل از اینکه این هفته تمام شود، همه آنها یا به زندان خواهند رفت یا اعدام خواهند شد.»

هر چند که این تهدید هیچ وقت اجرایی نشد اما عوامل دست نشانده آمریکا در ژاندارمری و سازمان پلیس کشور با دستور دکتر مصدق به اجبار بازنشسته و از کار بیکار شدند اما امیران بازنشسته با هدایت دکتر مظفر بقایی نماینده مردم تهران در مجلس و حسین خطیبی، شخصیت سیاسی و دوست مظفر بقایی قصد داشتند در کشاکش اختلافات شاه و مصدق با ربودن سرلشکر ریاحی، دکتر حسین فاطمی، دکتر عبدالله معظمی و دکتر سیدعلی شایگان از افراد برجسته نهضت ملی، نخست وزیر را وادار به کناره‌گیری از قدرت کنند حتی در طرحی که در نهم اسفند 1331 اجرا کردند تصمیم داشتند دکتر مصدق را با ترور از سر راه بردارند اما اطلاع سرتیپ محمود افشارطوس نقشه آنان را نقش بر آب کرد.

آنان که متوجه خطر افشارطوس شده بودند در طرحی جنایتکارانه او را ربودند و در کوههای تلو در جاده لشکرک تهران به طرز فجیعی به قتل رساندند. در مرحله بعد دولت مصدق را با طراحی عملیات «آجاکس» توسط ام آی 6 و سیا و با میدان داری لات و لوتهای چاله میدان و درخونگاه و مولوی و حمایت کودتاچیان نظامی گارد ویژه سلطنتی محمدرضا شاه پهلوی، سرنگون کردند. کودتایی که طرح مشترکش ماهها قبل در بیروت سوریه و نیکوزیای قبرس ریخته و نهایی شد و به دست کرمیت روزولت، عامل سیا در ایران اجرایی شد.

جنایت 16 آذر

ریشه جنایت 16 آذر، 28 مرداد سال 1332 بود. جامعه دانشگاهی کشور چهار ماه بعد از سرنگونی دولت محمد مصدق و دادگاه سریالی حکومت برای رسیدگی به اتهامات علیه او همچنان در بهت و حیرت به سر می برد. سفر قریب الورود دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس و نیکسون، معاون آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا به ایران در تاریخ 17 آذر 1332 منتشر شد.

دانشجویان دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندان‌پزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی دانشگاه تهران در اعتراض به این سفر و در واکنش به کودتای 28 مرداد تظاهراتی را ترتیب دادند که روز بعد هم ادامه داشت و در 15 آذر به خارج از محوطه دانشگاه کشیده شد. مأموران گارد شاهنشاهی با دانشجویان درگیر شدند و عده ای جمعی را دستگیر و زندانی کردند.

روز 16 آذر متفاوت از روزهای قبل آغاز شد. اساتید و دانشجویان با ورود به دانشگاه تهران متوجه استقرار تجهیزات و خودروهای گارد شاهنشاهی و اوضاع غیرعادی دانشگاه شدند. دانشجویان به کلاس‌های درس رفتند اما سربازان جمعی از دانشجویان و استادان دانشگاه را دستگیر کردند. علی اکبر سیاسی، رییس وقت دانشگاه تهران برای حفظ جان دانشجویان، دانشگاه را تعطیل کرد.

در حالی که جمعی از دانشجویان در حال ترک محوطه اصلی دانشگاه بودند، گروهی از سربازان به بهانه بازداشت دو دانشجوی رشته ساختمان که به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض و آنها را تمسخر کرده بودند، وارد دانشکده فنی شدند. نیروهای گارد وارد کلاس درس استاد شمس از اساتید نقشه‌کشی دانشکده فنی شدند تا دانشجویان معترض را دستگیر کنند.

با اعتراض مهندس شمس به حضور نظامیان در کلاس درس او را به ضرب اسلحه تهدید کردند و سعی کردند دانشجویان مدنظرشان را یابند. با خروج سربازان از کلاس، دانشجویان به صحن دانشکده فنی رفتند. حضور نظامیان موجب درگیری دانشجویان و سربازان شد. دانشکده فنی محاصره شد تا کسی از دانشکده فنی فرار نکند. دسته‌ای از سربازان با سرنیزه از در اصلی وارد، دانشکده شدند.

جمعی از دانشجویان تصمیم به خروج از درهای جنوبی و غربی دانشکده گرفتند و این بین یکی از دانشجویان فریاد زد «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه». هنوز صدای او خاموش نشده بود که سربازان، دانشجویان را به رگبار بستند. دانشجویان ازهر در فرار کردند. برخی با شکستن شیشه‌ها به آزمایشگاه پناه بردند و برخی به کلاس‌ها و دستشویی‌های دانشکده فنی گریختند، جمع بیشتری هم که فرصت فرار نیافتند هدف گلوله های مرگبار سربازان قرار گرفتند و محوطه دانشکده فنی و پله‌ها را خون آلود کردند به زمین افتادند.

به گفته شاهدان عینی مصطفی بزرگ‌نیا از دانشجویان سال اول دانشکده فنی همان ابتدا با اصابت سه گلوله شهید شد و آذر شریعت رضوی که او هم دانشجوی سال اول بود به سختی مجروح شد و در حالی که بدن مجروحش را روی زمین می‌کشید و ناله می‌کرد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. احمد قندچی هم هدف گلوله قرار گرفت و مجروح شد و به یکی از بیمارستان‌های نظامی منتقل شد اما به دلیل بی توجهی مسؤولان بیمارستان 24 ساعت بعد به شهادت رسید.

در فاجعه حمله گارد سلطنتی به دانشگاه تهران سه دانشجو شهید و 27 دانشجوی دیگر بازداشت شدند. پیکر دانشجویان شهید در مرقد امامزاده عبدالله شهر ری دفن شد.

منابع:

باختر امروز، ش 1172 (25 مرداد 32) ص 1

اسناد سازمان سیا درباره کودتا، پیشین، ص120

باختر امروز، ش 1000 (16 دی 31) صص 1و 8

غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن نفت، تهران، 1364، ص 260

مذاکرات جلسه هفتاد و نهم چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی در مورخه 13 آذر 1323

غلامرضا نجاتی، مصدق: سال های مبارزه و مقاومت، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377

عملیات آژاکس، ترجمه ابوالقاسم راه چمنی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر، 1380، صص4237

ر. ک مقدمه کاتوزیان بر اسناد سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد، ترجمه غلامرضا وطن دوست، تهران، رسا، 1382، ص 49

محمدمصدق، خاطرات و تالمات، به کوشش ایرج افشار، تهران نشر علمی، ص 19. همچنین ر. ک موحد، خواب آشفته نفت، تهران، کارنامه، 1378، ج1، ص 687

انتهای پیام

زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران 2
زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران 3
زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران 4
زهر چشم دردناک گارد سلطنتی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران 5