سالروز شهادت شهید احمید کاظمی و تعدادی از همرزمانش
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، 19 دی ماه سالروز شهادت سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی و تعدادی دیگر از همرزمانش است. به همین مناسبت مروری داریم بر زندگینامه تعدادی از «شهدای عرفه». سردار سرلشکر پاسدار شهید پاسدار احمد کاظمی شهید احمد کاظمی، فرمانده نیروی زمینی سپاه در سال 1337 در شهرستان نجفآباد به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی وی در کنار والدین و با تربیت آنان، عشق به...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، 19 دی ماه سالروز شهادت سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی و تعدادی دیگر از همرزمانش است. به همین مناسبت مروری داریم بر زندگینامه تعدادی از «شهدای عرفه».
*س_سردار سرلشکر پاسدار شهید پاسدار احمد کاظمی_س*شهید احمد کاظمی، فرمانده نیروی زمینی سپاه در سال 1337 در شهرستان نجفآباد به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی وی در کنار والدین و با تربیت آنان، عشق به اهل بیت (ع)، کار و تحصیل سپری شد. دوران جوانی ایشان همزمان با اوج مبارزات انقلابی ملت بزرگ ایران علیه رژیم پهلوی بود. در آن زمان، حاج احمد نیز همپای مردم در این مبارزات شرکت کرد و به حدی در این راه تلاش کرد که در اسفندماه سال 1356 مصادف با ایام محرم به همراه حدود 50 نفر از مبارزان انقلابی شهر علم و تقوا (نجفآباد) توسط ساواک دستگیر و مدتی در زندان شهربانی به همراه سایر زندانیان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. در اواخر همان سال با گسترش حرکتهای مردمی در سراسر کشور، عدهای از زندانیان آزاد شدند که کاظمی نیز از جمله این افراد بود. پس از پیروزی انقلاب، با توجه به شور و اشتیاق وصفناپذیرش به مبارزه با کفر و ظلم، به اتفاق یک گروه 500 نفری به سرپرستی شهید محمد منتظری جهت فراگیری آموزشهای چریکی و مقابله با اشغالگران قدس به صف مبارزین جبهههای جنوب لبنان پیوست و تا پایان سال 1358 در آن خطه ماند. وی پس از بازگشت به کشور رسما به عضویت سپاه پاسداران در آمد. در بهار سال 1359 با تشدید مجدد بحران در مناطق غرب و شمال غرب توسط ایادی استکبار، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) فرمان بسیج عمومی جهت مقابله با مزدوران شرق و غرب را صادر کرد و کاظمی همراه با سردار شهید غلامرضا صالحی در قالب یک گروه 60 نفری در اواخر اردیبهشتماه از نجفآباد عازم کرمانشاه و سپس سنندج شد. وی حدود هفت ماه با جدیت در عملیاتهای پاکسازی به مقابله با فتنهانگیزان پرداخت و در یکی از این عملیاتها در روستای «افراسیاب» در منطقه دیواندره از ناحیه پا مجروح و به شهر خود منتقل شد. هنوز زخمهایش التیام نیافته بود که در اواسط آذرماه همراه با یک گروه 50 نفری در جبهههای آبادان حضور یافت و فرماندهی یکی از مناطق عملیاتی به عهدهاش سپرده شد که نقش مؤثری در این منطقه و سپس عملیات شکست حصر آبادان ایفا کرد. از جمله فعالیتهای برجسته حاج احمد در دوران دفاع مقدس میتوان به تثبیت «تیپ 8 نجف اشرف» اشاره کرد. وی با جمعکردن انسانهای بزرگی پیرامون خود این تیپ را سازماندهی کرد و در اثنای جنگ، استعداد آن را تا سطح لشکر ارتقا داد و آن را به یکی از مانوریترین یگانهای دفاع مقدس مبدل ساخت. حاج احمد بخش عمدهای از تجهیزات و جنگافزارهای مورد نیاز این لشکر خط شکن را از غنایم به دستآمده از دشمن در نبردهای مختلف تأمین میکرد و طبق گفته سردار سرلشکر دکتر رحیم صفوی فرمانده پیشین کل سپاه در مراسم گرامیداشت این شهید در نجفآباد، «بالندگی و حماسهآفرینی لشکر 8 نجف اشرف را در عرصه نبرد با صدامیان، باید مرهون هوش، تدبیر، شجاعت و قدرت فرماندهی وی (شهید کاظمی) دانست». کاظمی یار صادق و راستین سرداران شهید باکری، زینالدین، خرازی، همت، بقایی و... بود و تمام وجود خود را وقف حضور در جبهههای نبرد کرده بود و بیشک یکی از برجستهترین و مقتدرترین فرماندهان دفاع مقدس محسوب میشود. وی در بیشتر عملیاتها و نبردهای مهم برای بیرون راندن دشمن از خاک پاک میهن حضوری فعال و تأثیرگذار داشت و کمتر عملیاتی را میتوان نام برد که نام حاج احمد در حماسه آن ثبت نشده باشد. این عزیز سفرکرده یکی از تاکتیکیترین و خلاقترین فرماندهان سپاه بود به صورتی که برنامهریزان عملیاتهای مختلف با اتکای به هوش و توان اجرایی او، سختترین و پیچیدهترین طرحها را برای نبرد با دشمن ارائه داده و بنبستها را رفع میساختند. به صورتی که نقش مؤثر و فرماندهی ایشان و همرزمان شهیدش در عملیاتهای «بیتالمقدس 1، فتحالمبین 2، رمضان 3، والفجر 8، کربلای 5 و...» بارها طعم تلخ شکست را بر کام صدام و لشکریانش ریخت. حاج احمد در طول جنگ هشت ساله بارها تا مرز شهادت پیش رفت و 45 درصد جانبازی ایشان رهآورد دوران خون و حماسه است. سردار احمد کاظمی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال 1372 برای حفظ دستاوردهای انقلاب به فرماندهی «قرارگاه حمزه» در شمالغرب کشور منصوب شد و با توجه به شناخت قبلی به خوبی دریافته بود که ریشه تمامی ناامنیها و مشکلات امنیتی این منطقه، وجود گروههای مسلحی است که پایگاه اصلی آنها در عراق است و از حمایت شدید صدام برخوردارند، لذا با درایتی کمنظیر و با کمترین درگیری، فعالیتهای آنها را از فاز نظامی به سطح سیاسی کشاند تا پس از این نیز این منطقه همانند سایر نقاط کشور از امنیت و آسایش برخودار شود. حاج احمد پس از خدمت در قرارگاه حمزه در سال 1379 به سمت فرماندهی نیروی هوایی سپاه منصوب و در طول پنج سال خدمت خود در این نیرو، آن را از نظر سازمان، ساختار، سازماندهی و سازمان موشکی تا حد بسیار زیادی ارتقا داد. آخرین حکم مسئولیت کاظمی، فرماندهی نیروی زمینی سپاه بود که بیستونهم مردادماه 1384 از سوی مقام معظم رهبری، فرماندهی کل قوا به ایشان تنفیض گردید. در مدت تصدی حاج احمد در این مقام، وی با بیش از 100 سفر به تمامی یگانهای نیروی زمینی سرکشی کرد و وضعیت آنها را بررسی و در جهت تقویت یگانهای صفی تلاش فراوانی به عمل آورد. حاج احمد کاظمی فوق لیسانس جغرافیای سیاسی و دانشجوی دکتری دفاع ملی بود و به پاس سوابق باارزش، فرماندهی عالی و قدمت مدیریت بالا، از دست مقام معظم رهبری، سه مدال فتح دریافت کرده بود. سردار شهید احمد کاظمی همیشه خود را از خیل عظیم کاروان شهدا جامانده میدانست و به شدت در فراق یاران شهیدش دلسوخته بود. او همواره با آه و سوز خاصی از آنها یاد میکرد و در آخرین روزهای زندگی خویش به شدت از شهیدان باکری و خرازی یاد میکرد و از این که به شهادت نرسیده، اشک حسرت میریخت. وی شب قبل از شهادتش در جلسهای با حزن و اندوه فراوان یاران سفر کرده خود را به خاطر آورده و گفته بود: "شهدا خیلی به گردن ما حق دارند، باید تلاش زیادی بکنیم" و همگان را به زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آنها سفارش کرده بود. فردای آن روز یعنی نوزدهم دیماه 1384 (سالروز آغاز عملیات کربلای 5) حاج احمد پس از سالها انتظار به سوی رفیق اعلی مهاجرت کرد و در شهر مهدی باکری (ارومیه) اجر تلاشهای بیوقفه خود را از خدای بزرگ گرفت. "و من یخرج من بیته مهاجرا الیالله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علیالله".
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید مهتدی جعفری_س*سعید مهتدی فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله (ص) در سال 1337 در بخش پیشوا از توابع شهرستان ورامین متولد شد و تحت تربیت خانواده متدین و مذهبی رشد کرد. در طول مبارزات ملت غیور ایران به رهبری حضرت امام (ره) در جهت سرنگونی حکومت سرسپرده و دیکتاتور پهلوی و پس از به ثمررسیدن انقلاب، در دفاع از ارزشها و آرمانهای آن نقش بهسزایی داشت. حضور آگاهانه و مخلصانه این مجاهد خستگیناپذیر و شجاع به مدت 113 ماه در مناطق بحرانزده غرب و شمالغرب و جبهههای جنگ حق علیه باطل (در غرب و جنوب کشور) و کسب افتخار جانبازی (30 درصد) خود دلیلی بر این مدعاست. مهتدی همچنین در مدت حضور خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با خدمت در مناصبی مانند مسئول اطلاعات و عملیات «لشکر 27 محمد رسولالله (ص)»، مدیر طرحریزی جامع عملیات ستاد مرکزی سپاه، مسئول عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)، معاون عملیات نیروی زمینی سپاه و سرانجام فرماندهی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) خدمات خالصانهای را به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت ایران عرضه داشته است.
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید نبیالله شاهمرادی (سردار حنیف)_س*نبیالله شاه مرادی (حنیف)، معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه فرزند مرحوم حاج غلامعلی در سال 1341 در شهرستان «چادگان» اصفهان به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در میان خانوادهای متدین و مذهبی پشت سر گذارد و تحصیل خود را در همان شهر طی کرد. از دوره دبیرستان، یعنی سال 1356 همزمان با شروع نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به همراه چندتن از برادران و دوستانش در مسیر ظلمستیزی و عدالتطلبی قرار گرفت و حدود یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با شرکت در تظاهرات شهر اصفهان، چاپ و تکثیر اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره)، شعارنویسی و... ارادت خالصانه خود را به آن رهبر عظیمالشأن نشان داد و در مسیر مبارزه، چندینبار مورد تهدید و تعرض مخالفین انقلاب قرار گرفت؛ اما همچنان استوار و باصلابت به راه خویش ادامه داد. در سال 1357 و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، همراه با تنی چند از دوستانش که تعدادی از آنها در جریان جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند، هسته مرکزی کمیتههای مردمی دفاع از انقلاب را تشکیل داد و جهت دفاع از نهال نوپای انقلاب، سر از پای نمیشناخت و شبانهروز فعالیت میکرد و همزمان به تحصیل علم ادامه داد تا اینکه پس از کسب مدرک دیپلم در سال 1358، جهت دفاع و حفاظت از ارزشهای انقلاب اسلامی و پاسداری از خون شهدا به عضویت سپاه پاسداران درآمد و لباس سبز پاسداری به تن کرد و در هسته اولیه سپاه پاسداران فریدن (شامل شهرهای فریدن، فریدونشهر و چادگان) به همراه تنی چند از بهترین جوانان این شهرستان مشغول به خدمت شد. شاهمرادی جزو آندسته از افرادی بود که با آغاز بحران در کردستان و با لبیک به ندای پیر جماران برای مقابله به ضدانقلابیون رهسپار آن منطقه شد. هنوز ضدانقلاب در کردستان کاملا سرکوب نشده بود که در شهریورماه 1359 با تجاوز لشکریان صدام به مرزهای کشورمان، با کولهباری از تجربه عازم جبهههای جنگ با متجاوزین بعثی در جنوب و سپس غرب شد و طی سالهای دفاع مقدس فعالانه از کیان اسلامی دفاع کرد و پس از آن در قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) مشغول خدمت شد. مدت 140 ماه حضور در جبهه و مناطق بحرانی غرب و شمالغرب نشان از همت والای وی دارد. طی حضور در قرارگاه حمزه (ع)، سردار حنیف بارها به مأموریتهای خطیر اعزام و مشارکت وی در صحنههای مختلف موجب شد تا رئیس جمهوری عراق (طالبانی) و مسعود بارزانی از رهبران کردستان عراق و حکیم رییس مجلس اعلای عراق با ارسال پیامهای تسلیت، سوگوار شهادت سرداران رشید اسلام کاظمی و حنیف باشند. سردار حنیف چندینبار تا مرز شهادت پیش رفت و در سال 1379 به تهران منتقل شد و طی پنجسال در قرارگاه نصر، نیروی هوایی سپاه و در نهایت اطلاعات نیروی زمینی سپاه مشغول خدمت شد و در این مدت نیز موفق به اخذ مدرک کارشناسی علوم سیاسی شد. بدون شک نیمی از فعالیتهای این سردار شهید، خارج از وظایف اداری او و در جهت رفع محرومیت منطقه فریدن و چادگان و مشکلگشایی و تسکین آلام مردم دردمند بود. او در این رابطه یک لحظه آرامش نداشت و بسیاری از مردم، یاد و خاطره او در حل مشکلات خود را از یاد نخواهد برد. فداکاری، مردمداری، شجاعت و مدیریت وی نقل محافل و مجالس شهر چادگان بوده و خواهد بود و تلاش شبانهروزی او در جهت تأسیس فرمانداری چادگان هیچگاه از یاد مردم قدرشناس آن منطقه محروم نخواهد رفت. عشق آتشین وی به امام حسین (ع) کمنظیر بود. همگان سردار حنیف را با پای برهنه و سینهزنان در روز عاشورا به خاطر دارند. اعتقاد وی به عزاداری با معرفت و سازنده که معرف شخصیت حقیقی سیدالشهدا (ع) باشد، زبانزد خاص و عام بود. شخصیت خوساخته، فرهنگی، علمی و مهربانی زایدالوصف همراه با شجاعت، جوانمردی، دینداری و مردمداری از او فردی بینظیر در کل شهرستانهای فریدن و چادگان ساخته بود و به همین سبب تمام مردم او را از عمق جان دوست داشتند و سردار حنیف را پشت و پناه خود در تمام مصائب و مشکلات میدانستند. فریدن، اینک حماسه حنیف را نیز به تاریخ خود افزوده است. جلوههایی از ارتباط عاشقانه او با مردم در روز تشییع جنازه باشکوه وی تجلی یافت. علیرغم هوای بسیار سرد و بارش برف، هزاران تن از مردم شهر چادگان و شهرها و روستاهای اطراف و دهها تن از یاران و دوستانش که از اقصی نقاط کشور، گرد شمع سوخته وجودش، پروانهوار جمع شده بودند، تشییع جنازه بینظیر و باسوز و گدازی برپا کردند. چهرهی داغدار تمام مردم چادگان و تمام کسانی که حتا یک برخورد کوتاه با آن شهید عزیز داشتند، بسیار خاطرهانگیز است که فقط اندکی از آن توسط دهها دوربین قابل ثبت و ضبط بوده است. او که یک سرآسوده بر بالین ننهاده بود، اکنون در قطعه سرداران گلستان شهدای اصفهان در کنار همرزمانش آرمیده است. روح بلند او به آسمانها پر کشید تا در کنار پدر مرحومش و برادر شهیدش حجتالله و دهها تن از شهدای همرزمش از عرش بر فرش نظارهگر باشد.
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید غلامرضا یزدانی_س*شهید غلامرضا یزدانی، فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه در سال 1340 در شهرستان نجفآباد متولد شد. وی از همان اوان نوجوانی به صف مجاهدان مبارازان انقلاب پیوست و به سهم خود در راستای پیروزی انقلاب از هیچ تلاشی فرودگذار نبود. تلاشهای بیوقفه و خستگیناپذیر این شهید در راه اسلام و دفاع از میهن پس از پیروزی انقلاب نیز با عضویت در سپاه و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی دشمنان ادامه یافت. 60ماه حضور شجاعانه در جبهههای نبرد حق علیه باطل از او چهرهای درخشان در تاریخ حماسه و دفاع ترسیم کرد. یزدانی با مدرک فوقلیسانس مدیریت امور دفاعی در مدت خدمت خود در مسئولیتهای فرماندهی توپخانه قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)، لشکر حضرت رسول (ص)، قرارگاه نصر، ظفر و سپاه یازدهم، فرماندهی تیپ 40 رسالت و فرماندهی دانشکده علوم و فنون توپخانه نیروی زمینی و در نهایت در فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه مشغول خدمت بود و به سبب سوابق باارزش و درخشان فرماندهی و مدیریت خود موفق به دریافت سه مدال فتح از دستان مبارک مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای شده بود.
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید سلیمانی_س*شهید سعید سلیمانی، معاون عملیات نیروی زمینی سپاه در سال 1338 در شهر تهران و در خانوادهای متدین و مذهبی متولد شد. در روز بیستوپنجم خردادماه 1359 به عضویت رسمی سپاه درآمد و با آغاز تجاوز ارتش عراق به جبهههای جنگ حق علیه باطل شتافت و همراه با لشکر 27 محمد رسولالله (ص) خدمت خود را آغاز کرد. فرماندهی گروهان، مسئولیت طرح، عملیات و اطلاعات و جانشین فرماندهی از جمله مناصب وی در لشکر 27 محمد رسولالله (ص) در طول جنگ بود. سلیمانی از جمله فرماندهان مخلص، بسیجی، شجاع و با شهامت دوران دفاع مقدس بود که در مدت 90 ماه حضور در میادین نبرد مأموریتهای محوله را با جدیت، پشتکار، تعهد و دلسوزی انجام میداد. با اتمام جنگ، در ابتدا به سمت معاونت عملیات قرارگاه ثارالله تهران و سپس معاون عملیات نیروی زمینی سپاه منصوب شد.
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید عباس کروندی مجرد_س*شهید عباس کروندی، فرمانده «پایگاه هوایی قدر» و خلبان یکم پرواز در سال 1337 در شهر قم به دنیا آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شکلگیری و تأسیس سپاه به جرگه پاسداران حریم ولایت و انقلاب پیوست. با وقوع جنگ تحمیلی عازم مناطق عملیاتی شد و مدت زیادی را در کنار دیگر همسنگرانش در مقابل متجاوزین جنگید. کروندی پس از طی دورههای چتربازی، دافوس و خلبانی، به عنوان استاد خلبان هواپیماهای «فالکون» و «آنتونوف» در نیروی هوایی سپاه انجام وظیفه میکرد. از روحیه بسیجی و اخلاص بالایی برخوردار بود و هرگز از کار، تلاش و فعالیت شبانهروزی خسته نمیشد. پشتکار، مدیریت و مسئولیتپذیری عامل موفقیت وی در مأموریتهای محوله بود. از سوابق مسئولیتی شهید عباس کروندی میتوان به جانشینی مدیریت آموزشهای خلبانی، مدیر آموزش خلبانی، معاونت آموزش، مدیر مستقل ایمنی پرواز نیروی هوایی سپاه و در نهایت فرماندهی پایگاه قدر اشاره کرد.
*س_سردار سرتیپ پاسدار شهید صفدر رشادی_س*صفدر رشادی، معاون طرح، برنامه، بودجه مالی نیروی زمینی سپاه در سال 1340 در شهرستان ساوه متولد شد. وی در روز بیستوهفتم شهریورماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای جنگ حق علیه باطل شتافت و بیش از چهارسال از عمر خود را در مناطق جنگی سپری کرد. رشادی با مدرک تحصیلی فوقلیسانس مدیریت دفاعی، در طول خدمت خود در بسیاری از مشاغل و مسئولیتهای صفی و ستادی سپاه، کارآمدی و توانایی مدیریتی بالایی از خود نشان داد. جانشینی «قرارگاه صاعقه» نیروی هوایی، رئیس «تیپ 7» موشکی نیروی هوایی، معاون هماهنگکننده قرارگاه موشکی نیروی هوایی و در نهایت معاون طرح و برنامه و بودجه و مالی نیروی زمینی سپاه، سابقه درخشان و روشن مدیریتی این سردار شهید است. تعهد، پشتکار و جدیت در انجام وظایف محوله، عملکرد بسیار موفق در مسئولیتهای محوله، سادهزیستی در زندگی فردی و خدمتی از جلوههای روشن حیات مخلصانهی شهید رشادی است.
*س_سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید احمد الهامینژاد_س*احمد الهامینژاد فرمانده دانشکده پروازی نیروی هوایی سپاه و کمک خلبان در سال 1341 در شهرستان سبزوار به دنیا آمد. وی در سال 1360 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضوری فعال داشت. پس از پایان جنگ و پس از طی دورههای تخصصی، آموزش زبان انگلیسی، مربیگری و پرواز خلبانی، به آموزش خلبانان سپاه پرداخت. الهامینژاد در طول خدمت خود در نیروی هوایی سپاه در مناصبی همچون مدیریت هواپیمایی، معاونت نیروی هوایی، مسئولیت عملیات پایگاه قدر نیروی هوایی، مدیریت خدمات پرواز قرارگاه قائم نیروی هوایی، مدیریت آموزش خلبانی، معاونت آموزش نیروی هوایی و در نهایت جانشینی معاونت آموزش نیروی هوایی سپاه انجام وظیفه کرد. جدیت، پشتکار، تعهد، دلسوزی، ویژگیهای مثبت اخلاقی و مسئولیتپذیری از خصوصیات این شهید بزرگوار بود که موجب شد وی در سال 1384 به عنوان فرمانده نمونه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزیده شود.
*س_سردارسرتیپ دوم پاسدار شهید حمید آذینپور_س*حمید آذینپور فرزند علی، مشاور و رئیس دفتر فرماندهی نیروی زمینی سپاه در سال 1342 در محمودآباد شاهیندژ استان آذربایجانغربی متولد شد. آذینپور همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم به رهبری حضرت امام، همگام با سایر همشهریانش پا به عرصه جهاد و مبارزه نهاد و به سهم خود از هیچ کوششی در این راه دریغ نورزید. پس از به ثمر نشسن انقلاب اسلامی در ایران، آذینپور به خیل نیروهای جهادگر پیوست و در فعالیتهای مردمی مشارکتی خودجوش داشت و در اواخر سال 1362 به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و با جدیت و درایت کمنظیر به خدمت در این نهاد مقدس مشغول شد. وی بخش زیادی از سالهای دفاعمقدس را در جبهههای جنگ گذراند و در تیرماه سال 1366، زمانیکه در منطقه سردشت حضور داشت حادثه وحشتناک بمباران شیمیایی این شهر توسط متجاوزین بعث عراق به وقوع پیوست و بیش از 8000 نفر از مردم این خطه مظلوم مصدوم شدند. آذینپور با از خودگذشتگی فراوان به سرعت به کمک مصدومین و انتقال آنان به مناطق امن میشتابد و در این حین یکی از مجروحان تقاضای ماسک وی را میکند که این بزرگوار با ایثار تمام ماسک را به وی داده و خود بر اثر استنشاق گازهای سمی به مقام والای جانباز شیمیایی (26 درصد) نائل میآید. آذینپور دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی با رتبه ممتاز و معدل 46/19 بود و در طول خدمت صادقانهاش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پستهای مسئول واحد نیروی انسانی و فرماندهی گردان سیدالشهدا (ع) سپاه سردشت، مسئول مدیریت مردمیاری قرارگاه حمزه (ع)، جانشین معاونت نیروی سپاه دوازدهم، مسئول دفتر و مشاور فرماندهی قرارگاه حمزه (ع)، مدیر تجزیه و تحلیل و ارزشیابی بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح و در نهایت مشاور و رئیس دفتر فرماندهی نیروی زمینی سپاه انجام وظیفه کرده است. تدین و تقوا، ایثار، بزرگ منشی و اخلاص، ادب و معرفت، نظم و انضباط، جدیت، رعایت حقالناس و... از فضائل و ویژگیهای اخلاقی این شهید است که زبانزد همرزمان، دوستان و آشنایان است. آذینپور در سال 1367 ازدواج کرد که ثمره آن، دو فرزند است. وی در قسمتی از نامه حکیمانه خود به پسرش مینویسد: "پسرم رازی را با تو در میان میگذارم که اگر آن را در درون خود بپرورانی، جواب چراهای خود را پیدا میکنی. در یک کلام، علی (ع) و فاطمه (س) رمز همه کارها هستند و توفیق در راه پیوستن به سلسله طیبه امامت و ولایت از الطاف خفیه الهی است. اگر یافتی و راه رفتی با آنها، در دنیا با عزت و آخرت با سعادتخواهی بود و گرنه خدا میداند. پس علی (ع) را بشناس، فاطمه (س) را بشناس، فرزند آن دو را پیدا کن و در زندگی آنها و ائمه اطهار (ع) دقت کن و بعد از عمر شریف آنها، وجود نازنین حضرت بقیهاللهالاعظم (عج) را جویا باش و از آن طریق ولایت را پیدا کن و خود را بیمه کن و آنگاه چه شیرین در شب ظلمانیای که سراسر دنیا را تاریکی فراگرفته با مشعل فروزان ولایت به سوی تکامل راه درست را خواهی پیمود و... " همچنین در تاریخ 83/11/4 در قسمتی از نامه خود به دختر کوچکش مینویسد: "فرزندم بکوش تا صاحب خرد شوی، اگر بخواهی به سعادت دست پیدا کنی باید همواره خود را برای رویارویی با مشکلات راه آماده کنی و.... ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.