سردار سلیمانی با همکاری آمریکا با داعش جنگید! / «قیمتها را آزاد کنید»؛ پیشنهاد اصلاحطلبان به دولت
داعش محصول آمریکا، اسرائیل، تروئیکای اروپا و آل سعود در منطقه غرب آسیا بود. پروژه اصلی این گروهک تروریستی، تکه تکه کردن عراق و سوریه و در ادامه حمله به ایران با هدف جنگ، ناامنی، قتل عام و تجزیه بود.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** سردار سلیمانی با همکاری آمریکا با داعش جنگید!
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: «موارد همکاری میان ایران و امریکا کم نیست و همسویی منافع ما هم در اموری قابل بررسی است. مگر برای حذف طالبان میان ایران و امریکا همکاری صورت نگرفت؟... در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جمهوری اسلامی باید آرمانهایی مثل حذف نظم ظالمانه حاکم بر جهان و ایجاد نظم نوین انقلابی یا ایجاد وحدت دولتها و مردم مسلمان یا دفع فتنه از عالم یا اخراج امریکا از منطقه یا تبدیل کاخ سفید به حسینیه یا محو اسراییل و موارد مشابه را به مثابه آرمانهایی بداند که اکنون در دسترس نیستند ولو آنکه درست باشند. وقتی مقدمات تحقق چنین اهدافی فراهم نیست، چرا باید برایش هزینه کنید؟... حتی اگر بخواهیم شر آمریکا را از سر ملت دفع کنیم و تحریم و فشارهای این کشور را کاهش دهیم، با داشتن رابطه بهتر به هدفمان میرسیم».
همزمان با نزدیک شدن به دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، جریان تحریف دست به کار شده است تا «قاتلان حاج قاسم» را بزک کند. جریان تحریف در پی آن است تا «دولت تروریست» آمریکا را در جایگاه «دولت مبارزه کننده با تروریسم» بنشاند.
در دی ماه 98 دولت جنایتکار و تروریست آمریکا در اقدامی بزدلانه، سردار حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند. این اقدام ددمنشانه در دولت ترامپ رخ داد اما نکته قابل توجه اینجاست که افرادی همچون «جو بایدن» نیز از این اقدام تروریستی حمایت کردند.
برخلاف ادعای این روزنامه اصلاح طلب، دولت آمریکا نه تنها با داعش مبارزه نکرد، بلکه پدیدآورنده اصلی این گروهک تکفیری تروریستی بود. در سالهای گذشته مستندات بسیاری منتشر شد که حکایت از آن داشت که هر وقت تروریست های تکفیری در عراق و سوریه در مخمصه قرار می گرفتند، هواپیماهای آمریکایی، سلاح های مورد نیاز تروریست ها را به آنها می رساندند.
داعش محصول آمریکا، اسرائیل، تروئیکای اروپا و آل سعود در منطقه غرب آسیا بود. پروژه اصلی این گروهک تروریستی، تکه تکه کردن عراق و سوریه و در ادامه حمله به ایران با هدف جنگ، ناامنی، قتل عام و تجزیه بود. اما به فضل الهی و با ایثار مدافعان حرم و سربازان حاج قاسم، کمر این گروهک تکفیری تروریستی شکسته شد و سیلی محکمی بر گوش آمریکا و دیگر حامیان داعش نواخته شد.
طیف تندرو اصلاح طلب در سال 88 با دروغ تقلب و با ترغیب دشمن به تشدید تحریم و فشار و با ایجاد التهاب و آشوب، سفره مردم را کوچک کرد. همین طیف در سالهای گذشته، با توهین به مدافعان حرم و هجمه به سردار سلیمانی، وی را «سرباز دلواپس سیاست»! نامید!
جریان تندرو اصلاح طلب زمانیکه سربازان حاج قاسم کمر داعش را شکستند، این اتفاق بسیار مهم را سانسور کرده و آن را کم اهمیت جلوه دادند. همین جریان سیاسی وقتی دولت تروریست آمریکا، سردار سلیمانی را به شهادت رساند، مدعی شدند که شهادت سردار سلیمانی نباید مانع مذاکره با آمریکا و اروپا برای احیای برجام شود!
واقعیت این است که افراطیون اصلاح طلب از تحقیر دولت تروریست و غارتگر آمریکا ناراحت شده و از تحقیر و تحریم و جنایت علیه مردم ایران شادمان می شوند. برای همین این طیف از خروج فضاحت بار آمریکا از افغانستان و شکست پروژه آمریکا در عراق و سوریه و یمن ولبنان ناراحت است و دلواپس این است که مبادا روزی آمریکا از منطقه غرب آسیا برود.
لازم به ذکر است که دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد.
«ابوالفضل ظهرهوند» سفیر اسبق ایران در افغانستان چندی پیش گفته بود: «در دولت اصلاحات وزارت خارجه در ظاهر در دست کمال خرازی بود اما عملا در دست محسن امینزاده بود یعنی وزیر سایه امینزاده بود... امینزاده بهدنبال این بود که از فرصت سیاست خارجی و مسأله طالبان و درگیری افغانستان، ایران را در مسیر نرمالیزاسیون (بهتعبیر آمریکاییها!) جلو ببرد، به همین خاطر بود که ایشان به ظرفیتهای نهضتی ما کاملا بیتوجه بود و اصلا اعتقادی نداشت، چه در پاکستان، چه در افغانستان و چه در هر جای دیگری».
** گره زدن معیشت مردم به سیاست خارجی توسط حامیان تز «آبگوشت برباش»
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم «هدایت آقایی» فعال اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 نوشت: «وضعیت اقتصادی که امروز شاهد آن هستیم چند مؤلفه را حاکم بر خود میبیند. نخست؛ از هم گسیختگی اقتصاد طبقه متوسط و طبقات فرو دست که در حال سراشیبی هستند. دهکهای پایین جامعه به لحاظ افراد فقیری که روز به روز به این دهکها اضافه میشوند در حال فربه شدن است. دوم؛ وضعیت بینالمللی اقتصاد کشورمان است که در حال منزوی شدن هستیم. بالاخره در یک مقطعی توانستیم و امکانش فراهم بود که با جهان خارج وصل شویم و صادراتمان را رونق دهیم. اما امروز متاسفانه میبینیم درهای صادرات یکی پس از دیگری بسته میشود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «این مشکلاتی که امروز گریبانگیر کشور شده علت و شاه بیتاش را میتوان در سیاست خارجی دید و همه هزینههایی که برای سیاست خارجی میپردازیم عملا بارش را بر دوش ملت میگذاریم... تا قبل از اینکه دولت سیزدهم روی کار بیاید بحث بر سر این بود که دولت آقای روحانی حرکت درستی ندارد و با مشکلاتی مواجه است اما به هر حال دولت تغییر کرد و دولت اقای رئیسی روی کارآمد. با این حال در همین دولت دستگاه قانونگذاری و اجرایی بازهم شاهد چندگانگی و دیدگاه متفاوت و عملکردهای متضاد هستیم. لذا احساس میشود ایراد همیشگی که همواره در دولتهای مختلف شاهد آن بودیم یعنی مسلوبالاختیار بودن دولت در مسائل کلان اکنون نیز وجود دارد».
پمپاژ ناامیدی به جامعه و القای بن بست در بهبود اوضاع کشور و گره زدن معیشت مردم به سیاست خارجی، کارویژه رسانه های اصلاح طلب است.
این در حالی است که تورم 43 درصدی محصول عملکرد همین طیف در هشت سال گذشته بوده است. جریانی که «ما نمی توانیم» را به عنوان شعار اصلی همواره مطرح می کرد.
«مسکن مهر طرح مزخرفی است»، «خودکفایی کشاورزی مزخرف است»، «واردات به مراتب برای ما ارزانتر تمام میشود... انتظار داریم کشاورزان عزیز ما را درک کنند»، «من به برخی از شرکتها پیشنهاد واردات مدیران خارجی را دادم»، «دلیل سفرم به آلمان، جراحی پیچیده گوش است، تکنولوژی این عمل 80 سال دیگر به ایران میرسد»، «آمریکا میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد»، «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قرمهسبزی و آبگوشت بزباش را نداریم»، «نمیتوانیم مقابل این قدرتهای بزرگ بایستیم آن هم با شعارهایی که توخالی است». این موارد، تنها بخشی از اظهارات وزرا و مقامات ارشد دولت روحانی در سالهای گذشته است.
بر همین اساس و با همین رویکرد، در سال 95 «عباس آخوندی» وزیر وقت راه و شهرسازی در مراسم افتتاح کترینگ اتریشی - بدون توجه به ظرفیتهای داخلی و استعدادهای فراوان جوانان کشورمان - تاکید کرد که سپردن 10 ساله طبخ غذای راهآهن ایران و شرکتهای وابسته به خارجیها موجب افزایش سهم ایران در اقتصاد جهانی خواهد شد!
این دیدگاه غلط، عقیم و بیفایده میگوید «ما نمیتوانیم؛ رونق و پیشرفت اقتصادی تنها و تنها با نگاه به بیرون از مرزها امکانپذیر است». این در حالی است که تمام کشورهایی که امروزه حرفی برای گفتن در هر عرصهای دارند، جز با تکیه بر ظرفیتهای داخلی خود به این جایگاه نرسیدهاند. این همان روشی است که با تعبیر رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی» نامیده شد.
** «قیمت ها را آزاد کنید»؛ پیشنهاد اصلاح طلبان به دولت
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «آزادسازی قیمتها یا بازگشت دنکیشوتیسم!؟» نوشت: «درحالیکه آقای رئیسی روز گذشته در جلسه هیئت دولت بار دیگر بر ضرورت "نظارت دقیق بر قیمتها و کنترل بازار" تأکید کرد تا "شاهد افزایش قیمتها نباشیم"، وزیر صمت از آغاز طرحی در هفته جاری خبر داد که براساس آن "قیمت تمامشده تولید بر روی کالاها" درج میشود تا به گفته ایشان "مصرفکننده متوجه شود که چه میزان اضافهتر از قیمت تمامشده میپردازد که این کار شفافیت را افزایش میدهد".»
در ادامه این مطلب آمده است: «سؤال این است که با توجه به تورم تولیدکننده آیا دولت قصد خواهد داشت اقدام به کنترل و سرکوب قیمت تولیدکننده کند!؟... کافی است با آزادسازی و مقرراتزدایی و انضباط مالی و پولی صحت و سلامت را مانند تمام حدود 165 کشور دارای تورم یکرقمی به اقتصاد بازگردانیم و دنکیشوتوار با آسیابهای بادی نجنگیم! یک نمونه از مداخلهگرایی دولتها، کنترل قیمت هاست».
جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف از حامیان سیاست های لیبرالی در اقتصاد و از مدافعان آزادسازی قیمت ها هستند.
این در حالی است که مدیریت لیبرالی و حمایت از سیاست آزادسازی قیمت ها در دولت روحانی، خسارت های فراوانی به مردم تحمیل کرد.
تنها در یک قلم آزادسازی قیمت ها موجب شد تا بازار مسکن در ایران با افزایش افسار گسیخته مواجه شده و خانوارهای ایرانی با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی مواجه شوند.
حامیان سیاست آزادسازی قیمت ها معتقدند که قیمتگذاری کالاها از مبدأ تولید به نوعی حرکت در راستای اقتصاد دستوری و کنترل قیمتها بوده و مانع اصلی در راستای ایجاد اقتصادی شفاف و رقابتپذیر است. این دسته از افراد معتقدند تا زمانی که سازمانهایی همچون بازرسی، تعزیرات، حمایت مصرفکننده، ستاد تنظیم بازار و... در اقتصاد کشور فعال باشند، تولید و سپس توزیع کالا همواره سرکوبگرانه و غیررقابتی بوده و پارامترهای غیراقتصادی در بازار دخالت خواهند کرد.