سرمایه اجتماعیِ کتک خورده به دست اغتشاشات، نیازمند ترمیم است / مرگ با هزار زخم؛ استراتژیِ آمریکا علیه ایران
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو - مرضیه کوثری؛ اعتصابات و اجارههای تلنبار شدهی بدون درآمدِ مغازه دارها، سطل زبالهها و ماشینهای به آتش کشیده شده و زحمت شهرداری برای تمیز کردن خیابانها آیا تنها تاثیرات اقتصادی اغتشاشها بوده است؟ سید حسن موسوی فرد، معاون اقتصادی سازمان بسیج دانشجویی کشور، در 17 آبان به درخواست دانشجویان در خبرگزاری دانشجو به این سوال پاسخ مبسوطی داده است. سیاستگذاری...
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- مرضیه کوثری؛ اعتصابات و اجارههای تلنبار شدهی بدون درآمدِ مغازه دارها، سطل زبالهها و ماشینهای به آتش کشیده شده و زحمت شهرداری برای تمیز کردن خیابانها آیا تنها تاثیرات اقتصادی اغتشاشها بوده است؟ سید حسن موسوی فرد، معاون اقتصادی سازمان بسیج دانشجویی کشور، در 17 آبان به درخواست دانشجویان در خبرگزاری دانشجو به این سوال پاسخ مبسوطی داده است.
سیاستگذاری در بحران یا سیاستگذاری برای بحران
در دورهای که حرف از قدرت ایران درمیان است و کشور از جهات مختلف نظامی، سیاسی و... مورد توجه است موسوی فرد به سوال خوبی پرداخت که گویی توسط اقتصاددانان پرسیده میشود: «برخی از اقتصاددانها در داخل کشور میگویند چرا ما با دنیا سر دعوا داریم و چالش سازی میکنیم؟ در گذشته هم خیلی شفاف صحبت کردند که اگر میخواهیم پیشرفت داشته باشیم باید از نظام جهانی حذف شویم و چه بسا به یک عضو همکار تبدیل شویم! اگر حرف از این پدیده میزنیم، یعنی دیگر ما با جمهوری اسلامی مواجه نیستیم و احتمالا دیگر ایرانی باقی نخواهد ماند. در روزهای اخیر بطور شفاف حرف از تجزیه ایران زده اند، لذا عقب نشینی در مسائل این چنینی خلاف عقل و منطق است و در نهایت کشور را از دست خواهیم داد.» در شرایطی که بسیاری از سیاستگذاران این شرایط را یک بحران میدانند که با گذر زمان از آن عبور میکنیم، اما موسوی فرد راه حل را در این میداند که «سیاستگذاران بدانند که ما با این شرایط مواجهیم و باتوجه به این شرایط سیاستگذاری کنند. اقتصاد مقاومتی پاسخ چنین شرایطی است. یعنی ما باید در این شرایط پیشرفت و رشد اقتصادی کشور را تضمین کنیم.»
تحریم به استناد کشته سازیها
عرصهی خارجی نیز مانند عرصهی داخلی از تاثیر اعتراضات و اغتشاشات بی نصیب نمیماند. سید حسن موسوی فرد توضیح میدهد: «در عرصه داخلی وقتی اعتراض و اغتشاش بوجود میآید، نااطمینانی در اقتصاد بالا میرود. افزایش نااطمینانی، روی رفتار دولت، رفتار تولید کنندهها و فعالین اقتصادی موثر است. تجربه به ما ثابت کرده است که اغتشاشات در ایران همواره بهانه اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر در عرصه خارجی است. در سال 88 و درحین آن اتفاقات، فشارهای تحریمی در سال 89 بشدت بالا رفت و بی سابقهترین تحریمها از آن سال آغاز شد. اثر این فشارها را اواخر سال 89 و سال 90 دیدیم. در سال 89 دچار جهش ارزی شدیم و اقتصاد از دست دولت خارج شد. ثمره سیاسی آن هم سال 92 است که آقای حسن روحانی با ایده تعامل با غرب روی کار میآید. اینها اثر اغتشاشات سال 88 است؛ چون تام کروز، بصورت شفاف در سنای آمریکا پیشنهاد تحریمهای فلج کننده علیه ایران را در حالی میدهد که عکس ندا آقاسلطان و سعیده پور آقایی در دست اوست. همه تحریمها در هم تنیده است و بخش عمده آن به مسائل حقوق بشری ربط دارد. به بهانه حقوق بشر، بانک مرکزی و خیلی از بانکهای ما تحریم شد.» این در حالی بود که در ایران درمورد مرگ این دو نفر شبهات فراوانی وجود داشت و بعد از تحقیقات مشخص شد ندا آقاسلطان یک کشته سازی از سوی اغتشاشگران بود و سعیده پورآقایی که حتی برای او مجلس ختم نیز گرفته شد، زنده بود. او ماجرای خود را این گونه روایت کرد: «روز 13 تیر از خانه بیرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت میکرد از تراس پریدم و پایم شکست، وقتی رفتم بیرون در راه با فردی آشنا شدم، خیلی حالم بد بود و بدنم زخمی شده بود من را به بیمارستان بردند و حدود دو ماه در خانه ایشان بستری بودم و از من پرستاری کردند. در این مدت یک بار یکی از افراد آن خانه بود به من گفت که عکس من را به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده در سایتها زدهاند.» تاریخ تکرار میشود و اتفاقات این روزها چقدر آشنا است. آمریکا و افول توان اجماع سازی علیه ایران
دومین اثر اعتراضات در فضای بین المللی از نظر موسوی فرد، محدود شدن تعاملات ایران با دیگر کشورهاست؛ محدودیتی که بهانه آن اغتشاشات، اما دلیل آن همان دشمنیهای پنهان است: «کشور در شرایطی است که چیزی برای تحریم کردن ندارد. هرکسی به هرشکلی که میتوانسته ما را تحریم کرده است. خصوصا اینکه جهان در حال تغییر شکل است. آمریکای 1401، آمریکای 1388 نیست؛ چین و روسیه و خیلی از کشورهای منطقه حرف آمریکا را گوش نمیدهند؛ اگرچه همچنان قدرتمند است و 25 درصد تولید دنیا در آمریکا است و حرف یک را در اقتصاد میزند، اما قدرت آمریکا دیگر به قدری نیست که دوباره دنیا را علیه ما بسیج بکند. در سال 88 علاوه بر ماجرای هستهای که منافقین کمک کردند و اسناد را در اختیار آنها قرار دادند، ماجرای حقوق بشری مطرح بود و آمریکا توانست علیه ما اجماع کنند و حتی برخی از هم پیمانان ما را هم بسوی خود بکشد. اما الان کشورهای همسو با ما تغییر جناح نداده اند. خصوصا اینکه آمریکاییها در سالهای اخیر در استفاده از سلاح و تحریم بشدت افراط کرده اند.»
زنگ خطر سرمایه اجتماعی؛ ترس دولتها از اتخاذ تصمیمات بزرگ
سرمایه اجتماعی مهمترین سرمایه یک کشور است. سرمایهای که گاها با بروز اتفاقاتی فراز و نشیبهایی را تجربه میکند. در تجمعات اخیر زنگ خطر سرمایه اجتماعی به صدا درآمده است. موسوی فرد راجع به این سرمایه ارزشمند اینگونه استدلال میکند: «سرمایه اجتماعی بستر اقتصاد است؛ اگر سرمایه اجتماعی نباشد، حوزه اقتصاد را نمیتوان به خوبی مدیریت کرد. اولین چالش این است که دولت، تصمیمات اساسی نمیگیرد. تصمیماتی که باید بگیرد و اصلاحات بزرگی که باید انجام شود را بدلیل کاهش سرمایه اجتماعی و عدم اطمینان از نتیجه داشتن آن اصلاحات و تصمیمات انجام نمیدهد، چون امکان اعتراض دوباره بدلیل کاهش سرمایه اجتماعی و وجود بستر اعتراض هست.»
یک بی تصمیمی و هزار تلفات؛ از کاهش درآمد ارزی تا وارونگی هوا در زمستان
به عقیده این کارشناس اقتصادی، کشور از لحاظ گاز در وضعیت خوبی قرار ندارد و دلیل آن ناتوانی دولت در گرفتن تصمیمات اساسی در روزهای اغتشاش است. او میگوید: «کشور با وارد شدن به فصل سرما، دچار کمبود گاز است. علت اصلی کمبود گاز مصرف بشدت بالای بخش خانگی است. دولت، چون قصد کاهش رفاه نسبی را ندارد، صنایع و پتروشیمیها و نیروگاهها را تعطیل میکند؛ به همین خاطر در سال 98 برق و گاز همزمان قطع میشد. آثار اقتصادی این اتفاق، کاهش تولید در کشور است. کاهش تولید، یعنی کاهش صادرات سیمان و فولاد و پتروشیمی که سه حوزه اصلی صادرکننده کشور هستند. مقدار زیادی از ارز غیر نفتی توسط این سه حوزه تامین میشود؛ بنابراین درآمد ارزی کشور کاهش پیدا میکند. وقتی تولید و بدنبال آن درآمد ارزی کاهش پیدا کند، درآمد سرانه مردم کاهش مییابد. پس مردم فقیرتر میشوند، سرمایه اجتماعی دوباره افت میکند و دولت تصمیمات جدیتر را نمیگیرد.»
در ادامهی صحبت ها، سید حسن موسوی فرد به قیمت بسیار پایین گاز و تفاوت آن با قیمت واقعی اشاره کرد. از نظر وی همین تفاوت قیمت دلیل مصرف بالای مردم در بخش خانگی است. او در ادامه تشریح کرد: «بدترین نوع استفاده از انرژی، سوزاندن آن است. پلههای 11 و 12 درآمدی که ثروتمندترینها هستند، بیشترین مصرف گاز را دارند. مصرف گاز تقریبا رابطه مستقیم با ثروت افراد دارد. چون هرچه ثروتمندتر، خانهها بزرگتر و طبیعتا مصرف گاز بیشتر است. تقریبا 95 درصد مردم، اصلا با اصلاح قیمت ضرر نخواهند کرد. بعضیها به اندازه هزار تومان افزایش قیمت گاز دارند. اما 5 درصد باقی مانده که دو پلکان آخر میشوند، قیمت گازشان تقریبا به قیمتی نزدیک میشود که در منطقه خرید و فروش میشود. اصلاح قیمت گاز در جلسه هیئت دولت انجام شده است، اما به دلیل کاهش سرمایه اجتماعی در انتظار اعلام عمومی است.» این کارشناس اقتصادی شدت این ماجرا را این گونه توصیف کرد که بر اثر قطعی گازِ نیروگاهها باید سوخت مایع جایگزین گاز شود و مصرف سوخت مایع در زمستان به پدیده وارونگی دما را تشدید میکند و شهرهای بزرگ دچار آلایندگی شدید میشوند.
خلیج فارس در تحریم ستاره شد!
از نظر موسوی فرد، کارشناس اقتصادی، وضعیت گاز و بنزین شباهتهایی با یکدیگر دارند. او در این مورد گفت: «قیمت بنزین پایین است. به همین دلیل مصرف بشدت بالا رفته و قاچاق توسعه پیدا کرده است. الان به نقطهای رسیدیم که مصرف بنزین از 100 میلیون لیتر گذشته است و ما، کشور اول از منظر ذخایر نفت و گاز، به مرز واردات بنزین رسیدیم. اگر در سال 86 آقای احمدی نژاد هدفمندی یارانهها را انجام نمیداد، این وضعیتی که الان داریم در آن سالها اتفاق میافتاد. روند مصرف بنزین در آن سالها تقریبا متوقف شد. سال 89 کشور از لحاظ بنزین تحریم شد. شکاف تولید و مصرف به نزدیک 30 درصد رسیده بود؛ یعنی از حدود 60 میلیون لیتر، نزدیک 25 لیتر بنزین را تحت عنوان tvu و... وارد میکردیم. در آن زمان، کنگره آمریکا تصویب کرد که ایران را تحریم بنزینی میکند. تقریبا تمام شرکتهای نفتی دنیا پذیرفتند که تحریم بنزین را روی ایران اعمال کنند و به ایران بنزین ندهند. آنجا دیگر وزرای نفت و دولت و رئیس شرکتهای پتروشیمی جهاد کردند و فرآیند شرکتهای پتروشیمی را طوری چیدند که بتوانند ماده اولیه بنزین، Mtbe، تولید کنند. بعدها ستاره خلیج فارس تکمیل شد و ما به صادر کننده بنزین تبدیل شدیم.»
به گفته موسوی فرد، پالایشگاه سازی در کشور کار سادهای نیست و زمانبر است؛ ساخت یک پالایشگاه حداقل پنج سال زمان میبرد. با این حال دولت برای ساخت پالایشگاه تصمیمی نگرفته است! او تاکید کرد که اگر با وضعیت موجود پیش برویم کشور به مرز واردات بنزین نزدیک شده و احتمال ایجاد شکاف دوباره بین تولید و مصرف بنزین وجود دارد.
تعویق تصمیمات مهم؛ رانندههای قطار درحال مگس پرانی!
کارشناس اقتصادی به موضوعی پرداخت که در نگاه اول ممکن است تعجب برانگیز بنظر برسد. او درمورد اصلاح قیمت بنزین سخن گفت؛ اینکه قیمت آن درحال حاضر کمتر از قیمتی است که باید باشد؛ و این استدلال را مطرح کرد: «تصمیمی که آقای روحانی در سال 98 در همین ایام گرفت (افزایش قیمت بنزین)، باید به درستی و با عقلانیت گرفته شود. سهمیهها اصلاح شود و بنزین چند نرخی شود تا بتوان مصرف را کنترل کرد. قیمت ارز خیلی افزایش پیدا کرده و قیمت بنزین بشدت غیر واقعی و پایین است. بخاطر اینکه رفاه نسبی تعیین شود بلاهای زیادی سر کشور میآید. بلیط قطار یا پیدا نمیشود یا یک روز در میان شده است؛ نه بخاطر اینکه تقاضا خیلی بالاست، بخاطر اینکه تقاضا نیست. اما حجم سفرهای جادهای با ماشین شخصی بشدت بالاست. هزینه سفر رفت و برگشت 4 نفر با ماشین به مشهد، بااحتساب ماشینی که بد مصرف باشد 600 هزارتومان است. در حالی که رفت و برگشت 4 نفر به مشهد با قطار (با احتساب ارزان ترین بلیط تهران به مشهد نفری 300 هزار تومان)، دو میلیون و 400 هزار تومان میشود. 2 میلیون و 400 کجا و 600 هزار تومان کجا! چرا مردم نباید با ماشین شخصی مسافرت بروند؟ همه جا در دنیا هزینه سفر با ماشین شخصی گرانتر از سفر با حمل و نقل عمومی است، اما در ایران کاملا برعکس است. اصلاح قیمت بنزین سرمایه اجتماعی میخواهد. اگر سرمایه اجتماعی نباشد مثل آبان 98 میشود؛ دوباره درگیری و اغتشاش بوجود میآید.» وی معتقد بود مهمترین اتفاقی که کاهش سرمایه اجتماعیِ ناشی از اغتشاشات و اعتراضات بوجود خواهد آورد به آینده موکول کردن تصمیمات و اصلاحات بزرگ توسط دولت است. درنتیجه پدیدهها بسیار پیچیده میشوند به قدری که اساسا دیگر قابلیت اصلاح را ندارد.
بنزین اغتشاشات در آتش اقتصاد دستوری
این روزها احتمالا عبارت "قیمت دستوری" زیاد به گوشمان خورده است. حسن موسوی فرد راجع به دستوری کردن قیمت کالاها توضیحی میدهد: «وقتی سرمایه اجتماعی بدلیل اغتشاشات کاهش پیدا میکند، دولتها اقتصاد را بصورت پلیسی اداره میکنند. یعنی به بازار با قیمت گذاری دستوری، تنظیم بازار شدید و... فشار وارد میکنند. درنهایت تولید کننده ضرر میکند و تعداد زیادی از آنها از بازار خارج میشوند. مرغداریهای کشور در دوره گذشته که ارز 4200 تومان بود، حدود 30 درصد تعطیل شدند. بخش زیادی از صنایع ما زیر ظرفیت تولید کار میکند. بدلیل مطالبههای عمومی که در رابطه با رفاه مردم و قیمتها شکل گرفته است دولت قیمت گذاری دستوری میکند و تولیدکنندهای که نمیخواهد ضرر کند دیگر تولید نمیکند. کسی هم که تولید میکند ظرفیت تولید را کاهش میدهد. در نهایت دولت کار را برای تولیدکننده به جایی میرساند که دیگر تولید نمیکند؛ بلکه اموالش را میفروشد، تبدیل به ارز میکند و از کشور خارج میشود؛ این یعنی خروج سرمایه از کشور.»
سرمایه اجتماعی زیر سایه مسکن
تجربه نشان میدهد در روزهای متفاوت از حال همیشگی جامعه، کشور نوسانات ارزی را کم و بیش تجربه میکند، اما به عقیده سیدحسن موسوی فرد، در اتفاقات و تجمعات اخیر بانک مرکزی تقریبا توانست بازار را کنترل کند و این عملکرد، قابل قبول است. وی در ادامه گفت: «نگرانی ما در حال حاضر سرمایه اجتماعی است. اگر این جریانات به سرعت ختم نشود، کشور وارد سناریوی آمریکاییها میشود. چرا اغتشاش در داخل کشور و اعمال شدید خشونت جزو سناریوی آنهاست؟ در حوزه هستهای و منطقهای سه کلید واژه وجود دارد؛ فشار، تعامل و مهار. میگویند باید ایرانی ها را تحت فشار قرار داد و همزمان پیشنهاد مذاکره داد (تعامل) و وقتی وارد مذاکره شدیم، باید به آنها امتیاز بدهیم و یکی از ابزارهای قدرت ایران را باید از آنها بگیریم (مهار). استراتژی آنها به این شکل است که در داخل نارضایتی ایجاد میکنند و آن را به یک موضوع مذاکره تبدیل میکنند. نشانه هایش هم شروع شده است.
آقای پدرام سلطانی از اعضای ارشد اتاق بازرگانی در یک مصاحبه گفت: «ایران نباید فرصت طلایی بازگشت به مذاکرات توافقی را از دست بدهد.» از طرف دیگر هم اروپاییها بد و بیراه میگویند که ایران فرصت مذاکره را از دست داد! حرف آنها هم این است که شما سرمایه اجتماعیتان به قدری پایین آمده که با تصمیمات داخلی و اصلاحات اقتصادی کندی که در داخل کشور رقم میزنید نمیتوانید سرمایه اجتماعی را برگردانید؛ بنابراین راهی جز اینکه مسئله را از داخل به خارج کشور انتقال بدهید ندارید.» به گفته حسن موسوی فرد، یکی از بزرگترین روشهای کسب سرمایه اجتماعی ساخت مسکن است. کشور از لحاظ مصالح و زیرساخت مشکلی ندارد؛ بنابراین از طریق ساخت مسکن، کشور میتواند به یک کارگاه بزرگ کار کردن تبدیل شود.
اعتراض خشن، محکوم به شکست است
بر اساس گفته سید حسن موسوی فرد اغتشاشات اخیر به دلیل حجم بالای خشونت آن رو به منزوی شدن رفته است. او در ادامه گفت: «مردم خیلی با این جنس اعتراضات همراهی نمیکنند. به دلیل اینکه ملت، واقعا درگیر زندگی و معیشت هستند خیلی محافظه کارتر از این افراد هستند. اغتشاشگران هم میدانند که مردم فهمیده اند. این نوع اعتراضات مسئلهای از آنها حل نخواهد کرد. نه بخاطر اینکه کسی عزمی برای اصلاح نداشته باشد، به این خاطر که میدانند فشارها از خارج بیشتر خواهد شد.»
او تاکید کرد که تضعیف اقتصاد و سرمایه اجتماعی کشور جزو برنامههای آمریکاییها است. ثمرهی این برنامه در انتخابات بعدی و یا کنشهای سیاسی بعدی قابل رویت است. آمریکاییها که میدانند نمیتوانند به جمهوری اسلامی زخمهای بزرگ بزنند، انقدر ضربهی کوچک میزنند که به گفته خودشان نظام از پا بیفتد. این استراتژیِ مرگ با هزار زخم است. یکی از راه حلهایی که او برای این موضوع پیشنهاد داد فعالیت بیشتر در میدان دانشگاه و قرار دادن یک مسئله واقعی در دانشگاه و گفتگو پیرامون آن است.