جمعه 2 آذر 1403

سومین جلسه از سلسله جلسات بحث تنظیم‌گری شبکه نمایش خانگی برگزاری شد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
سومین جلسه از سلسله جلسات بحث تنظیم‌گری شبکه نمایش خانگی برگزاری شد

به گزارش خبرگزاری دانشجو، سومین جلسه از سلسله جلسات بحث تنظیم‌گری شبکه نمایش خانگی که به همت اداره کل مطالعات رسانه‌ای معاونت مطبوعاتی سابق به وزارت ارشاد با حضور دکتر حسنی، استاد پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات و آقای محمد کشوری، فعال فضای مجازی و عضو گروه طیف برگزاری شد. این سلسله جلسات با هدف ایجاد یک ادبیات جدید در بحث تنظیم‌گری و شنیدن صدای کارشناسان این حوزه برای تصمیم‌سازان این...

به گزارش خبرگزاری دانشجو، سومین جلسه از سلسله جلسات بحث تنظیم‌گری شبکه نمایش خانگی که به همت اداره کل مطالعات رسانه‌ای معاونت مطبوعاتی سابق به وزارت ارشاد با حضور دکتر حسنی، استاد پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات و آقای محمد کشوری، فعال فضای مجازی و عضو گروه طیف برگزاری شد. این سلسله جلسات با هدف ایجاد یک ادبیات جدید در بحث تنظیم‌گری و شنیدن صدای کارشناسان این حوزه برای تصمیم‌سازان این عرصه صورت می‌گیرد.

در ابتدای این جلسه، دبیر سوالی را مطرح ساخت:

عرصه و ساختار تنظیم‌گری نمایش خانگی چطور است و چه اتفاقاتی باید در آن بیفتد؟ مطلوبش چیست؟ ناهنجاری‌هایی کلان چیست؟ کمبود قانون یا اجرا دارد؟ چه فضایی در آن حاکم است؟

دکتر حسنی: فکر می‌کنم ما در ابتدای بحث یک مقدار وارد بحث‌های تاریخی‌تر بشویم و یک مقدار بحث‌های مفهومی و آنچه در هم در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی ما مغفول می‌ماند، درک نادرست از مفاهیم است و نادیده گرفتن آنچه که اتفاق افتاده است، الان یک مفهومی که رایج شده مفهوم صوت و تصویر فراگیر که یک مفهوم نادرستی است و بسیار هم سر آن بحث می‌شود و یک جایی بحث می‌َشد که فراگیر از کجا آمده است؟ و من چون یک پروژه پژوهشی انجام دادم، ریشه آن به استفساریه‌ای برمی‌گردد که آقای لاریجانی درباره قدرت و اختیارات صدا و سیما می‌گیرد، در یک زمینه مناقشه بر سر پدید آمدن شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای بوده که یکی از چالش‌هایی که برای صدا و سیما ایجاد می‌شود، برای اینکه قدرت مستقر خودش به چالش کشیده می‌شود و دچار یک نوع چالش می‌شوند، بحث شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای بوده که آقای کروبی آن زمان دنبال این بود که یک شبکه ماهواره‌ای راه بیندازند و می‌خواستند از قدرتی که دارند استفاده کنند و جلوی انحصار سازمان صدا و سیما بر عرصه ویدئو و صدا و یا رادیو بگیرند و از آنجا چالش‌ها شروع می‌شود و اصطلاح صوت و تصویر فراگیر را آقای لاریجانی به کار می‌برد که فراگیر آن کاملاً نادرست است...

کشوری: خواستند ترجمه‌ای که است را فارسی استفاده کنند و برداشت من از آن استفساریه این است، به جای اینکه کلمه برودکست را به کار ببرند گفتند فراگیر..

حسنی: نه فراگیر که mass media و mass communication که یک تعریفی دارد که ما استفاده می‌کنیم، فراگیر را در آن جمله برای پخش ماهواره‌ای می‌گویند یعنی غیر از پخش زمینی استفاده می‌کند چون قصد داشته مفهوم‌سازی کند...

کشوری: منظورم این است که قصد داشته این را ذیل برودکست ببرد...

حسنی: چون برودکست تا آن زمان پخش زمینی بود بعد دیدند بخش ماهواره‌ای آمده، گفتم اصطلاح فراگیر استفاده بکنیم...

کشوری: اینکه عملاً شامل صدا و سیما بشود...

حسنی: بله بشود که می‌خواهند استفاده کنند و جالب است که این فراگیر هیچ جایی در ادبیات ارتباطات و رسانه ندارد و از ابداعات خاص آقای لاریجانی است که این همه معضل ایجاد کرده و بعداً صدا و سیما...

ولی جای خودش را باز کرده، یک اصطلاحی خلق شده که دیگر مانده!

حسنی: ولی هنوز در تعریف و مصادیق مشکل وجود دارد...

کشوری: در دنیا وقتی می‌گوییم «برودکست» تعریف دارد، وقتی می‌گوییم «شبکه زمینی» تعریف دارد ولی «فراگیر» معادل چه کلمه‌ای در زبان انگلیسی است؟

حسنی: آن زمان، چون ادبیاتش نبوده، آن وقت برودکست پخش رادیو تلویزیونی، درواقع زمینی است ما که پخش کابلی هم نداشتیم، اسم آن را فراگیر گذاشتند و این جا افتاده و بعداً صدا و سیما هم به این مفهوم متوسل شده است. یعنی ما هم مناقشه‌های مفهومی داریم یعنی واژه فضای مجازی را داریم که برساخته نادرست است، حتی کسی که از اصطلاح فضای سایبر را گفته، گفته از این اصلاً استفاده نکنید، برای 3، 4 دهه پیش است و برای فضای جدید مناسب نیست. ما که ارتباطات می‌خوانیم واقعاً اصلاً استفاده نمی‌کنند، «سایبر اِسپیس» را در بحث‌های امنیتی، اسناد وزارت دفاع آمریکا و این‌ها استفاده می‌کنند؛ این‌ها چالش‌هایی است که وارد ادبیات ما شده و سیاستگذاران، برنامه ریزان، پژوهشگران به ترتیب دچار کج‌فهمی و درک نادرست شدند و این اتفاقات افتاده است. این موج اول به چالش کشیده شدن آن جایگاه مستقر صدا و سیما بود که اتفاق افتاد و بعد دهه 90 را داریم که vod‌ها آمدند، با سریال‌های خانگی «قهوه تلخ»...

آن زمان هنوزvodنبود، به صورت سی‌دی بود و موسسه رسانه تصویری بود که با آن آرم مخصوصش توزیع می‌شد...

حسنی: بله این بحث‌ها ادامه پیدا کرد و به اینجا رسیده است و آن اختلافاتی که بین وزارت فرهنگ، صدا و سیما، شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی پیش آمد و بحث سیاستگذاری و تنظیم‌گری این نوع محتواها و همیشه یک چالشی است، من وزارت فرهنگ را حکمران اصلی فرهنگی کشور می‌دانم، حالا یک دوره‌ای بنا به هر دلیلی ضعف کارشناسی یا عدم درکی که مدیران و سیاستگذاران در وزارتخانه داشتند، در همین دوره اخیر هم آقای دکتر اسماعیلی گفتند ما به توافق رسیدم و واگذار کردیم ولی بعداً دوباره به این نتیجه رسیدند که نه این اشتباه است و وزارتخانه باید به عنوان حکمران اصلی فرهنگی آن نقش نظارتی‌اش را حداقل در حیطه‌هایی که به شکل سنتی در اختیار داشته را همچنان حفظ بکند و اخیراً یک گام‌هایی برداشتند و ماموریت‌هایی به جاهای مختلف دادند برای اینکه بیایند این موضوع را بحث کنند. مدت‌ها مرکز ملی و وزارتخانه چالش داشت که می‌خواستند این اختیارات را به دست بگیرند ولی واقعیت این است که با آن حکمی سال 94 رهبری که متوسل شدند، صدا و سیما جایگاه خودش را مستحکم کرد، ساترا را ایجاد کردند و هنوز هم دارند آن را توسعه می دهند و نامه یا سخنرانی رهبری بود و جالب است اگر آن را کامل بخوانید، دو بند است، بخش اول آن می‌گوید باید بین شورای عالی فضای مجازی باید تقسیم کار شود، حتی رهبری به بخش خصوصی اشاره می کنند و وزارت فرهنگ، این‌ها را کلاً فاکتور می‌گیرند و همان خط آخرش که می‌گوید صدور و نظارت مجوز منحصراً با صدا وسیماست را می‌گیرند و توسعه می‌دهند و این چالش‌های مفهومی ایجاد شده که ما همچنان درگیر آن هستیم.

درخصوص نامه رهبری هم بحث زیاد است که وقتی آن توافق وارد شد، یک جوری نسخ می‌شود و دوستان معتقدند که الان دیگر نمی‌َشود به آن دستور رهبری استناد کرد، هرچند که...

کشوری: توضیحات خوبی دادند، از اواسط دهه 80 که این مساله مطرح شد، در ابتدا حتی یک بخشی به عنوان دو جریان پیش رفت، یکی جریان شبکه نمایش خانگی بود که مبتنی بر سی‌دی ارائه می‌شد و اصلاً روی آن اختلافی نبود و به سبک فیلم‌های سینمایی مجوز می‌گرفتند و تولید می‌کردند و فقط اینکه محصول روی سی دی عرضه می‌شد که اوج آن سریال قهوه تلخ بود. از آن طرف یک بخشی هم در حوزه ارتباطات بعضی از اپراتور‌ها جلو رفتند به عنوان یک سرویس جنبی، یک جوری سرویس ارزش‌افزوده به عنوان یک سرویس که بیایند از طریق شبکه مخابراتی، با استفاده از ستاپ‌باکس‌هایی که شبیه گیرنده‌های دیجیتال که کنار تلویزیون گذاشته می‌شود، به شبکه مخابراتی وصل شود و محتوا بیاید. این هم به موازات مطرح می‌شد، ولی همان موقع به استناد تفسیر شورای نگهبان از اصل 44 و اصل 175 مخصوصاً اصل 44 می‌دانستند که خیلی بخش ارتباطات روی مجوز دادن نمی‌تواند روی آن حساب کند، چون از همان ابتدا وقتی روی صفحه تلویزیون می‌رود، این تلقی ایجاد می‌شود که این هم نوعی تلویزیون است و صدا و سیما جلوی آن را خواهد گرفت.

وی افزود: همان زمان صدا و سیما که تازه به فکر تشکیل مجموعه معاونت فضای مجازی یا دفتر یا مرکز. بود، آقای سیاهکلی را هم اواخر دهه 80 مسئول آن قرار داده بود و از آن طرف هم آقای علی عسگری که معاون فنی سازمان بود به این فکر افتادند که تکنولوژی دارد پیشرفت می‌کند، ما چرا به این سمت نرویم که محتوا (آی‌پی‌دی‌وی) را در کنار پرودکست روی شبکه‌های مخابراتی بیاوریم؟ آقای عسگری آی‌پی‌دی‌وی، آقای سیاهکلی آی‌پی‌مدیا که بعداً سال 90 که شورای عالی فضای مجازی هم تشکیل شد، در پیوست حکم رهبری به اعضای شورای عالی فضای مجازی تعیین تکلیف این دو پروژه، یعنی صراحتاً اسم آی‌پی‌دی‌وی و آی‌پی‌مدیا را می‌آورند.

کشوری ادامه داد: تصور این‌ها این بود که صدا و سیما که در تکنولوژی دارد پیشرفت می‌کند همچنان این حوزه باید در ید قدرت ما باشد و ما هم با این بستر جدید محتوا را به مخاطب برسانیم. شروع کردند و حتی آن زمان سرمایه‌گذاری میلیاردی هم کردند، برندهای تجاری با همکاری اپراتورها در نمایشگاه‌ها این را روی تبلیغاتی عرضه می‌کردند ولی بعد از دو سه سال هزینه کردن... همزمان هم هر کسی که همان محتوا، چه شبکه نمایش خانگی، چه محتوایی شبیه تی‌وی، یادم است آن ایام بیداری اسلامی می گفتند یک نثرتی‌وی بود که آن را فیلتر کردند، یعنی صدا و سیما می‌گفت من کاری ندارم تو انقلابی یا غیرانقلابی هستی، هر کسی مخصوصاً به عنوان تی‌وی یا چیزی که اسمش هم تی‌وی نبود یعنی معلوم بود یک سرویس شبه‌تلویزیونی است، روی اینترنت می‌آمد و سایتی تاسیس می‌شد، صدا و سیما بلافاصله از طریق دفتر حقوقی و نامه به دادستانی آن را فیلتر می‌کرد.

همزمان با این خودشان هم سرمایه‌گذاری می‌کردند بعد از 2، 3 سال که حسابی پول‌ها را سرمایه‌گذاری کردند و عملاً نتوانستند مشتری بگیرند برداشت من این است و سندی وجود ندارد جمع‌بندی آن‌ها این بود که تعامل با مخاطب کار صدا و سیما نیست، یعنی به این نتیجه رسید که من نمی‌توانم مثل شرکت‌های بخش خصوصی بیایم سرویس تعریف کنم، این سرویس تعاملی است، مثل پرودکست نیست من پخش کنم و کاری نداشته باشم، نه قرار است از مشترک پولی بگیرم و نه قرار است کنداکتور خاصی برایش بچینم...

آنجا باید اشتراک می‌خریدیم...

کشوری: هم باید اشتراک می‌خریدند و اگر هم رایگان می‌بود اقتضائات خودش را داشت، قرار نبود صرفاً مثل تلوبیون چیزی که روی آنتن است پخش شود، باید بالاخره یک محتوایی روی آن گذاشته می‌شد. به این نتیجه رسیدند که ما دیگر نمی‌توانیم مجری باشیم. (وقتی ما می‌گوییم متولی صوت و تصویر فراگیر، اینجا یک ابهامی است، آیا منظور ما از متولی مجری و اپراتور است؟ یا ناظر و رگولاتور؟) صدا و سیما قبلاً می‌گفت تمامش برای من است و اصلاً رگولاتور بی‌معنی است، همینطور که در برودکست رگولاتور بی‌معنی است، در برودکست همان کسی که فرستنده را در کوه و بیابان راه می‌اندازد با آن کسی که محتوا را تولید می‌کند با کسی که پخش می کند، تمامش یک سازمان است، حال ممکن است پیمانکار بگیرد، پیمانکار مهم نیست، حالا چه پیمان تولید محتوا چه در نصب فرستنده، ولیکن همه چیز در یک سازمان است، طبق قانون اساسی، درست یا غلط منظور همین است و سر همین بود که آن استفساریه همین را می‌گوید که هیچ کس مجاز نیست وارد شود.

بعد از این آمدند تفکیک کردند و گفتند ما که دیگر نمی‌توانیم مجری و اپراتور باشیم پس نقش رگولاتوری برای خودمان تعریف کنیم، درنتیجه شروع به چالش کردند و از همان موقع هم با وزارت ارشاد، هم با وزارت ارتباطات، چون وزارت ارتباطات در ابتدا مدعی بود، شروع به چالش کردند که مجوز بدهند، می‌گفت این یک سرویس ارتباطی است، همینطور که برای سرویس‌های دیگر مجوز می گیرند، کمیسیون تنظیم مقررات مصوبه داشت. این یک سرویس ارتباطی است و من باید مجوز بدهم...

یعنی ممکن بود یک پلت‌فرمی ایجاد بشود از طریق مجوز.....

دقیقاً! بله مثل امثال فیلیمو بیایند مجوز بگیرند چون آن موقع بخشی از اپراتورها هم دنبال این بودند یعنی شرکت مخابرات یک سرویس به نام خدمات ارتباطی پیشرفته داشت، ای‌سی‌اِس، منظورش همین بود که ما ستاپ‌باکس می‌دهیم و تا حالا هر مجوزی گرفتیم از وزارت مخابرات بوده، فقط پخش این بود که درپخش زنده اگر یک زمانی خواستیم، تلویزیون بدهیم پخش زنده یا چیزی شبیه این داشته باشیم، آن را صدا و سیما باید اجازه بدهد ولی حالت نمایش شبکه خانگی بحث این بود که...

تا اینجا اتفاقی که افتاد باعث شد که صدا و سیما برای خودش نقش تنظیم‌گری تعریف کند و شروع کرد به چالش کردن..

وقتی که احساس کرد که نمی‌توانند..

کشوری: نمی تواند، سرمایه‌گذاری و تعامل با مخاطب می‌خواهد...

آن سرمایه‌گذاری چقدر بود که شکست خورد؟

کشوری: عدد دقیقش را نمی‌دانم، ولی یادم است سال 91، 92 می‌گفتند مجموعه‌ای که معاونت مجازی بود آن موقع عدد 9 میلیارد تومان را شنیدم که سرمایه‌گذاری کردند و شکست خورد، چون بخش عمده‌ای از سرمایه‌گذاری در این ستاپ‌باکس‌ها می‌رفت. البته این شکست مقارن این شد که کم‌کم موبایل داشت توسعه پیدا می‌کرد، اندروید آمد، اپلیکیشن‌ها آمدند، یک اپلیکیشنی بود که ماهواره روی آن می‌آمد، نمایش خانگی روی آن می‌آمد، کلاً این داشت پررنگ می‌شد. درنتیجه صدا و سیما گفت من رگولاتور هستم و شروع به چالش کرد، ولی مشکل این بود که قانون نداشت و همه این بحث‌ها بود تا سال 94 که آقای اخوان قائم‌مقام آقای سرافراز بود که الان مدیرعامل همراه اول است، رفتند با دفتر رهبری یک تعاملی کردند و آن دست‌خط را از دفتر گرفتند که این را یک تثبیتی بکنند به آن جمله کلی که تنظیم مقررات صوت و تصویر منحصراً برعهده صدا و سیماست، اصلاً تنظیم مقررات چیست؟ اصلاً صوت و تصویر چیست؟ تازه دعوای جدی شروع شد و باز ارشاد آن زمان زیر این مساله نمی‌رفت و می‌گفت صوت و تصویر فراگیر را تعریف کنید، فراگیر که تعریف نشده است! من تا الان طبق قانون از طریق عرصه رسانه‌های تصویری و سازمان سینمایی شروع به مجوز دادن کردم و تا حدود سال 96، 97 زمان آقای امامیان در ساترا با دادستانی و ارشاد یک توافقی کردند که دیگر ارشاد مجوز‌ها را تمدید نکند، از آن طرف هم دادستانی از طریق آقای رئیسی که رئیس قوه قضائیه بود، یک بخشنامه دادند که باید از صدا و سیما مجوز بگیرند، در حالی که آن بخشنامه قانون نیست و بخشنامه باید مبتنی بر یک قانون باشد و این استناد به دستور رهبری بود که در دستور رهبری و بخشنامه نه صوت و تصویر تعریف شده بود، نه فراگیر تعریف شده بود، نه تنظیم مقررات تعریف شده بود. ما برای همه این‌ها مقررات محکمی داشتیم، مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مجوز ساخت و پخش دستورالعمل و مصوبه دارد، با یک تعریف کلی نمی‌شود این‌ها را نسخ کرد، سینما، ممیزی یا قانون داریم یا مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم.

همچنان این یک جوری با تعامل ساترا، ارشاد و دادستانی، چون فیلیمو و نماوا حاضر نبودند بیایند مجوز بگیرند و بالاخره آمدند وارد شدند و بعد از آن هم آن تغییراتی که در ساترا اتفاق افتاد، همچنان این دعوا ادامه داشت تا این نقدی که قانون ندارید بود تا رفتند دوباره از طریق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که البته این مصوبه هم صرفاً مصوبه شوراست، آن متن براساس یک تفاهمی است که ارشاد و صدا و سیما، در دفتر رهبری نشستند توافق کردند، تقسیم کار کردند و آنجا هم براساس آن البته یک مقدار آن کلمات آن تفاهمنامه عوض شده است و یک مقدار نوشتار آن را رسمی‌تر کردند و به نظرم یک مقدار به سمت صدا و سیما هُلش دادند و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شده که باز هم علیرغم اینکه یک؟؟؟ دارد هنوز اختلافات است که در بحث تبلیغات و یکسری اختلافات است و همچنان مبهم است که مثلاً در پیام‌رسان اگر اینفلوئنسرها یا امثال آنها یعنی حالت فیلم و سریال نداشته باشد و محتوای دیگری باشد مثل کلیپ‌هایی که تولید می‌کنند، اینها صوت و تصویر است یا خیر؟ اگر این است پیام‌رسان باید مجوز بگیرد یا نه؟ از صدا و سیما یا ارشاد باید بگیرد؟

برداشت من این است که صدا و سیما پله به پله جلو می‌رود یعنی فعلاً آنجایی که دعوا جدی بود مثل بود مثل نمایش خانگی خواسته محکم کند و بعد مسلماً در ادامه خواهد آمد که شما در پیام‌رسان‌ها چه چیزی عرضه می‌کنید؟ این هم باید مجوز بگیرد، کانال فلان هم فراگیر است باید مجوز بگیرد و هر چیزی، کمااینکه خاطرم است می‌گفتند خبرگزاری‌ها بخش صوت و تصویری که دارند نه پخش زنده، این هم باید مجوز بگیرد، طبیعتاً شاید الان اولویت آن نباشد، ولی آن چیزی که از آینده دارند تصویر می‌کنند درواقع این است که به جز اسکرین سینما، یعنی عملاً چیزی که اختلاف روی آن نیست مسلماً متعلق به ارشاد است، پرده سینماست یعنی هر چیزی از پرده سینما بیرون بیاید، چون مدیوم آن سی‌دی و دی‌وی‌دی است که منسوخ شده است یا فضای مجازی است و مدیوم سومی نیست...

ظاهراً در توافقاتی که انجام می‌شده چنین چیزی مطرح شده است ولی نتوانستند حرف‌شان را به کرسی بنشانند، می‌گفتند الان پلت‌فرم‌ها فیلم می‌سازند به جای اینکه مجوزش را از ارشاد بگیرد باید از ساترا بگیرد که فعلاً در توافقات این دست ارشاد است...

کشوری: بله دست ارشاد است چون فعلاً مدیوم سینما است، من می‌گویم به هر دلیلی بر فرض محال اگر سینما دو سال دیگر منسوخ شود و سینما را در دنیا جمع کنند دیگر موضوعیت ندارد ارشاد در حوزه سینما و مدیای شبیه فیلم مجوز بدهد، به چه بدهد؟ دیگر هر چیزی است فضای مجازی است، یعنی به جز پرده سینما هر چه است ذیل فضای مجازی تعریف می‌َشود. بنابراین این چیزی که تعریف شده عملاً ما داریم حاکمیت و آن شانیت دولت در حوزه فرهنگ در این بخش را پاک می‌کنیم و به یک نهاد خارج از دولت، حالا از نظر ساختاری، صدا و سیما می‌دهیم که البته محل مناقشه است، من برای این راه‌حل هم دارم چون از آن طرف هم صدا و سیما می‌گوید من هم بخش‌های زیادی از فیلم را که مردم در تلویزیون می‌دیدند را دیگر نمی‌بینم همانطور که در سینما یا نمایش خانگی سنتی مکن است کم‌رونق شود، تلویزیون سنتی هم کم‌رونق شده است، یک فضای جدیدی این وسط به وجود آمده که برای هر دوی ما قبلاً نبوده، این را باید چه کار کنیم؟ صدا و سیما می‌گوید صددرصد این برای من است، ارشاد هم تلاشش را کرده ولی نتوانسته، چون خیلی شبیه تلویزیون است و بخش عمده‌ای از آن روی اسکرین تلویزیون نمایش داده می‌شود، سخت است بگوییم این همان نمایش خانگی به معنای سنتی‌اش است، درنتیجه این دعوا حل نشده است و البته در باید صحبت کنیم که راه‌حل این چیست و چه باید کرد؟

حسنی: مشکلات همان تعاریف و تقسیم بندی‌هاست، قانون اساسی به جای اینکه از ویدیو و رادیو صحبت کند، صدا و سیما صحبت کرده که نه هیچ سبقه‌ای در ادبیات ما دارد و این مشکلات بعداً ایجاد شده و صدا و سیما از نظر من یک نهاد و سازمان رسانه‌ای است، قرار بوده متولی ایستگاه‌های رادیو و تلویزیونی باشد ولی عملاً جایگاه خودش را فراتر از این درنظر گرفته و چالش‌های جدیدی است که به وجود آمده و حتی می‌خواهد حتی جای نهادهای ناظر و فرهنگی را بگیرد.

یکی هم بحث پلت‌فرم‌ها و پلت‌فرمی شدن و همگرایی و درهم‌تنیدگی و بهم‌خوردگی و از بین رفتن و محو شدن مرز همه این رسانه‌هاست که ایجاد شده است؛ مثلاً الان ساترا خودش را متولی فیلیمو می‌داند حالا اگر فیلیمو تصمیم بگیرد بیاید یک بخشی مثل آپارات یک سرویس کاربرساخته اضافه بکند، چه اتفاق می‌افتد؟ بعد صدا و سیما علاوه بر اینکه با vod‌ها از اول مشکل داشته، با خدمات ویدیویی و کاربرساخته مثل آپارت مشکل داشته، از سال 1394 اولین دعوای آن‌ها شروع کرد که بعد گفتند چرا از ما مجوز نگرفتید و بعد به کافه بازار فرمان دادند که باید app این را حذف کنید و حذف کردند و بعداً از همین به محتوایی رسید، ویدیوی ژلوفن، این‌ها علاوه بر اینکه وارد عرصه محتوای vod شدند که یک جور محتوایی است که از پیش ساخته شده، یکسری دستورالعمل‌ها را رعایت کردند و نظارت پیشینی آنجا امکانپذیر است و این‌ها را وارد فضا‌های خدمات کاربرمحور هم شدند، یعنی محتوا‌های کاربرساخته که عملاً در کسری از ثانیه، کاربر محتوایی را به اشتراک می‌گذارد و اصلاً امکان نظارت بر این محتوا‌ها نیست، ولی عملاً با توسل به وجه‌ای که پیدا کرده بودند و خودشان را قانونی جلوه داده بودند و وارد این عرصه‌ها شدند.

این تفاوت‌ها در ادبیات ما نادیده گرفته می‌شود آن چیزی که در پلت‌فرم‌های خارجی به آن (Content moderation) تعدیل محتوا می‌گویند، یکسری می‌گویند سانسور محتواست، می‌خواهند خیلی محترمانه از واژه سانسور استفاده نکنند، می‌گویند تعدیل محتوا، آنجا همه این‌ها را به خود پلت‌فرم‌ها واگذار کردند، مخصوصاً در پلت‌فرم‌هایی که کاربرساخته هستند مثلاً فیس‌بوک با 3 میلیون کاربر با میلیون‌ها محتوایی که تولید می‌شود و به اشتراک گذاشته می‌شود و عملاً امکانپذیر نیست، الان فیس‌بوک حدود 20 هزار کارمند در سطح جهان دارد و با زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف نشستند و مانتیور می‌کنند و محتوا‌هایی که منتشر می‌شود اگر برخلاف آن تی‌اُاِس فیس‌بوک باشد این‌ها را حذف می‌کنند یا...

کشوری: جریمه‌های سنگین دارد مثلی کپی‌رایت‌...

حسنی: بله همه اینها است تا حدود زیادی می توانند ولی عملاً خیلی از محتواها از دست آنها در می‌رود، حتی کسانی که ناظر هستند فکر کنم یکی دو سال پیش از؟؟؟؟ شکایت کرده بودند که ما دائماً در معرض انواع محتواهای تجاوز، مثله کردن و... هستیم و دچار عارضه روانی شدیم و شکایت کرده بودند و خسارت هنگفتی هم گرفته بودند و این سازوکارها در پلت‌فرم‌های ما دیده نشده است، مثلاً قرار است آپارات یک نوع خودتنظیم‌گری یا کسانی....

در ساترا هم دوره آقای امامیان و هم دوره فعلی معتقدند که نمی‌توانند نظارت پیشینی داشته باشند یعنی به این قائل هستند و می‌گویند نظارت پسینی است...

کشوری: در آندیمند (شبکه نمایش خانگی) که فعلاً بحث پیشینی است...

این فقط در سریال است...

کشوری: فیلم و سریال، کلاً هر چیزی که در فیلیمو و نماوا و امثال اینها می‌رود اینها پسینی است...

آقای امامیان که موقعی که رئیس ساترا بود معتقد نبودند که پیشینی است، دوستان جدید معتقدند پیشینی است...

حسنی: مثلاً سریال یاغی را فیلیمو پخش می‌کند...

کشوری: من البته هیچ وقت نشنیدم ساترا معتقد باشد حتی در دوره آقای امامی که ذهنیت خیلی بازتری داشت فیلم و سریال پیشینی نیست، یعنی درواقع پخش کنند و فیلم و سریال ما تا الان چنین چیزی نشنیدم. ولی کتاب پیشینی است ولی مطبوعات پسینی است، چون مطبوعات هر روز می‌رود هر روز مثل یوجی‌سی، امکانش نیست شما تک به تک بفرستید مجوز بگیرید...

حسنی: البته آنجا فرآیند سردبیری طی می‌َشود، در روزنامه سردبیر چک می‌کند و یک مقدار تفاوت‌هایی دارد. خلاصه این مناقشه‌ها وجود دارد، همانطور که اشاره کردم بحث زنده بودن، اِسترین بودن، حالا یک زمانی دعوا حتی سر ویدیویی‌ها بود که در کلیپ‌های عروسی می‌ساختند و می‌گفتند اینها ویدیو است و ساترا باید بر اینها هم نظارت بکند و می‌خواستند دامنه نظارت آن را توسعه بدهند، این بحث‌های محتوایی است، بعد استاندارد دوگانه‌ای که ما نسبت به محتوا داریم، الان سریالی که صدا و سیما می‌سازد در مورد پوشش و میزان آرایش خانم‌ها، دستورالعمل دادند که گوینده خبر حتی آرایش هم نکنند، حتی رژلب هم نزنند ولی در فیلیمو یا نماوا سریالی که ساخته می‌شود آن میزان آزادی متفاوت است، اینها از چیزهایی است که مختص فرهنگ و تنظیم‌گری رسانه‌ای نیست...

نمایش خانگی در این موارد از سینما تبعیت می‌کرد، ارشاد در دوره‌های مختلف حتی زمانی که دولت‌های غیراصلاح‌طلب روی کار بودند، روی این زمینه‌ها سخت‌گیری نداشتند به همین جهت در شبکه نمایش خانگی هم این روال برقرار شد...

حسنی: باز این را هم باید بحث کنیم، اگر قرار است صدا و سیما با همان فرآیندها...

صدا و سیما هم پذیرفته، الان سریال‌هایی که صدا و سیما مجوز می‌دهد با معیارهای پوشش در صدا و سیما همخوانی ندارد...

حسنی: این اتفاقاتی که دارد می‌افتد هم بحث پلت‌فرمی شدن و از بین رفتن مرزها، بحث محتوا و نظارت ه است، آنجا اتفاقاتی که می‌افتد و دلیلش هم نبودن و عدم درک درست از این وضعیت‌هاست که این مشکلات را به وجود آورده و باید یک راهکار اساسی...

الان یک ساترایی است و سازمان صدا و سیما وارد این عرصه شده، تفاهمی شکل گرفته، الان چالش‌های ساترا در تنظیم‌گری چیست؟ اینکه خیلی‌ها بحث‌ها را سمت محتوا می‌برند، دوستان ساترا هم دوست دارند در این زمینه بیشتر مانور بدهند یعنی بگویند رابطه غیراخلاقی، بحث حجاب و پوشش، سانسورهای شکلی می کنند ولی آیا تنظیم‌گیری فقط محتواست؟

حسنی: یک دعوای عمده بحث تعارض منافع است، از همانجا شروع شد که صدا و سیما فهمید که اگر بخواهد به روال سنتی و برودکست منحصر شود کل بازار را عملاً از دست می‌دهد، همین الان هم درواقع از دست داده و بعد تلوبیون را که ظاهراً خصوصی بود را خریدند و عملاً یک رقیب ایجاد شد یعنی یک تعارض منافع خیلی بدیهی و آشکار اتفاق افتاده است بین نهادی که می‌خواهد تنظیم‌گری کند، مجوز کند، بعد آنجا رقبایی هم هستند، دیگر این اصلی که اینقدر بدیهی است، نهادی که خودش می‌خواهد تولیدکننده محتوا باشد و هم درآمدزایی کند، هم از آن طرف مجوز بدهد، اینقدر تعارض نباید اینقدر آَشکار و بدیهی همه جا دیده شود، بعد بحث مجوز‌ها را خیلی از کسانی که در این عرصه دارند تولید می‌کنند بار‌ها اشاره کردند، سازندگان مصاحبه‌هایی که داشتند می‌گویند ساترا خیلی وقت‌ها بیخودی به ما مجوز نمی‌دهد، مثلاً ما قرار بوده برویم یک سکانسی را در فرودگاه مهرآباد فیلمبرداری کنیم، 6 ماه ما را معطل کردند، صرفاً برای اینکه به ما مجوز بدهند که ما بتوانیم برویم...

این بحث‌های پیش‌پاافتاده ای است...

کشوری: مثلاً پخش مسابقات ورزشی...

حسنی: اعمال قدرت می‌کنند...

کشوری: در بازی‌های جام ملت‌های آسیا هم همین بود که نامه زده بودند که صدا و سیما شاید فیلیمو مستقیم خودش مذاکره کرد خرید، شما اجازه می‌دهید که پخش کند؟ یعنی چه؟ چرا فقط باید صدا و سیما پخش کند؟

حسنی: شاید شما بگویید پیش‌پاافتاده ولی عملاً پنهانی اعمال قدرت می‌کنند تا بتوانند...

بله بحث ساختاری یکی اینکه عموماً مثلاً می‌گویند حقوق مخاطب اینجا ممکن است از بین برود، مثلاً یک سریالی در 12 قسمت ساخته می‌شود، 12 قسمت یعنی سه ماه، یک مخاطبی برای سه ماه اشتراک یک پلت‌فرم را می‌خرد حالا به هر دلیلی پلت فرم تصمیم می‌گیرد، سریال رامبد جوان را بعد از 6 قسمت اینقدر بی‌کیفیت است پخش نکند یا مثل سریال پوست شیر دوست دارد بعد از 8 قسمت بگوید فصل اول تمام شد و 3، 4 ماه دیگر فصل دوم را می‌سازد، این هم دم‌دستی‌ترین حقوق مخاطب است، دوستان در این چیز‌ها اصلاً وارد نمی‌شوند...

حسنی: بحث حقوق مخاطب که کلاً تعطیل است، مثلاً سریال فوفو که برای کودکان است بعد از 15 قسمت یکدفعه تمام شد، بچه‌های من می‌پرسند بابا سریال فوفو چه شد؟ به همین راحتی نیامد، الان این دعوا‌هایی که وجود دارد سر منافع است و عموماً به حقوق مخاطب توجهی نمی‌شود و یکی از کاستی‌هایی است که وجود دارد و باید به آن توجه شود. یکی بحث نظارت است، در همه جای دنیا پلت‌فرم‌ها از جامعه مخاطبین برای نظارت کمک می‌گیرند، چون عملاً آن چیزی به اسم پرچم‌زنی یا؟ می‌شود به آن گفت، خیلی از نظارت‌هایی که نظارت پسینی اسم آن را آوردند، عملاً امکان نظارت نیست به مخاطبان و کاربران سپردند و کاربران اگر ببینند یک محتوایی غیراخلاقی است و شکل دیگری محتوای خشونت‌آمیزی دارد، این‌ها را گزارش می‌کنند و آن‌ها کلی سازوکار دارند که به این‌ها رسیدگی بکنند و حذف بکنند یا یک کاری بکنند که کمتر دیده شود و عموماً در پلت‌فرم‌های آمریکایی خیلی اعتقادی به سانسور به آن معنا ندارند، حالا آنجا سریع به بحث آزادی بیان متوسل می‌شوند حتی اگر یک خبر جعلی هم بگذارند می‌رود شکایت می‌کند و می‌گوید شما آزادی بیان من را نقض کردید، حالا آن کاری که آن‌ها کردند، این‌ها می‌گویند ما کاری می‌کنیم که کمتر دیده شود یعنی فیلم‌ها ظاهر نشود، تعداد کمتری از مخاطبان این را ببینند. این‌ها باید بومی‌سازی شود و سازوکار آن دیده شود، حقوق مخاطب منطبق با ارزش‌های ما باشد. ولی قوانین ما خیلی اهمیتی به حقوق مخاطب نمی‌دهد، مثلاً در مورد «قهوه تلخ»...

اتفاقی نیفتاد سریال قهوه تلخ تمام نشد، تازه آن موقع ارشاد بود و حق اشتراکی نبود و تفاوت دارد، الان ما حق اشتراک را پیش می‌خریم و محصول را بعداً می‌خریم، آن موقع شما می‌توانستید نخرید، اگر قسمت‌های بعدی هم نمی‌آمد از لحاظ معنوی حق مخاطب ضایع شد ولی از نظر مادی ضرر نکردید، فقط نمی‌فهمید آخر سریال چه شد؟ مدل این یک مقدار فرق دارد....

حسنی: دو سر طیف است، یکی حقوق مخاطب که نادیده گرفته می‌شود، از آن طرف حکومت و نظام سیاسی ایران که به هر حال می‌خواهد این قدرتش را از دست ندهد.

آقای کشوری شما در مورد بحث تنظیم‌گری براساس غیر از مسائل محتوایی...

کشوری: تنظیم‌گری از کجا در دنیا شکل گرفت؟ اساساً نه فقط حوزه تلویزیون، در خیلی از حوزه‌های خدماتی دیگر، از حدود دهه‌های 80 میلادی به بعد این خیلی پررنگ شد که ما حداقل در بخش مخابرات که کامل در جریان هستم، مثلاً در دنیا اکثر کشور‌ها به جز معدودی، یک کشوری بود که غالب بود و در قدیم آمده بود سیم کشیده بود و ارتباطات ایجاد کرده بود به آن می‌گفتند این اپراتور غالب کشور است، مثلاً در ایران شرکت مخابرات ایران است، در انگلستان بریتیش تلکام بود، در آلمان؟ تلکام بود، در اسپانیا تلفن‌نیکا بود، در عربستان اِس‌تی‌سی بود، در امارات اتصالات بود، هر کشوری یک شرکت بزرگ دولتی داشت که این آمده بود زیرساخت را تامین کرده بود، بعد از یک مدتی گفتند نمی‌شود انحصار باشد، باید بازیگران جدید بیایند، رقابت ایجاد شود و وقتی رقابت ایجاد شود، دو مساله بود یکی خصوصی‌سازی و یکی ایجاد رگولاتور، یعنی یکی آزادسازی، یکی خصوصی‌سازی، آزادسازی این می‌شد که بازار را آزاد کنیم، بازیگران جدید بیایند، خصوصی سازی این می‌شد که اگر بازیگر جدید بیاید با یک کسی که دست دولت است که رقابت کردن عادلانه نیست، اصلاً قدرت دست آنهاست! شروع به خصوصی کردن کردند و دولت در آنکه خصوصی شده بود سهم کمی نگه داشت و هنوز در خیلی از کشور‌ها است، در ایران هم 20 درصد دولت در مخابرات سهم دارد، این را نگه داشت و موازی با آن یک نهاد رگولاتور ایجاد شد، یعنی آن بخش‌های عملاً ارائه سرویس...

حسنی: به معنای؟

کشوری: به معنای Government دیگر، البته در خیلی از کشور‌ها عملاً آن کسی که کابینه را تشکیل می‌دهد عملاً دست همان‌ها است یعنی در این 10، 15 سال اخیر خیلی تفکیک بین حاکمیت و دولت به معنای قوه اجرائیه، در کشور وقتی وزارتی است، همان وزارت است که مسئول است، حالا بعضی کشور‌ها هم یک کمیسیونی است که مستقیم رئیس‌جمهور منصوب می‌کند، ولی رئیس‌جمهور نمی‌تواند رئیسش را بردارد، مثل شورای رقابت ما است. این نهاد رگولاتور ایجاد شد که بر بازیگران رقابت بکند یعنی تفکیک از دهه 80 و 90 به بعد در کشور ما مشخص است، از دهه 80 در کشور ما در مخابرات این اتفاق افتاد یعنی سازمان تنظیم مقرارت تاسیس شد، شرکت مخابرات خصوصی شد، ایرانسل و بقیه بازیگران به بازار آمدند و عملاً یک بازیگر خصوصی با یک رگولاتور دولتی شکل گرفت. ما در تلویزیون، در ارشاد و بحث فیلم از قدیم اینطوری بوده، ارشاد یک رگولاتور بوده، البته از آن طرف یک موسساتی هم داشته که بودجه‌ای به عنوان ساخت فیلم تزریق کرده است، آن اشکالی ندارد بالاخره خیلی نمی‌شود چیز کرد، ولی تولید نمی‌کرده، تولید را بخش خصوصی انجام می‌داده یا اگر بخش دولتی هم احیاناً انجام می‌داده با همین رگولیشن انجام می‌داده و کلاً این در تلویزیون بی‌معنی بوده، در تلویزیون به واسطه اصل 44. البته در قانون اساسی ما کلمه صدا و سیما نداریم، رادیو و تلویزیون داریم می‌گوید رادیو و تلویزیون دولتی است، هرچند در تفسیر می‌گویند این هرچند صداوسیماست، ولی در قانون اساسی کلمه رادیو و تلویزیون است.

این اتفاق افتاد و صدا و سیما بدون اینکه یعنی اصل اشکال اینجا اتفاق می‌افتد صدا و سیما همینطوری که، دوستان ساترا خیلی به این استناد می‌کنند که ما، چون تفسیر شورای نگهبان گفته باید صوت و تصویر در اختیار صدا و سیما باشد، پس ما می‌توانیم رگولاتور باشیم! نه! این چیزی که شورای نگهبان تفسیر کرده اتفاقاً می‌گوید ساترا غیرقانونی است، چون شورای نگهبان گفته از هر طریق فراگیری... مطابق نص صریح اصل 44 قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران، رادیو و تلویزیون دولتی است و تاسیس و راه‌اندازی شبکه خصوصی رادیویی و تلویزیونی به هر نحو مغایر این اصل می‌باشد، بدین جهت انتشار و پخش برنامه‌های صوت و تصویر از طریق سیستم‌های فنی قابل انتشار فراگیر همانند ماهواره، فرستنده، فیبر نوری و... برای مردم در قالب امواج رادیویی، کابلی و... از سازمان صدا و سیما، خلاف اصل مذکور است. شورای نگهبان می‌گوید اساساً راه‌اندازی این‌ها غیر از صدا و سیما خلاف قانون اساسی، پس بنابراین اگر بخواهید به این استناد کنید، اساساً راه‌اندازی فیلیمو و نماوا و... غیرقانونی است! مگر شما حق دارید بگویید من یک شبکه 24 راه می‌اندازم و به بخش خصوصی می‌دهم و بخش خصوصی برود و من فقط رگولیشن آن را انجام می‌دهم، چرا در تلویزیون سنتی این کار را نمی‌کنید؟ می‌گوید خلاف قانون اساسی است، این هم همین است، اگر این سرویس ذیل تلویزیون نیست، پس اصلاً شما چرا رگولیشن می‌کنید؟ پس مال تو نیست، اگر می‌گوید شبکه نمایش خانگی هم نوعی تلویزیون است و باید ذیل صدا و سیما تعریف شود، پس چرا مجوز می‌دهید؟ چون مجوزش. اگر خودتان راه‌اندازی می‌کردید مشکلی نداشت، چون تفسیر شورای نگهبان این را می‌گوید. پس بنابراین اینجا اساساً تشکیل ساترا خلاف قانون اساسی است، حالا تنها جوابی که دیدم بعضی به ایراد قانون اساسی می‌گویند این است که بله خلاف قانون اساسی است، ولی عملاً این را خلاف قانون اساسی است، ولی چون دستور رهبری است مثلاً طبق ولایت‌مطلقه ایراد ندارد، یعنی حکم حکومتی است و می‌پذیرند که قانون اساسی که انحصار صدا و سیما را داد، اینجا نقض شد، ولی رهبری دستور داد.

ولی وقتی می‌گویند برای آن قانون بنویسید شاید یک امر موقتی برای یک دوره موقتی بود و وقتی به شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجلس ارجاع می شود باید قانونمند شود، اتفاقی که در یکی دو سال قبل افتاد، در قانون بودجه بود، امسال در بودجه نبود...

کشوری: آن بودجه تنها جایی بود که صدا و سیما در برهه‌ای به شدت دنبال این بود که هر طوری شده این عبارت رهبری را در یک جایی که عنوان قانون دارد بیاورد، یک مدتی در بودجه گنجاند، بعد در برنامه هفتم گنجاند، یعنی هر جا مجلس می‌خواست یک قانونی مطرح کند عین جمله رهبر را... حتی یکبار جمله رهبری را بزرگ بنر کرده بودند و ورودی سازمان خیابان مفتح نصب کرده بودند، یعنی یک بحران هویت عجیب و غریبی داشت، بعد هر چه گفتیم چرا یک قانون وظایف و اختیارات ساترا نمی‌نویسید؟ نمی‌نوشتند، طبق قانون اساسی سال 68 بنا بود صدا و سیما قانون داشته باشد که یک چیزی نوشتند، در سال 90 و 91 در کمیسیون مجلس دارد می‌چرخد علتش این است که صدا و سیما از طریق کمیسیون فرهنگی سال‌ها بالاخره یک اعمال لابی‌گری‌ای می‌کرده که امتیازات بیشتری بگیرد، این قانون هم همین بود، وقتی می‌خواهد امتیازاتی در قانون بگیرد، چون یکسری اختلافات دیگر با وزارت ارتباطات سر بحث فرکانس هم دارد آن‌ها هم متقابلاً لابی می‌کنند و درنتیجه این تعارض منافع باعث می‌شود که فعلاً این قوانین به نتیجه برسد، وگرنه مگر می‌شود یک قانونی 11 سال است در مجلس باشد و تصویب نشود؟ قانون اداره صدا و سیما که بر ساترا مقدم است، آن چرا قانون ندارد؟

یک تلقی این است که وقتی قانون ندارد ما خودمان را ذیل رهبری تعریف می‌کنیم، چون یک ایراد بزرگ هم این است که مشخص نیست صدا و سیما آیا ذیل رهبری است؟ یا ذیل شورای نظارت بر صدا و سیماست؟ قانون اساسی انتصاب رئیس صدا و سیما را به رهبری داده است، ولی نظارت را به شورا داده است، حتی در متن مذاکرات قانون اساسی سال 68، خود رهبری در آن زمان به این ایراد می‌گیرد مضمون عبارات را می‌گویم که این چه مدلی است؟ اگر قرار است زیر نظر رهبری باشد، مثل بنیاد مستضعفان نظارتش هم باید باشد، یا جایی که منصوب می‌کند قدرت تغییر رئیس را داشته باشد، وگرنه مشخص است من را هم رئیس آنجا بگذارید، می‌گویم چه کسی قدرت جابجایی من را دارد؟

به همین خاطر رهبری بارها در سخنرانی‌اش می‌گوید من فقط منصوب می‌کنم...

کشوری: حتی اگر من را هم به عنوان رئیس بگذارند، نگاه می‌کنم چه کسی می‌تواند من را جابجا کند وقتی شورای نظارت قدرت جابجایی من را ندارد، اصلاً تره هم برای دستورات... نهایتاً یک روکشی که چشم رعایت می‌شود! ولی قدرت استیضاح ندارد، مثل مجلسی که وزیر را یک کسی دیگر بگذارد و به مجلس بگوید بر او نظارت کند، وقتی قدرت استیضاح ندارد...

یعنی چون صدا و سیما قانون ندارد...

مساله اصلی این است که ما حتی در حوزه... مشکل ساترا نیست، ما اگر پذیرفتیم در دوران تلویزیون و در دوران محتوا به شدت دگرگون شده و عوض شده، فضای مجازی، یکی از دلایل جدی افول صدا و سیما همین است، به یک چیزی که در 44 سال پیش در قانون اساسی آمده است، ما هی داریم؟ می‌کنیم، مخابرات هم در زمانی که صدا و سیما آمده بود، چرا مخابرات خصوصی شد، ولی صدا و سیما نشد؟ در مخابرات یک بخشی را به عنوان مادرمخابراتی جدا کردند، گفتند واگذاری فرکانس، شبکه ارتباطات بین‌استانی و بین‌الملل، حاکمیتی است به شرکت زیرساخت و تنظیم مقررات دادند، ارتباط با مردم را به بخش خصوصی سپردند. راه صدا و سیما هم همین است، یعنی شما قانون اساسی را بازنگری یا تفسیر می‌کنید، هر کاری که می‌کنید باید طوری بشود که شما زیرساخت‌های اساسی برودکست به علاوه دو سه شبکه حاکمیتی، کمااینکه در کشور‌های دیگر خیلی اینطوری است، مثلاً در فرانسه ما با شبکه 1، 2 و 3 که شبکه‌های دولتی هستند و باقی شبکه‌ها خصوصی هستند و یک نهاد رگولاتوری است که هم بر محتوا نظارت می‌کند و همبر بحث‌های حقوق مخاطب و بحث‌های رقابتی چیز‌های دیگر نظارت می‌کند، مثل آفکام در انگلیس که بر همه چیز نظارت می‌کند، ولی شما اگر بخواهید بروید شبکه تلویزیونی بزنید، مثلاً فیلیمو روی بستر اینترنت می‌آید 1 میلیون مشترک هم داشته باشد ایراد ندارد، ولی یک شبکه تلویزیونی باشد و بخواهد همان محتوا برودکست کند، ایراد دارد، بعد به رگولیشن آن برمی‌گردد و محتوای آن تفاوت دارد و خیلی از رگولیشن‌های دیگر هم تفاوت دارد، چرا باید تفاوت داشته باشد؟ چرا ما اینقدر برای مدیوم اصالت قائلیم؟ چرا طرف اگر طرف روی پرده سینما ببیند ارشاد مجوز بدهد؟ ولی همان فیلم اگر وارد شبکه شود، یک جور ساترا مجوز بدهد و اگر همان فیلم اگر بخواهد شبکه 3 برود، شبکه 3 ناظر پخش دارد و ناظر پخش تشخیص بدهد که این قسمت باید حذف شود؟ و بگوید ساترا گفته است.

اگر ما به مساله استراتژیک نگاه کنیم، همه اینها دادن میدان بازی به نفع حوزه‌ای است که اساساً رگولیشن‌پذیر نیست، یعنی ما به خاطر اینکه حاضر نیستیم این ذهنیت قدیمی خودمان را اصلاح کنیم نتیجه آن این می‌شود که بخش زیادی از محتوا اساساً روی شبکه‌ای می‌رود که ما دیگر هیچ نظارتی بر آن نداریم، مثلاً فیلیمو و نماوا یا امثال آنها مسابقه فوتبال ایران را بخواهند پخش کنند و یک گزارشگری مثل عادل فردوسی‌پور را بیاورند و بگویند ما می‌خواهیم این بازی را پلت‌فرم خودمان گزارش کند و صدا و سیما به احتمال زیاد مجوز نمی‌دهد و طرف در اینستاگرام گزارش می‌دهد و خلاف قانون هم نیست. این یعنی شما دارید میدان بازی را به نفع جاهایی که اساساً در آن هیچ نظارتی ندارید می‌دهید، آیا اشکالی داشت امثال فیلیمو و نماوا بروند مستقیم حق پخش بگیرند؟ اگر پولی پرداخت شده چه اشکالی داشت به اینها هم می‌دادند و اینها هم گزارشگرهای متنوعی می‌آوردند و با هزار خلاقیت روی پلت‌فرم ها گزارش می‌شد، آیا آن وقت یکسری که از شبکه‌های ماهواره‌ای می دیدند برنمی‌گشتند؟ اصلاً شاید یکی بخواهد زبان اصلی گزارش کند، آیا این بهتر است یا طرف کلاً روی پلت‌فرم خارجی ببیند؟

در جام جهانی با یکی از پلت‌فرم‌ها جلسه داشتم و کار ما پخش زنده است و ما می‌خواستیم یک سرمایه‌گذاری ویژه در جام جهانی بکنیم و یک برنامه ویژه بگذاریم ولی به ما اجازه پخش زنده نمی‌دهد، چون اساساً فیلیمو و نماوا هم پخش زنده ندارند، یعنی اینها یک قرارداد دیگری با معاونت فضای مجازی داشتند مثل آنتن و چند شرکت (آی‌پی‌تی‌وی) و از معاونت فضای مجازی مجوز داشتند و آنها می‌توانستند پخش زنده داشته باشند، یعنی حتی ساترا هم به همین راحتی به پخش زنده مجوز نمی دهد و ارجاع می‌دهد و جاهایی هم حالت سلیقگی دارد و یک جایی هم جواب نمی‌دهد نه می‌گوید قانونی و نه می‌گوید غیرقانونی است. مشکل اینجاست که از اساس، یک راه‌حل اساسی این است که ما کلاً در ساختار رسانه‌ای خودمان بازنگری کنیم یعنی صدا و سیما دو سه شبکه دولتی نگه داریم، رگولیشن یک نهادی بشود که آن موقع هم بی‌معنی باشد، حاکمیتی‌تر ولی با چیز دولت، یعنی باید این حل شود، یعنی صدا و سیما و ارشاد برود یک مجوز بدهد...

منظور از حاکمیتی یعنی همه جای سیستم باشد...

کشوری: یک راهش این است که یک کمیسیونی باشد که آن کمیسیون حاکمیتی باشد ولی مجری بدنه دولتی باشد...

اینکه الان شاید دور از ذهن باشد که صدا و سیما خصوصی بشود، ما در مورد وضع موجود صحبت می‌کنید. الان مساله ساترا با قانون نوشتن حل می‌شود یا نه؟

کشوری: بله این یک راه‌حلش است. به نظرم ممکن است مساله ظاهری آن به معنای اینکه یک چیزی باشد که ما را قانع کند ولی مساله اصلی که یعنی شما همه را می‌خواهید به صدا و سیما بدهید؟ یعنی یکسری ابهاماتی به وجود می‌آید که بعداً رشد این بخش و همان بحث تعارض منافع، بالاخره یک جایی صدا و سیما مثل پخش بازی‌های لیگ، همیشه در حق پخش بازی‌ها دعوا بوده، باشگاه‌ها دعوا دارند، اگر این پلت‌فرم‌ها به توافق رسیدند و بگویند ما حاضریم بازی را با دوربین خودمان پخش کنیم، آیا خلاف است؟ این بازی دو تیم است، وزارت ورزش و دو تیم هم به من اجازه می‌دهند، چرا من نباید دوربین ببرم؟ کمااینکه الان باشگاه‌ها هم دوربین می‌برند و ضبط هم می‌کنند ولی می‌گویند برای پخش باید از من مجوز بگیرید. اگر این حاضر است به آن باشگاه پول بدهد، چرا صدا و سیما اجازه نمی‌دهد؟ یعنی واقعاً جز تعارض منافع، جز اینکه بگوید اگر اینها پخش کنند، پول تبلیغی که زمان پخش بازی‌ها به من می دهند دیگر نمی‌دهند! این باعث بزرگ نشدن این بخشها می‌شود، شاید اگر این تصمیم نبود حاضر بودند سرمایه گذاری جدی تر در فیلمو و نماوا بکنند تا اینها بزرگتر شوند و بزرگتر شدن اینها یعنی سهم تولیدات... کمااینکه شد، قبل از این دغدغه ماهواره خیلی پررنگ بود و بعد از اینکه نماوا و فیلیمو رشد کردند دغدغه ماهواره کمرنگ‌تر شد....

شاید بازار هم گسترش پیدا می‌کرد و انحصار بین فیلیمو و نماوا نبود یعنی ما به جای دو سه پلت‌فرم 10 تا پلت‌فرم می‌داشتیم...

بله کمااینکه تلوبیون یک پلتفرمی است که رقیب فیلیمو و نماوا نیست حتی اگر خصوصی هم بود، می‌گفت مزیت من در آرشیو کردن و دسته‌بندی برنامه‌های تلویزیونی است و الان هم که دولتی شد به دلایل مختلف آرشیو هم عملاً خیلی وقت‌ها در دسترس نیست یا دیر می‌گذارند یا پاک می‌شود. این مزیت را هم از این پلت‌فرم گرفتید و درنهایت باعث می‌شود کیک اقتصاد این بخش کوچک شود، بله بزرگ شدن کیک اقتصاد به نفع کشور است، ولی واقعیت این است به نفع سازمان صدا و سیما نیست، من هم رئیس سازمان صدا و سیما باشم، نهایتش می‌کنم اگر قرار است از منافع سازمان حمایت بکنم، واقعاً نیست اجازه نمی‌دهم پخش زنده انجام بدهند، ولی از دید ملی اگر شما نگاه کنید، می‌گویید اگر این پخش زنده انجام بدهد، رقیب اینستاگرام و ایران اینترنشنال است، رقیب امثال اینهاست، ولی متاسفانه اینهاست، یعنی همین هم که با راه بینداز و جا بینداز فیلیمو و نماوا رشد کردند، یعنی صدا و سیما می‌خواست فیلتر کند، اجازه نمی‌داد و مقابله می‌کرد، چون 5، 6 تا دیگر رفته بودند از معاونت مجازی مجوز گرفته بودند، این‌ها حاضر نبودند مجوز را بگیرند. با همین زور که رشد کرد باز یک سهمی از ماهواره گرفت حداقل در پخش فیلم و سریال...

کلاً ماهواره اوت شده، غیر از خبری و رسانه‌ای و بحث سرگرمی در ماهواره خیلی کم شده است. الان راهکار این وضعیت چیست؟

حسنی: چند وقت پیش، پیش آقای میرباقری بودیم، ظاهراً آنها دنبال این بودند که به یک قانونی برسند و چند ماهی است که درگیر هستند و هنوز نگفتند می خواهند چه کار بکنند ولی درنهایت می‌خواهند تکمیل این وضعیت را مشخص کنند ولی دعوا سر این است که آیا آن چیزی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب می‌شود قانون است یا نه؟ آیا مرجع نهایی قانونگذاری...

به نظرم کاری که دوستان انجام می‌دهند اتفاقی است که باید به مجلس برود، در قانون شورای انقلاب فرهنگی هم ارجاع داده و گفته باید در مجلس انجام شود..

حسنی: درنهایت این اتفاق باید بیفتد، مثال‌هایی که زده شده، بحث فوتبال... یک زمانی دعوا سر پخش بود، تلویزیون تابلوهای ورزشی را نشان نمی‌داد و نیاز به یک بازنگری اساسی است ما مثل انگلستان یک قانون جامعه ارتباطات نیاز داریم که رسانه‌ها، فضای مجازی، پخش گستره و... را در خودش ببیند، تا زمانی که این اتفاق نیفتد، این مشکلات همچنان ادامه پیدا خواهد کرد به هر حال صدا و سیما هم از این قدرت انحصاری که دارد تمام تلاشش را می‌کند که تا حد ممکن سلطه خودش را سیطره بکند و به هر شکل ممکن پیشنهاد من این است که ما به یک قانون جامع ارتباطات نیاز داریم تا تمام این چیزها دیده شود. الان مرکز پژوهش‌های مجلس یک گزارشی مطرح کرده بودند، بحث نظارت بر صدا و سیما که گفته بودند صدا و سیما نظارت‌پذیر نیست و با توجه به تحولات تکنولوژیک و اتفاقاتی که افتاده، شورای نظارت عملاً کارایی خودش را از دست داده، سازمان صدا و سیما نمی‌تواند بر خودش نظارت کند و پیشنهاد داده بودند باید تغییرات ایجاد شود؛ حالا سازمانی که نظارت بر آن زیر سوال رفته، چطوری می‌خواهد بر محتوای فرهنگی آن هم در عصر جدید که همه چیز دچار تغییر و تحول است و عصر محتواست نظارت بکند؟

الان بین یک طیفی که با بحث‌های محتوایی مخالفت می‌کنند، می‌گوییم صدا و سیما مجوز بدهد، می‌گویند آن هم مشکل دارد، اگر صدا و سیما حاضر است چنین چیزی که در شبکه مجوز می‌دهد، صدا و سیما پخش کند، پخش کند و اگر حاضر نیست چرا مجوز می‌دهد؟ این یک تناقض است!

حسنی: استاندارد دوگانه است، اینکه یک خانم باحجاب در فیلیمو...

حجاب را با یکسری کارها می‌پوشانند ولی محتوایی را خیلی‌ها را صدا و سیما پخش نمی‌کند...

حسنی: این هم از معضلاتی است که وجود دارد به هر حال...

کشوری: از قدیم هم صدا و سیما لزوماً فیلم‌های سینمایی را پخش نمی‌کرد...

فرق می‌کند مثل اینکه ارشاد به این فیلم در سینما مجوز داده و وقتی در نمایش خانگی می‌خواهد پخش شود سانسور می‌کند، الان همین تناقض صدا و سیماست، دارد به یکسری سریال مجوز می‌دهد که حاضر نمی َشود این را در خودش پخش کند نه محتوایی و نه شکلی...

کشوری: این مشکل است، صدا و سیما با فشار مجبور شده پیش برود، صدا و سیما می‌دانسته نمی‌تواند آن زوری که در پخش تلویزیون دارد اینجا اعمال کند، دقیقاً مثل خیلی از مسائل کشور یعنی یک زمانی مثل حجاب الان منظور از بی‌حجابی کشف کامل حجاب است ولی قبلاً یک مقدار از مو مشخص بود بی‌حجابی بود؛ این هم همین است، چرا خط قرمز جابجا شده است؟ چون قدرت اِعمالش را ندارد می گوید من نمی‌توانم دستورالعمل پخش را اینجا اعمال کنم ولی لااقل...

هرچند که الان فیلم‌های قدیمی که بحث حجاب دارند را صدا و سیما پخش می‌کند...

این همان است که قدیم بوده، سال 64، 65 اصلاً حجاب‌ها شرعی نیست یعنی صرفاً یک دستمال بالای سر بستند و گردن باز و مشخص است و حجاب‌ها خیلی تفاوت دارد.

حسنی: واقعیت این است که آمارها نشان می‌دهد که صدا و سیما مرجعیت رسانه ای را از دست داده است هر چند که در مجلس لابی می‌کنند و بودجه‌شان را به میلیارددلاری هم دارند می‌رسانند، واقعیت این است که مرجعیت‌شان را از دست دادند، خودشان هم می‌دانند، نظرسنجی‌های خودشان این مسائل را نشان داده است و این تکثر رسانه ای، تفاوت پلت‌فرم‌ها اتفاق افتاده است، به نظرم فراتر از سطح دولت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی حتی در سطح نظام که باید یک تصمیم‌گیری کلان و اساسی صورت بگیرد.

صدا و سیما از این فرصتی که در اختیارش است می تواند استفاده کند...

حسنی: متاسفانه کسانی که در کمیسیون فرهنگی هستند خیلی با لابی‌گریی یا هر شکل دیگری فکر می‌کنند همه مثل 10، 15 سال پیش چشم‌هایشان را به تلویزیون دوختند، همه صدا و سیما جمهوری اسلامی را نگاه می‌کنند و همه مدل؟ جادویی حکمفرماست و فکر می‌کنند اگر به آن بودجه تزریق بکنند، اتفاقی می‌افتد، ولی بخش اعظم این بودجه صرف 50 هزار کارمندی می‌شود...

کارمند که جداست، بحث اصلی این است که وقتی شما یک سازمان عریض و طویلی دارید بحث سرگرمی است و شما می‌توانید تمام مفاهیم را از طریق سرگرمی ایجاد کنید، یک دوره‌ای صدا و سیما این را تست کرد، زمانی که خندوانه پخش می‌شد یک قوه عاقله‌ای بود یکی مثل آقای شهیدی‌فر را کنار این برنامه گذاشت و بهترین مفاهیم فرهنگی، ملی، ارزشی و دینی را در این برنامه شاهد بودیم. وقتی شما بحث سرگرمی را کنار بگذارید، بخشی از تاثیرات سرگرمی از بین می‌رود، خانواده ساعت 7، 8 می‌خواهد از تلویزیون یک سریال مفرحی ببیند، شما مفاهیم را از طریق سریال نشان بدهید مثلاً نمونه موفق سریال پایتخت را داریم که چقدر ارزش‌های خانواده از طریق پایتخت منتقل می‌شد یا سریال نون خ که سال‌ها بود از قومیت‌ها می‌ترسیدند را از طریق این سریال مطرح کردند. الان مساله این است که صدا و سیما از پلت‌فرم‌ها استفاده نمی‌کند یعنی شما با همان تشکیلات عریض و طویلی که برای فیلم‌سازی دارید به پلت‌فرم سفارش بدهید تا بساز و بعد پخش کند، این اشکالی ایجاد می‌کند؟

کشوری: حتی به جای اینکه تاکید بر نوعی.... تا ما اسم نظارت را می‌آوریم سانسور و سلبی فکر می‌شود، بعضی از استودیوهای دوبله کارتون خلاقیت‌هایی دارند و گاهی اوقات با لهجه‌های ایرانی دوبله می‌کنند، همین می‌تواند به یک دستورالعملی تبدیل شود که مشوق شود یعنی اگر نهاد رگولاتور کما اینکه این کار را می‌کند، مثلاً بعضی مثل کانادا می گویند چندفرهنگی و فرهنگ‌های چندجانبه گرایی، تکثر فرهنگی را ارزش می‌دانند، بعضی مثل فرانسه یک مقداری تاکید بر ارزش‌های ملی را ارزش می‌داند، بعد در راستای همین سیاست کلی و یا پارادایم اصلی‌اش شروع به تشویق می‌کنند مثلاً کانادا بگوید حالا که من تکثر را ارزش می‌دانم اگر شما دوبله هندی یا ایرانی هم گذاشتید فلان مشوق را دارید و مشوق‌های مختلفی که در اختیار رگولاتور است و به همین ترتیب فرانسه ممکن است تاکید کند بگوید اگر زبان فرانسه فلان باشد من آنطوری تشویق می‌کنم یا زبان‌های ترکی و... گویش‌ها و زبان‌هایی که در ایران را داریم تقویت و ترویج کنیم، الان یکی از عوارض فضای مجازی و صدا و سیما این است که این گویش‌ها دارد ضعیف می‌شود و اکثراً با گویش تهرانی صحبت می‌کنند، این در کارتون‌ها باید اصلاح شود، آیا مشوقی گذاشته شده؟ بعضی جاها سانسورهایی که می‌شود خنده‌دار است، مخصوصاً تاکیداتی که از صدا و سیما می‌شود از آن طرف بوم است، اینقدر کارکترها را مذهبی و انقلابی نشان می‌دهد، بچه باید بتواند یک مقدار همذات‌پنداری بکند، شما باید بپذیرید بخش زیادی از خانواده‌ها عادی هستند، همه اینطور نیستند، شما زیاد از هم روی این مفاهیم تاکید کنید اثر عکس می‌گذارد، مثلاً در کارتون خانم را در فضای خانه بی‌حجاب نشان می‌دهد و بعد که بیرون می‌رود روسری دارد. اینها مفاهیمی است که در انیمیشن‌سازی و کارتون‌سازی خیلی با آنها کار داریم. یک راه‌حل آن اساسی است که اشاره کردم...

آن که روی زمین نیست روی هواست!

یک راه‌حل ساده‌اش این است شما یک شورا مثل شورای مجوز که همه آن شوراهای قبلی که انقلاب فرهنگی تاسیس کرده است یا کمیسیون من درآوردی که ساترا راه انداخته به عنوان کمیسیون صدور مجوز صوت و تصویر که رئیس از صدا و سیماست و از ارشاد و ارتباطات در آن هستند، اینها همه منحل شوند یک شورا باشد نه ذیل صدا و سیما و نه ذیل دولت و قانون داشته باشد و در آن سهم دولتی قابل توجه باشد، همیشه من گفتم هر دولتی که روی کار بیاید اقتضایی از خواست مردم آن، سال‌هایی است که مردم به آن دولت رای دادند و این باید در امور کشور تاثیر بگذارد، شما نمی‌توانید کم‌کم شوراها تصمیم‌گیر را فرادولتی بکنید بعد از مدتی که دولت عوض شد.... در اصلاح قوانین ترکیب اعضا را طوری قرار می‌دهند با این استدلال که می‌گویند دولتی که می‌آید آن را عوض نکند. به امور نظامی کاری ندارم ولی در امور روتین روزمره مثل کمیته تعیین مصادیق محتوای رایانه‌ای، شورای مجوزدهی مختلفی که در کشور است، اینها اتفاقاً باید به دولت وابسته باشد، چون این تغییر دولت‌ها بازتابی از خواست عمومی جامعه است، پس بای در این شوراها هم تاثیر بگذارد.

یک شورایی باشد به حکم قانون که وقتی مجوز می‌دهد حالا مجوز می‌تواند برچسب داشته باشد، برای جشنواره خارجی یا سینماست، بحث این جداست و تخصصی است ولی یک جا مجوز بدهد که این می‌تواند به سینما باید، به تلویزیون بیاید و تلویزیون در سال‌های اول می‌تواند استثنا بشود تا جا بیفتد، همه جا می تواند پخش شود و ما یک ضوابط محتوایی داشته باشد، اگر یک نوع حجاب خاصی استاندارد است برای همه پلت‌فرم‌ها استاندارد باشد این نباشد بگوییم مگر پخش زنده بود؟ نه پخش آنلاین است. معلوم است طرف باید مجوز ساخت می‌خواهد بگیرد با چه ضوابطی؟ آیا باید کل فیلمنامه را بدهد؟ یا نه خطوط کلی داستان را باید بدهد؟ اگر مجوز گرفت و اجازه پخش پیدا نکرد چه کسی باید خسارت بدهد؟ همه اینها را یکجا مشخص کنیم، یعنی شورای ساخت و شورای نمایش و همه اینها. اما در اجرا به نظرم درست‌تر این است که اساساً ساترایی نباشد چون ارشاد بی‌معنی می‌شود، ما یک بدنه عریض و طویل کارشناسی و منطقی، چون ذیل دولت به نام وزارت فرهنگ داریم که این در قدیم تمرکش روی سینما بود و بعداً سینما یک وجوه دیگری هم پیدا کرده که بخشی از محتوای سینما وارد فضای مجازی می‌شود، این مادامی که فیلم است اگر بحث‌های دیگری باشد مثلاً بحث خبری ممکن است نیازی به مجوز نداشته باشد، پس از پخش و پسینی است...

حسنی: اعضای آن چه کسانی باشند؟

لشکری: آن شورا باید ترکیبی از صدا و سیما هم باشند مادامی که صدا و سیما ساختار انحصاری دارد از صدا و سیما هم باشند ولیکن باید حتماً از دولت، از صدا و سیما باشد، از شورای صنفی آنها داخل‌شان باشد، ما معمولاً در شوراهای دیگر یک تا دو عضو... مثلاً در کمیته تعیین مصایق فیلترینگ هم یک نفر کارشناس فناوری اطلاعات داریم که مجلس آن را از خودش گذاشته، یعنی یک نفر عضو مجلس داشته و یک نفر از نمایندگان را هم به عنوان کارشناس معرفی کرده، درحالی که می‌توانست یک آدم عادی را از بیرون بگذارد، یک نماینده‌ای از نظام صنفی بگذارد...

در هیات نظارت بر مطبوعات یک نفر نماینده اهالی رسانه هم است.

کشوری: چنین چیزی مثل هیات نظات بر مطبوعات...

حسنی: شورای حساسی است و باید تصمیمات مهمی بگیرد..

کشوری: ولی غلبه آن شورا باید به دولت حاکمیت باشد نباید بخش خصوصی باشد ما هنوز به آنجا نرسیدیم که بگوییم خودتنظیمی و بعد صرفاً نظارت بخش حاکمیتی پسینی باشد نه حالا پیشینی باشد ما نمی‌گوییم نظارت را پسینی کنند ولی حدود نظارت پسینی و پیشینی مشخص شود، مثلاً در مورد یوجی‌سی‌ها اصلاً پحش نظارت پسینی ممکن نیست مثل آپارات، شما اینجا باید از بحث فِلگرا استفاده کنید، کاربرانی که به نوعی پلت فرم به آنها اعتماد دارد و یا ریپورت‌های سنگین دسته جمعی که الان در شبکه اجتماعی هم همین اتفاق می‌افتد، ریپورت سنگین که می‌شود پلت‌فرم می‌بیند و بررسی می‌کند، اگر خلاف؟؟؟؟؟ باشد حذف می‌کند یا حذف نمی‌کند. همین مکانیسم را ما باید در آپارات و امثالهم باید داشته باشیم که تا حدی هم داریم ولیکن پخش پیشینی که شامل فیلم و سریال می‌شود، به نظرم این را باید هم ارشاد و هم ساترا یک تغییر جدی بکنند، یک کمیسیون و یک بدنه اجرایی داشته باشد و به نظرم بدنه اجرایی باید در ارشاد باشد.

حسنی: ما چون از بحث برودکست عبور کردیم عموماً خیلی از رگولاتوری و رگولیشن خیلی نمی‌توانیم استفاده کنیم و به جای آن باید از گاورننس استفاده کنیم آن وقت بحث حکمرانی چندذینفعی می‌آید و آن شورایی که ایشان پیشنهاد کردند احتمالاً بخش خصوصی و تهیه‌کنندگان می‌توانند بیایند حداقل صدایشان شنیده شود ولی حق نظام حکمرانی این است که هنوز دولتی و حاکمیتی است و آنها می‌خواهند این بحث ایجاد شود و چنین شوراهایی، یک مشکلی که وجود دارد ممکن است بعضی‌ها به راحتی از خودشان سلب مسئولیت بکنند، الان کارگروه تشخیص جرایم رایانه‌ای، دولت می‌گوید من که نگفتم! من یک حرف بیشتر ندارم! این شوراها هم که اتفاق می‌افتد باید یک سازوکاری دیده شود که به راحتی نتوانند از پاسخگویی فرار کنند.

یکی بحث محتواست که بحث پیچیده‌ای است، تمام پلت‌فرم‌ها، تمام محتواهای نابهنجاری که گفته می‌شود بسیار تعارف دقیق و پیچیده‌ای دارد، اگر قرار باشد در رسانه اتفاق بیفتد باید تمام اینها دقیق و روشن شود مثلاً شطرنج را یک زمانی حکم دادند حرام نیست، در خیلی از بحث‌های محتوایی هم باید چنین اتفاقی بیفتد مثلاً خانم ژیلا صادقی یک برنامه اجرا کرده، همه گفتند وای چرا با کت و دامن آمده برنامه اجرا کرده؟ به نظرم در سطح محتوایی باید توسط حاکمیت چنین تصمیمی اتخاذ شود تا صدا و سیما آزاد شود، یک خانم را با این نوع حجاب نشان بدهد، ما نمی‌توانیم همه را با حجاب کامل و بدون آرایش نشان بدهیم و این نیاز به یک تصمیم اساسی کلان دارد که شاید از پس چیز برنیاید و در بحث‌های محتوایی هم نهادهای امنیتی به راحتی دخالت می‌کنند، ما مواقع بحرانی داریم که همه می‌خواهند به شبکه خبر مراجعه کنند مثلاً از دعوای متروپل فیلم ببینند بعد به راحتی از شورای امنیت ملی تصمیم می‌گیرند که نشان ندهید...

نشان دادند...

حسنی: آقای جبلی گفته بود... کسانی که ذینفع هستند باید یک جایی یک تصمیم اساسی گرفته شود، حدود دخالت نهادها، صدا و سیما هم شاید نمی‌خواهد تا این اندازه تحت فشار باشد و دوست دارد مثل فیلیمو با آن استاندارها محتوا پخش کند و دیده شود ولی از یکسری نهادها به آن فشار می‌آورند و مجبورند یکسری قواعدی را تحمل کنند و یک تصمیم اساسی با تمام ملاحظات نیاز دارد...

تاکید نکته‌ای که آقای کشوری گفتند، یک قانون برای همه...

کشوری: اشاره کردم الان درصدد این هستند که برای ساترا براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی قانون بنویسند و به نظرم قطعاً روی کاغذ جزئیات می‌خواهد مشخص شود، تازه مشخص می‌شود که ارشاد نیت صدا و سیما از آن مصوبه چه بوده و آمدند چیزی برای ارشاد در حوزه فیلم و سریال به جز پرده سینما نخواهد ماند حتماً چالش‌های جدی خواهد بود و به این زودی هم جمع‌بندی نمی‌شود و به نظرم مشکلات را هم حل نخواهد کرد یعنی این کشمکش ها خواهد بود و اساساً نگرش صدا و سیما با توجه به تعارض منافع جدی که با این بخش دارد، نگرش مناسبی یعنی آن ساختار، آن شاکله و آن ذهنیت، شاکله مناسبی برای آن بخش نیست و در درازمدت این بخش آنقدر که ظرفیت دارد نمی شود و الان هم می‌بینیم که اتفاقات جدی و جدیدی در این عرصه نمی‌افتد و هنوز تک و توک سریال‌ها را می‌سازند، کلی فرصت در بخش زنده و بخش ورزشی و فرهنگی داریم که به نظرم به دلیل تعارض منافع با صدا و سیما و البته بخشی هم شاید مشکلات اقتصادی بیرون هم بی‌تاثیر نیست؛ این بازار رشدی که باید داشته باشد را ندارد و راهش هم این است که با یک قانون بی‌طرفانه نسبت به ساختارهای غلط قبلی این را حل کنیم و این اجازه را بدهیم که سرمایه‌گذاری شود، هر چه که سرمایه‌گذاری نکنیم و به خیال خودمان صورت مساله را پاک کنیم معنایش این نیست که نمی شود، دنبال یک ضریب خیلی بدتر در فضایی که اصلاً تحت کنترل ما نیست اتفاق خواهد افتاد یعنی انتخاب ما بین خوب و خوب‌تر یا خوب و بد نیست، بین بد و بدتر است یعنی شما درنهایت مجبورید آن را بپذیرید و این از عوارض دیر تصمیم گرفتن و بد تصمیم گرفتن.

در قانون اساسی می‌گوید رادیو و تلویزیون دولتی است، صدا و سیما اصطلاح سازمان است یعنی یک جای مشخص است ولی وقتی می‌گوییم رادیو و تلویزیون، یعنی خود جعبه رادیو و وقتی می‌گویید تلویزیون مشخص است یعنی برودکست، خیلی محدودتر است ولی صدا و سیما یک سازمانی است که شما می‌توانید هر چیزی درون آن تعریف کنید. یعنی قانون اساسی رادیو و تلویزیون را دولتی دانسته نه اینکه صدا و سیما را دولتی دانسته باشد، البته می‌توانند بر هم منطبق باشند ولی اگر بخواهیم بحث کنیم قابل تفکیک هم هستند، یعنی رابطه رادیو و تلویزیون ذیل صدا و سیماست ولی همه صدا و سیما می‌تواند رادیو و تلویزیون نباشد.

حسنی: این مناقشات صرفاً مختص جامعه ما نیست و این بهم خوردن مرزها همه جا است ولی آنها زودتر یکسری زیرساخت ها ایجاد کردند و راحت‌تر می‌توانند گذر کنند ولی ما چون اغتشاشات زیاد است دعوا همچنان وجود دارد...

لشکری: تعصبی که ما روی برودکست تلویزیون دارم جایی نداشته مثلاً در کره هم گفتند ادغام می‌کنیم، نهادی که به مدیا مجوز می‌داد را ادغام کنیم، یا مخابرات حتی کی‌سی‌ُسی که آنجا تشکیل شد رگولاتور همگرا بود مثلاً در آفکام حالا سینما باشد کلاً مدیا...

حسنی: همه مفاهیم در قالب ویدیو می‌رود و همه دارد جایشان را از دست می دهند و از ویدیو صحبت می‌کنند و خیلی برودکست...

مساله اصلی این است که باید زود تصمیم بگیرد، یک دهه از شبکه‌های خارجی دارد می‌گذرد...

کشوری: یک ویدیو که از شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود صدها برابر شاید هزاران برابر یک فیلم حتی خوب که حتی رده الف است، الان سرزمین مادری چقدر دیده شد؟ با اینکه سریال خوبی است و این همه هزینه شد، درحالی که یک ویدیوی وایرال شده ممکن است ده‌ها برابر آن دیده شود.