ظهور تا افول اولین رئیس جمهور؛ از پاستور تا کنگره آمریکا
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - محمد حسین طارمی؛ صبح امروز سایت شخصی سیدابوالحسن بنی صدر از درگذشت اولین رئیس جمهور اسلامی ایران در بیمارستان سالپتریه پاریس خبر داد.
فعالیتهای دانشجویی
بنیصدر متولد همدان و پدرش نصرالله بنیصدر زاده روستای باغچه از توابع شهرستان کبودراهنگ و از روحانیون با نفوذ همدان بود که با امام خمینی (ره) نیز ارتباط دوستانهای داشت. وی در دانشگاه تهران، در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل کرد و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال 1341 و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران بود. بنیصدر رهبری گروه کوچکی از دانشجویان مخالف شاه را بهعهده داشت و دو بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان شد.
بنی صدر در دهه هفتاد میلادی و سالهای پیش از پیروزی انقلاب، به عنوان یک ناسیونالیست و اسلامگرای پرشور و اقتصاددان انقلابی با چاپ و انتشار مقالات و کتب تألیفی خود، به مبارزه با حکومت شاه میپرداخت. اندکی پیش از پیروزی انقلاب با ورود امام (ره) به پاریس، از معدود کسانی بود که در فرودگاه به استقبال او آمدند و سپس به جمع همراهان پیوست.
بعد از پیروزی انقلاب در سال 1357، امام خمینی (ره) دولت موقت را به کار گمارد و بنی صدر را ابتدا در تیر ماه 58 به معاونت وزارت اقتصاد و دارایی و سپس در آبان ماه به سمت وزیر اقتصاد و دارایی منصوب کرد. بنی صدر همچنین از ابتدای بهار 1358 به عضویت شورای انقلاب درآمد و تا خاتمه عملکرد شورای انقلاب در تیر 1359 به عضویت خود در این شورا ادامه داد.
عمده فعالیتهای این شورا به صورت مخفی صورت میگرفت. با بروز بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران که محل جاسوسی و مخابره اطلاعات محرمانه به ایالات متحده بود، بنی صدر به یکی از مخالفین اصلی آن تبدیل شد.
بنی صدر جاسوس سیا در ایران!
خانم معصومه ابتکار از دانشجویان فعال در اشغال سفارت آمریکا درباره دلایل مخالفت بنی صدر با "انقلاب دوم" در تسخیر لانه جاسوسی در کتاب خود مینویسد: «یکی از اسناد لانه جاسوسی درباره فردی بود که سازمان سیا از او باعنوان SD LURE نام میبرد در دیماه 1358، در گاو صندوق اتاق رئیس پایگاه سیا در تهران، هفت سند درباره این فرد پیدا کردیم، در یک سند شماره تلفن او و این نکته که برای اولینبار با وی در پاریس تماس گرفته شده، ذکر شده بود. با کنترل این شماره تلفن، متوجه شدیم متعلق به منزل جناب بنیصدر است که به زودی به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد.
سند دیگر از او به عنوان یک منبع اطلاعاتی و تماس بالقوه نام میبرد. یکی از مأمورانسازمان سیا با اسم واقعی ورنون کاسین، در پاریس و تحت پوشش یک تاجر بهاو نزدیک شده بود. SD LURE موافقت کرد که دوباره در تهران با او ملاقاتکند. به موجب سومین سند، نخستین دیدار یک ماه قبل از انقلاب در دی ماه1357، انجام گرفته بود و نشان میداد که بنیصدر میدانست با شخصیت ذینفوذی ملاقات میکند. با توجه به تجربه سیاسی وی ممکن نبود از اهداف این ملاقات بیاطلاع باشد. سند دیگر که خلاصهای از نقاط ضعف و قوت بنیصدر بود، تصریح داشت: او که توطئهگری کهنهکار است، میتواند در آینده علیه انقلاب توطئه کند».
حذف نیروهای انقلابی هدف بنی صدر بود
مدتی بعد از استعفای دولت موقت مهدی بازرگان، او با حمایت جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شد و در پنجم بهمن ماه 1358 با به دست آوردن حدود یازده میلیون رأی یعنی حدود 76 درصد آرا، به عنوان اولین رئیسجمهور تاریخ ایران انتخاب گشت. ریاست بنی صدر با فراز و فرودهای بسیاری همراه بود تا اینکه وی درصدد حذف نیروهای اخط امام شد؛ ولی تحولات جنگ، موقعیت را برای بنی صدر و تحقق اهداف سیاسی او دشوار کرد.
او میخواست با خاتمه دادن جنگ مورد حمایت غرب قرارگیرد و همچنین با بهره گیری از اهرمهای مختلف، حمایت مردم را به خود جلب نماید. علی رغم تلاشهای بنی صدر در سازمان دهی ارتش و اجرای عملیات نظامی به منظور کسب پیروزی سیاسی - نظامی، این اقدامات با شکست و ناکامی همراه شد. لیکن این ناکامی وی، برنامههای دیگری را پیش روی نیروهای شناخته شده مخالف نظام قرار داد. این روند با غائله 14 اسفند در دانشگاه تهران کامل شد.
توطئه 14 اسفند 1359
بنیصدر در مراسمی که به مناسبت سالروز درگذشت دکتر محمدمصدق در دانشگاه تهران برگزار شده بود، برای سخنرانی به دانشگاه تهران رفت و ابتدا درگیری لفظی میان هواداران حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین و هواداران بنیصدر درگرفت. بنیصدر سخنرانیاش را در ساعت 15:40 شروع کرد و کمی بعد ناگهان فریاد زد: «آرام باشید! دارم صحبت میکنم! من یقین دارم در دل فرد فرد شما اعتماد وجود دارد و کسی که در میدانها هر لحظه با خطر مرگ روبهروست، برای آن میجنگد که استقلال میهن حفظ شود. شمایی که با این چماقدارها نیستید از آنها جدا بشوید تا من از مردم بخواهم به حساب آنها برسند.» پس از این سخنان بنیصدر، درگیری درون دانشگاه شدت گرفت و در آن روز چهار نفر کشته و 150 نفر زخمی شدند.
سرنجام به دنبال تحقیقاتی که پس از این واقعه انجام گرفت، دادگستری اعلام کرد، واقعه 14 اسفند دانشگاه تهران یکی حرکت سازمان یافته و از پیش طراحی شده علیه انقلاب اسلامی و خط امام بوده است.
عدم کفایت سیاسی بنی صدر تصویب شد
پس از ماهها درگیری بنی صدر و هوادارانش با نیروهای ارزشی و انقلابی، طرح عدم کفایت سیاسی رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی مطرح شد. مهمترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر، موضعگیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد نامقدس با کلیه نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا عنوان گردید. نتیجتا این طرح در غیاب بنی صدر با 177 رأی موافق، 1 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به تصویب رسید و یک روز پس از تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر، حضرت امام خمینی (ره)، وی را از ریاست جمهوری اسلامی ایران نیز عزل کردند.
خشم هواداران بنی صدر عامل ترورهای دهه 60
پس از برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری، فعالیتهای خرابکارانه و براندازانه بر ضد حکومت و دولت آغاز شد که عمدتا از طرف منافقین موسوم به سازمان مجاهدین خلق سازماندهی میگردید. از جمله این خرابکایها میتوان به انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیر ماه 1360 و انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور 1360اشاره کرد که میتوانست به سادگی منجر به سقوط یک نظام سیاسی شود، اما بازتاب آن در مردم، نتیجه معکوس داشت چرا که امام خمینی (ره) با سخنرانیهای هوشمندانهای به مردم امید میدادند، آنان را انسجام میبخشیدند و گروههای سیاسی ضد نظام را بی اعتبار میساختند.
در مرداد ماه 1360، بنیصدر به همراه مسعود رجوی از ایران به مقصد فرانسه گریخت. رجوی و بنیصدر همراه برخی گروههای دیگر، شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تشکیل دادند. امام خمینی (ره) پس از فرار بنیصدر در بیاناتی پدرانه خطاب به وی فرمودند: «تمام خطاهایی که از ما صادر میشود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است، اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمیشد.»